پیشینه تاریخی: تقسیم امپراطوری روم به دو بخش شرقی و غربی وضعیت این امپراطوری و ایجاد امپراطوری بیزانس و در نهایت سقوط امپراطوری روم غربی با تحولات مهمی در اروپای غربی همراه گردید. از گذشته های دور همیشه اقوام ساکن شمال اروپا و حتی قسمت آسیای غربی برای دست یافتن به کرانه های مدیترانه در کوچ و مهاجرت بوده اند و این مهاجرت موجب برخورد و تضاد بین اقوام گوناگون شده است.
مهاجرت گوتها از شمال به سمت جنوب موجب تحولات مهمی در تاریخ اروپا گردید، اقوام مختلف شمالی که به بربر ها معروف بودند ، پس از چند دهه با استقرار در اروپای مرکزی (از قرن هشتم میلادی به بعد) دولتهای جدیدی بوجود آوردند که در طی استقرارشان هنر مشخصی پدید آوردند که متاثر از یونان و روم بود.
گوتها در هنگام مهاجرت و جابجایی ، باعث مهاجرت اقوام دیگری از سرزمینهای اصلی شان شدند. آنها در حوالی سال 300 میلادی به دو گروه گوتهای شرقی در قسمتهای شرقی اروپا استقرار یافتند و گوتهای غربی که به سوی اروپای غربی ، تا مرزهای شمالی امپراطوری روم پیش رفتند که در مواجهه با قدرت امپراطوری روم از نفوذ به آن سرزمین باز ایستادند. قدرت نظامی امپراطوری که مرزهای شمالی آن را به رود دانوب محدود می کرد، مانع نفوذ و ادامه مهاجرت اقوام شمالی گردید و در طی دوران حکومت امپراطوری روم، همواره بین دو حکومت و بربرها (اقوام شمالی) جنگهای سخت و خونینی در جریان بوده است.
در قرن چهارم میلادی قدرت جدیدی از سمت آسیا، اروپا را مورد تاخت و تاز قرار داد این مهاجمان هونها بودند که گوتها را تحت فشار قرار داده و به مرزهای امپراطوری روم عقب راندند و امپراطوری روم که خود را در مواجه این خطر دید به ویزوگوتها اجازه داد که در کرانه های غربی رود دانوب مستقر شوند. اما بین وضعیت دوام چندانی نیافت و ویزوگوتها سر به شورش برداشتند و در جنگی که بین آنها و نیروی روم در گرفت ، امپراطور روم کشته شد و سپاهیانش نیز شکست سختی را پذیرا شدند. پس از این شکست روم مقاوت چندانی در مقابل گوتها نشان نداد و سرانجام تسلیم شد.
هونها همچنان در ادامه نفوذشان به اروپای غربی و جنوب اروپا ویزوگوتها را مجبور نمودند، از جنوب ایتالیا گذشته و در فرانسه (جنوب فرانسه) مستقر شوند که در نهایت آنها با فرانکها مواجه شدند و سرانجام به سوی جنوب اسپانیا مهاجرت کردند. با مرگ آتیلا سردار هونها در سال 453 میلادی طول کشید. تا اینکه در این دوره امپراطوری فرانکها با نام کارولنژ قدرت را در اختیار گرفت و آرامش نسبی به اروپا بازگشت. قبایل بربر مسیحی و کلیسا به تدریج جانشین امپراطوری روم گردیدند و پایه های بی چون و چرای کلیسا و پاپها در قرون وسطی ریخته شد. این امر در زمانی به اوج رسید که در قرن پنجم میلادی پادشاه فرانکها به مذهب کاتولیک گرویدف و کلیسای روم در رقابت با کلیسای ارتدوکس روم شرقی وارد عرصه جهان گردید. بربرها که خود هنر چندانی نداشتند، در مواحهه با میراث یونان و روم هنرشان شکل گرفت سرانجام با امپراطوری کارولنژها دوران احیا هنر فرا رسید. اواخر سده هشتم و یا سده نهم میلادی شاهد یک پدیده بزرگ تاریخی بود که امروزه دوره احیای رم مسیحی در عصر شارلمانی یا رقابت خستگی ناپذیر و مشعشعانه هنر و فرهنگ نامیده می شود.
شارلمانی در تلاش بود که همانند کنساتین رفتار کند و زمانیکه پاپ تاج شاهی را بر سر نهاد ، او را امپراطور این امپراطوری احیا شده روم نامید، حکومت جدید امپراطوری مقدس روم نامیده شد. که تا یکهزار سال بعد گاه برگ گاه کوچکترشد. ولی تا انهدامش بناهایی را به اقتباس از معماری در اروپای مرکزی به حیات خود ادامه داد. شارلمانی بناهایی را به اقتباس از معماری رومی بنیاد گذارد که در میان آنها می توان به نمازخانه کاخ شارلمانی در آخن اشاره نمود و همچنین وضعیت دیر سنگال سوئیس(819 میلادی) یکی از مجموعه بناهای ساخته شده در دوره شارلمانی است.
پس از شکست جانشینان شارلمانی حکومت این ناحیه بدست اوتونی ها افتاد. که معماری اوتونی مسیر اسلاف کارولنژی خویش را دنبال کرد، یکی از بناهای شاخص این دوره کلیسای دیر ین میکائیل در هیلدسهایم است که در فاصله 1001 تا 1031 میلادی ساخته شده است تقسیم بندی برجها و بدنه جسیم آن کاملا مشخص است. در این کلیسا مراکز ثقل ساختمانی در شرق و غرب به خوبی مشهود است و صحن اصلی در حکم تالاری است که دو برج (مراکز) را به هم متصل می کند.
در این کلیسا و بناهای فوق الذکر مقدمات معماری رومانسک را می توان ملاحظه کرد ولی آنچه در این گفتار قابل توجه است، تفکرات و اندیشه هایی است که بر جامعه رومانسک حاکم بوده و در آثار معماری بویژه در کلیساها مشهود است.
معماری رومانسک(رومی وار): اوضاع و احوال اجتماعی پیش از قرون وسطی در دوره های یونان و روم موجب شده بوده که آثار هنری ، بطور کلی هنر معماری به رشد و تداوم و ماندگاری قابل ملاحظه ای برسد. این وضعیت تا چند قرن بعد هم در اروپا دوام آورد ، اما در نتیجه جنگها و کشمکشها فترتی پدید آمد،تا اینکه در این برهه از زمان هنر و سبک رومانسک پا به عرصه گذاشت. چون در دوره امپراطوری کارولنژی و اتونی ثبات سیاسی حاکم گردید که به طور مختصر به آن اشاره کردیم.
با آغاز نخستین دوره جنگهای صلیبی در اوایل سده دهم میلادی در اروپا، جمعیت های عظیمی از نقاط و شهرهای اروپای غربی به شهر های غربی به شهرهای مختلف مهاجرت کرده و پناهنده شدند،از جمله این شهرها ، شهر اورشلیم بود. این مکان در آن موقع سرزمین مقدس خوانده می شد.