در جائی خواندم که "آزادی از عدالت زاده و با اندیشه سروده میشود، با دیوار شعر و با زندان فریاد می شود، با بیگانه باطل و با استبداد تکه ای نان می شود. آزادی اگر حق است گرفتنی است و اگر هزینه دارد پرداختنی است."2
گرچه این جمله از من نیست اما سخت به آن پایبندم و نطق امروزم هم گواهی است بر صحت این ادعا:
فارغ از نوع و ماهیت حاکمیت ها، از دیر باز تا کنون عملکرد حکومت ها را به حکمرانی خوب و بد تقسیم کرده اند.در نزد یونانیان مجموعه الهه هائی که مظهر جنگ و ستیز، بی نظمی، تبعیض، نفاق ، ریا کاری و امثال آن بوده اند ، "حکومت بد" را تشکیل می دادند. ایندسته از الهه ها فاقد پدر بوده و مستقیما از ظلمت و تاریکی زاده می شدند. اما پس از آنکه "زئوس" خدای خدایان "تمیس" را به همسری خود اختیار می کند "دیکه" یا الهه عدالت زائیده می شود و بهمراه خواهران خود که آنها نیز نتیجه همین وصلتند، پایه های حکومت خوب را پی ریزی می کنند.
گرچه این حکایت افسانه ای بیش نیست اما حکمرانی خوب و بد واقعیتی است که نظریه پردازان معاصر و برنامه توسعه ملل، "اسکاپ" و همچنین بانک توسعه آسیا نیز فهرستی از مختصات و ویژگی های حکمرانی خوب را برشمرده اند تا از اینطریق بتوان حکمرانی خوب را از بد آن تمیز داد. قران نیز حکومت را به طاغوت و الله تقسیم کرده و پیامبر(ص) از آن به عنوان حق و ابلیس نام می برد و مولا علی(ع) به زیبائی آنرا به نیک کردار و بد کردار تفکیک می کند.
فصل مشترک بینش اسطوره ای یونانیان، دیدگاه اسلام و نظریه پردازان معاصر و نیز مدل های موسسات و نهادهای بین المللی در مورد حکمرانی خوب این است که، لازمه استقرار حکومت خوب معطوف و منحصر به تحقق عدالت و اجتناب از هرگونه ظلم و تعدی است. لذا از این منظر شکل و قالب حکومت و اینکه نام حکومت "جمهوری اسلامی" ، "رژیم شاهنشاهی" و یا "جمهوری دموکراتیک " و نظایر آن باشد، خیلی مهم نیست، مهم آن است که محصول و رویکرد این حاکمیت منطبق بر ظرف و قالب منتخب و لاجرم مطابق با خاستگاه ملت و توام با انصاف و عدالت باشد، در غیر اینصورت مانند آن است که نام بخیل را احسان یا حاتم طائی و نابینا را چراغعلی نهند!
به این اعتبار چه بسا حکومت هائی بوده اند که نام اسلام را به عنوان پیشوند و یا پسوند خود اختیار کرده اند اما بدلیل کارنامه عملشان گرفتار لعن و نفرین ابدی ابناءالبشر شده اند و بر عکس حکومت هائی نیز بوده و هستند که بدون داشتن پیشوند و پسوند اسلامی فقط بخاطر تامین رضایتمندی ملت خود و استیفاء حقوق آنان، برای همیشه در خاطره ها ماندگار شده اند و پیوسته از آنان به نیکی یاد می شود. در واقع آنچه به حکومت ها ارزش داده و آن را در زمره حکومت های خوب قرار میدهد، میزان پایبندی زمامداران و کارگزاران این حکومت ها به تحقق حق و عدالت و دوری از ظلم و تبعیض و تامین رضایتمندی مردم آن است، و این همان واقعیتی است که در کلام معصوم نیز تجلی می یابد آنجا که می فرماید" هیچ اموری اصلاح نخواهد شد مگر اینکه بر محور عدل استوار گردد". در غیر اینصورت دیر یا زود بحکم "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم" سرنوشت محتوم هرحکومت بد و مبتنی بر ظلم، سرنگونی است.
از آنجا که حدفاصل میان حکمرانی بد و خوب، به فاصله میان ظلم و عدالت می باشد، پر واضح است که هرگونه غفلت از این واقعیت حتی می تواند کسانی را که بگمان انقلابی بودن ،عدالتخواهی و خود را حقیقت مطلق پنداشتن، تصدی عالیه امور درکشور "انقلاب دیده ای" نظیر ایران را عهده دار هستند، به ضد انقلاب و ضد آرمانهای انقلابی مبدل کرده و بدینوسیله یک انقلاب و نظامی را که به پشتوانه آراء بیش از 90 درصد شهروندانش حیات یافته است، از درون استحاله و فرجام آنرا به فنا و نیستی رهنمون سازد.