شهر شناسان ایرانی - اسلامی اعم از غربی و شرقی، بناهای کالبدی مبتنی بر فرهنگ اسلامی (مساجد، مقابر، مدارس علوم دینی، مزارات) را یکی از مشخصه های شهرهای اسلامی می دانند. در این میان، سایر مراکز مذهبی از جمله تکایا، حسینیه ها و خانقاه ها چندان مورد توجه و بررسی قرار نگرفته اند، در حالی که این عناصر در شکل دادن به رفتارهای گروهی، تقویت پیوندهای اجتماعی و تقویت همگرایی فرهنگی همواره نقش عمده ای داشته اند. لذا هدف عمده این مقاله، بررسی نقش کارکرد حسینیه ها در ابعاد مختلف مذهبی، اجتماعی، آموزشی و اسکان زایران در محدوده بافت قدیم شهر مشهد می باشد.
برای این منظور، ابتدا موضوع و مفاهیم، مقوله بندی و نمونه های انتخابی مربوط به هدف تحقیق و سپس منطقه تحقیق، یعنی محدوده بافت قدیم شهر مشهد در سطح شهر مشخص شد. آن گاه آمار و اطلاعات اولیه از سازمانهای مختلف از جمله شهرداری، اداره اوقاف و آستان قدس گرد آمد که نمایانگر وجود حدود 150 حسینیه و تکیه در محدوده بافت قدیم شهر مشهد است. سپس به شیوه نمونه گیری اتفاقی، تعداد 40 حسینیه (6/26) درصد انتخاب و از طریق پرسشنامه ای حاوی 37 متغیر، اطلاعاتی در مورد حسینیه ها شامل: جوانب کالبدی (وسعت، پیشینه ساخت، تعداد طبقات، ظرفیت و.. .)، کارکرد و فعالیت (مذهبی، اسکان زائران، آموزش و...) و اجتماعی (نحوه اداره، متولیان، مراسم و...) جمع آوری گردید. در نهایت، داده ها از طریق بسته نرم افزاری PE2 و SPSS رایانه توصیف و تحلیل شد: نتایج حاصل، بیانگر کارکرد متنوع حسینیه ها براساس منشا متولیان (محلی، منطقه ای، ملی و فراملی) می باشد.
مقدمه
بناهای مذهبی اعم از مساجد، حسینیه ها، خانقاه ها، مزارات و غیره به دلایل مختلف از جمله; «معنویت حاکم بر آنها»، «سابقه تاریخی »، «شیوه معماری » و «کارکرد فرهنگی - اجتماعی و اقتصادی » در بین مردم از گذشته تا به حال از همیت خاصی برخوردار بوده و جنبه «تقدس » یافته اند. بناهای مذکور، پویایی معنوی و کالبدی خود را در طول زمان حفظ کرده و به ندرت متروکه و رها شده اند. این مظاهر هنر معنوی (بناهای کالبدی - فرهنگی) همگام با ورود جامعه جهانی به عصر «فرانوگرایی » (Post - Modernism) و «اطلاعات و ارتباطات » اهمیت ویژه ای یافته اند، زیرا «انقلاب انفورماتیک » باعث کمرنگ شدن اقتصاد مادی (Dematecalisation) و توسعه اقتصادی متکی بر تولیدات فرهنگی (Cultural Ecomomy) شده است.
توجه به پدیده های کالبدی و بناهای میراثی / تاریخی بویژه شهرهای تاریخی و اماکن مقدسه و متبرکه به لحاظ تنوع کارکردها و منافع مادی و معنوی حاصل از آنها افزایش یافته و به دلیل سهم فراوانی که در تامین منافع ملی دارند در کانون توجه مسایل «اقتصاد فرهنگی » قرار گرفته اند. چشم انداز «اقتصاد قرن بیست ویکم » روشنایی بخش غلبه «اقتصاد فرهنگی » بر سایر جنبه های اقتصادی در تامین زندگی مردم است. در چارچوب همین بینش فکری، مساله «شهرهای تاریخی » و بناهای با کارکرد «فرهنگی - اجتماعی » موجود در شهرها اهمیت بسزایی یافته و کانون مطالعه و توجه نظریه پردازان «اقتصاد فرهنگی » و شهرپژوهان قرار گرفته است.
شهر مشهد به دلیل برخورداری از «قداست مذهبی » و ویژگیهای فرهنگی و تنوع جلوه های هنر مادی و معنوی، نیازمند شناسایی عمیق پدیده های کالبدی با کارکرد فرهنگی برای سازگاری با راهبرد «برنامه ریزی میراثی » شهرهای فرهنگی در چشم انداز قرن بیست ویکم می باشد. مطالعه حسینه های مستقر در محدوده بافت قدیم شهر مشهد به دلیل تنوع کارکردی در فرآیند تحول اقتصادی قرن آینده از اهمیت ویژه ای برخوردار است. حسینیه ها فعالیتهایی از قبیل کارکرد دینی (مراسم عزاداری، اعیاد مذهبی، نماز جماعت، روضه خوانی)، آموزشی (خیاطی، احکام، قرآن) و رفاهی (اسکان زایران، اطعام یتیمان) را به تناسب انجام می دهند، ولی از سازماندهی مطلوبی برخوردار نیستند. بنابراین شناخت ویژگیهای مختلف کالبدی و کارکردی آنها زمینه مناسب را جهت برنامه ریزی معقولانه فراهم می کند، زیرا حسینیه ها نقش عمده ای در تقویت همبستگی اجتماعی، توسعه فرهنگ اسلامی و رفع مشکلات اسکان زایران در شهر مشهد دارند و زمینه تقویت «اقتصاد فرهنگی » را همگام با سایر جنبه ها، فراهم می آورند.
تاریخچه شهر مشهد
علت وجودی و رشد شهر مشهد مرهون وجود مرقد حضرت رضا(ع) امام هشتم شیعیان جهان است که در سال 203-202 ه.ق به دست مامون خلیفه عباسی به شهادت رسید. (2) توسعه شهر تا قرن هفتم (هجوم مغولان) و ویرانی شهرهای بزرگی چون توس و نیشابور چندان محسوس نبود. ولی پس از آن مقدمات رشد و توسعه شهر فراهم شد.
با روی کار آمدن حکومت صفویه و رسمی شدن «مذهب شیعه » در ایران توسط شاه اسماعیل صفوی رشد شهر رعت بیشتری گرفت. حصار اصلی شهر، خیابانهای عمده و معروف به «بالا خیابان، پایین خیابان » و دهها مدرسه علمیه و مسجد در این دوره ساخته شده است. همزمان با حکومت نادرشاه افشار و انتخاب شهر مشهد به عنوان پایتخت بر اعتبار و عظمت شهر افزوده شد، تا جایی که جمعیت آن به حدود 250000 نفر افزایش یافت. ولی پس از حکومت افشاریه تا اواخر حکومت قاجاریه به تدریج از اعتبار شهر کاسته شد و جمعیت آن به حدود 80 هزار نفر تقلیل یافت. (3)