گردشگری و تعمیم و توسعه آن در سراسر کشور، تنها راه درمان وضعیت نه چندان مساعد اقتصادی ایران است. اما آیا به واقع ایران از پتانسیل لازم برای تحقق چنین امری برخوردار است و یا این صرفا رویایی است که حتی با گذر سالیان سال عملی کردن آن غیر ممکن است؟
ایران کشوری است باستانی با تمدنی به قدمت دست کم ۴ یا پنج هزار سال. به واقع آثار به جا مانده از این تمدن کهن اصلی ترین مولفه جذب توریسم به ایران است (فارغ از دسته بندی های رایج در این زمینه). یکی دیگر از مولفه های بالقوه جذب جهانگرد به ایران ،جاذبه های طبیعی این کشور (اعم از جنگل های شمال، کویرهای مناطق مرکزی، نواحی کوهستانی غرب و شمال و جنوب و....) هستند.
اشاره به این دو مورد برای پاسخ به جواب سؤالی که در فوق ذکر آن رفت، کفایت می کند. زیرا با توجه به دو مولفه و یا عامل بنیادی یادشده مشخص می شود که ایران از ظرفیت های بالقوه ای برای تبدیل شدن به یکی از پنج کشور عمده جهانگرد پذیر دنیا برخوردار است.اما اینها کافی نیست و زیرساخت هایی برای عرضه تمدن کهن ایرانی به جهانگردان لازم است و تنها بنای این زیرساخت ها کافی نیست که حفظ و بقای آن، اصل است.
اما برای بنای زیرساختی مناسب جهت توسعه صنعت توریسم تنها منابع مالی کافی نیست بلکه آموزش نیروی ماهر در این زمینه مهم است، چنانچه اگر پیش از وارد شدن هر تکنولوژی و صنعت خارجی به ایران بستر نهادینه شدن آن با آموزش نیروی ماهر انسانی فراهم می شد، هیچ گاه این کشور دچار وضعیت ناگوار امروزی در عرصه های مختلف اقتصادی نمی شد. به واقع ساخت هتل و رستوران و مجتمع های تفریحی تنها عوامل پیشرفت و توسعه صنعت توریسم محسوب نمی شوند. چرا که اگر کارگران ،کارمندان و مدیران شاغل در این بخش عمده آموزش های لازم و تخصصی را نبینند نخواهند توانست رضایت جهانگردان خارجی را جلب کنند. جهانگردی نیز امروزه تابع استانداردهای جهانی و یکدست شدن الگوها و سلایق است در نتیجه توریست خارجی به هنگام ورود به یک کشور، فرقی نمی کند در کجای دنیا واقع شده باشد، انتظار دارد از او براساس معیارهای جهانی پذیرایی شود. البته این به معنای زیرپا گذاشتن ارزش ها و فرهنگ حاکم در یک جامعه خاص نیست، بلکه منظور از استانداردهای جهانی، رعایت یک سری الگوهای خدماتی و امکاناتی است، که دایره وسیعی را از زیرساخت های سخت افزاری و زیرساخت های نرم افزاری در برمی گیرد