گردشگری به عنوان یک فعالیت اقتصادی چند بخشی ، دارای اثرات دوگانه مستقیم و غیر مستقیم بر اقتصاد ملّی است .
از جمله آثار مستقیم گردشگری بر اقتصاد ملی می توان به بهبود تراز پرداختهای بین المللی ، اشتغال وسیع ، فرصت سازی اقتصادی و افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات اشاره نمود و همچنین توزیع فرصت های اقتصادی بین مناطق مختلف کشور ، گسترش تکنولوژی ، جذب سرمایه گذاریهای خارجی ، توسعه تجارت و نیز رشد صنایع دستی و بومی از جمله آثار غیر مستقیم گردشگری بر اقتصاد ملی است .
چنانچه درآمد زایی و اشتغال زایی را دو شاخص مهم در یک فعالیت اقتصادی موفق در نظر بگیریم هر دو این شاخص ها به صورت وسیع و پایدار در گردشگری قابل تأمین و دسترسی است .
توقع اینست که کشور ایران به عنوان یکی از 10 کشور اوّل جهان به لحاظ جاذبه های گردشگری ( امین اسماعیلی ، 9 ) و نیز قرار گرفتن در بین 5 کشور برتر دنیا از نظر اکوتوریسم ، از جایگاه مناسب تری در سطح جهان برخوردار باشد که البته چنین نیست ، از این رو در مقاله حاضر سعی شده است ضمن بررسی جایگاه ایران در اقتصاد گردشگری جهانی در یک دوره آماری ده ساله ( 2000-1991 ) راهکارهایی مناسب ، واقعی و مبتنی بر تجربیات کشورهای موفق جهت رفع چالشهای پیش روی این فعالیت اقتصادی ، به منظور افزایش سهم در بازار بین المللی ارائه گردد .
تا قبل از ایجاد جنبش جهانگردی یعنی از سده هجدهم میلادی و همگام با انقلاب صنعتی ، جهانگردی از جمله عادات طبقه ثروتمند بود ولی با توسعه صنعتی و حصول پیشرفت های مادی مانند : تحولات عظیم در صنعت حمل و نقل ، جهانگردی دیگر تفنّنی منحصر به طبقات ممتاز جامعه نبوده بلکه جریانی شد که تقریباً تمام قشرهای اجتماعی را در برگرفت ( دریو ،1371 ، 675).
در دهه 1970 توریسم به عنوان ابزاری برای توسعه کشورهای در حال توسعه مطرح شد تا جایی که دکادت از آن به عنوان گذرنامه توسعه برای این گونه کشورها یاد می کند و امروزه نیز با توجه به گفته برخی کارشناسان نظیر : تورنر ، توریسم بین المللی به عنوان امید بخش ترین ، پیچیده ترین و جایگزین ترین فعالیتی مطرح است که جهان سوم با آن روبروست ( حسین زاده دلیر، 1382، 24 و 25 ) و ایران به عنوان کشوری که با محدودیت منابع مالی و درآمدی و نیز فراوانی جمعیت جوان و جویای کار مواجه است با عنایت به توانمندی های صنعت گردشگری و قابلیت های خود در جهت ایجاد شرایط مناسب به منظور رفع مشکلات اقتصادی ، در سالهای اخیر بیش از گذشته به این صنعت پرقدرت و توانا توجه نموده و اکنون در راستای چنین توجهی از لحاظ ورود گردشگران بین المللی و میزان کسب درآمد و سهم در اقتصاد جهانی گردشگری جایگاه مناسبتری را به خود اختصاص داده است ولی این جایگاه با توجه به توانمندی های ایران متناسب و در خور نیست .
یک کشور زمانی پذیرای گردشگران خواهد شد که از طرف آنها « مورد پسند » واقع شود و برای تحقق این اتفاق بایستی فعالیت های خویش را جهت معرفی خود ، رفع موانع و ایجاد بستر مناسب گسترش داده تا گردشگران با اطلاع از ویژگی های کشور اقدام به انتخاب مکان سفر نمایند زیرا گردشگر به عنوان فردی که قصد سفر دارد بایستی تنها مکان سفر را انتخاب نماید از این رو هر کشوری که بتواند جاذبه های خود را عرضه نموده و نظر گردشگران را جلب نماید بالطبع در بازار گردشگری جهان سهم بیشتری داشته و جامعه خود را از مواهب حضور گردشگران بهره مند می سازد .
ایران با برخورداری از سابقه طولانی در شکل گیری بخشی از فرهنگ جهانی قادر است خود را به عنوان فرهنگی مستقل به دنیا بشناساند ( سازمان برنامه و بودجه؛1371،5)ضمن آنکه آثار باستانی متعدد ، تنوع آب و هوایی و چهار فصل همزمان ، مناظر طبیعی زیبا ، تنوع فرهنگ ها و قومیت ها و ...
همگی مؤید استعداد و توانایی کشور ایران برای جلب و جذب گردشگران است .
1- تاریخچه برنامه ریزی گردشگری در ایران
از دهه دوم قرن حاضر ، جهانگردی در ایران رسماً شکل گرفت و برای اولین بار در سال 1314 اداره ای به نام « اداره جلب سیاحان خارجی و تبلیغات » در وزارت داخله تاسیس شد و انجام امور مربوط به جهانگردی به آن اداره محول گردید .
در همین سال « کانون جهانگردی ایران » به منظور فراهم آوردن موجبات آسایش و آسان کردن مسافرت جهانگردان ایجاد شد ، این کانون که به طور رسمی در بهمن 1317 به ثبت رسید گشت های گوناگونی در داخل کشور برای بازدید جهانگردان ترتیب می داد .
در شهریور 1320 اداره جلب سیاحان به « شورای عالی جهانگردی » تغییر نام داد ، این شورا هفته ای یکبار در وزارت کشور تشکیل می شد .
در سال 1333 شورای عالی جهانگردی ، به « اداره امور جهانگردی » تبدیل و در وزارت کشور متمرکز شد .
از فعالیت های این اداره طی سالهای 37 تا 1333 می توان به انجام برخی خدمات زیربنایی و تدوین قوانین و مقرّرات ناظر بر جهانگردی از جمله « قانون ورود و اقامت اتباع بیگانه » اشاره کرد .
در فروردین 1342 سازمانی به نام « سازمان جلب سیاحان » وابسته به نخست وزیری تاسیس شد .
هدف عمده این سازمان معرفی پیشینه کشور و تشویق جهانگردان خارجی و داخلی به سیر و سفر و بازدید آنها از آثار باستانی و مناظر طبیعی و ایجاد تمرکز و هماهنگی های لازم در امور مربوط به جهانگردی بود .
در تیر ماه 1353 سازمان جلب سیاحان در وزارت اطلاعات ادغام شد و وزارتخانه جدیدی به نام « وزارت اطلاعات و جهانگردی » به وجودآمد .
بدنبال پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 وزارت اطلاعات و جهانگردی ابتدا به وزارت ارشاد ملی و سپس به « وزارت ارشاد اسلامی » تغییر نام داد و حوزه معاونت جهانگردی این وزارتخانه سرپرستی امور جهانگردی کشور را بر عهده گرفت .
با تشکیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معاونت سیاحتی و زیارتی این وزارتخانه،دفتر ایرانگردی و جهانگردی را به منظور برنامه ریزی صنعت توریسم ، آموزش دست اندرکاران جهانگردی ، درجه بندی ، نظارت و نرخ گذاری تأسیسات ، برقراری ارتباط بین المللی با نهادها و ارگانهای جهانگردی خارجی و شرکت در اجلاس ها ، نمایشگاه ها و مجامع بین المللی جهانگردی تشکیل داد .
این دفتر پس از مدتی برابر مصوبه 21 آبان 1358 شورای انقلاب اسلامی به نام « سازمان مراکز ایرانگردی و جهانگردی » تغییر نام داد که عملاً از ادغام چهار شرکت دولتی به نامهای شرکت سهامی تأسیسات جهانگردی ایران ، شرکت سهامی گشت های ایران ، شرکت سهامی مرکز خانه های ایران و شرکت سهامی سازمان مراکز جهانگردی برای ورزشهای زمستانی بوجود آمده بود .
( مدرس ، 1378 ، 42 ) و در نهایت در سال 1382 با ادغام سازمان میراث فرهنگی کشور و سازمان ایرانگردی و جهانگردی سازمان جدیدی بنام « سازمان میراث فرهنگی و گردشگری » تشکیل شد .
بدنبال پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 وزارت اطلاعات و جهانگردی ابتدا به وزارت ارشاد ملی و سپس به « وزارت ارشاد اسلامی » تغییر نام داد و حوزه معاونت جهانگردی این وزارتخانه سرپرستی امور جهانگردی کشور را بر عهده گرفت .
این دفتر پس از مدتی برابر مصوبه 21 آبان 1358 شورای انقلاب اسلامی به نام « سازمان مراکز ایرانگردی و جهانگردی » تغییر نام داد که عملاً از ادغام چهار شرکت دولتی به نامهای شرکت سهامی تأسیسات جهانگردی ایران ، شرکت سهامی گشت های ایران ، شرکت سهامی مرکز خانه های ایران و شرکت سهامی سازمان مراکز جهانگردی برای ورزشهای زمستانی بوجود آمده بود .
( مدرس ، 1378 ، 42 ) و در نهایت در سال 1382 با ادغام سازمان میراث فرهنگی کشور و سازمان ایرانگردی و جهانگردی سازمان جدیدی بنام « سازمان میراث فرهنگی و گردشگری » تشکیل شد .
2- جایگاه ایران در اقتصاد گردشگری جهانی در دنیا هزینه ای که جهانگردان سالیانه به مسافرت و تفریح اختصاص می دهند سه برابر بودجه ایست که صرف امور دفاعی می شود (چاک وای گی ،1377،41)و شاید یکی از مهمترین دلایل توجه به جهانگردی اثرات اقتصادی این وضعیت در توسعه و رشد ملی می باشد .
جهانگردی ضمن ایجاد یک رشته فعالیت های جدید در جامعه موجب فعال شدن سایر بخشهای اقتصادی شده و می تواند در برقراری موازنه ارزی نیز اثرات سازنده ای داشته باشد ، از اینرو برخی از کشورها جهانگردی را محور اصلی فعالیتهای اقتصادی خود قرار داده و از این طریق به منافع سرشاری نیز دست یافته اند (الوانی و دهدشتی، 1373،187).
با نگاهی کلی و گذرا به وضعیت گردشگری در سالهای قبل و بعد از انقلاب به وضوح در می یابیم که سهم جهانی ایران از نظر تعداد ورود و درآمدهای حاصل از گردشگری بین المللی در بعد از انقلاب بسیار کاهش یافته است زیرا پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ضرورت تغییر نگرش نسبت به گردشگری را پیش آورد که در آن گذشته از دیدگاه اقتصادی ، تأثیرات فرهنگی و اجتماعی گردشگری نیز مطرح شد .
در دهه اول انقلاب ملاحظات فرهنگ اسلامی – انقلابی ، محافظه کاری سیاسی و از همه مهمتر وقوع جنگ تحمیلی، فراهمی هرگونه فرصت را از کارشناسان و مسئولان اجرایی گرفت و صنعت گردشگری را با رکود مواجه ساخت و آن را به بخش غیر فعال در اقتصاد ایران مبدل نمود .
در دهه دوم انقلاب ، واقع بینی ها جای بدبینی ها را گرفت و گردشگری جایگاه خود را در اندیشه برنامه ریزان اقتصادی پیدا نمود ( زیرک باشی ، 1377 ، 77 ) به طوری که در پایان برنامه اول توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران حدود 900 هزار گردشگر با 450 میلیون دلار درآمد ارزی پیش بینی شده بود که هر چند این پیش بینی به واقعیت تبدیل گردید ولی در مقابل این تعداد گردشگر و درآمد وارده حدود 7/4 میلیون ایرانی به خارج مسافرت و حدود 5 میلیارد دلار ارز با خود خارج کرده اند که بدین ترتیب در پایان برنامه اول حدود 5/4 میلیارد دلار بیلان منفی داشته ایم ( رهنمایی ، 1376 ، 425 ) شواهد امر نشان می دهد که بیلان گردشگری در برنامه های دوم و سوم توسعه نیز چندان بهتر از برنامه اول نبوده است ( بیک محمدی ، 1379 ، 248 ) .
اگر بازار را مکانی بدانیم که در آن عده ای جهت رفع نیازهای خویش اقدام به پرداخت پول می کنند ، در بازار بین المللی گردشگری نیز گردشگران با حضور خود و پرداخت پول اقدام به رفع نیاز می نمایند لذا جذب گردشگران و امکانات مالی آنها را می توان مهم ترین پارامترهای حاصل از صنعت گردشگری دانست از این رو در این قسمت جایگاه ایران را در بازار بین المللی گردشگری از حیث این دو شاخص یعنی تعداد گردشگران ورودی و نیز میزان درآمد حاصله بررسی می نماییم .
2-1- جایگاه ایران از لحاظ ورود گردشگران بین المللی جهانگردی به عنوان بزرگترین و پر رونق ترین صنعت جهانی (کالین مایکل هال ، 1378، 11)پدیده ایست اقتصادی ، اجتماعی ،فرهنگی و بسیار سیاسی که در هر جامعه ای متاثر از عوامل پیچیده و در هم بافته سیاسی و اقتصادی و همچنین ویژگیهای جغرافیایی است که دیگران را مجذوب خود می کند و این جذابیت در ایران تغییر مثبت یافته است بطوریکه در سالهای اخیر تعداد گردشگران وارد شده به ایران همواره در حال افزایش بوده و از سیر صعودی ملایمی برخوردار شده است به طوری که از 249000 نفر در سال 1991 به 1342000 نفر در سال 2000 رسیده است .
این در حالی است که سهم ایران از کل گردشگران بین المللی نیز در طی همین دوره ( 2000-1991 ) از 05/0 درصد به 2/0 درصد رسیده است یعنی بیش از 4 برابر گردیده است ( جدول شماره یک ) جدول شماره یک : سهم ایران از تعداد گردشگران بین المللی طی دهه 2000-1991 به هزار نفر مأخذ : سازمان جهانی گردشگری ( W.T.O ) 2001 و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران 1380 .
با توجه به نتایج حاصل از جدول شماره یک ، ضریب جذب گردشگر در ایران از 1859 در سال 1991 به 501 در سال 2000 رسیده است ، بدین معنی که از هر 1859 نفر گردشگر در سال 1991 و از هر 501 نفر گردشگر در سال 2000 یکنفر به ایران سفر کرده است که هر چند این ضریب ناتوانی کشور ما را در جذب گردشگران بین المللی نشان می دهد ولی در عین حال حکایت از یک رشد درون بخشی مناسب دارد که این اتفاق ناشی از عملکرد بهتر مجموعه برنامه ریزی ، مدیریتی و اجرایی کشور در زمینه فراهم نمودن بستر مناسب جهت پذیرش گردشگران است به عبارت دیگر در اثر کارکرد مطلوب ، موفق به جذب گردشگران بیشتری شده ایم.
براساس نتایج حاصل از جدول شماره دو رشد سالیانه گردشگران بین المللی در ایران طی دهه ( 2000-1991 ) همواره نسبت به رشد سالیانه گردشگران بین المللی در سطح جهان بالاتر بوده است و در کل دوره نیز در سطح جهان تعداد گردشگران با 4/45 درصد رشد مواجه بوده در حالی که ایران از 439 درصد رشد برخوردار شده است .
به عبارت دیگر نرخ رشد ایران در این دوره حدود 10 برابر نرخ رشد جهانی بوده است و از این نظر ایران رتبه اول را در جهان داراست (صفایی،1381،16)ولی علی رغم تمام موارد امید بخش ، متاسفانه ما هنوز جزو 50 کشور اول جهان از لحاظ تعداد گردشگران ورودی قرار نداریم .
جدول شماره دو : درصد رشد تعداد گردشگران بین المللی در سطح جهان و ایران طی دهه 200-1991 .
مطابق جدول فوق بیشترین نرخ رشد با 5/35 درصد مربوط به سال 1995 و کمترین میزان رشد مربوط به سال 2000 با 6/1 درصد بوده است .
در همین زمینه ضریب جذب ایران نیز افزایش یافته است بطوریکه از ضریب 2716 در سال 1991 به ضریب 696 در سال 2000 رسیده است .
یعنی سهم ایران از هر 2716 دلار درآمد گردشگری در سال 1991 تنها یک دلار بوده است ( ) که این سهم در سال 2000 به افزایش یافته است .شواهد حکایت از آن دارد که ایران بطور جد در پی افزایش سهم خود از اقتصاد گردشگری بین المللی است که در جدول شماره 3 این وضعیت به خوبی نشان داده شده است .
جدول شماره 3 : درآمد ایران و جهان از گردشگری بین المللی طی دهه 200-1991 به میلیون دلار مأخذ : سازمان جهانی گردشگری ( W.T.O ) 2001 ، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران 1380.
2-2 - جایگاه ایران از لحاظ جذب درآمد جذب درآمد عالی ترین هدف هر فعالیت اقتصادی است و گردشگری به عنوان فعالیتی اقتصادی، درآمد آن از نوع کسب ارز است و از آنجایی که هیچ کشوری قادر به رفع تمام نیازهای خود نبوده و ناگزیر به تامین برخی نیازهای خویش از سایر کشورها می باشد و برای دریافت آنها بایستی ارز پرداخت نماید بدین لحاظ گردشگری به عنوان فعالیتی ارزآور اهمیتی مضاعف می یابد .
با نگاهی به درآمد زایی گردشگری در سطح جهان و ایران طی دهه مورد مطالعه ( 2000-1991) درمی یابیم که این درآمد زایی همواره در حال افزایش بوده است .
ایران در طی همین دوره سهم بیشتری را هر سال از درآمد جهانی گردشگری بخود اختصاص داده است بطوری که از 37 هزارم کل درآمد گردشگری بین المللی در سال 1991 به 144 هزارم کل درآمد گردشگری بین المللی در سال 2000 نائل شده است یعنی سهم خود را حدود 4 برابر افزایش داده است .
از لحاظ درآمد سرانه نیز ایران نسبت به معدل جهانی در طی دوره ده ساله ( 2000-1991 ) وضعیت مناسبتری داشته است به طوری که درآمد سرانه جهان در پایان دوره ( سال 2000 ) نسبت به ابتدای دوره ( 1991 ) 16 درصد رشد داشته است در حالی که ایران در همین مدت از نرخ رشد 22 درصد برخوردار بوده است .
ضمن آنکه درآمد سرانه گردشگری در سطح جهان در 4 مقطع دچار رشد منفی گردیده در حالی که ایران تنها در 2 مقطع با رشد منفی درآمد سرانه مواجه شده است .
جدول شماره چهار : درآمد سرانه گردشگری وتغییرات آن در ایران و جهان طی دوره2000-1991 به دلار به هر حال آنچه از مقایسه وضعیت درآمد زایی ایران با معدل جهانی آن نتیجه می شود این است که این وضعیت چشم انداز امیدوار کننده ای را ترسیم می کند و ضروری است ضمن ادامه روند فعلی ، در اندیشه سرعت بخشیدن به آن از طریق شناخت موانع موجود و تلاش در جهت رفع آنها باشیم .
3- تدابیر لازم جهت بهبود جایگاه ایران در اقتصاد گردشگری جهانی بهبود جایگاه ایران در اقتصاد گردشگری جهانی به منظور جلب منافع بیشتر و وسیع تر ، مستلزم هوشیاری مسئولان و برنامه ریزان و ارزیابی مستمر جریان گردشگری است تا همواره نسبت به موانع ایجاد شده آگاه و جهت رفع آنها کوشا باشیم .
لذا در این قسمت عمده ترین موانع موجود و نیز راهکارهای رفع موانع در زمینه پیشرفت صنعت گردشگری ایران را ذکر می کنیم .
3-1- تنگناها و موانع عمده ترین تنگناها و علل ناکامی ایران در جلب جهانگردان را می توان عبارت از موارد ذیل دانست : مبهم بودن اهداف ، سیاست ها و توقعات از بخش گردشگری یعنی در بیان اهداف و توقعات و فعالیت گردشگری و نیز اتخاذ سیاست ها جهت رسیدن به آنها اختلاف نظر وجود دارد .
برخی اهداف فرهنگی و مذهبی و برخی اهداف اقتصادی و گروهی اهداف سیاسی را عمده ترین توقع خود از این فعالیت ذکر می کنند ودر نتیجه این پراکندگی و آشفتگی در اهداف ، سیاستهای تحصیل آنها نیز دچار تنوع شده و در نهایت سطح برخورداری کاهش یافته است هجوم تبلیغاتی مخالفان ایران برای مخدوش نشان دادن چهره انقلاب و ایجاد مشکلات در زمینه حضور گردشگران در سطح بین المللی به منظور به انزوا کشیدن ایران ناسازگاری و عدم تطبیق بین فرهنگ جهانگردان و سیستم های فرهنگی – اجتماعی برخی کشورهای خارجی با فرهنگ اسلامی – ایرانی در روابط و برخوردهای اجتماعی عدم تمایل بخش خصوصی به سرمایه گذاری در این بخش به علت نداشتن اطمینان کافی از سودآوری مناسب و نیز فقدان سازو کار حمایتی تعدّد و ناهماهنگی بین سازمان ها و ارگانهایی که در زمینه گردشگری موثر هستند مثل وزارت امور خارجه ، وزارت راه و ترابری ، وزارت کشور و ...
نبود مراکز آموزشی لازم برای تربیت مستمرنیروهای انسانی مورد نیاز بخشهای مختلف گردشگری که در برخورد مستقیم و رودررو با گردشگران قرار دارند و رفتار آنها ذهنیت ساز گردشگران و ملاک قضاوت آنان در مورد جامعه ایرانی است .
مثل : کارکنان دفاتر مسافرتی ، خدمتگزاران مراکز اقامتی ، راهنمایان گردشگران و مردم عادی ضعف تسهیلات ارائه شده گمرکی وعدم ترخیص سریع تجهیزات و تاسیسات وارداتی مورد نیاز صنعت گردشگری که در داخل یا امکان تولید آنها نیست یا از وجود آنها بی اطلاع هستند ( سازمان برنامه و بودجه ، 1371 ، 83 ) فقدان دید ناحیه ای در برنامه ریزی گردشگری بدین معنی که هر ناحیه از ویژگی های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی خاص خود برخوردار است که تهیه برنامه های گردشگری بر مبنای ویژگی های هر ناحیه، موفقیت ملی را در پی خواهد داشت نگاه بدبینانه مردم نسبت به گردشگران به عنوان نیروهای بیگانه و حفظ فاصله در برخورد و مواجهه با آنها فقدان قوانین منطبق با معیارهای بین المللی در زمینه حمایت و حفظ حقوق گردشگران 3-2- راهکارها 1- تامین امنیت فراگیر فقدان امنیت مسئله ایست که به تنهایی می تواند تمام سیاست ها و برنامه های یک کشور را در هر زمینه توسعه از بین ببرد زیرا این مسئله ارتباط مستقیم با مسئله حیات انسان ها دارد .
هیچ انسان عاقلی در ازای ارائه انواع امکانات به صورت مطلوب حاضر نیست جان خود را به خطر اندازد زیرا انسان تمام مواهب و برخورداری های مادی را برای زمانی می خواهد که زنده بوده و بتواند از آنها استفاده نماید .
پس وجود امنیت با ضریب بالا مسئله بسیار مهمی در جلب گردشگرانی است که بایستی اطمینان حاصل نموده و از محل زیست و زندگی خود به یک مکان غیر آشنا وارد شوند .
هر چه ضریب امنیت در یک کشور افزایش یابد به همان میزان اقبال گردشگران نیز جهت حضور در آن کشور افزایش می یابد .
در رابطه با فراهمی امنیت بایستی توجه داشت که انجام هرگونه اقدام عملی که بیانگر ناامنی باشد نظیر: گروگانگیری ، سرقت و تعرض به گردشگران ، سریعاً بازتاب جهانی داشته و تاثیر قابل ملاحظه ای را در کاهش حضور گردشگران بدنبال خواهد داشت بویژه در مورد ایران که به علت استقلال و عدم تمکین از قدرتهای بزرگ با دشمنان مترصد و متعددی مواجه است این مسئله بایستی بیشتر مد نظر قرار گیرد ، از این رو بایستی با بکارگیری وسایل ارتباطی دیداری و شنیداری خویش و رسانه های بین المللی همراه با خود ، اقدام به اطلاع رسانی وسیع در سطح جهان نموده و وجود امنیت کامل را به اطلاع عموم گردشگران رساند تا تصور نادرست فقدان امنیت در کشور ، مانع حضور آنها در ایران و نهایتاً شکست برنامه های گردشگری ما نشود .
2- امنیت سرمایه گذاران داخلی و خارجی در این زمینه دولت بایستی 3 اقدام مشخص انجام دهد : - دولت به سرمایه گذاران اطمینان دهد که در صورت انجام سرمایه گذاری و اقدام براساس قوانین موجود ، اصل سرمایه و سطح سود معقولی را در یک دوره زمانی معین مثلاً 5 سال تضمین می نماید .
- دولت شرایط فعالیت در صنعت گردشگری را آنچنان ساده نماید که سرمایه گذاران خود از سرمایه گذاری شان مطمئن گردند و دیگر نیازی به تضمین دولت نباشد .
در این زمینه انجام برخی اقدامات ضروری است نظیر : پرداخت وام های بلند مدت با بهره کم ، واگذاری زمین و مصالح به بهای دولتی ، تسهیل صدور مجوزهای گوناگون مثل : مجوز فعالیت ، مجوز ساخت و ساز ، مجوز ورود ملزومات مورد نیاز که در داخل امکان تولید آنها نیست و همچنین در نظر گرفتن تخفیفات گمرکی و مالیاتی .
- عدم طرح مسائلی که سرمایه گذار نسبت به خود و سرمایه اش احساس خطر کند نظیر برخوردهای احساسی با سرمایه گذاران توسط گروه های سیاسی و غیره .
اگر قوانین مملکتی و بحث و نظارت بر فعالیت های سرمایه داران در چارچوب قانون اعمال شود و ملاک قانون باشد بدیهی است وقتی سرمایه گذار پذیرفت که در مملکت ما سرمایه گذاری کند می داند که نباید اعمال خلاف تعهد خود انجام دهد و در صورت انجام بایستی منتظر برخورد مراکز قانونی مطابق قوانین و مقررات صنعت گردشگری در ایران باشد ( ناطقی الهی ، 1378 ، 7 ) .
3- ایجاد امکانات مناسب در برخورد با گردشگر به عنوان یک نیروی اقتصادی که جهت اقامت و هزینه کردن ملاکهای متعددی را مد نظر قرار می دهد بایستی 2 اصل را پذیرفت : 1) استفاده مطلوب از زمان 2) هزینه کردن متناسب با خدمات دریافتی لذا بایستی به نحوی اقدام نمود که گردشگر رغبت به ماندن و هزینه کردن بیشتر را پیدا نموده و در نهایت از حضور در ایران احساس رضایت داشته باشد .
در این زمینه لازم است امکانات زیربنایی ما آنچنان گسترش یافته و سریع عمل نماید تا رضایتمندی گردشگران را فراهم نموده و آنها را به عنوان نیروی تبلیغی سیار ( هم در کشور خود و هم در مسیر مسافرت پس از ایران ) همراه خود داشته باشیم .
از جمله مهمترین اقدامات در این زمینه می توان به بسط و گسترش ارتباطات و وسایل مدرن حمل ونقل و توسعه خدمات مواصلاتی نظیر : جاده های مناسب ، ایجاد وتوسعه درخور اماکن اقامتی و پذیرایی اعم از هتل ها و رستورانها و ارتقاء کیفی خدمات رفاهی ، تفریحی و ورزشی ارائه شده اشاره نمود ( غفاری ، هادی و مولایی ، محمد علی ، 1382 ، 222) نکته دیگر اینکه امکانات ارائه شده آنقدر متنوع باشد که توقع گردشگران با هر سطح از قدرت اقتصادی را پاسخگو باشد مثلاً هم هتلهای ستاره دار بین المللی با امکانات لوکس داشته باشیم و هم مکان های دارای چادرهای اقامتی ، هم هواپیماهای با کیفیت پرواز جهانی و هم وسایل حمل و نقل عادی مثل اتوبوس .
در این زمینه با مقایسه برخی از پارامترهای اقامتی در ایران و برخی از کشورها به میزان توسعه نیافتگی این صنعت در کشورمان ومیزان تلاشی که باید انجام دهیم واقف می شویم : به عنوان نمونه ما در سال 1998 حدود 613 هتل و مرکز اقامتی داشته ایم در حالی که کشور آلمان حدود 53830 هتل و مرکز اقامتی داشته است ، از لحاظ تعداد اتاق نیز در همین سال ایران 27034 اتاق داشته و کشوری مثل مکزیک 15 برابر این تعداد اتاق داشته است و در نهایت از لحاظ تعداد تخت نیز کل تخت های اقامتی ایران حدود 55382 عدد بوده در حالیکه در کشور آلمان 2360037 تخت وجود داشته است ( سالنامه آماری کشور ، 1378 ) .
4- تربیت نیروی انسانی مورد نیاز از جمله اقدامات لازم جهت بهبود کیفیت گردشگری در ایران ضرورت برخورد علمی با مسئله گردشگری و ایجاد وگسترش گروه های آموزشی و پژوهشی مرتبط می باشد .
توسعه موسسات و مراکز آموزش عالی که به تربیت نیروی متخصص در رشته های مربوط به صنعت گردشگری می پردازند نظیر : مردم شناسی ، باستان شناسی ، موزه داری ، هتلداری ، معماری ، هنر ، صنایع دستی ، علوم اجتماعی ، جغرافیا و ...
اجتناب ناپذیر است .
استقرار راهنمایان ورزیده و مسلط به زبانهای زنده دنیا در اماکن مورد بازدید گردشگران و نیز اتخاذ تدابیر حفاظت از جان گردشگران در مراکز تفریحی نظیر : جنگلها ، سواحل ، باغ وحش ها و ...
نیز از دیگر اقدامات ضروری است که نیروی انسانی خاص خود را می طلبد .
5- گسترش تدابیر بهداشتی در این زمینه بایستی هم در مبادی ورودی کشور اقدام به ایجاد پایگاه های بهداشتی و قرنطینه نمود( تا از ورود افراد مبتلا به بیماری های مسری و خطرناک جلوگیری شود) و هم در مراکز تفریحی و اقامتی گردشگری با رعایت مسائل بهداشتی از بیمار شدن آنها جلوگیری و نسبت به درمان آنها در اسرع وقت اقدام نمود تا از این طریق بار منفی متوجه مجموعه گردشگری کشور نشود .
6- تخصیص اعتبارات لازم بی شک اگر بپذیریم آنچه تا کنون به عنوان راهکارهای جذب گردشگران عنوان شده می تواند به رونق صنعت گردشگری کشورمان کمک نماید ولی این راهکارها هیچگاه از حالت نظری به وضعیت عملی و واقعی در نخواهد آمد مگر اینکه برای تحقق هر یک از موارد یاد شده اعتبار مالی متناسب در نظر گرفته شود .
بدیهی است برای جذب گردشگر بایستی یکسری اقدامات انجام داد که هر اقدام سطح بودجه خاصی را جهت هزینه نمودن می طلبد و تنها در این صورت است که گردشگر رغبت به حضور در ایران پیدا نموده و کشور نیز از مواهب حضور وی برخوردار خواهد شد .
هر گونه تنگ نظری ، هزینه ی بی مورد ، نظارت ناقص و ارزیابی های نادرست موجب هدررفتن اعتبارات و دور شدن از اهدافی می شود که برای رسیدن به آنها اقدام به تامین و تخصیص اعتبار نموده ایم .
7- اصلاح ساختار سازمانی و تشکیلاتی ایجاد سازمانی مستقل ، قوی و متمرکز با تشکیلات و شرح وظایف جدید برای حل مسائل و معضلات از قبل به جامانده و نیز مسائل جدید مربوط به صنعت گردشگری ، تقویت خانه های ایران در کشورهای دیگر به منظور ایجاد و حفظ ارتباط مداوم و مستمر با سازمانهای گردشگری سایر کشورها و نیز استفاده از تجربیات آنها ، کاهش تشریفات مربوط به صدور روادید در مرزهای کشور و افزایش کارایی مأموران گذرنامه در شهرستان ها و ...
از جمله اصلاحات ضروری درحوزه تشکیلات گردشگری است که موجب رونق این صنعت خواهد بود ( سازمان برنامه و بودجه ، 1371) .
8- استفاده از مدیران متخصص و باتجربه آنچه مسلم است هر چه یک مجموعه اقدام به تهیه برنامه مناسب نماید و برنامه ای جامع را که در آن تمام زوایای پیدا و پنهان مرتبط با موضوع کار به خوبی دیده و لحاظ شده باشد را تدوین نماید ناگزیر است آنرا برای اجرایی شدن و جلب موفقیت به مدیران اجرایی خوبی نیز واگذار کند و در حقیقت این مدیر هوشمند و خلّاق است که با استفاده از ذکاوت و تجربیات خود اقدام به استفاده مطلوب از تمام امکانات و نیروهای در اختیار خود می نماید تا در نهایت برنامه ای که تدوین شده و در اختیار مدیر قرار گرفته به بهترین نحو و با کمترین خسارت هر چه زودتر به انجام رسیده و هر چه بیشتر به اهداف مورد انتظار دست یابد .
این اتفاق زمانی خواهد افتاد که ملاک برتر در انتخاب مدیران و مسئولان مجموعه اصل « شایستگی » در مقابل اصل « وابستگی » باشد ، در چنین صورتی است که می توان امیدوار بود تلاشهای تیم برنامه ریزو امکانات کشور توسط تیم اجرایی یعنی مدیران هدر نرفته و مورد استفاده صحیح قرارگیرد .
9- گسترش فعالیت های تبلیغاتی آنچه امروزه هر نوع فعالیت اقتصادی را توأم با موفقیت می کند مسئله پرداختن به تبلیغات، معرفی و بیان مزایای هر کالای تولیدی است و گردشگری به عنوان یک کالای مصرفی که مولّد سرمایه نیز می باشد بایستی به صورت وسیعی تبلیغ شود .
شرکت فعال در نمایشگاه های بین المللی خارج از کشور و نمایش زیبایی ها و جذابیت های ایران به شرکت کنندگان ، تهیه ماکت ، عکس ، اسلاید ، و ارائه و تحویل تصاویر و نقشه های توریستی و بروشور و سی دی های تبلیغاتی و اطلاعاتی قابل حمل به مراجعین ، نمایش انواع صنایع بومی و دستی ایران ، ایجاد شبکه های رادیویی و تلویزیونی ، سایتهای اینترنتی و ...
از جمله اقدامات عملی است که می تواند فعالیت های تبلیغاتی موثری جهت معرفی توانایی های ایران و جلب نظر و نهایتاً جذب گردشگران باشد ، که البته شرط استمرار نیز بایستی مورد توجه قرار گیرد .
10- توجیه و اصلاح دید مردم بومی نسبت به گردشگران بیان مزایای حضور گردشگران در کشور برای مردم بومی هر منطقه ، از برخوردهای نامناسب که موجب نارضایتی گردشگران می شود جلوگیری می نماید از جمله اصلاح دید « مروج فساد بودن » گردشگران در منظر مردم بومی و نیز اصلاح باور مجموعه اقتصادی و بازاریان جامعه میزبان در مورد «یکبار مصرف بودن » گردشگر و القای این نکته که گردشگری « جریان و بازاری مستمر » است لذا بایستی در برخورد با آن به فکر نفع « آتی » بود و مصلحت اینست که منافع مستمر پایدار « آتی » را فدای منافع«آنی» نکرد .
گنجاندن مزایای حضور گردشگران در کتابهای درسی به صورت پایه ای تا حدی این مشکل را حل می کند .
11- ثبات در برخورد مناسب با گردشگران بدین معنی که حفظ حرمت و احترام به گردشگران بایستی به عنوان یک اصل ثابت و لایتغییر پذیرفته شده و به مثابه یک عزم ملی تلقی شود به طوریکه با تغییر جریان های سیاسی حاکم بر کشور ، تغییری در اصل فوق بوجود نیاید .
12- انطباق امکانات با نوع گردشگران مورد پذیرش این واقعیت را بایستی پذیرفت که ایران به جهت وضعیت خاص فرهنگی و مذهبی و نیز سطح امکانات موجود نمی تواند پذیرای « گردشگرتفریحی » باشد و این واقعیت ما را به سوی جذب گردشگرانی می کشاند که اصل برای آنها آثار فرهنگی است و مراکز تفریحی به عنوان یک ضرورت مورد استفاده و بازدید قرار می گیرند .
لذا پذیرش این واقعیت از هدر رفتن امکانات مادی و نیروی انسانی برنامه ریز ما جلوگیری می نماید .
ضن آنکه توریسم فرهنگی کم توقع بوده و سطح توقع آنها با امکانات کشور ما همخوانی بیشتری دارد و نیز با درک شرایط جامعه ما ، برخورد کمتری با جمعیت بومی پیدا می کند .