نوشته: مایکل آرمسترانگ
مترجمان: دکتر خدایار ابیلی - حسن موفقی - تلخیص: نیلوفر نصیری
اساس راهبرد منابع انسانی
راهبرد منابع انسانی درباره تصمیماتی است که بر بکارگیری و بهسازی کارکنان و بر روابط موجود بین مدیریت و افراد تحت سرپرستی آنها تاثیر عمده و دیرپایی میگذارند.
فلسفه وجودی راهبرد منابع انسانی حمایت از تحقق راهبرد کسب و کار است. چنین حمایتی باید هم انفعلی و هم آینده ساز باشد.
یک رویکرد تکراری در شرایط آرمانی زمانی پذیرفته شده است که در آن مسئولان راهبرد منابع انسانی هم آینده ساز و هم انفعالی باشند. یعنی ضمن کمک به شکل گیری راهبرد کسب و کار تناسب راهبرد بین راهبرد کسب و کار و راهبرد مربوط به منابع انسانی را تضمین کنند.
راهبرد کسب و کار و ماهیت آن
کارشناسان راهبرد کسب و کار معتقدند که این راهبرد جهت سیر شرکت را برای نیل به مزیت رقابتی پایدار در محیط خود تعیین میکند. به عبارت دیگر راهبرد ابراز تمایلی است که سازمان به تخصیص درازمدت منابع مهم خود دارد چنان راهبردی ابراز رسیدگی به مسائل مهم یا عوامل موفقی در سطح شرکت و یا بخشی از آن است.
کارشناسان متولی راهبرد بین راهبرد و اهداف کسب و کار، برنامهها، پیش بینیهای مالی، اهداف ارزش سهام دار یا سایر نتایج کلیدی تفاوت قائل میشوند.
سطوح راهبرد کسب و کار
دو سطح متفاوت راهبرد کسب و کار قابل تشخیص است. به طور کلی راهبردع در سطح کل شرکت احتمالا با ترکیب و عملکرد مجموعه کسب و کارهایی سر و کار داشته باشد که شرکت را تشکیل میدهد. راهبرد در سطح کل شرکت به ویژه با موارد زیر سر و کار دارد:
- رسالت شرکت
- انسجام مجموعه کسب و کار
- ادغامها، خرید مالکیت شرکتها و خارج کردن سرمایه از شرکتها
- آداب و رسوم نحوه اداره و کنترل کسب و کار
رویکردهای راهبرد در شرکتهای گوناگون
گولد و کمپبل سه سبک اداره راهبرد را تعریف کردهاند. آن سه سبک مورد پذیرش شرکتهای زیر قرار گرفتهاند.
1- شرکتهای واجد برنامه ریزی راهبردی که معتقدند دفاتر ستادی شرکت آنها باید با ایجاد فرایندهای برنامه ریزی عالی و سهیم شد در جوهر تفکر راهبردی در تدوین راهبردهای واحد کسب و کار مشارکت کنند و آن را تحت تاثیر قرار دهند.
2- شرکتهای واحد کنترل راهبردی که ضمن پرداختن به برنامه ریزی واحد کسب و کار، به سازمان دهی واحدهای کسب و کار مستقل و سودآور و تفویض ابتکار عمل بیشتری به مدیریت واحد کسب و کار معتقدند.
3- شرکتهای واجد کنترل مالی. از این سبک در مواردی استفاده میشود که ستاد مرکزی وظیفه اصلی خود را تضمن هزینهها، توافق در مورد مقاصد شرکت، نظارت بر عملکرد در راسای مقاصد تعیین شده و اقدام در سامان دهی مجدد تیمهایی میداند که مدیریت عملکرد ضعیف دارند.
تدوین راهبرد کسب و کار
غالبا فرض بر این است که تدوین راهبرد، فرایندی تحلیلی، نظا مند و سخت است. اما لزوما چنین نیست.
تبیین راهبردهای کسب و کار
راهبردهای کسب و کار لزوما به صورت نوشته مطرح نمی شوند، اگرچه طرح آن به این صورت از نظر داشتن محلی مشخص برای مراجعه به منظور برنامه ریزی و کنترل دارای مزایایی است. شرکتهای دارای مدیریت و کنترل راهبردی احتمالا بیشتر برنامه های راهبردی رسمی و درازمدتی آماده میکنند ولی در شرکتهای مبتنی بر کنترل مالی به بودجههای یک ساله با متمم بودجه مورد نیاز اکتفا میشود.
تلفیق راهبرد کسب و کار و راهبرد منابع انسانی
برای فراهم ساختن توافق و هماهنگی بین کسب و کار و راهبرد منابع انسانی به نحوی که راهبرد منابع انسانی از تکمیل کسب و کار حمایت و در واقع به تعریف آن کمک کند، نوعی تلفیق راهبردی ضرورت دارد. هدف از این کار ایجاد تناسب راهبردی و وفاق بین اهداف سیاستگذاری مدیریت منابع انسانی و کسب و کار است.
مشکلات تلفیق
1- تنوع فرایندها، سطوح و سبکهای راهبردی
سطوح متفاوت تدوین راهبرد و سبکهای مورد انتخاب سازمانها احتمالا حصول یک دیدگاه منسجم از ماهیت راهبردی منابع انسانی متناسب با راهبردهای کلی کسب و کار و تعیین نوع همکاریهای منابع انسانی مورد نیاز در طول فرایند تدوین راهبرد کسب و کار را با مشکل مواجه میسازد به عبارت دیگر امر تمرکز بر راهبردهای منابع انسان احتمالا امری دشوار است.
2- ماهیت تکاملی راهبرد کسب و کار
احتمالا تعیین دقیق راهبردهای مناسب منابع انسانی را مشکل میسازد.
3- فقدان راهبردهای مدون کسب و کار
به مشکلات روشن ساختن مسائل کسب و کار راهبردی مورد بررسی راهبرای منابع انسانی میافزاید.
4- ماهیت کیفی مسائل منابع انسانی
راهبرهای کسب و کار درصددند و یا حداقل تمایل دارند تا به صورت نمودارهای رایج و دادههای اولیه در ارتباط با ساختار مجموعه رشد، موقعیت رقابتی، سهم بازار، سودآوری و ... تبیین شوند.
رویکردهای پرداختن به این مشکل
1- درک نحوه شکل گیری راهبرد کسب و کار
2- درک مسائل کلیدی کسب و کار
بنابراین راهبرد کسب و کار دستورالعمل راهبرد منابع انسانی را در حیطههای زیر تعیین میکند:
- تجهیز منابع
- کسب و پرورش مهارتها
- فرهنگ، ارزشها و نگرشها
- تعهد
- بهره وری
- مدیریت عملکرد
- پاداشها
- روابط پرسنلی
در حالی که همه این حیطهها احتمالا در سطح واحد کسب و کار ظاهر میشوند، مسائل راهبردی متعددی نیز در سطح کل شرکت وجود خواهد داشت که احتمال دارد بر راهبرد نیروی انسانی عمیقا تاثیر بگذارند. آن مسائل عبارتند از:
- رسالت شرکت
- ارزشها، فرهنگ و سبک شرکت
- فلسفه سازمانی و رویکرد مدیریت بر افراد
- مدیریت عالی به عنوان منبع مهم شرکت
3- ایجاد روشهای پیوند کسب و کار با راهبرد منابع انسانی