آنچه در این تحقیق آمده است شرحی بسیار اجمالی در مورد خودکشی و علل آن می باشد.
دراین تحقیق برآن بودیم تا درابتدا تعریف مختصری ازخودکشی ،علل آن وراه های پیشگیری از خودکشی را ارائه دهیم.
نظریات جامعه شناسان را بررسی کنیم و سرانجام نگاهی اجمالی به پدیده ی خودکشی درایران داشته باشیم و به همین منظورمطالب را به دوبخش نظری خودکشی و بررسی تجربی خودکشی تقسیم کردیم.
بررسی نظری خودکشی:
-1 خودکشی :
پدیده خودکشی که ازعوارض مهم دنیای صنعتی عصرحاضراست بیشترمتأثر از نا به سامانی ها ،اختلال های روانی و نابرابری های اجتماعی است .
دورکیم درکتاب ” تقسیم کار ” خود براین اعتقاد است که ” خودکشی همراه با تمدن ظاهر می شود و یا حداقل آن چه به شکل خودکشی در جوامع فروتر ملاحظه می شود ، خصوصیات ویژه ای دارد .
” ( دورکیم ، ۱۳۵۹: ۲۸۴) (ستوده ،۱۳۷۸ : ۲۳۶ )
در سال ۱۷۳۷ دفونتن برای نخستین بار کلمه Suicideدرفرانسه به کار برد که بعداً آکادمی علوم فرانسه در سال ۱۷۶۲ آن را پذیرفت .
( اسلامی نسب ،۱۳۷۱ :۷۳ )
باتاموردراثر خود “جامعه شناسی” ،آورده است که دورکیم درتحقیق خود قصد آن داشته که بین میزان خودکشی و درجه ی پیوستگی افراد درگروه های اجتماعی ( همبستگی و انسجام اجتماعی) رابطه برقرارکند ومعتقد است که هدف دورکیم این بود که میزان خودکشی در گروه های مختلف اجتماعی را به خصایص مشخصه ی این گروه ها ربط دهد و به این طریق علل اجتماعی خودکشی را کشف نماید .
( باتامور، ۲۵۳۵ : 51,25)
دورکیم طبیعت بشر را با رجوع به مفهوم واقعیت های اجتماعی تبیین می کند .
به نظر وی واقعیت های اجتماعی طرق عمل کردن ، فکر کردن و احساس کردن است که تا حدودی بین شماری از مردم مشترک است که این واقعیت ها نسبت به افراد اموری خارجی و بیرونی محسوب می شوند و بر وی اقتدار آمرانه ای را اعمال می کنند.
( محسنی تبریزی ،۱۳۷۳ : ۱۲۰ )
درزندگی شهرنشینی کنونی، جمعیت بسیار زیاد درشهرها وعدم تجانس افراد با هم واحساس غربت ، تنهایی وکم شدن تعداد افراد خانوادهها و کاهشیافتن محبت خانوادگی ،افزایش استقلال فردی ،همچشمیها و پیداشدن آرزوهای دور و دراز زندگی مادی ، خواستنها و نتوانستنها ، فرارازخانواده و پناهبردن به اجتماع نا آشنا ، سرگشتگی درمیان ارزشهای متضاد زندگی شهری جدید، ناتوانی درمبارزه با دشواری ها وشکستها و نومیدیها، محرومیت درعشق توام با فقر مادی وسرانجام ضعف یا رنجوری شخصیت آن چنان ناراحتیهایی ایجاد می کند که فرد خود را در نابودی وپوچی جستجو می کند و دست به خودکشی میزند
تعریف خودکشی :
خودکشی از آسیب های مهم فردی و اجتماعی است که به طور متوسط در میان معتادان و بیماران روانی بیشتر است .فرد خودکش بر این باور است که در زندگی به اهداف و امیال خود نرسیده است و زندگی مفهوم خود را از دست داده است ومرگ بهترازآن قلمداد می شود.
( قائمی، ۱۳۶۴: ۱۱۳-۱۱۲)
خودکشی در لغت نامه ی دهخدا به معنای ” خود را به وسیله ای کشتن ، انتحار ، کار زیاد کردن ، کوشش بسیار ” آمده است.( لغت نامه ی دهخدا ،۱۳۴۷: ۸۴۸ )
امیل دورکیم (۱۹۱۷-۱۸۵۸) دراثر معروف خود به نام خودکشی آن را پدیده ای اجتماعی به شمار آورده و چنین تعریف می کند :
خودکشی” عبارت است ازهرنوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار منفی یا مثبت خود قربانی است که می بایست چنان نتیجه ای به بار آورد .” (دورکیم ،۱۳۷۸ :۶ )
هم چنین می توان به تعریف دشه اشاره کرد که می گوید : ” اقدامی معمولاً از روی آگاهی برای سر به نیست کردن خود به آن ترتیب که مرگ هدف یا وسیله باشد .” ( ریئس دانا ،۱۳۸۰ : ۱۷۲ )
آشیل دلماس نیز خودکشی را عبارت می داند از ” عملی که به وسیله ی شخص برای معدوم ساختن خود انجام می دهد ، در حالی که اختیار مرگ و زندگی در حیطه قدرت اوست و از لحاظ اخلاقی موظف به انجام این عمل نمی باشد .
“ ( اسلامی نسب ،۱۳۷۱ : ۷۳ , ۷۴)
مین جر روانشناس ، میل به مرگ را نزد فرد خودکش آرامشی می داند که دراثر تنشهای جامعه _ محدودیت های اجتماعی واخلاق ،که توانسته مانع ازرهاشدن انرژی پرخاشگری و جنسی فرد شود ودر نهایت فشار داخلی پدید می آورد – به آن دست پیدا کرده است .
( ریئس دانا ) ، ( ۱۷۸ : ۱۳۸۰ )
ژان باچلر در کتاب خودکشی خود در مورد خودکشی گریز کرایانه می نویسد که ” انسان با خودکشی کردن سعی می کند از روبرو شدن با شرایط غیر قابل تحمل زندگی فرار کند.” به عبارت دیگر وی خودکشی را خروج از شرایط نامساعد ودشوار زندگی می داند.
(اشنایدمن ،۱۳۷۸ : ۱۷۸)
پس در مجموع می توان نتیجه گرفت که خودکشی عملی است آگاهانه و کاملاً ارادی که فرد برای پایان دادن به زندگی خویش انجام می دهد
Suicideبه معنی خودکشی دال بر همین عمل است که دفونتن اولین بار آن را به کار برد ؛ به اعتقاد ” ریمون آرون” کردار مثبت مثل عمل فردی که برای خاتمه دادن به زندگی گلوله ای درشقیقه اش خالی می کند و کردارمنفی عمل فردی است که خانه درحال سوختن را ترک نمی کند .
فردی که اقدام به خودکشی می کند از نتیجه عمل خود آگاهی دارد و این مهم ترین مسئله در تشریح و تبیین پدیده خودکشی است.
برخی مانند ارسطو خودکشی به منظور فداکاری ( دگرخواهانه ) را خودکشی محسوب نمی کنند ؛ ارسطو خودکشی را عملی برای معدوم ساختن فرد توسط خودش می داند که” به منظور فداکاری نمی باشد ،یعنی فرد برای قربانی شدن به انتحار دست نمی زند “. اما اسکیرول که دورکیم در کتاب خودکشی به نظر وی اشاره کرده نظری عکس نظریات یاد شده دارد ، اسکیرول معتقد است که “در خودکشی تمام خصوصیات دیوانگی دیده می شود .” او با استناد به این نظر نتیجه می گیرد که خودکشی عملی غیر ارادی است و نباید تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد .
دانامردیث لیزاردی در رساله ی دکترای خود معتقد است که اگرچه بسیاری از تحقیقات نشان دهندی این است که اکثر افرادی که اقدام به خودکشی می کنند ،ذهن بیمار دارند اما این نظریات را نمی توان به همه ی بیماران روانی تعمیم دادو معتقد بود که آنها در طول بیماری خود حتماً یک بار به خودکشی اقدام می کنند.
انستیتو ملی بهداشت روانی امریکا “خودکشی را تلاشی آگاهانه برای خاتمه دادن به زندگی شخصی توسط خودش می باشد که ممکن است این تلاش به اقدام تلاشی فقط به شکل احساسی در فرد بماند .(انستیتو روانشناسی ایران ) (آرون ، ۱۳۸۱ :۳۷۶ )(اسلامی نسب ،۱۳۷۱ :۷۳) (نصرآبادی ،۱۳۸۲ :۴) (دورکیم ،۱۳۷۸ :۲۲(
1 – ۲ - رفتار های قبل از خودکشی:
معمولاً افرادی که اقدام به خودکشی می کنند دارای برخی خصوصیات رفتاری مشترک هستند ؛ اغلب در سطح اقتصادی پایین جامعه قرار دارند و یا این که دچار افسردگی می باشند.
اضطراب مزمن ، افسردگی ، تهدید به خودکشی و … از نشانه های مهم رفتاری هستند که منجر به خودکشی می شوند .
این افراد اغلب تصور می کنند که با مشکلی بزرگ وغیر قابل تحمل روبه رو هستند که تنها چاره باقی مانده مرگ است .( تایلر،۱۳۷۶:۴۶,۴۵ (
رفتارهای خودکشانه نتیجه تعامل پیچیده عوامل پزشکی _ اجتماعی و خانوادگی می باشد .
تغییرات اجتماعی که ممکن است با افزایش خودکشی جوانان مرتبط باشد عبارتند ازعوامل افزایش دهنده ی افسردگی کودکی ، کاهش ثبات خانوادگی و افزایش دسترسی به سلاح .
(طباطبایی ،۱۳۸۴ :
رفتارهای خودکشانه نتیجه تعامل پیچیده عوامل پزشکی _ اجتماعی و خانوادگی می باشد .
(طباطبایی ،۱۳۸۴ : ۲۷( دراروپا بزرگترین موج خودکشی جوانان طی جنگ جهانی بودو ازدلایل آن می توان به بیکاری دسته جمعی ، ناکامی های ناشی ازآن حتی در بین افراد با تحصیلات بالا ، کاهش اعتقادات مذهبی ،مدارا با رفتارهای بحرانی در خرده فرهنگ جوانان و اثرات طلاق بر کودکان اشاره کرد .
( محمدی ، ۱۳۸۳: ۲۱۴( عوامل بسیاری به نسبت های خودکشی بستگی دارند مانند جنس مذکر ، بیوه گی ، مجرد یا مطلقه بودن ، تمرکز جمعیت ، بحران های اقتصادی ، سکونت در کلان شهرها و شهر های بزرگ ، سابقه اختلافات خانوادگی در زمان کودکی ،اختلالات روانی و بیماری های جسمی .
(استنگل ،۱۳۴۷ :۲۳ ( می توان عومل مؤثر برشیوع خودکشی را به صورت زیر دسته بندی کرد: جنس: در تمام سنین مردها سه برابر زن ها خودکشی موفق داشته اند در حالی که زن ها سه برابر مردها اقدام به خودکشی می کنند .
سن :خودکشی و بیشتر از آن ژست و فکر خودکشی در نوجوانان افسرده دیده می شود .
(خودکشی سومین عامل مرگ ومیر نوجوانان است( مذهب: میان یهودیان و کاتولیک ها ، خودکشی نسبت به پروتستان ها کمتر است ومیان مسلمانان به خصوص طبقات مذهبی که ازایمان بیشتری برخوردار باشند تصورمی شود از تمام مذاهب کمتر باشد.
وضعیت تأهل : خودکشی میان افراد مجرد دوبار بیشتر از افراد متأهل است و برای مطلقه وبیوه چهار تا ده بار بیشتر از کسانی است که با همسر خود زندگی می کنند.
شغل.
نژاد : در امریکا اغلب خودکشی سفیدپوستان از سیاه پوستان بیشتر است.
شرایط اقلیمی : اثربادهای خنک مثل ” فون” دردرههای کوه آلپ وحتی در شمال ایران ، به ویژه درگرگان ، باعث حالت تهییج و تشویش بالایی میشود .خطرات خودکشی در هوای خشک قارهای، یا در بهار هنگام افزایش فشار جوی افزایش مییابند.
سلامت جسمی وروانی محیط زندگی : زندگی در شهرهای بزرگ خطر اقدام به خودکشی را افزایش می دهد.
(اسلامی نسب ،۱۳۷۱ :۸۷-۸۵) (اشراقی ، مجله جغرافیای ایران) ۱ – 1 – ۲ - شاخص های مهم رفتاری قبل از خودکشی: افسردگی ؛ افسردگی به معنی Depression و افسردگی به معنی Melancholyغم زدگی گیسختگی در روابط صمیمانه ی شخصی سابقه ی خودکشی در خانواده سابقه ی اقدام به خودکشی فرد انزوای اجتماعی الکلسیم و اعتیاد فقر ومحرومیت مزمن رفتارهای پرخاشگرانه در خانه یا محیط اجتماعی صحبت مستقیم یا غیر مستقیم درباره ی خودکشی تغییرات ناگهانی در رفتار مانند بی قراری غیرعادی ، ناآرامی و یا انتقال از افسردگی به حالت خوشی و شادمانی که باعث پوشاندن حالات روانی اصلی می شود.
بیماری های روانی از دست دادن ،همسر ،والدین ،فرزندان ،نزدیکان و دوست صمیمی سابقه بستری شدن در بیمارستان روان پزشکی آزار و رنجیدگی از نوع غیر قابل تحمل برای فرد (طباطبایی ،۱۳۸۴ : ۲۸)(تایلر ،۱۳۷۶ :۴۶,۴۵ ) (اسلامی نسب ،۱۳۷۱ : ۲۶۰ ) 2 – ۲ – ۱ - افسردگی : همان طور که قبلاًاشاره شد افسردگی از مهم ترین رفتارهای منجر به خودکشی است ؛ احساس بی ارزشی، احساس گناه و اندیشیدن درباره مرگ،خودکشی یا اقدام به خودکشی از شایع ترین نشانه های افسردگی است ؛ فاربر و ولیمتن (۱۹۷۰) بیان کرده اند که هنگام افسردگی شدید ،شخص معمولاً دوراندیشی خود را از دست داده و از لحاظ عاطفی ، توانایی حل مشکلات را نداشته وبه دلیل محدودیت جریان فکری قادر به انتخاب راه حلی جز خودکشی نیست .(کلمن،۱۳۷۶:۶۷۷( و نیز گفته شد که منظور افسردگی به معنی Depression و افسردگی به معنی Melancholy است .
علایم Depression عبارتند از : اختلال در اشتها ، اختلال در خواب ، فقدان انرژی ،احساس بدبینی ،هیجان روانی و حرکتی ، گاهی غمگین و گاهی شاد وهیجانی اشتغال ذهنی در مورد مرگ و خودکشی ،خستگی پذیری.
علایم Melancholy عبارتند از: بی خوابی ،سوءهاضمه ،منزوی و غیر فعال شدن ،خودداری از حرف زدن و خوردن ،احساس شدید تقصیر و گناه و بیچارگی، اضطراب و گریه بی اراده ، اعتراف نکردن به افسردگی اشاره کرد که درنهایت فرد تصورمی کند درد اوغیر قابل علاج است وتنها راه چاره خودکشی است .(دانش ،۱۳۷۹ :۱۸۴,۱۸۳ ) (محمد خانی ،۱۳۸۱: ۳۸ ) ( ریئس دانا ،۱۳۸۰: ۱۸۵-۱۷۹) 3 – ۱ – شیوه های خودکشی وسایل خودکشی بسته به سهولت ،تقلید و هنجارهای اجتماعی وزمانی، تقلید می کند .
روش های خودکشی درغرب نسبت به سال های ۱۹۶۰ که از گازهای مخرب و سمی استفاده می شد تغییر کرده است .
شایع ترین روش خودکشی در امریکا ،اسلحه گرم است .( ریئس دانا ،۱۳۸۰ :۱۷۶) (اسلامی نسب ،۱۳۷۱ .
۱۰۳ ) شایع ترین روش خودکشی درایران خودسوزی و پس از آن دارآویختگی است به طور کلی از ۵۰ سال قبل تا کنون می توان روش های خودکشی را چنین برشمرد : حلق آویز کردن ،مسموم کردن ، به کاربردن اسلحه های سرد ،غرق کردن ،پرتاب ازبلندی ،خود را به زیروسایل موتوری سنگین انداختن و بالاخره خودسوزی و استفاده از سلاح های گرم.
شیوه های خودکشی به موارد ذیل قابل تقسیم هستند: شیوه های رنج آور : سقوط از بلندی ،سلاح گرم و سرد ،تصادف عمدی و خودسوزی شیوه های خفه کننده : غرق شدگی ، خفگی با گازها و دود ذغال و حلق آویز کردن شیوه های مسموم کننده : املاح آرسنیک ، داروهای خواب آور ، الکل و سموم شیمیایی .
و برخی شیوه های مشکوک که به تشخیص پزشکی قانونی بستگی دارد مانند ضربات چاقوی مشکوک ،خفگی های مشکوک و غیره .
امروزه عامل تقلید ،پیچیدگی های شخصیتی و روانی ،تأثیربربازماندگان شیوه های مرگ گوناگونی را نزد فرد خودکش به همراه دارد .(اسلامی نسب ،۱۳۷۱ :۱۰۴,۱۰۶, 103 ) (ریئس دانا،۱۳۸۰ :۱۷۶ ((محمدی،۱۳۸۳ :۲۱۶ 2.
انواع خودکشی : نظریه پردازان تقسیم بندی های مختلفی از انواع خودکشی ارائه داده اند که مشهورترین آن تقسیم بندی دورکیم است 1 – ۲ - انواع اجتماعی خودکشی (طبقه بندی دورکیم ) : دورکیم استدلال کرد که هرچه فردخود را از زندگی اجتماعی منفک سازد ، اجتماع یکپارچگی خود را از دست می دهد ودرنتیجه با ضعیف و ناتوان شدن گروه های اجتماعی که فرد بدان ها وابسته است ، فرد کمتر به آنها وابستگی پیدا می کند و به خود وابسته می شود و” تنها قواعد رفتاری را که برمبنای منافع شخصی اش استوارباشد ،می پذیرد “.
و سرانجام درنتیجه این خود فردی دربرابرخود اجتماعی ،فرد به خود خواهی یا فردگرایی افراطی خواهد رسید.
دورکیم خودکشی را به چهار دسته تقسیم کرده است : 1 – ۱ – ۲ – خودکشی خودخواهانه: دورکیم این نوع خودکشی را خاص جوامع و اجتماعاتی که دارای فلسفه وسنت فرد گرایی ،استقلال طلبی افراد،خوداتکایی و خودکفایی می باشند ، .در چنین جوامعی به واسطه ی میزان کنترل اجتماعی و فشار جمعی بسیار کم ،تضعیف روح جمعی ،بی طرفی سازمان های اجتماعی در مسئولیت های فردی ، غلبه مناسبات و روابط ثانویه و رسمی بر روابط اولیه ونخستین و عدم تعلق عمیق فرد به گروه ،کمبود یا اختلال شدید همانند سازی با گروه های اجتماعی و عدم پشتیبانی اجتماعی و سرپرستی عاطفی و روانی سازمان ها از فرد سبب افزایش تمایل او به خودکشی در شرایط بحرانی می گردد.
در این جوامع افراد شدیداً به اراده خود وابسته اند و رفتار خود را بنا به میل شخصی اشان تنظیم می کنندو ارزش های حاکم بر جامعه در انتخاب آنها تأثیری ندارد البته این میزان فردگرایی بسته به جوامع متفاوت ، تغییر می کند.
دورکیم برای توجیه خودکشی خودگرایانه به مسایل روانی توجه نمی کند ، “اگر چه توضیح علل خودگرایانه خود به معنی پذیرش نوعی علل روانی است ولی دورکیم بررسی روانی آسیب های اجتماعی را ازمطالعاتش دورمی کند ” .خودکشی خودخواهانه ،خود نیز به دو قسم است ؛ نوع مالیخولیایی که با نوعی سستی و احساس فتورهمراه است وحالات افسردگی و انفعال شدید درافراد دیده می شود .
نوع اپیکوری که با احساس بی میلی و بی اشتهایی به صورت امری واقعی وغیرخیالی درفرد به شدت راه یافته است ،اورا نسبت به هرچه در پیرامون است بی میل ،بی تفاوت و خونسرد می سازد.
( تنهایی ، ۱۳۷۴ : ۱۴۲- ۱۴۱ ) (دورکیم ،۱۳۷۸ :۳۲۳-۱۶۱ ) (محسنی تبریزی ، (۱۳۱ – ۱۳۲ : ۱۳۷۳ ) شیخاوندی ،۱۳۷۳ : ۶۹ ) (قائمی ،۱۳۶۴ : ۱۱۳) ویتنی پوپ استدلال دورکیم رادرباره ی خودکشی خودگرایانه به اختصار زیر جمع بندی می کند: “هر چه میزان کنش متقابل اجتماعی کم تر باشد ، احساسات جمعی ضعیف تر است ؛هرچه احساسات جمعی ضعیف تر باشد ،یگانگی اجتماعی ضعیف تر است ؛هر چه یگانگی اجتماعی ضعیف تر باشد ،افراد کمتر به منافع اجتماعی نظر دارند ؛ هر چه افراد کم تر به منافع اجتماعی نظر داشته باشند ،در زندگی معنای کم تری می یابند و میزان خودکشی اجتماعی زیادتر می شود .
“ (کیویستو ،۱۳۸۰ : ۱۴۰) ۱ – ۲ – ۲ – خودکشی دگر گرایانه: خودکشی دگر خواهانه بیشتردرجوامع ابتدایی و به صورت یک وظیفه اجتماعی تجلی پیدا می کند ؛ مثل رسم ساتی هندوان یا خودکشی مردان درآستانه سالمندی وافراد بیماردرقبایل فیجی ومانگا .
خودکشی خوخواهانه عموماً متلعق به دنیای جدید و با رشد تکنولوژی وفرد گرایی ارتباط دارد .(دورکیم ،۱۳۷۸ :۲۵۴-۲۵۳ ) در این گونه جوامع میزان کنترل و فشار گروهی به شدت بالا ، تعلق گروهی بسیار عمیق و همانند سازی با گروه بسیار شدید است تا حدی که موجودیت فردی مستقل از موجودیت گروهی نامفهوم قلمداد می شود وکه درمجموع می توان گفت که دراین گونه جوامع ،تقسیم کار محدود ، احساس همبستگی بالا و پیوند و احساس یگانگی به علت همانندی شرکت درآداب و رسوم مشترک می باشد و قابل تقسیم به سه دسته ی اجباری ،اختیاری و هوشمندانه است .
در نوع اجباری خودکشی به عنوان یک وظیفه ی اجتماعی محسوب می شود ؛خودکشی دگرگرایانه ی اختیاری به گونه ای اطلاق می شود که فرد داوطلبانه به استقبال مرگ می رود اما در نوع سوم کناره گیری فرد از خود و چشم پوشی از دنیا به دلیل تمجید وستایش فرهنگ جامعه از این عمل است.(محسنی تبریزی،۱۳۷۳ : ۱۳۴) ۱ – ۳ – ۲ – خودکشی آنومیک: خودکشی آنومیک معلول عدم تعادل ،دگرگونی ساختاری ،وقفه ناگهانی شدید یا تغییرات عمیق و سریع سازمان ها ونظام های اجتماعی است که خوداین عوامل معلول کسادی سازمان اقتصادی ،ازهم پاشیدگی ارزش های سنتی ، تورم ،تغییر حکومت وانقلاب و..
است .
و کنش افراد به وسیله ی هنجارهای روشن و قاطع ، تکوین نیابد .
چهار شاخص در بوز این نوع خودکشی مؤثر است :تغییرات سریع اجتماعی، آشفتگی در نظام جمعی و نظم عمومی جامعه ، داشتن مشاغل حرفه ای و لیبرال، طلاق و در نتیجه ی آن اغتشاش در روابط بین هدف ووسیله ی خانواده .
( محسنی تبریزی ،۱۳۷۳ :۱۳۷- ۱۳۵) ( شیخاوندی ، ۱۳۷۳ : ۶۹ ) ۱ – ۴ – ۲ – خودکشی تقدیرگرایانه: این خودکشی نوعی عکس العمل به بازبینی ،کنترل و تنظیم اجتماعی جامعه است ؛زمانی که جامعه به حد مفرط و شدیدی دست به ” ایجاد نظمی دستوری ” می زند و( فرد به شدت تحت انقیاد و تقلید اجتماعی قراردارد وهرچیزی تحدید شده ،کنترل شده ،منظم ،خشک و بی روح است ).
دراین مواقع حق گزینش از افراد سلب شده و فرد تحت شرایط اجباری ، نمی تواند اهداف و راه های رسیدن به آنها را فراهم کند و سرانجام به قضا و قدر تن دهد.
(محسنی تبریزی ،۱۳۷۳ :۱۳۷) (شیخاوندی ، ۷۰ : ۱۳۷۳ ) آسیب شناسی جامعه شناسی دورکیم عمدتاً دو حالت دارد : مشکل درنظام اجتماعی ومشکل درگروه های کوچک داخل اجتماع و یا افراد .
به طورکل می توان گفت که ” خودکشی دگر گرایانه و خودگرایانه ، ازپیوستگی شدید و پیوستگی ضعیف افراد ناشی می شود در حالی که خودکشی ناشی ازبی هنجاری ( آنومیک ) وخودکشی تقدیرگرایانه ،ازدخالت ونظارت بیش ازحد ناشی می شوند.”(تنهایی ،۱۳۷۴ :۱۴۲-۱۴۱ ) (تایلر ،۱۳۷۶ : ۱۶) 1 – ۴ – ۴ - عوامل اقتصادی: نارسایی های اقتصادی درافزایش و شیوع نرخ خودکشی تأثیر به سزایی دارند.
آ.
هنری و جی .
شورت دریکی از بنیادی ترین مطالعات درباره ی میزان های خودکشی دریافتند که خودکشی دردوره های کساد اقتصادی اقزایش می یابد ؛ خودکشی درمیان گروه های متعلق به پایگاه بالا ، نسبتاً شایع تراست و حال آن که قتل عمد به طورنسبی درمیان گروه های پایین تررواج دارد.
(تایلر، ۱۳۷۶ : ۲۷ ) (بیکاری ،اخراج از کار ، ورشکستگی مالی ، فقر و تنگ دستی از علل اقتصادی مهم در رابطه با افزایش خودکشی هستند .
بیکاری دسته جمعی و ناکامی های ناشی از آن از شاخص های عمده در بزرگترین موج بیکاری بعد از جنگ جهانی در بین جوانا ۱۵ تا ۲۴ ساله در کشورهای صنعتی بود .
( محمدی ، ۱۳۸۳ : ۲۱۴ ) ( اسلامی نسب ، ۱۳۷۱ : ۲۷۵) هنری و شورت معتقدند که در دوره های کساد اقتصادی شاهد افزایش نرخ خودکشی در میان افراد در پایگاه های بالاتر هستیم .
( تایلر ، ۱۳۷۶ : ۲۷) ۵- تبیین خودکشی ( نظریه جامعه شناختی خودکشی ) دورکیم در مطالعات خود به این نتیجه رسید که در کشورهای کاتولیک مذهب خیلی کمتر از کشورهای پروتستان مذهب ودر کشورهایی با مذهب مختلط ،حد وسط این دو میزان است و این به دلیل این نیست که مذهب پروتستان کمتر از کاتولیک ،خودکشی را مذموم دانسته بلکه به دلیل رشد فردگرایی درجوامع پروتستان مذهب است و افراد این جوامع که دارای روحیه ی پرس وجوگری هستند در حالی که کاتولیک ها با حفظ سیمای سنتی خود از انسجام و یپارچگی بیشری برخوردارند ,به عبارت دیگربا کاهش سطح همبستگی اجتماعی ،خودکشی افزایش پیدا می کند .
( توسلی ،۱۳۷۴ : ۱۴۶ ) استنتاج کلی دورکیم این است که نرخ خودکشی اجتماعی هرجمعیتی تنها با عطف به نتایج و آثار میزان تغییرات دردرجات انسجام اجتماعی و یکپارچگی گروهی قابل تبیین است .
وی هم چنین در صدد بود نرخ خودکشی را بدون کنترل متغییرهای سن وجنس توضیح دهد روش دورکیم جهت حصول به متغیر های علّی ِ تعیین کننده نرخ خودکشی عبارت است از: ۱- حذف عوامل فوق اجتماعی از رابطه ی علّی ۲- اقدام به نوعی تعمیم اخص درباب ارتباط بین نرخ خودکشی اجتماعی و میزان همبستگی و تشکل اجتماعی در سخن دورکیم ،منش اجتماعی شامل کیفیت هایی مانند “چگونگی عمل ، تفکر و احساس ” به حساب می آیند .
البته ا در نظر گرفتن عناصر ی “واقعه اجتماعی ” ،آن هم بدان سب که دورکیم مانند وبر خصوصیات این پدیده را صرفاً د رحالات ذهنی شخص جستجو نمی کند و به واقعیت های خارجی که خود را بر فرد تحمیل می کند هم ،توجه دارد.
( سلیمی و داوری ، ۱۳۸۰ : ۲۰۹ ) تارد معتقد بود که رفتار و اعمال هر فرد در اجتماع ناشی از تقلید است و افراد با تقلید از عادات و رفتار دیگران ،روابط اجتماعی خود را برقرار می کنند.
دورکیم همچنین به انتقاد ازنظریات تارد پرداخته است و تقلید دررفتارهای اجتماعی را رد می کند وبا واضح سازی اهداف و روش های جامعه شناسی به آن جنبه ی علمی داده و عقیده دارد که افکار و رفتار افراد تابع نمودهای اجتماعی است مه ناشی از مجموعه ی تجربیات و آرمان های جامعه است که عقاید و اسلوب های انسان به طور ناخود آگاه بدان وابستگی دارد .
(دانش ،۱۳۷۹ :۳۰۶-۳۰۴) از دهه ٧٠ میلادی به بعدنظریه دورکیم پیرامون خودکشی،به ویژه آنجاکه مسأله ارتباط میان خودکشی ومذهب مطرح است،به لحاظ تئوریک و تجربی وروش شناختی موردسؤالات جدی قرارگرفته است.
فرانک ون در مقاله ای با عنوان “Denomination , Religious Context, and Suicide: Neo- Durkheimian Multilevel Explanation Tested with Individual and Contextual data” دراین قسمت به برخی ازاین ایرادات اشاره می شود: ۱- نظریه دورکیم”پروتستانها بیشترازکاتولیکها خودکشی می کنند” بعد ازوی بصورت یک قانون عام فراگیر و همیشگی جامعه شناسی درآمد ؛ این درحالی است که نتایج برخی تحقیقات خلاف آن را نشان می دهد.تحقیقات انجام شده پیرامون”خودکشی” درکشورهلند برای مدت ١٩٧٣تا ١٩٧۶نشان می دهد درگروهی از پروتستانها(پروتستانهای ارتدوکس) طی این مدت میزان خودکشی کمترازکاتولیکها بوده است ودرگروه دیگری ازپروتستانها (پروتستانهای لیبرال) میزان خودکشی بیشترازکاتولیکها بوده است .
بنابراین به نظریه ی دورکیم نباید به صورت یک قانون جهان شمول و همیشگی جامعه شناسی نگریست ۲- نظریه خودکشی دورکیم نظریه ای است که پدیده خودکشی را فقط درسطح کلان وکلی بررسی کرده اما فاقد تجزیه وتحلیل این پدیده در سطوح خردتروبا استفاده ازاطلاعات کافی و فردی است.
منتقدانی چون جونزوانیل به مسأله “جمع گرایی”دورکیم وکم بهادادن به نقش افراد وعدم جمع بندی اطلاعات مربوط به ویژگی های فردی کسانی که اقدام به خودکشی دورکیم تلقی کرده اند.
۳- نظریه دورکیم عمدتا ًبا تکیه برآمارهای کلی جمع آوری شده ازکشورها تدوین وفرمولیزه شده است.
به عقیده منتقدانی چون پاپه و دانی گلیس و دیگران،پدیده خودکشی می بایست در سطوح جغرافیایی کوچکتر یعنی مناطق محدودمورد بررسی قرارمی گیرد زیرا درغیراینصورت از مسأله تأثیر ویژگیهای محیط سکونت بر پدیده خودکشی غفلت خواهد شد.(اشتباه اکولوژیک) ۴- برخی منتقدان مثل آتکینسون ، دای و داگلاس اساساً عقیده دارند میزان خودکشی درپروتستان ها و کاتولیک ها مساوی بوده وهست اما کاتولیکها بیشتر از پروتستانها مسئله خدکشی را به عنوان”علت مرگ”پنهان کرده وخودکشی کاتولیکها دردفاتر ثبت احوال معمولاًکمتراز پروتستان ها ثبت و گزارش میشود؛ به عنوان مثال ون پاپل و دای درمطالعات خود مشاهده کردند که در هلندطی سالهای١٩١٠-١٩٠۵تفاوت میزان خودکشی کاتولیکها و پروتستانها ناشی”کم گزارش شدن” نرخ واقعی خودکشی کاتولیکها به دفاترومرجع رسمی بوده است.
البته نویسندگان این مقاله ایرادات منتقدین را قبول نداشته و در ادامه مقاله به آن پاسخ داده اند.
(Van, 2005: 799-801) ) اساس نظریه ی خودکشی را می توان روی مشخصات پویایی ،فشارها ،یگانگی و جذابیت سازمان ها و گروه های اجتماعی در میزان تعلق وهمانند سازی فرد در رابطه با گروه های اولیه و ثانویه در اجتماع ،تعیین کننده گستردگی ،نوع و انگیزه ی خودکشی استوار است .
( اسلامی نسب ، ۱۳۷۱: ۱۱۱) جی گیبز و دبلیو مارتین جامعه شناسان امریکایی اظهار داشتند که حتی این قسمت اساسی نظریه دورکیم را نمی توان موضوع آزمایش رسمی و تجربی قرار داد ،بدان سبب که او هیچ تعریف کاری و عملیی را از همبستگی اجتماعی مد نظرش ارائه نکرده است ولی هر دوی آن ها درمورد تأثیرهمبستگی برخودکشی با دورکیم اتفاق نظر دارند و معتقدند که میزان خودکشی یک جمعیت با ثبات و دوام روابط اجتماعی در درون آن جمعیت رابطه معکوس دارد .
( تایلر ،۱۳۷۶ : ۲۴ (به عبارت دیگر می توان اشاره داشت که جامعه ،فرد رابه خودکشی ،دیگرکشی و یا رفتار متعادل تشویق می کندوریشه های رفتار خودکشانه دررفتار متقابل جامعه قرار دارد.( اسلامی نسب ،۱۳۷۱ : ۱۱۱) 1.
از دیگر نظریات در باب خودکشی می توان به دیدگاه مارکسیستی اشاره کرد ؛ آن ها خودکشی را پدیده ای مرتبط با ساخت سرمایه داری جامعه می داند و لذا از راه مشاهده ی رفتارگرایی ،از بیرون قضیه به داخل قضیه موضوع را ارزیابی می کند و فقط به رابطه ی بین محرک و بازتاب توجه دارد.
آسیب شناسی اجتماعی مارکسیستی در زمینه ی خودکشی ،فقط به سادگی پدیده را مرتبط با ساخت سرمایه داری نمی بیند و آن را همان جا رها نمی کند و دراین دیدگاه خودکشی را باید هم درمتن شخصیت و دگرگونی آن و هم محرک های ریشه ای و ساختی و هم آخرین محرک ها بررسی کرد .
( ریئس دانا ،۱۳۸۰ :۱۷۱) 2.
جی.
جاکوبز ،دورکیم و بسیاری ازنظریات دیگر جامعه شناسان را که به بررسی میزان خودکشی پرداخته اند به دلیل اعتقادی که در موردتبیین پدیده ی خودکشی بدون مطالعه فرد منتحر ،مورد انتقاد قرار داده است .وی استدلال می کند که فرد به منظور اقدام به خودکشی ،در وهله ی نخست باید چنین پنداردکه با مشکلی لاینحل و غیرقابل تحمل روبه روست ،دوم این که مرگ را تنها چاره بیابد و در نهایت وضعیت را غیرقابل کنترل ببیند .( تایلر ،۱۳۷۶ :۵۵ ) 6 ـ راه های پیشگیری از خودکشی: کاملاً پیداست که خودکشی پدیده ای است که ممکن است درهر قشری از جامعه اتفاق بیفتد ،اما تلاش در کاهش عوامل تنش زای محیطی ،خانوادگی ،تحصیلی وسازمان ها و آموزش بهداشت روانی ازطریق رسانه ها ی گروهی می تواند ازراه کارهایی باشد که ازروند رو به رشد نرخ خودکشی در جوامع بکاهند .
( مسکنی ، ۱۳۸۳: ۲۳) دورکیم ثروت ناگهانی دربرابرفقررا یک عامل بحران زا می بیند و نشان می دهد که تحت تأثیراین عامل برخی ازاشکال رفتارهای انحرافی نظیر خودکشی افزایش می یابد که خود این عامل مولود تغییرات شتاب زده ی اجتماعی – اقتصادی است که به موجب ازهم پاشیدگی هنجارهای سنتی یعنی وضعیت سریع آنومی می گردد.
کونیک در تکمیل نظریه وی چنین آورده است : ” فقر به تنهایی بیشتر به عنوان یک عامل ثبات بخش در جامعه تأثیر می گذارد و در آن صورت فقر غیر قابل تحمل می شود و انسان می کوشد با همه ی ابزار ممکن از وضعیت فقر بیرن آید و در نتیجه ی این اعمال رفتار انحرافی رشد می کند “.
( رفیع پور ،۱۳۷۸ :۱۸) مذهب از عواملی است که نرخ خودکشی را کاهش می دهد اما نه به این دلیل که در محکومیت خودکشی نسبت به اخلاق دینی تردید کمتری دارد و نه مفهوم خدا القا کننده ی اقتداری استثنایی بر اراده ی افراد است بلکه مذهب ،مجموعه ای از اعتقادات و اعمال مشترک نزد پیروان خود است که” سنتی و در نتیجه الزامی است “ در پایان این فصل نظری اجمالی بر برخی اقدامات پیشگیرانه در مورد خودکشی خواهیم داشت : ۱٫ مشاوره ، راهنمایی و حمایت فرد و روان درمانی فرد ۲ همبستگی اجتماعی درحد اعتدال باقی بماند و درتعیین سرنوشت و مسیرزندگی افراد،هم مصالح فردی و هم مصالح جمعی به یک اندازه درنظرگرفته شوند و فشار و نظم اجتماعی درحد معقول و مطلوب باشد.
3.
احساس هویت اجتماعی در افراد تقویت شود زیرا باعث از بین بردن انزوای اجتماعی و غیرهدفمند کردن زندگی فرد می شود و افرادجامعه بر اساس آن ،جایگاه و منزلت واقعی خود را کسب می کنند.
4.
اشاعه فرهنگ احترام به حقوق انسانی و اصلاح الگو های ارتباط بین زن ومرد .
5.
تعمیق باورها و نگرش های دینی با به کار گیری شیوه ی تبلیغی مؤثر.
6.
مقابله با آداب و رسوم غلط اجتماعی درباره ی زنان.
7.
آشنا کردن خانواده با علایم و دگرگونی های رفتاری فرد قبل از خودکشی .
8.
ایجاد خانه ی سلامت وخطوط تلفن بحران.
9.
پیش بینی واحد درسی “حقوق و دانش خانواده “در آموزش و پرورش.
10.
بررسی محیط زندگی افرادی که در خطرند .
11.
تعلیم و تربیت روحانیون ،پرستاران ، پلیس، معلمان و سایر مسئولینی که با افراد زیادی ذر تماس هستند.
12.
همین طور باید تصویر فرد از خود و آینده اش را هموراه با عقاید مذهبی روشن کرد چرا که از موانع بسیار با اهمیت در پیشگیری از خودکشی می باشد .(کارکنان نصر آبادی ،۱۳۸۲: ۵ ) (کاوه امیدی ،۱۳۸۲ :۱۰۱- ۸۸ ) (کلمن ، ۱۳۷۷ : ۶۸۸ ( بخش دوم بررسی تجربی خودکشی ( مورد ایران ) علل خودکشی در ایران: در ایرن مطالعه ی دقیقی در مورد خودکشی صورت نگرفته است زیرا آمار پزشکی قانونی گویا نیست وبسیاری از افراد خودکشی افراد خانواده ی خود را ننگ وبی آبرویی تلقی کرده و از افشای آن خودکشی می کنند.درکشوآمارهایی وجود دارد که حاکی از آنکه سالیانه 5 تا ۷ هزار نفرازطریق خودکشی جان خود را می گیرند که نیمی از آن ها در شهرهای بزرگ ،یک چهارم در شهرها کوچک ومتوسط و بقیه در روستاها انفاق می افتد .
دکتر قرایی مقدم معتقد است که نگاه سنتی خانواده ها به مسأله خودکشی که درکشورما وجود دارد موجب گردیده است تا به آماردقیق و صحیح دسترسی نداشته باشیم زیرا دربسیاری ازشهرهاخودکشی هر یک ازافراد خانواده موجب بی حیثتی و بی آبرویی خانواده می شود همین دلیل به مخفی کردن نوع مرگ می انجامد.
( ریئس دانا ، ۱۳۸۰ :۱۸۷)(ستوده ،۲۳۹ : ۱۳۷۱)