ء از نظر علم روانشناسی، پدر و مادر باید محیطی را برای کودک فراهم آورند که وی ازنظر محبت احساس کمبود نکند.
محبت در حد متعادل، مفید، ضروری و سازنده است.
افراط و تفریط در محبتورزی تأثیر نامطلوبی بر رشد شخصیت کودکان میگذارد و جریان طبیعی رشد را مختل میکند.
ء در آموزههای تربیتی رسولاکرم(ص) به اهمیت بازی و نقش آن در رشد اطفال بسیار توجه شده است.
آن حضرت تأکید میکند: «هر کس را کودکی در کنار است باید با وی چون کودکان همبازی شود.»
ء نبی گرامی اسلام نهتنها سفارش میفرماید کودکان را برای بازی آزاد بگذارید بلکه توصیه کردهاند والدین با فرزندان خود به بازی بپردازند.
ء اسلام به تفاوتهای فردی و تأثیر آن بر جوامع انسانی توجه دارد.
در قرآن کریم آمده است: ما انسانها را بهگونهای خلق کردیم که خلقت آنها موجب بازشناسی ایشان از یکدیگر شود.
پیامبرخدا(ص) در بیان تفاوتهای شخصیتی انسانها میفرماید: «استعدادهایی که در درون مردم نهفته است، همچون معادن طلا و نقره با یکدیگر تفاوت دارد.»
ء تأکید پیامبر اکرم(ص) بر انتخاب همسر شایسته نشان میدهد که اسلام به تأثیر عوامل ارثی در رشد و تکوین شخصیت فرد توجه دارد و براساس آموزههای دینی اسلام، توصیههایی در این زمینه ارایه میکند.
آموزههای تربیتی پیامبر اسلام(ص)
از دیدگاه اسلام، انسان موجودی اجتماعی و تربیتپذیر است که رشد و تعالی وی در متن جامعه صورت میگیرد، از اینرو توصیههای اخلاقی و تربیتی خاصی برای ظهور استعدادها و تواناییهای انسان ارایه کرده است.
پیامبر اسلام(ص) ضمن توجه به توصیهها و رهیافتهای تربیتی اسلام، با سخنان و سیره عملی خود راه رشد و تعالی را به پیروانش نمایانده و با آموزههای تربیتی و اخلاقیاش امکان تربیت یکایک افراد و تأمین سلامت روحی و روانی جامعه را فراهم آورده است.
رهیافتهای جدید علم روانشناسی بر بسیاری از توصیههای تربیتی و اخلاقی پیامبر(ص) صحه گذاشته است که این امر موءید اهمیت آموزههای تربیتی پیامبر اسلام(ص) است.
در این نوشتار، توصیههای تربیتی پیامبراسلام(ص) و برخی از یافتههای دانش روانشناسی مورد بررسی قرار گرفته است.
مراحل رشد از دیدگاه اسلام
در اصطلاح روانشناسی، شخصیت مجموعهای از صفات، عقاید، عادات و افکار شخصی است که چون با هم ترکیب شود وحدتی خاص به وجود میآورد.
شکلگیری شخصیت انسان، حاصل رشد و تربیت وی در مراحل قبل و بعد از تولد است.
(1)
روانشناسان به همه تغییرات و تحولاتی که از زمان تشکیل سلول تخم تا هنگام مرگ انسان روی میدهد و نیز به شکوفایی استعدادها، خصایص و نیروهای ذاتی موجودات، رشد میگویند.(2)
آنان رشد را حاصل تعامل و اشتراک طبیعت (فطریات و غرایز انسان) و تربیت فرد میدانند و معتقدند بر رشد انسانها تفاوتهای فردی حاکم است.
علمای روانشناسی، تربیت را ایجاد تغییر در فرد دانسته، کسی را که تغییرات مطلوب داشته باشد، تربیت شده مینامند.
از نظر اسلام تربیت به معنی شناخت فطرت خداجوی انسان و سوق دادن او در جهت ظهور استعدادهایش برای سعادتمندی در جامعه و تقرب به خداست.
اسلام، رسیدن به کمال و خداشناسی را نشانگر رشد و تعالی انسان میداند.
رشد انسان در دو مرحله قبل و بعد از تولد صورت میگیرد.
از دیدگاه اسلام مراحل قبل از تولد شامل: نطفه، علقه، مضغه، عظام، لحم و انشاء(3).
و مراحل رشد پس از تولد شامل: مراحل سیادت، اطاعت و وزارت(4) است.
قرآن ابتدای خلقت انسان را از خاک دانسته است و با تعابیری چون: حماءمسنون، سلاله من طین و صلصال کالفخار، منشاء پدید آیی او را مورد اشاره قرار میدهد.
آنگاه خداوند از روح خویش بر این موجود خاکی میدمد و او را برترین مخلوق خویش قرار میدهد.
رشد انسان در دو مرحله قبل و بعد از تولد صورت میگیرد.
آنگاه خداوند از روح خویش بر این موجود خاکی میدمد و او را برترین مخلوق خویش قرار میدهد.
عوامل موءثر بر رشد و تکوین شخصیت قبل از تولد از دیدگاه اسلام، فرزند انسان مانند ثمره و میوه درخت است.
همانگونه که ثمره درخت، عصاره، ویژگیها و خصایص درخت را در خود جمع کرده است، فرزند انسان نیز خصایص و خصوصیات جسمی، رفتاری و شخصیتی والدین خود را به ارث میبرد.
پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «هر درختی میوهای دارد و میوه دل فرزند است»(5) اسلام همچنین به تفاوتهای فردی و تأثیر آن بر جوامع انسانی توجه کرده است.
در قرآن آمده است: «ما انسانها را بهگونهای خلق کردیم که خلقت متفاوت آنها موجب بازشناسی ایشان از یکدیگر شود.
پیامبر(ص) در بیان تفاوتهای شخصیتی انسانها میفرماید: «استعدادهایی که در درون مردم نهفته است، همچون معادن طلا و نقره با یکدیگر تفاوت دارد.»(6) در علم روانشناسی نیز به تفاوتهای فردی توجه شده است.
بسیاری از روانشناسان بر این باورند که تفاوتهای فردی اعم از تفاوتهای جسمی و ظاهری (قد، وزن، رنگ، چهره و...)، صفات شخصیتی و خصایص رفتاری منحصر به فرد انسان، تحت تأثیر دو عامل وراثت و محیط است.
از میان این دو عامل، وراثت تأثیر بیشتری بر روند رشد در دوران جنینی میگذارد.
انسانها ساخته پدر، مادر و اجدادشانند و بسیاری از خصوصیات جسمی، عقلی و روانی آنها را از طریق ژنهای عامل وراثت به ارث میبرند.(7) توارث از طریق متابولیسم اثر مهمی در تکوین شخصیت انسان میگذارد، اما این شخصیت متابولیسمی تحت تأثیر عوامل محیطی است که به طور کامل پرورش مییابد.
در این اسلام نسبت به تأثیر ویژگیهای شخصیتی والدین بر فرزندان توجه بسیاری شده است و پیامبر(ص) درمورد انتخاب همسر و ازدواج به مسلمانان، توصیههای خاصی است.
پیامبر(ص) به یاران خود فرموده: «ای مردم از خضراء الدمن» «گیاهان روییده در خرابه» و بپرهیزید.
سوءال شد: ای رسول خدا خضراءالدمن چیست؟
فرمود: زن زیبارویی که در خانوادهای فاسد رشد کرده است.(8) همچنین پیامبر میفرماید: «ازدواج با زن احمق بپرهیزید.
زیرا همنشینی با او تباهی است و فرزندان او، کفتار صفتاند.(9)» تأکید پیامبر(ص) بر انتخاب همسر شایسته نشان میدهد که اسلام به تأثیر عوامل ارثی در رشد و تکوین شخصیت فرد توجه دارد و براساس آموزههای فردی از طریق وراثت به فرزندان منتقل میشود و در این میان، نقش مادر در انتقال صفات ارثی و تربیت کودک از اهمیت بیشتری برخوردار است.
پایههای شقاوت و سعادت انسان از همان دوران جنینی گذاشته میشود، زیرا خشم و کینه، افکار و اندیشهها، حالات روحی و اخلاقی و حتی تغذیه مادر بر جنین اثرهای مثبت و منفی برجای میگذارد.
عوامل موءثر بر رشد و تکوین شخصیت بعد از تولد از دیدگاه اسلام، رشد انسان پس از تولد در چند مرحله متوالی صورت میگیرد.
از پیامبر(ص) در این زمینه روایت شده: «فرزند تو هفت سال آقا، هفت سال بنده و هفت سال وزیر است.
اگر تا سن بیست و یک سالگی، خوی و خصلتهایش را پسندیدی که خوب وگرنه او را به حال خویش رها کن، زیرا تو در پیشگاه خداوند معذوری.(10) از نظر پیامبر(ص) مراحل رشد کودک در سه دوره سیادت، اطاعت و وزارت قابل تقسیمبندی است.
در هر یک از این مراحل با توجه به شرایط سنی کودک و نوجوان باید آداب و تعالیمی خاص را به وی آموخت و انتظارات مشخصی از او داشت.
دوره سیادت یا نونهالی این مرحله از رشد، از بدو تولد آغاز میشود و تا سن هفتسالگی ادامه مییابد.
روانشناسان این دوره را که مراحل نوزادی، طفولیت و خردسالی را دربر میگیرد، دوره نونهالی مینامند.
پیامبراکرم(ص) این مرحله را سن سیادت و آقایی کودک دانسته و پدر و مادر را موءظف به رفع نیازهای مادی و روانی کودک کرده و برایشان تکالیفی مقرر کرده است.
مهمترین وظیفهای که اسلام بر عهده مادران گذاشته، شیر دادن به نوزاد است.
تغذیه با شیر مادر علاوه بر تأمین سلامت جسمی کودک، در سلامت روحی و روانی او نیز موءثر است.
از پیامبر(ص) روایت شده: «برای کودک، شیری بهتر از شیر مادر نیست(11) پیامبر(ص) تغذیه با شیر مادر را در انتقال خصایص شخصیتی و وراثتی به فرزندان موءثر میداند و در این زمینه میفرماید: «زنان کمخرد را به دایگی برنگزینید، زیرا فرزند با شیر، رشد میکند.» از دیگر تکالیفی که اسلام برعهده پدر و مادر گذارده و موءید حقوق فردی و اجتماعی کودک است، میتوان به نامگذاری کودک اشاره کرد.
از پیامبر(ص)روایت شده:«نخستین کاری که آدمی درباره فرزند خود انجام میدهد این است که نام نیکو بر او نهد.
(12) همچنین پیامبر(ص) میفرماید:«حق پدر بر فرزندش این است که نام نیکو برایش انتخاب کند، خوب تربیتش کنند، شغل و حرفه خوبی به او بیاموزد (13) تربیت کودک در دوره سیادت، از دیگر مواردی است که اسلام توجه خاصی به آن مبذول داشته و توصیههای بسیاری نیز دراین خصوص نقل شده است.
محبت یکی از احتیاجات اساسی کودک و از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تربیت روحی و روانی وی است.
کودک، عشق، محبت و علاقه را درکانون خانواده میآموزد.
در اسلام درمورد محبت و مهربانی کردن به کودکان، بسیار سفارش شده است.
پیامبر(ص) به مسلمانان توصیه میفرمایند:«کودکان را دوست بدارید و با آنها مهربان باشید (14) همچنین میفرماید:«محبت به فرزند، همچون محبت به والدین است و خداوند کسی را که به فرزند علاقه بیشتری داشته باشد، رحمت میفرستد.»از پیامبرنقل شده: نگاه محبتآمیز پدر به صورت فرزند، عبادت است و روش پیامبر(ص) درخانوادهاش این بود که هر روز صبح دست محبت بر سر فرزندان خود میکشید و حسن و حسین (ع) را میبوسید.
(15) پیامبر(ص) فرموده است:«هر که فرزند خود را ببوسد، خداوند عزوجل برای او یک ثواب مینویسد و هر که فرزندش را شاد کند، خداوند در روز قیامت او را شاد میسازد و هر که به او قرآن بیاموزد، در روز قیامت پدر ومادرش فراخوانده میشوند و به هر دو، جامهای پوشانده میشود که به درخشش صورت بهشتیان میدرخشد.
(16) براساس تجربیات و مشاهدات روان شناختی، نیاز به محبت درسراسر زندگی فرد بخصوص درسالهای اولیه زندگی نقش اساسی در موفقیت و شکلگیری شخصیت انسان دارد.
رشد و سلامت شخصیتی کودک به همان اندازه که به نیازهای جسمانی وابسته است به محبت نیز بستگی دارد.
فقدان محبت، بویژه کمبود محبت مادری، تأثیرات عمیقی بر کودکان میگذارد.
کودکانی که از محبت سیراب شده باشند،بهتر میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کرده و با همنوعان خودسازگاری داشته باشند.
از دیدگاه علم روانشناسی، پدر و مادر باید شرایطی را برای کودک فراهم آورند که او از نظر محبت نه احساس کمبود کند و نه دچار افراط گردند.
محبت درحد مناسب و متعادل، مفید، ضروری و سازنده است.
افراط و تفریط در محبت تأثیرات نامطلوبی بر رشد شخصیت کودکان میگذاردو روند طبیعی رشد را دچار اختلال میکند.
(17) از دیگر آموزههای پیامبر(ص) درمورد فرزندان این است که در رفتار با کودکان و محبت ورزیدن به ایشان، عدالت را رعایت نمایید.
تبعیض میان کودکان و مقایسه آنان با سایر کودکان، موجب آزار فرزندان و تقویت حس حقارت در آنان میشود.
از این رو، پیامبر (ص) توصیه میکنند:«میان فرزندان خود در عطا و بخشش به عدالت رفتار کنید (18) همچنین میفرماید:«حق فرزندانت بر تو این است که میان ایشان به عدالت رفتار کنی، چنان که حق تو بر آنان این است که از تو اطاعت کنند.
(19) و نیز توصیه میکنند: نه تنها در دادن چیزی میان فرزندان فرقی نگذارید، بلکه در محبت به آنها و بوسیدنشان نیز به عدالت رفتار کنید.
تنها تفاوتی که پیامبر(ص) در مورد فرزندان قایل شده، درمورد دختران است.
پیامبر دختران را دلسوز، مددکار و با برکت میداند و میفرماید:«چه خوب فرزندانیاند دختران پرده نشین.
هر کسی یکی از اینها را داشته باشد.
خداوند او را برایش پردهای در برابر آتش دوزخ قرار میدهد.
بیتوجهی به دختران از سنتهای جاهلی بود.
چنان که در قرآن آمده:« و از هرگاه یکی از آنان را به دختر مژده آوردند.
چهرهاش سیاه گردد و درحالی که خشم و اندوه خود را فرو میخورد.
از بدی آن چه به او بشارت داده شده از قبیله خود روی میپوشاند.
آیا او را با خواری نگاه دارد یا درخاک پنهانش کند و چه بد داوری میکنند (21)» پیامبر(ص) براساس آموزههای قرآنی، این سنت جاهلی را مردود اعلام کرد و با توصیههای تربیتی و سیره عملیاش در برخورد با زنان تلاش کرد جایگاه والایی برای زنان در جامعه عربی ایجاد نماید،از این رو خطاب به مسلمانان میفرمایند:«دختران را ناخوش ندارید.
زیرا آنها مونسهای شما هستند.
(22) پیامبر(ص) به خوبی آگاه بودند که دختران موجوداتی شکننده و آسیب پذیرند و در بذل محبت به ایشان باید توجه بیشتری داشت.
از این رو، به اصحابش توصیه میکند: در بذل محبت و دادن هدیه لازم است دختران را بر پسران مقدم داشت.(23) اسلام همچنین به تربیت کودک و آموختن ادب و آداب به ایشان اهتمام میورزد و توصیههای تربیتی بسیاری دراین خصوص درکتب روایی مسلمانان نقل شده است.
یکی از آموزههای تربیتی پیامبر(ص) درمورد کودکان توصیه به تربیت نیکو و احترام گذاردن به آنهاست.
پیامبر میفرمایند:«حق فرزند، آن است که نام خوبی برایش انتخاب کند و او را نیکو تربیت کند.» احترام به کودکان و سلام کردن به ایشان سنت حسنه پیامبر بود.
انس بنمالک روایت میکند: هرگاه رسول خدا(ص) در مسیر خود به کودکان میرسید به آنها سلام میکرد و این عمل را همواره انجام میداد.
(26) از پیامبر (ص) نقل شده:«به فرزندان خود احترام گذارید و آنها را نیکو تربیت کنید.» نیز روایت شده که پیامبر فرمود:«هیچ پدری چیزی بهتر از تربیت نیکو و هیچ ارثی با ارزشتر از ادب به فرزند خود نداده است.(25) از دیگر آموزههای تربیتی پیامبر(ص) درخصوص تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان، مسأله تنبیه و تأدیب فرزندان است.
اسلام دین رأفت و رحمت و هدایت است پیامبر اسلام نیز همواره بر تربیت و هدایت درست افراد، تأکید میورزید.
ازاین رو، همواره بر تربیت صحیح کودک درمحیط خانواده، ایجاد کانون پر محبت درخانه و مهرورزی به کودکان سفارش و توصیه میکرد.
از آن جا که افراط و تفریط در محبت، موجب بروز ناهنجاریهای رفتاری در کودکان میشود، پیامبر(ص) توصیههایی برای تعادل بخشی به برخورد عاطفی با کودکان کرده است.
رسول اکرم (ص) تنبیه کودک در دوره سیادت را منع کرده و میفرماید: فرزندان خود را از سن هفت سالگی به خواندن نماز وادار کنید و در صورت مشاهده تخلف از این تمرین، آنان را از ده سالگی مورد تنبیه قرار دهید.
(26) روانشناسان معتقدند: تنبیه و تشویق در کنار هم باید انجام گیرد و تنبیه بدنی همواره باید آخرین راه باشد.
در توصیههای تربیتی پیامبر(ص) نیز تشویق و تنبیه درکنارهم مطرح میشود.
پیامبر(ص) والدین را به مدارا با کودکان دعوت میکند ومیفرماید:«خدا رحمت کند کسی را که در نیکرفتاری، فرزند را یاری داد؟
فرمودند: آنچه راکه فرزند او مطابق تواناییاش انجام داد از او بپذیرد، از هرچه درعهده توانایی فرزندش نیست صرفنظر کند، او را به طغیان و سرکشی وادار ننماید، به او دروغ نگوید و رفتار نابخردانه درباره او به کار نبرد و بدیهایش را عفو کند.» در احکام دینی برای تنبیه کودک حدود و مقررات خاصی درنظر گرفتهشدهاست.
هر تنبیه شدیدی که موجب لطمات جسمی شود مجازات و جریمه مادی دارد.
پیامبر(ص) نیز تنبیه را در حد متعادل و محدود توصیه میکند.
دوره سیادت و هفت سال آغازین زندگی کودک، دورهای است که کودک بیش از هر زمان دیگری به بازی و نشاط نیازمند است.
از دیدگاه روانشناسی، فلسفه بازی کردن کودکان، آمادهسازی آنان برای مواجهه با مشکلات است.
به همین دلیل هرچه بازیها گستردهتر، پیچیدهتر و اجتماعی باشد، مصونیت کودکان دربرابر مشکلات و آسیبها بیشتر میشود.
ازطریق بازی، کودکان به رشد اجتماعی، عاطفی و جسمی متعادلی دست مییابند.
در اسلام و آموزههای تربیتی پیامبر(ص) به اهمیت بازی و نقش آن در رشد اطفال توجه بسیار شدهاست.
پیامبر(ص) تأکید میکند: «هرکس کودکی را درکنار است باید با وی چون کودکان هم بازی شود.(28)» ایشان نه تنها سفارش میکند کودکان را آزاد گذارید تا بازی کنند، بلکه توصیه میکند والدین با فرزندان خود هم بازی شوند.
از ایشان نقل شده:«هرکس کودکی دارد باید با او کودکانه رفتار کند.» والدین ازطریق شرکت در بازی کودکان میتوانند به تربیت آنان همت گماشته، بسیاری از قوانین، ارزشها و هنجارهای اجتماعی را به کودکان آموزش دهند.
از این رو، پیامبر(ص) در بازیهای کودکانه حسن و حسین(ع) شرکت میکرد.
دوران اطاعت یا نوباوگی روانشناسان این دوره را، دوره نوباوگی مینامند و براین باورند که دراین سنین کودک از رشد ذهنی و عقلی سریعی برخوردار میشود.
و از طریق اندیشیدن، آزمایش و خطا میتواند مشکلاتش را حل کند.
بنابراین، لازم است دراین هفت سال مقدمات آموزش و یادگیری کودکان فراهم گردد و قوانین، مقررات و مهارتها به او آموزش داده شود.
علمای تعلیم و تربیت این دوره را بهترین زمان برای آغاز آموزش و سعی کودک میدانند.
در این دوره رفتار والدین و مربیان با کودک باید به گونهای باشد که او را وادار نماید به تدریج مسیر اطاعت را پیشه کند.
از دیدگاه پیامبر(ص) هفت سال دوم زندگی دوره اطاعت است.
دراین مرحله کودک باید مطیع پدر و مادر باشد و توصیههای ایشان را تمام و کمال به کار بندد.
آموزههای تربیتی پیامبر(ص) در دوره ناباوگی بیشتر بر محور آموزش علم، احکام، حرف، فنون و مهارتها به کودکان و وادارکردن آنها به اطاعت از والدین و مربیان دور میزند.
این مسأله نشانگر وقوف ایشان به رشد عقلی و هوشی کودک دراین دوره است.
پیامبر(ص) توصیه میکند: آموزش و علمآموزی به کودک در دوران خردسالی و نونهالی انجام گیرد و یکی از حقوق فرزندان بر والدین را آموزش مهارتها و فنون به ایشان میداند.
و نیز فرمودهاند: حق پدر بر فرزندش این است که او را سواد، شنا و تیراندازی بیاموزد و جز روزی حلال خوراک او نکند.
(29) روانشناسان معتقدند دراین دوره، نهادهای مختلفی نظیر: خانواده، مدرسه و نهادهای مذهبی میتوانند قواعد اخلاقی را به کودکان آموزش دهند.
در احکام دینی و توصیههای تربیتی ائمه اسلام نیز به این نکته توجه شدهاست.از پیامبر(ص) نقل شده:«وقتی فرزندانتان به سن هفت سالگی رسیدند به آنها نماز بیاموزید و چون دهساله شدند آنها را بر ترک نماز تنبیه کنید و بسترها را از هم جدا کنید.(3) از نظر اسلام و توصیههای تربیتی پیامبر(ص) سن نوباوگی مرحله آموزش و اطاعت کودک است دراین دوره کودک نباید به حال خود رها شود.
بلکه باید با نظارت بر رفتار وی مسوولیتها و نقشهای مختلف به او آموخت و با تربیت صحیح کودک، او را برای مرحله وزارت آماده کرد.
دوره وزارت یا نوجوانی پیامبراسلام(ص) هفت سال سوم زندگی (14-21) سالگی را دوره وزارت، مشورت و رایزنی دانسته و نسبت به برخورد نیکو با نوجوانان توصیههای فراوانی کردهاست.
پیامبر(ص) با توجه به حساسیت دوره نوجوانی و جوانی، این دوره را شاخهای از دیوانگی میداند و میفرمایند:«الشباب شبعه من المجنون»(31) این دوره را به «سکر شراب» تعبیر کردهاست.
از دیدگاه روانشناسان، دوره نوجوانی با بحران هویت همراه است و فرآیند بلوغ که یکی از بحرانیترین دورههای زندگی هر فرد است، دراین سن بروز میکند.
(32) اهمیت این دوره به حدی است که روانشناسان از این دوره به عنوان جنون جوانی یاد کرده و معتقدند نوجوانی دوره بحران هویت، سرکشی، عصیان و مخالفت است.
دراین دوره، نوجوان تمایل بسیار به آزادی، استقلال، انتخاب شغل، قبول مسوولیت، تشکیل خانواده، پیبردن به ارزشهای اخلاقی و معنوی دارد و به اندیشههای سیاسی، اعتقادات دینی، اخلاقی و مذهبی گرایش نشان میدهد.
اندیشه نوجوان در این دوره بیشتر بر محور ایدئولوژی دور میزند.(33) آموزهها و توصیههای تربیتی پیامبر(ص) و سیره عملی ایشان درخصوص جوانان، در جهت تشویق ایشان به هواهای نفسانی است.
پیامبر(ص) با توجه به قدرت درک عمیق جوانان و حافظه و پرهیز از رزایل و هواهای نفسانی است.
پیامبر(ص) با توجه به قدرت درک عمیق جوانان و حافظه قوی آنها توصیه میکند در جوانی به دنبال کسب علم باشید.
از ایشان روایت شده: «هرکس در جوانی دانش آموزد، علم او همچون نقشی است که بر سنگ حک شود و هرکه در بزرگسالی بیاموزد، کارش همچون نوشتن بر روی آب است.» دوره نوجوانی دوره غلبه هواهای نفسانی است.
از این رو پیامبر(ص) همواره جوانان را به عبادت و خودسازی رهنمون میساخت.
ایشان میفرمایند:«هیچ چیز نزد خدای تعالی محبوبتر از جوان توبهگر نیست و هیچ چیز نزد خدا منفورتر از پیر پایدار بر گناهش نیست.»(35) پیامبر(ص) جوانان را تشویق میکند عمر خود را صرف عبادت کنند و میفرمایند:«خدای تعالی به وجود جوانان عبادتپیشه بر فرشتگان مینازد.»(36) پیامبر(ص) این دوره را دوره رشد فکری و عقلی نوجوانان میداند و بر مشورت با ایشان مشورت کرده، به آنها حق اظهارنظر دهید.
سیره عملی پیامبر(ص) در برخورد با جوانان براساس هم رأیی و هماندیشی با ایشان استوار بود.
این جوانان بودند که در آغاز رسالتش به گرد او جمع شده، یاریاش کردند.
پیامبر(ص) نیز همواره از شور، تدبیر و قدرت جوانی آنان در امر تبلیغ اسلام و اداره جامعه اسلامی بهره میبرد.
چنان که درجریان جنگ احد، پیامبر(ص) نظر جوانان را که خواهان خروج از مدینه و جنگ با دشمن در خارج از شهر بودند، بر نظر شیوخ و بزرگانی چون عبدالله بنابی ترجیح داد و رأی جوانان را پذیرفت.
این اقدام پیامبر اگرچه شکست مسلمانی را درپی داشت، اما زمینه بلوغ فکری رشد عقلی جامعه را فراهم آورد.
آنچه مسلم است، این است که آموزههای تربیتی پیامبر(ص) که تمام مراحل زندگی انسان، از بدو تولد تا زمان مرگ را دربرمیگیرد، راهی روشن برای اصلاح یکایک افراد جامعه، در جهت دستیابی به آرمان شهر اسلامی است.
ِ منابع: 1- دلخوشنواز، هاشم، روان شناسی شخصیت کودک و نوجوان، تهران، انتشارات اروند، 1370، ص 7.
2- نجاتی، حسین، رشد از کودکی تا نوجوانی تهران، انتشارات مهشاد.
1373، ص 19.
3- قرآن کریم، سوره موءمنون، آیات 12-14.
4- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق ترجمه ابراهیم میرباقری، تهران، انتشارات فراهانی، 1355، ص 478.
5- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، انتشارات دارالحدیث، 1377، ص 7079.
6- کتابچی، محسن، فرزند خوشبخت گلی ازگلهای بهشت، قم، انتشارات هجرت، 1376.
ص 100.
7- نجاتی، حسین، روان شناسی رشد از کودکی تا نوجوانی، تهران، انتشارات مهشاد، 1373، ص37.
8- ابن بابویه، شیخ صدوق، من لایحضر الفقیه، ترجمه علی اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، 1368، ص4، ج 103.
9- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات المکتبه الاسلامیه»، ج 130، ص 237.
10- همان، ج 104، ص 95.
11- همان، ج 5، ص 2081.
12- همان، ج 104، ص 127.
13- کلینی الرازی، محمد بن یعقوب بن اسماعیل، الفروغ من الکافی، مصحح علی اکبر غفاری، بیروت، دارمصعب، دارالتعارف، 1401، ج6، ص 49.
14- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، انتشارات دارالحدیث، 1377، ص 7081.
15- همان، ج 6، ص 49.
16- همان، ج 14، ص 7083.
17- نجاتی، حسین، روان شناسی رشد از کودکی تا نوجوانی، تهران، انتشارات مهشاد، 1373، ص152.
18- محمدی ری شهر، محمد، میزان الحکمه، قم، انتشارات دارالحدیث، 1377، 14، ص 7089.
19- همان، ج 14، ص 7091.
20- همان، ج 14، ص 7081.
21- قرآن مجید، سوره نحل، آیات 58-59.
22- میزان الحکمه، ج 14، ص 7087.
23- همان، ج 14، ص 7071.
24- همان، ج 14، ص 7083.
25- همان، ج 14، ص 7105.
26- بحارالانوار، ج 104، ص 98.
27- همان، ج 6، ص 50.
28- ابن بابویه، شیخ صدوق، من لایحضر الفقیه، ترجمه علی اکبرغفاری، تهران، نشر صدوق، 1368،ج 5،ص 161.
29- میزان الحکمه، ج 14، ص 7103.
30- همان، ج 6، ص 2047.
31- همان، ج 6، ص 2649.
32- احمدی، احمد، روان شناسی نوجوان و جوانان، تهران، انتشارات ترمه، 1371، ص 17.
33- پارسا، محمد، روان شناسی کودک و نوجوان، تهران، انتشارات بعثت، 1370، ص 216-234.
34- میزان الحکمه،ج 6، صص 2561.
35- همان، ج 6، ص 2653.