دانلود مقاله هنر ایران در گذر تاریخ

Word 1 MB 26085 60
مشخص نشده مشخص نشده هنر - گرافیک
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • سیر تکاملی هنر ایرانی را در ریشه حوادث تاریخی این کشور می توان یافت.

    بنظر می رسد که آب و هوای متفاوت ایران اثر خود را بر ساکنان اولیه این سرزمین در پیدایش هنرهای گوناگون در دوره های تاریخی گوناگون داشته است.

    کوهها , صحراها و پدیده طبیعی ایران هستند که از میان آنها دسته های هنری گوناگون زمانهای قدیم به پا خواسته اند فلات ایران باقیمانده کوهای قدیمی محل سکنای آریانهای اولیه به قدمت ده هزار سال پیشین بوده است.

    خانه ها قدمتی بین 6 تا 8 هزار سال دارند.

    بقایای این آثار در دو دامنه کوه ایران با سلسله جبال البرز و زاگرس قرار دارند حفاری های باستان شناسان در این دو منطقه ,‌ آثار هنری بسیار مهمی مشتمل بر نقاشی های غارنشینان , لوازم خانه و ابزار فلزی , سفالی ابزار جنگی می باشد.

    کوههای زاگرس مرکز عشایر گوناگون بوده است.

    بدون شک بیشتر عناصر فلزی هزاره دوم که امروزه مشهود هستند در نواحی لرستان بوده است مقادیر متنابهی از این آثار در موزه فرهنگی باستانی لرستان در معرض دید قرار دارد دیگر منطقه کوهستانی ایران که در تاریخ هنر ایران بسیار مهم می باشد و آثار هنری بسیار مهمی در دامنه آن پیدا شده ؛ سلسله جبال البرز می باشد.

    دامنه شمالی این رشته کوه , مازندران و گیلان , محل سکنای نژادهای قدیم ایران می باشد.

    ظروف فلزی اولیه از جنس مارلیک در تپه ای به همین نام در رودبار در منطقه گیلان , متعلق به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح می باشد.

    این ظروف که از طلا و نقره و فلز ساخته و آراسته شده اند , معرف نژادی هستند که باستان شناسان اعتقاد دارند که با گروه هند و اروپایی – مستقر در فلات ایران , امپراطوری قدرتمند مادها را در اول هزار قبل از میلاد پایه گذاری کردند.

    در کناره انتهایی صحرای ایران نزدیک کاشان – در ناحیه ای بنام سیالک , ردپای اولیه ساکن در نواحی مرکزی ایران پیدا شده است سیالکها وسایل خود را از سنگ می ساختند و به تدریج از سنگ تیز استفاده کردند.

    ذوق هنری این مردم در کنده کاری های روی استخوان که برای اولین بار انجام شده , نمایان است.

    در ابتدای اولین هزاره قبل از مسیح , تفاوت زیادی بین تمدن شمال غربی مثل قفقاز و نواحی شرقی آناتولی وجود داشت این دوره فرهنگی بعنوان تمدن اورارتو شناخته می شود.

    تحقیقات باستان شناسی در این زمینه , در نواحی مانند آذربایجان , اصفهان , شیراز و حومه تهران , شامل قلعه ها و استحکامات این تمدن , و آثار هنری ارزشمندی می باشد.

    یکی از قدیمی ترین آثار , اورارتو ؛ باقیمانده قلعه بسطام در اطراف دریاچه اورمیه در غرب آذربایجان شامل اتاقها , سرلاب ها , برج نگهبانی , و مغازه ها و سایر قسمتها می باشد.

    دو آسیاب آبی نیز که با آب رودخانه نزدیک کار می کردند , کشف شده است.

    در حفاری های این قلعه تاریخی کردبندهایی , حلقه های شیشه ای , مهرهای سفالی , و وسایل سفالی و جنگ افزارهای از سنگ های ریز سمبل ساکنین شمال غربی ایران بدست آمده است.

    مهمترین اثر کشف شده در این قلعه ؛ کتیبه بارست خط هیروگلیف است ,‌که نشان می دهد تمدن اورارتو دارای حروف نوشتاری ویژه ای بوده اند.

    نکته جالبی که در مطالعه هنر ایرانی بنظر می رسد این است که , هنر ایران مستقل از مکان و زمان پیدایش منعکس کننده روحیه و تمایلات ایرانی ها می باشد نکته دیگری که بنظر می رسد, تنوع آثار هنری است این امر نشان می دهد ایرانیان باستان , در مناطق مختلف مهارت های بالایی داشته اند.

    معماری در زمانهای مختلف از ابتدای عصر امپراطوری مادها از شکوه و عظمت بالایی برخوردار بوده و رو به پیشرفت گذاشت.

    در اواخر این مرحله تاریخی , معماری دوره اسلامی با تجهیزات و سلیقه ای به شیوه ساسانیان , از چنان جلوه ای برخوردار بود که در دنیا کم نظیر می باشد.

    در همان زمان هنرمندان مسلمان ایرانی , طاق ها , دست نوشته های تزئینی و طرحهای رنگی بسیار متنوع باشکوهی در مناطق مذهبی ساخته و ایجاد کردند.

    پیشرفت سایر هنرها مانند کارهای فلزی , منسوجات , کارهای شیشه ای , نقاشی , سفالگری و سایر اثار هنری – ملی ایران , مدت زمانی به طول انجامید.

    گاهی اتفاقات تاریخی , جنگ , پیروزی , هجوم بیگانگان , انزوال و فرمانروایی پادشاهان , اتفاقات طبیعی , خشکسالی , قحطی و زلزله اثر خود را بر سیر و پیشرفت آثار هنری بجای گذاشت.

    جداول تاریخی به شناخت تاریخ اتفاقات هنری کشور , شکل گیری , تحول و توسعه آنها کمک می کند:

    5 هزار سال قبل از مسیح ایرانیان که این نسل که زمستانها و تابستانها کوچ می کردند , شروع به ساخت خانه های سفالی کردند ابزارهای سنگی پیشرفت کرده و با افزودن قسمت هایی از جنس استخوان تکمیل شدند , وسایل خانه با رنگ های قرمز و مشکی رنگ شده و در آتش پخته می شدند.

    در طی 4000 سال قبل از مسیح ساکنان زاگرس دهکده ها را ساخته و به تدریج بصورت متراکم زندگی کردند و معماری ایجاد شد.

    ابزارهای جنگی در این مناطق همچنان از سنگ بود ولی در پایان این عصر شمشیر و خنجرهای فلزی , کتیبه ها با دست خط های اولیه ایلاهیس بوجود آمد

    3000 سال قبل از میلاد مسیح , سنگ سفید , قیر و انواع دیگر سنگ ها برای ساخت ابزار هنری استفاده می شد.

    ظروف سالی آبی تیره و زغالی رنگ رواج یافت.

    سلاحهای فلزی در مناطق مختلف ایران مثل شوش و نهاوند استفاده شد و زیورهای مختلفی از طلا , عقیق و لاجورد ساخته شد.

    در دو هزار سال قبل از میلاد مسیح , آمدن آریانها به فلات ایران مهمترین اتفاق بوده که در آن زمان هنر فلز به اوج اهمیت خود رسید ساخت سفالهای نازک در نواحی البرز و همسایگانش گسترش یافت و ساختمانهای مجللی با دیوارهای آجری یا آجر از سفال پخته شده , با نقاشی هایی با طرحهای از انسانها و برجهای فلکی , درختان و سایر شکلها تزئین گشت.

    شهرنشینی توسعه یافته و کنده کارهای سنگی به مرحله ای رسید که زیبایی به شوش بخشید.

    در این زمان , اقوامی مانند آریانها , مادها و پارس ها در زاگرس سکنی گزیدند.

    در هزاره اول قبل از میلاد: بدلیل عدم دسترسی به اسناد باستانشناسی دوران سیاه پیشینه تاریخی نامیده می شود.

    یافته های جدید اطلاعاتی درباره این دهه می دهند.

    در این زمان چوپانان و کشاورزان ثروتمندی در دامنه های البرز زندگی می کردند و وسایل فلزی ارزشمند و آثار سفالگری کنده کاری شده ارزشمندی داشتند.

    در قرن 6 و 7 قبل از مسیح بدلیل مهاجرت انبوه نژادهای متفاوت به فلات ایران مانند سیتل , اوراتوس , مانیل , کاستیس , مادها و پارس و در نهایت ایجاد امپراطوری هخامنشی و بدلیل سازمان دهی مرکزی ایران به دوران تاریخی وارد شد.

    از این زمان به بعد مطالعات بصورت زمان بندی شده و طبقه بندی نگهداری شده اند.

    کتیبه های با دست خط های سه زبان , پارسی – ایلامی و آکادی از دوره هخامنشی بجای مانده و مدارک ارزشمندی شکوه عظمت ایرانی را نشان می دهند.

    دوره های هنر بصری ایران به صورت زیر خلاصه می شود.

    هخامنشی 550 -350 قبل از مسیح : کارهای ارزشمندی در معماری و سایر هنرها در دوران هخامنشی ایجاد شد فرمانروایی هخامنشیان بعد از اشغال ایران توسط اسکندر مقدونی منقرض شد

    هخامنشی 550 -350 قبل از مسیح : کارهای ارزشمندی در معماری و سایر هنرها در دوران هخامنشی ایجاد شد فرمانروایی هخامنشیان بعد از اشغال ایران توسط اسکندر مقدونی منقرض شد.

    سلوکیان , پارتیان ها (312 – 91 قبل از مسیح) اولین سلجوقه پادشاهی سلوکیان را تأسیس کرده بعد از شکست سلوکیان , فرهاد دوم (129 قبل از میلاد) امپراطوری پارتیان را تأسیس کرد و این سلسله تا 224 میلادی وجود داشت.

    ساسانیان 642 – 224 میلادی : هخامنشیان وسعت قلمروی ایران در زمان هخامنشیان هخامنشیان دومین گروه از آریاییهایی که وارد ایران زمین شدند.

    پارسیان بودند که با توجه به لیاقت، کفایت، هوشمندی و توانایی بزرگ شاهانی همچون کوروش کبیر، داریوش بزرگ و دیگر شاهان موفق به تشکیل سلسله ای گردیدند که نامشان به تنهایی در دوران باستان ما همچنان بر تارک تاریخ این مرز و بوم عزیز می درخشد.

    در سایه اقتدار این دولت که بنا به نیای بزرگشان هخامنش به این نام مشهورند.

    نیمی از دنیای باستان در سیطره قدرت آنان قرار گرفت.

    و همچنین بدلیل فرهیختگی پادشاهان هخامنشی و به لطف توجه آنان چنان آرامش، رفاه و پیشرفتی در کشور پدیدار شد که بزودی ایران را صاحب باشکوه ترین تمدن، غنی ترین فرهنگ و وسیع ترین مرزها نمود.

    اوج پیشرفت سیستم های مختلف کشور، از لحاظ ارکان سیاسی، ‌اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی ، نظامی و از همه زیباتر هنری در این زمان بوده است.

    به گونه ای که به جرات می توان گفت که شکوه و عظمتی که آنان برای ایران، این عزیز سرزمین کهن به ارمغان آوردند، هیچ دولت دیگری در طول تاریخ برای کشور ما رقم نزده است.

    روحشان جاویدان و اندیشه پاکشان گرامی.

    پارسها پس از ورود به ایران مسیر حرکت خود را تا نواحی جنوبی ادامه داده و با سکنی گزیدن در این منطقه به تدریج با اقوام بومی فلات ایران که در آن ناحیه ساکن بودند، نظیر کاسی ها و آنزانی ها ممزوج و مخلوط شدند و رفته رفته بدلیل بهره گیری قدرتی که در منطقه کسب کرده بودند.

    موفق به تشکیل سلطنت گردیدند.

    به موجب لوحه بنونید پادشاه بابل تا روی کار آمدن کوروش کبیر سه تن از آنان به نام چا اش پش،‌ کوروش اول و کمبوجیه یکی پس از دیگری به سلطنت رسیدند.

    نیای این پادشاهان هکمنش یا هخامنش بود که شاهان پارس نام وی را بر خاندان خویش نهادند پس از ایجاد سلطنت توسط این شاهان رفته رفته زمینه برای تبدیل این حکومت محلی به یک قدرت جهانی فراهم می شد.

    دلاوری از پارس به نام کوروش با گامهایی استوار و نهادی مملو از آزادگی این امر خطیر را تحقق بخشید.

    هنر،‌ صنعت، معماری آثار هنری این دوره به معماری، فلزکاری ، سفال سازی، پارچه بافی و غیره تقسیم می شود.

    مهمترین آثار این عهد در معماری کاخ های شهریاران هخامشنی و مقبره های آنان است.

    کوروش پس از تاسیس سلسه هخامنشی در پاسارگاد برای خود کاخی ساخت که اطراف آنرا با باغ های زیبا تزیین نمود.

    داریوش نیز برای نشان دادن هیبت، عظمت و قدرتش دستور ساخت تخت جمشید را داد و هم چنین کاخ های وی در شوش.

    کار ساخت بنا در تخت جمشید بعد از داریوش نیز ادامه یافت و تا 150 سال بعد از او هم در این مکان بناهای دیگری ساخته شد.

    درون ساختمان ها با تزیینات بسیار و مجسمه های شاهان هخامنشی آراسته شد.

    که برای این منظور مجسمه ها و نقش برجسته های مورد نظر شاهان هخامنشی تهیه گردید.

    همانطور که ذکر گردید مهم ترین ویژگی تخت جمشید برگزیده بودن هنرها و صنایع ملل گوناگونی است که همگی در ساخت این بنای زیبای باستانی نقش داشته اند.

    و در واقع تخت جمشید را می توان محل تلاقی و ترکیب تمدنهای بارز دنیای آن روزگار دانست.

    نقش برجسته ها و نیز آثاری مانند.

    فرش مشهور پازیریکی نشانگر وجود سنگتراشان و بافندگان هنرمند و خوش ذوق این عصر است.

    هنر هخامنشی: در د.وره هخامنشی با آثار معتبری روبرو هستیم که در پاسارگارد تخت جمشید و شوش قرار دارد و ما فقط به بررسی آثاری که از تخت جمشید به دست آمده اکتفا می کنیم .

    نام اصلی تخت جمشید پارسه بوده و امروزه ثابت شده که این مکان جنبه ی مقدسی برای هخامنشیان داشته است .

    آثاری که از تخت جمشید باقی مانده بیشتر شامل نقوش برجسته است .

    این نقش برجسته کاری بر دیواره تالارها کنده شده اند که بهترین و سالمترین این نقشها متعلق به تالار آپادانا است .

    آنچه در تمام تخت جمشید جلب نظر می کند رعایت کامل تقارن است .

    اگر در تعداد ستونها ی هرتالار دقت کنیم عدد زوج می یابیم .

    اگر به نقش روی دیوارها خوب دقت کنیم در تمام آنها رعایت تقارن را می بینیم .

    در تخت جمشید نقش برجسته ای وجود دارد که در میان سایر نقش برجسته ها منحصر بفرد است .

    این نقش برجسته تنها نقشی است که یک رویداد را روایت می کند .

    درحالی که اکثر نقوش دیگر این جنبه روایت گری را ندارند.

    نقش هایی را که گویای اتفاق هایی هستند روایت گری می خوانیم .

    این نقش گویای شکایت کسی است که بر او ظلم شده و از مظلومیت خود در نزد داریوش شکوه می کند ، بنام متظلم مدی است .

    نقش برجسته دیگری هم در بیستون وجود دارد که از همین خاصیت برخوردار است ، این دو نقش برجسته تنها آثار هخامنشی هستند که از خاصیت روایت گری برخوردارند .

    موضوع این نقش برجسته شکست دادن اقوام مختلف بوسیله داریوش است .

    کاشیکاری در عهد هخامنشی : کاشی هایی لعاب دار از شوش و تخت جمشید بدست آمده که بسیار ظریف و زیبا تهیه شده است ، آثار شوش در زمان هخامنشی با همان شیوه کاشی سازی بین النهرین ساخته شده است و این خود دلیل دیگری است بر تاثیر هنر بین النهرین بر هنر هخامنشیان است .

    فلزکاری در عهد هخامنشی : آثار زرین دوره هخامنشی چندان زیاد نیست .

    ولی آنچه بدست آمده از ساختاری بسیار ظریف برخوردار است ، نکته قابل توجه در آنها شباهتشان با نقوش برجسته در تخت جمشید است .

    مرصع کاری در عهد هخامنشی : مرصع کاری نیز در این دوره رواج داشته است که مبین مهارت کار صنعتگران این دوره بوده است .

    مرصع کاری عبارت است از کار گذاشتن سنگهای قیمتی روی فلزات ، طلا یا مواد دیگر است.

    تزیینات معماری کاخ های هخامنشیان پارسیان با بهره گیری از سنت های معماری کاخ های ستوندار رایج در مناطق مرتفع مشرف بربین النهرین و هنر دستی ایوانی ها در تزیینات کاخ از سنت های هنری کهن مردمانی استفاده کرده اند که در پی کشور گشایی های کوروش وداریوش به امپراطوری نو پای پارس پیوسته بودند.

    ویژگی بارز این سنت های هنری، پیچیدگی هنری بود که خود ریشه در آمیزش هنری آن داشت.

    از یک سوی امپراطوری های مغلوب آشور و بابل تا زمان سقوط خود به دست سپاهیان پارس، میراثی را حفظ کرده بودند که به گذشته های دور در عصر سومریان یعنی میراثی که عناصر جهانی را در هنر خویش تجسم می کرد.

    از سوی دیگر مردم مناطق لوان Levant در ساحل شرقی مدیترانه ،آرامی ها و بالاخص فنیقی ها شماری از مضامین تصویرگری را که از بین النهرین ،مصر و مناطق حاشیه دریای اژه به عاریه گرفته بودند، حفظ کرده بودند.

    لیکن با سقوط سازمان پادشاهی و سیستم اجرایی و اداری وسیع آن ،مفاهیم اسطوره ای اولیه به فراموشی سپرده شد.

    لذا پارسیان که به تازگی یکجانشین شده بودند و به مقام سروری ملت های آن دوره رسیده بودند،هنری را پذیرفتید که از مکاتب مختلف و گاه متعارض هنری شکل یافته بود.

    عاریه های هنری از هنر یونان ،هنر درباری پارسیان را که در خدمت شکوه پادشاه و مردم سرزمین های وی بود،غنا بخشید.

    رشید و پیشرفت هنر تزیینی در عصر سلطنت کوروش و داریوش هر چند نخستین شکل اولیه هنر تزیینی کاخ های هخامنشی در پاسارگاد دیده می شود اما امروز،می دانیم که این هنر در دو مرحله گسترش یافته است.

    بر روی قطعات بجای مانده از تزیینات حجاری کاخ کوروش کبیر در پاسارگاد با همان تالار بار عام ، مجموعه ای نقش برجسته را می بینم که نگهبان خدایان آشور و بابل بودند ولی فارغ از مفاهیم نمادین اولیه خود این کاخ آفریده شده اند:نگهبان خدای خورشید به شکل انسان ـ گاو و نگهبان خدای تباهی به شکل فرشته ـ ماهی در مقابل در کاخ ورودی و بر روی یکی از درگاه های جانبی تالار که به شکل سنگی یکپارچه هنوز پا برجا است، نقش انسانی را می بینم که وجود کتیبه ای به سه زبان (که امروزه تقریبا از بین رفته است ) گواه آن دارد که نقش فوق،تصویری از کوروش کبیر می باشد.

    به واقع تاج سه شاخ که به نظر می رسد از هنر تصویرگری مقدس مصریان به عاریه گرفته شده است ـ در آن هنگام مصر هنوز توسط پارسیان فتح نشده بود و منطقه لوان در حد فاصل ایران و مصر نقش واسطه ای در این انتقال هنری ایفا کرده بود ـ و نیز بال های آن به گونه ای است که نقش فرشته حامی شبیه نقش نگهبان کیهانی فراموش شده معابد آشور و بابل را در ذهن متبادر می سازد.

    چهره نجیب و شریف این نقش بیانگر تصویری آرمانی از انسان است که امروزه به دلیل شناخت کافی از سیاست شامح و مدارای کوروش با رعایای خویش مشخص شده است که ارایه چنین تصویری با این سیاحت بی ربط نمی باشد.

    لباس عیلامی که نمونه مشابه آن بر روی نقش برجسته های آشور بنیپال شناسایی شده است و از نظر زمانی در حدود یک قرن تقدم زمانی به آن دارد،سنت پادشاهی بومی آن منطقه را یادآوری می سازد که پارسیان مهاجر و نو وارد به این منطقه سعی داشتند که خود را با این سنت مرتبط سازند.

    دروازه های اصلی نیز با نقش حیوانات عظیم الجثه ای تزیین یافته بودند که امروزه تقریبا از بین رفته اند .

    این نقش برجسته ها از تزیینات کاخ های آشوری که در آن زمان امکان دیدن آنها وجود داشته است ،الهام گرفته شده اند.

    با این حال این داریوش بود که در فاصله سال های 521 تا 486 قبل از میلاد به هنر درباری هخامنشی شکلی ثابت بخشید و از آن حمایت کرد به گونه ای که جانشینان وی نیز قواعد این هنر را پذیرفتند و آن را دنبال کردند.

    پیروزی های متوالی داریوش در 2 سال نخست پادشاهی اش بر یاغیان امپراطوری و قدرتی که از این فتوحات به دست آورده بود ، سرانجام در صخره بیستون ، مشرف بر جاده بین النهرین و ماد به تصویر کشیده شده است.

    برای نخستین بار رویدادهای و وقایع تاریخی دوران یک پادشاه به شکل ترکیبی و نه حادثه ای به تصویر کشیده شده است.

    چنین روایتی را می توان ریشه در سنت جاری بین النهرین در عصر پادشاهی نارام سین کبیر، فرمانروای آکد در دو هزار سال قبل از آن دانست که داریوش نیز از آن الهام گرفته بود.

    در این نقش برجسته ،تصویر گوماتا، دشمن اصلی داریوش را می بینیم که در زیر پای وی بر روی سنگ حک شده است و نقش افراد دیگر به عنوان نمایندگان ملت های مغلوب در حالی که دست و پای آنها بسته شده و به صف ایستاده اند،در پیش روی داریوش به تصویر کشیده شده است.

    بر فراز این نقش ها ، تصویر خدایی را می بینیم که در میان حلقه ای بالدار قرار گرفته است و داریوش مراسم سپاس و احترام به وی را برگزار می کند.

    این خدا شباهت بسیاری با خدای خورشید حامی پادشاهان آشور دارد که آنها نیز از حلقه خورشید مصریان الهام گرفته بودند.

    اما آنچه که به نظر واقعی تر می رسد این است نقش فوق ،تصویر اهورامزدا ، خدای آریان یا ایرانیان، حامی و مددکار سلسله هخامنشی است .

    نکته مهم در این است که چگونه مضمونی تصویری برای نشان دادن اسطوره ای کیهانی که فاقد ارزش اولیه است،پذیرفته شده است، و نمادگرایی پیچیده ای را آفریده است که ایدئولوژی پادشاهی و خداشناسی جدیدی را به با یکدیگر در هم آمیخته است .

    در نقش برجسته بیستون چین های پهن لباس پادشاه،تقلیدی ناشیانه از نمونه حجاری یونانیان در گنجینه سیفنوس Siphnos در دلف Delphes در مرکز مذهبی یونان قدیم می باشد.

    اگر بخواهم به شکلی صحیح تر سخن بگویم به نظر می رسد که پارسیان مجبور بودند از چنین مدلی الهام بگیرند.

    زیرا بر خلاف آشوریان سعی داشتند تا با نشان دادن چین لباس با سنت هنر بومی که پیشتر در لرستان و اورارتو به تصویر کشیده شده بود،بار دیگر رابطه برقرار سازند.

    آنها با این کار،قصد داشتند که برای بیان ثبات پادشاهی جهان گستر خود این هنر را از آن خود سازند.

    هنر در خدمت ایدئولوژی امپراطوری داریوش در تزیینات کاخ ها و آرامگاه خود بدون در نظر گرفتن پیروزی ابتدایی خود که به طور قطعی به دست آمده بود،این ایدئولوژی را بیان کرده است.

    به این ترتیب وی آن را با آرمان صلح ،کوروش کبیر در گستره وسیع تری مرتبط می سازد.

    در آرامگاه داریوش در دل دیواره های سنگی نقش رستم واقع در مجاورت مکان باستانی آیینی عیلامیان، این نگاه جنبه ترکیبی تری به خود می گیرد.

    بر فراز ورودی آرامگاه،سردری دیده می شود که از هنر مصری به عاریه گرفته شده است و شبیه ایوان ورودی کاخ ستوندار هخامنشی است و سر ستون های آن که پیشتر کوروش نیز آنها را به کار برده است ،سرویس های تزیینی گاو دوسره می باشد .

    این نقش ها و مجسمه ها که جزو هنر اولیه پارسیان به شمار می آیند، بعدها در ساخت کاخ های شوش و تخت جمشید با عناصری نظیر طوماری سر ستون که از هنر مردم لوان به عاریه گرفته شده اند و نیز با سر ستون های گلدانی شکل مصری و بدنه و شال یونانی ستون ها تکمیل شده است.

    در ایوان این کاخ و یا شاید داخل آن سکویی در دو طبقه دیده می شود که تقلیدی از نمونه یافت شده در ایذه ـ مالمیر می باشد که شاهزادی عیلامی در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد بر روی سنگ آفریده است.

    همچنین آشوریان در نقش برجسته های خود تصویری از تخت سلطنتی را نشان داده اند اما این بار ستون های پهلوان پیکر اساطیری این تخت را بر دست گرفته اند.

    دایوش به جای ستون های پهلوان پیکر از نقش افرادی استفاده کرده است که نماینده ملت های مغلوب می باشند و هر یک از این افراد را می توان با توجه به لباس آنها شناسایی کرد.

    برخی از این افراد مسلح هستند .

    این بدان معنا است که افراد مذکور اسیر به شمار نمی آمدند بلکه آنها مردمانی آزاد محسوب می شدند که در سرزمین های امپراطوری هخامنشی حق زندگی داشتند.

    پادشاه که بر روی تخت سمبلیک نشسته است ،در حال تکریم و ادای احترام به اهورامزدا است که بر فراز آتش مقدس نشان داده شده است.

    با وجود این که آتش یکی از عناصر مذهب باستان ایرانیان بوده است ،ثابت نشده است که مذهب باستانی ایرانیان، زرتشتی بوده است.

    شوش و تخت جمشید هر چند که داریوش پیشتر کاخی را برای اقامت زمستانی خود در بابل داشت ولی وی کاخ های شوش را نیز صرفا برای اقامت خود در طول زمستان بنا نهاد.

    برای رسیدن به کاخ ها از سمت شهر سلطنتی باید از دروازه باشکوهی عبور می کردند که خشایارشاه ساخت آن را به پایان رسانید.

    در دو سوی این دروازه دو مجسمه ساخته شده در مصر قرار داشت که بزرگ تر از اندازه های طبیعی بودند و فقط یکی از آنها در سال 1971 پیدا شد.

    سرمجسمه کشف شده از بین رفته است اما قبلا مکنم mecquenem سرمجسمه ای با همان صورت را همراه با قطعات دیگر ساخته شده از سنگ های آن محل پیدا کرده بود.

    همین مسأله این امکان را به ما می دهد که بتوانیم تصویری از چهره پادشاه را در ذهن تجسم کنیم که صورت وی پوشیده از 5 ردیف حلقه مو است.

    از نظر هنری کار بسیار قوی و خوبی بر روی آن صورت گرفته است .

    اما به نظر می رسد که چون سنگ مجسمه رنگ آمیزی شده بود،آن را بسیار صیقل نداده بودند.

    در ضلع شمالی محوطه ، کاخ آپادانا قرار دارد که بر اساس سنت زندگی مردمان کوهستان، محلی برای گردهمایی افراد به شمار می رفت.

    بنای کاخ از خشت خام ساخته شده است.

    پس از حمله اسکندر و سقوط امپراطوری پارس،بنای کاخ به دلیل متروکه ماندن رو به ویرانی نهاد از این رو تزیینات زیبا و با شکوه لعابدار دیواره های کاخ که مطابق با دمای هوای آن منطقه ساخته شده بودند، امروزه از بین رفته اند.

    به گونه ای که دیگر نمی توان محل دقیق آجرها، نگاره های شوش با نقش کمانداران پارسی را در کاخ شناسایی کرد.

    لباس با شکوه این سربازان پارسی نکته قابل ذکری در این آجر نگاره ها است ولی یقین داریم که به هنگام جنگ و نبرد از این لباس استفاده نمی کردند.

    بر روی لباس چیندار و رنگارنگ این سربازان آذین های گلسرخی تزییناتی دیده می شود که نقوش معماری برج های کنگره ای قلعه های قدیمی را در ذهن تداعی می کند.

    این نقوش معماری را می توان با جان پناه های به دست آمده در پای دیواره تراس تخت جمشید مقایسه کرد که به نظر می رسد در ابتدا در محلی مرتفع تر قرار داشتند.

    در رابطه با رنگ روشن و یا تیره پوست این جنگ جویان نمی توان نظر دیولافوا Dieulafoy را پذیرفت که به هنگام کشف آنها تصور می کرد که این تفاوت رنگ به تفاوت نژاد آنها بر می گردد.

    مقایسه نقش این کمانداران با گارد جاویدان پادشاه ، نوعی اتفاق و وحدت در بین این دو را مشخص می سازد.

    در کنار نقش کمانداران پارسی ، می توان نقش حیوانات عظیم افسانه ای و یا حتی واقعی را دید که از فرهنگ و تمدن هنری آشور و بابل به عاریه گرفته شده اند .

    اما نمایش آنها در این کاخ فارغ از ارزش نمادین و اسطوره ای آنها است.

    به این ترتیب می توان چنین نتیجه گرفت که نقش شیرها در نمای شمالی حیات شرقی هیچ رابطه ای با الهه ایشتار Ishtar ندارد و گاو های بالدار هرگز نمی توانند تجسمی از آداد Adad خدای توفان باشند.

    سرانجام داریوش کار احداث مجموع کاخ های پارسا را ـ که یونانیان آن را پرسپولیس می نامیدند و با وجود این که بسیاری از آنان در ساخت این کاخ مشارکت داشتند، مدت ها بعد در کتب خود به وجود چنین شهری اشاره کرده اند ـ آغاز کرد.

    تخت جمشید پایتخت کوهستانی امپراطوری پارس بود که در نقطه مقابل شوش قرار داشت ،همانگونه که عیلامیان نخستین ساکنان منطقه ، آنشان Anshan را به عنوان پایتخت زمستانی خود داشتند.

    وجود مفهوم دوگانگی که تقلیدی از دوگانگی عیلام باستان است حتی در ساخت و گزینش مکان پایتخت ها جلوه گر شده است.

    در تخت جمشید وجود سنگ های خوب و مناسب محلی زمینه را برای معماری کاخ های ستوندار با تزیینات حجاری و رنگ آمیزی شده و نیز استفاده از آجرهای لعابدار در برخی قسمت ها را فراهم آورده بود.

    هنر در خدمت شکوه و اقتدار امپراطوری در تخت جمشید و در مقایسه با معماری و تزیینات کاخ های شوش به نظر می رسد که هنر منسجم به کار برده شده در ساخت و تزیین کاخ ها هدفی جز بیان شکوه و عظمت امپراطوری و بالاخص شخص پادشاه ندارد،در وسط دیواره های تراس آپادانا،نقش برجسته هایی وجود داشت که در آن تصویر شاه را بر روی سنگ آفریده بودند.

    شاه در زیر سایبانی بر روی تخت پادشاهی نشسته است و شاهزاده و جانشین وی نیز به حالت ایستاده کنار او دیده می شود.

    امروزه این نقش برجسته ها در محل خود دیده نمی شوند.

    چهره پادشاه و جانشین وی به یک شکل نشان داده شده است زیرا در آفرینش این نقش ها چهره پردازی برای شاه مد نظر نبوده است بلکه می خواستند تمثال های برجسته ای بیافرینند که با چهره آرمانی که در هنر آشور دیده می شود،قرابت داشته باشد و در این میان با نمونه چهره آرمانی که کوروش در نقش برجسته فرشته بالدار در پاسارگاد بر روی یکی از درگاه های کاخ ورودی آفریده است ،شباهتی ندارد.

    دو پیشخدمت در پشت سر پادشاه دیده می شود که یکی دستمال و دیگری تبرزین جنگی پادشاه را به دست گرفته اند.

    نیام خنجری که به کمربند وی بسته شده است کنده کاری شده است.

    یکی از درباریان و نجیب زاده ها که همانند مادها لباس پوشیده است،پارسیان و سایر نمایندگان ملت ها را به حضور پادشاه معرفی می کند .

    بنابر دلایلی که تاکنون نیز مکتوم مانده است ،این دو نقش برجسته از محل اصلی خود جدا شده و به داخل حیات اصلی ،گنجخانه منتقل شده اند ؛ ( برخی معتقدند که بر خلاف نظر اشمیث باستان شناس مشهور آلمانی که مطالعات بسیاری در خصوص تخت جمشید و امپراطوری هخامنشیان انجام داده است،نقش پادشاه در این نقش برجسته ها از آن داریوش نبوده و خشایار می باشد.

    جانشین وی نیز داریوش ، فرزند ارشد خشایار است.

    در مورد علت جابه جایی این نقش برجسته ها نیز دکتر فرخ سعیدی در کتاب خود چنین آورده است : «در ده سال آخر دوران شاهی خشایار،آرتاپانوس ،فرمانده نگهبانان شاه که در مقام هازاراپاتین مورد اعتماد شاه نیز بود،با همدستی یکی از خویشاوندان مادی به نام آسپی میتریس که خواجه سالار دربار بود ، خشایار را شب هنگام در کاخش می کشند.

    سپس سوی اردشیر اول یکی از پسران جوان خشایارشا شناخته و داریوش فرزند ارشد او را متهم به شاه کشی می کنند.

    ( اردشیر اول بی درنگ فرمان قتل داریوش را صادر می کند و خود بر تخت می نشیند.

    دیری نمی پاید که توطئه علیه اردشیر آشکار می شود .

    هر دو گرفتار شده و به فرمان اردشیر اعدام می شوند...

    لذا اردشیر اول با توجه به این که نمی خواست نقش آنها را در کاخ آپادانا در معرض دید جهانیان قرار بدهد و از سوی دیگر نابودی آنها نیز ممکن نبود،دستور داد که در سال 465 قبل از میلاد این دو نقش برجسته را به گنجخانه منتقل سازند.

    پس از این انتقال ،خشایارشا دستور داد که به جای آن نقش برجسته دیگری آفریده شود.

    امروزه در محل آنها نقش سربازان پارسی و مادی را می بینیم که رو به روی هم ایستاده اند.در دو سوی آنها دو نقش برجسته دیده می شود که در هر یک از آنها شیری،گاوی را با پنجه و دندان شکار کرده است .

    صحنه شکار گاو توسط شیر را می توان تجسمی از اسطوره های باستانی به صورت حیوانی دانست که فارغ از مفاهیم نمادین اسطوره ای و ستاره شناسی در این جا نشان داده شده اند.

    در جبهه غربی تراس ، سربازان پارسی در سمت راست در سه ردیف نشان داده شده اند در حالی که در جبهه شمالی سربازان پارسی به تناسب و به صورت متقارن در سمت چپ قرار گرفته اند.

    در ردیف بالایی ، ارابه باشکوه پادشاه نیز وجود داشت که امروزه فقط نقش ارابه ران باقی مانده است .

    در اسناد مکتوب به جای مانده از دوران هخامنشیان، در لوح استوانه ای کوروش که امروزه در بریتیش میوزیوم نگهداری می شود به استفاده از این وسیله نقلیه اشاره شده است که پادشاه برای شکار شیر به سوی آنها هدف گرفته است.

    نقش های برجسته هخامنشی شاهنشاهی پارس تحت فرمانروایی سلسله هخامنشی، ایران، بین النهرین، سوریه، مصر،آسیای صغیر با شهرها و پاره ای از جزایر یونانی اش و تراس و قسمت هایی از هند را در بر می گرفت.

    بنیانگذار این پهناورترین شاهنشاهی دنیای باستان، کوروش بود که غالباًً کوروش بزرگ نامیده شده است.

    دوران هخامنشیان با پادشاهی کوروش از 559 تا 530 پیش از میلاد آغاز می شود و تا حمله اسکندر در سال 330 پیش از میلاد ادامه می یابد.

مقدمه ذوق سلیم، سلیقه لطیف، احساس خلاق، ادراک فعال، روح حساس، و عاطفه بارور را اگر به همراه زیبایی و زیباشناسی ذاتی در یک جمله خلاصه کنیم، جامع و مانعی می‌شود از هنر غنی و مجرد ایرانی، این تعریف شاید در نزد برخی از کارشناسان راه خلاف واقع وغلو را پیموده باشد اما در حقیقت اگر به خوبی مشاهده کنیم هر یک از این عوامل و ابزارهای معنوی و مادی را می‌توان در جزء جزء نقش و نگارهای ریز و ...

هنر ايران پيش از اسلام هنر مقوله اي است بسيار ارزشمند و مهم، تا حدي که از زمان پيدايش و خلقت انسان، رگه ها و اثراتي از رشته هاي مختلف آن را مي توان در تاريخ بدست آورد. هنر نتيجه زحمات انسانها در گذر زمان است و در نتيجه شناخت آن بسيار ضروري و مفيد ا

مقدمه ذوق سلیم، سلیقه لطیف، احساس خلاق، ادراک فعال، روح حساس، و عاطفه بارور را اگر به همراه زیبایی و زیباشناسی ذاتی در یک جمله خلاصه کنیم، جامع و مانعی می‌شود از هنر غنی و مجرد ایرانی، این تعریف شاید در نزد برخی از کارشناسان راه خلاف واقع وغلو را پیموده باشد اما در حقیقت اگر به خوبی مشاهده کنیم هر یک از این عوامل و ابزارهای معنوی و مادی را می‌توان در جزء جزء نقش و نگارهای ریز و ...

مقدمه ذوق سلیم، سلیقه لطیف، احساس خلاق، ادراک فعال، روح حساس، و عاطفه بارور را اگر به همراه زیبایی و زیباشناسی ذاتی در یک جمله خلاصه کنیم، جامع و مانعی می‌شود از هنر غنی و مجرد ایرانی، این تعریف شاید در نزد برخی از کارشناسان راه خلاف واقع وغلو را پیموده باشد اما در حقیقت اگر به خوبی مشاهده کنیم هر یک از این عوامل و ابزارهای معنوی و مادی را می‌توان در جزء جزء نقش و نگارهای ریز و ...

مقدمه در طول تاریخ پر حادثه‌ی ایران ، هنر پیوسته بزرگترین افتخار ایرانیان بوده و دستاورد های هنری، هدیه‌ی دایمی ایرانیان به تاریخ جهان. ویژگی هنر ایران در اولین نگاه پیوند شکوهمندش با زندگی است و تکیه‌یی مطمئن که بر تجربیات بشری در رشته های مختلف دارد. به عبارتی صریح تر،‌از قدیم ترین زمان اگر چه هنر امری عادی و معمول بود، ایرانیان برای زیبایی مقیاسی بلند قایل بودند و در طی قرن ...

مقدمه می توان ایران و روح ایران را در سه چیز کلی بشناسیم 1) در هنر Ù قالی بافی 2) در صنعت Ù کاشی 3) در شعر Ù رباعی اما این را هم می دانیم که همیشه و در همه ادوار مختلف ایرانیان ذوق و سلیقه قابل ستایشی را داشته اند که تنها این سه گزینه بلکه بسیاری از هنرهای دیگر معرف این سخن است. البته آن چیزی که همه ما ایرانیان به آن بالیده و آن را شناسنامه این سرزمین نازنین می دانیم چیزی جز ...

بین النهرین منطقه ای است در آسیای غربی در امتداد رودهای دجله و فرات که از جنوب به شمال – از خلیج فارس تا کوههای ارمنستان – و از شرق به غرب – از فلات ایران تا صحرای شام امتداد دارد. نواحی مرکزی بین النهرین روزگاری به واسطه وجود شبکه بسیار وسیع و غنی آبهای طبیعی بسیار حاصلخیز بوده است لیکن پس از سپری شدن هزاران سال و تغییرات جوی و جغرافیایی ، اکنون اغلب زمینهای این منطقه بایر و کم ...

قلمزنی شناسنامه ماندگار هنر ایرانی سابقه تاریخی قلمزنی هنر قلمزنی سابقه بس طولانی و قدیمی دارد . دلیل این ادعا اشیائی است که متعلق به هزاران سال پیش می باشند . پایداری فلز در شرایط مختلف باعث حفظ مدارک پیشینه قلمزنی شده است. سابقه تاریخی این هنر به (( سیت )) ها یا (( سکا )) ها باز میگردد . سیتها در حدود پنج تا هفت هزار سال پیش در قفقاز یا جنوب روسیه فعلی زندگی می کردند . آنها به ...

گفتار اول: طرح مسئله بر اساس تحقيقات و مطالعات انجام شده، شهر مشهد با شرايط و موقعيت حاضر فاقد گالري هنري دائمي است. تعداد اندکي گالري موجود است که مختص به ارگانهاي خاص است ودرزماني محدود برپا مي شودو ساير مواردمانند فرهنگسراها ونگارخان

ایرانیان هنر معرق را ابداع کردند قدیمی ترین نمونه اثر چوبی، در کاوش های باستانی شهر سوخته زابل به دست آمده است این اثر یک قطعه شانه چوبی است که قدمت آن به هزاره پنجم قبل از میلاد می رسد. گروهی از کارشناسان معتقدند که طرح های موجود بر روی آن طرح هایی کاملا ایرانی است.معرق یکی از رشته های پرپیشینه صنایع دستی ایران که نسبت به صنایع دیگر چوبی در ایران از قبیل خاتم، نازک کاری، منبت، ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول