در 31 شهریور 1359 ارتش عراق هجوم وسیع و از پیش سازماندهی شده ای را به داخل خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد. هجومی که منجربه یکی از طولانی ترین و خونبارترین و ویرانگرترین جنگهای دنیاپس از پایان جنگ جهانی دوم و همچنین یکی از دردناکترین یکی از دردناکترین و در عین حال افتخار آمیزترین حماسه های تاریخ میهن عزیز ما گردید در پی پیروزی انقلاب و در هنگامی که ایران درگیر مشکلات داخلی و حل مشکلات و نابسامانی های بر جای مانده از رژیم گذشته بود عراق از فرصت استفاده کرد و و با توجه به اختلافاتی که از قبل با ایران داشت مجددا اقدام به تجاور هوایی و زمینی و دریایی نمود. در آغاز جنگ فرودگاه مهر آباد و چندین نقطه دیگر توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد. شب همان روز بیانات امام (ره) از راسانه ها پخش شد که مطلبی قرین به این مضون فرمودند: «یک دزدی یک سنگی انداخته و رفته است.... اگر چنانچه خدای نخواسته کارهای صدام حسین و اربابانش دامنه پیدا کند تکلیف را ملت ایران تعیین خواهد کرد و امیداروم کار بدآنجا نرسد و اگر برسد دیگر بغدادی باقی نخواهد ماند».
در فاصله کوتاهی بیش از 140 فروند هواپیمای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به پرواز در آمده و بغداد و نقاط دیگر را بمباران کردند. این اولین هشدار علمی به عراقیها بود که خود وحامیانشان تصور می کردند جمهوری اسلامی فج شده است...از اوایل سال 1359 با افزایش تجاوزات مرزی عراق سران این رژیم نتوانستند ماهیت خویش را پنهان نگه دارند و شروع به فاش ساختن اهداف توسعه طلبانه خود نمودند از سوی دیگر صدام حسین هر گونه ابراز عدم رضایت و وقوع حادثه را به ایران منتسب میکرد و حملات شدید تبلیغاتی علیه ایران به راه می انداخت.
سوالاتی از قبیل اینکه:
علل اصلی جنگ ایران و عراق چه بود؟
چرا عراق بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه حمله خود را علناً آغاز کرد؟ در نهایت سال 1359 عراق پس از 20 ماه مقدمه چینی در 31 شهریور حمله گسترده خود را به جمهوری اسلامی ایران آغاز نمود که 8 سال بطول انجامید. اقدامات دولت عراق در زمینه براندازی حکومت اسلامی ایران و نیز طرح ادعاهایی در مورد جزایر سه گانه حاکمیت عراق بر کل اروند رود و جانبداری از تجزیه خوزستان همگی بر اساس برنامه های قبلی و با نیت تجاوز کارانه صورت گرفته است. صدام حسین پیش از آغاز جنگ در فرودین 1359 گفته بود که همه اختلافات خود با ایران را از راه زور حل می کند بنابراین دولت عراق از همان ابتدای امر تهدید به کاربرد زور علیه ایران نمود و سرانجام هم به تهدید خود جامه عمل پوشاند. مشکل ژئوپولتیک به زعم زمامداران عراق محدودیت این کشور در دسترسی به آیهای آزاد خلیج فارس بود که حوزه مانور عراق را هم از نظر نظامی و هم از لحاظ اقتصادی در خلیج فارس محدود میکرد تا جایی که از آغاز استقلال دسترسی آسان و وسیع به آبهای خلیج فارس در برژینسکی در مرز اردن، عراق با صدام حسین ملاقات کرد و تعهد نمود از هجوم سراسری ارتش عراق علیه ایران حمایت کند. پیش بینیها چنین بود که در این جنگ عراق پیروز شود نظام جمهوری اسلامی متزلزل گردد و عناصر طرفدار غرب در مصادر امور قرار گیرند ولی چنین نشد.
فرضیه: احتمالاً اختلافات مرزی و قدرت طلبی حکومت عراق علت اصلی جنگ ایران و عراق بوده است. روابط کشور عراق با ایران در تمام سالهای پس از استقلال اغلب غیر دوستانه و در مواردی خصمانه بود که اختلافات و بر خوردهای مرزی دو کشور را تالبه پرتگاه جنگ کشاند و رژیم لعث عراق و صدام در شرایطی که گمان داشتند ایران قدرت دفاع ندارد جنگ را به ملت ایران تحصیل کردند که برای هر دو کشور ویرانی ها و تلفات بسیار به همراه داشت. سرانجام در آخرین روزهای تیر ماه 1376 با فرمان امام خمینی به سپاه پاسداران و حضور گسترده نیروهای مردمی در جبهه ها لشکر کشی مجدد به خاک ایران شکست خورد. منافقین که در آخرین تجاوز عنوان عاملی تعیین کننده به کمک ارتش عراقی آمده بودند سرکوب شدند. دشمن ناچار تن به متارکه جنگ داد و در تاریخ 29/5/1376 میان ایران و عراق آتش بس برقرار شد. شروع جنگ برای نابودی انقلاب بود از آن رو که شرقی ها و غربی ها از این انقلاب راضی نبودند. غرب که بیشترین منابع را در ایران داشت انقلاب را مستقیما علیه منافع خود دانست باید در ایران شرایطی بوجود می آمد که دیگران ناامید شوند و بگویند نمیشود بدون اتکا به شرق و غرب انقلابی باقی بماند و یکی از اهداف جنگ تحقق این امر بود. برای سرکوبی و مهارانقلاب، مارکسیسم غرب در این هدف به تلافی رسیدند و صدام نقطه تقاطع خطوط فوق بود. بنابراین از آنجا شروع کردند و بر روی ایران فشار آوردند تحقق انقلاب اسلامی در ایران و بر هم خوردن موازنه های موجود در روابط بین المللی منطقه مسائل جدید و پیش بینی نشده ای را باعث شد اینبار نیروئی در منطقه بوجود امد که محتوائی متفاوت از دیگر حکومتهای قبلی داشت. این اولین انقلاب اجتماعی در تاریخ نوین خاورمیانه است. این اولین انقلاب سیاسی- اجتماعی مدعی اسلام و هویت اسلامی است یعنی آن چیزی که در تاریخ جدید عمدتاً در حاشیه بسر برده و در حال به متن آمده و در تلاش بسیج اعراب که قبل از عرب بودن مسلمانند و این مسلمانی ارزش واقعی آنان را رقم میزند، می باشد.
حسین اردستانی ßفصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق- مرکز مطالعات جنگ سال 1383 ص 50و 78 و 80 و / محمد پزشکیß انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن سال 1382 صفحه ص 60
موقعیت منطقه ای و جهانی:
با سقوط شاه ایران ستون نظامی ساختار امنیتی متمایل به غرب در منطقه فرو پاشید منطقه خلیج فارس با بحران خلاء قدرت طرفدار غرب مواجه گردید موازئه قوا هم در بین کشورهای منطقه و هم در سطح دو ابر قدرت- بیش از حد متعارف بر هم خورد نقش بازیگران اصلی آن (آمریکا، ایران و عربستان) به زیر سوال رفت و زمینه و مزنیه برای ایفای نقش توسط بازیگران جدیدی که از ساختار گذشته ناراضی بودن و از جانب آن محدودیتهایی را متحمل می شدند را هم گردید.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران آثار حقیقی بر مناسبات کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ صاحب نفوذ در آن بر جای گذاشت در سطح بین المللی انقلاب اسلامی موازنه ی قوای به سود غرب در دهه ی پس از جنگ دوم جهانی را برای اولین بار تغییر داد و راه را برای ظهور و بروز نیروهای جدید در منطقه هموار ساخت در سطح منطقه ای سقوط ساختار امنیتی دو پایه منجر به پیدایش خلاء قدرت در منطقه گردید و رقابت بر سر کسب مقام ژاندارمی و جانشینی شاه را در بین کشورهای منطقه شدت بخشید. از سوی دیگر پیمان سنتو یا حلقه مرکزی کمربند امنیتی غرب به دور لکونیزم فرو پاشید و استراتژی منطقه ای آمریکا نیکسون پایه و بازدی نظامی خود را از دست داد و همچنین ورود نیروهای ارتش سرخ به بهانه حمایت از دولت افغانستان در آن کشور بود که آنها را با مشکل رو به رو می کرد.