بیش از پنجاه سال است که دست اندرکاران مسائل نظامی جهان با مفهوم جنگ الکترونیک آشنا هستند. جنگ الکترونیک در واقع چیزی نیست جز تلاش برای «خوب دیدن دشمن» و در عین حال «دیده نشدن توسط او» به عبارت دیگر هر گونه تکنیک و تکنولوژی تأثیرگذار بر وسائل الکترونیکی که توانایی عمل کرد یک سیستم دفاعی را کاهش میدهد جنگ الکترونیک نام دارد.
و هر گونه تکنیک و تکنولوژی که جهت حذف اثرات مخرب سیستمهای جنگ الکترونیک در سیستمهای دفاعی به کار میرود دفاع الکترونیک نام دارد.
امروزه بهترین مانع در مقابل بروز جنگ بین کشورها داشتن ارتشهای قدرتمند، قابل انعطاف و با قابلیت پاسخگویی سریع میباشد.
بیان چنین ارتشهایی که امروزه تعداد و امکانات آنها روبه ازدیاد است، بر مخابرات استوار میگردد. موضوع مخابرات نظامی خصوصاً زمانی که همه نیروهای نظامی یک کشور «زمینی، هوایی، دریایی و … » باید در صفحه واحدی از عملیات با یکدیگر کار کنند، موضوعی بسیار گسترده و پیچیده است.
سیستمهای مخابراتی مورد استفاده در چنین شرایطی باید دارای واکنش سریعتر، قابلیت اطمینان و ماندگاری بیشتر، عدم آسیبپذیری بالاتر و قابلیت همکاری بیشتر بین واحدها باشند.
همچنین این سیستمها باید قادر به کنترل خود باشند تا بتوانند آسیبپذیری را کاهش داده و به عبارتی خود درمان باشند.
بنابراین در جنگهای آینده پیروزی با طرفی خواهد بود که بتواند فضای الکترومغناطیسی را بهتر کنترل کند و چنین است که سرمایهگذاری در زمینه جنگ الکترونیک و خرید و فروش ادوات آن حجم و رشد سالانه شگفتانگیزی را نشان میدهد. در کشور ما نیز ضرورت دارد، همچون سایر کشورها، کارشناسان و محققین این حوزه خاص فراگرد هم آمده و با ارائه یافتهها و تجارب ارزنده خود از پیشرفت جهانی و فعالیتهای داخلی، رشد توسعه و تعمق این رشته خاص را در عرصههای مختلف کاربردی و تحقیقاتی تسریع کرده و باید، و شایدهای علمی و آموزشی را در معرض نقد آگاهانه قرار دهند.
اهمیت اقدامات جنگ الکترونیک:
استفاده گسترده از تجهیزات الکترونیکی مانند رادارها و مخابرات به طور مستقل و یا مانند موشکها و هواپیماها به صورت همراه و جزئی از سلاحهای نظامی دفاعی، صورت میپذیرد که در هر حال کاربرد صحیح آنها بهر صورتی که باشد، باعث ارتقاء سرعت، وقت و قدرت نظامی شده و موجب میگردد تا ضریب موفقیت در جنگهای امروزی بالا رود. نتیجه سخن اینکه در پرتو این کاربرد، شرایط میادین نبرد بگونهای رقم زده شده است که امروزه این میدانها علاوه بر ایجاد عمق، پهنا و فضا، دارای بعد چهارمی بنام «قلمرو طیف امواج الکترومغناطیسی» هم شدهاند. این بعد آنچنان در تمامی زوایا و نقاط صحنههای نبرد نفوذ و رسوخ کرده است که شاید بتوان گفت بدون توجه به آن پیشرفت در سایر ابعاد جنگ هم امکان پذیر نخواهد بود. با آنکه این قلمرو (طیف امواج الکترومغناطیسی) نیز همانند زمان بطور فیزیکی ملموس و مشهود نمیباشد، ولی دارای اثرات و نتایجی است که ارزش حضور آن را تأیید می کند. از طرف دیگر مطرح شدن نگرش سیستمی نسبت به جنگها و منازعات بشری در قالب اصول و تئوریهای فرماندهی و کنترل، نیروهای نظامی و درگیر را آن چنان به ارتباطات قوی و پیچیده هدایت و به کنترلهای سریع و تصمیمگیریهای قاطع و به موقع نیازمند کرده است که نقش تجهیزات الکترونیکی و مخابراتی در اجرای این اصول و شیوهها را انکار ناپذیر و هر اقدامی بدون آنها را امکان ناپذیر می نماید. همچنین ضرورت شناسائی رقبا و دشمنان در صحنههای جهانی و اطلاع از شرایطی که کشور را جهت ایفای نقش منطقهای و جهانی و حداقل حفظ موجودیت خود، توانمند میسازد از اهمیت زیادی برخوردار میباشد.
لذا اهمیت و ارزش بدست آوردن اطلاعات و آگاهیهای کیفی، دقیق و سریع بیش از بیش مشخص میشود. با توجه به موارد فوق ، جا دارد که این دوران را «عصر اطلاعات» نامگذاری نماییم.
بنابراین کشوری که دارای اطلاعات کافی در امور استراتژی و تاکتیکی نباشد همانند یک عنصر کور و کر، ضعیف و منفعل عمل خواهد کرد. لذا استقباط میشود که استفاده از تشعشعات الکترومغناطیسی ناشی از وسایل و تجهیزات الکترونیکی دشمنان و رقبا میتوانند بعنوان یکی از مهمترین و غنیترین منابع کسب اطلاعات مطرح گردد.
با این استدلال است که در حال حاضر بعلت ارزش و اهمیت اطلاعات، آنرا فرد چهارم میدانند . از سوی دیگر پیش بینی می گردد در نبردها و جنگهای آینده میتوان از سه نیرو و قوه قدرتمند هستهای شیمیایی و الکترونیکی بهرهمند شد. اما از آنجائی که قدرت تخریب سلاحهای هستهای زیاد بوده و اثرات ناشی از آن زیانبار است، کشورهای واجد این سلاح صلاح نمیدانند که از آن استفاده نمایند، زیرا خودشان هم بنحوی متضرر خواهند شد. از این رو آنرا بصورت یک عنصر بازدارنده مقبولتر میدانند . بدلایل مختلف و از جمله بعلت زشتی و قبحی که سلاحهای شیمیایی در جوامع بشری پیدا کرده است، استفاده وسیع از این سلاحها هم توصیه نمیگردد. اما به لحاظ اینکه سیستمهای الکترونیکی دارای اینگونه محدودیتها نبوده و حتی ارکان استفاده از آنها در سلاحهای هستهای و شیمیایی هم وجود دارد، لذا چنین نتیجهگیری می شود، جنگهای آینده شاید به احتمال ضعیف هستهای یا شیمیایی باشد ولی بطور مسلم الکترونیکی خواهد بود. جهت روشنتر شدن بیانات فوق در اهمیت و ارزش جنگ الکترونیک در امور نظامی نمونه ای از استفاده آمریکا در بکارگیری تجهیزات الکترونیکی و امواج الکترومغناطیسی در کنترل و هدایت واحدهای تابعهاش در جهان در شرایط بحرانی و استراتژیکی و همچنین جمعآوری اطلاعات از اقصی نقاط جهان بیان می شود.
این سیستم که بخش قابل توجهی از سیستم فرماندهی و کنترل جهانی آمریکا را تشکیلی می دهد، سیستم مخابرات ماهوارهای MIL STAR [1]میباشد که شیطان بزرگ سالهاست روی آن سرمایهگذاری کرده است. ملاحظه میشود که کلیه واحدهای عملیاتی، تاکتیکی و استراتژیکی و نیز واحدهای جمعآوری اطلاعات در نقاط مختلف جهان بصورت یک مجموعه یکپارچه درآمده است تا آمریکا و غرب بتوانند با سرعت و دقت بیشتر در جریان امور قرار گرفته و سریعاً قادر باشند، در موارد ضروری عکسالعمل لازم را بکار ببندند.
از این سیستم جهت ارتباط هدایت نیروهای واکنش سریع آمریکا از جمله در خلیج فارس و خاورمیانه استفاده مؤثری شده است. همچنین میتوان از قابلیت مقابله با سیستمهای شنود و اختلال و نیز ارتباط بموقع و مطلوب با نیروهای متحرک تاکتیکی در نقاط مختلف جهان، بعنوان خصوصیت بارز دیگر این سیستم یاد کرد. بنابراین با توجه به مطالبی که بیان شد، میتوان به اهمیت و ارزش تجهیزات الکترونیکی و بطور کلی طیف امواج الکترو مغناطیسی پی برد. ضمناً مشاهده می شود که اصولاً در قبال بهرهبرداری از اینگونه تجهیزات، مقابله و ضدیت با آنها نیز از اهمیت و ارزش مشابه برخوردار خواهد بود. در اینجاست که وجود ضرورت اقدامات جنگ الکترونیک با توجه به تعاریف ارائه شده، نقش اساسی در امور نظامی پیدا کرده و جایگاهی سرنوشت ساز در جنگهای مدرن امروزی به خود یافته است و این امر تا آنجا پیشرفته است که بصورت یک اصل و دکترین نظامی درآمده و مطرح میگردد که:
«هر نیرویی که بتواند در آینده طیف امواج الکترو مغناطیسی را تحت تسلط خود داشته باشد، طرف پیروز میدان نبرد خواهد بود.»
[1] - MILTARY Startegtc/ Tactical aRelay system.