کلمه بحران معانی و تعاریف مختلفی دارد.
در یک نگاه کلی میتوان گفت: «بحران یک حادثه، واقعه و یا جریانی است که اتفاق میافتد و سیستم را از کارکرد منظم خودش باز می دارد.
یعنی حرکت منظم سازمان، مجموعه شهر یا سایر مجموعهها را طوری از کار می اندازد یا فلج میکند و یا باعث تاخیر در روند اجرای فعالیتها، ماموریتها و اهداف سیستم میشود.»
براساس چگونگی تعریف بحران، تعاریف و تعابیر متفاوتی از مدیریت بحران نیز ارائه شده است.
در این مقاله ابتدا به بیان این تعاریف و تدابیر و تشریح اثرات بحران در جوامع سپس به تعریف مدیریت بحران پرداخته میشود.
بحرانها انواع مختلفی داشته و دامنه بسیار گستردهای دارند، در یک نگاه کلی میتوان بحرانهایی که یک جامعه را تهدید میکنند را به سه قسمت تقسیم نمود:
1- بحرانهای ناشی از جنگ و درگیری بین کشورها.
2- بحرانهای ناشی از مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه
3- بحرانهای ناشی از بلایایی طبیعی.
که هر یک از انواع یاد شده خود به زیر گروههایی تقسیم میشوند.
صرف نظر از نوع و شکل بحران، امکان ارائه مدلی جامع برای مواجهه با بحرانهای مختلف وجود دارد.
تاکنون مدلهای مختلفی در این زمینه ارائه شده است.
در این مقاله پس از ارائه تعاریف یاد شده به ذکر رئوس اصلی یکی از این روشهای مواجهه با بحران پرداخته خواهد شد.
سپس این روش برای مواجهه با بحرانهای ناشی از حملات هوایی و موشکباران مناطق غیر نظامی مورد بررسی قرار میگیرد
1مقدمه
چرا بحران تا این اندازه فکر بشر را مشغول کرده است؟
بحران در طول تاریخ بشری همواره با انسان بوده است.
حملات غارتگرانه کشور گشایان به سرزمین های دیگر، سیل، زلزله ، هرج و مرجهای اجتماعی و صدها نوع وقایع دیگر، بحرانهایی هستند که نسلهای بشر همواره مجبور به تحمل خسارتها و صدمات ناشی از آنها بودهاند.
مروری بر آنچه در سدههای اخیر در ایران رخ داده، ما را به این نتیجه میرساند که ایران یکی از بحران خیزترین کشورهای جهان میباشد.
وقایع سیاسی و به تبع آن، نظامی اتفاق افتاده در ایران و همین طور بلاخیز بودن فلات ایران، بر این سخن مهر تائید مینهد.
به دلایل زیر ایران کشوری بحران خیز است:
- کشور ایران از نظر بلایای طبیعی یکی از 10 کشور بلاخیز دنیا است.
- 90درصد جمعیت کشور در معرض خطرات ناشی از حوادث طبیعی است.
- کشور ایران از نظر آمار وقوع حوادث در دنیا مقام ششم را دارد.
- کشور ایران، ام القرای کشورهای اسلامی است و در نتیجه مخاطرات نظامی و سیاسی بسیار بالایی دارد.
- ایران از نظر استراتژیکی و اقتصادی در نقطهای از جهان قرار گرفته که میتوان گفت: از بیشتر بحرانهای جهانی اثر میپذیرد.
به طور مثال جنگهای جهانی اول و دوم را میتوان نام برد.
همچنین جنگ آمریکا و عراق و ...
بنابراین لزوم داشتن یک مدیریت بحران قوی در ایران امری اجتناب ناپذیر مینماید.
چیزی که متاسفانه تنها در سالهای اخیر به آن پرداخته شده است.
در این مقاله تلاش ما این است که ضمن معرفی و تشریح بحران و ارائه یک تعریف دقیق از مدیریت بحران، به معرفی یکی از انواع بحرانهای نظامی یعنی بحرانهای ایجاد شده در بمبارانها و موشکبارانهای مناطق غیر نظامی بپردازیم.
2- تعریف بحران
2-1) بحران چیست؟
تصور کنید مدیر یک شرکت چند ملیتی و بزرگ هستید و در اولین روز کاری هفته خود را آماده میکنید که یک هفته کاری خوب و موفق را پشت سر بگذارید، صبح زود وارد اتاق کار خود میشوید و متوجه میشوید کارمندان شرکت شما به خاطر مسائل حقوقی دست به اعتصاب زدهاند.
هنوز موضوع برای خود شما روشن نشده است که با انبوهی از خبرنگاران رو بهرو میشوید.
شرکت شما دچار بحران شده است.
یا تصور کنید در نیویورک زندگی میکنید و شاهد انفجار برجهای سازمان تجارت جهانی هستید و امنیت شما و خانوادهتان دچار چالش شده است.
تردیدی نیست که شما در شهری بحران زده زندگی میکنید.
و یا خاطرات اولین روزهای 8 سال دفاع مقدس را به یاد بیاورید.
ایران و به خصوص سرزمینهای جنوبی و غرب آن دچار، بحران بودند.
به این اتفاقات میتوان وقوع زلزله و سیل و بسیاری موارد دیگر را نیز افزود.
در هر فعالیت گروهی، از فعالیتهای معمول در خانواده که نوعی حرکت گروهی محسوب میشوند تا شرکتهای تجاری، احزاب سیاسی، دولتها و جریانهای بزرگ بین المللی مشکلات و موانعی به وجود میآید که پویایی آن فعالیت، به نحوه عبور از مشکلات و موانع وابسته است.
به طور کلی حرکت مطلوب یک مجموعه، گذر از یک وضعیت و رسیدن به وضعیت جدید و بهتر است.
به همین علت رخ نمایی مشکلات جزء جدایی ناپذیر یک فعالیت محسوب میشود.
از این دیدگاه میتوان گفت مجموعه تلاشهای صورت گرفته در توسعه علوم مدیریت، در راستای استخراج روشهایی برای عبور موفقیت آمیز از این مشکلات و موانع هستند.
بحران، بروز ناگهانی نیروی یا مجموعهای از نیروهای مخالف و غیر قابل پیش بینی است که بنیاد و محوریت یک حرکت هدفمند را تحت تاثیر مخرب خود قرار میدهد و در صورت عبور نکردن، از آن، صدمات جبران ناپذیری به اساس حرکت وارد میآورد.کلمه بحران معانی و تعاریف مختلفی دارد.
سپس این روش برای مواجهه با بحرانهای ناشی از حملات هوایی و موشکباران مناطق غیر نظامی مورد بررسی قرار میگیرد
1مقدمه
چرا بحران تا این اندازه فکر بشر را مشغول کرده است؟
بحران در طول تاریخ بشری همواره با انسان بوده است.
حملات غارتگرانه کشور گشایان به سرزمین های دیگر، سیل، زلزله، هرج و مرجهای اجتماعی و صدها نوع وقایع دیگر، بحرانهایی هستند که نسلهای بشر همواره مجبور به تحمل خسارتها و صدمات ناشی از آنها بودهاند.
مروری بر آنچه در سدههای اخیر در ایران رخ داده، ما را به این نتیجه میرساند که ایران یکی از بحران خیزترین کشورهای جهان میباشد.
شرکت شما دچار بحران شده است.
یا تصور کنید در نیویورک زندگی میکنید و شاهد انفجار برجهای سازمان تجارت جهانی هستید و امنیت شما و خانوادهتان دچار چالش شده است.
به این اتفاقات میتوان وقوع زلزله و سیل و بسیاری موارد دیگر را نیز افزود.
در هر فعالیت گروهی، از فعالیتهای معمول در خانواده که نوعی حرکت گروهی محسوب میشوند تا شرکتهای تجاری، احزاب سیاسی، دولتها و جریانهای بزرگ بین المللی مشکلات و موانعی به وجود میآید که پویایی آن فعالیت، به نحوه عبور از مشکلات و موانع وابسته است.
از این دیدگاه میتوان گفت مجموعه تلاشهای صورت گرفته در توسعه علوم مدیریت، در راستای استخراج روشهایی برای عبور موفقیت آمیز از این مشکلات و موانع هستند.
بحران، بروز ناگهانی نیروی یا مجموعهای از نیروهای مخالف و غیر قابل پیش بینی است که بنیاد و محوریت یک حرکت هدفمند را تحت تاثیر مخرب خود قرار میدهد و در صورت عبور نکردن، از آن، صدمات جبران ناپذیری به اساس حرکت وارد میآورد.
بحران، بروز ناگهانی نیروی یا مجموعهای از نیروهای مخالف و غیر قابل پیش بینی است که بنیاد و محوریت یک حرکت هدفمند را تحت تاثیر مخرب خود قرار میدهد و در صورت عبور نکردن، از آن، صدمات جبران ناپذیری به اساس حرکت وارد میآورد.
تعریف فوق حاوی این نکات است: - بروز بحران به صورت ناگهانی و ضربتی است و نه تدریجی.
- در بحران، نیروی مخالف اساس و محوریت حرکت را تحت تاثیر قرار میدهد و نه شاخ و برگهای حرکت را.
- غیر قابل پیش بینی بودن بحران در طرح مدیریت بحران، نقشی اساسی دارد.
شاید بتوان گفت که بحران، قسمت اعظم انرژی ویرانگر خود را به واسطه غیر قابل پیش بینی بودن خود کسب میکند.
- در بحران قطع و انفصال روند طبیعی زندگی رخ میدهد.
(چنین انفصالی معمولا بسیار سخت و ناگهانی بوده و به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست.) - بحران اثرات مخرب بر تشکیلات اجتماعی مانند از بین رفتن و یا خسارت دیدن سیستمهای دولتی، ساختمانها، مخابرات و سرویسهای ضروری را به خود به همراه دارد.
- در بحران شاهد گسترش فزاینده نیازهای مردمی مانند سرپناه، غذا، پوشاک، کمکهای اولیه و درمانی و روانی هستیم.
2-2 تقسیم بندی کلی بحرانها تقسیم بندیهای زیادی برای انواع بحرانها میتوان در نظر گرفت.
یکی از مرسومترین تقسیم بندیهای به شکل زیر است: 1- بحرانهای ناشی از جنگ و درگیری بین کشورها.
2- بحرانهای ناشی از مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه.
3- بحران ناشی از بالایای طبیعی.
1) بحران های ناشی از جنگ: هدایت و کنترل کامل بحرانهای ناشی از جنگ در اختیار نیروهای مسلح است و سازمانهای دیگر در زمینههای مختلف با این نیروها همکاری میکنند.
2) بحران های ناشی از مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه: هدایت و کنترل این بحرانها بر عهده دولت است و نیروهای مسلح همکاریهای لازم را در بخش امنیتی انجام میدهند.
3) بحرانهای ناشی از بلایای طبیعی: این بحرانها شامل زلزله، سیل، سونامی و ...
میباشند و هدایت آنها توسط تیمی از مدیران مختلف کشوری و لشکری صورت میگیرد.
به طور کلی اثرات و خصوصیات بحران را میتوان در سه بخش زیر طبقه بندی نمود: الف- سطح جهانی؛ ب- سطح ملی؛ ج- سطح منطقهای 2-3) تاثیرات بحران در سطح افکار عمومی؛ وقوع بحران به ویژه بحرانهایی که به هر دلیلی مورد توجه عمومی قرار میگیرند به وجود آوردنده شرایطی خاص در جامعه است.
در فعالیتهایی که به هر دلیل با طیفی از مردم در ارتباط هستند بروز چنین شرایطی در طیف عامه مردم هم تاثیر میگذارد؛ چرا که آنها هم جزئی از جامعه هستند.
از این رو برخورد صحیح با بحران مستلزم شناخت تاثیرات عمومی و به ویژه بحران بر افکاری عمومی میباشد.
از جمله تاثیرات عمومی بحران می توان به موارد زیر اشاره کرد: (-3-2-1) تضعیف امنیت روانی در سطح افکار عمومی این حالت به ویژه در بحرانهایی که امنیت ملی را تهدید میکنند بارزتر است.
(2-3-2) بروز خلاءهای شدید خبری.
ویژگیهای غیر قابل پیش بینی بودن و سرعت بالای وقوع بحران و از سوی دیگر این بحران که عموما حالت امنیتی و جنبه محرمانه دارد، نوعی خلاء خبری را ایجاد میکند.
(2-3-3) وجود پتانسیل شکسته شدن قالبهای اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی، از ویژگیهای عمومی بحران توانایی آن در شکستن قالبها و چارچوبهای پذیرفته شده است.
به همین دلیل فرایند حرکتی بحران از این زاویه نیز باید مورد مداقه قرار گیرد.
(2-3-4) اثرات بحران در حوزههای اقتصاد عمومی برخی از بحرانها (به عنوان مثال بحران ناشی از وقوع جنگ احتمالی) مجموعه ای از فرایندهای مخرب در اقتصاد عمومی را پایهریزی میکنند.
از جمله چنین فرایندهایی میتوان به احساس کمبود و یا قحطی کاذب اشاره کرد.
(2-5-3) بحرانهای تعمدی.
گاهی برای انحراف افکار عمومی و برگرداندن توجه عمومی از مطالبی خاص و پنهان کردن موضوعی که نباید فاش شود و گاهی به منظور اغفال رسانهها از واقعهای خاص، از چنین روشهایی استفاده میشود.
بنابراین مکانیزم کنترل بحران باید در تحلیلهای خود این احتمال را هم در نظر داشته باشد.
(2-3-6) تضعیف مکانیزمهای امنیتی دولتی.
در بحرانهای شدید و کوتاه مدت به دلیل توجه مکانیزمهای امنیتی دولتی به بحران و غفلت از روالهای جاری، پتانسیل وقوع بزهکاریهای اجتماعی (مثل دزدی) افزایش مییابد.
در این شرایط افزایش توان امنیتی مجموعه مدیریت بحران، ضروری است.
(مانند آنچه در زلزله بم دیده شد.) (2-3-7) تاثیر عملکرد رقبا بر افکار عمومی.
بروز بحران، عرصهای بزرگ برای رقابت رقبا میگشاید.
بخشی از مکانیزم مقابله با بحران باید متوجه این عرصه رقابتی باشد.
2-4) فرصتهایی که بحران میتواند برای یک سیستم به همراه داشته باشد علی رغم تمامی پیامدهای خطرناک و جدی که به واسطه وقوع بحران حاصل میشود، به صورت بالقوه شرایطی را برای مدیران قابل فراهم میکند که جهش قابل توجهی در تیم تحت مدیریت خود صورت دهد و این به نحوه برخورد آنها بستگی دارد.
از جمله این شرایط میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: 2-4-1) قالب شکنی ساختار قبلی: یکی از مسائلی که مدیران با آن سرو کار دارند، قالبهای شکل گرفته است که راندهمان دلخواه را ندارند.
قالبهایی مثل ارتباطات درون یا بیرون مجموعهای و میزان فرمان پذیری کارکنان.
بحران یکی از بهترین قالب شکنها میباشد و یک مدیر ورزیده با استفاده از شرایط آمادگی خود و تجارب و قابلیتهای موجود به بهترین نحو از آن استفاده میکند.
2-4-2) ایجاد همدلی و همراهی بیشتر: عبور از بحران به عنوان یک هدف مقطعی کلی، مجموعه را تحت تاثیر یک همدلی و وحدت قرار میدهد که منجر به ایجاد تجربهای موفق در ذهن افراد شده و میتواند وحدتی ادامه دار را موجب شود.
2-4-3) محک نظام مدیریت: بحران، محکی عالی برای ارزیابی سیستم تحت مدیریت و مجموعههای مرتبط بیرون از سیستم میباشد.
ارزیابی تواناییهای مخالف سیستم از جمله قدرت حفظ تمرکز، توان تصمیم گیری، میزان هماهنگی، عملکردهای مدیران، میزان آمادگی و هوشیاری، آشکاری خلاءهای و نقاط ضعیف، میزان وفاداری و خیر خواهی و تعلق خاطر سازمانی پرسنل و ...
از این دسته هستند.
3) مدیریت بحران در حالی که در گذشته، نقش مدیر در بحران، محدود به شتافتن به محل (یا مورد) واقعه و کوشش در مهار کردن آن و جلوگیری از خسارت بیشتر بود، امروزه مجموعه نظریاتی وجود دارد که زمینه اصلی آن پیشنهاد این فکر است که مدیر باید بحران را پیش بینی و برای آن برنامه ریزی کند.
مدیریت بحران، علمی کاربردی است که به وسیله مشاهده سیستماتیک بحرانها و تجزیه و تحلیل آنها در جستجوی یافتن ابزاری است که به وسیله آن بتوان از بروز بحرانها پیشگیری نموده و یا در صورت بروز آن در خصوص کاهش آثار آن، آمادگی لازم، امداد رسانی سریع و بهبودی آن اقدام نمود.
- نجات و درمان مصدومین.
- کاهش خسارات مالی و اقتصادی.
- به حداقل رسانیدن مدت زمان مهار بحران.
- کنترل آثار روحی و روانی ساکنین.
- توجیه و هدایت افکار عمومی به منظور کمکهای ممکن.
- کنترل و کاهش اتلاف منابع.
- کنترل امنیتی منطقه بحران.
- افزایش ضریب امنیت در سطح کشور، منطقه و جهان.
- جلب و افزایش اطمینان و اعتماد افکار عمومی.
- افزایش کارایی و کار آمدی ارکان درگیر حضور در بحرانهای سایر کشورها (در صورت نیاز).
3-1- خلاصه یک مدل برای مواجهه با بحرانها در نگاه اول به نظر میرسد مواجهه با بحرانهای مختلف به دلیل ناشناخته و غیر مترقبه بودن آنها امری مشکل و محال باشد، حال آنکه مطالعات روی بحرانهای ثابت کرده است برای مواجهه با همه بحرانهای یک مکانیزم مشترک که شامل چهار بند اساسی میباشد، لازم است.
لازم به ذکر است موضوع این بحث بسیار گسترده تر از مجال این مقاله است در اینجا تنها به بیان این چهار بند اساسی بسنده میکنیم.
3-1-1 پذیرش و شناخت بحران چگونه میتوانید میزان آسیب پذیری در مواجهه با بحران را کاهش دهید.
ابتدا باید سیستمی برای مواجه با بحران داشته باشید، برای داشتن یک سیستم برای مدیریت بحران سطحی از اطلاعات و آگاهیها لازم است و در واقع باید یک بررسی همه جانبه قبل از وقوع بحران صورت گیرد.
این بررسی شامل موارد زیر میشود: - اطلاعات اجرایی و اداری عمومی.
- اطلاعات مدیریتی و برنامه کنترلی.
- آشنایی با احتمال وقوع و میزان و شکل آسیب رسانی یک بحران (انواع بحرانها).
- توصیف وظایف و گروهها.
این اطلاعات و شناخت از بحران در قالب یک مدیریت همشمند بحران به دست میاید که با توجه به نوع بحران انتخاب میشود.
3-1-2- آمادگی آمادگی بعد از مرحله پذیرش بحران میباشد و به مجموعه تدارکاتی و آمادگیهای لازم در مواجهه با بحران گویند.
الف- آمادگی و پیشگیری: که شامل فعالیتهایی میشود که برای پیشگیری از وقوع بحران باید انجام شود.
طبیعی است این فعالیتها با توجه به شناختی صورت میگیرد که از چگونگی بحران در اختیار مدیران قرار دارد و در قسمت 3-1-1 به آنها پرداخته شد.
ب- شناخت و دسته بندی وقایع و اقدامات متقابل: این فعالیتها معمولا در 3 مرحله پیش از بحران، حین بحران و پس از بحران صورت میگیرد و مستلزم انجام امور زیر میشود.
- به کار انداختن سیستم مدیریت بحران.
- به کار انداختن ابزارهای لازم برای اجرایی کردن طرح مدیریت بحران.
- به کارانداختن سیستم مدیریت بحران و استفاده از همه نهادهای مربوطه.
ج - واکنشهای برای تقلیل اثرات بحران بر بازماندگان.
مجموعه فعالیتهایی که برای حفاظت از بازماندگان بحران (شامل آسیب دیدگان و ...) و کاهش آسیبها و جلوگیری از اثرات بعدی بحران انجام میشود.
د- بازگشت به حالت عادی، مجموعه فعالیتهایی که برای بازگرداندن شرایط به حالت عادی قبل از بحران صورت میگیرد گفته میشود.
3-1-3- آموزش و باز آموزی آموزش نیروها و افراد عادی که به هر طریقی با بحران ارتباط دارند، سومین قسمت از فعالیتهایی است که باید در مواجهه با بحران انجام داد.
آموزش و بازآموزی یکی از فعالیتهای حساس و مهم در مدیریت بحران در جوامع میباشد.
که شامل قدمهای زیر میشود: الف- آنالیز وظایف: وقتی که یک برنامه مجتمع آموزشی طراحی میشود، ابتدا باید مهارتها، داشتهها و روشهای کاربردی ایفای نقش رضایتبخش در شرایط بحرانی دسته بندی گردند.
ب- گسترش دروس: سرفصلهای آموزشی باید از روی آنالیز وظایف مهارتها بدست آید.
ج- دستور العملها، کتابچههای آموزشی و سایر موارد آموزشی تدوین گردد.
د- نظام ارزشیابی که بعد از تدوین مجموعه دروس میزان آمادگی علمی نفرات برای مواجهه با بحران را نشان میدهد.
3-1-4- مدیریت اطلاعات یکی از مهمترین موارد در مواجهه با هر بحران، مساله مدیریت اطلاعات است که معمولا نادیده گرفته میشود.
در واقع با پایان یافتن مراحل اصلی مواجهه با بحران نمیتوان گفت کار به طور کامل به پایان رسیده است.
پس از بحران تمامی اطلاعات، مستندات و آموختههای مربوط به بحران باید جمعآوری و مستندسازی شود تا در الگو سازیها بعدی مورد توجه قرار گیرند.
4) استفاده از مدل پیشنهادی مواجهه با بحرانهای ناشی از بمباران و موشک باران مناطق غیر نظامی امروزه وقوع جنگ در جهان تقریبا به امری عادی تبدیل شده است.
زیاده جوئی قدرتها بزرگ نظامی و اقتصادی جهان و سوء استفاده فروشندگان بزرگ اسلحه، جهان را به میدان جنگ بین کشورهای کوچک و بزرگ تبدیل کرده است.
از سوئی دیگر، کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران که در مورد آرمانهای خود هیچ گونه تسامحی را پذیرا نیستند، در مقابل هجوم کشورهای بیگانه تسامحی را پذیرا نیستند، در مقابل هجوم کشورهای بیگانه سر تسلیم فرو نمیآورند.
صرفنظر از اینکه جنگ با چه انگیزههایی آغاز شده است و چه قدرت هایی در آن دخیل هستند، برای جامعه انسانی به عنوان یک بحران بزرگ محسوب میشود که زیانهای جانی، اقتصادی، روانی و ویرانیهای بسیاری را با خود به همراه دارد.
استفاده از روشهای غیر انسانی متاسفانه به روشی متداول بین کشورهای درگیر تبدیل شده است.
که واقعیتی تلختر از خود جنگ میباشد.
کم هستند کشورهایی که درگیر جنگ باشند و مناطق غیر نظامی آنها با حمله هواپیماها و موشکباران نیروهای دشمن مورد تعرض قرار نگیرد.
در این مواقع مردم غیر نظامی مستقیما وارد صحنه جنگ میشوند و دامنه بحران این بار به صورت مستقیم به محیط غیر نظامی کشیده میشود.
در این قسمت از مقاله سعی میکنیم به کمک روش ارائه شده در قسمت 3-1 برای مواجهه با بحران، الگویی برای مواجهه با بحرانهای مربوط به حملات هوایی و موشکباران مناطق غیر نظامی ارائه دهیم و به عنوان یک مطالعه موردی این بحران و روش های مواجهه با آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
اکنون مراحل، چهارگانه یاد شده در قسمت 3-1 را برای حالت بحرانی مورد نظر، بررسی قرار میدهیم.
5- پذیرش و شناخت بحران 5-1 علل و چگونگی رخ دادن بحران ملاحظه شد که عمده موارد مرتبط با پذیرش و شناخت بحران را میتوان در شناخت اثرات و شکل بحران و تقسیم بندی فعالیتها و وظایف سازمانها و ارگانهای مختلف در خصوص مواجهه با بحران و احتمال وقوع بحران تقسیم کرد.
در خصوص بمباران و موشکباران مناطق غیر نظامی میتوان این موارد را به شکل زیر بیان نمود.
حمله هوایی به مناطق غیر نظامی از هنگام جنگ جهانی اول آغاز شده و اکنون نیز بلااستثنا در تمامی جنگها متاسفانه به عنوان روشی غیر انسانی ولی مرسوم شناخته میشود.
اوج این حملات را میتوان در حمله تاریخی هواپیماهای امریکایی به هیروشیما و ناکازاکی دانست.
بمب اورانیومی فرو افتاده بر هیروشیما تا پایان سال 1945 میلادی در حدود 140 هزار نفر و در فاصله سالهای 1946 تا 1951 شصت هزار نفر را قربانی کرد.
بمب پلوتونیومی به کار گرفته شده در ناکازاکی نیز با این که قدرتی بیش از بمب هیروشیما داشت.
به خاطر شرایط جغرافیایی ناکازاکی (که در دو دره جدا از هم واقع شده) تلفاتی کمتر از هیروشیما یعنی نزدیک به یکصد هزار کشته بر جای گذاشت.
علت بمباران و موشک باران غیر نظامی را میتوان به شرح زیر عنوان نمود: الف- نزدیک بودن محل استقرار اهداف اقتصادی و نظامی به محل زندگی مردم معمولی که باعث اشتباه در هدفگیری و در نتیجه آسیب رسیدن به مردم و تاسیسات غیر نظامی میشود.
ب- تخریب روحیه، به ستوه آوردن مردم غیر نظامی و استفاده روانی از شرایط به وجود آمده در مناطق غیر نظامی و استفاده روانی از شرایط به وجود آمده در مناطق غیر نظامی جهت ضعیف کردن جامعه در دفاع و تحمیل اراده به نیروهای مقابل.
ج- منحرف کردن ذهن استراتژیستهای نظامی از میدان واقعی نبرد.
د- متحمل کردن ضربات اقتصادی سنگین به طرف مقابل و ناتوان کردن او در ادامه جنگ.
2- آسیبهای وارده به افراد و مراکز غیر نظامی بر اثر بمباران و موشک باران حملات هوایی آسیب های شدید و بعضا جبران ناپذیری را به مردم و تاسیسات غیر نظامی وارد میکنند، هر چند که دامنه این آسیبها و خسارات بسیار گسترده میباشد، در زیر تلاش کردهایم به یک دسته بندی نسبتا دقیق از آثار این حملات اراده دهیم: الف- آسیبهای جانی: در قسمتهای قبلی به چند مثال در این خصوص اشاره شد.
درصد توانایی یک انسان بدون سرپناه برای حفظ جان خود در مقابل حملات هوایی صفر میباشد.
حتی افرادی که در پناهگاههای معمولی قرار دارند، از درصد ایمنی بسیار پایینی در مقابل حملات سلاحهای پیشرفته و ویژه برخوردار هستند.
نگاهی به آمار و ارقام منتشر شده این واقعیت را به وضوح نشان میدهد، که جان انسانها بزرگترین هزینهای است که این حملات به یک جامعه تحمیل میکنند.
ب- آسیب دیدن تاسیسات و مراکز اقتصادی: امروزه توانایی و قدرت سلاحهای مهاجمین آنقدر زیاد است که حتی بتنهای مسلح با ضخامت چند متر هم گاهی قادر به جلوگیری از نفوذ این سلاحها نیستند.
ضربات مهلک این سلاحها منجر به از کار افتادن مراکز حیاتی مانند: نیروگاهها، سیستمهای توزیع آب و سوخت شده و علاوه بر ضررهای جبران ناپذیری که برای آینده به جای میگذارند، مناطق غیر نظامی را با اختلال اساسی روبرو میکند.
ج- اختلال در سیستمهای حیاتی: آب،غذا، برق، سوخت و ...
نیازهایی هستند که در صورت نبودن آنها یک جامعه کاملا به صورت بحرانی در میآید.
آسیبهای وارده بر اثر موارد فوق بدون تردید بر روی این عوامل حیاتی تاثیر ویژه خواهند گذاشت.
به این لیست موارد درمانی و بهداشتی را باید افزود.
شیوع عفونت، افزایش تعداد آسیب دیدگان حملات نظامی و مسائل پیش آمده بر اثر کمبود دارو و مواد غذایی (در صورت ادامه روند حملات) میتوانند دردسرهای بزرگ را برای جامعه و مدیران آن به وجود بیاورد.
د- مسائل امنیتی: ناامنی در سطح اجتماعی یکی دیگر از چالشهایی است که حمله هوایی به مناطق نظامی با خود در پی خواهد داشت.
سو استفاده مخالفان رژیم از یک سو و فعالیت های بزهکاران اجتماعی (نظیر سرقتهایی که بعد از بمباران از مناطق آسیب دیده صورت میگیرد و یا احتکار مواد حیاتی و مهم) از سوی دیگر بر بحران به وجود آمده دامن میزنند.
ه- جنبههای روانی: شاید مهمترین هدف بمبارانها و موشکباران مناطق غیر نظامی وارد آوردن ضربههای مهلک روانی به جامعه باشد.
به این دلیل در این قسمت به تفصیل بیشتری به این مطلب میپردازیم.
[یکی از هدفهای اصلی حکومتهای درگیر جنگ در بمباران هوایی مراکز صنعتی و غیر نظامی و یا حتی نظامی، تضعیف روحیه شهروندان و نیروهای رزمی آن کشورها و تهییج آنان برای ترک صحنه نبرد و قیام علیه حکومتهای خویش است.
برخی از تحلیلگران نظامی بر این باورند که بمبارانهای هوایی موجب تقویت روحیه مردم و افزایش حمایت آنان از رژیم حاکم بر کشورشان میشود.
مهمترین حامی این رویکرد، موسسه «بررسی بمباران استراتژیک ایالات متحده آمریکا» است،با این باور که بمباران شهرها و مردم غیر نظامی، سرمایه گذاری هنگفت در زمینهای کاملا غیر اثربخش است؛ در عین حال، بسیاری از مطالعات دیگر، نتایجی مغایر با یافته ادعاهای این موسسه ارائه دادهاند.
افزون بر آن، عقل سلیم حکم میکند بپذیریم که مردم غیر نظامی نه تنها نسبت به تخریب خانهها و شهر و روستای خود و کشته شدن عزیزانشان بر اثر بمباران بیتفاوت نیستند بلکه این پیامدها موجب تضعیف روحیه آنان و پدید آمدن زمزمههای پایان جنگ در میان آنان میگردد.
به طور کلی بسیاری از مطالعات حاکی است که بمبارانهای جنگ جهانی اول و دوم اثر ویران کنندهای بر شهروندان کشورهای مورد یورش هوایی بر جای نهاده است؛ مثلا بمباران لندن توسط آلمان، علاوه بر اینکه خشم و نفرت مردم آن شهر را نسبت به آلمانها افزایش داد، آنها را از حکومت بریتانیا نیز متنفر ساخت؛ در عین حال، محققانی که به بررسی و مقایسه تاثیرات روانی ناشی از بمبارانهای جنگ جهانی اول و دوم پرداختهاند، اذعان دارند که در جنگ جهانی دوم، رفتار مردم در برابر حملات هوایی نسبت به جنگ اول شجاعانه تر بوده است؛ دولتهای مورد یورش حملات هوایی، اغلب برای کاهش میزان تاثیرات روانی بمبارانها بر مردم در برآورد و اعلام ویرانیهای ناشی از بمبارانها به دو گونه متفاوت عمل میکند.
آنها یا تمایل به اغراق گویی دارند و میزان ویرانیها را بسیار بیشتر از رقم خسارات واقعی اعلام میکنند و یا تمایل به بیاهمیت جلوه دادن خسارات دارند و رقم واقعی را بیان نمیکنند.
نوع اول، یعنی «اغراق گویی» به منظور محکوم ساختن دشمن نزد افکار عمومی و جنایتکار جنگی معرفی کردن او، رایجتر است.
شیوه دوم دست کم گیری هنگامی صورت میگیرد که کشور مورد یورش قصد داشته باشد به دشمن خود بقبولاند که جنگ را نخواهد باخت و تحمل مردمش بیش از آن است که او میپندارد؛ به عبارت دیگر کشور مورد یورش به بیاعتنایی وانمود میکند.
بیم از شورش مردم نیز یکی از علتهای متوسل شدن دولتها به شیوه دست کم گیری است؛ یعنی آنان بیم آن دارند که مردم با اطلاع یافتن از عمق ویرانیها و تلفات، دولت خویش را مجبور به متارکه جنگ کنند.
نکته دیگری که در بمباران های هوایی باید بدان توجه کرد، واکنش متفاوت مردم و وابستگان به حکومت کشور مورد یورش در برابر بمبارانها است.
فرماندهان رده بالای نظامی و دولتمردان نه تنها ممکن است متاثر از بمبارانهای هوایی از رسیدن به هدفهای خود در ادامه جنگ صرفنظر نکنند، بلکه چه بسا ممکن است آنان بمبارانها را دستاویز ادامه جنگ قرار دهند؛ حال اینکه واکنش مردم در برابر حملات هوایی به گونهای دیگر است.
مخالفان جنگ و یا مخالفان دولت پس از مورد یورش هوایی قرار گرفتن کشورشان جسورتر میشوند و مخالفتهای خود را آشکار میسازند و حتی ممکن است مردم را به شورشهای همگانی تشویق کنند و در واقع این عده از بمباران هوایی کشورشان بیشترین بهره برداری لازم را به نفع خود بکنند.
روحیه بیطرفها نیز ممکن است تحت تاثیر بمباران ضعیفتر شود و برخی از آنان آماده پیوستن به صف مخالفان کردند، اما طرفداران پر و پا قرص حکومت و جنگ یک کشور علیه کشور دیگر نه تنها تحت تاثیر بمبارانها روحیه خود را نمیبازند و علیه کشور و حکومتشان شورش به راه نمیاندازند، بلکه خشم و نفرت آنان نسبت به دشمنشان افزایش مییابد و سران کشورشان را برای انتقام جویی از دشمن تحت فشار قرار می دهند.] 3- تقسیم بندی نیروهای فعال در بحران: - نیروهای نظامی و انتظامی حاضر در مناطق غیر نظامی.
- سازمانهای امداد و پزشکی.
- نیروهای هلال احمر و صلیب سرخ.
- سازمان آتش نشانی.
- شهرداریها.
یک نمونه: جنگ شهرها در طول جنگ تحمیلی ایران و عراق به عنوان نمونه ای از بمباران ها و موشک بارانهای هوایی ،حملات پی در پی هوایی و موشکی به نقاط مسکونی شهرهای ایران طی نزدیک به 8 سال دفاع مقدس، به چهار دوره تقسیم شده است که آخرین دوره جنگ موسوم به (جنگ شهرها) از تاریخ 23/11/66 آغاز میشود و این در حالی است که از تاریخ 22/1/65 تا تاریخ مذکور طی حملات رژیم بعثی عراق 4900 تن از کودکان، زنان و مردان بیگناه در شهرهای ایران شهید و 23 هزار تن مجروح شده بودند.