دیپلماسی عمومی افزون بر تصحیح و اصلاح وجه کشوری در میان مخاطبان، می تواند با افکارسازی ملتی را نیز علیه نظام خود بشوراند و جایگزین کودتا و یا اشغال نظامی شود.
دیپلماسی عمومی یا مردمی، سازوکاری است که در دوره های اخیر از نظریه به تاریخ وارد و در بسیاری از کشورهای جهان عملیاتی شده و بخشی از تاریخ سیاسی و دیپلماسی کشورها را تشکیل داده است؛ زیرا دیپلماسی رسمی هرچند که کارآیی بسیاری در بیان قدرت و ایجاد تفاهم در میان دولت ها ایفا می کند ولی همراهی افکار عمومی و ملت ها را به دنبال ندارد. از این روست که دیپلماسی عمومی به عنوان مکمل به کار گرفته می شود تا افکار عمومی ملت ها را نسبت به کشوری تغییر داده و مثبت سازند.
در حقیقت دیپلماسی عمومی یا مردمی، آن بخش از دیپلماسی است که فراتر از سطح مناسبات دولت با دولت می باشد و هدف آن تاثیرگذاری بر ذهن سازان و تصمیم گیران اصلی دیگر جوامع و کشورها از طریق انتقال پیام های کلیدی درخصوص وجه مثبت یک کشور است.
به سخن دیگر، دیپلماسی عمومی به معنای «تلاش های یک دولت برای درک، ارتباط و نفوذ در افکار عمومی کشورهای هدف در جهت تحکیم منافع ملی آن کشور» به کار برده می شود.
دراین روش، چهره کشور و ملتی به گونه ای تبلیغ می شود که احتمال جذب، سرمایه، دانشجو و گردشگر را تقویت کمک کند و در نهایت به ارتقای نفوذ و جایگاه خارجی و بین المللی و نیز سیطره دامنه نفوذ با ایجاد دوستانی موثر در بلند مدت بینجامد، زیرا بارها این پیامد اثبات شده است که «قدرت نرم می تواند، تاثیرات سختی داشته باشد» و معادلات جهانی را تغییر دهد.
در اجرای این راهبرد بازسازی وجه مثبت کشوری، مهم ترین ابزارها، فن آوری و دانشی است که در نهایت به تغییر در نگرش مردم جهان نسبت به کشور و ملتی بینجامد و ناخودآگاه به یکی از سیاستمداران و فعالان بی مزد و مواجب کشور تبدیل گردد و دامنه نفوذ آن را تا کوچه و خیابان امتداد دهد.
دیپلماسی عمومی از طریق افکارسازی می کوشد تا قدرت رقابت کشوری را در صحنه بین المللی افزایش دهد، زیرا این افکار عمومی است که جهان قدرت را می سازد و آن را هدایت و رهبری می کند. بنابراین تاثیرگذاری بر افکار عمومی ملت ها به معنای قدرت بیش تر و نفوذ بی هزینه تر و سود بیش تر می باشد.
هر کشوری می کوشد تا دامنه قدرت و نفوذ خویش را افزایش دهد و نقش خود را در مجامع بین المللی و جهانی استوار سازد. دراین میان همدلی و همراهی ملت های دیگر با اندیشه ها و سیاست های دولتی می تواند به معنای نفوذ و قدرت بیش تر باشد. بنابراین دولت با همراهانی در کشورهای دیگر می تواند مقاصد خود را پیش برد بی آن که هزینه ای بپردازد.
یونس شکرخواه در تحلیلی درباره عملیات روانی و دیپلماسی رسانه ای، به دیپلماسی عمومی نیز اشاره کرده و درباره آن از منابع خارجی می نویسد: دیپلماسی عمومی (Diplomacy Public) در فرهنگ واژگان اصطلاحات روابط بین الملل که درسال 1985 توسط وزارت خارجه آمریکا منتشر شده این چنین تعریف شده است: «دیپلماسی عمومی به برنامه های تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آنها اطلاع رسانی و یا تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است؛ ابزار اصلی آن نیز انتشار متن، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو و تلویزیون
] و اینترنت[ است.» (دیپلماسی عمومی آمریکا 1381 ص 5).
هانس ان تاچ نویسنده کتاب ارتباط برقرار کردن با جهان درسال 1990 در تعریف دیپلماسی عمومی چنین نوشت: «تلاشهای رسمی دولت برای شکل دادن به محیط ارتباطی در کشورهای خارجی ای که در آنها سیاست های آمریکا اجرا می شود، تا بدین وسیله از میزان تاثیرات منفی، سو ء تعبیرها و سوء تفاهمها در زمینه روابط میان آمریکا و کشورهای دیگر کاسته شود.»
هیئت مأمور برنامه ریزی ادغام در وزارت خارجه آمریکا نیز درسال 1995، دیپلماسی عمومی را این گونه تعریف می کند: «دیپلماسی عمومی می کوشد منافع ملی ایالات متحده را از طریق مفاهیم، اطلاع رسانی و تأثیرگذاری بر مخاطبان خارجی ارتقا دهد.» سازمان اطلاعاتی ایالات متحده هم که بیش از چهل سال به صورت تخصصی در زمینه دیپلماسی عمومی فعالیت کرده است، معتقد است: «دیپلماسی عمومی به دنبال آن است که منافع ملی و امنیت ملی ایالات متحده را از طریق شناخت، اطلاع رسانی و تأثیرگذاری بر مردم کشورهای دیگر و گسترش گفت وگو میان شهروندان و نهادهای آمریکایی و همتایان خارجی آنها ارتقا دهد» (دیپلماسی عمومی آمریکا 1381 ص 6).