« عرف » به اذعان کلیه اندیشمندان اولین منبع حقوق به شمار می رود. امروزه نیز با سامان یافتن نظام اجتماعی و توسعه ورشد تمدنهای بشری ودر نیجه گسترش وضع قوانین ومقررات نوشته در شئون مختلف زندگی اجتماعی ، نه تنها نقش و قلمرو عرف کم رنگ نشده، بلکه سیر تحولات نظامهای حقوقی معاصر در عرصه های داخلی و بین المللی بر تقویت نقش عرف در حل و فصل منازعات و همچنین استباط احکام، تشخیص مفاهییم، مصادیق و موضوعات تاکید دارد ،ضمن آنکه در نظامهای حقوقی «نانوشته» عرف نقش حقوق زنده را بر عهده دارد.در این نوشتار تلاش شده است ، نقش عرف در فقه امامیه و نظام حقوقی ایران در حد بضاعت ، مورد برسی و کنکاش قرار گیرد . بر این اساس ضمن پرداختن به تاریخچه، مفاهیم و ارکان وعناصر عرف، ،گونه ها واقسام عرف به اعتبار مفاهیم مختلف، تببیین و سپس جایگاه، کاربرد و قلمرو عرف به تفصیل مورد بحث و بررسی واقع شده است.
مبحث اول : کلیات
پیشینه تاریخی
الف: تاریخچه عرف در کلیه تمدنها
انسان همواره موجودی اجتماعی بوده وبر ادامه حیات به صورت گروهی و اجتماعی تاکید داشته است. تکوین وتشکیل تمدنها ی بزرگ جهان و همچنین وجود شهرها ، روستاها، قبایل و تشکلها و...، همگی ناشی از صفت اجتماعی بودن انسان است. بدون تردید در زندگی اجتماعی بین افراد منازعاتی بروز نموده و انسانها برای حل مسالمت آمیز این منازعات از قواعدی پیروی نموده و با تکرار این قبیل منازعات ،قواعد حل اختلاف نیز به صورت غیر ارادی بین انسانها در موارد مشابه مورد رعایت وتبعیت واقع گردیده است. به همین ترتیب اختلافات تکرار شده و افراد در قطع و فصل دعاوی خود به همان روش توسل جسته اند تا آن روش به عنوان یک عرف ویک قاعده معین در موضوع خاص به عنوان یک اعتقاد الزامی مورد احترام و رعایت قرار گرفته است.[i]
براین اساس به اذعان کلیه دانشمندان حقوق ، «عرف» اولین منبع حقوق و مقدم بر سایر منایع می باشد.[ii]
برخی از حقوقدانها معتقدند که هیچ یک از مجموعههای حقوقی و مکاتب حقوقی بی تاثیر از عرف نیستند، «قدیمیترین مجموعه حقوقی «مجموعه حمورابی» مربوط به حدود دو هزار سال قبل از میلاد است. این مجموعه را ششمین پادشاه بابل به نام «حمورابی» تدوین کرد. دومین نظام حقوقی قبل از میلاد «نظام حقوقی تلمود» است که بر اساس برداشتهای دانشمندان یهودی از کتاب تورات تدوین گردیده است، سومین نظام «مجموعه حقوقی روم» است که در سال 454 ق. م تدوین گردیده است که آمیختهایی است از آیینهای طایفه ای و احکام شاهان و فرمان کشیشان .[iii]
ب:تاریخچه عرف در تمدن عرب قبل از اسلام
به هنگام استقرار شریعت اسلام در «جزیره العرب» همهى امور حقوقى اعراب ازجمله معاملات و احوال شخصیهى آنان تابع عرف و عادت بود و عرب در اینگونهامور هیچگونه قانون مدونى نداشت. این عرفها و عادتها پارهاى ناشى از تجاربخود اعراب و بخشى یادگار شرایع پیشین و برخى دیگر برگرفته از قوانین وعرفهاى ملتهاى همسایه مانند «ایران» و «رم» بوده است که در شئون زندگىاعراب به ویژه در قواعد و رسوم حقوقى آنان اثرى قاطع و غیرقابل انکار داشتهاست. شارع، عرفها و عادات زمان خود را غالبا مورد تایید (امضا) قرار داده است.لذا بیشتر مقررات، قراردادها، ایقاعات و تعهدات در حقوق اسلام به صورت حقوقعرفى است و این خود مىتواند مقدار تاثیر عرف و عادت را بر فقه و حقوق اسلامآشکار سازد. .[iv]
مفهوم شناسی عرف
الف – تعریف لغوی[v]:در لغت و ادبیات عرب واژه عرف در معانی زیر بکار رفته است:
پیاپی بودن شیء که اجزاء آن متصل به یکدیگر باشند. این معنا در کلام امیرالمو منین علیه السلام در خطبه معروف به «شقشقیه» ودر وصف تراکم و انبوه مردم برا ی بیعت با ایشان چنین آمده است:« فما راعنی الا و الناس کعرف الضبع»[vi]
کل مرتفع عند العرب ، عرب به هر بلندی مکان و زمین مرتفعی عرف می گوید ،آیه شریفه 48 سوره اعراف ناظر به این معنا است« وبینهما حجاب و علی الاعراف رجال یعرفون بسیماهم».
ضد نکر و به معنای معروف ، امرپسندیده و نیکو وشناخته شده، مفهوم نزدیک به موضوع این مقاله ،این معنا از عرف است که در بیان حضرت امیر علیه السلام«فانهم جماع من الکرم و شعب من العرف» و همچنین آیه شریفه 109 سوره اعراف« خذالعغو ووامر بالعرف و اعرض عن الجاهلین» به این مفهوم اشاره شده است.
الف – تعریف اصطلاحی:
در دانش حقوق تعاریف زیر از «عرف» ارائه شده است:
«قاعده ای است که به تدریج و خود به خود میان همه مردم یا گروهی از آنان به عنوان قاعده الزام آور مرسوم شده است »[vii]
«مجموعه قواعد نانوشته و مورد احترامی را که از رفتار دولتها در مقابل یکدیگر می توان استخراج کرد عرف نامیده می شود»[viii]
«عرف عمل و روش یا سلسله اعمال وروشهایى است که به تدریج در طول زمان بر اثر تکرار خود به خود و بدون دخالتقوهى قانونگذارى در اثر حوایج اجتماعى میان همهى افراد جامعه یا گروهى از آنهابه عنوان قاعدهاى الزامآور در تنظیم روابط حقوقى بین افراد اجتماع مقبول و مرسومشده است»[ix]
در علم فقه واصول،علماء این رشته به صورت خاص در مقام تعریف عرف بر نیامده اند،لکن در اقوال و مکتوبات خود هموار ه از الفاظی همچون «سیره عملی»،«عمل الناس»،«عرف العاده»، «محاسن العادات» و .. استفاده شده است. ،مع الوصف در برخی تعاریف ارائه شده چنین آمده است:
« والعرف ما استقر فى النفوس من جهه شهادات العقول و تلقته الطباع السلیمه بالقبول»[x]
«العرف هو ما یعرفه العقلاءالمجتمع من السنن و السیر الجمیله الجاریه بینهم بخلاف ما ینکره المجتمع و ینکره العقل الاجتماعی من الاعمال النادره الشاذه»[xi]
در دیدگاه جامعه شناسی عرف چنین تعریف شده است:« رفتار فردبه طرز معنادارى به سمت رفتار دیگران جهتگیرى شده باشد»[xii]
منشأ، ارکان و عناصر عرف
الف- منشأ عرف: با وجوداختلاف حقوقدانان دربارهى منشأ عرف ، به عمدهترین و مشهورترین باورها و گرایشها در زمینه منشأ عرف اشاره می شود:.
1- منشأ عرف در حقوق داخلی
قانون گذاران و در سخنى آشکارتر متصدیان حکومت و یا کسانى که اداره وهدایت افراد و جامعه و نیز نیروى اجبار و الزامآور را در دست دارند.
این باور که ظاهرا در ارتباط با اندیشهى منوط بودن اعتبار عرف به تصریح ازسوى قانون و شرع مىباشد،سخن گفتن از ضمیر، شعور و اراده و ایمان جامعه رابىمورد مىشمارد و بر این سخن است که عرفها از اراده و تمایل گروه خاصى کهدرطول تاریخ به اشکال گوناگون همچون انبیا، حکام و سلاطین، نظامهاى سیاسى،ادارى و حقوقى و مقامات و مناصب دولتى و قانونى نمود پیدا کردهاند، ناشى گردیدهو صرفا آمره بودهاند که به تدریجبا گذشت زمان و بر اثر تکرار در افکار و اندیشهىافراد جامعه ریشه دوانیده به گونهاى که رعایت آن براى حفظ نظام زندگى اجتماعىضرورت یافته است. این سخن اگر چه تا اندازهاى مىتواند با حقیقت همراه باشدولى با حقایق تاریخى منافات دارد; زیرا در همهى ملتها قواعد عرف پیش از قانونوجود داشته همان گونه که در حکومتهاى کنونى نیز منشا عرف و قانون یکىنیست.
وجدان و ارادهى عمومى مردم:این دیدگاه «وجدان و ارادهى عمومى» مردم را منشا عرف مىشمارد و براینسخن است که عرف محصول مستقیم ارادهى عمومى مردمان است، چه این کهحقوق بالاصاله یک منبع بیش ندارد و آن ارادهى جامعه است که بر ارادهى افرادتحمیل مىشود. این اراده هر گاه مستقیما به ایجاد حقوق بپردازد در شکل عرف وعادت تجلى مىکند.
نیازها و ضرورتهاى اجتماعى و خواستههاى طبیعى انسان:در این دیدگاه عرف پدیدهاى است اجتماعى که منشا آن نیازها و ضرورتهاىجامعه مىباشد که آدمیان به حکم فطرت خود آن نیازها و ضرورتها را دریافته وبدون این که با آنها به مخالفتبرخیزند، وجود آن قواعد و مقررات عرفى را براىحفظ نظام زندگى ضرورى مىشمارند
-[i] -ضیایی صادق - آثار عرف وعادت در حقوق مدنی ایران- پژوهشگاه علوم انسانی دانشگاه - پرتال جامع علوم انسانی - www.ensani.ir/fa/content/49
[ii] - مراجعه شود به 1- ذوالعین پرویز- منابع حقوق بین الملل عمومی/667-موسسه چاپ وانتشارات وزارت امورخارجه- چاپ اول 1377، 2- رابرت بلوسو – بوسچک-فرهنگ حقوق بین الملل/48-40- مترجم بهمن آقایی- گنج دانش -1375 ، 3- کاتوزیان ناصر-فلسفه حقوق- ج 2/471- شرکت سهامی انتشار- چاپ دوم- 1381 4- جبار گلباغی ماسوله، سیدعلی- درآمدی بر عرف /1- مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم چاپ اول-1378، 5- ضیایی صادق - آثار عرف وعادت در حقوق مدنی ایران- پژوهشگاه علوم انسانی دانشگاه - پرتال جامع علوم انسانی - www.ensani.ir/fa/content/49
[iii] - همان
[iv] - جبار گلباغی ماسوله، سیدعلی مترجم- درآمدی بر عرف- مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم- سال نشر : 1378
[v] - مراجعه شود به لغت نامه های تخصصی: 1-ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدین، محمد بن مکرم--- لسان العرب- محقق/ مصحح: احمد فارس صاحب الجوائب- دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع- -چاپ سوم--1414 ه ق-- بیروت- لبنان،2-واسطى، زبیدى، حنفى، محب الدین، سید محمد مرتضى حسینى- تاج العروس من جواهر القاموس -محقق/ مصحح: على شیرى- دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع- چاپ اول-- بیروت- لبنان-1414 ه ق ،3-فراهیدى، خلیل بن احمد--کتاب العین- محقق/ مصحح: دکتر مهدى مخزومى و دکتر ابراهیم سامرائى- نشر هجرت - چاپ دوم-1410 ه ق- قم- ایران، 4-صاحب بن عباد، کافى الکفاه - اسماعیل بن عباد-- المحیط فی اللغه - محقق/ مصحح محمد حسن آل یاسین- عالم الکتاب چاپ اول 1414 ه ق بیروت- لبنان،5- اصفهانى، حسین بن محمد راغب-مفردات ألفاظ القرآن- دار العلم- محقق/ مصحح: صفوان عدنان داودى- الدار الشامیه 1412 ه ق -چاپ اول- لبنان- سوریه.،6-محمود عبد الرحمان- معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیه - بی نا ،
[vi] - «ازدحام فراوانی که همچون یالهای کفتار بود مرا به قبول خلافت وا داشت»
[vii] - کاتوزیان ناصر – مقدمه علم حقوق /188– شرکت سهامی انتشار- چاپ چهاردهم-1370، و فلسفه حقوق- ج 2/506-471 -شرکت سهامی انتشار- چاپ دوم- 1381
[viii] -ذوالعین پرویز- منابع حقوق بین الملل عمومی/666–موسسه چاپ وانتشارات وزارت امورخارجه- چاپ اول 1377
[ix] - جبار گلباغی ماسوله، سیدعلی مترجم- درآمدی بر عرف- مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم- سال نشر : 1378
[x] - محمود عبد الرحمان معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیه - بی نا
[xi] - طباطبایی محمد حسین -المیزان فى تفسیر القرآن، ج 8 /380-جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
[xii] - جبار گلباغی ماسوله، سیدعلی مترجم- درآمدی بر عرف- مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم- سال نشر : 1378