کشورهای مستقل و انقلابی جهان امروز به منظور دفاع و انجام نبرد در برابر تهدیدات احتمالی قدرتهای بزرگ ناگزیر به بهرهگیری از شیوههای عملیاتی نو و منحصر به فرد هستند تا در یک شرایط نابرابر از نظر سطح تکنولوژیک، تسلیحات و توان رزم به جنگ نامتقارن بپردازند. این تهدیدات از سوی استکبار جهانی در سالهای اخیر علیه این کشورها به صورت درگیری مستقیم خودنمایی کرده و احتمال بروز یک جنگ را بین آنها افزایش داده است. براین اساس و با توجه به مجموعه تهدیداتی که محیط جغرافیایی کشور را طی سالهای اخیر احاطه نموده و هر روز دامنه آن با توجه به حضور نیروهای استکبار جهانی در دو کشور افغانستان و عراق در حال افزایش میباشد و همچنین اینکه بالاخره در یک تعامل نامتقارن، درگیر جنگی ناگزیر با امریکا خواهیم بود لذا در این مقال برآنیم به استراتژی جدید، نوع سازمان و سازماندهی نیروهای درگیر خودی را بنا به الگوهای موجود و احیاناً جدید بررسی کرده تا شاید بتوان الگوی مناسبی را جهت ساختار این سازمان پیدا نمود. انشاءالله.
پیچیدگی روزافزون، شتاب هراسآلود تغییرات و انقلاب شگفتانگیز در فناوری موجب دگرگونی بنیادین در همه عرصهها و از جمله عرصه جنگ شده است. به گونهای که به قول تافلر عصر حاضر شاهد همگرایی سه خط مشخص از توسعه نظامی یعنی برد، شتاب و کشندگی است که به نحوی انفجارآمیز به مرز نهایی خود رسیده است.[1]
این پیشرفت خارقالعاده از سوی ابرقدرتها و به خصوص آمریکا به عنوان فرصتی بینظیر برای حفظ و استمرار هژمونی و سیطره بلامنازع بر جهان مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد.
بیش از 20 حمله نظامی علیه کشورهای جهان در نیمه دوم قرن بیستم، داشتن 63 پایگاه نظامی در 11 کشور خاورمیانه، چنگ و دندان نشان دادن با اتکای به قدرت نظامی به کشورهای استقلالطلب و آزادیخواه جهان، حمایت بیچون و چرا از صهیونیزم و در یکی دو سال اخیر اشغال افغانستان و عراق و تهدیدات مکرر علیه ایران اسلامی، اقدامات عملی نظامی ایالات متحده در این راستا است.
اما واقعیت این است که نامعادله اعمال قدرت نظامی یا تهدید متکی بر آن همواره یکسویه و ثابت نمانده است تلاش برای دستیابی به سلاحهای برتر یا دارای کارآیی مشابه، مقابله با توانمندیهای دشمن از طریق بهرهگری از عواملی نظیر جو، زمان، غافلگیری، فریب، اتکای به توان گسترده مردمی، استفاده از نقاط قوت خود برای ضربه زدن به نقاط ضعف دشمن، ایثار و عملیات استشهادی، انجام عملیاتهای اثربخش تاکتیکی با هدف تأثیرگذاری بر استراتژی دشمن از جمله تدابیر ملتها و دولتها برای رویارویی با قدرت برتر و دارای انگیزه تجاوزگری و سلطهطلبی بوده است که این مهم با مفهوم عدم تقارن تطابق دارد.
جنگ نامتقارن که از سالهای پایانی قرن بیستم وارد ادبیات نظامی شده است به رویارویی دو قدرت ناهمتراز اشاره دارد که طرف ضعیف ضمن اجتناب از مواجهه با نقاط قوت طرف مقابل در چارچوبی خارج از قواعد قابل هضم برای دشمن، نقاط ضعف او را مورد حمله قرار میدهد.
در جنگ نامتقارن همه مولفهها از قبیل استراتژی، طرحریزی، ابزار و تجهیزات، فناوری و نیروی انسانی باز تعریف و بر مبنای این اصل اساسی و در میدان غیر قابل انتظار دشمن مجدداً طراحی میشوند. سازمان و سازماندهی نیز از جمله و بلکه یکی از مهمترین این مقولات است به گونهای که میتوان گفت جنگ در عمومیترین شکل خود میدان درگیری مسلحانه بین دو مجموعه انسانی سازمانیافته است که با تقسیم کار، هماهنگی و تعاملی توانافزا در پی دستیابی به اهداف مشترک خویش که همانا دستیابی به پیروزی بر دشمن است میباشند و این مفهوم قدمتی به درازای تاریخ بشر و تاریخ تخاصمات و تنازعات بین گروهها، قبایل و طوائف، ملتها و دولتها دارد.
لوئیس مامفورد، و شماری دیگر اولین ماشینهای جهان را ارتشها و اولین قطعات تشکیلدهنده آن ماشین را سربازان میدانند. آرتور فریل میگوید جنگ سازمانیافته را در قالب کلمه آرایش میتوان خلاصه کرد. وقتی سربازان در میدان جنگ آرایش پیدا کردند و به جای فعالیت در قالب تعدادی قهرمان بدون فرمانده در چارچوب یک گروه و تحت امر یک فرمانده یا سردسته قرار گرفتند آن وقت بود که از مرز (یا افق نظامی) جنگهای بدوی عبور کرده پای در عرصه جنگهای حقیقی یا سازمانیافته گذاشتند.[2]
هدایت و فرماندهی 600 کشتی با قریب 30 هزار نفر که تعداد زیادی از آنها سوارهنظام بودند در لشکرکشی داریوش پادشاه ایران در 490 ق.م. و یا بسیج چند میلیونی[3] پیادهنظام و سوارهنظام و قریب 1900 کشتی جنگی از سوی خشایارشاه[4] قطعاً بدون یک سازماندهی دقیق و حساب شده میسر نبوده است.
[1]- تافلر، الوین و هایدی، جنگ و پادجنگ، مهدی بشارت، انتشارات اطلاعات، تهران ، ص 57
[2]- هیبلز گری، گریس، جنگ پست مدرن، سیاست نوین درگیری، احمدرضا تقاء، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دورهی عالی جنگ، ص 241، 1381.
[3]- دوپوی، ترورنویت، تاریخ جنگها ترجمه پرواز ایزدی مؤسسه مطالعات دفاعی و امنیتی دافوس چاپ اول 1381، ص 15.
[4]- هرودت ارتش خشایار شاه در حمله به یونان را مرکب از 7/1 میلیون نفر پیاده 800 هزار سواره نظام میداند برخی از مورخین این ارقام را به شدت اغراق میدانند هانس دلبروک این تعداد را 75 هزار نفر میداند.