بافت قدیمی شهرهای تاریخی ایران، قادرند تا ویژگی های هنری و تاریخی کشور را به تصویر کشند، و آداب و سنن و فرهنگ جامعه را در قالب بناها و اجزاء و عناصر تاریخی، به معرض نمایش گذارند؛ اما این بافت، امروزه با مشکلات عدیده ای نیز روبه رو است که به طور کلی می توان به مشکلات رفاهی - عمرانی، مانند عدم دسترسی؛ فقدان تسهیلات شهری و مشکلات اجتماعی، مانند مهاجرنشینی بافت قدیم؛ اعتیاد، بزهکاری و ... اشاره کرد.
برخی از کارشناسان و مسؤولان شهر، راه مقابله با این مشکلات را در تغییر و تحولات بافت قدیم دیده اند، و برخی به خاطر اهمیت فرهنگی - تاریخی این بخش از شهر، با هر گونه تغییری مخالفت می کنند. همین امر منجر به بروز اختلافات اساسی میان سازمان های مختلف شهر در این مورد شده است.
این مقاله سعی دارد اجزاء و عناصر شهری بافت قدیم را - با تأکید بر اهمیت فرهنگی آن ها - مورد بررسی قرار دهد، و البته اشاراتی به مشکلات این بخش از شهر داشته باشد، و در پایان نیز با ارائه ی راه کارهایی عملی، پیوندی میان بافت قدیم و مدرنیته برقرار کند؛ اما قضاوت در مورد چگونگی عملکرد را به عهده خواننده مقاله، گذارده است.
مقدمه
انسان از زمانی که پا به عرصه ی وجود گذاشت، تمام تلاش خود را در جهت رفع نیازمندی های خود و غلبه بر موانع طبیعی و اجتماعی صرف کرده است، و تاکنون هم موفق شده که برخی مواهب را به دست آورد؛ نتیجه این تلاش، عمدتا منجر به پیداش فرهنگ و تمدن شده است.
فرهنگ را به دو گونه فرهنگ معنوی و مادی تقسیم کرده اند. فرهنگ مادی؛ اختراعات و اکتشافات وسایل فنی و مادی را شامل می شود که از زمان های گذشته باقی مانده، و اکنون به نسل حاضر رسیده است، و با تکمیل و تولید بیشتر، به نسل های آینده سپرده می شود. فرهنگ معنوی، مجموعه دستاوردهای هنری، علمی، اخلاق و آداب و رسوم و سننی است که از طریق زبان، خط و یا مجموعه ای از واحدهای معماری - شهری مختلف که در مراکز مسکونی انسانی به تدریج گردهم قرار می گیرند، و مجموعه ای از ارزش ها، ایدئولوژی ها و تمدن که از گذشتگان به ما رسیده است، و به آیندگان منتقل می شود را دربر می گیرد.
به این ترتیب، دو محور اصلی در پدید آمدن فرهنگ مورد تأیید است؛ یکی از انسان و دیگری محیط پیرامون او که محل زندگی اش به شمار می رود.
در این راه، انسان با ارتباط متقابل پیرامون، سعی داشته است با استفاده از کم ترین امکانات، بیشترین بهره برداری را داشته باشد، و به همین دلیل، شیوه ی زندگی در یک مکان با اقلیم گرم و خشک، متفاوت از شیوه ی زندگی در یک مکان دیگر، با اقلیم گرم و مرطوب، و یا سرد و مرطوب است.
همه ی این عوامل، سبب پیدایش چشم اندازهای مختلفی، در فضاهای اجتماعی و شهری، از جمله در چگونگی ساخت مسکن و مکان های مورد استفاده، نوع پوشش، آداب و رسوم و رفتارهای اجتماعی شده است.
پس می توان چنین استنباط کرد که زیستن طولانی در یک مکان جغرافیایی مشخص، سبب ارائه و فرضیه و تولید دانش می شود که این دانش، گاه در ذهن جامعه جای می گیرد، و مانند یک شناسنامه و پیشینه فرهنگی به آیندگان منتقل می شود، و یا در کالبد آثار تاریخی، قرار می گیرد که حفظ آن آثار می تواند مانع از نسیان و بی هویتی جامعه شود.
بافت قدیم
به طور کلی در ایران، آن بخش از شهرهای ایران را که تا عهد قاجار شکل گرفته اند، می توانیم بافت قدیم بنامیم که در واقع، بخش درونی شهر است. خصلت اساسی کالبدی بافت قدیم، شکل گیری هماهنگ، مداوم، پیوسته، یک پارچه و عاشقانه در طول تاریخ است. (2)
ارتباط بافت قدیم با گذشته، آن را واجد ارزش هایی می کند که ارزش های تاریخی و فرهنگی را شامل می شود.
اما این بافت، فقط مربوط به گذشته نیست؛ بلکه پل ارتباطی حال با گذشته است. آن هم به دلیل فضایی است که از ارتباط میان اجزاء و عناصر شهرهای تاریخی پدید می آید. جامعه و فضا نیز دارای روابطی از نوع کنش متقابل اند که نتیجه این ارتباط، ایجاد فضای خاص و بافت شهری مناسب با هیأت های فرهنگی برای جامعه است. این جا است که گفته می شود:
زمینه و ساخت فضایی را نمی توان منهای روابط و فرآیندهای اجتماعی آن فهم کرد.
«شهرها به عنوان مکان جغرافیایی، از نظر فرهنگ متفاوت اند؛ چرا که واکنش مردم نسبت به مسائل بقای جمعی؛ از مکانی به مکان دیگر متفاوت است، و چگونگی واکنش مردم به بقای جمعی، بخش مهمی از فرهنگ محلی - مکانی را تشکیل می دهد» . (4) اما امروز به دلیل عدم توجه به فرهنگ و هنر، شاهد نابه سامانی هایی در شهرها هستیم که بنابر نظر بسیاری از صاحب نظران؛ یکی از عوامل نابه سامانی تمدن کنونی است.