گفتار اول:
طرح مسئله
بر اساس تحقیقات و مطالعات انجام شده، شهر مشهد با شرایط و موقعیت حاضر فاقد گالری هنری دائمی است.
تعداد اندکی گالری موجود است که مختص به ارگانهای خاص است ودرزمانی محدود برپا می شودو سایر مواردمانند فرهنگسراها ونگارخانه هایی هستند که بخشی ازفعالیتهای گالری در انها انجام میشود.
باید به وضوح دانست که ساختمان گالری ناشی از خواستگاههای متعددی است که هر یک از آنها تاریخچه متفاوتی دارد- از قبیل: اطاق گنجینه ، نمایشگاه آثار هنری و عتیقه ها ، نمایشگاه
مجموعه تاریخ طبیعی ، گالری عکس ، باغ باستانشناسی، گالری علوم، گالری اجتماعی و غیره.
وگالری یک مجموعه ی کاملا مستقل نیست.
فعالیت های مربوط به گالری ها متاسفانه در فضاهایی با کاربری غیر مربوط یا تغییر کاربری یافته انجام می شوند ومکان های( گالری ) موجود بر اساس استانداردهای گالری طراحی نشده اند.
بر اساس مطالعات انجام شده،به دلیل کمبود گالری و عدم توجه به هنر و فرهنگ اصیل ایرانی مکانی برای بیان هنر و فرهنگ ما به طور خاص وجود ندارد،و به خاطر عدم گسیختگی فرهنگی نسل جوان وگذشته لازم است که گالری ها به خصوص گالری های هنری مورد توجه قرار گیرند ومجددا احیا شوند.زیرا مکان هایی برای تجمع و بیان افکار و نشان دادن هنر زیبا و فرهنگ اصیل ایرانی هستند.
فرهنگ وهنر ایرانی در نسل گذشته جامانده و سبب مباهات انها شده و خیلی کم به نسل جوان انتقال یافته به دلیل کمبود فضاهای معماری،برای بیان و نشان دادن و انتقال این فرهنگ و هنر به نسل جوان تا احساس سرخوردگی و حقارت در انها از بین رفته و به خود و فرهنگ خود ببالند نیاز به گالری هنری در جامعه امروز ما احساس می شود.
متاسفانه فضاهای در حال حاضر فاقد کیفیت مطلوب بوده و حتی بر اساس استانداردهای گالری نیز طراحی نشده اند.
گفتار دوم :
اهداف راهبردی
باتوجه به مباحث مطرح شده در زمینه طرح مسئله اهداف زیردر نظر می باشند.
1- توجه و بازگشت به ارزش های معماری ایرانی و زنده کردن سنت های نیک و توجه به اصول معماری ایرانی ازجمله پرهیز از بیهودگی،مردم واری،...
2- تشویق وایجاد انگیزه های مردم برای شرکت در چنین مراکزی از طریق خلق فضای گفتگو برای همکان .
3- انتقال و تفهیم اهداف فرهنگی واجتماعی خودش بطور ملموس وقابل اثر در جامعه ومحیط از طریق جنبه های کارکردی .
4- پذیرش وجذب مفاهیم واستعدادهای جدید امروز از طریق حفظ وتداوم اصول وارزشهای ماندگار در سطحی ملی وفراملی
5- تعریف و تفکیک حوزه های فعالیتی وبرقراری رابطه ای صحیح بین گروه های جمعیتی از طریق ارائه نظم فضایی وکارکردی .
6- ایجاد گالری هنری دائمی برای عموم (برای تمام سنین)
7- فضا گالری مجازی
8- ایجاد انگیزه برای احداث و خلق فضای های مشابه در سایر نقاط کشور(بر پایه و اصول معماری ایرانی)
شناخت مسئله
الف_ شناخت رفتاروانگیزه ها
1- هنر زبانی است که سرشت زیبایی شناسی پیدا کرده است .
2-هنر آیینه ای است تمام نما ازرویدادها وآیین ها وتلاشها واندیشه های یک جامعه لذا برای شناخت بیرون آن نیازمند شناخت جامعه و محیط ومسیر تحویل اندیشه های آن جامعه هستیم .
3- هنر راهمچون نهادی اجتماعی دارای سازمان منظم اجتماعی دانستیم که حیطه تاثیر گذاری پایدار (همیشگی ) آن رابرجامعه ازاندیشه های درونی تارفتارهای عینی بیرونی طیفی وسیع از مردان .
زنان وکودکان می دانیم .
ب_ شناخت نیازها و ضرورتها
1- شرایط فرهنگی معاصررو به تکامل اجتماعی دارد یعنی از یک سو به دنبال سطع بالاتری از پیشرفت و توسعه تکنیکی است واز دیگر به دنبال بازسازی واشاعه پارامترها فرهنگی است تا بربحران نبود اخلاق زیستی جدید خاتمه بدهد .
2- در چنین شرایطی، تداوم فرهنگی با تکیه بر گذشته و با داشتن قوی ترین نمادها که عناصر بی زبانی فرهنگ هستند،می تواند راهگشاترین محور پیدا کردن هویت ملی – قومی باشد .
3-دراین باره به دو اصل مهم تکیه داریم ،نخست اصل معاصر بودن فرهنگی ، یعنی پیدایش و ظهور عرصه های ایجاد خلاقیت وآفرینشهای جدید وشناخت روابط داخلی خویش ،(ارتباط صحیح ومنطقی بین خارج ودیگر تمدنها می تواند بهانه توجه به فضاهای فرهنگی باشد.
)دوم اصل تکرار سازمانی ، یعنی پیدا کردن عناصر ارتباط سازمانی بین سه موضوع انسان اجتماعی ، اجتماع فرهنگی ، فرهنگ انسان ساز.
پ_شناخت منابع و امکانات
چگونگی مداخله در محیط میهن آبادو سرافرازایران باتمدن کهن وشکوفایی خود در طول تاریخ چه به عنوان باستانی قبل از اسلام وچه به عنوان مرکز تحول وخردورزی بعد از اندیشه اسلامی وچه امروزبه عنوان کشوری آزاد ومستقل وروحی همبسته وملی از چند دریچه امکان پذیر است .
اول- خراسان یادآور تمدن کهن ومهد فرهنگ شکوفایی ایرانی باهزاران اندیشمند وحکیم وفیلسوف وهنرمند در طی تاریخ پر نشیب وفراز خود که قبلا ذکر شده .
دوم – مشهد دومین کلان شهر مذهبی جهان با 12میلیون زائردر سال وجمعیت ساکن 5/2 میلیون نفری در کناربارگاه هشتمین امام شیعیان جهان وایجاد فضا برای گذراندن اوقات فراغت وتفریح و آموزش مردمی .
شناخت عوامل تاثیر گذار:
دوعامل زیر مهمترین عناصر ثابت برنامه هستند :
الف ) تاریخ :
شناخت روحیه هنر وفرهنگ هر قومی مشروط بر غور در تاریخ ودانستنم پیشینه وسرگذشت آن ملت می باشد ، افسانه و حماسه ها و خود آگاهی های هر قومی اولین جلوهگاههای پیدایش هنرآن ملت می باشد :اما تاریخ به دو گونه برای ما مهم و قابل شناخت است:
اول گذشت زمان وتداوم زندگی است که به تعبیر ما دیدگاه این رساله فاصله وحرکت در طی مسیر می باشد ، بیانی رمزآمیز دارد که طی زمان بصورت نماد در می آید .
دوم فلسفه تاریخ ،چیستی وچگونگی پدیده هاست که نیازمند تاویل وتفسیر است و همین بحث تاریخ است که آن را مهیج ،قابل کشف و دارای ایهام وغیر قطعی می کند .
ب) خرد:
اما در دل شناخت تاریخ به موضوعی می رسیم که سرمنشا همه تحولات و اتفاقات و آفرینش هاست واین مفهوم خرد است آنچه که در این دیدگاه مهم است بستر اولیه ای است که اندیشه و خردمیها کرده تا فلسفه ، دین ، هنر از درون آن زایش کنند.
امری که خرد انجام می دهد دو مرحله دارد :اول اینکه ، آگاهی ها یا قوانین طبیعی را به گونهای از راه اندیشیدن وباز آفرینی اندیشه واز طریق ضمیر ناخود آگاه با تعلیم و تزکیه به خود آگاهی مطلق برسد واین رابطه همیشه باایده ای خاص همراه است واین ایده در سه حالت می تواند اتفاق بیفتد :
1- در پیکر مفاهیم زاده شود که فلسفه محصول آنست .
2- در پیکر شهودی که هنگام به بیان آمدنش از مفاهیم سودمی جوید ، که دین زاده می شود.
3- گاهی از راه شهودی که زاده ادراک حسی است روشنگر می شود که هنر پدیدار می شود ودرنتیجه اندیشه یا خردهمیشه باایده همراه می شود وبه واقع کاری که انجام می دهد .حرکت به سمت کمال ونزدیک شدن به حقیقت مطلق می باشد که همانا جایگاه فرد خداوندی ومشیب الهی است لذا خرد باآفرینش اندیشه معرفی می شود .
فعالیت آشنایی و شناخت وجوشش مداوم با فرهنگ های ملل مختلف امری ضروری است وتوجه جدی به این مهم نقش بعیین کنندهای در ارتقاءفرهنگی ودر نتیجه تحکیم هویت ملی وتشدید همبستگی قوی خواهد داشت .
در این ارتباط و گفتگو یکی از دلایل آنچه که استحاله شدن وخودباختگی در مقابل فرهنگ ها و شبه فرهنگها را باعث می شود عدم توجه به معاصر بودن وبالندگی هنر وزبان مشترک آن قوم می باشد .
هنر که میزان قوت آن ریشه در دل تاریخ و خود آگاهی روح قومی دارد اگر مقید به سنتهای کهنه و رنگ روی باخته و احساس عدم نیاز به دگرگونی های کلی و کج اندیشی و تعصب های خشک و کور باشد موجب زوال اندیشه و روح قوی خواهد شد که در نتیجه ای جز محو فرهنگ و تمدن آن قوم را نخواهد داشت .
اما همین زبان وهنر مشترک در سایه حرکتی زنده ، آفرینشهای نو و خلاقیتهای تازه می تواند به گفتگوو رابطه با سایر فرهنگها بیندیشدوموجب مانائی وپویایی ملت و قومی باشد .
لذاچگونگی نمایش اندیشه ها ، تلاشها ، رفتارها ، آیین ها ،رویدادها که هنر بازگو کننده آنها می باشددرقالب سازمان و ساختاری نو ومهمترین فعالیت مورد نظردر یک مرکز هنری می باشد .
مقیاس کارکرد گالری
با توجه به مطالعات که انجام شده است وباتوجه به مطالبی که گفته شد انتظار ، سلسه مراتب کارکردی این کاربری شهری نیز مشخص می شود از یک سو ارتباط بافت مسکونی هم جوار نقش آن را در حد یک کاربر محلی قرارداده ،از سوی دیگر به علت نزدیکی با یک واحد اسکانی (هتل لاله )نقش آن را در حد ملی قرارمی دهد .
درعین حال در مقیاس نواحی شهری ومناطق شهری می خواهیم نقطه های فعالتری داشته باشیم که با فرهنگسراها و مراکز دانشگاهی کار کند وهمگی زیر یک مرکز در هر نقطه کشور فعالیت داشته باشد.
تعریف جنبه های کارکردی گالری :
می توان با توجه به نیازهاو امکانات محیطی شناخت انگیزه ها و رفتار ،جنبه های این مجموعه را به ترتیب زیر تقسیم کرد :
الف _جنبه پژوهشی :
در شرایط فعلی مهمترین رکن پیشرفت ما ، شناخت کامل توانایی ها است چرا که باید بدانیم چه داریم و چه نداریم چه فعالیت و تواناییهایی در حوزه هنر وجود دارد وچه امکانات و منابعی برای توسعه و رشد داریم واین میسر نمی شود مگر اینکه : در جنبه های پژوهشی خود را این طریق انگیزه های کافی برای بیان آرا و عقاید
و ارائه مطالب جدید ایجاد نمایم .
در شرایط فعلی مهمترین رکن پیشرفت ما ، شناخت کامل توانایی ها است چرا که باید بدانیم چه داریم و چه نداریم چه فعالیت و تواناییهایی در حوزه هنر وجود دارد وچه امکانات و منابعی برای توسعه و رشد داریم واین میسر نمی شود مگر اینکه : در جنبه های پژوهشی خود را این طریق انگیزه های کافی برای بیان آرا و عقاید و ارائه مطالب جدید ایجاد نمایم .
ب_جنبه پرورشی انتقال اطلاعات و تصفیه و تبلور دستاوردها و آثار خلق شده هنر در قالب دومین محور در گیری وگسترده ترین جنبه این مجموعه یعنی جنبه پرورشی می باشد جمعیتی جوان ودر حال رشد می باشد و جویای کسب علوم و هنر ها ومشتاق لذت بردن از جنه های ، تعلیمی،هنر هستند .دانش آموزان و دانشجویان پر تعداد ترین استفاده کنندگان از این مجموعه به نظر می رسدبایستی از طریق جنبه پرورشی در گیر این مجموعه شوند .
پ_جنبه آموزشی هنر می تواند از طریق آموزش با عامه مردم ارتباط برقرارکند حرف بزند واز ارتقاء سطع کیفی اطلاعات مردم رابارور سازد لذاجنبه آموزش با دیدگاه آموزش به مردم و اطلاع رسانی و توزیع و پخش از طریق بر پایی نمایشگاه ها ، ایراد سخنرانی ها و نمایش تئاتر وفیلم وتصاویری که به نوعی با هنر مرتبط و متبلور شده اند صورت می گیرد.
تعریف گروههای جمعیتی : باتوجه به جنبه های وحوزه های فعالیت در این مجموعه ، می توان ساختار جمعیتی استفاده کننده را به قرار زیر مشخص نمود : الف_ متخصصین ،محققین و اندیشمندان ، هنرمندان که گروه خواص پروژه راتشکیل می دهند وشامل دو گروه عمده می باشند : اول کسانیکه تقریبا دائمی و طولانی مدت با سایت در ارتباط هستند .
دوم کسانیکه به عنوان مهمان و مدعو معرفی و دعوت می شوند.
ب_ پژوهشگران ، دانشجویان و دانش آ موزان فعالترین گروه جمعیتی استفاده کننده می باشد که برای آموزشهای دوره ای ، تحقیق های گسترده در حیطه هنر ، و نمایش دستاوردها وآثار برگزیده خود به اینجامی آیند .
تدارک کلاسهای بحث و گفتگو ایجاد انگیزه و عرصه بروز کارهای فردی و جمعی می تواند برای آنها در دستور کار قرار گیرد.
پ_ عامه مردم،حضور مردم و چگونگی ایجاد آرامش همراه با آموزشهای لازم مهمترین رکن طراحی هر فضایی است که در گالری به لحاظ ساختاری به چند دسته تقسیم می شوند : 1-جمعیت ساکن اطراف سایت که اکثرا جوانان و افراد مسن هستند.
2- مردم ، آموزش و لذت بردن از برنامه های احتمالی این مجموعه .
3- افرادی که برای برنامه ای خاص در یک روز یا چند روز مشخص در سال از سراسرایران یا حتی سایر کشور ها به مشهد می آیند .
4- مسافران وزائران که به قصد سیاحت تدارک سفر می بینند .
5- بازدید کنندگان خاص مجموعه مانند هنرمندان، دانش آموزان ،دانشجویان ، کارمندان .
1-1مطالعات پایه -تعریف و منشأ هنر - هنر چیست -ماهیت هنر سیری در تاریخ هنر انواع هنر: - به لحاظ شکل - محتوایی - کاربردی و بستر اجتماعی دسته بندی هنرها -شناخت و تعریف هنر مدرن و معاصر -شناخت فرهنگ و هنر و ارتباطشان -مفهوم هنر - پیرایش هنر -اثر هنری و زیبایی شناسی -طبقه بندی هنرها -سلسله مراتب هنرها -ریشه هنرهای مختلف -تشکیل هنرهای مختلف -بستگی هنرها تعریف هنر: به راستی هنر که از دیر باز از زمان افلاطون و ارسطو این همه گفت و گو در پیرامون خود بر انگیخته است، چیست از درون انسان بر می خیزد مائده ای آسمانی که از ورای ابرها به روح و جان حلول می کند یا آمیزه است از تمامی اینها گروهی ریشه های هنر را در آسمانها می جویند و جنبه متافیزیکی و الهامی به آن بخشیده اند و گروهی هنر را دستمایه تکاپو و پرداخت ذهنی انسان در برخورد با عناصر مرئی می دانند، آنچه مسلم است نمی توان تعریفی واحد از هنر ارائه نمود.
هنر چیست ؟
در نظر افلاطون و ارسطو عبارت است از ساختن و تکمیل کردن محاکات طبیعت با قوه خیال تئوری رئالیسم سوسیالیستی : هنر باید به وحدت نوعی انسانها و اتحاد آنها با یکدیگر مدد رساند مندلس: هنر زیبایی را که با احساس مبهمی ادراک می گردد بمرحله شیء حقیقی و خوب توضیح می دهد.
به عقیده برگ عالی و زیبا که هدف هنر را تشکیل می دهد در اساس خود دارای احساس صیانت نفس و شعور اجتماعی هستند.
مفهوم هنر هنر از دیدگاه اندیشمندان : ورون هنر را چنین تعریف می کند : هنر، تجلی خارجی احساسات نیرومندیست که انسان آنها را تجزیه و آزمایش کرده است .
این تجلی ظاهری بوسیله خطها ، رنگها، حرکات و اشارات ، اصوات و کلمات صورت می پذیرد.
سولی می گوید : هنر ، بوجود آوردن موضوعی ثابت یا عملی ناپایدار است که نه تنها قابلیت فراهم ساختن لذت موثر را برای بوجود آورنده دارد، بلکه تأثر لذت بخش را قطع نظر از هرگونه سود شخصی که از آن بدست آید، به گروهی بیننده یا شنونده انتقال می دهد.
داروین می گوید: هنر ، فعالیتی است که در قلمرو حیوانیت، از احساس جنسی و میل به بازی پدید آمده است و همراه با تهییج لذت بخش عصبی است.
هر یک از محصولات هنر، این نتیجه را دارد که گیرنده تأثیر آن محصول هنری، با بوجود آورنده هنر، و با تمام کسانی که در عصر او، و یا بعد از او، همان تأثیر هنری را گرفته اند.
و یا خواهند گرفت، رابطه خاصی پیدا می کند.
به تعریفی دیگر : هنر تجلی روح والای الهی است در قالب استدلال و تعقل ، نامفهوم و دور از دسترس باقی بماند.
مفهوم سازد و در دسترس همگان قرار دهد.
پیدایش هنر نخستین پایه های آفرینش هنری در صبحگاه تمدن انسانی، با اولین قدمهای انسان ابتدایی بنا شد.
چرا و چگونه هنر بوجود آمد و درباره پیدایش آن چه عقیده هایی وجود دارد در گذشته دانشمندان یونان هنر را به عنوان «هدیه خدایان» می پنداشتند و در پیدایش آن نیروهای طبیعی و اعتقاد را موثر می دانستند.
بعضی هم می پنداشتند که ماهیت بیولوژیک انسان(عقده هایی مانند ادیب) هنر را به وجود آورده است.
انسانهای ابتدایی بر اثر کار کردن از دنیای جانوران خارج شدند و نخست دستهایی که در راه رفتن به کار می رفت از زمین کنده شد و پس از آن برای تهیه ابزار و دیگر نیازمندیها به کار رفت.
ابزار کار و تولید به پیشرفت انسان کمک کرد و بشر توانست نخستین نمونه های هنری را بیافریند.
در جریان کار با بر خورداری از نعمت هایی که از مبارزه با طبیعت به دست آورده بود، انسان توانست احساس لذت را بیابد.
انسان از روی تجربه در می یابد که بین اشیاء و پدیده تناسب، هماهنگی و وحدت درونی وجود دارد.
اندک اندک این وزن و آهنگ با تناسب برای انسان زیبا به نظر می آید.
ولی نقش کار در پیدایش هنر تا این اندازه محدود نیست.
که ماهیت نخستین آثار هنری انسانها (نقاشی های روی دیوار و غیره) به کارها و کنجکاوی انسانی بستگی داشته است و از آن سرچشمه گرفته است.
رقص ها و آوازها قسمتهایی از کار و مبارزه با دشمن را مجسم کرده اند.
حکایت ها، قصه ها، افسانه ها و مثال های انسانهای نخستین هم درباره موضوعهای ذکر شده است.
پس می توان گفت که کار هنر را بوجود آورد.
اثر هنری و زیباشناسی اثر هنری : اثر هنری عبارت است از نقشی که متأثر از حساسیت باشد.
(بدون دادن درس اخلاق و...) صورت اثر هنری، شکل و آرایش اجزاء و جنبه مرئی آن اثر می باشد.
نقش، درجه ای ازنظم در یک میدان محدود است.
هربرت رید نقش را توازن توزیع شده می داند و می گوید در توازن توزیع شده ، اثر هنری دارای یک نقطه عطف است(قابل مقایسه با مرکز ثقل) که خطها و سطحها و حجمها در اطراف آن طوری توزیع می شوند که در تعادل کامل قرار می گیرند.
غرض هماهنگی است و هماهنگی حس زیبایی ما را ارضاء می کند.
وی همچنین معتقد است که علاوه بر ارزشهای صوری محض ، ارزشهای روانشناختی هم وجود دارند لیکن هنرمند نقاش یا پیکر ساز و...
به قیمت بسته بودن زبان ، واکنش عطفی را که نسبت به این اندیشه ها دارد انتقال می دهد.
جهانشاه پاکزاد اثر هنری را اینگونه تعریف می کند : «یک اثر هنری از طرفی از لغات ، اصوات، اشکال، رنگها یا احجام و فضاهای تشکیل شده ، از طرف دیگر حاوی موضوعی است که سعی در بیان آن دارد و شامل واقعیتهایی از زندگی تا امیال و آرزوهای هنرمند می گردد.
زیبایی شناسی : در راه شناخت هنر و در بحث داوری هنر دو موضوع در مقوله هنر از همه مهمتر می نماید: 1- وجه زیباشناسانه موضوع 2- وجه ارتباطی موضوع.
در این بخش از نسبت زیبایی شناسی و هنر و مفهوم زیبایی صحبت می کنیم.
زیبایی عبارت است از وحدت روابط صوری در ادراک حسی ما، حس زیبایی پدیده بسیار متغیری است که تظاهرات آن در طول تاریخ بسیار نا معین و گاه بسیار گیج کننده بوده است.
محک محقق واقعی هنر آن است که حس زیبایی خود او هر چه باشد، حاضر باشد که تظاهرات اصیل این حس را نزد مردمان دیگر و در اعصار دیگر نیز به قلمرو هنر راه دهد.
سقراط و افلاطون و ارسطو دریافته بودند که خوبی نمی تواند با زیبایی هماهنگ شود، سقراط زیبایی را مستقیماً تابع خوبی قرار داده بود، افلاطون برای اینکه دو مفهوم را با یکدیگر پیوند دهد، سخن از زیبایی روحانی به میان آورده بود و ارسطو از هنر خواستار یک عمل اخلاقی یا تهذیب شده بود که در مردم اثر نهد در یونان «هماهنگی بین زیبایی و خوبی» دانش نو، یعنی زیبایی شناسی را بوجود آورده بود.
دانش «زیباشناسی» یونانیها بر سه اصل زیبایی، خوبی و حقیقت بنا شده بود.
خوبی ابدی و عالیترین مقصد حیات ماست.
آنچه باید گفت این است : حیات ما جز کوششی برای وصول به خوبی، یعنی سیر بسوی خداوند چیز دیگری نیست.
طبقه بندی هنرها : منظور ما از طبقه بندی هنرها صرفنظر از صنایع ماشینی و پیشه وری رشته هایست که تنها قصدشان احراز زیبائی است بدون در نظر داشتن فایده ای در صناعت این تفاوت هست که هم زیبائی و هم فایده در نظر است، ولی زیبائی آن به نسبتی است که از استفاده نکاهد، یعنی در کارهای هنری صرفاً ایده آل و ادراک زیبائی محرک ابراز آن کار است، در صورتیکه در کارهای صناعی احتیاج و سودی که از آن می خواهیم محرک است.
پس هنرها رنگ روحی و صناعتها رنگ مادی بخود می گیرند.
در واقع حد معینی میان هنر و صناعت نمی توان قائل شد، مگر با تشخیص لطافت و دلربائی، ابتکار و منحصر با وسعت و مدت باشد.
هنرها نیز چنین هستند: پاره ئی مربوط به فضایند که مصور (پلاستیک) پاره ئی مربوط به زمانند که مصوت (فونتیک) نامیده می شوند.
الف : هنرهای مصور : معماری،حجاری، نقاشی، جزء این سه هنر عمده رقص و ژست و سینما نیز به عنوان هنرهای جنبشی جزء مصورها محسوب می شوند.
ب- هنرهای مصوت : موسیقی- ادبیات سلسله مراتب هنرها خیال طبقه بندی هنرها مانند علوم، شخص را بفکر تشخیص درجات و برتری هر یک بر دیگری می اندازد.
مقصود اینستکه آیا هنری بر هنر دیگر برتری دارد و اگر دارد کدام است عده بسیاری معتقدند که در هنرهای مصوت زیبائی درونی تر و موثرتر از هنرهای مصور است، و در هنرهای مصوت میان زیباشناسان گفتگو در اینست که برتری با شاعریست یا موسیقی کانت(1724-1804) برتری را به شاعری می دهد و معتقد است که موسیقی از همه هنرها مطبوعتر است ولی چون چیزی نمی آموزد از تمام هنرها پست تر است، و شاعری را بهترین غذای فکر می داند و به آن رتبه اول را می دهد.
عده دیگر از متفکرین والاترین هنر را موسیقی می دانند و در ردیف اول این طرفداران شو پهناور را می توان قرار داد که موسیقی را با اصول ما بعد الطبیعه خود و با خلقت جهان سنجش و مقایسه می نماید.
ریشه هنرهای مختلف ریبو می گوید «هنرهای مختلف از بازی بوجود آمده و رابط میان آنها و بازی رقص است که هنر بدوی است» همینطور جای دیگر می گوید : « رقص میل طبیعی تجمل را با زیباشناسی جوش داده است» سرژی روانشناس ایتالیائی که اهمیت رقص را بخوبی درک نموده می گوید : « رقص بلاغت نیروی عضلانی است که اعمال زندگی را نمودار می کند» : رقص « هنر طبیعی در نهایت شایستگی است» هنر پیشه « تمام موارد و اسباب کار را درخود یافته است» عده ای دیگر می گویند هنرها در اصل از اعمال مذهبی و سحر و جادو ریشه گرفته و آثار و نشانه هائیکه از غارها که مکان مقدس بود و از بیست هزار سال پیش بدست آمده دلیل بارزی در وضوح مطلب است این موضوع ، یعنی ایجاد هنر از مذهب ، در همه جا نمودار است : مغ ها با موسیقی مردم را مجذوب می کرده اند؛ معجزه داوود آوازش بوده ، آثار معابد مصری و یونانی و چینی و هندی و بسیاری دیگر دال بر صحت این فرضیه است.
روی هم رفته این مبحث که هنرها از مذهب و سحر و جادو ریشه گرفته اند، با دلایل بسیاری صحیح تر بنظر می آید.
ولی شاید حرف ریبو برای پاره ئی آدمیان که بطور استثنا فقط برای بازی یا لذت به هنر پرداخته اند چه قدیم و چه جدید صادق باشد.
خودش هم در جائی می گوید «آدم حیوانی زیباشناس است» تشکیل هنرهای مختلف هنرهای مختلف گو اینکه ازیک ریشه واحد منشعب شده باشند هر روز بیش از بیش مشخص و منفرد می گردند و با اینکه در زیر نفوذ یکدیگرند هر یک را روش و قواعد خاصی است.
اینک وصف هنرها بطور خلاصه : معماری: معماری هنر ساختمان و آذین اساسی بناهاست.
هم جزو هنرهای زیبا و هم جزو هنرهای صناعی است.
بنظر می آید که معماری یک نوع مصالحه میان زیبائی و سود بخشی است که مرکب از هنر و صناعت باشد.
در این هنر آنچه را که قواعد اصلی می نامیم و باید شناخته و رعایت شود: نیروی سنگینی ، پیوستگی، استواری و سفتی مواد است.
در معماری نیز مانند سایرهنرها به بیان احساسات می پردازند : از ساختمان یک کلیسا و مسجد احساس ترحم و عدالت و از ساختمان یک کاخ تکبر اعیانیت نمایان است.
حجاری: حجاری هنر نمونه سازی و قطع و برش مواد جسیم است، برای اینکه صور و ترکیبات زیبائی خلق نمایند یا اینکه غالباً تابع معماری و از لوازم آنست ، گاهی هم بطور آزاد و مستقل خود ایجاد ترکیباتی می نماید وای کاش که حجاری همواره از معماری نیز ملهم بود، تا بهتر محل و معرض هنر خود را می شناخت.
طرح و نقاشی: طرح هنر ترسیم موجودات و اشیاء و تجسم صور به کمک خطوط و الوان زیبا و متناسب است.
طرح و نقاشی هم نخست از توابع معماری بوده و برای زینت ساختمانها بکار می رفته ولی بتدریج ترک تابعیت نموده آزادی کامل یافته اند.
موسیقی: هنر خلق زیبائی بوسیله صداهاست، و بدو قسمت مهم منشعب می شود : موسیقی صوتی و موسیقی اسبابی.
موسیقی صوتی مخصوص صوت است، موسیقی اسبابی یا بعبارت دیگر سازی، با رعایت آنچه که در موسیقی صوتی گفتیم به هر چه که بوسیله سازی نواخته شود اطلاق می گردد.
سازها بنا به احتیاج محیط و آب و هوا در همه جا یکسان نیستند.
موسیقی صوتی و موسیقی سازی ممکن است هر یک جدا یا با هم توأم گردند.
ادبیات: هنر خلق زیبائی بوسیله کلمات را ادبیات گویند و آن بدو رشته شعر و نثر تقسیم می گردد شعر: تفاوت مهمش با نثر از نظر هم وزن بودن کلمات و جمله ها است و آن بر سه نوع (میزانی ، وزنی و هجائی) تقسیم می شود.
بستگی هنرها پس از آنکه هر یک از هنرها با روش خاص خود ترقی نمود و شخصیت پیدا کرد، بتدریج و بنا به احتیاج ، بستگی جدیدی میان آنها ایجاد شد.
این بستگی اول از آنجا حاصل گردید که یکنفر آرتیست دارای چند هنر بود که بالطبع موجب ارتباط آنها گشت.
مثلا داوینچی معمار، حجار، موسیقی دان و نویسنده بود.
میکل آنجلو نیز معماری و نویسندگی می کرد و از قبیل بسیارند.
دوم از کارهائیکه مرکب از چند هنر است و با شرکت چند آرتیست انجام می شد : در عصر طلائی یونان فلان مجسمه پراگزیتل بوسیله نیسا نقاشی و رنگ آمیزی گشته است.
حجاری های مذهبی قرون وسطی غالبا از روی تصویر کتب مقدس، حجاریهای نیم برجسته از روی مینیاتور، و قطعات پی در پی سنفونی از روی رقصهای مختلف بوده است.
فرهنگ فرهنگ به عنوان یک نیاز ضروری جامعه : فرهنگ و امور فرهنگی در شکل پیچیده و تکامل یافته امروزی، نیازها و ملزوماتی دارد و این نوشتار در صدد توضیح و تشریح نیازهای فیزیکی کالبدی فعالیتهای فرهنگی است.
اگر چه امروزه وسائل ارتباط جمعی همچون تلویزیون و رادیو امواج فرهنگی خود را همه روزه داخل خانه ها انتشار می دهند لیکن بسیاری از امور فرهنگی تنها در مکانهای مخصوص به خود صورت می پذیرد.
مکانهایی همچون کتابخانه ها، سینماها، تئاترها امروزه جزء فضاهای قطعی یک مجموعه شهری در آمده و مزیت عمده مراکز و مجموعه های فرهنگی نسبت به رسانه های گروهی در آن است که فرد ابتدا احساس علاقه کرده و سپس اراده می کند و به یک مرکز فرهنگی برای مشاهده و یا انجام یک کار فرهنگی می رود.
تعریف فرهنگ : در زبان پهلوی و پارسی دری معنای فرهنگ جزئی بود از مفهوم وسیعتری که اکنون برای آن می پنداریم و بیشتر شامل آگاهی از هنرهای معمول، علوم متداوله زمان، حکمتها و اندرزها و راهنمایی های اجتماعی ، آداب مقبول زمان و اطلاعات عمومی می گردید، ولی بی شباهت به « ادب » در تمدن اسلامی نبود فرهیختن مصدر فرهنگ نیز به معنای ادب و هنر و علم آموختن است و به همین دلیل واژه «فرهنگستان» در متنهای پهلوی به معنای آموزشگاه بکار رفته است.
« ادوارد بانت تایلور » در کتاب فرهنگ ابتدایی از فرهنگ ، نموده است، مناسب ترین تعریف می شود و عبارت است از : «فرهنگ یا تمدن ، کلیت همتافته باورها ، فضائل و ارزشها ، آرمانها، دانشها، هنرها و فنون ، آداب و اعمال جامعه و مشخص کننده ساخت و تحول زندگی یک ملت است.» ویژگی های فرهنگ : فرهنگ شامل زندگی جمعی و ارزشهای موجود در حیات یک ملت است.
مجموعه ای از سنتهای زنده و تاریخی و اعتقادات است.
مسلم است که در مرحله نخست ، ارزشها هستند که جوهر فرهنگ را تشکیل می دهند و ما را به درک بهتر شیوه رفتاری هدایت می کنند.
جامعه شناسی فرهنگ برای فرهنگ ویژگی هایی قائل است : همواره در حال تغییر است.
تغییر و تحول فرهنگها ریشه در شرایط بیرونی و درونی آنها دارد.
عنصر اساسی در تحول فرهنگها نوع رابطه بین آنهاست.
بین فرهنگ و جامعه رابطه ای دو سویه وجود دارد.
تغییرات فرهنگ : فرهنگ ها مدام از طریق نوآوریها و تماس با سایر فرهنگها در تغییر هستند.
بعضی جنبه های فرهنگ بیش از بقیه در معرض تغییر قرار می گیرند.
بخصوص آنهایی که در عرصه اقتصادی قرار دارند یا آنهایی که فرهنگ مادی را تشکیل می دهند، معمولاً پیش از سایر جنبه ها تغییر می کنند.
جنبه های محفوظ تر فرهنگ آنهایی است که ارتباط نزدیک با ارزشها و باورهای مردم دارد.
با گذشت زمان ممکن است بنظر برسد تفاوتها بوسیله تماس با فرهنگهای دیگر یا اقتباس از سایر فرهنگها کاهش می یابد.
به هر حال اختلافات فرهنگی همیشه و تا زمانی که گروههای مشخص مردم وجود دارند باقی خواهد ماند.
عناصر فرهنگ : فرهنگ دارای سه عنصر مهم است که عبارتند از : -عناصر عمومی -عناصر تخصصی -عناصر اختراعی یا ابداعی راه یا راههای مشترک زندگی مردم، طرز تهیه غذا، راه تهیه لباس ، طرز تکلم و جزء عناصر عمومی فرهنگ یک جامعه قلمداد می شوند و همه در معرض تغییر هستند.
عناصر تخصصی مخصوص گروههای معین هستند، مثل مشاغل و راه انجام آنها و اینکه چگونه در تأمین اجتماعات جامعه موثر می باشند و از جهات مختلف تغییر می کنند.
عناصر ابداعی یا اختراعی که فقط در میان محدودی از افراد یک جامعه پیدا می شوند و درمعرض تغییر هم قرار می گیرند.
عوامل انتقال فرهنگی : جوامع مختلف بر اثر تماس هایی که با هم دارند ، از فرهنگ یکدیگر متأثر می شوند، این تأثیر را انتقال فرهنگی می گویند.
بطور کلی هر گونه شرایطی که درآن ، تماس بین دو نفر یا دو گروه یا دو فرهنگ متفاوت صورت بگیرد می تواند بر فرایند انتقال فرهنگی دلالت داشته باشد.
فرآیند انتقال فرهنگی می تواند از طریق عوامل و راههای ویژه ای رخ دهد؛ مانند مهاجرت، جنگها، برخوردهای نظامی و مخصوصاً وسائل ارتباط جمعی ، همچون آثار چاپی و تصویری می باشد.
فرهنگ و ارتباط معنی ارتباط : ارتباطات عبارت از تبادل نظر بین مردم است.
به هر حال این تبادل ارتباطات به ندرت متعادل است.
مردم با کلمات یا روشهای غیر کلامی ارتباط برقرار می کنند.
روند ارتباطات ، روندی است که به تأثیر منتهی می شود.
ارتباطات یعنی فرهنگ ارتباطات در بین مردمی که دارای زمینه های مشترک ( اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ) دانش، تجربه زبان و سبک های ارتباطی مشترک هستند، آسانتر صورت می پذیرد .
ارتباطات محصول فرهنگ ، و فرهنگ مشخص کننده رمز، ساختار، فضا و زمینه ارتباطی است که صورت می گیرد.
هیچ فرهنگی بدون ارتباطات قادر به بقا نیست.
عناصر روند ارتباطی : روند ارتباطی از جنبه های زیر تشکیل شده است : منبع: شخص ، شیء یا موجودی که ایده را منتقل می کند گیرنده: شخصی که پیام برای او ارسال می شود مضمون: ایده ای که ارسال می شود رمز: بر قرار کننده ارتباط بین ایده و محمل اطلاعاتی رمز گشایی: تفسیر محمل اطلاعاتی هدف: تأثیر مورد نظری که قرار است بدان دست یافته شود شکل: روشی که ایده ارائه می شود