برادران لومیر مخترعان فرانسوی سینما، نخستین کسانی بودند که به فکر تهیه پوستر فیلم افتادند. از این رو به لوران هیل؛ طراح بزرگ پوسترهای تئاتر پیشنهاد کردند دامنه فعالیتاش را به سینما باز کند و او که در آتلیه فاریا تعداد قابل توجهی پوستر برای کمپانی پاته ساخت، رفتهرفته کار اصلی خود را در سینما متمرکز کرد. همزمان با او بریسپوت، آوله و ابل تروشه هم بودند که برای لومیرها کار میکردند. آدرین باراره و آگوستولی ماری در طراحی پوستر برای فیلمهای کمدی اولیه، تصاویری کاریکاتوری کشیدند و به این ترتیب ساخت و طراحی پوستر به امری لازم و جدی در سینما بدل شد.اما در ایران قضیه تا حدودی فرق داشت. ابتدا پوسترها چاپ سنگی و گراور شده بودند و سپس به طرحهایی تبدیل شدند که نمایشگر چهره بازیگر نبود و به رنگهای زرد اخرایی، قرمز گلی و آبی ترکی و به خط فارسی و فرانسه و روسی، اطلاعاتی از قبیل ویژگیهای فیلم (با جملههای پراغراق)، سینماهای نمایشدهنده، تعداد سیاهی لشکرها و هزینه تولید فیلم، به تماشاگر میداد. تا سالها بعد در سینماهای ایران چنین پوسترهایی رواج داشت و خیلی از مواقع پوسترهای فکر شده و مناسبی که به همراه فیلمهای خارجی وارد ایران میشد مورد استفاده قرار نمیگرفت و کپیهای نازلی از آنها با اغراقهای زیاد، نقاشی میشد. همچنان در پوسترسازی ایران حروف کهنه و سربی گارسهها حرف اول را میزدند و افزودن گراور بازیگر اصلی یا صحنهای از فیلم به جای گلبوتهها و خطهای برنجی پوستر، تحول عمده این سالهاست. تا سال ۱۳۱۶ وضعیت پوسترهای سینمای ایران با توجه به فیلمهای معروف دختر لر (۱۳۱۲)، فردوسی (۱۳۱۳) و لیلی و مجنون (۱۳۱۶) در همین حد است. پوستر دختر لر را چانداوارکر؛ پوسترساز کمپانی امپریال فیلم بمبئی طراحی کرد. در آن سالها دستاورد تبلیغات در سینمای ایران، نقاشیهایی بود که روی پارچه کشیده میشد و پلاکاردهای کوچکی که کودکان در چهارراهها توزیع میکردند.آغاز گرافیک جدید ایران از اواخر دوران رضا شاه به بعد است. فردریک تالبرگ به ایران میآید و در روزنامه اطلاعات مشغول کار میشود. طرح گراور به روی پوستر میرود و از اسم هنرپیشهها و چهرههایشان استفاده میشود. میتوان فعالیت جدی پوستر در ایران را در همان دوران سالهای ۱۳۳۰ ردیابی کرد. پیش از این مقطع، سینمای ایران بر تجربههای معدودی تکیه داشت که یا در هند ساخته شده بودند و یا از فرط پوچی به چشم نمیآمدند. بنابراین شکلگیری جریان جدی تولید پوسترهای تجاری را باید همزمان با شکلگیری صنعت سینما دنبال کرد. به تعبیر آیدین آغداشلو پوسترهای اولیه سالهای دهه سی، علاوه بر معرفی عنوان فیلم و مشخصات لازم، کله بازیگر را هم داشت و این کلِ گرافیک بهکار رفته در پوسترهای آن سالها بود که در واقع، اطلاعیهای بودند که هیچ ارزش هنری هم نداشتند.عنوانها عموماً با حروف نستعلیق یا شکسته مخدوش و بیقاعده نوشته میشد که نمونههای فراوانش را میشود در سالهای متمادی دید. رفتهرفته نشانههایی از خلاقیت، در طراحی پوسترها دیده میشود؛ عنوانها گرافیکیتر میشوند، کلههای گنده و بیشباهت به بازیگران و نقشها تعدیل میشوند اما خشونت و لکن همچنان جذابیت پوسترها و سردرها را تضمین میکند. زنان نیمه عریان و تصادف اتومبیلها یا سقوط خودرو در دره کماکان در گوشه و کنار کادر به چشم میخورند. نامهایی چون میشا گراگوسیان، هایک اجاقیان، برادران سارواریان، فردریک تالبرگ و... نخستین نقاشان فعال پوسترها هستند که این کار را تقریباً به عنوان حرفه اصلی دنبال میکنند. به نقل از کتاب (پوسترهای فیلم)نوشته مسعود مهرابی پوستر فیلم طوفان زندگی در سال ۱۳۲۷ هم نام کارگردان را داشت و هم چهره چهار بازیگر.در همین سالها صنعت سینما در ایران رونق میگیرد و بازیگران شهرت فراوانی کسب میکنند. اختلافهایی گاه به گاه میان سازندگان فیلم و نقشآفرینان به وجود میآید درخصوص اینکه نام ستارهها به چه شکل و در چه فونتی چاپ شده است. به تقلید از پوسترها و سردرهای خارجی، رفتهرفته نام بازیگران مشهور بخش ویژهای از کادر را به خود اختصاص میدهد.