در 31 شهریور 1359 ارتش عراق هجوم وسیع و از پیش سازماندهی شده ای را به داخل خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد.
هجومی که منجربه یکی از طولانی ترین و خونبارترین و ویرانگرترین جنگهای دنیاپس از پایان جنگ جهانی دوم و همچنین یکی از دردناکترین یکی از دردناکترین و در عین حال افتخار آمیزترین حماسه های تاریخ میهن عزیز ما گردید در پی پیروزی انقلاب و در هنگامی که ایران درگیر مشکلات داخلی و حل مشکلات و نابسامانی های بر جای مانده از رژیم گذشته بود عراق از فرصت استفاده کرد و و با توجه به اختلافاتی که از قبل با ایران داشت مجددا اقدام به تجاور هوایی و زمینی و دریایی نمود.
در آغاز جنگ فرودگاه مهر آباد و چندین نقطه دیگر توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد.
شب همان روز بیانات امام (ره) از راسانه ها پخش شد که مطلبی قرین به این مضون فرمودند: «یک دزدی یک سنگی انداخته و رفته است....
اگر چنانچه خدای نخواسته کارهای صدام حسین و اربابانش دامنه پیدا کند تکلیف را ملت ایران تعیین خواهد کرد و امیداروم کار بدآنجا نرسد و اگر برسد دیگر بغدادی باقی نخواهد ماند».
در فاصله کوتاهی بیش از 140 فروند هواپیمای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به پرواز در آمده و بغداد و نقاط دیگر را بمباران کردند.
این اولین هشدار علمی به عراقیها بود که خود وحامیانشان تصور می کردند جمهوری اسلامی فج شده است...از اوایل سال 1359 با افزایش تجاوزات مرزی عراق سران این رژیم نتوانستند ماهیت خویش را پنهان نگه دارند و شروع به فاش ساختن اهداف توسعه طلبانه خود نمودند از سوی دیگر صدام حسین هر گونه ابراز عدم رضایت و وقوع حادثه را به ایران منتسب میکرد و حملات شدید تبلیغاتی علیه ایران به راه می انداخت.
سوالاتی از قبیل اینکه:
علل اصلی جنگ ایران و عراق چه بود؟
چرا عراق بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه حمله خود را علناً آغاز کرد؟
در نهایت سال 1359 عراق پس از 20 ماه مقدمه چینی در 31 شهریور حمله گسترده خود را به جمهوری اسلامی ایران آغاز نمود که 8 سال بطول انجامید.
اقدامات دولت عراق در زمینه براندازی حکومت اسلامی ایران و نیز طرح ادعاهایی در مورد جزایر سه گانه حاکمیت عراق بر کل اروند رود و جانبداری از تجزیه خوزستان همگی بر اساس برنامه های قبلی و با نیت تجاوز کارانه صورت گرفته است.
صدام حسین پیش از آغاز جنگ در فرودین 1359 گفته بود که همه اختلافات خود با ایران را از راه زور حل می کند بنابراین دولت عراق از همان ابتدای امر تهدید به کاربرد زور علیه ایران نمود و سرانجام هم به تهدید خود جامه عمل پوشاند.
مشکل ژئوپولتیک به زعم زمامداران عراق محدودیت این کشور در دسترسی به آیهای آزاد خلیج فارس بود که حوزه مانور عراق را هم از نظر نظامی و هم از لحاظ اقتصادی در خلیج فارس محدود میکرد تا جایی که از آغاز استقلال دسترسی آسان و وسیع به آبهای خلیج فارس در برژینسکی در مرز اردن، عراق با صدام حسین ملاقات کرد و تعهد نمود از هجوم سراسری ارتش عراق علیه ایران حمایت کند.
پیش بینیها چنین بود که در این جنگ عراق پیروز شود نظام جمهوری اسلامی متزلزل گردد و عناصر طرفدار غرب در مصادر امور قرار گیرند ولی چنین نشد.
فرضیه: احتمالاً اختلافات مرزی و قدرت طلبی حکومت عراق علت اصلی جنگ ایران و عراق بوده است.
روابط کشور عراق با ایران در تمام سالهای پس از استقلال اغلب غیر دوستانه و در مواردی خصمانه بود که اختلافات و بر خوردهای مرزی دو کشور را تالبه پرتگاه جنگ کشاند و رژیم لعث عراق و صدام در شرایطی که گمان داشتند ایران قدرت دفاع ندارد جنگ را به ملت ایران تحصیل کردند که برای هر دو کشور ویرانی ها و تلفات بسیار به همراه داشت.
سرانجام در آخرین روزهای تیر ماه 1376 با فرمان امام خمینی به سپاه پاسداران و حضور گسترده نیروهای مردمی در جبهه ها لشکر کشی مجدد به خاک ایران شکست خورد.
منافقین که در آخرین تجاوز عنوان عاملی تعیین کننده به کمک ارتش عراقی آمده بودند سرکوب شدند.
دشمن ناچار تن به متارکه جنگ داد و در تاریخ 29/5/1376 میان ایران و عراق آتش بس برقرار شد.
شروع جنگ برای نابودی انقلاب بود از آن رو که شرقی ها و غربی ها از این انقلاب راضی نبودند.
غرب که بیشترین منابع را در ایران داشت انقلاب را مستقیما علیه منافع خود دانست باید در ایران شرایطی بوجود می آمد که دیگران ناامید شوند و بگویند نمیشود بدون اتکا به شرق و غرب انقلابی باقی بماند و یکی از اهداف جنگ تحقق این امر بود.
برای سرکوبی و مهارانقلاب، مارکسیسم غرب در این هدف به تلافی رسیدند و صدام نقطه تقاطع خطوط فوق بود.
بنابراین از آنجا شروع کردند و بر روی ایران فشار آوردند تحقق انقلاب اسلامی در ایران و بر هم خوردن موازنه های موجود در روابط بین المللی منطقه مسائل جدید و پیش بینی نشده ای را باعث شد اینبار نیروئی در منطقه بوجود امد که محتوائی متفاوت از دیگر حکومتهای قبلی داشت.
این اولین انقلاب اجتماعی در تاریخ نوین خاورمیانه است.
این اولین انقلاب سیاسی- اجتماعی مدعی اسلام و هویت اسلامی است یعنی آن چیزی که در تاریخ جدید عمدتاً در حاشیه بسر برده و در حال به متن آمده و در تلاش بسیج اعراب که قبل از عرب بودن مسلمانند و این مسلمانی ارزش واقعی آنان را رقم میزند، می باشد.
حسین اردستانی ßفصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق- مرکز مطالعات جنگ سال 1383 ص 50و 78 و 80 و / محمد پزشکیß انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن سال 1382 صفحه ص 60
موقعیت منطقه ای و جهانی:
با سقوط شاه ایران ستون نظامی ساختار امنیتی متمایل به غرب در منطقه فرو پاشید منطقه خلیج فارس با بحران خلاء قدرت طرفدار غرب مواجه گردید موازئه قوا هم در بین کشورهای منطقه و هم در سطح دو ابر قدرت- بیش از حد متعارف بر هم خورد نقش بازیگران اصلی آن (آمریکا، ایران و عربستان) به زیر سوال رفت و زمینه و مزنیه برای ایفای نقش توسط بازیگران جدیدی که از ساختار گذشته ناراضی بودن و از جانب آن محدودیتهایی را متحمل می شدند را هم گردید.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران آثار حقیقی بر مناسبات کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ صاحب نفوذ در آن بر جای گذاشت در سطح بین المللی انقلاب اسلامی موازنه ی قوای به سود غرب در دهه ی پس از جنگ دوم جهانی را برای اولین بار تغییر داد و راه را برای ظهور و بروز نیروهای جدید در منطقه هموار ساخت در سطح منطقه ای سقوط ساختار امنیتی دو پایه منجر به پیدایش خلاء قدرت در منطقه گردید و رقابت بر سر کسب مقام ژاندارمی و جانشینی شاه را در بین کشورهای منطقه شدت بخشید.
از سوی دیگر پیمان سنتو یا حلقه مرکزی کمربند امنیتی غرب به دور لکونیزم فرو پاشید و استراتژی منطقه ای آمریکا نیکسون پایه و بازدی نظامی خود را از دست داد و همچنین ورود نیروهای ارتش سرخ به بهانه حمایت از دولت افغانستان در آن کشور بود که آنها را با مشکل رو به رو می کرد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران آثار حقیقی بر مناسبات کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ صاحب نفوذ در آن بر جای گذاشت در سطح بین المللی انقلاب اسلامی موازنه ی قوای به سود غرب در دهه ی پس از جنگ دوم جهانی را برای اولین بار تغییر داد و راه را برای ظهور و بروز نیروهای جدید در منطقه هموار ساخت در سطح منطقه ای سقوط ساختار امنیتی دو پایه منجر به پیدایش خلاء قدرت در منطقه گردید و رقابت بر سر کسب مقام ژاندارمی و جانشینی شاه را در بین کشورهای منطقه شدت بخشید.
از سوی دیگر پیمان سنتو یا حلقه مرکزی کمربند امنیتی غرب به دور لکونیزم فرو پاشید و استراتژی منطقه ای آمریکا نیکسون پایه و بازدی نظامی خود را از دست داد و همچنین ورود نیروهای ارتش سرخ به بهانه حمایت از دولت افغانستان در آن کشور بود که آنها را با مشکل رو به رو می کرد.
در داخل ایران هم اشتغال لانه جاسوسی و گروگانگیری نه تنها به قدرت گرفتن انقلابیون انجامید و بسیاری از لیبرالها را از صحنه خارج کرد، بلکه خود به صورت مهم ترین مفصل سیاست خارجی کارتر در آمد نقش این ماجرا در شروع جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران تأثیر زیادی داشت.
-علی اکبر ولایتی تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران انتشارات نشر فرهنگ اسلامی سال 1376 صفحه ص 38 و ص 39 ریشه ها، زمینه ها و دلایل آغاز جنگ: اختلافات در کشور ایران و عراق ریشه ای عمیق در تاریخ گذشته دارد.
بیش از سال است که دو کشور (در صورتی که عراق را وارث قسمتی از امپراتوری عثمانی بدانیم) مهارت متعدد و دوستی و تحدید حدود مرزها منعقد کرده اند که در برخی از آنها جای پای دخالت بیگانگان کاملاً مشهود است اما با انعقاد قرار داد 1975 الجزیره به نظر می رسید.
به همه منازعات و اختلافات خاتمه داده شده و هم چیز حکایت از صمت این نظریه داشت.
پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاه در ایران باعث شد تا ساختار قدرت در خاورمیانه دستخوش تغییر گردد و نظام امنیتی ساخته و پرداخته غرب در منطقه بر هم بخورد عراق کشید تا به عنوان یک مرکز دید قدرت ظاهر شده و خلاء پدید آمده را پر سازد.
عراق با هدف دستیابی به نقش ژاندارمی: منطقه و کسب سرزمین هایی از ایران و با ارزیابی از اوضاع و احوال داخلی ایران – که آن را درگیر مشکلات ناشی از جا به جایی قدرت در نتیجه انقلاب اسلامی می دید.
پس از اعلام لغو قرار داد 1975، دست به حمله سیاسی و نظامی هم جانبه ی علقه جمهوری اسلامی ایران زد، از سوی دیگر دولتهای منطقه نیز با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تحت تأثیر تبلیغات منفی بیگانگان ایران را سرچشمه ی تهدید علیه خود می دانستند لذا به حکومت صدام حسین علیه ایران کمک می کردند.
آمریکا نیز با هدف تحت فشار قرار دادن ایران جهت آزادی گروگانهای خود و به منظور مهار خطری که از جانب ایران متوجه منافع خود در منطقه می دانست با سیاست صدام حسین همسو بود.
اتحاد شوروی نیز انقلاب اسلامی تازه نفس را خطری جدی برای ایدئولوژی کمونیسم می دانست.
در آن زمان در صحنه ی بین المللی، جمهوری اسلامی ایران به دلیل متعدد حضوری چشمگیری و فعال و دوستانی صمیمی و با نفوذ نداشت.
که در نهایت حاصل جمع همه ی عوامل ذکر شده منجر به آغاز جنگ توسط عراق گردید –( ریشه ها، زمینه ها و دلایل آغاز جنگ تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران- علی اکبر ولایتی ص 15 و ص 25 از ص 59 و ص 60، 2/ریشه ها و زمینه ها بطور کلی مطالعه جنگ ها اغلب به مورخین نظامی و استراتژیست ها واگذار گردیده که آنها نیز با توجه به تخصیص خود روی ملاحظات فقی، تاکتیکی جنگها تکیه کرده و سایر ابعاد و زمینه های بروز جنگ را نادیده گرفته اند در زمینه ی آغاز جنگ تحلیلگران غربی به طور عمده روی اختلافات مرزی ایران و عراق و در نهایت تهدیداتی که انقلاب اسلامی در ایران متوجه دولت عراق کرده بود محدود کردن و کمتر به سایر زمینه های و ابعاد موثر و حتی مهمتر پرداخته اند.
آغاز یک حمله نظامی از طرف یک کشور همسایه تعییناً آخرین وسیله برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی یک دولت می باشد و تا زمانی که با بررسی هم جانبه ی زمینه ی مساعدی برای آغاز جنگ فراهم نباشد دولت ها به ندرت دست به چنین ریسکی خطر ناک می زنند.
–مقاله دکتر منوچهر محمدی- ص 1 و ص 2 آغاز جنگ تا باز سپس گیری خرمشهر: اعضای شورای امنیت در قطعنامه 479 با تظاهر به داشتن احساسات انسانی و بشر دوستانه شدت یافتن جنگ عراق با ایران ابراز نگرانی عمق نمودند.
اما تا صدور قطعنامه ها بعدی 514 (1982) تقریباً سکوت کردند این سکوت نسبی 21 ماه و 15 روز به طول انجامید.
حقیقت آن است که در این مدت عراق بخششهای مهمی از خاک جمهوری اسلامی ایران را اشغال ایران را اشغال کرده و در این مناطق به تحکم مواضع خود مشغول بود.
تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران علی اکبر والیتی ص 63 و ص 66 و ص 69 در این دوره زمانی رفتار سازمان کنفرانس اسلامی و جنبش عدم تعهد نیز تفاوت چندانی با عملکرد سازمان ملل متحد نداشت.
سازمان کنفرانس اسلامی تحت تأثیرعراق و شمار بسیار کشورهای هوادار عراق بیشتر به نصحیت کردن طرفین و ابراز امیدواری به اینکه یکی از طرفین (یعنی ایران) به پای میز مذاکره بشینند اکتفا نمود.
تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران علی اکبر ولایتی ص 79 و ص 81 فتح خرمشهر و تأثیرات منطقه ای و بین المللی آن: آزادی خرمشهر با برنامه ریزی دقیق و طی عملیات حساب شده و طراحی جنگی بی نظیر و با داشتن اهداف تاکتیکی و استراتژیک مشخص، توام با ؟؟
جهانی و منطقه ای حیرت انگیز می نمود تغییر استراتژی ایران از حالت تدافعی به تهاجمی بود این تحول عمده که بدون شک نقطه ی عطف مهمی در سیاست های جنگی ایران بود استراتژی جنگی و سیاستهای عراق نیز اثر بخشید و در منطقه و جهان بازتاب های وسیعی داشت.
تاریخ سیاسی جنگ عقیلی عراق علیه ایران علی اکبر ولایتی ص 135 و ص 136 پیروزی قوای ایران در بیرون راندن دشمن، موجب نگرانی برخی از محافل شده بود -واکنشهای فتح خرمشهر در کشور ها بیگانه مجامع بین المللی: - عراق به صراحت به شکست خود افتراف نکرد و حتی مدعی بود که گوشالی لازم را به انقلاب اسلامی ایران داده است و در نتیجه چون ضرورتی احساس نمی کرد که نیروهایش بیشتر در خرمشهر بمانند آنها را بار دیگر قدری به عقب کشیده است.
- کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در هت حمایت از حکومت عراق همچنان به تکرار تبلیغات حکومت بغداد در رسانه های گروهی خود ادامه دادند.
- کشور های غربی با احساس نامطلوب نسبت به پیروزیهای نیروهای ایران برقراری آتش بس و اعاده صلح به منطقه ندا در دادند.
آنها معتقد بودند که آگورژیم حاکم بر عراق بر عراق سرنگو شود و یا پیروزیهای ایران ابعاد وسیعتری بگیرند، امنیت منطقه به مخاطره خواهد افتاد.
- تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران علی اکبر ولایتی، ص 104 و ص 105 چگونگی شکل گیری قطعنامه ی 598: پس از مأیوس شدن قدرتهای بزرگ از اجرای قطعنامه ی 588 در فضایی که ایران به پیروز زمانی می اندیشید و برای آن برنامه ریزی می کرد طرح قطعنامه ی دیگری در مورد جنگ زمزمه شد لذا از پاییز 1365 تا تصویب قطعنامه 598 وزارت امور خارجه ایران تلاش وسیعی و همه جانبه ای را برای تحقق خواشته های ایران به عمل آورد.
طرح این قطعنامه 598 از حمایت کامل آمریکا برخوردار بود زیرا که حکومت ریگان در نظر داشت به محض اعلام این طرح از آن به مشابه اساس خود در خلیج فارس استفاده کند.
-تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران علی اکبر ولایتی ص 204 و ص 236 تلاشهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران از پذیرش قطعنامه 598 تا بر قراری آتش بس: با اعلام رسمی پذیرش قطعنامه ی 598 توسط جمهوری اسلامی ایران اقدامات و تلاشهای وسیع دیپلماتیک وزارت امور خارجه برای انجام آتش بس و اجرایقطعنامه 598 آغاز شد، عراق که آتش بس و اجرای قطعنامه می کرد از طرف دیگر قدرتهای بزرگ از جمله اعضای دائمی شورای امنیت واقعاً گتایلی به ادامه جنگ نداشتند و در چنین فضایی مذاکرات طولانی و پیچیده ای از طرف جمهوری اسلامی ایران با شورای امنیت و دبیر کل صورت گرفت این مذارکرات سر انجام منجربه تأمین دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران، یعنی برقراری آتش بس و آغاز اجرای قطعنامه 598 بدون خدشه دار شدن عهد نامه ی 1975 الجزیر و بدون از دست دادن منافع ملی ایران گردید.
پ- تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران علی اکبر ولایتی ص 289 و ص 290 جنگ تحمیلی و نفت: جنگ 8 ساله عراق و ایران از دیدگاه های گوناگونی قابل مطالعه و بررسی است از آنجاکه نفت در تاریخ معاصر کشور ما نقش مهمی داشته می توانیم تأثیرات اساسی و عمیق نفت را در شکل دهی و جهت گیری اقتصاد و سیاست و حتی فرهنگ مشاهده کنیم.
در آن سالها افتصاد غرب به گونه ای سامان یافته بود که در مقابل افزایش یک درصد رشد و توسعه اقتصادی در سال حداقل باید یک درصد بر میزان مصرف نفت و انرژی رابطه ی مستقیمی وجود دارد از سوی دیگر ثبات و امنیت اجماعی و سیاسی کشورهای بزرگ صنعتی در گرو تضمین و تأمین رشد و توسعه مستمر اقتصادی در میان مدت و دارز مدت است به این ترتیب رابطه ای طولی زیر را بین این متغیرها می توان برقرار کرد: تولید و عرضه مستمر نفت و انرژی رشد و توسعه ی مستمر اقتصادی ثبات و امنیت اجتماعی بنابراین از زمانی که تولید اقتصادی و صنعتی در غرب هر چه بیشتر به مصرف وابسته گردید، همواره تأمین مستمر نفت بخش مهمی از استراتژی امنیت ملی کشورهای غرب بود.
انقلاب اسلامی و امنیت انرژی: اولاً ایران به عنوان دومین کشور بزرگ تولید کننده یک و چهارمین کشور تولید کننده هانی، متأثر از هدفها و آرمانهای انقلاب اسلامی فقط در حد مصالح و نیازهای ملی خود می خواست نفت تولید کند.
در حالی که در منطق اقتصاد بین الملل که تحت تسلط منافع و خواسته های غرب است هر کشور نفت خیز جهان سوم به اندازه ای که آنها عملاً تعیین می کنند باید تولید کند تا چرخهای اقتصاد و صنعت آنان بچرخد.
تبین تئوریک- در آغاز برای تبین رابطه ی نفت و جنگ می توان این نظریه را مطرح کرد که یکی از دلایل عمده طولانی شدن جنگ این بود که دو طرف اصلی آن دو کشور نفت خیز و ثروتمند بودند که در پشت سر یکی از اینها یعنی عراق، در صف اول حامیان درجه اولش چند کشور بسیار ثروتمند نفتی قرار داشت از جمله برجسته ترین ویژگیهای این جنگ جهان سومی طولانی شدنش بود در عین حال باید توجه داشت که طولانی شدن جنگ ایران و عراق نیز ناشی از عوامل متعددی بود که در این مقاله به یکی از آنها که عمدتاً نفت باشد اشاره می شود.
مراکز نفتی به عنوان مهمترین هدفهای عملیاتی بودند اولین تأثیر جنگ بر نفت کاهش شدید تولید و کشور بود.
این امر که می توانست تأثیرات زیادی در امنیت انرژی و اقتصاد جهان باقی بگذارد چند دلیل داشت: اولاً عراق از آغاز جنگ از زمین، هوا، دریا مراکز گوناگون نفتی ایران را به عنوان مهمترین هدفهای جنگی مورد هجوم قرار داد.ثانیاً به علت جنگی شدن منطقه خلیج فارس و بی ثباتی حاصل از آن مشتریان نفتی نیز چندانی رغبتی برای خرید نفت از این منطقه نشان نمی دادند.
از سوی دیگر عراق برای صدور نفت تنها به منطقه نفتی خلیج فارس متکی نبود خط نفتی عراق به ترکیه داید بود که در زمان جنگ تحمیلی و نفت مقاله دکتر محمد باقر حشمت زاده ریشه یابی تهاجم عراق به ایران: پیروزی انقلاب اسلامی در فوریه 1979 باعث سقوط شاه قدرت برتر منطقه گردید و با از هم پاشیدن موازنه قدرت در منطقه خلیج فارس، وضعیت نامساعد داخلی ایران و روابط تیره این کشور در سطح خارجی، فرصت مناسبی برای رهبران عراق به وجود آورد تا بالغو یکجانبه ی قرار داد الجزایر به حمله گسترده نظامی در شهریور 1359 علیه ایران دست بزند چنین سرکوب حرکت شیعیان در داخل عراق، خلاء قدرت در منطقه را بپوشانند و عراق را به یک قدرت منطقه ای تبدیل کند.
منطقه ی خلیج فارس با ذخایر عظیم نفتی، فاصله اندک با اتحاد شوروی (سابق) و سایر ویژگی های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، دارای اهمیت استراتژیکی در نظام بین الملل بوده و کردستان و خوزستان به صورت گسترده فعالیت می کرد جمهوری اسلامی ایران به دلیل نداشتن استراتژی مشخصی برای برخورد با دوستان و دشمنان خود عملاً دارای سیاست خارجی فعالی نبود در این میان کشورهای بیطرف منطقه با توجه به تحریکات عراق و آمریکا برای وارد ساختن ضربه ای اساسی به انقلاب اسلامی در کنار موقعیت مساعد منطقه و دو کشور ایران و عراق زمینه جنگی را فراهم ساخت که نه تنها انقلاب اسلامی را محدود ساخت بلکه موجب معرفی آن در سطح گسترده تری گردید که بدون چنین جنگی شاید امکان آن فراهم نمی آمد.
ریشه یابی تهاجم عراق به ایران مقاله ی غلامرضا ثانی نژاد موقعیت جمهوری اسلامی در آغاز جنگ در هنگام شروع جنگ نظام جمهوری اسلامی در سطح جهانی افکار عمومی ساخته تبلیغات جهانی، نظامی اخلالگر و مغایر با سیاستهای رسمی بین المللی معرفی شده بود.
بعبارت دیگر استکبار جهانی زمینه را برای سر عقل آوردن این عصیانگروادب کردن این حکومت هنجار شکن فراهم کرده بود.
مشکلات اقتصادی حکومت جدید هم با توجه به دو عامل (یکی تلاطم و نابسامانی طبیعی یک انقلاب و دوم کمبود ارز)، مشکلات ناشی از قطع فروش نفت به عنوان مهمترین منبع درآمد کشور و خروج سرمایه های کلان در زمان انقلاب از سوی وابستگان رژیم ساقط شده، کشور را در وضع مالی بدی قرار داده بود.
مشکل گروهها بخشی دیگر از نابسامانیهای انقلابرا رقم میزد این گروهها در 3 زمینه به تضعیف اشتغال داشتند: یکی تروریا بدنام کردن شخصیتهای موثر انقلاب بود – سرزمینه دوم ایجاد آشوب و ناامنی در مناطق دور از مرکز و سرزمینهای قومی و دامن زدن به مسائلی از قبیل خودمختاری بود.
زمینه سوم فعالیت ها گروهها در تفرقه سیاسی داخلی دامن به نابسامانی ها و سرانجام آمادگی برای یک جنگ داخلی در جهت به دست گیری قدرت بود.
سازمان مجاهدین (منافقین) مهمترین و فعالیترین ایبن گروهها بود.
بخش اعظم تبلیغات به نفع بنی صدر رئیس جمهوریایران از سوی اینان صورت می گیرد.
عراق تنها کشور در منطقه بود که می توانست به بهره برداری شیطانی جواب مساعد دهد.
موقعیت جغرافیایی این سرزمینه که حائل میان ایران و دیگر اعراب است، جمعیت مناسب، ارتش قوی، اقتصاد نسبتاً منسجم، عامل عربیت، داشتن رابطه دوستانه با شوروی، وجود یک فرد قدرتمند و فرصت طلبی در رهبری آن و بالخره تخاصمات تاریخی دو کشور ایران عراق عواملی هستند که عراق را قادر و تشویق به این تجاوز مینمود.
این جنگ نه تنها می توانست عراق را به مقام شامخ رهبری اعراب نائل کندوبه دنبال سقوط رژیم شاه، ژاندارم جدید منطقه گرداند که اصولاً الحاق بخش وسیعی از ایران، عمد تا در منطقه نفت خیز جنوب، آنگونه که از سوی رهبری این کشور اعلام شد "قادسیه" جدیدی را رقم میزد.
از سوی دیگر نفوذ انقلاب به یکی از مساعد ترین کشورهای عربی را که اکثریت جمعیت آن را شیعه تشکیل می دهد، مرتفع می ساخت.
-علی اکبر ولایتی تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران انتشارات نشر فرهنگ اسلامی سال 1376 صفحه، ص 38 و ص 39 و ص 40 - منوجهر پارسا دوست ریشه های اختلافات ایران و عراق ناشر شرکت سحامی انتشار 1370 صفحه ص 27 5- ادعاهای عراق برای تجاوز به ایران نقض عهدنامه 1975 توسط ایران عدم استرداد سرزمینهایی که به موجب عهدنامه 1975 میبایست به عراق بازگردانده شود.
عدم استرداد «سه جزیره عربی» در خلیج فارس در مورد ادعای نقض عهد نامه یا عدم اجرای آن باید گفت که اگر چه این ادعا مردود است اما به فرض صحت در عهدنامه 1975 مکانیسم کامل و جامعی در ماده 9 عهدنامه و الحاقیه مورخ 1975 به عهدنامه، برای حل اختلافات درباره تفسیر یا اجرای عهدنامه و...
پیش بینی شده است.
دولت عراق بدون آنکه به هیچیک از راههای پیش بینی شده در آنها (مذاکرات مستقیم و تغییر ناپذیر بودن مرزها، اصل وفای به عهد و حرمت (قداست معاهدات، حل مسالمت آمیزاختلافات و عدم توسل به زور و اصل تناسب را نقض کرد.
بعلاوه در حقوق بین المللی نیز راههای متعددی برای برای حل اختلافات پیش بینی شده که حتی اگر در عهدنامه 1975 نیز چنین ضوابطی تعیین نشده بود، باید به آنها رجوع می گردید.
در مورد نقض روابط حسن همجواری مورد ادعای عراق باید گفت که مهمترین سند روابط حسن همجواری دو کشور عهدنامه 1975 است.
حال اگر عراق مدعی نقض این عهدنامه است.
علی اکبر ولایتی تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نشر فرهنگ اسلامی سال 1376 صفحه ص 44 ادعاهای ارضی از نظر دولت عراق سرزمین های باز پس داده نشده دو دسته اند: الف- سرزمینهای که عراق مدعی بود بر اثر میله گذاری نادرست مرزی در سمت مرز ایران قرار گرفته اند و به عراق تعلق دارند.
پب سرزمینهایی که دولت ایران قبول دارد که متعلق به عراق هستند ج-تلاش عراق جهت تجزیه خوزستان د- ادعای مربوط به استرداد جزایر 3 گانه ایرانی خلیج فارس.
با توجه به مراتب فوق جای تردید باقی نمیماند که اقدامات دولت عراق در زمینه بر اندازی حکومت اسلامی ایران و نیز طرح ادعاهایی در مورد جزایر 3 گانه، حاکمیت اروند رود و جانبداری از تجزیه خوزستان همگی بر اساس برنامه های قبلی و با نیت تجاوز کارانه صورت گرفته است.
ایران هرگز قصد توسل به زور را نداشته است و در عمل نیز هیچگاه تحریکات عراق را با اقدامات گسترده نظامی پاسخ نداده و تا مرحله قبل از جنگ در 31 شهویور 1359 پاسخ ایران تنها واکنش محمدود و بر اساس اصل تناسب صورت می گرفته است و حتی به هنگام تصرف منطقه زین القوس، سیف سعد و حوض میمک با توسل به زور از سوی عراق واکنش نظامی از خود نشان نداد.
در مقابل صدام حسین در فروردین 1359 گفته بود همه اختلافات خود را از راه زور با ایران حل می کند.
بنابراین دولت عراق از همان ابتدای امر تهدید به کاربرد زور علیه ایران نمود و سرانجام به تهدید خود جامه عمل پوشانید.
{عراق، داعیه رهبری جهان عرب و ژاندارمی منطقه } با پیروزی ایران و فروپاشی ساختار امنیتی منطقه که برای حفظ منافع غرب و مشخصا امریکا شکل گرفته بود بار دیگر پس از خروج ناوگان انگلیسی از شرق سوئز، منطقه با بحران خلأ قدرت طرفدار غرب مواجه گردید بنحوی که هیچ یک از بازیگران اصلی نظام گذشته به تنهایی توان پر کردن این خلا ناشی از سقوط شاه را نداشتند.
عربستان مشکلاتی از قبیل تلاش برای تغییر رژیم سلطنتی به جمهوری، حمله به خانه خدا و اعتراضات شیعیان و ...
داشت، سوریه هم به شدت درگیر مسائل لبنان بود، دمشق یک رژیم چپگرا که روابط دوستانه ای با مسکو داشت و حزب سوسیالیست بعث بر آن حکومت می کند، شناخته می شد و کشورهای محافظه کار عرب با بدبینی به آن مینگریستند.
ایران قویترین کشور منطقه در دهه 70 و ژاندارم بلامنازع خلیج فارس پیش از انقلاب، اینک در حال شکل دهی نظام جدید و سرگرم مسائل داخلی خود بود و به لحاظ نظامی، ارتش هنوز مرحله پاکسازی را پشت سر نگذاشته بود.
قدرت نظامی به همراه قدرت اقتصادی 24 میلیارد دلار درآمد نفتی و از لحاظ سیاسی با رژیمی ظاهراً با ثبات موقعیت ویژه ای به عراق بخشیده بود، در شرایطی که سایر رقبا صحنه را خالی کرده بودند.
فرصت طلایی برای آن کشور بوجود آمده بود.
اما مشکل ژئوپولتیک عراق، محدودیت دسترسی به آبهای آزاد خلیج فارس بود که حوزه مانور عراق را از نظر نظامی و اقتصادی در خلیج فارس محدود میکرد بغداد دو راه پیش روی خود می دید برای حل این معضل: در اختیار داشتن کویت یا حداقل دو جزیره وربه و بوبیان حاکمیت بر خوزستان یا حداقل حاکمیت انحصاری برآبهای اروندرود.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سقوط شاه، حکومت عراق را وسوسه کرد با وسوسه کرد تا با هوس اشغال خوزستان و اروندرود هم مشکل ژئوپولتیک خود را حل کند و هم از طریق مقابله با نظام انقلابی به قدرت برتر در منطقه تبدیل گردد.
در امر کاهیات حاکمه وقت معتقد بود عراق جانشین بر حق ایران برای تفوق نظامی بر منطقه است.
-علی اکبر ولایتی- تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نشر فرهنگ اسلامی سال 1376 ص 46 و ص 47 و ص 48 و ص 49 و ص 50 و ص 51 و ص 52 و ص 53 و ص 54 ادعای دخالت ایران در امور داخلی عراق عراق همواره ایران را به دخالت در امور داخلی آن کشور متهم می کرد، از جلمه در ماجرای سوقصد ناکام اول آوریل 1980 (13 فروردین 1359) یک تبعه عراق در دانشگاه مستنصریه به جان طارق عزیز عضو شورای رهبری انقلاب و معاون نخست وزیر عراق عراق بدون هیچ دلیلی ایران را متهم به دخالت در این طرح نمود و صدام سوگند یاد کرد که انتقام اینکار را خواهد گرفت.
پس از این واقعه دولت عراق شروع به بازداشت اعضای حزب الدعوه کرد که متهم حادثه تیراندازی عضو آن بود از جمله آیت الله صدر و خواهرش بنت الهدی را دستگیر و سپس اعدام نمود.
صدام در یک سخنرانی مدعی شد که آیت الله شهید صدر تلگرافی از امام خمینی دریافت کرده بود که در آن سازماندهی انقلاب در عراق راهنمایی شده بود.
با وجود چنین ادعاهای ثابت نشده ای آشکار است که این عراق بود که در امور داخلی ایران مداخله میکرد.عراق به اخراج دهها هزار نفر از عراقیان ایرانی تبار و راندن آنها به خاک ایران به اتهام جاسوسی اقدام کرد آن هم در شرایطی که امکان انتقال اموال و داراییهاشان را به آنها نمی داد و آنان را در بیابانهای مناطق مرزی بدون پول رها می ساخت.
در نیمه اول 1359 حکومت عراق اقدامات خرابکارانه خود را در خطوط و ایستگاه های ایران در خارج از کشور نیز خار از کشور نیز خودداری نکرد؛ به این ترتیب روشن است که تنها ادعاهای عراق مبتنی بر دخالت جمهوری اسلامی ایران در امور داخلی آن کشور صحت ندارد بلکه این عراق بود که از هر وسیله ای برای مداخله در امور داخلی ایران و تحریک علیه حکومت قانونی ایران استفاده نکرد -علی اکبر ولایتی تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نشر فرهنگ اسلامی سال 1376 – ص 58 انگیزه های عراق برای حمله به ایران اگر بخواهیم به یک جمع بندی فشرده در مورد انگیزه های رژیم عراق برای حمله به ایران نقش انقلاب اسلامی و خطراتی که از این ناحیه متوجه حکومت عراق میشد، برسیم کافی است به عنوان دلیل به این جمله طه یایین رمضان ، مرد قدرتمند شماره 2 عراق، استاد کرد: " ما به این نکته تایید می کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران بطورکلی منهدم شئد زیرا اختلافات اساسی بر سر چندصد کیلومتر زمین با نصف شط العرب که سبب بروز جنگ شده بود، نیست.
بنابراین جنگ ما با ایران بر خلاف آنچه بعضی از خائنین به ملت عرب ادعا می کنند یک جنگ مرزی نیست بلکه در حقیقت سرنوشت است".
علی اکبر ولایتی تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نشر فرهنگ اسلامی- سال 1376 ص 59 استرداد ارضی: صدام حسین در نطق 17 سپتامبر 1980 میگوید «رهبری حزب و کشور تصمیم گرفت انجام مذاکره با ایران را قبول کند و خط تالوگ را به عنوان خط مرزی در شط العرب نپذیرد و در عوض ایران سرزمین هایی را که با تخطی از قرار داد استامبول مورخ 1913 و صورت جلسات تحدید حدود مرزی مورخ 1914 مثلاً تصدف کرده بود تخلیه کند.
صدام حسین بدون آنکه متوجه اهمیت خطای خود باشد اعتراف می کند دو منطقه ای را که متعلق به عراق می دانسته و ایران آن را پس نمی داده است بزور آزاد کرده است.
صدام ادعا می کند که این سرزمین ها به موجب قرار داد الجزیره می بایستی از طرف ایران به عراق داده می شد و چون داده نشد آنها را بزور تسخیر کرده است.
با این ترتیب اساس ادعای صدام بر پایه قرار داد الجزیره است و در اینصورت اگر قرار داد الجزیره لغو شود یک قرار داد آنچه که بالتبع ناشی از آن می شود نیز لغو شود اساسی که ادعای او برآن پایه گذاشته شده است به طور مهمتری از بین می رود.
از لحاظ حقوقی بالغو یک قرار داد آنچه که بالتبع ناشی از آن می شود نیز لغو می گردد و در این صورت برای صدام و دولت بعثی عراق دلیلی برای تجویز تصرف ارضی مورد ادعا باقی نمی ماند.