معرفی شخصیت خیام
خیام نامی است که با نیشابور پیوستگی دیر سالی دارد . بگونه ای که گاهی این دو واژه خویشاوند را مترادف می پندارند سیمای واقعی این شخصیت هیاهوزا در فراسوی توده متراکمی از ابرهای ابهام و پرده های افسانه ای زندانی است گر چه تا حدودی تصویر ابوالفتح ( یاابوحفض ) عمر فرزند ابراهیم خیامی به عنوان فیلسوف و ریاضیدان و طبیب و حکیم آشکارتر و شناخته تر است جماعتی در وجود شاعری به نام خیام شک کرده اند و او را موجودی وهمی و خیالی پنداشته اند موجودی که سایه اش بر همه قرون و اعصار گذشته است سخن خیام سرسری و هوایی نیست .
عصیان اندیشه ای شکافنده و طولانی است که با اسارت قیود و قواعد مسخره زندگی بشری تسلیم نمی شود و حتی همه کاوش های خستگی ناپذیرش از حقیقت و نهایت وجودی خویش آگاه نمی شود .
زمره آنرا دارد که در ژرفای هراسناک و شکننده و خود شکافی فریاد برآرد و شعله آواز اندوهگین خویش را چراغ زاویه تیره خانه جهل و غفلت کند .اما خام سگالان خشک مغزی که ایمان رکود و انجماد تحیّر می کنند و محراب مناجات را بر معراج خرابات اوج می نهند .اینان به حقیقت ویژگی نهادی و درونی شعر خیام را درک نکرده اند اینان برش اندیشی را نمی شناخته اند .تنها با نگاهی گذرا و سطحی ظاهر الفاظ و اندام بیرونی اشعار وی را آنهم بریده غرض دیده اند .*
فرهنگ شاعران زبان پارسی ،عبدالرفیع حقیقت ،جلد اول
زندگینامه خیام
ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری، فیلسوف و ریاضی دان و منجم و پزشک و شاعر و نویسنده بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری است .ولادتش در نیشابور اتفاق افتاده و در بیرون آن شهر پهلوی امام زاده معروف به محمد محروق به خاک سپرده شده است .
خیام از طرفداران بزرگ حکمت ابن سینا در عهد خود و پزشک و منجم دربار ملک شاه بوده است . در ریاضیات نیز چند اثر معروف دارد که از همه مشهور تر کتابش در جبر و مقابله است .
تفضیل زندگی خیام مانند احوال همه بزرگان ما مجهول است و آنچه یقین است این است که در سال 467 در سلطنت جلال الدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الدین الملک چون خواسته اند ترتیب تقویم یعنی محاسبه سال و ماه را موافق قواعد نجومی بدرستی معین کنند هیئتی از دانشمندان اهل فن هیئت و نجوم را برای این مقصود برگزیده اند و خیام یکی از آن دانشمندان و گویا بر همه مقدم بوده است .
به خیام کتابی در نثر پارسی به نام نوروزنامه نسبت داده شده است .
شهرت خیام در ایّام زندگی و دوران قریب به آن بیشتر در حکمت و طب و نجوم و ریاضی بود و لیکن امروز او را در جهان بیشتر به سبب رباعیات فلسفی لطیفش می شناسند .این رباعیها بسیار ساده و بی آلایش و دور از تصنع و تکلّف و با این حال مقرون به کمال فصاحت و بلاغت معانی عالی استوار است . در این اشعار خیام افکار فلسفی خود ر ا غالباً در مطالبی از قبیل تحریک تفکر در برابر اسرار خلقت ، کوتاهی حیات و مصائب آن بیان می کند ،او برای آدمیان بازگشتی که اهل ادیان معتقدند قائل نیست . با این همه خیام از انتقادات سخت اجتماعی هم در بعضی از ترانه های خود غافل نماند وعلی الخصوص از حمله بر علمای ریا کار مذهبی باز ننشسته است .
تعیین شماره واقعی رباعیهای خیام دشوار است چه بر اثر شهرتی که در ترانه های فلسفی او می توان یافت بسیاری از ترانه های دیگر شاعران نیز بدو منسوب شد و از این رو در پاره ای از نسخ عدد آنها به صدها رباعی بالغ گشت لیکن گویا بیش از شصت و شش رباعی را به تحقق می توان از او شمرد و از روی سبک آن شصت و شش رباعی تا حدود 178 رباعی را می توان بحدس قریب به یقین از او دانست .*
خیام و جوانی
از اوائل زندگی خیام و جوانی او اطلاع دقیق و صحیحی در دست نیست ولی این نکته روشن است که خیام در کار تحصیل بسیار کوشا بوده از جمله یکی از کتابهای چاپی اوائل قرن 14 ( 1312 ق ) متذکر است که خیام جهت کسب علم از دیر ،زادگاه به دارالعلم نیشابور وارد شد .
ملاحظه شده است ناشران غربی در مقدمه ( رباعیات خیام ) جهت تفهیم نام وی خیام را به TENT یا MAKER ، ضمیمه دوز یا چادر دوز معنی و ترجمه کرده اند و اظهار داشته اند چون پدرش و یا خودش به چادر دوزی اشتغال داشته به خیامی مشهور گشته است . چنین تفسیر و ترجمه ای به آسانی قابل قبول نیست .درست است که خیام را اصطلاحاً چادر دوز می گویند ولی چنین لازم نمی آید که هر که نامش خیام یا خیامی باشد چادر دوز هم باشد . پدرش نیز که نیشابوری بوده مسلماً صاحب کمال و استعداد بوده است و معتقد به تربیت صحیح فرزندش ،چنان که از بذل مال و سعی در واداشتن فرزندش به تحصیل دریغ نورزید . بنابراین از چادر دوز ساده بعید می نمود که صاحب چنین فرزندی با چنان فضائل باشد . این نکته را فراموش نکنیم که قریحه ، استعداد و نبوغ تا حدی موروثی است توارث سهم به سزایی در پرورش بزرگان و نوابغ دارد . از جهتی به عناوینی چون عمر بن خیام بر می خوریم که قابل تأمل است نخست عنوان نامه سنایی است که با عبارت ( به خدمت خواجه حکیم عمر بن خیام … ) عنوان شده ، دیگر رساله ای از امام فخر رازی درباره سوره التین است که به هنگام نقل رباعی معروف دارنده ترکیب طبایع آراست با عنوان ( نظم ابن الخیام ) آغاز می شود .*
* زندگی خیام مصطفی باد کوبه ای هزاوه ای
*تعلیقات چهار مقاله دکتر محمد معین ،جلد دوم
آرامگاه خیام
آرامگاه خیام ، زیبا ، شاعرانه ، مستحکم و روح پرور در تابعه نیشابور و در طرف شرق باغ مزار امام زاده محمد محروق نیشابوری است . سقف آهنی بطوری ترتیب داده شده که علاوه بر استحکام ساختمان ، زیبایی خاصی به آن بخشیده است بین هر کدام از پایه های دهگانه ساختمان مثلثی بزرگ ایجاد شده . در کنار آن یک لوزی کشیده ، تشکیل شده است و در هر لوزی بزرگ عناوین و اشعاری بر روی کاشی معرق نوشته شده است .
سطح لوزی های قدری گودتر از حاشیه است تا بتوانند کاشی زمینه و خطوط نوشته شده را در آن جا سازی کنند و تا اندازه ای از گزند برف و باران محفوظ بماند .
سبک این بنا مخلوطی از سبک معماری شرق و غرب است و شاید از اندیشه خیام و نکات هندسی ذهن وی الهام گرفته باشد اطراف پایه ها گنبد هرمهایی از سنگ های بزرگ و آب نماهای سنگی که دیواره آنها کاشیکاری شده است .زیبایی پر طرواوتی را در باغ مصفای آرامگاه ایجاد می کند .
در قسمت غربی آرامگاه مجموعه ای از کتابخانه ، موزه و مهمانخانه وجود دارد که هم اکنون در اختیار سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران است مساحت زیر بنای این گنبد یکصد و سی متر مربع است .
در حدود نهصد متر مربع مساحت چندین آب نماو محوطه سازی اطراف می باشد در زیر گنبد بر روی زمین ، سنگی نصب شده و عبارت ذیل روی آن نوشته شده است .
(( کل شئ هالک الّا و جهد . ))
آرامگاه حکیم ابوالفتح ، عمر بن خیام نیشابوری که پس از هفتاد و چند سال زندگی در سال 517 هجری قمری به رحمت ایزدی پیوسته است .
کاشی اشعار و مطالب لوزیها و پایه های گنبد تماماً کاشی معرق است و با رنگهای لاجوردی ، زرد ، سیاه ، قهوه ای و سبز تزئین یافته است.*
* دمی با خیام ، علی دشتی ، جلد دوم
آثار خیام ( رباعیات )
شگفت آن که رباعیات اصیل منسوب به او ( خیام ) آنقدر اند که عدد آنها را بین 16 ، 36 ، و 66 انگاشته اند هر چند صدها رباعی به نام او در کتاب ها و مجموعه ها درج است
با همه جاذبه و لطفی که رباعیات خیامی دارد بی گمان این اشتهار مرهون ترجمه آزاد و هنرمندانه ای است که ادوارد فیتر جدالر شاعر انگلیسی به ذوق و سلیقه خویش از رباعیات خیام کرده و نخستین بار به سال 1859 م . بطبع رسیده است و هم این کار سبب نام و اعتبار فیتر جدالر در شعر و ادبیات جهان نیز شده است .
در حقیقت در مرحله نخست جاذبه و جوهر سعدی و افکار حکیمانه رباعیات خیام بود که پروفسور کاول را بر انگیخته که رونوشتی از رباعیهای او را به خط خود از روی نسخه کتابخانه بادلیان آکسفورد بنویسد و به نزد فیتر جدالر بفرستد . دیری نگذشت که شرق شناسان و پژوهندگان به تتبع درباره رباعیات خیام و تصحیح متن آنها پرداختند به علاوه رباعیات خیام از روی منظومه فیتر جدالر به زبان های دانمارکی ، فرانسه ، آلمانی ، سوئدی ، ایتالیایی ، لاتینی و یدّی ( زبان یهودیان و اروپای مرکزی ) ترجمه شده و نیز ترجمه های متعدد دیگری به انگلیسی بر اساس شعر فیتر جدالر یا از متن فارسی به زبان های فرانسه ، آلمانی ، عربی ، ایتالیایی ، ترکی ، روسی ، دانمارکی ، سوئدی ، ارمنی ، اسپانیایی ، اسپرانتو ، گالی ، هلندی ، و مجاری صورت گرفته است .
این همه شهرت و حسن به قول خیام از کیست ؟ درست است که نفوذ ترجمه زیبا و شاعرانه فیتر جدالر را نباید از نظر دور داشت و شاید به قول یان ریپسکا شعر خیام
(( در نظر اروپاییان مانند آیینه ای بود که انعکاس درماندگی خود را در آن می دیدند )) اما جوهر اصلی شعر فیتر جدالر رباعیاتی است که از خیام خوانده بود و از آنها الهام گرفته است .
در رباعیهای خیام نخستین چیزی که جلب توجه می کند ژرفای اندیشه است . پیداست حکیمی است که به شعر سخن می گوید و نکته هایی را که در ذهن او جرقه زده است در قالب هایی کوتاه گنجانده است .
سراینده این ترانه ها قاعدتاً بایست اندیشه گری دورنگر و فیلسوفی صاحب نظر باشد بعلاوه چنان کششی داشته که تأثیر آنرا در شعر کسانی از پیشینیان مانند عطار و سعدی و حافظ و دیگران و نیز در صادق هدایت از معاصران می توان دید .
پایه اصلی اندیشه خیامی تأمل در راز هستی و نیستی است و سر نوشت انسان : از کجا آمده ایم و به کجا می رویم ؟ چرا کائنات به وجود آمده اند و چرا از بین می روند ؟ پرسشی است که قرن هاست فکر بشر را به خود مشغول داشته است .