دانلود مقاله تکنولوژی معماری

Word 68 KB 26262 40
مشخص نشده مشخص نشده عمران - معماری - شهرسازی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • معماری فضای نمایشگاهی مرکز پمپیدو که توسط رنزو پیانو و ریچارد راجرز صورت گرفته به عنوان یکی از بحث برانگیز ترین و پر سر و صدا ترین بناهای قرن بیستم مطرح شده است .

    معماران جوان طراح مرکز پمپیدو در یک حرکت کاملا رادیکال و غیر مترقبه از اسلاف خویش فاصله گرفتند .

    قبلا جوزف پاکستون در طراحی کریستال پالاس ، پیر کویئچی نروی در نمایشگاه تورین و در طراحی آشیانه هواپیما دوتر و کانتامتین در طراحی سالن ماشین آلات در نمایشگاه بین المللی پاریس شیفتگی بی حد و حصر خور را به صنعت تکنولوزی و وامداری طراحی خود را به فناوری پیشرفته روزگار خود نشان داده بودند .

    اما پیانو و راجرز در این راه گام بلندتری برداشتند .

    دیگر تکنولوژی رایج جذابیتی نداشت و چیزی پیشرفته تر از آن می بایست اقتدار انسان قرن بیستم بر طبیعت را به نمایش می گذاشت .

    در نتیجه با سبک طراحی این دو معمار که بعدها High-Tech معروف شد این دو با جهشی باورنکردنی ، از همتایان خود در آن سالها فاصله گرفتند .

    پاریس همواره یکی از پیشتازان نهضت های هنری – فلسفی ، سیاسی بود و با برنده شدن دو معمار جوان در مسابقه بین المللی مرکز پمپیدو و حمایت از ایده های ناب و خلاقانه ، زمینه خلق ایده های راجرز و پیانو را فراهم کرد .

    سؤال اصلی این بود که یک مجموعه که بیشتر یادآور یک پالایشگاه عظیم است ( Steels.1997 ) و ضرورتا از پیچیده ترین و پیشرفته ترین تکنولوژی در هر دوره برخوردار است و با اندام هیولایی ، زمخت و صنعتی خود تداعی کننده شکل یک ساختمان باشد ، چگونه می تواند با یکی از ظریف ترین و احساسی ترین نیازهای انسان یعنی هنر ، رابطه ای برقرار کند ؟

    در مرکز پمپیدو انسان صنعتی در فضایی بین خط تولید و رنگهای انتزاعی در کشاکش است .

    در دل یک ماشین تمام عیار حرکت می کند و با مجموعه ای عظیم و کثیری از کانال تهویه ، لوله های تاسیساتی ، خرپاهای فلزی ، کابلهای الکتریکی ، پانل های آلومینیومی و استیل و دالانهایی که یادآور سفینه های فضایی هستند از سویی به سوی دیگر می رود .

    طراحی این مرکز به نوعی پاسخ به دعوت و توصیه برای ایجاد نمایشگاه با سازه های فلزی و اتصالات جوشی بود که در سال 1934 توسط لوکوربوزیه اعلام شده بود .

    به اعتقاد جنکز ، در مرکز پمپیدو تقریبا همه جنبه های مدرنیسم به نهایت اقرار خلق شدند و رنگ های قرمز و آبی پرچم فرانسه پوسته این بنا که شبیه یک آشیانه هواپیما بود را نقاشی کردند ( 1986 و Jenks ) .

    این بنای نمایشگاهی هم اگر چه مانند برج ایفل در ابتدا به نظر مردم پاریس خوشایند نبود و محل مناقشات و مباحث جنجالی در مورد معماری و هنر بود اما همانند برج ایفل ، با شباهت عجیبی توانست سرپا بماند و امروزه به دومین نماد شهری پاریس تبدیل شده است .

    به نظر می رسد وجه تشابه این هر دو در بر انگیختن حس غرور و سربلندی انسان در برابر طبیعت و مانیفستی برای اعلام عدم وابستگی انسان صنعتی بر طبیعت و خودمفایی او از طریق بسط و نشر دانش علمی و اکتشاف و اختراعات وعده داده شده در آرمانشهر فرانسیس بیکن ، قابل جستجو باشد

    چالش ها و چرخشهای تکنولوژی در گفتگو با طبیعت

    در سال 1972 درست هنگامی که پیانو و راجرز سرمست تجربه خلاقانه خود در ایجاد در ایجاد سبک معماری High-Tech بودند و آخرین واژه های گفت و گو ؛ زبان طبیعت را پاک می کردند و به جای سنگ و آجر و چوب و فلز و شیشه و گل و درخت و چشمه ، از واژگان جدیدی نظیر فن و کانال و عایق و لوله و فلنج و پانل و کویل و ساپورت و خرپا و ابزار دقیق و ...

    بهره می گرفتند تا منظومه های جدیدی از معماری صنعتی ناب بسرایند ، با کمینستر فولر ، معمار ، فیلسوف و دانشمند آمریکایی از زاویه دیگری ، تکنولوژی را مورد تفسیر قرار داده .

    و در جستجوی کشف راز و رمز طبیعت و منظومه کیهانی برای برقراری و ارتباط نزدیک تر با طبیعت ، دورانی پرتلاش را می گذراند .

    فولر قبلا از پیشرفت های تکنولوژیک و دستاوردهای آن برای ارتقای زندگی بشر استفاده کرده و با آن آشنا بود .

    اما همواره از خطر گسستگی رابطه انسان با طبیعت در اثر نشناختن ظرفیتهای آن و بهره کشی و استثمار صنعت از طبیعت انتقاد کرده بود .

    به اعتقاد فولر تکنولوژی مقدار دانشی است که انسان از مجموع تجربیات خود اندوخته و با توجه به اصول گرداننده جهان ، مایه ارتباط او با دیگران می شود ( نخستین کنگره بین المللی معماری ایران ، 1349 ) .

    در نتیجه اگر معنای تکنولوژی به درستی درک و فهم شود و انسان نسبت به آن شناخت واقعی پیدا کند ، می تواند دنیای پیرامون خود را مسئولانه و با تعهد اخلاقی بیشتری مورد تعامل قرار دهد .

    فولر تعریف ادینگتون از علم را می پسندید « علم کوشش صادقانه در منظم کردن حقایق تجربه هاست .

    » مشکل بشر در عدم شناخت و درک درست از طبیعت و قوانین حاکم بر آن است که این کوشش صادقانه علم را در تنظیم حقایق به درستی مورد استفاده قرار نمی دهد و با برداشت و تغییر یک جانبه و کوته نگری اش ، علم و تکنولوژی را مورد سوء استفاده قرار می دهد .

    نگرش فولر در آن سالها حاکی از نگاه کلان به مجموعه نظام های جهان و سپس درک روابط بین آنها بود ، به اعتقاد وی « حرکات و ارتباط سیستمها به طور کلی و بدون پیش بینی و در نظر گرفتن کار هر یک از اجزای این سیستم ها به طور جداگانه » در غالب یک مفهوم کلان به نام « سینرژی » یا همبستگی حرکات و نظام پیچیدگی ها تعریف می شود .

    این واژه سینرژی همیشه با واژه انرژی همراه است : انرژی – سینرژی .

    رابطه انرژی با سینرژی همانگونه است که رابطه تجزیه با ترکیب .

    منتها اشکال در اینجا است که توده مردم جهان در مورد سینرژی چیزی نمی دانند و یا احساس نیاز نمی کنند زیرا به آنها یاد داده شده « که آنچه باید بدانید درباره اجزاء است به همن دلیل جامعه ای داریم که به داشتن متخصص ها ( در اجزاء ) راضی است .

    وقتی کسی چیزی از این اجزاء می داند می تواند یک یک آنها را به هم بیافزاید و دویی را به وجود بیاورد .

    ».

    « تقلیل گرایی » که در نتیجه تفکرات دکارت در همه جنبه های علوم ایجاد شده و تعمیم یافته بود وی را از درک تمام و کمال حقایق جهان و کلیت دربرگیرنده آنها عاجز می نمود مورد انتقاد شدید فولر بود .

    بشر امروز با کشف بسیاری از اصول گرداننده جهان به درجه ای خودخواهی رسیده است که می اندیشد تمام جهان متکی به اوست و « تمام فن ورزانی که به طور آکادمیک آموزش یافته اند هنگام یادگیری قوانین ریاضی اصول حاکم بر جهان ، چنان به خود مشغول می شوند که می پندارند این بشر است که جهان را خلق و ایجاد می کند .

    » ( همان مأخذ صفحه 124 ) این شیفتگی ، غرور و خودکامگی از نظر فولر امری بسیار خطرناک است ، و وظیفه عالمان ، دانشمندان و فن ورزان این است که « تکنولوژی را از یک رویداد تأسف آور و تهدیدی برای بشریت » به یک ابزار و وسیله ای برای رسیدن به کمال یا زیبایی عظیمی که نتیجه وحدت بخشیدن به انسانیت در تمام جهان و آگاهی ادراک آمیز انسان درباره اصول حاکم بر عالم که همواره حاکم است ، تبدیل کنند .

    با چنین درک و تفسیری از تکنولوژی ، فولر سعی در به کار گیری نظامی در طراحی معماری داشت که رابطه انرژی – سینرژی در آن به درستی برقرار گردد .

    از موفقیت بشر تولید فولاد که قابلیت انبساطی و فشار پذیری اش نسبت به ماده مقاوم قبلی یعنی سنگ بسیار زیادتر بود استقبال می کرد و با این اندیشه که تمام تغییرات عمده ای که باعث شده است که دنیای ما خیلی کوچکتر به نظر آید ، نتیجه افزایش قدرت انبساطی است ، هدفش را در ایجاد فرم و فضایی که استفاده از ماده ساختمانی جدید را به حداقل برساند دنبال می کرد . 

    بشر امروز با کشف بسیاری از اصول گرداننده جهان به درجه ای خودخواهی رسیده است که می اندیشد تمام جهان متکی به اوست و « تمام فن ورزانی که به طور آکادمیک آموزش یافته اند هنگام یادگیری قوانین ریاضی اصول حاکم بر جهان ، چنان به خود مشغول می شوند که می پندارند این بشر است که جهان را خلق و ایجاد می کند .

    » ( همان مأخذ صفحه 124 ) این شیفتگی ، غرور و خودکامگی از نظر فولر امری بسیار خطرناک است ، و وظیفه عالمان ، دانشمندان و فن ورزان این است که « تکنولوژی را از یک رویداد تأسف آور و تهدیدی برای بشریت » به یک ابزار و وسیله ای برای رسیدن به کمال یا زیبایی عظیمی که نتیجه وحدت بخشیدن به انسانیت در تمام جهان و آگاهی ادراک آمیز انسان درباره اصول حاکم بر عالم که همواره حاکم است ، تبدیل کنند .

    از موفقیت بشر تولید فولاد که قابلیت انبساطی و فشار پذیری اش نسبت به ماده مقاوم قبلی یعنی سنگ بسیار زیادتر بود استقبال می کرد و با این اندیشه که تمام تغییرات عمده ای که باعث شده است که دنیای ما خیلی کوچکتر به نظر آید ، نتیجه افزایش قدرت انبساطی است ، هدفش را در ایجاد فرم و فضایی که استفاده از ماده ساختمانی جدید را به حداقل برساند دنبال می کرد .

    ماهیت تکنولوژى از دیدگاه هایدگر 3) «هایدگر» در آغاز بحث «پرسش از تکنولوژى‏» یادآورى مى‏کند که سؤال اساسى او در این بحث «سؤال از ذات یا ماهیت تکنولوژى‏» است.

    آن امرى که گاهى در طول این بحث از آن به عنوان «روح حاکم بر تکنولوژى‏» یاد مى‏شود.

    پس اصلى‏ترین سؤال این است که «ذات یا ماهیت تکنولوژى‏» چیست؟

    یا به تعبیرى بهتر «ماهیت تکنولوژى جدید چیست؟» (البته «هایدگر» هر چند به تفاوتهاى تکنولوژى قدیم و جدید توجه دارد و برخى از آنها را نیز قبول دارد ولى این تفاوت را ماهوى و بنیادى نمى‏شمارد....) «هایدگر» براى تدقیق در سؤال بین «تکنولوژى‏» و «ماهیت تکنولوژى‏» تفکیک مى‏نماید و مى‏گوید: «تکنولوژى با ماهیت تکنولوژى معادل نیست، وقتى که ما در جستجوى ماهیت «درخت‏» هستیم باید دریابیم که آنچه در هر درختى، از جهت درخت، حضور همه جانبه دارد، خود درختى نیست که در میان همه دیگر درختان یافت‏شود...

    .به همین منوال، ماهیت تکنولوژى هم، به هیچ وجه امرى تکنولوژیک نیست‏» تمثیل به ماهیت درخت و درختان خارجى از جهتى شبیه به تفکیکى است که فلاسفه و منطق دانان مسلمان بین مفهوم و مصداق (ماهیت و مصادیق ماهوى آن در خارج) انجام مى‏دهند ولى «هایدگر» با این بیان و تمثیل مى‏خواهد ما را از سطحى‏نگرى نسبت‏به ماهیت تکنولوژى نجات داده و ذهن ما را به آن امرى که چون یک روح در همه جلوه‏هاى تکنولوژى حضور دارد، معطوف نماید.

    4) برداشت رایج از تکنولوژى: «تکنولوژى به عنوان یک ابزار»، نقطه آغاز بحث، با برداشت رایج و عام از تکنولوژى، فراهم مى‏شود هایدگر» در ابتداى درس - گفتار «پرسش از تکنولوژى‏» مى‏گوید: «یکى مى‏گوید تکنولوژى وسیله‏اى است‏براى (وصول به) هدفى، )ث‏حح‏خذردخ‏ش چژ چذ پ‏ذژژزس‏ذحذژ( « دیگرى مى‏گوید: تکنولوژى فعالیتى انسانى است.

    این دو تعریف با یکدیگر مرتبطند، زیرا وضع هدف و تامین و کاربرد وسائل مناسب براى رسیدن به آن، فعالیتى انسانى است....» «هایدگر» این تعریف رایج از تکنولوژى را «تعریف ابزارى و انسان مدار تکنولوژى‏» مى‏نامد.اساس این تعریف خام از تکنولوژى به این برمى‏گردد که «تکنولوژى‏» ساخته و پرداخته دست انسان است که آن را براى رسیدن به اهدافش بوجود آورده است، وسیله‏اى است در دست انسان و در خدمت او براى نیل به اهدافى که دنبال مى‏کند به همین جهت «هایدگر» این تعریف را «انسان مدار و سوبژکتیو» مى‏داند.

    عناصر اصلى این تعریف از تکنولوژى عبارتند از: 1- انسانى بودن آن یا بهتر بگوئیم ساخته و پرداخته انسان بودن آن .

    2- ابزارین بودن آن .

    همان گونه که خواهیم دید «هایدگر» در طول بحث نارسایى و سطحى بودن، این تعریف را برملا خواهد ساخت و به تعبیر «دن 5) آیا این تعریف از تکنولوژى، تکنولوژى به عنوان یک ابزار، تعریفى درست و وافى به مقصود است؟

    «هایدگر» این تعریف از تکنولوژى را نه تنها «درست‏» بلکه قابل اطلاق بر تکنولوژى جدید نیز مى‏شمارد: «چه کسى منکر درستى و صحت این تعریف خواهد بود؟...

    تعریف ابزارى تکنولوژى چنان صحیح و درست است که حتى درمورد تکنولوژى جدید هم صادق است...

    حتى تکنولوژى جدید هم وسیله‏اى است‏براى رسیدن به هدفى....

    «هایدگر» نیروگاه برق، هواپیماى جت، دستگاههاى الکترونیک و...

    مشمول را همین تعریف شمرده و آنها را ابزارهایى مصنوع دست‏بشر براى رسیدن به اهداف خاص خود مى‏داند.

    «هایدگر» با این که این تعریف را درست (به تعبیر خودش: بطور وحشتناکى درست) و شامل مى‏داند ولى آن را تعریفى نارسا و ناکافى از تکنولوژى مى‏داند.

    حال باید پرسید که علیت چیست؟

    «هایدگر» مى‏گوید: «فلسفه قرنهاست که تعلیم مى‏دهد علت‏بر چهار نوع است: 1- علت مادى، (causa materialis) 2- علت صورى، (causa formalis) .....

    3- علت غایى finalis) (causa ....

    4- علت فاعلى، (causa effciens) .....

    قرنهاست وانمود مى‏کنیم نظریه علل اربع حقیقتى است، به روشنى روز که از آسمان افتاده است ولى شاید وقتش رسیده باشد که بپرسیم؟

    چرا فقط چهار نوع علت وجود دارد؟اصلا معناى واقعى «علت‏» در ارتباط با انواع چهارگانه چیست؟

    (20) 8) «هایدگر» معتقد است که ما مادام که از ظواهر عبور ننموده و به اعماق پرسشها سیر نکنیم حتى تعریف متعارف از تکنولوژى هم نا روشن و بى اساس خواهد ماند.

    لذا او از سطح روئین امر ابزارى عبور نموده و به پرسش از علیت نائل مى‏شود.

    زیرا ما معمولا ابزار را به معناى «امرى سبب شونده، تفسیر مى‏کنیم.

    پس باید ماهیت‏سببیت و علیت را تبیین نمود.در این جا هم درست است که «هایدگر» به ارسطو باز مى‏گردد و به تبع او علتهاى چهارگانه مادى و صورى و فاعلى و غائى را با ذکر مثال تبیین مى‏نماید.

    ولى او در ارسطو متوقف نشده و به یونان باستان مراجعه.

    «او به ما یادآورى مى‏کند که در تفکر یونانى علیت هیچ ربطى به سببیت و موثریت (ارسطویى)ندارد» (21) او چنین مى‏گوید: «آنچه ما علت مى‏نامیم و رومیان، (causa) مى‏نامیدند، یونانیان، (aition) مى‏خواندند که به معناى چیزى است که چیز دیگرى بدان مدیون است.

    علل اربعه شکلهاى انحاء مدیون بودن به چیزى یا مسؤول چیزى بودن هستند، انحایى که به یکدیگر تعلق دارند» بنابراین: 1- علیت‏به معناى «مدیون بودن یا مسؤول بودن‏» است .

    2- علت، آن چیزى است که چیز دیگرى بدان مدیون است و معلول آن چیزى است که به دیگرى مدیون است و این رابطه «مسؤول بودن براى و مدیون بودن به‏» حقیقت علیت را نشان مى‏دهد.

    3- انواع علل اربعه در حقیقت، شیوه‏هاى گوناگون مدیون بودن چیزى به چیز دیگرى هستند.

    «هایدگر» انحاء مختلف مدیون بودن یا مسؤول بودن را در قالب مثال جام نقره‏اى بیان مى‏کند: الف) «نقره به عنوان ماده یا هیولى‏»، (hyle) ،مسؤولیت مادى جام را بر عهده دارد و جام از این جهت‏بدان مدیون است .

    ب) این جام مقدس در عین حال به «هیات یا شکل، (eidos) جامى خود نیز مدیون است.

    ج) این جام براى غایت‏یا هدفى خاص، (telos) ساخته شده است، غایتى که آن را به قلمرو اشیاء مقدس سوق مى‏دهد و آن را ظرفى مقدس مى‏گرداند.

    د) و بالاخره «سازنده این ظرف مقدس یعنى شخص نقره ساز نیز از جمله مسؤولین این جام نقره‏اى به شمار مى‏رود.

    (22) «هایدگر» علت فاعلى را به گونه‏اى متفاوت با ارسطو تفسیر مى‏کند: «نقره ساز با تامل کردن این سه نحوه مذکور مسؤول بودن و مدیون بودن را گردهم مى‏آورد، تامل کردن به زبان یونانى، ( Legein) لوگوس، (logos) خوانده مى‏شود.

    گلین در، (apophainesthai) ریشه دارد; یعنى در «به ظهور در آوردن‏».

    (23) پس علت فاعلى ، نقره ساز، با تامل امرى را به عرصه ظهور مى‏رساند و با این کار انحاء مدیون بودن را با هم گرد مى‏آورد.

    9) سؤال بعدى «هایدگر» این است که «معناى این مسؤول بودن براى یا مدیون بودن به چیست‏»؟

    چه عامل اشتراک و وحدتى بین این چهارگونه مدیون بودن وجود دارد؟

    و اینها مدیون در مقابل چه چیزى هستند؟

    (24) به تعبیر خود او: «در این ظرف مقدس پیش روى ما، چهار نحوه مدیون بودن حاکم است، آنها با یکدیگر فرق دارند ولى مرتبط با یکدیگر هستند.

    اما چه امرى....

    عامل وحدت آنهاست؟

    منشا وحدت چهار علت چیست؟....

    معناى این مسؤول بودن و مدیون بودن چیست؟

    (25) به نظر «هایدگر» آن چیزى که عامل وحدت این چهار نحوه مسؤول بودن است، این است که همه آنها»«در به حضور در آوردن امرى که حاضر نیست‏» شریک و سهیم هستند، یعنى این چهار نحوه علت دست‏به دست هم مى‏دهند تا جام نقره‏اى به قلمرو حضور در آید و آنها مسؤول «به حضور در آمدن این جام نقره‏اى‏» هستند.

    «هایدگر» مشخصه اصلى مسؤول بودن را «راهى کردن چیزى براى رسیدن به حضور» مى‏داند.

    (26) «هایدگر» در پاسخ به سؤالات فوق، نقش علل را کمک به «پدید آوردن‏»، به راه آوردن به حضور در آوردن و پدیدار نمودن چیزى که قبلا مستور بوده و حاضر نبوده است‏»، مى‏داند.

    «اما این هماوایى چهار نحوه ره - آوردن در کجا نقش دارد؟

    آنها امکان مى‏دهند تا آنچه حضور ندارد حضور یابد» (27) همانطور که ««بیمیل‏»» از «هایدگر» نقل مى‏کند: «این مسئولیت، مسئولیت‏براى آماده بودن و دم دست‏بودن جام نقره‏اى همچون چیزى مقدس است‏».

    از طریق این «مسؤول بودن براى‏»، است که این ظرف قادر به ظهور شده و حاضر مى‏شود به تعبیر دیگر، این «مسؤول بودن براى‏» است که این جام را پدید مى‏آورد، که «چیزى که تاکنون حاضر نبوده است‏حضور را بدست مى‏آورد این سبب شدن به معناى فر آوردن (پدیدآوردن) است که در نزد یونانیان aitia ] »نامیده شده است.

    (28) بنابراین مى‏توان گفت که از دیدگاه «هایدگر»: الف - چهار نحوه علیت‏به معناى چهار نحوه مدیون بودن «یا مسؤول بودن براى‏» هستند.

    ب - این علل چهار گانه على رغم اختلاف در نحوه علیت‏با یکدیگر مرتبط بوده و در یک امر با هم وحدت دارند.

    ج - همه این چهار نحوه علیت مسؤول پدیدآوردن جام نقره‏اى هستند.

    د - مقصود از مسؤول بودن براى پدیدآوردن جام نقره‏اى، مسؤول بودن براى به حضور در آوردن امر مستور و آماده و دم دست قراردادن آن است.

    همه آنها مسؤولند تا چیزى را به قلمرو حضور برسانند و به آن امکان حضور در این قلمرو را ببخشند.

    ه- شاید بتوان گفت که علیت در وجود در نزد حکماى اسلامى، با توجه به مساوقت وجود و حضور، به همان علیت در حضور هم قابل تاویل است.

    10) «هایدگر» با نقل یکى از عبارات رساله میهمانى افلاطون، سعى مى‏کند تا از طریق مفهوم پوئیسیس، (poiesis) ماهیت این «به حضور رساندن امر غایب‏» یا این «به - ره - آوردن چیزى‏» را تبیین نماید:افلاطون در یکى از عبارتهاى رساله مهمانى به ما مى‏گوید...: «هرگونه به - ره - آوردن آنچه از عدم حضور در مى‏گذرد و به سوى حضور یافتن پیش مى‏رود، نوعى پوئیسیس، ( حال باید دید که مقصود از پوئیسیس چیست، آیا هرگونه فراآوردنى، (bringing,foth) پوئیسیس مقصود یونانیان از این واژه چه بوده است؟

    همانطور که ««بیمیل‏»» هم مى‏گوید: «این سبب شدن به معناى پدیدآوردن (فراآوردن) در یونانى پوئیسیس نامیده مى‏شود.

    ولى پوئیسیس به هیچ وجه به عاملیت (فاعلیت) انسان محدود نشده است.

    فوزیس، (physis) یا طبیعت نیز پوئیسیس است.

    همواره طبیعت‏بخودى خود (بدون دخالت انسان)، اشیاء را به حضور مى‏رسانده است‏».

    (31) «هایدگر» در «پرسش از تکنولوژى‏» با صراحت، این وسعت معنایى پوئیسیس را در نزد یونانیان بیان مى‏کند: «فرآوردن یا پوئیسیس فقط به تولید دست‏افزارى یا به ظهور آوردن و به تصویر در آوردن هنرى و شعرى اطلاق نمى‏شود; بلکه فوزیس، (phsis) یعنى از خود - بر - آمدن هم نوعى فرآوردن یا پوئیسیس است.

    در حقیقت، فوزیس همان پوئیسیس به والاترین مفهوم کلمه است.» (32) «هایدگر» در این جهت هیچ تفاوتى بین «غنچه‏اى که مى‏شکفد» و «جام نقره‏اى که به قلمرو حضور و ظهور مى‏رسد» قائل نمى‏شود.

    در هر دو به حضور رسیدن امر مستور، پدید آمدن یا پدیدار شدن آنچه که نبوده است‏یا پدیدار نبوده، وجود دارد.

    مگر این که در طبیعت‏بر آمدن و رشد و شکوفایى بدون دخالت انسان محقق مى‏شود; در حالى که در مورد جام نقره‏اى، به ظهور رسیدن او نیازمند دخالت عامل انسانى است تا با تامل کردن، آن را به عرصه حضور و ظهور برساند.

    «به این ترتیب هر چهار نحوه ره - آوردن یا علل اربعه در فرآوردن نقش دارند.

    موجودات تامى طبیعت و ساخته‏هاى صنعتگر، هر دو، هر زمان از همین طریق ظهور مى‏یابند» به گفته «دن آیدى‏»: «جهان در شکل تکنولوژیک خود، مجموعه شروطى است که «هایدگر» به عنوان جهان همچون منبع لایزال تعریف مى‏کند این به معناى آن است که جهان، آن گونه که از نظر تکنولوژیک منکشف مى‏شود، به نحو معینى دریافت مى‏شود یعنى به عنوان منبع انرژى و نیرویى که قابل تصرف و ذخیره است‏» «هایدگر» خود ماهیت تکنولوژى جدید و وجه افتراق آن را با تکنولوژى قدیم، چنین بیان مى‏کند: تکنولوژى جدید چیست؟

    آن هم نوعى انکشاف است.....

    (با این وجود) انکشافى که در تکنولوژى جدید حاکم است، خود را در فرا آوردن به معناى «پوئیسیس‏» متحقق نمى‏سازد.

    انکشاف حاکم در تکنولوژى جدید «نوعى تعرض (است، تعرضى که طبیعت را در برابر این انتظار بیجا قرار مى‏دهد که تامین کننده انرژى باشد تا بتوان انرژى را از آن حیث که انرژى است، از دل طبیعت استخراج کرد.

    بنابراین مى‏توان گفت که: 1 - هم تکنولوژى جدید و هم تکنولوژى قدیم در این جهت مشترک هستند که هردو نوعى انکشافند (زیرا هر فر آوردنى در بردارنده نوعى انکشاف و رفع استتار است).

    2 - نحوه انکشاف در تکنولوژى جدید متفاوت است، انکشاف حاکم براین تکنولوژى «انکشاف تعرض‏آمیز است‏».

    3 - این نحوه خاص انکشاف حاکم بر تکنولوژى جدید مستلزم داشتن نگاه تازه و خاصى به طبیعت است‏یعنى نگاه به طبیعت‏به عنوان منبع تامین کننده انرژى.

    4 - این نگاه خاص به طبیعت، مستلزم پیدایش رابطه خاص تازه‏اى بین انسان و طبیعت‏شده است رابطه تعرض و تصرف بى امان در طبیعت.

    (در افتادن با طبیعت) در این نسبت تازه‏اى که انسان با طبیعت پیدا کرده است همه چیز مورد تعرض قرار مى‏گیرد.

    «اکنون هوا مورد تعرض قرار مى‏گیرد تا نیتروژن خود را عرضه کند، زمین مورد تعرض قرار مى‏گیرد تا مواد معدنى خود را عرضه کند، مواد معدنى هم براى مثال، به عنوان منبع اورانیوم مورد تعرض واقع مى‏شوند و اورانیوم هم به عنوان منبع انرژى اتمى.

    در این نحوه نگاه، زمین به عنوان منبع ذخایر معدنى نگریسته مى‏شود که باید هر چه بیشتر و بیشتر بدان تعرض نمود (و در آن دخل و تصرف کرد) و از دل آن ذخایر را استخراج نمود نه به عنوان مادر که همواره باید به آن با دیده حرمت نگریست و حتى از نهادن خیش بر آن دورى گزید».

    پس از دیدگاه «هایدگر» مى‏توان گفت که در دوره ظهور تکنولوژى، مهمترین تحولى که رخ داده این است که نگاه ما به جهان عوض شده و درک تازه‏اى از آن به جاى درک پیشین نشسته است.

    از نظر او داشتن چنین درکى از جهان شرط امکان اشتغال ما به آن تکنولوژیهائى است که امروزه ابداع مى‏کنیم.

    همان گونه که «بیمیل‏» مى‏گوید: در این رهیافت تکنولوژیکى هر چیزى صرفا در ارتباط با (یا با توجه به) در دسترس بودن و قابل مصرف و استفاده بودنش عرضه مى‏شود «هر چیزى به یک منبع تبدیل مى‏شود، .....(Bestand) منبع امرى باقى و لایزال است.» این باقى و لایزال است تا آن جا که به نظم در آید یا بتواند به نظم در آید، (aufein bestelln gestellt) پس منبع به امر منظم (به نظم درآمده یا قابل تنظیم و امر قابل مصرف و استفاده) تحویل مى‏گردد.

    (54) «بیمیل‏» معتقد است که این تبدیل شدن و دگرگونى موجودات به منبع لایزال، نگرشى تازه‏اى را پدید مى‏آورد نگرشى که در آن هویات، «اشیاء» (ابژه‏ها) مى‏گردند (هویات به اشیاء دگرگون مى‏شوند) و به عنوان اشیاء ادراک مى‏شوند.

    و مادام که آنچه در پیش روى انسان قرار دارد ابژه‏است، (این ابتدا در دوره مدرن رخ داد و با تعیین انسان به عنوان سوژه همراه بود.

    سوژه‏اى که آنچه در پیش روى او قرار دارد، ابژه است) استقلال خاصى هنوز براى انسان تضمین شده است.

    زیرا با سوژه شدن (انسان)، انسان خودش را، حداقل از نقطه نظر «داننده‏» به عنوان بنیاد زیرین واقعى لحاظ مى‏کند، در تکنولوژى جدید این رهیافت‏بطور افراطى اعمال شده است.

    (در این رهیافت جدید) نه شناسنده (عالم) بلکه کننده (عامل)، نه آنچه که به شناختن مربوط مى‏شود بلکه آنچه که به انجام دادن مربوط مى‏شود، اهمیت پیدا مى‏کند.

    به وضوح انجام دادن تنها از طریق دانستن و شناختن ممکن است ولى شناختن در این جا موکدا به حسب آنچه که بتوان با این شناختن انجام داد، مورد قضاوت قرار مى‏گیرد انجام دادن، قدرت و توانایى بر انجام به معیار شناختن تبدیل شد این «توانایى- بر» سپس بیشتر و بیشتر به معناى «مهارت - داشتن-بر» فهمیده شد و مهارت - داشتن - بر خودش را مستقیما در قدرت شخص بر کنترل و در اختیار داشتن چیزى نشان داد.

    این (دگرگونیها) در، (bestand) ،در دگرگونى اشیاء به منبع لایزال رخ داد.

    (به گفته دن آیدى این نحوه نگرشى به جهان، واکنش انسانى خاصى را طلب مى‏کرد.

    از نظر پدیدارشناسى، براى هر مورد شرط شرط نوئتیک، (noetic) متناظرى نیز وجود دارد.

    بنابراین اگر جهان به عنوان منبعى ثابت و لایزال نگریسته شود، یعنى اگر نحوه اساسى درک جهان چنین باشد آنگاه واکنش انسانى متناظر با آن، در عصر تکنولوژیک شکل خاصى به خود مى‏گیرد فعالیتهاى افراد انسانى در واکنش به چنین جهانى عبارتست از منکشف کردن امکانات آن، امکاناتى که «هایدگر» آنها را چنین توصیف مى‏کند: «از بند آزاد کردن، تغییر شکل دادن ذخیره کردن ،توزیع کردن و تغییر مدار».

    15) «هایدگر» انکشاف حاکم بر تکنولوژى جدید را داراى خصلت «در افتادن.

    یا «تعرض‏» مى‏داند.

    او مى‏گوید: «تعرض به این صورت به وقوع مى‏پیوندد که انرژى نهفته در طبیعت، اکتشاف و حبس مى‏شود و حاصل این روند تغییر شکل مى‏یابد و این امر تغییر شکل یافته انبار مى‏شود و آنچه انبار شده است از نو توزیع مى‏شود و آنچه توزیع شده است از مدارى به مدار دیگر جریان مى‏یابد.

    «هایدگر» همه این امور را یعنى اکتشاف و حبس کردن، تغییر شکل دادن و انبار کردن و توزیع کردن و تغییر مدار دادن را همگى «انحاء انکشاف‏» مى‏شمارد.

    نتیجه این نحوه انکشاف چیست؟

    حاصل از این در افتادن تعرض‏آمیز این است که همه چیز در حال آماده باش تا بلافاصله مهیا شود و در هر زمان که لازم باشد از نو سفارش داده شود.

    «همه چیز به منبع ذخیره یا ذخیره ثابت‏یا منبع لایزال ذخیره تبدیل مى‏شود.

    آنچه که به معناى منبع لایزال به حال آماده باش به انتظار مى‏ایستد دیگر به مفهوم شى‏ء در برابر ما نایستاده است.

    («هایدگر» به هواپیمایى که روى باند فرودگاه ایستاده، مثال مى‏زند که صرفا به عنوان منبع ذخیره روى باند ایستاده است...).

    چه کسى این در افتادن تعرض‏آمیز را اجرا مى‏کند؟

    بدون شک، بشر.

    او تا چه حد از عهده چنین انکشافى بر مى‏آید؟

    «عدم استتارى که امر واقع در هر لحظه معین خود را در آن آشکار مى‏کند یا پس مى‏کشد ،تحت اختیار بشر نیست.

    این حقیقت که امر واقع از زمان افلاطون تاکنون خود را در پرتو مثل نمایان کرده، ساخته و پرداخته افلاطون نبوده است.

    این متفکر فقط به امرى پاسخ مى‏داد که او را مخاطب قرار داده بود.

    «هایدگر» در پاسخ به سؤال بالا صریحا مى‏گوید: «بشر از آن جا که تکنولوژى را به پیش مى‏راند، در این انضباط به عنوان نحوى انکشاف شرکت مى‏جوید.

    اما آن عدم استتارى که این انضباط در قالب آن شکوفا مى‏شود هیچ گاه ساخته دست‏بشر نیست.

    «هایدگر» سپس این سؤال را مطرح مى‏کند که اگر این انکشاف صرفا ساخته بشر نیست، کجا و چگونه به وقوع مى‏پیوندد؟

    او در پاسخ به این سؤال مى‏گوید: «هر جا بشر چشم و گوش خود را باز کند، دل خود را بگشاید و خود را به دست اندیشیدن و تلاش کردن، ساختن و کارکردن...بسپارد خود را در همه جا در قلمرو امر نامستور خواهد یافت و هر زمان که امر نامستور بشر را به انحاء انکشاف خاص او فرا خواند، عدم استتار آن از قبل رخ داده است.

    16) به گفته «بیمیل‏»: طریقه پرداختن تکنولوژیکى به هویات، فعالیتى قراردادى که بوسیله انسان انتخاب شده باشد، نیست‏بلکه انسان به این طریق از پرداختن به امور بوسیله آن نحوه خاص نامستورى خودش، که «هایدگر» آن را «چارچوب‏» (گشتل) مى‏نامد، به معارضه فراخوانده شده و در آن جاى مى‏گیرد.

    «هایدگر» خود مى‏گوید: «باید آن معارضه‏اى که آدمى را فرا مى‏خواند تا به امر واقع همچون منبع ذخایر انضباط بخشد، به گونه‏اى درک کنیم که خود را آشکار مى‏کند...اکنون آن نداى متعرضى که آدمیان را گرد هم مى‏آورد تا امر از خود کشف حجاب کننده را همچون منبع ثابت، انضباط بخشد Ge-stell ] »یا «گشتل‏»(یا اسکلت‏بندى، چارچوب بندى، شبکه بندى.....) مى‏خوانیم.

    ما این واژه را (گشتل) چگونه بفهمیم؟

    «هایدگر» مدعى است که در جاهایى متفکران مى‏خواهند درباره والاترین امور سخن بگویند، معناى مرسوم و عادى کلمات را کنار نهاده و بر آنها معانى غریب و نامانوسى؟

    را حمل مى‏نمایند مثلا افلاطون را نام مى‏برد که از واژه «ایدوس‏»، (eidos) معنایى خلاف ظاهر آن، و به معناى آنچه در هر چیز و همه چیز حضورى مستمر دارد، را اراده نموده است در حالى که معناى مرسوم و رایج «ایدوس‏» عبارت از شکل ظاهرى شى‏ء رؤیت‏پذیر در چشم سر بوده است.

    «هایدگر» نیز از لفظ «گشتل‏» معناى عادى و مانوس آن را، که به معناى «نوعى وسیله‏» است، اراده ننموده و آن را به معنایى غریب و نامانوس بکار برده است: به گفته «بیمیل‏»: گشتل، چار چوب، نام براى ماهیت‏یک شى‏ء نیست‏بلکه نام نحوه خاصى از نامستوریت (انکشاف) است.

    کدام نحوه؟

    آن نحوه‏اى که در آن انسان به معارضه فرا خوانده مى‏شود تا از واقعیت‏به عنوان منبع، کشف حجاب نماید.

    گشتل به معناى نحوه انکشافى است که سیطره‏اش بر عمق ذات تکنولوژى مدرن حاکم است و خودش امرى تکنولوژیکى نیست.

    بنابراین مى‏توانیم بگوئیم که از نظر «هایدگر» گشتل، نامى براى بیان ماهیت تکنولوژى جدید است.

    شاید بتوان گفت که گشتل، روح حاکم و مسیطر بر تکنولوژى جدید است که انسان را وا مى‏دارد تا به واقعیتها به گونه خاصى نگاه کند و آنها را نه صرفا اشیاء بلکه منبع ذخیره لحاظ نماید.

    ابتدا به ریشه‏شناسى این واژه مى‏پردازد او مدعى است که این لفظ از ریشه، ( stellen) به معناى «در افتادن‏» گرفته شده است [ و شاید بتوان گفت که انتخاب واژه «گشتل‏»براى ماهیت تکنولوژى جدید که بر آن نوعى انکشاف تعرضى حاکم است که در آن انسان با طبیعت «در مى‏افتد» به همین جهت مى‏باشد.] ولى «هایدگر» متذکر مى‏شود که علاوه بر معناى «در افتادن‏» که در این واژه هست‏باید به جهات معنایى دیگر این واژه توجه نمود که این واژه فقط به معناى تعرض نیست‏بلکه در عین حال باید معناى دیگر، (stellen) را هم حفظ نمود یعنى معنایى که ریشه ) her- stellen تولید کردن) و ) dar - stellen نمایاندن) را تشکیل مى‏دهد.

    (66) پس در ریشه واژه «گشتل‏» سه معناى با یکدیگر مرتبط، لحاظ شده است: 1 - در افتادن 2 - تولید کردن 3 - نمایاندن.

    در بر پا کردن مجسمه‏اى در صحن یک معبد، هر سه معناى فوق بروز و ظهور دارند.

    هم تولید و هم انضباط تعرض‏آمیز با یکدیگر ارتباط داشته و هر دو نحوى از انکشاف، نحوى از آلتیا هستند.

    ولى مقصود از «گشتل‏»چیست و چه رابطه‏اى بین «گشتل‏»و تکنولوژى مدرن وجود دارد؟

    به نظر مى‏رسد که «هایدگر» در مفهوم «گشتل‏»به نکات ذیل توجه داشته است: 1 - «گشتل‏»را نباید به معناى عادى و متعارف کلمه (نوعى وسیله) معنا کرد.

    2 - «گشتل‏»به هیچ وجه امرى تکنولوژیکى یا ماشینى نیست.

    3 - «گشتل‏»نامى براى ماهیت تکنولوژى است (که ماهیت تعرض‏آمیز دارد).

    4 - «گشتل‏»عبارتست از نحوى انکشاف که بر ماهیت تکنولوژى جدید استیلا دارد.

    5 - «گشتل‏»آن امر گرد آورنده تعرض‏آمیزى است که انسان را مخاطب قرار مى‏دهد و به معارضه مى‏خواند تا امر واقع را به نحوى منضبط به منزله منبع لایزال منکشف کند.

    6 - گشتل....

    آدمى را به سوى نحوى از انکشاف حوالت مى‏دهد.

    «گشتل‏»حوالت تقدیر است [ ماهیت تکنولوژى جدید، آدمیان را راهى انکشاف مى‏کند تا از این طریق، امر واقع در همه جا به گونه‏اى کم و بیش روشن، به منبع ثابت تبدیل شود.

    راهى کردن به زبان (عامیانه) ما یعنى به سوى فرستادن یا به امرى حوالت دادن

کلمات کلیدی: تکنولوژی معماری - معماری

فرم عبارت از هندسه و شکل اثر می باشد و عملکرد، شامل کاربری ها و بهره گیری ها در فضای معماری است. تکنولوژی شامل فرآیند ساخت، تفکر پیرامون نحوه ساخت و مصالح، تکنیک ها و سیستم های ساختمانی می باشد. فرهنگ و محتوا نیز در و نمایه غیرفیزیکی شامل مفاهیم و معانی مطرح شده در اجزا و کل اثر می باشد که از فرهنگ، تاریخ، اعتقادات و مبانی فلسفی جامعه و معمار نشات می گیرد. بنابراین یکی از اصلی ...

معماری فضای نمایشگاهی مرکز پمپیدو که توسط رنزو پیانو و ریچارد راجرز صورت گرفته به عنوان یکی از بحث برانگیز ترین و پر سر و صدا ترین بناهای قرن بیستم مطرح شده است . معماران جوان طراح مرکز پمپیدو در یک حرکت کاملا رادیکال و غیر مترقبه از اسلاف خویش فاصله گرفتند . قبلا جوزف پاکستون در طراحی کریستال پالاس ، پیر کویئچی نروی در نمایشگاه تورین و در طراحی آشیانه هواپیما دوتر و کانتامتین ...

مقدمه: نگارگری یکی از هنرهای درخشان ایرانیان در دوره اسلامی است. نگاره‌های ایران منابعی هستند که ویژگی های انسانی، اجتماعی و هنرهای ادوار مختلف را از خود بازتاب می دهند و محققان و پژوهشگران می توانند با مطالعه و مراقه در آنها به تشخیص، تبیین و تفسیر این ویژگی ها بپردازند و به کمک داده ها و اطلاعات مکتسب کمبود اطلاعاتی در زمینه های مذکور را جبران نمایند. یکی از ویژگی های هنری که ...

انجمن بين المللي تحقيقات پيشرفته در تاسيسات مستقل ژاپن تحقيقاتي را در دامنه گسترده اي از موضوعات انجام مي دهد . با مشارکت متخصصان از اطراف دنيا استعلام هوشمندانه در اين انجمن داراي دامنه اي از يک مطالعه رقابتي در زمينه شادي تا سيستماتيک مي باشد. به

RSS 2.0 عمران-معماري خاکبرداري آغاز هر کار ساختماني با خاکبرداري شروع ميشود . لذا آشنايي با انواع خاک براي افراد الزامي است. الف) خاک دستي: گاهي نخاله هاي ساختماني و يا خاکهاي بلا استفاده در

مقدمه اي بر تکنولوژي و معماري فرم عبارت از هندسه و شکل اثر مي باشد و عملکرد، شامل کاربري ها و بهره گيري ها در فضاي معماري است. تکنولوژي شامل فرآيند ساخت، تفکر پيرامون نحوه ساخت و مصالح، تکنيک ها و سيستم هاي ساختماني مي باشد. فرهنگ

معماري مدرن مباني معماري مدرن، که سبکي غالب و جهانگير در سده بيستم ميلادي بوده، ريشه در تحولاتي که خاستگاه آن شهر فلورانس در شمال ايتاليا در حدود چهارصدسال پيش از ظهور معماري مدرن بوده است. بررسي معماري مدرن بدون توجه به زمينه هاي فکري و اجتماعي

معماري مدرن: مقدمه: معماري مدرن،کارهاي ساخت و ساز، ساختماني اواخر قرن 19 و 20 تاريخچه مربوط به معماري مدرن معماراني را در بر گرفته است که اين قبيل ساختمانها، جنبشهاي کسب گرايي و تکنولوژي و موادي که اين قبيل معاريهاي جديد را ممکن ساخته است را طرا

معماري سرويس گرا به عنوان يکي از آخرين دستاوردها در توليد نرم افزار، به نظر مي رسد، در سالهاي آتي معماري غالب صنعت فناوري اطلاعات و ارتباطات باشد. علت بوجود آمدن اين معماري، ايده اي بود که در ذهن تعدادي از معماران آن وجود داشت و آن نرم افزار به عنوا

در تقريبا طي 60 سال از زماني که نسل اول کامپيوتر بوجود آمده تکنولوژي کامپيوتر پيشرفت چشمگيري داشته است. امروز يک کامپيوتر شخصي با عملکرد خوب را مي توان کمتر از 500 دلار خريداري کرد. کامپيوتري که داراي حافظه بالا و ذخيره ديسک بيشتري است در مقايسه با

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول