جنگ در تعریف لغوى به لحاظ باورى جدال ، قتال ، نبرد ، زد و خورد ، کشتار جمعى ، یا هرگونه درگیرى خصمانه با قصد ساقط کردن یا از میان خارج کردن حریف است .
جنگ انواع مختلف دارد .
که در اینجا مى توان به جنگ سرد و جنگ روانى اشاره کرد .
این پدیده ( جنگ ) از جمله پدیده هاى شومى است که از سالهاى گذشته یعنى از زمان حضرت آدم که بین فرزندان او ، هابیل و قابیل اتفاق افتاد تا زمان حال که جنگ آمریکا و عراق اتفاق افتاده وجود داشته و هست .
حال ممکن است دلایل ایجاد جنگ متفاوت باشد .
گاهى براى استفاده از نیروى انسانى کشورها و گاهى براى سود جستن از نیروى مال کشورها و حتى گاهى به خاطر جبران کمبودها و عقده ها ى روانى افراد ، جنگ مى تواند عاملى براى ارضا کردن افراد باشد.
به طور مثال مانند انقلاب صنعتى که جنگ هاى بعد از آن فقط براى استفاده از نیروهاى مالى و انسانى کشورهاى آمریکایى بوده که استعمار نوین را ایجاد کرد .
انقلاب صنعتى در انگلستان و گسترش دامنه ى آن به اروپاى غربى آثار متفاوتى در ایالتهاى شمال و جنوب آمریکا بر جاى گذاشت .
ایالت هاى جنوبى از نظر اقتصادى به انگلستان وابسته بودند .
زیرا که مهم ترین تهیه کنندگان پنبه خام براى کارخانه هاى پارچه بافى انگلستان محسوب مى شدند و مصنوعات دیگرى نداشتند و با اینکه بر اقتصاد تک محصولى سایر مایحتاج خود را از انگلستان خریدارى مى کردند ، اما ایالت هاى شمالى آمریکا تحت تأثیر مستقیم انقلاب صنعتى قرار گرفتند و صنعت رشد چشمگیرى در این ایالتها یافت بنابراین صاحبان کارخانجات در ایالت هاى شمالى طفدار تعرفه هاى سنگین گمرکى براى محصولات وارداتى به ویژه کالاهاى انگلیس بودند تا بتوانند تولیدات خود را بهتر به فروش برسانند ، اما ایالت هاى جنوبى با این تعرفه ها مخالفت مى کردند .
ساختار کشاورزى جنوب به استفاده از بردگان وابسته بودند لذا در این مناطق از برده دارى حمایت مى شد و یا بالقوه با لغو آن به شدت مخالفت مى کردند ، در مقابل ایالت هاى شمالى که صنعتى بودند نیاز چندانى به برده نداشتند .
از سوى دیگر صاحبان صنایع درصدد احداث خط آن بودند تا دستیابى به بازارهاى جدید را تسهیل کنند .
در سال 1860، آبراهام لینکلن از حزب جمهورى خواه با شعار ازدیاد تعرفههاى گمرکى ، احداث راه آهن سراسرى و لغو برده دارى نامزد مقام ریاست جمهورى آمریکا شد .
ایالات جنوبى که منافع خود را در خطر مى دیدند از اتحاد سال 1820 ( 1998 ه.ش ) معرف «توافقنامه میسورى » خارج شدند و جنگ 4 ساله ى شمال و جنوب با انگیزههاى فوقالذکر آغاز گردید .
حکومتهاى اروپایى به ویژه انگلستان در باطن از فروپاشى ایالات متحده آمریکا حمایت مى کردند و خواستار پیروزى جنوبى ها بودند اما این موضع را رسماً اعلام نمى کردند ولى در عمل به جنوبى ها کمک مى رساندند .
به هر حال جنگ با پیروزى ایالت هاى شمالى پایان یافت و زمینههاى پیدایش قدرتى بزرگ در عرصه سیاست جهانى فراهم آمد .
یا مى توان جنگ جهانى اول که در پى سالها دسته بندى و دشمنى دولتهاى اروپایى با یکدیگر پدید آمد .
این جنگ چهار سال (1914 تا 1918 میلادى ) طول کشید .
بهانه ى شروع جنگ ، قتل ولیعهد اتریش ، توسط جوانى از اهالى بوسنى بود که به دلیل حمایت دولتهاى اروپایى از یکى از دو کشور اتریش و صربستان، دامنه ى جنگ روز به روز گسترده گشت و به قاره هاى آسیا و افریقا نیز کشیده شد .
زیرا دولتهاى غربى ، در این قاره ها منافع و نیز متحدانى داشتند .
در جنگ جهانى اول میلیونها انسان کشته ، زخمى یا آواره شدند ... .
و یا جنگ جهانى دوم که در سالهاى ( 1939 تا 1945 میلادى ) با حمله ى هیتلر (آلمان) به لهستان شروع شد ، ایتالیا و اتریش و ژاپن نیز به کمک آلمان شتافتند ، روسیه نیز در ابتدا به آلمان کمک کرد ولى با اوج گیرى جاه طلبىهاى هیتلر ، خود آماج حمله ى وى گردید ، با اتحاد روسیه و فرانسه و انگلستان و کمک آمریکا به آنها ( از جمله بمباران اتمى هیروشیما و نازاکى ) متحدین شکست خوردند ، آلمان تجزیه شد ، مولداوى ، لتونى ، استونى به تصرف روسیه در آمد، این جنگ بیش از 52 میلیون تلفات داشت .
این دو جنگ و امثال اینها که بر اثر عقده هاى کشور گشایانه ى هیتلر و امثال او ایجاد شد که در اثر آن کشورها و انسانهایى از نظر مالى و جانى دچار آسیب شدند ویا جنگ آمریکا و عراق و یا جنگ هاى بزرگ دیگر که هر کدام انگیزه و دلیلى در پشت آنها نهفته است .
که به تفصیل در مورد این پدیده ى شوم و این بحث صحبت خواهیم کرد .
تعریف جنگ
تعریف لغوى جنگ
همانطور که در مقدمه ذکر شد جنگ در تعریف لغوى به لحاظ باورى جدال ، قتال ، نبرد ، زد و خورد ، کشتار جمعى یا هرگونه درگیرى خصمانه با قصد ساقط کردن یا از میدان خارج کردن حریف است .
تعریف حقوقى جنگ
درگیرى مسلحانه بین دو یا چند کشور با قصد قبولاندن نظرات سیاسى یا اعمال هدفهاى خود با استفاده از تمام وسا یلى که براى جنگ در اختیار دارند .
تعریف نظامى جنگ
جنگ نبرد یا رزمى است که مستلزم درگیرى در سطح بینالمللى یا بین دو ملت و همراه عملیات مسلحانه و روانى باشد را جنگ گویند .
در این گونه از جنگها از تمام قدرتهاى نظامى ، سلاحها و مهمات سایر وسایل و عوامل حتى نیروى انتظامى استفاده مى شود .
انواع جنگ
جنگ سرد
جنگ سرد نوعى تشنج بین المللى است .
در این نوع جنگ از تمام عوامل سیاسى، اقتصادى ، اجتماعى ، روانى و نیروهاى نظامى بدون درگیرى و کشتار جمعى انسانها براى رسیدن به اهداف ملى بهره گرفته مى شود .
که در این جا مىتوان به جنگ شوروى و آمریکا اشاره کرد .
جنگ روانى
جنگ روانى جنگى است که جریان وابسته به غرب و صهیونیسم در جهت ابها م آفرینى و ذهنیت سازى در افکار عمومى مردم براى پیشبرد اهداف جنگ روانى و سازماندهى آن استوار است .
عوامل نفوذى در مطبوعات و نشریات ، مجموعه نیروهاى سکولار و لائیک ، طیف هاى مختلف ضد انقلاب ایرانى مستقر در خارج از کشور و عوامل خارجى آنها اعم از گروهک هاى چپ ، راست و التقاطى ، جریان هاى لامذهب و دین ستیز ، روشنفکران مرعوب شده توسط نظام سلطه ى جهانى از عوامل اجرایى این جنگ هستند .
اهداف جنگ روانى آمریکا و صهیونیسم عبارتند از:
خط مشى نظام سلطه براى پیشبرد جنگ روانى :
نظر به اینکه آمریکا و صهیونیسم جهانى به همراه عوامل داخلى خود در راستاى پیشبرد اهداف دوازده گا نه ى جنگ روانى متکى به منطق و استدلال نیستند و عمدتا بر غوغا سالارى ، جوسازى ، ایجاد فضاى آکنده از شعار و جنجال آفرینى هاى تبلیغا تى تکیه مى کنند بهترین شیوه براى مقابله با خط مشى آنها ایجاد محیطى منطقى همراه با استدلال هاى عقلانى است .
آمریکا و اسرائیل به دلیل در اختیار داشتن عناصر و ابزارهاى زیر بر غوغا سالارى و جوسازى اتکا مىکنند :
1.
2.
3.
4.
5.
6.
علاوه بر ابزارهاى فوق الذکر خط مشى هاى زیر نیز در دستور کار قرار دارند :
الف) بىاعتبا ر کردن رسانه هاى ملى کشور نظیر صدا و سیما با هدف ناتوان ساختن کشور از مقابله با تهاجمات تبلیغا تى و ابعا د جنگ روانى و پاسخگویى به تلقینا ت غیر منطقى و مغرضانه ؛
ب) بى اعتبار ساختن دستگاه هاى اطلاعاتى کشور و تبدیل آنها به نیروهاى خنثى و منفعل با هدف ممانعت از افشاى خط مشى هاى جنگ روانى و شناخته شدن عاملان آن؛
ج) تضعیف حساب شده ى توانمندیهاى کشورها از جمله نظام جمهورى اسلامى ایران براى مدیریت بحران ؛
د) ذهنیت سا زى براى تطهیر دشمنان داخلى و خارجى ؛
ه) بلاریزه کردن و قطب بندى نمودن جامعه و مرتبط ساختن تمام حقایق مسائل کشور به برخوردهاى جناحى با هدف امتزاج و تلفیق حق و باطل و کور کردن قدرت و توان درک اجتماعى ؛
و) ذهنیت سازى براى ایجاد فضاى آکنده از بدبینى و سوء ظن در جامعه به ویژه در میان احزاب و جریان هاى سیاسى با هدف تأ مین بى اعتمادى و گسترش یافتن اختلاف داخلى براى ایجاد دو جناح مخالف و موافق با آمریکا ؛
ز) ذهنیت سازى براى معرض غرب به عنوان پرچمدار آزادى و دموکراسى ، و معرض اسلام به عنوان مخالف آزادى و طرفدار خشونت؛
شیوع شیوه هاى جنگ روانى ، جامعه را بى ثبات خواهد کرد .
آگاه کردن مردم راه مقابله با شیوه هاى جنگ روانى است .
جنگ گسترده یا همه گیر یا جهانى
این جنگ به دو اردوگاه تبدیل مى شود و یک پدیده اجتماعى است .
کل کشورها به دو اردوگاه تقسیم مى شوند که تمام تجهیزات اینها را به کار مى برند.
در این جنگ ، درگیرى مسلحانه است و از تمام امکانات و منابع ملى استفاده مىشود.
این نوع جنگ معمولاً میان قدرتهاى بزرگ جهان رخ مى دهد که حیا ت ملى یکى از طرفین جنگ آشفته یا به خطر افتاده باشد و کشورهاى دیگر هر کدام در یک جبهه وارد مىشود .
این نوع جنگ معمولاً میان قدرتهاى بزرگ جهان رخ مى دهد که حیا ت ملى یکى از طرفین جنگ آشفته یا به خطر افتاده باشد و کشورهاى دیگر هر کدام در یک جبهه وارد مىشود .
جنگ محدود این نوع جنگ یک مرحله از جنگ همه گیر پایین تر است و برخوردى است مسلحانه و آشکار بین نیروهاى نظامى دو یا چند کشور .
انواع فرعى جنگ منظم ، نا منظم ، داخلى ، چریکى .
متفا وت با مفهوم جنگ در جامعه شناسى در جنگ نا منظم .
یک عده چریک به یک کشور حمله کنند که گریز در آن باشد .
ممکن است که جنگ ها در یک مقطعى ، یا با یک سلاح خاصى صورت بگیرد به اسم آن گرفته شود مانند جنگ شیمیایى ، انقلاب در درون یک کشور صورت مىگیرد بر علیه ساختار اجتماعى یک کشور است .
و بین چند کشور جنگ صورت مى گیرد .
شورشهاى ملى بر علیه دخا لتهاى خارجى از طرف مردم صورت مى گیرد.
مانند شورش الجزایر ، تنباکو در ایران .
این یک حرکت جمعى است ، سازمان یافته نیست و اغلب داخل یک کشور هستند در اینجا منظور انقلاب و شورش است .
استراتژى یعنى دانش لشکرکشى هر جنگى مستلزم داشتن استراتژى است همین طور براى اداره جنگ در فرهنگ نظامى استراتژى چهارم : جنگ چریکى : الف) بر علیه بیگانگان ب) در داخل علیه نظام حاکم است اولاً سازمان یک ارتش را ندارد ثا نیاً وابسته به نظام سیاسى و حاکم نیست ثالثاً بیشتر وابسته به موقعیت جغرافیایى است .
پنجمین : جنگ مذهبى : ( جنگ هاى دوران اخیر) الف ) جنگ اقتصا دى : جنگى است که با ابزار اقتصا دى مردم را تضعیف مى کند .
مانند تحریم اقتصادى آمریکا علیه ایران .
ب) جنگ شیمیا یى و اتمى : در این نوع جنگ از سلاح هاى اتمى و شیمیا یى استفاده مى شود .
ج) جنگ ستا رگان : این جنگ را آمریکا ییها براى دفاع از استراتژیک فضا یى راه انداختند .
که این جنگ بر اثر پیشرفت تکنولوژى است .
د) جنگ اطلاعاتى : رایانه جنگ اطلاعات و ارتباطا ت است .
در اثر پیشرفت نرم افزارها و سخت افزارها، صنایع فیلم سازى ، صنایع مخابرات به وجود آمده و کشورها یى که شامل این وسایل هستند بر کشورهاى دیگر مسلط مى شوند .
ه) جنگ هاى تمدن : این نوع جنگ مفهومى است که اندیشمند سیاسى ساموئل هانتیگ تون آمریکا یى اعتقاد دارد که جنگ آینده جنگ تمدن غرب است بر جا هاى دیگر .
جامعه شناسى جنگ و نیروهاى نظامى عبارت است از کاربرد علمى همه سرچشمه ها و منا بعى که در یک کشور وجود دارد به منظور رسیدن به هدف هاى معین با استفاده از ابزارهاى نظامى .
تلفیق توانا ییها ى مختلف یک کشور براى مقابله : ابعاد مختلف استراتژى یک ابعاد روانى ؛ سازمان نیروهاى نظا مى ؛ شکل و اندازه سازمان نظا مى ؛ موقعیت نسبى نیروهاى نظا مى با توجه به مختصات محل جنگ ؛ استفاده از نا همواریهاى جغرافیا یى و منطقه و راههاى پشتیبا نى از نیروهاى نظامى ؛ ارتش یا نیروهاى نظامى آدم هاى سازمان یافته اى هستند که براى جنگ آمدند .
از گرد آمدن جنگ آوران در رده هاى گونا گون ارتش پدید مىآید و ارتش پدید مى آید و ارتش سازما نى است که موارد مشترک بسیارى با دیگر سازمانها دارد و هدفهایش متنا سب با شرایط سیاسى جامعه شکل مى گیرد .
هدف ارتش در یک جا حفظ و دفاع از حقوق ملت مى باشد و در جاى دیگر حفظ یک شاه بر سر حکومت مى باشد .
در اینجا این پرسش مطرح مىشود که ارتش و سازمان ارتش متأ ثر از شرایط جامعه است ؟
چرا ؟
پاسخ سؤال این است که چون خود شرایط سیاسى که براى ارتش است در خود شرایط اج هم تأثیر مى گذارد چرا که اینها متأ ثر از یکدیگرند .
در سازمان ارتش بحث سلاح و تسلیحات و ساخت آن خیلى مهم است .
چون در هر دوره اى از جنگ شکل خاصى دارد در نتیجه اشکال خاص سلاح خودش را مىخواهد پس پا به پاى هم تحول ایجاد مى شود .
جامعه شناسى جنگ و نیروهاى نظامى جامعه شناسى جنگ و نیروهاى نظامى دو قلمرو دارد .
نیروهاى مسلح عموماً به آنها مى گویند ارتش .
جامعه شناسى نیروهاى مسلح، سازمانى براى جنگ به وجود مىآورد به نام سازمان ارتش و براى ارتش هم یک سازمانى به وجود مىآورد به نام نهاد اج است که که براى پاسخگویى به نیاز استقلال و امنیت جامعه به وجود مىآید .
جنگ نهاد اجتماعى حتمى و غیر قابل اجتناب است .
جنگ یک نهاد تحسین است ، چون که همیشه امنیت اهمیت دارد در جامعه چون نیاز به آن همیشه مطرح بوده است .
سازمان نظامى در درون نهاد سیاسى قرار دارد .
جامعه شناسى جنگ ، علت جنگ و شرایط جنگ را بررسى مى کند .
بررسى سازمان ارتش به منظره ى نهاد اج بررسى منشاء دیوان سالارى نظامى بررسى چگونگى روابط انسانى در درون سازمان نظامى جامعه شناسى ارتش یا نیروهاى نظامى در طى 50 سال گذشته افزایش یافته است .
دلایل افزایش سریع اعتبار جامعه شناسى ارتش یا نیروهاى نظامى : مسابقه تسلیحا تى قدرتها در دوران جنگ سرد ؛ گسترش روزافزون کودتا ها ؛ گسترش جنگهاى رها یى بخش و استقلال طلبانه پس از جنگ جهانى دوم ؛ درگیریها و مناقشات منطقه اى و محلى جامعه شناسى جنگ با نیروهاى نظا مى ، یکى از حوزه هاى جامعه شناسى : به شناخت علمى علل و عوامل فرآیند و پیا مدهاى جنگ مى پردازد .
اثرات متقابل جنگ و جامعه را مطا لعه مى کند .
به شناخت علل پیدایش نیروهاى نظا مى و تحول سازمان نیروهاى نظامى مىپردازد .
به تعامل میان نیروهاى نظا مى و سازمان آنها با سایر خرده نظا مهاى اجتماعى مىپردازد .
سازمان ارتش و خرده نظام هاى دیگر قلمروى موضوعى جامعه شناسى و نیروهاى نظامى یکى بررسى جنگ به عنوان پدیده اجتماعى است و دوم بررسى سازمان ارتش عنوان نهاد اجتماعی.
تعریف سازمان نظامى از دید جامعه شناسى سازمان نظامى سازمانى تمام و و کامل داراى سلسله مراتب و نظم و انظباط با فرماندهى مسلط داراى انواع خاصى از تسلیحات و تجهیزات انحصارى که وظیفه دفاع در برابر دشمن را بر عهده دارد و به طور کنترل شده اى خشونت یا نیروى زور را به کار مى برد .
وجود اختلاف سازمان نظامىبا دیگر سازمانهاى اج این سازمان نظامى در کشورهاى در حال توسعه و پیشرفت دخا لت نظامى خیلى بیشتر است و قدرت بیشترى نیز دارد .
داراى خشونت قانونى است.
قانون مىتواند کشت و کشتار راه بیندازد ؛ سازمان نظامى دولتى است ، قانونى و دولتى است ؛ مالکیت تسلیحات انحصارى دارد .
سلاح هاى سنگین و نیمه سنگین منحصر به ارتش است ؛ حفظ امنیت ملى مسئولیت اصلى نیروهاى مسلح است ؛ دلایل عدم دخالت نظامیان در سیاست در کشورهاى پیشرفته در جوامع پیچیده یا توسعه یافته به علت نیاز به تخصصهاى زیاد، نظامیان قادر به اداره جامعه نیستند اما در کشورهاى توسعه نیافته این گونه نیست چرا چون که سا ده است ؛ در کشورهاى پیشرفته یا توسعه یافته ، اساس مشروعیت حکومت قبول مردمى است و رأى اکثریت مردم است ؛ در جوامع پیشرفته یا توسعه یافته بعد از جنگ جهانى دوم استراتژى حذف تدیجى و کاهش نیروهاى نظامى مطرح است و در مقابل بکارگیرى نیروهاى متخصص و حرفه اى ؛ در کشورهاى پیشرفته و در حال توسعه نظامیان به عنوان گروه فشار مىتوانند در تصمیم گیریهاى سیاستمداران و مجلس اثر گذارند ؛ شرایط لازم براى ایجاد سازمان نظامى شرایط داشتن حداقل جمعیت مدنظر است ؛ شرایط توان مالى براى ارتش داشته باشد ؛ شرایط سیاسى ، سیاستمداران باید موافق تشکیل ارتش باشند ؛ شرایط فرهنگى ، باورهاى عمقى مردم به لحاظ فرهنگى به یک سمتى براى تشکیل ارتش باید باشد ؛ شرایط غنى ، به توان استفاده از ابزار و ادوات جنگى اشاره دارد که افراد جامعه باید حداقل استفاده از اسلحه را داشته باشند ؛ براى سازمان نظامى شرایط روحى نظامى باید باشد ؛ ایدئولوژى و انواع آن ایدئولوژى هاى خاص ، الگوهاى خاص خود را دارد .
انواع ایدئولوژى هاى تاریخى و انواع الگوگیریهاى نظامى .
نظم اجتماعى داراى 4 نظم الگو گرى متفاوت است .
ایدئولوژى هاى سیاسى و تاریخى و ایدئولوژى هاى نظامىگرى : الگوى اشرفى ، این الگو وحدت اج در عملکرد بین نخبگان سیاسى و نظامى جامعه را به وجود مى آورد ؛ الگوى مردم سالارى ، این الگو جدایى و فاصله بین نخبگان سیاسى و نظامى تأکید دارد و نظامى گرى در این جامعه با حمایت مردم صورت مى گیرد ؛ الگوى دیکتاتورى یا یکه تازى که بر وحدت اج و عملکردى تحت تأثیر حزب یا گروه ویژه ایدئولوژى تأکید دارد ؛ الگوى پادگانى که در واقع الگویش بر دولتى متکى است که نشان دهنده کاهش نفوذ نخبگان سیاسى و افزایش همزمان قدرت و سلطه نخبگان نظامى استوار است ؛ ویژگى هاى سازمان نظامى آمادگى براى جنگیدن با دشمن و کسب پیروزى ؛ این سازمان نظامى در اجراى مأ موریت با بیشترین خطر رو به رو است ؛ کارکرد اصلى و مؤفقیت نیروى نظامى به بود و نبود کشور به تمامیت ارض جامعه ارتباط دارد ؛ داشتن روحیه براى کارآمدى در سازمان نظامى حیاتى است ؛ محیط اجراى مأموریت سازمان نظامى سخت و دشوار است ، به لحاظ جغرافیایى بیابانها و کوهها است ؛ 6.
رهبرى نظامى در سازمان نظامى جزئى لازم از توانایى فرماندهان است .
7.
عملکرد سازمان نظامى مستلزم دارا بودن مجموعه اى از ویژگىهاى اخلاقى و معنوى مانند شجاعت ، فداکارى ، نظم ، ترتیب و اخلاص است ؛ 8 .
سازمان نظامى رقابتى است و باید بتواند تمام رقباى خود را شکست دهد ؛ 9.
سازمان نظامى در تمام جوامع در کنترل و تحت تسلط دولت است ؛ 10.
سازمان نظامى در واقع سازمانى منسجم و یکپارچه است ؛ فصل دوم پیشینه جنگ نظریه دورکیم نظریه مارکس نظریه ماکس وبر نظریه کوزر نظریه هربرت مید نظریه پارستر نظریه مرتن تقسیم بندى جنگها نظریه « دورکیم2» جنگ را یک پدیده اج تلقى مى کند که این پدیده اج را باید هم چون اشیاء بررسى کرد و از نظر دورکیم پدیده هاى اج در واقع ریشه در جامعه خودشان دارند .
نظریه « مارکس» جنگ را به عنوان یک تضاد اج تلقى مى کند و به نظر مارکس تحول و پیشرفت جوامع در اثر تضا د منافع از جا معه حذف بشود به نظر مارکس پیشرفت جامعه متوقف مى شود و چون از نظر مارکس جامعه در طول تاریخ وضعیت یکسا نى نداشته و تحول نشان مى دهد بنا براین تضاد منافع هم وجود داشته بنا براین این تضاد منافع موتور محرک مى باشد که تا زمانى که تضاد منافع میان دو نظام اج وجود دارد زمینه هاى بروز جنگ هم برقرار است .
منافع یک نوع جنگ بس اهمیت دارد .
نظریه « ماکس وبر» ماکس وبر معتقد است که جنگ نوعى قدرت اج است به این مفهوم که باعث تحمیل اراده یک نظام اج به نظام اج دیگر مى شود بنا براین این فرآیند که چگونه یک نظام اج از این قدرت برخوردار مىشود حا ئز اهمیت و مطالعه است چرا که بر اثر جنگ یک نظام بر خلاف میل خود در تبعیت نظام دیگرى قرار مى گیرد .
نظریه « کوزر5» کوزر یک دید مثبت در مورد جنگ دارد و معتقد است که جنگ عامل انسجام یک کشور مىشود و در اثر جنگ است که یک جامعه اى یکپارچگى و وحدت پیدا مى کند و در واقع در اثر جنگ است که همکارى به وجود مى آید .
نظریه « هربرت مید6» جنگ را نوعى کنش متقابل اج تلقى مى کند از دید علمى کنش ، اج به دو دسته تقسیم مى شود : کنش متقابل پیوسته که در جهت وحدت و یگانگى نظام اج است .
کنش متقابل گسسته که رقابت و کشمکش را در پى دارد و در واقع تمرکز ستیز است و از نظر هربرت مید جنگ کنش متقابل گسسته است که میان دو نظام اج است .
نظریه « پارستر7» جنگ را نوعى تغییر اج ساختى تلقى مى کند .
دو نوع تغییرات داریم : 1.
تغییرات تعادلى : تغییرات تعادلى دگرگونى هایى است که در نظام اج طى آن تعادل موجود جاى خود را به تعادل جدیدى مىدهد و کل سیستم به عنوان مجموعه باقى مىما ند یعنى کل ساختار به عنوان کلان وجود دارد .
2.
تغییرات ساختى : در اثر قوى بودن نیروهاى مؤثر بر تغییر به وجود مى آید که این نیروها دگر نیروهاى عمیق را در کل سیستم ایجاد مى کنند یعنى اینکه بینان مجموعه در کل به هم مىریزد .
نظریه « مرتن 8» مرتن عقیده دارد که جنگ مسائل اج را به وجود مىآورد مسایلى که باید رابطه آنها با پدیده هاى دیگر مورد مطالعه قرار گیرد و درواقع این مسائل از دید مرتن چون مشکلاتى را هم در نظام اج به وجود مىآورد و قابل مطالعه هم هستند .
تقسیم بندى جنگها جنگها به سه قسمت تقسیم مى شوند .
جنگ هاى معا صر ؛ جنگ هاى اخیر ؛ جنگ هاى تاریخى ؛ یکى بر اساس دوران متفتوت تاریخى است و بر اساس نظورات تسلیحات نظامى مىباشد از این نظر جنگها نیز به شش دسته تقسیم مى شوند .
الف) جنگ هاى تاریخى : جنگ هایى است که مربوط به پنج قرن قبل از میلاد و پیش از آن مى باشد .
تحول کشاورزى به وجود آمده ، ذخیره داشتند و توانستند جنگ کنند تا وقتى که ذخیره نبوده جنگ و گریز بوده .
ب) جنگ هاى دوران باستان : از پنج قرن قبل از میلاد و پنج قرن بعد از میلاد مى باشد .
ج) جنگ هاى قرون وسطى : جنگ هایى از قرن پنج میلادى تا پانزده میلادى مى باشد .
جنگ هاى صلیبى مسلمانان و مسیحیان در این مقطع وجود دارد .
د) جنگ هاى رنسا نس : از پانزده میلادى شروع شد و تا پایان قرن نوزدهم ادامه داشت .
ه) جنگ هاى انقلابى و ملى : این گونه جنگها بر اثر انقلاب فرانسه و تحولاتى که در کشور غربى به وجود آمده و آگاهى ها یى که مردم در انقلاب فرانسه به دست آوردند این بود که به دنبال آزادى بودند و ملى به این معنا که بعضى مستعمرات علیه کشورها جنگ کردند .
و) جنگ هاى معاصر : الف) جنگ داخلى : جنگ داخلى جنگى است که بیشتر بین دو گروه با هویت مشخص صورت مى گیرد که این دو گروه بر علیه نظام حاکم به رقابت مى پردازند .
بر اثر خودمختارى داخلى عموماً جنگ ها یى طولانى مدت و برخلاف جنگ هاى خارجى به تضعیف و روحیه ملى منجر مى شود .
ب) جنگ هاى خارجى : جنگ خارجى رکن اصلى تضاد منافع بین دو کشور یا یک کشور با چند کشور هست اگر طرفین با مذاکرات سیاسى به توافق نرسند صورت مى گیرد .
ج) جنگهاى انقلابى : الف) جنگ هاى داخلى ب) جنگ هاى خارجى الف) این نوع جنگ بین نظام و حاکم و جامعه صورت مى گیرد .
ب) این نوع جنگ جنگى است که بین بخشى از جامعه با کشورى که این جامعه را استعمار کرده صورت مى گیرد .
فصل سوم موانع مهرورزى ، عوامل خشونت اعم از ترور و جنگ و علل جنگ نقض حقوق بشر و تروریسم ریشه هاى جنگ تبینهاى زیست شناختى ـ حقوقى و اسلامى جنگ ایران و عراق هیتلر نقش زنان در جنگ نقش تبلیغات در جنگ انواع شایعه و شیوه هاى کاربردى آن سانسور نقض حقوق بشر و تروریسم یکى دیگر از نگرانى هاى آمریکا از ایران نقض حقوق بشر است .
نکته حائز اهمیت در این مقوله برخوردهاى تبعیض آمیز آمریکا است ، زیرا که براساس اعترافات مجامع بین المللى و تمام مؤسسات تحقیقاتى مستقل و بى غرض وضعیت حقوق بشر و دموکراسى در ایران قابل مقایسه با بسیارى از کشورهاى متحد آمریکا نیست .
حکومتها یى در امریکاى لاتین و خاورمیانه حتى در همسایگى ایران وجود دارند که ملتشان از ابتدایى ترین حقوق مدنى و آزادى هاى سیاسى محرومند .
در این کشورها اصلاً انتخابات و مجلس وجود ندارد .
زنان حق رأى و حتى حق رانندگى نیز ندارند .
نوعى دیکتاتورى بر اساس استبداد فردى و حکومت موروثى و در شکل پادشاهى بر مردم حکومت مى کند ، اما به دلیل آنکه نوکر و سر سپرده ى آمریکا و غرب محسوب مى شوند هیچ گونه تبلیغى علیه این کشورها وجود ندارد و وضعیت حقوق بشر آنها در « کمیسیون حقوق بشر » و « مجمع عمومى سازمان ملل» مطرح نمى شود ، اما کشورى مثل ایران که در عرض 21 سال 21 انتخابات داشته و مشارکت سیاسى مردم در حد 80 درصد است .
به نقض حقوق بشر متهم مى گردد.
میلیونها مسلمان در کشورهاى غربى فاقد نماینده در مجلس هستند حال آنکه اقلیتهاى کوچک مسیحى و یهودى در مجلس ایران نماینده دارند .
سؤال اصلى این است که اگر مسئله مخالف با نقض حقوق بشر از اصول ثابت سیاست خارجى آمریکاست چرا این مسئله در مورد دولت هاى نوکر آمریکا از اصول ثابت نیست مگر حکومت شاه حافظ حقوق بشر بود که آمریکا به شدت از آن دفاع مى کرد و مگر حکومت صدام حسین مدافع حقوق بشر بود که آمریکا در دوران جنگ تحمیلى به شدت از آن حمایت مى نمود و به تقویت آن اشتغال داشت ؟
از سوى دیگر رژیم صهیونیستى که با اشغال خاک فلسطین و لبنان به بقاى خود ادمه مى دهد و با آواره ساختن مردم و استفاده از وحشیانه ترین شکنجه هاى قرون وسطا یى حکومت مى کند هیچ گاه متهم به اعمال تروریستى نمى گردد اما جمهورى اسلامى ایران که از حق مبارزهى کسانى که خانه و کاشانه آنان توسط زورمندان و غا صبان صهیونیست غضب شده است حمایت مى کند تروریست معرفىمى شود .
ریشه هاى جنگ در مورد علل پدیده جنگ نظریه پردازیهاى زیادى شده و در مورد انقلاب نظریات منسجم ترى وجود دارد .
یکى از دیدگا ه ها که به تدوین علل جنگ مى پردازد دیدگا ه روان شناختى مى باشد.
دیدگا ه روان شناختى : بیشتر از بعد فردى به رفتار فردى بررسى مى شود و کارى به روح جمعى ، انسجام و گسیختگى ندارد بلکه به دو بعد بیشتر اهمیت مى دهد .
بعد غریزى بودن جنگ و طبع پرخاشگرى .
به بعد نارضا یتى و ناکامى فردى مى پردازد .
الف ) از دید روان شناسى جنگ به طبع پرخاشجویى بشر برمى گردد و چون افراد داراى غریزه پرخاشگرى هستند اول غریزه باعث مى شود جنگها در بگیرد.
غریزه پرخاشگرى که یک علت ثابت است مى تواند باعث جنگ باشد زیرا که این غریزه به مرور زمان تغییر نمى کند .
ب) تأکید دارند بر ناکامیها و سرکوبیها که روى امیال و خواسته هاى افراد انجام گرفت .
سرکوب شدن امیال باعث نارضایتى مى شود و بر علیه منشأ این نارضایتى ها اقدام کنند.
این نظریه کاملاً پذیرفته شده نیست که صرفاً به خاطر این عوامل جنگ را تبین کرد .
تبیینهاى زیست شناختى ـ حقوقى و اسلامى تبینهاى زیست شناختى در مورد تبیین جنگ روى عوامل ژنتیکى بیشتر تأکید دارد منشأ جنگ را وجود بعضى ژنتیکها در میان برخى از عوامل نژادها وجود دارد .
شاید هم از نظر جسمى قوى تر هستند و ریشه این نظریه به نظریه تنازع بقاء داروین بر مى گردد .
نزاع بین نژادها به وجود مى آید .
آن نژادى برتر هست ، باقى مى ماند و انتخاب مى شود که از نظر جسمى قوى تر باشند .
این نظریه هم کاملاً مورد قبول واقع نشد .
تبیین حقوقى : این تبیین بیشتر بر خلاء حقوقى و خلاء حقوقى به عنوان علت جنگ تأکید دارد .
اگر در عرصه بین الملل احتمال مناقشات بین دو کشور وجود داشته و اگر قانونى وجود داشته باشد به واسطه این قانون به حل و برطرفى جنگ مى پردازد .
تبیین اسلامى : از دید اسلام جنگ به عنوان جهاد تلقى شده و طبیعى است که غیر از جهاد جنگهاى دیگر را قبول ندارد .
جهاد از دیدگاه اسلامى بر دو نوع است .
جهاد اکبر : یک جنگ مجازى است که مبارزه با نفس فردى تلقى مى شود و این جهاد درونى است .
جهاد اصغر : که این نوع جهاد نیز دو علت دارد .
جهاد ابتدایى ؛ 2.
جهاد دفاعى ؛ علل جهاد ابتدایى : علل این جهاد برداشتن کفار و مشرکین از سر راه و به کما ل رسیدن انسان و زمانى صورت مى گیرد که امام معصوم حاضر باشد و با اجازه او صورت بگیرد .
علل جهاد دفاعى : علت جهاد دفاعى هجوم و حمله است به سرزمین و مردم مسلمان .
در جهاد دفاعى به خود مسلمانها اجازه داده شده است اگر زمانى جنگ شد از خودشان دفاع کنند.
جنگ ایران وعراق جنگ تحمیلى عراق بر علیه ایران ( 1367 ـ 1359 ه .
ش ) در 31 شهریور 1359 با حمله عراق به ایران شروع شد ، اکثر دولت هاى خارجى قدرتمند از عراق حمایت کردند و ایران متکى بر قدرت ایمان رزمندگان بود ، در 27 تیرماه سال 1367 با قبول قطعنا مه 598 سازمان ملل این جنگ خاتمه یافت .
هنگا میکه مردم ایران ، خبر دستگیرى صدام را شنیدند و او را با ریشى انبوه و چهرهاى زار از تلویزیون دیدند ، بسیار خوشحال شدند .
هر چند که مردم ایران در طول جنگ تحمیلى نیز یکبار شایعه خبر مرگ او را شنیده بودند البته خانواده شهدا ، حدود 50 هزار آزاده اى که سالها یى سخت در اسارت صدام گرفتار بودند و 200 هزار معلولى که بخشى از آنان معلولان شیمیا یى جنگ هستند .
بیش از همه از اسارت صدام خشنود شدند .