این واژه در زبان فارسی آگهی دیواری یا دیوارکوب، در زبان عربی "اعلان"، در زبان فرانسوی "آفیش"، و در آلمانی "پلاکارد" نام گرفته است.
پوستر صفحهای با پیامی روشن و گویاست که در آن از دو عنصر کلام و تصویر استفاده شده باشد و بیننده، با نگاهی سریع و گذرا، پیام آن را درک کند.
پوستر بهعنوان رسانهای خبری، پدیدهای آشنا و نیرومند در اطلاعرسانی است.
پیامهای پوستر، فوری و کوتاه در زمینههای صنعتی، تجاری، حکومتی، سیاسی، و مانند آن است.
آنچه پوستر را از دیگر رسانهها متمایز میسازد، نیاز مبرم به رساندن سریع پیام و سرعت در برقراری ارتباط با بیننده پوستر است.
پوستر پدیدهای است که میتواند با چهار ویژگی محتوا، ارزشهای برجسته هنری، کیفیتهای تبلیغاتی، و درک عامه، تجربهای را به بیننده ارائه دهد و بیانکننده مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری، و تغییرات زمان باشد؛ زیرا ارتباطات بصری یکی از بهترین شیوهها برای ارائه نظر و برانگیختن تفکر انسان است .
پوسترسازی رشتهای از هنر گرافیک است که باید سرچشمه آن را در نقوش برجسته مصری، بابلی، رومی، و در هزارههای پیش از میلاد و آگهیهای نوشتهشده بر قطعات چوب و پوست یافت.
در قرون وسطی نیز اعلانهایی را که مربوط به عموم مردم بوده بر روی صفحههای بزرگ نوشته و در میدانهای عمومی شهرها قرار میدادند.
تاریخچه:
در سیر تحول پوستر میتوان به سه دوره مشخص اشاره کرد:
1) دوره بهرهبرداری تبلیغات تجاری، از آغاز تهیه پوستر تا اوایل قرن بیستم؛
2) دوره بهرهبرداری در تبلیغات سیاسی، از آغاز جنگ جهانی اول تاکنون؛
3) دوره بهرهبرداری در تبلیغات فرهنگی، جهانگردی، و نظایر آن.
پوسترهای تجاری در کشورهای اروپایی بهمنظور تبلیغ وسایل تفریحی مانند نمایش اپرا و فرآوردههای تجملی برای بانکها و مؤسسات تجاری و صنعتی، و در امریکا بهمنظور جلب توجه مردم به مراکز تفریحی در تصویرهای بزرگ و رنگین بر تختههای چوبی طراحی و ارائه میگردید.
در فرانسه ژول شره که در کار چاپ بود با سفرهایی که به امریکا داشت، علاوه بر تجربههایش در زمینه چاپ، تجربه پوسترهای چوبی را با خود به فرانسه آورد.
وی در سال 1869 برای نخستین بار پوستری با شمارگان هزارودویست برگ انتشار داد که میتوان آن را سرآغاز پیدایش سبک نوین پوسترسازی دانست.
پس از آن، پوستر چنان اهمیت یافت که نخستین کتاب درباره پوستر به وسیله مندرون در سال 1884 نوشته شد و نخستین نمایشگاه پوستر در سال 1888 در پاریس برپا گردید و بهتدریج از جنبه تبلیغاتی به پدیدهای هنری تبدیل شد و نقاشان مشهوری چون پیربونارد و تولوز لوترک به این هنر پرداختند.
هنرمندانی چون کاپیلو و کِساندر، از برجستهترین هنرمندان پوستر در این قرن بهشمار میروند.
کساندر در دوران کارش "کارگردان خیابان" لقب گرفت، زیرا همانگونه که کارگردان، صحنه تئاتر را وسیله نمایاندن هنر خود قرار میدهد، او خیابان را جولانگاه کار خود کرده بود.
از اوایل قرن بیستم، دو جنبه هنری و تجاری و در هر جنبه، دو شاخه اطلاعاتی و انگیزشی هر هنر پوسترسازی غلبه یافت پیشرفت سریع چاپ نیز انجام این مهم را بسیار ساده کرد.
پوستر را بهطور کلی نقاشان و طراحانی که عنوان "گرافیست" یافتند بهوجود آوردند.
از سال 1920 به بعد، هنر عکاسی بهتدریج در حوزه پوسترسازی نفوذ کرد و در بسیاری از موارد بهجای نقشهای تصویری از عکس استفاده شد؛ و تلفیقی از عکس، نقاشی، و خط نیز در پوسترها بهکار رفت.
در دوران جنگ جهانی دوم، استفاده از پوستر در تبلیغات سیاسی رواج یافت، ولی پس از پایان جنگ، پوسترسازی تا اوایل دهه 1960 از رونق افتاد و سپس مسیر عادی خود را در پیش گرفت.
امروزه، پوسترسازی به موقعیت ممتازی رسیده است.
دلایل کسب این موقعیت ویژه عبارتند از:
1) نوسازی پس از جنگ و بهوجود آمدن جامعه مصرفکننده و رواج پوسترهای تجاری؛
2) ایجاد گرایشهای گوناگون سیاسی و انتشار پوسترهای سیاسی؛
3) رواج پوسترهای تبلیغاتی درباره پیشرفتهای فرهنگی و جهانگردی و نیاز به شناساندن جاذبههای گوناگون، مانند مناظر طبیعی، آثار باستانی، دیدنیها، و جلب توجه همگان به آثار و رویدادهای فرهنگی، نمایشگاهها، کنسرتها، سینما، تلویزیون، و جز آن؛
پوستر نقش اخیر را به بهترین وجه برعهده دارد، بهطوریکه هم اکنون در سراسر جهان هر روز هزاران پوستر طراحی و عرضه میگردد.
پوستر در ایران:
در تاریخچه پوستر ایرانی نخست به نوعی تصویرسازی تزیینی برمیخوریم که فضاسازی و موضوع مذهبی داشته و هنوز هم گاهی نمونههایی از آن دیده میشود.
حدود صدوپنجاه سال قبل، هنرمندان ایرانی برای تبلیغات دینی بنا به تقاضای افراد یا نیاز جامعه، پوستر را با توسّل به فنون ساده (گاه بهصورت نوشتاری و گاه تصویری) همراه با آرایشها و نقوش زیبا و خطیخوش تهیه میکردند این زمان را میتوان بهعنوان تاریخ پیدایش هنر "اعلان" در ایران بهحساب آورد.
در بیشتر این اعلانها خوشنویسی عنصر اصلی است و اگر تصویری هم وجود داشت، دارای رنگهای سیاه و سفید، تکرنگ، و گاه آمیزهای از رنگهای مختلف طبیعی بود که شفافیت و درخشش چندانی نداشت، که البته ممکن است بهسبب کیفیت رنگها یا کهنگی کار و یا بهجهت نوع چاپ بوده با هنرمند ایرانی با آگاهی کامل از معنای تبلیغات، اثر خود را میآفرید و مالک اثر معمولاً آن را در قابی زیبا در بهترین نقطه خانه یا محل کسب نصب میکرد.
در تاریخچه پوستر ایرانی نخست به نوعی تصویرسازی تزیینی برمیخوریم که فضاسازی و موضوع مذهبی داشته و هنوز هم گاهی نمونههایی از آن دیده میشود.
حدود صدوپنجاه سال قبل، هنرمندان ایرانی برای تبلیغات دینی بنا به تقاضای افراد یا نیاز جامعه، پوستر را با توسّل به فنون ساده (گاه بهصورت نوشتاری و گاه تصویری) همراه با آرایشها و نقوش زیبا و خطیخوش تهیه میکردند این زمان را میتوان بهعنوان تاریخ پیدایش هنر "اعلان" در ایران بهحساب آورد.
در بیشتر این اعلانها خوشنویسی عنصر اصلی است و اگر تصویری هم وجود داشت، دارای رنگهای سیاه و سفید، تکرنگ، و گاه آمیزهای از رنگهای مختلف طبیعی بود که شفافیت و درخشش چندانی نداشت، که البته ممکن است بهسبب کیفیت رنگها یا کهنگی کار و یا بهجهت نوع چاپ بوده با هنرمند ایرانی با آگاهی کامل از معنای تبلیغات، اثر خود را میآفرید و مالک اثر معمولاً آن را در قابی زیبا در بهترین نقطه خانه یا محل کسب نصب میکرد.
در متن این اعلانها از خطوط نسخ، نستعلیق، شکسته، و مانند آن استفاده میشد و در حواشی، بهصورت کتیبه، خطوط ثلث و نقاشی قرار میگرفت که از لحاظ تصویری به سه دسته تقسیم میشد: 1) اعلانهایی که در آنها نوشته در درجه اول اهمیت قرار داشت و نقش و تزیین، مکمل آن بود؛ 2) اعلانهایی که در آنها تزیین از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و خطوط و نوشتهها در میان نقشها قرار میگرفت؛ 3) اعلانهایی که در آنها صرفاً از خوشنویسی استفاده میشد.
اعلانهای آن زمان بنابر نیاز جامعه و سفارش مردم تهیه میگردید و، بهسبب ضعف صنعت چاپ در کشور، نمونههای اندکی از آنها در دست است.
همراه با صنعت چاپ سنگی، کادر، حاشیه، فرمها، و طرحهای مختلفی از گلبوتههای تزیینی که هنوز هم با عنوان اِسلیمی مورد استفاده قرار میگیرد، وجود داشت.
در اعلانهای دیواری این دوره، همان ویژگی کتابهای خطی، یعنی حفظ تقارن که معمولاً معقول و چشمنواز بود، حاکم است، ولی ویژگیهای هنری خاصِ اعلان دیواری را ندارد و تفاوتی میان آگهی روزنامه و آگهی دیواری دیده نمیشود و اصولاً فاقد ارزشهای خلاق و ابداعات پوستر است.
شد ویژگی استفاده از تکرنگ یا رنگهای اصلی و تند، مانند: آبی، قرمز، و زرد در اعلانهای تئاتر و بعدها سینما و کالاهای تجاری یا مطالب سیاسی در چاپ سنگی به چشم میخورد که متناسب با امکانات موجود آن زمان صورت میگرفت.
با توسعه صنعت چاپ و پیشرفتهای هنر گرافیک، اعلانها بهشکل امروزی در ایران رواج یافت که فضای حاکم بر آن تقلید از اصول و قواعد پوسترسازی بهسبک غربی است.
منشأ پیدایش این اعلانها همان اطلاعیههای نظام وظیفه است که عاری از هرگونه خلاقیت و عناصر بصریِ گیرا بود و با حروف یکنواخت چاپ میشد .
در حدود سال 1307 ش.
شاید نخستین پوسترهای فیلم توسط برادران موشخ و ناپلئون سارواری، که از ارمنستان به ایران مهاجرت کرده بودند، طراحی و ساخته شد و سپس فردریک تالبرگ، مهاجر سوئدی، به کار تهیه و طراحی پوستر اقدام کرد پس از شهریور 1320 ابتدا "تئاتر آذربایجان" در تبریز و سپس تئاترهای تهران و سرانجام مؤسسات تبلیغاتی و سیاسی از پوستر بهعنوان عاملی مؤثر در آگاهیرسانی استفاده کردند.
از این زمان، پوستر بهصورت رسانهای ارتباطی بهتدریج در جامعه ایران مطرح گردید.
در سال 1337، با تأسیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، در درس "هنرهای تزیینی" طراحی پوستر بهعنوان یکی از سرفصلهای درسی برای دانشجویان تدریس شد در دهه 1320 تلفیقی از شیوههای قدیم و جدید پوسترسازی در ایران آغاز گردید و اندیشهها و تجربههای تازهای در بازار کار پوسترسازی مطرح شد و سه نوع گرایش بهوجود آمد: 1.
پوسترهای سینمایی و تکاعلانهای بزرگ با رنگ و روغن روی بوم بر سردر سینماها، که مشهورترین پوسترساز سینمایی هایک اجاقیان بود؛ 2.
پوسترهای سیاسی که تحت تأثیر پوسترهای سیاسی زمان جنگ جهانی دوم قرار داشت و بیشتر آنها کار محسن دولّو بود؛ 3.
پوسترهای تجاری که عامهپسند و در جهت سلیقه سفارشدهندگان و دارای دیدی کم و بیش اروپایی و متأثر از آگهیهای تجاری روزنامهها بود.
مشهورترین طراح پوستر، محمد بهرامی بود که با شیوه خاص در تصویرگری، تأثیر عمدهای بر طراحان داشت.
موج جدید پوسترسازی با کارهای هوشنگ کاظمی، صادق بریرانی، و مرتضی ممیز آغاز گردید و علیرغم تأثیر سبکهای مختلف گرافیک خارجی، توجه و گرایش روزافزونی به سنتهای فرهنگی و هنری ایران در کار طراحان پدید آمد.
طراحی پوستر دورنمایی از نظامهای ارتباط غیرکلامی را میسر میسازد.
بنابر نظریه زبانشناسان، روشهای ارتباط غیرکلامی پوسترها به سه گروه تقسیم میشود: 1.
ارتباط تصویری بدون کمک گرفتن از نوشتهها که پیام را بهتنهایی انتقال میدهد.
این پوسترها شامل تصاویر پایدار و ثابت قابل تجزیه هستند، مانند نقاشی و علائم راهنمایی و رانندگی؛ 2.
ارتباط کلامی که صرفاً از نوشتار تهیه شدهاند.
در اینگونه پوسترها، برای اعلام مطلب یا پیامی ممکن است چند کلمه درشت بهعنوان پیام اصلی و کلمات کوچکتر برای توضیحات فرعی بهکار رود.
پوسترهای علمی در همایشها و اطلاعیههای مذهبی و دولتی جزو این گروه هستند .
3.
پوسترهایی که در آنها از خط و تصویر بهطور هماهنگ و تلفیقی استفاده شده است.
ارائه پوستر در مکانهای مناسب، اثر اعلان را در ذهن بیننده بیشتر میکند؛ بنابراین، در جریان فعالیت روزانه، اتوبوسها، دیوارها، راهها، ایستگاههای قطار، و پایانههای هوایی و زمینی مکانهایی مناسب برای جلب توجه رهگذران است.
داشتن محل دائمی برای نصب پوستر نیز سبب مؤثر بودن پیام آن میگردد.
اندازه (قطع) پوستر همان اندازههای استاندارد کاغذهای موجود در بازار است: اندازه 60×90 س.
م.= سه و نیم برگی اندازه 70×90 س.
م.= چهار برگی اندازه 70×100 س.
م.= چهار و نیم برگی برای اعلانهای سینمایی اندازههای فوق به نام "لیست"، مشهور است و اندازههای سهلیستی (100× 120 س.م.)، دوازده، پانزده، هجده، بیستوچهار، و بالاخره سیوشش لیستی رواج دارد.
در سالهای اخیر، نمونههای پایهدار و ایستاده در شکلهای مسطح، استوانهای، و چندوجهی و همچنین نمونههای کِرکِرهای با ظرفیت سه نوع آگهی در یک جایگاه (که با استفاده از موتور میچرخد)، برای نصب پوستر بهوجود آمده است.
پوسترهای امروزی را میتوان برحسب موضوع به صورت زیر تقسیمبندی کرد: 1.
پوسترهای فرهنگی، که برای معرفی نمایشگاههای هنری و فرهنگی، موزهها، تجلیلها، یادبودها، مطالب مذهبی، ورزشی، فروش فیلم، تئاتر، آثار هنری، و جلب مردم به کلاسهای آموزشی، طراحی میگردد و میتواند مانند همچون تابلوی نقاشی بدون قیدهای معمول طراحی شود و طراح امکان بیشتری برای ارائه هنر خود دارد و با ذهن بیننده رابطه بهتری برقرار میکند؛ 2.
پوسترهای تجاری، که با استفاده از دانش روانشناسی و سلیقهها و ذوق عموم تهیه میشود و پیام را بهسرعت به ذهن بیننده منتقل میکند؛ 3.
پوسترهای اجتماعی، که برای هشدار دادن و راهنمایی اخلاق و رفتار عمومی مانند رعایت قوانین و مقررات مختلف، حفظ محیط و بهداشت، همبستگیهای گوناگون، و جز آن طراحی میشود.
ویژگی عمده آن، جلب اعتماد عمومی برای پذیرش نظرها، هشدارها، و پیامهاست.
بنابراین، طراح باید در زمینههای روانشناسی جامعه، موضعگیریهای دقیق برای ایجاد ارتباط مؤثر بر عواطف مردم داشته باشد.
در این نوع اعلانها نوشته اهمیتی ویژه دارد؛ 4.
پوسترهای ایمنی و هشداردهنده اجتماعی و غیرانتفاعی، که بیشتر به نفع مصرفکنندگان است تا سفارشدهندگان، و از طرف مراکز آموزشی، سازمانها، شرکتهای دولتی، یا ارگانهایی که خود را موظف به حفاظت از منافع جامعه میدانند، درخواست میشود.
ویژگی خاص این اعلانهای خبری و هشداردهنده، اقدام به انجام هر عملی است که قصور در انجام صحیح آن منجر به بروز حادثهای ناخوشآیند میشود؛ 5.
پوسترهای توریستی، که پیوستگی هنر و اقتصاد است.
خصوصیت اصلی این اعلانها تعیین تصمیمگیری برای بیننده است.
معرفی و شناساندن موضوع پوستر در واقع شناسنامه تصویری کشورها بوده و اثری تبلیغاتی و هنری داشته و حافظ سنتها و هنر ملی است؛ 6.
پوسترهای علمی، که وسیله ارتباط شخصی با افراد علاقهمند به مطلب مورد بحث است و در مجامع و همایشهای علمی و فرهنگی بهعنوان جایگزینِ سخنرانی بهکار میرود و هدف آن انتقال سریع اطلاعات مورد نظر نویسنده به مخاطبانی است که مجالِ صرف وقت کافی برای کسب اطلاعات را ندارند.
پوستر زدگی چند سالی است که طراحی پوستر و ارائه آن به نمایشگاه های متعدد در میان طراحان جوان واگیر و همه گیر شده است.
و همچنین است در مورد مدیران و برگزارکنندگان جشنواره ها و مناسبت ها که این اپیدمی به آن ها نیز سرایت کرده و گوشه چشمی به برگزاری نمایشگاه پوستر دارند.
بسیاری نیز به جای تلفظ o آن را با u تلفظ میکنند، بر وزن پوست یا دوست.
این پوسترزدگی حاد که گریبان جماعت کثیری را گرفته، موضوعی است که باید به آن پرداخته شود.اتفاقی که رخ داده و رو به رشد سریع است، حضور هرچه بیشتر پوسترهای تک واحدی است که آنها را فقط در نمایشگاهها، اتالوگ ها و یا مجلات می بینیم طراحی آثار گرافیک به شیوه پوستر، برای ارائه به نمایشگاه، با موضوعات پیشنهادی سفارش دهندگان مانند پوستر پوستر، رنگ پنجم مثبت منفی،چهارمیخ، ارگ بم و آخرین و بزرگترین آنها نسل پنج (و بسیاری دیگر که به خاطر ندارم) با جایزه و بیجایزه آنچنان شایع شده است که گویا موضوعاتی مانند طراحی نشانه و صفحه آرایی و تصویرسازی و جلد مجله و کتاب ا صلاً در ایران موجود نیست و یا تنها از آن کسانی است که با این گونه ها فقط معیشت می کنند و آنها را با هنرمندان طراح پوسترساز تک واحدی کاری نیست.
آنها کارگران و مزدبگیران سفارش گیرنده و مجریان تاجران سفارش دهنده اند که راهی به دیار هنرمندان فرهیخته و از ما بهترِ پوسترساز ندارند.
اتفاق عجیب دیگر اختراع گونه ای جدید از هنر است که تایپوگرافی نام دارد; معلوم نیست که آیا نقاشی است یا مجسمه سازی، گرافیک است یا عکاسی، سینما است یا ویدئو آرت و یا می تواندهمه را دربر گیرد یا خود مستقل است و متکی به خود با قوانین و راهکارهای خود؟
آیا هر اثری که با خوشنویسی یا دست نویسی یا فونت تولید شود در گونه تایپوگرافی جای می گیرد؟
چگونه می توان فهمید که اثر در گونه گرافیک یا نقاشی نیست؟
این نامگذاری بدیع از کدام آئین یا قانون تدوین شده، یا حتی بگو، تعریف شفاهی پیروی می کند؟
مقاله حاضر در پی یافتن تعریف یا توافق تازه ای است برای استنباط مشترک.
رهایی از خلط مبحث و یا شاید آغازی برای طرح بیانیه مشترک دسته ای از طراحان پوستر.
پوسترهای دیجیتال به مثابه اثر هنری یکی از خصیصه های اصلی و یکی از وجوه تمایز پوستر با تابلو نقاشی از غاز پیدایی آن ، تکثیر (و حتی گاهی در شیوه طراحی تکثیرپذیر) بوده.
پوسترها را اگر مطابق تعریف قدیمی آکادمیک به دو نوع در خدمت فرهنگ و یا در خدمت اقتصاد (تجارت) تقسیم کنیم (با این آگاهی که تمام رفتارهایاقتصادی حتی پوستر نیز تأثیر مستقیم و انکارناپذیری بر فرهنگ دارد)، در هر یک از این تقسیم بندی ها دو گونه عملکرد به خواست سفارش رخ می دهد.
گونه اول که وجود یا حضور محصول یا کالای خاصی را در زمان و مکان معین اعلام می کنند.
برای مثال، تمام نمایشگاه ها، فیلم ها، نمایش ها یا جشنواره هایی که در زمان و مکان خاص و محدودی واقع می شوند و یا کالاها، محصولات یا نمایشگاه های تجاری ـ صنعتی که در زمان و مکان خاصی به فروش می رسند یا برگزار می شوند.
گونه دوم آنها که روایت شان از موضوع یا محصول زمان و مکان خاص یا محدودی را تعیین نمی کند.
اگرچه اینگونه بی زمان و مکان نیز در اصل گستره زمانی و مکانی، اما وسیع تر از گونه اول دارد، چرا که در قید مکان جغرافیایی زبان یا رهنگ یا موقعی از محدوده ای از جهان و د قید زمانیِ حداکثر فصلی گذرا از تاریخ یا حضور یک نسل یا رخدادی بالاخره گذرا واقع می شوند.
مثل پوسترهای آگاه کننده ، هشداردهنده ، تزئینی، آموزشی،سیاسی ، مربوط به آئین ها و مراسم سنتی، رفتارهای فرهنگی یا تبلیغ کالاهایی مصرفی و مشهور که همگانی و همه جایی شده اند.
تمام گونه هایی که برشمردیم شرط برقراری ارتباط را با تکثیر یا وقوع کثرت رچه بیشتر خواهان اند.
اما اتفاقی که رخ داده و رو به رشد سریع است ، حضور هرچه بیش تر پوسترهای تک واحدی است که آنها را فقط در نمایشگاه ها و سپس در کاتالوگ یا کتاب آن نمایشگاه و یا دیرتر به شکل جلد کتاب یا مجله رؤیت می کنیم که انگیزه ای است برای نوشتن این مقاله حضور پوستر در جوامع به دلیل رشد تکنولوژی و سرعت یافتن متحرک ها که مردم بر آن سوارند، اتفاق افتاد و از درون تراکت ها زاده شد و به تبع همین روند به طرف بزرگتر شدنرفت و به بیلبوردها تبدیل شد.
هرچه سرعت متحرک ها در شهرها افزون تر شدند پوسترها (بخوان بیلبوردها) بزرگتر شدند.
پس پوسترهای کوچکتر باید محدوده رفتاری تازه ای داشته باشند درخور بیننده کم تحرک یا ساکن خود که آدمهای پیاده یا نشسته هستند.
در اینجاست که موضوعات باید دارای تفکیک رفتاری ، بیانی یا بهتر است بگوییم دیداری شوند.
آنهایی که با تصویر و نوشته آهسته حرف می زنند و آن هایی که فریاد می کشند.
و این حجم صدای تصویری را تنها ابعاد پوستر یا بیلبورد است که تعریف می کنند.
(بگذریم از بیلبوردهایی که با دارا بودن ابعاد بسیار بزرگ حتی ممکن است که الکن باشند!).
با این تغییر بسیار مهم در روند دگرگونی شکل، پوسترهای کوچک، موضوعات و مخاطبان خاص خود را یافتند; گاهی اوقات حتیبه دلیل بنیه اقتصادی سفارش یا سفارش دهنده.
دیگر حکم دارا بودن نوشته های بسیار بزرگ و رنگ های مشعشع شرط اصلی نمایش بهتر پوسترها نیستند و این تعریف آکادمیک بسیار کهنه شده وشاید بتوان آن را فقط منتصب به بیلبوردها دانست.
اگرچه در این مورد نیز شک دارم، چرا که وقتی یک نظام تبلیغ موفق شود که رنگی، نشانه ای،تصویری یا شعاری را در اذهان جمعیتی خاص در مکان جغرافیایی تعریف شده و در زمانی هرچند طولانی اما محدود حک کند، ارائه این کد شناسایی به تنهایی عمل می کند و اصلاً نیازی به نمایش در ابعاد فیزیکی بزرگ عناصر بصری ندارد.
گشودن رمزگان یا کُد رنگی مورد اشاره لزوماً نیاز به مشعشع بودن ندارد و کد نشانه یا نوشته مورد نظر حتماً نباید تمام وسعت فیزیکی اثر را از آن خود کند.
با این تعریف، پوسترهای کوچک نجواگرانی برای جمع های کوچک اند.
برای رؤیت از فواصل کوتاه ویترین یا دیوار گالری ها، کافی شاپ ها وچایخانه ها، کتاب فروشی ها، آموزشگاه ها، ادارات و...
برای نشسته ها و پیاده ها.
برای آن ها که بیش تر فرصت دارند بیان تصویری ـ نوشتاری را درک کنند و برای رفتن کمتر عجله دارند.
اتفاق شگفت دیگر اواخر قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم، دگرگونی یا رشد درک تصویری افراد جوامع شهری است که به دلیل فزونی وسایل ارتباط جمعی به ناگزیر پیر و جوان را متأثر کرده و رفتار آنها را با ارائه رمزگان عمومی شده دگرگون و در اختیار می کند.
و مهم تر، ابزار تکنولوژیک معاصر ــکه مستقیماً در منش و کنش پوسترها (در هر ابعادی ) تأثیر گذاشته اند رایانه ها و چاپگرهاست.
بی حضور هیچ یک از این ابزار امکان این همه تغییر شکل وجود نداشت .
اما این حضور چه رخدادی را موجب شده است که پوسترها به طرف اثر هنری شدن گرایش پیدا می کنند؟
و طراحان احساس هنرمند بودن را بیش تر به رخ می کشند؟
مگر ذات تکثیرپذیری پوستر نبود که آن را هنر شاخص قرن کرد؟
آیا سرکوب ذات تکثیرپذیر پوستر به پذیرش حضور ک واحدی نقض غرض نیست؟اتفاق اول اینکه همه آنها که ذوقی در طراحی گرافیک دارند، با تصویر آشنا یا درگیرند امکان یافته اند که روی میز اتاق کوچک شان نرم افزارهایی داشته باشند جایگزین چندین دستگاه و اتاق و تاریک خانه و مواد شیمیایی و انواع کاغذ و خطکش و چسب و مداد و قلم.
اتفاق دوم بهبود تکنیک و کاغذهای چاپ گرها است.
اگر به مدد این امکان تحولی در روند تولید و ارائه پوسترهایی در ابعاد و تعداد بسیار بالا رخ داده، موضوع این مقاله نیست .
مسئله ما در خصوص امکانات در اختیار پوسترهایی است که تنها یک عدد از آنها چاپ می شود.
افزودن امکانات اسکن و دوربین دیجیتال به این مجموعه تنها کمکی است به تولیدکننده پوستر در جهت سرعت در تولید وگرنه لزوماً بود و نبودشان تأثیریدر بیان تصویری ندارد.
روزگاری ژان لوک گدار پیش بینی روزی را کرد که دوربین در دست سینماگر به مثابه قلم شود.
اگر اکنون به مدد تکنولوژی دیجیتال این اتفاق در شرف وقوع است نشانه حضور رایانه به مثابه قلم را در تمام گونه های هنری می توان سراغ گرفت .
اگر امروز انگشت شمار نقاشان ما با رایانه تابلو نقاشی خلق می کنند، دیر نیست که نسل بعدی گرایش خود را در استفاده از ابزار کهن کنار بگذارد و کارگاه نقاشی رایانه ای کوچک رومیزی خود را کامل تر کند.
آنچنان که فیلم سازان و عکاسان سریع تر به این عمل دست زدند; هرچند که پیران حرفه بسیار نصیحت کردند و توضیح این که در این مقاله سعی می کنم از لغت طراح و یا هنرمند پرهیز کنم، چون تولید طرح های بسیار کسانی هستیم که لزوماً طراح و یا اصلاًهنرمند نیستند.
مجموعه این امکانات به تولیدکننده پوستر این آزادی عمل را داده است که به تولید پوسترهای شخصی دست بزند (سفارش از خود)، و یا اینکه بتواند در تمام فراخوان ها حضور عاجل پیدا کند.
(شاید حرمت و منش نقاشی، در فرهنگ ما هنوز ظرفیت پذیرش این گستره حضور عموم را نیافته که گرافیک، سینما و عکاسی به آن دست پیدا کرده اند!) علاوه بر حضور گسترده و فوری تولیدکنندگان، این امکان به گروهها، انجمن ها، برنامه سازان ، مدیران دولتی و خصوصی داده شده که مستقل یا در کنار هر مناسبتی به فراخوان پوستر فکر و اقدام کنند.
این مجموعه رفتاری سبب شده است که پوسترهای نمایشگاهی به طرف تولید واحد بروند، در بند تکثیر نباشند و خود را به مثابه اثر هنری بینگارند و نمایش دهند.
چرا که فارغ از اعلام تاریخ و مکان اند و می توانند به مضمون هایی همه زمانی و همه مکانی بپردازند، اما آیا این که تمام این تولیدات ِ به نمایش درآمده، با این همه مضامین گونه گون اجتماعی ـ فرهنگی، تماماً ظرفیت اطلاق نام اثر هنری را دارند یا خیر محل تردید است.
پس می توان گفت بی آن که بخواهیم خود را به تولید پوستر هنری ملزم کرده باشیم تنها کافی است تعریف و قوانین از پیش آموخته و قدیمی پوستر را کنار بگذاریم و به تعریف تازه ای فقط برای لفظ پوستر به مفهوم کلی آن برسیم: پوستر لزوماً نباید بلند حرف بزند، می تواند عابر را میخکوب هم نکند، بلکه کافی است حرف خود را (مخصوصاً اگر حرف متینی است ) بسیار آهسته بیان کند (بگو حتی در گوشی ).
و لزومی هم به مخاطب توده ای ندارد.
دیدیم که در رفتارهای افراطی در تولید پوستر حتی ناخوانا و الکن بودن نیز بعضی را خوش می آید.
با رعایت این قواعد یا بهتر است بگوییم با عدم رعایت قواعد تعریف شده قدیمی همه می توانند هنرمند پوسترساز شوند.
آیا با این همه پوستر تولید شده، آویخته شده به دیوار نمایشگاهها و راه یافته به کاتالوگ ها و نیاویخته بر دیوارهای شهر، توانسته ایم بخشی از وظیفه بزرگ ارتباط هنرمندانه را که در نقاشی سراغ داریم به دوش پوستر بگذاریم ؟
آیا برای اندک درددل خود با اندک همزبانی همنشین شده ایم ؟
آیادر روایت شادی یا اندوه مان با شریکی تازه همخوان شده ایم ؟
در نمایش نفرت از جنگ طلبان و بیان عشق به صلح اندیشان در چه وسعتی پیروزمندانه حضور یافته ایم مخاطبان محدود حاضر ما در گالریها برای این همه بیان مفاهیم انسانی یا اجتماعی کافی اند؟
مگر نه آنکه در آغاز قرن بیستم تمام تلاش هنرمندان این بود که خود را از قید مکان های کوچک رها کنند و به میان مردم بروند؟
آیا سرکوب ذات تکثیرپذیر پوستر به پذیرش حضور تک واحدی نقض غرض نیست؟
پناه بردن به تولید آثار واحد چاپی با مخاطب اندک و آشنای نزدیک، دال بر کدام نیاز اجتماع است که از شناخت آن عاجز مانده ایم؟
یا واگوی کدام چشم پوشی از کدام ناتوانی گرافیک معاصر است که طالب یافتن و بیانش نیستیم؟
اگر طالب آنیم که از جماعت هنرمندان نامیده شویم چرا راه سهل رایانه و نرم افزار و چاپگر را پی گرفته ایم ؟
نیاز هنرمند شمرده شدن از کجا سرچشمه می گیرد؟
عدم موفقیت در طراحی گونه های بسیار گرافیک برای سفارش های متعدد امروز جامعه شهرنشین سبب این امر است یا ناتوانی در برقراری ارتباط درست با سفارش دهنده ؟
ما در این پوسترها سفارش دهنده را کنار می گذاریم و خود جای او قرار می گیریم .
در اتاق های کوچک خود با رایانه های هرچه کوچک تر موضوعات و مفاهیم بسیار بزرگ و انسانی را به پوسترهای بزرگ بدل می کنیم و به دیوارهای بلند گالری های بزرگ و کوچک می آویزیم تا با اندک مخاطب خود درد دلی کرده باشیم کوچک، کوچک تر از آواز یک پرنده.