عقب ماندگی ذهنی (MR)، یک اختلال کلی ظاهر می شود قبل از دوران بلوغ، عملکرد به طور قابل توجهی دچار اختلال شناختی و کسری در دو یا چند رفتار انطباقی مشخص است.
از نظر تاریخی به عنوان یک خارج قسمت هوش نمره زیر 70 تعریف شده است.
هنگامی که تقریبا به طور کامل متمرکز بر شناخت، تعریف در حال حاضر شامل هر دو جزء مربوط به عملکرد ذهنی و یکی مربوط به مهارت های عملکردی افراد در محیط خود است.
به عنوان یک نتیجه، یک فرد با هوشبهر کمتر از متوسط (BAIQ) ممکن نمی شود عقب مانده ذهنی در نظر گرفته شده است.
سندرومی عقب ماندگی ذهنی کسری های فکری همراه با سایر علائم پزشکی و رفتاری و نشانه ها است.
عقب ماندگی ذهنی غیر سندرومی اشاره به کسری فکری که بدون اختلالات دیگر ظاهر می شود.
اصطلاحات مورد استفاده در این شرایط موضوع به یک فرآیند به نام تردمیل حسن تعبیری است.
این به این معنی است که هر چه اصطلاح است برای این حالت انتخاب شده است، آن را در نهایت درک می شود به عنوان یک توهین است.
عقب ماندگی ذهنی و عقب مانده ذهنی در اواسط قرن 20th به جای قبلی مجموعه ای از قوانین و مقررات، که تبدیل شده اند توهین آمیز تلقی شد اختراع شد.
در پایان قرن 20th، این شرایط خود را به طور گسترده به عنوان تحقیر و سیاسی نادرست است و نیاز به جایگزینی دیده می شود.
اصطلاح ناتوانی فکری یا فکری به چالش کشیده است که در حال حاضر توسط بسیاری از طرفداران در ترجیح داده بیشتر کشورهای انگلیسی زبان است.
بالینی، با این حال، عقب ماندگی ذهنی یک زیر گروه از ناتوانی فکری، که یک مفهوم گسترده تر است و شامل کسری های فکری هستند که بیش از حد خفیف تا به درستی به عنوان واجد شرایط عقب ماندگی ذهنی، و یا خیلی خاص (به عنوان در ناتوانی یادگیری خاص) است، و یا به دست آورد بعد از آن در زندگی را از طریق به دست آورد آسیب های مغزی و یا بیماری های عصبی مانند زوال عقل است.
معلول ذهنی ممکن است در هر سنی ظاهر می شود.
ناتوانی رشدی هر گونه ناتوانی است که به دلیل مشکلات با رشد و توسعه است.
این اصطلاح شامل بسیاری از شرایط پزشکی مادرزادی که هیچ مولفه های ذهنی یا فکری، با وجود آن که، بیش از حد است که گاهی اوقات به عنوان یک حسن تعبیری برای MR استفاده می شود.
از آنجا که از ویژگی های آن و عدم سردرگمی با شرایط دیگر، عقب ماندگی ذهنی است که هنوز مدت به طور گسترده استفاده می شود و توصیه می شود برای استفاده در تنظیمات حرفه ای پزشکی، مانند تحقیقات رسمی علمی و کارهای اداری بیمه سلامت است.
علائم و نشانه ها
علائم و نشانه های عقب ماندگی ذهنی، رفتاری است.
اکثر افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی به نظر نمی آید مانند آنها هر نوع ناتوانی فکری، به خصوص اگر از کار افتادگی است که توسط عوامل زیست محیطی مانند سوء تغذیه یا مسمومیت با سرب ایجاد می شود.
به اصطلاح "ظاهر معمولی" منسوب به افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی است، فقط در حال حاضر در اقلیتی از موارد، همه از آن شامل عقب ماندگی ذهنی سندرومی.
کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی ممکن است یاد بگیرند که به نشستن، خزیدن، یا به راه رفتن بعد از آن نسبت به کودکان دیگر، و یا ممکن است آنها یاد بگیرند که به صحبت بعد کودکان و بزرگسالان با عقب ماندگی ذهنی نیز ممکن است برخی یا همه از ویژگی های زیر را در نمایشگاه:
تاخیر در توسعه زبان دهان و دندان
نقص در مهارت های حافظه
مشکل در یادگیری قوانین اجتماعی
مشکل با مهارت حل مسأله
تاخیر در توسعه رفتارهای انطباقی مانند کمک به خود و یا مهارت های مراقبت از خود
عدم مهار کننده های اجتماعی
کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی کسب اطلاعات بیشتر به آرامی از یک کودک معمولی است.
کودکان ممکن است بیشتر طول بکشد برای یادگیری زبان، توسعه مهارت های اجتماعی، و مراقبت از نیازهای شخصی خود، از قبیل: پوشیدن یا خوردن.
یادگیری آنها را طولانی تر می کنند، نیاز به تکرار بیشتر، و مهارت ممکن است لازم باشد به سطح یادگیری خود را تطبیق داده است.
با این حال، تقریبا همه بچه ها قادر به یادگیری، توسعه و تبدیل شدن به یک عضو شرکت کننده از جامعه است.
در دوران کودکی، عقب ماندگی ذهنی خفیف (IQ 50-69، توانایی شناختی در حدود نیمی تا دو سوم استاندارد) ممکن است واضح و آشکار باشد، و ممکن است مشخص نشده تا زمانی که کودکان شروع مدرسه شده است.
حتی زمانی که عملکرد تحصیلی ضعیف به رسمیت شناخته شده است ، ممکن است ارزیابی کارشناس عقب ماندگی خفیف ذهنی برای تشخیص ناتوانی یادگیری یا اختلالات عاطفی / رفتاری کنند.
افراد با خفیف MR هستند قادر به یادگیری مهارت های خواندن و ریاضیات تقریبا در سطح یک کودک معمولی در سن 9 تا 12.
آنها می توانند مهارت های مراقبت از خود و عملی، از جمله پخت و پز و یا با استفاده از سیستم حمل و نقل انبوه محلی یاد بگیرند.
به عنوان افراد با رسیدن به بزرگسالی عقب ماندگی ذهنی خفیف، بسیاری از یادگیری برای زندگی مستقل و حفظ اشتغال درآمدزا.
عقب ماندگی ذهنی متوسط (IQ 35-49) تقریبا همیشه آشکار است در سال اول زندگی است.
تاخیر گفتار نشانه مشترک MR متوسط است.
افراد مبتلا به عقب ماندگی متوسط ذهنی نیاز به حمایت قابل توجهی در مدرسه، در خانه، و در جامعه به منظور مشارکت کامل.
در حالی که پتانسیل علمی خود محدود است، آنها می توانند مهارت های ساده و ایمنی و یادگیری را به شرکت در فعالیت های ساده است.
به عنوان بزرگسال ممکن است آنها را با پدر و مادر خود زندگی می کنند، در یک خانه گروه حمایت، و یا حتی نیمه مستقل با خدمات حمایتی قابل توجهی به کمک به آنها، به عنوان مثال، مدیریت امور مالی خود را.
به عنوان بزرگسال، آنها ممکن است در یک کارگاه پناه کار می کنند.
فرد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی شدید یا عمیق نیاز پشتیبانی فشرده تر و نظارت خود را و یا تمام زندگی خود را.
آنها ممکن است برخی از فعالیت های زندگی روزمره را یاد بگیرند.
بعضی از آنها مراقبت توسط یک سرپرست تمام وقت نیاز دارد.
فرد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی شدید یا عمیق نیاز پشتیبانی فشرده تر و نظارت خود را و یا تمام زندگی خود را.
بعضی از آنها مراقبت توسط یک سرپرست تمام وقت نیاز دارد.
علت -مرتبط عقب ماندگی ذهنی در میان کودکان، علت آن ناشناخته است برای یک سوم تا نیمی از موارد.
سندرم داون، سندرم velocariofacial، و سندرم الکل جنینی هستند که سه مورد از شایع ترین علل ذاتی است.
با این حال، پزشکان دریافته اند بسیاری از دلایل دیگر است.
شایع ترین آنها عبارتند از: اختلالات ژنتیکی است.
گاهی اوقات از کار افتادگی است که توسط ژن های غیر طبیعی به ارث رسیده از پدر و مادر، اشتباهات زمانی که ژن ترکیب، و یا دلایل دیگر ایجاد می شود.
شرایط ژنتیکی شایع ترین سندرم، سندرم Klinefelter، سندرم X شکننده (رایج در میان پسران)، نوروفیبروماتوزیس، کمکاری مادرزادی تیروئید، سندرم ویلیامز، فنیل (PKU)، Prader-ویلی و نشانگان عبارتند از پایین است.
سایر اختلالات ژنتیکی عبارتند از: سندرم Phelan-McDermid (22q13del)، Mowat ویلسون سندرم، ciliopathy ژنتیکی، [6] و Siderius نوع X مرتبط با عقب ماندگی ذهنی (OMIM 300،263) و توسط جهش در ژن PHF8 (OMIM 300،560) ایجاد می شود.
در نادرترین موارد، ناهنجاری های با کروموزوم X یا Y نیز ممکن است باعث از کار افتادگی است.
48، XXXX و 49، سندرم XXXXX تعداد کمی از دختران در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دهد، در حالی که پسران ممکن است توسط 47، XYY، 49، XXXXY، یا 49، XYYYY تحت تاثیر قرار.
مشکلات در طی بارداری.
دچار ناتوانی ذهنی می تواند منجر به زمانی که جنین به توسعه نیست.
به عنوان مثال، ممکن است مشکل با روش سلول جنین تقسیم آن را به عنوان رشد می کند.
زنی که الکل می نوشد (نگاه کنید به سندرم الکل جنینی) و یا می شود یک عفونت مثل سرخجه در دوران بارداری نیز ممکن است یک نوزاد با معلولیت ذهنی داشته باشد.
مشکلات در بدو تولد است.
اگر یک کودک دارای مشکلات در حین زایمان و تولد، از قبیل اکسیژن کافی دریافت نمی، او ممکن است ناتوانی رشدی به دلیل صدمه به مغز داشته باشد.
قرار گرفتن در معرض انواع خاصی از بیماری یا سموم.
بیماری هایی مانند سیاه سرفه، سرخک، یا مننژیت می تواند دچار ناتوانی ذهنی اگر مراقبت های پزشکی با تاخیر و یا ناکافی شود.
همچنین قرار گرفتن در معرض سموم مانند سرب یا جیوه ممکن است توانایی های ذهنی تاثیر می گذارد.
کمبود ید، تحت تاثیر قرار حدود 2 میلیارد نفر در سراسر جهان، علت پیشرو پیشگیری از معلولیت ذهنی در نواحی از کشورهای در حال توسعه که در آن کمبود ید است بومی است.
همچنین کمبود ید باعث گواتر، بزرگ شدن غده تیروئید است.
شایع تر از کرتینیسم تمام عیار، به عنوان عقب ماندگی های ناشی از کمبود ید شدید نامیده می شود، اختلال خفیف هوش است.
مناطق خاصی از جهان به خاطر کمبود طبیعی و انفعال دولتی به شدت متاثر می شود.
هند برجسته ترین است، 500 میلیون دچار کمبود، 54 میلیون نفر از گواتر و 2 میلیون نفر از کرتینیسم.
در میان دیگر کشورها متاثر از کمبود ید، چین و قزاقستان برنامه هایی برای جایگزینی گسترده، در حالی که، در سال 2006، روسیه نداشته است.
سوء تغذیه یکی از علل شایع کاهش هوش در بخش هایی از جهان تحت تاثیر قحطی، مانند اتیوپی است.
عدم fasciculus کمانی است.
تشخیص با توجه به آخرین نسخه از کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV)، [12] سه معیار باید برای تشخیص عقب ماندگی ذهنی آشنا: IQ کمتر از 70 باشد، محدودیت های قابل توجهی در دو یا چند زمینه از رفتار انطباقی (به عنوان اندازه گیری با مقیاس رفتار انطباقی امتیاز، یعنی ارتباطی، مهارت های خودیاری، مهارت های فردی، و بیشتر)، و شواهدی وجود دارد که محدودیت های آشکار قبل از سن 18 سالگی شد.
این است که به طور رسمی توسط ارزیابی حرفه ای از هوش و رفتار سازشی تشخیص داده می شود.
IQ کمتر از 70 اولین آزمون زبان انگلیسی IQ، ترمن، بینه، از ابزار مورد استفاده برای اندازه گیری پتانسیل برای رسیدن به توسعه یافته توسط بینه در فرانسه اقتباس شده است.
ترمن، آزمون و ترجمه آن را به عنوان وسیله ای برای اندازه گیری ظرفیت فکری بر اساس زبان شفاهی واژگان، استدلال عددی، حافظه، سرعت موتور و مهارت های تجزیه و تحلیل به کار گرفته شده است.
نمره متوسط در آزمون های IQ در حال حاضر در دسترس 100 است، با انحراف استاندارد 15 (WAIS / WISC-IV) و یا 16 (استانفورد بینه).
هوش زیر متوسط، به طور کلی در نظر گرفته می شود در حال حاضر زمانی که نمرات فردی دو انحراف استاندارد پایین تر از آزمون به معنای.
عوامل دیگر از توانایی های شناختی (افسردگی، اضطراب، و غیره) می تواند کمک به نمرات IQ پایین، مهم است که برای ارزیاب به آنها را رد قبل به این نتیجه رسید که IQ اندازه گیری شده است: "به طور قابل توجهی کمتر از حد متوسط است.
دامنه های زیر، بر اساس استاندارد نمرات آزمون هوش، منعکس کننده دسته از انجمن آمریکایی عقب ماندگی ذهنی، کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی-IV-TR، و طبقه بندی بین المللی بیماری-10 کلاس IQ عمیق عقب ماندگی ذهنی زیر 20 عقب ماندگی ذهنی شدید 20-34 عقب ماندگی ذهنی متوسط 35-49 عقب ماندگی ذهنی خفیف 50-69 عملکرد فکری مرزی 70-84 از آنجا که تشخیص بر اساس نمرات IQ به تنهایی نه بر اساس، اما همچنین باید به در نظر گرفتن عملکرد انطباقی فرد را تشخیص ساخته شده است به شدت.
این شامل نمره های فکری، نمرات عملکرد تطبیقی از یک مقیاس درجه بندی رفتار انطباقی بر اساس توصیف از توانایی های شناخته شده ارائه شده توسط کسی که با شخص آشنا، و همچنین مشاهدات از معاینات و ارزیابی است که قادر به پیدا کردن به طور مستقیم از فرد او توانند درک کنند، ارتباط برقرار، و مانند.
این، کمک ها را قادر می سازد تشخیص برای اجتناب از دام اثر فلین است که در نتیجه از یک دوره ای کالیبراسیون مجدد به طور متوسط IQ (معمولا به سمت بالا) بر ارزش های مطلق از انحراف استاندارد باعث برخی از مردم را به سقوط به طیف های مختلف IQ اگر یک شبه است.
محدودیتهای عمده در دو یا چند زمینه از رفتار انطباقی رفتار سازشی، یا عملکرد انطباقی، اشاره به مهارت های مورد نیاز برای زندگی مستقل از هم کار می کنند.
(یا در سطح حداقل قابل قبول برای سن).
برای ارزیابی رفتار سازشی، حرفه ای مقایسه توانایی های کارکردی یک کودک را به کسانی که از بچه های دیگر از سن مشابه.
برای اندازه گیری رفتار انطباقی، حرفه ای با استفاده از مصاحبه ساختار، که با آنها به طور سیستماتیک استخراج اطلاعات مربوط به عملکرد افراد در جامعه از افرادی که آنها را به خوبی می شناسند.
بسیاری از مقیاسهای رفتار سازشی وجود دارد، و ارزیابی دقیق های از کیفیت رفتار انطباقی کسی نیاز به قضاوت بالینی به عنوان.
مهارت های خاص مهم هستند به رفتار انطباقی مانند: مهارت های زندگی روزانه مانند لباس پوشیدن، با استفاده از حمام و تغذیه خود مهارت های ارتباطی، مانند درک آنچه گفته شده است و قادر به پاسخگویی به مهارت های اجتماعی با همسالان، اعضای خانواده، همسران، بزرگسالان، و دیگران شواهدی وجود دارد که محدودیت های ظاهری در دوران کودکی شد این وضعیت سوم مورد استفاده قرار گیرد برای تشخیص عقب ماندگی ذهنی از dementing شرایطی مانند بیماری آلزایمر و یا به علت صدمات با سرپرست مغز آسیب است.
اداره توسط اکثر تعاریف عقب ماندگی ذهنی دقیق تر از کار افتادگی و نه از یک بیماری در نظر گرفته شده است.
MR را می توان در راه بسیاری از بیماری های روانی مانند اسکیزوفرنی یا افسردگی مشخص شده است.
در حال حاضر، هیچ "درمانی" برای ناتوانی تاسیس وجود دارد، هر چند که با حمایت مناسب و آموزش، بیشتر افراد می توانند یاد بگیرند که به انجام کارهای زیادی است.
هزاران سازمان در سراسر جهان است که برای کمک به افراد معلول وجود دارد.
آنها عبارتند از دولتی، غیر انتفاعی، و غیر انتفاعی و خصوصی آژانس های اجرا.
در یک سازمان می تواند وجود داشته باشد گروه ها که شامل خانه های مسکونی کاملا کارکنان، برنامه های توانبخشی روز که مدارس تقریبی، کارگاه های آموزشی که در آن به افراد دارای معلولیت می توانند کار دست آوردن، برنامه هایی که کمک به افراد مبتلا به معلولیت های توسعه در به دست آوردن شغل ها در جامعه، برنامه هایی که ارائه پشتیبانی برای مردم معلول که آپارتمان خود را، برنامه هایی که آنها را در کمک به پرورش کودکان خود را، و بسیاری دیگر.
هم وجود دارد بسیاری از سازمان ها و برنامه ها برای والدین کودکان معلول است.
فراتر از آن برنامه های ویژه ای وجود دارد که افراد معلول می توانند در جایی که آنها یادگیری مهارت های اساسی زندگی را.
این "اهداف" ممکن است یک مقدار بسیار طولانی تری از زمان را برای آنها را برای به انجام رساندن، اما هدف نهایی این است استقلال.
این ممکن است به هر چیزی از استقلال در مسواک زدن به محل اقامت مستقل است.
افراد معلول در سراسر زندگی خود را یاد می گیرند و می تواند بسیاری از مهارت های جدید حتی در اواخر عمر با کمک از خانواده های خود، سرپرستان، پزشکان و افرادی که هماهنگ تلاش همه این افراد را به دست آورد.
اگر چه هیچ داروی خاصی برای عقب ماندگی ذهنی وجود دارد، بسیاری از مردم معلول دچار عوارض پزشکی بیشتر است و ممکن است چند دارو تجویز شود.
به عنوان مثال کودکان autisic با تاخیر رشد و نمو ممکن است داروهای ضد روان پریشی تجویز شده و یا تثبیت کننده های خلق و خوی را با رفتار آنها کمک کند.
استفاده از داروهای روانگردان مانند بنزودیازپین ها در افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی نیاز به نظارت و مراقبت به عنوان عوارض جانبی رخ می دهد به طور معمول هستند و اغلب به عنوان مشکلات رفتاری و روانی اشتباه است.
همهگیرشناسی عقب ماندگی ذهنی، حدود 2-3٪ از مردم تاثیر می گذارد.
75-90٪ از مردم آسیب دیده دارای عقب ماندگی خفیف است.
غیر سندرومی و یا ایدیوپاتیک MR حساب برای 30-50٪ از موارد است.
در مورد چهارم از موارد یک اختلال ژنتیکی ایجاد می شود.
تاریخچه این بیماری معلول ذهنی از همه نوع تحت انواع نام در طول تاریخ ثبت شده اند.
در طول تاریخ بشر، جامعه نامهربان بود به کسانی که با هر نوع از کار افتادگی، و افراد مبتلا به معلولیت فکری به طور معمول به عنوان باری سنگین بر دوش خانواده های آنها مشاهده شده است.
فیلسوفان یونانی و رومی، که ارزش توانایی استدلال، مردم تحقیر معلول ذهنی به ندرت به انسان است.
دیدگاه فیزیولوژیکی قدیمی ترین عقب ماندگی ذهنی است که در نوشته های بقراط در اواخر قرن پنجم قبل از میلاد، که معتقد بودند که این باعث شد عدم تعادل در چهار humors در مغز است.
تا قبل از عصر روشنگری در اروپا، مراقبت و پناهندگی خانواده و کلیسا (در صومعه ها و دیگر جوامع مذهبی) ارائه شده بود، با تمرکز بر تأمین نیازهای اساسی فیزیکی مانند غذا، سرپناه و لباس.
کلیشه های منفی در نگرش های اجتماعی از زمان برجسته بودند.
در قرن 13th، انگلستان اعلام کرد: افراد مبتلا به معلولیت فکری به ناتوان از تصمیم گیری و اداره امور خود است.از Guardianships ایجاد شد را به امور مالی خود را.
در قرن 17th، توماس ویلیس شرح برای اولین بار از معلول ذهنی به عنوان یک بیماری ارائه شده است.
[14] او معتقد بود که آن را با مشکلات ساختاری در مغز ایجاد می شود.
بنا به گفته ویلیس، مشکلات آناتومیک می تواند یا یک بیماری مادرزادی و یا به دست آورد بعد از آن در زندگی است.
در قرن 18 و 19، مسکن و مراقبتهای نقل مکان کرد به دور از خانواده و نسبت به مدل پناهندگی.
مردم قرار داده شد، و یا حذف شده از، خانواده خود را (معمولا در مراحل ابتدایی) و در موسسات حرفه ای بزرگ قرار دارد، که بسیاری از آنها به اندازه کافی خود را از طریق کار از ساکنان است.
برخی از این نهادها به شرطی که سطح بسیار ابتدایی آموزش و پرورش (مانند تمایز بین رنگ ها و به رسمیت شناختن کلمه اساسی و حساب) است، اما بیشتر به تمرکز صرفا بر ارائه نیازهای اساسی، غذا، لباس و سرپناه.
شرایط در موسسات به طور گسترده ای متفاوت بود، اما پشتیبانی ارائه شده بود به طور کلی غیر فردی، با رفتار نابهنجار و سطح پایین بهره وری اقتصادی در نظر گرفته شده به عنوان یک بار به جامعه است.
افراد از ثروت بالاتر در اغلب موارد قادر به تحمل درجه بالاتر از مراقبت از قبیل مراقبت در منزل یا asylums خصوصی است.
tranquilization سنگین و مونتاژ روش خط حمایت هنجار بودند، و مدل پزشکی معلولیت غالب است.
خدمات بر اساس سهولت نسبی به ارائه ارائه شده، بر اساس نیازهای فرد نیست.
یک بررسی در سال 1891 در کیپ تاون، آفریقای جنوبی گرفته شده توزیع بین امکانات مختلف را نشان می دهد.
خارج از 2046 نفر surveryed، 1281 و در خانه های خصوصی، 120، در زندان، و 645 در asylums، با مردان به نمایندگی از نزدیک به دو سوم از تعداد بررسی است.
در شرایط کمبود از محل اقامت، اولویت دادن به مردان سفید پوست و مردان سیاه پوست (که جنون جامعه سفید با اخلال در روابط اشتغال و تماس جنسی tabooed با زنان سفید پوست، تهدید).
داده شد در اواخر قرن 19th، در پاسخ به چارلز داروین منشاء گونه ها، فرانسیس گالتون پیشنهاد پرورش انتخابی از انسان به کاهش ناتوانی های فکری است.
در اوایل قرن بیستم، جنبش اصلاح نژاد محبوب در سراسر جهان تبدیل شد.
این منجر به عقیم سازی اجباری و ممنوعیت ازدواج در بسیاری از کشورهای توسعه یافته است و بعد توسط هیتلر به عنوان منطق برای قتل عام افراد ذهنی به چالش کشیده در طول هولوکاست مورد استفاده قرار گرفت.
اصلاح نژادی بعد از آن به عنوان نقض بد از حقوق بشر به فراموشی سپرده شد، و عمل عقیم سازی اجباری و ممنوعیت از ازدواج توسط بسیاری از کشورهای توسعه یافته و تا اواسط قرن 20 قطع شده است.
در سال 1905، آلفرد بینه اولین آزمون استاندارد برای اندازه گیری هوش در کودکان تولید شده است.
اگر چه باستان روم قانون افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی ناتوان از قصد عمدی برای آسیب برساند که لازم بود برای یک شخص برای ارتکاب جرم، در طول 1920s اعلام کرده بود، جامعه غربی معتقد بودند که آنها از نظر اخلاقی منحط شدند.
نادیده گرفتن نگرش غالب Civitans به تصویب رسید، خدمت به تکامل به عنوان تاکید عمده سازمانی در سال 1952 غیر فعال شده است.
اولین تلاش خود شامل کارگاه های آموزشی برای معلمان آموزش و پرورش های های ویژه و daycamps برای کودکان معلول، همه در یک زمان در هنگام آموزش و برنامه های تقریبا وجود ندارد.
تفکیک از افراد معلول به طور گسترده ای توسط دانشگاهیان و سیاستگذاران تا را مورد سوال از انتشار در سال 1969 از کار منی گرگ Wolfensberger "منشاء و طبیعت مدل نهادی ما"، نقاشی بر روی برخی از ایده های پیشنهاد شده توسط SG هاو 100 سال پیش از آن است.
این کتاب فرض می کند که جامعه را مشخص افراد مبتلا به معلولیت به عنوان منحرف، زیر انسان و بار خیریه، منجر به تصویب که نقش "منحرف" شده است.
»Wolfensberger استدلال کرد که این دست دادن صفات انسانی و موسسات تفکیک است که در نتیجه از آن، نادیده گرفته و سهم بالقوه مولد است که همه مردم می تواند به جامعه.
او برای تغییر در سیاست و عمل است که نیازهای انسانی "retardates" را به رسمیت شناخته و همان حقوق بشر اساسی را برای بقیه جمعیت را تحت فشار قرار دادند.
انتشار این کتاب ممکن است به عنوان اولین حرکت به سوی استفاده گسترده از مدل اجتماعی ناتوانی در توجه به این نوع از معلولیت ها در نظر گرفته شده است، و انگیزه ای برای توسعه استراتژی های دولت برای لغو تبعیض نژادی بود.
دادخواهی موفق در برابر دولت ها و افزایش آگاهی از حقوق بشر و حمایت خود را نیز به این روند کمک کرده، و در نتیجه در سال 1980 در گذشت در ایالات متحده از حقوق مدنی اشخاص مراکز قانون است.
از 1960s به حال حاضر، بسیاری از ایالت ها به سمت حذف نهادهای تفکیک منتقل شده است.
عادی و deinstitutionalization غالب هستند.
همراه با کار از Wolfensberger و دیگران از جمله گونار و Dybwad رزماری، تعدادی از آیات افتضاح در سراسر شرایط وحشتناک در نهادهای دولتی ایجاد خشم عمومی که منجر به تغییر به یک جامعه روش مبتنی بر ارائه خدمات است.
اواسط 1970s، اکثر دولت ها متعهد به نهادینه کرده بود، و آماده شدن برای حرکت عمده فروشی از مردم را در جامعه به طور کلی، در خط با اصول عادی آغاز شده بود.
در بسیاری از کشورها، این بود که اساسا کامل در اواخر 1990s، اگرچه بحث بر سر اینکه آیا یا نه برای بستن موسسات همچنان ادامه دارد در برخی از ایالت ها، از جمله ماساچوست است.
در گذشته، مسمومیت با سرب و بیماریهای عفونی از علل قابل توجهی از معلولیت فکری است.
برخی از علل عقب ماندگی ذهنی در حال کاهش است، به عنوان پیشرفت های پزشکی از قبیل واکسیناسیون، افزایش می یابد.
علل دیگر در حال افزایش است به عنوان یک نسبت از موارد، شاید به دلیل رو به افزایش سن مادر است که با اشکال سندرومی مختلفی از عقب ماندگی ذهنی همراه است.
همراه با تغییرات در اصطلاحات، و رانش رو به پایین در پذیرش از شرایط، موسسات از همه نوع، تا به حال بارها و بارها نام خود را تغییر.
این تاثیر می گذارد نام مدارس، بیمارستان ها، جوامع، ادارات دولتی، و مجلات علمی.
به عنوان مثال،، موسسه میدلندز روانی Subnormality موسسه بریتانیایی نقص روانی شد و در حال حاضر موسسه انگلیسی آموزش از کار افتادگی است.
این پدیده با بهداشت و موتور معلولیت های ذهنی مشترک، دیده و به میزان کمتر در معلولیت های حسی است.
تاریخچه اصطلاحات قوانین و مقررات سنتی چند دلالت درجات مختلفی از کمبود روانپزشکی روانی قبل طولانی است.
همه قوانین و مقررات شده اند به تردمیل حسن تعبیری است.
در استفاده مشترک، این شرایط را در اشکال ساده از سوء استفاده است.
آنها اغلب در اسناد قدیمی مانند کتاب ها، مقالات علمی، و فرم های سرشماری مواجه می شوند (برای مثال، سرشماری بریتانیا در سال 1901 دارای یک ستون از جمله شرایط ابله و کودن).
معانی ضمنی منفی در ارتباط با این شرایط متعددی را برای عقب ماندگی ذهنی منعکس کننده نگرش جامعه در مورد وضعیت.
تمایلات رقابت در میان عناصر جامعه، که برخی از آنها به دنبال شرایط خنثی پزشکی، و دیگر افرادی که مایل به استفاده از واژه هایی مانند سلاح است که با سوء استفاده از مردم وجود دارد.
امروز، مدت عقب افتاده است به آرامی با کلمات جدید مانند خاص و یا به چالش کشیده جایگزین شده است.
مدت تاخیر رشد و نمو محبوب در میان متولیان و پدر و مادر از افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی است.
با استفاده از کلمه تاخیر بیش از ناتوانی بسیاری از مردم ترجیح داده، به دلیل تاخیر نشان می دهد که فرد به آرامی رسیدن به پتانسیل خود را کامل، و نه از کسی که غیر فعال شده است.
طریقه استفاده شده است در طول سال تغییر می کند، و از کشوری به کشور دیگر متفاوت است که باید در ذهن داشته باشد به عهده زمانی که به دنبال کتاب های قدیمی تر و مقالات.
به عنوان مثال، عقب ماندگی ذهنی در برخی از زمینه ها را پوشش می دهد تمام زمینه، اما قبلا به آنچه که در حال حاضر گروه MR خفیف استفاده می شود.
احمق استفاده می شود به معنی MR خفیف در انگلستان، و یک بار در ایالات متحده به تمام زمینه اعمال شده است.
"مرزی MR" در حال حاضر تعریف نشده است، اما این مدت ممکن است مورد استفاده قرار گیرد به تقاضای خود را به افراد با بهره هوشی در 70S.
افراد با ضریب هوشی 70 تا 85 استفاده می شود واجد شرایط برای توجه ویژه ای در سیستم های عمومی آموزش و پرورش ایالات متحده در زمینه عقب ماندگی ذهنی است.
شخصی که غده درقی او ترشحات لازم را ندارد و در نتیجه دارای مشاعر نادرست است قدیمی تر است می آید و از یک کلمه فرانسوی لهجه مسیحی است.
مفهوم این بود که مردم با ناتوانی های فکری و یا توسعه قابل توجهی "هنوز بشر" (یا "هنوز هم مسیحی) بود و سزاوار با کرامت بنیادی انسان درمان می شود.
ناتوان از خطاکار، در نتیجه "مسیح مانند" در خواست خود را از افراد با این وضعیت در نظر گرفته شد.
در این مدت تلاشهای علمی از اواسط قرن 20th استفاده می شود و در نظر گرفته شده است به طور کلی شرایط سوء استفاده شده است.
اگر چه شخصی که غده درقی او ترشحات لازم را ندارد و در نتیجه دارای مشاعر نادرست است است دیگر در حال استفاده است، اصطلاح کرتینیسم است که هنوز هم مورد استفاده قرار گیرد برای اشاره به عقب ماندگی ذهنی و جسمی ناشی از کم کاری تیروئید درمان نشده مادرزادی.
سفاهت دارای سابقه ای طولانی، اغلب مبتلا به زوال عقل مرتبط است.
تفاوت بین سفاهت و زوال عقل در اصل زمان شروع تعریف شده بود.
خرق مدت مورد استفاده قرار گیرد به معنی فردی که نقص در عملکرد مغز در اوایل زندگی توسعه یافته بود، در حالی که به زوال عقل شامل افرادی که دچار کمبود روانی به عنوان بزرگسالان است.
در طول 1890s، سفاهت به معنای کسی است که با کمبود روانی متولد شد.
در سال 1912، ament یک طبقه بندی اینکه "احمقها، imbeciles و ناتوان فکر افراد در یک گروه مجزا از طبقه بندی dement، که در آن شروع شده است بعد از آن در زندگی بود.
ادم سفیه و احمق نشان داد بیشترین میزان ناتوانی فکری، که در آن سن روانی است که دو سال یا کمتر، و شخص می تواند خودش محافظت در برابر خطرات فیزیکی مشترک نیست.
این اصطلاح به تدریج با اصطلاح عقب ماندگی ذهنی عمیق جایگزین شد.
ابله نشان داد ناتوانی فکری کمتر افراطی از حماقت و نه لزوما به ارث برده است.
در حال حاضر معمولا به دو دسته، شناخته شده به عنوان عقب ماندگی شدید ذهنی و عقب ماندگی ذهنی متوسط تقسیم شده است.
ادم احمق و ابله بود که توسط انجمن آمریکایی برای مطالعه کم فکر در سال 1910 تعریف شده است، زیر کار هنری H.
گودارد، به عنوان اصطلاحی برای یک فرد بزرگسال با سن عقلی بین هشت و دوازده، عقب ماندگی ذهنی خفیف است در حال حاضر مدت برای این بیماری است.
تعاریف جایگزین این شرایط بر اساس IQ نیز مورد استفاده قرار گرفت.
این گروه در انگلستان قانون 1911-1959/60 به عنوان کم فکر شناخته شده است.
مرض بلاهت مغولی یک اصطلاح پزشکی است که استفاده می شود برای شناسایی کسی که مبتلا به سندرم داون بود.
جمهوری مردم مغولستان، درخواست شده است که جامعه پزشکی توقف استفاده از این واژه به عنوان یک مرجع برای عقب ماندگی ذهنی.
درخواست خود را در 1960s اعطا شد، هنگامی که سازمان بهداشت جهانی به توافق رسیدند که این اصطلاح باید متوقف که در جامعه پزشکی استفاده می شود.
در زمینه آموزش و پرورش ویژه دانش آموزان (یا "دانش آموزان عقب مانده ذهنی) با بهره هوشی حدود 50-75 که به تحصیلات دانشگاهی می تواند پیشرفت را به سطح اواخر ابتدایی اشاره به دانش آموزان MR.
قطار شدنی (و یا "قطار شدنی عقب مانده ذهنی) اشاره به دانش آموزانی که ضریب هوشی سقوط کمتر از 50 که هنوز قادر به یادگیری بهداشت شخصی و دیگر مهارت های زندگی در یک محیط، پناه به عنوان صفحه اصلی گروه است.
در بسیاری از مناطق، این شرایط شده اند با استفاده از عقب ماندگی ذهنی "متوسط" و "شدید" جایگزین شده است.
در حالی که تغییر نام، معنا باقی می ماند، تقریبا در عمل است.
ریتارد می آید از لاتین retardare، "کند، به تاخیر می اندازد، نگه داشتن پشت، و یا مانع، بنابراین عقب ماندگی ذهنی به معنای همان ذهنی به تعویق افتاد.
این اصطلاح در سال 1426 به عنوان یک ثبت "حقیقت یا عمل کندتر در حرکت و یا زمان." اولین رکورد در رابطه ذهنی آهسته از عقب افتاده بود، در سال 1895.
عقب افتاده مدت به جای عباراتی مانند ادم سفیه و احمق، احمق، ابله و مورد استفاده قرار گرفت و به دلیل عقب مانده بود (در آن زمان) یک اصطلاح موهن نیست.
از 1960s، با این حال، این واژه در یک معنی است که به طور جزئی موهن و همچنین گرفته شده بود.
تاخیر اسم است به خصوص به عنوان تحقیر امیز دیده می شود، مانند سال 2010، در بازی های المپیک ویژه، بهترین دوستان و بیش از 100 سازمان های دیگر در حال تلاش برای از بین بردن استفاده از R-کلمه "(شبیه به" کلمه "N-) در مکالمه روزمره