جامعه ای که ما امروز در آن زندگی می کنیم با رشد و شکوفایی فرهنگی و حرکت به سوی مدرنیته شده و گذار از ماهیت سنتی اش هر روز شاهد وقایعی است که انسان خلاق و اندیشمند به خلق آنها همت گماشته و نوآوری را هدف والایش ساخته و چه بسا در این راه با سیر تاریخی اش به سوی پیشرفت و نوگرایی و ظهور مدرنیسم بسیاری از خصوصیات و ویژگی های اخلاقی اش را به ناچار و ناخواسته با رذایلی جایگزین نموده که در بعضی از جوامع گاهاً به فرهنگ غالب تبدیل می شوند. وقایع و عناوینی که بیشتر خاص جوامع مدرن و پیشرفته اند و با توسعه شهر نشینی و عبور از سنت گرایی گذشته ایجاد می شوند و کم کم به عنوان هنجار اجتماعی در می آیند و حتی در زندگی روزمره مردم نفوذ می بابند و جای فرهنگ و اخلاقیات را می گیرند. موضوعاتی چون مردم آزاری، تجاوز به حریم شخصی دیگران و ایذاء جنسی کودکان که بیشتر از موضوعات تازه کشف شده ی جوامع پیشرفته می باشند. که با نفوذ به سایر جوامع در حال توسعه و کمتر توسعه یافته در حال گسترش و جهانی شدن است. آزارهای کودکان و تجاوزات جنسی به آنان در خانواده که در ادوار گذشته زندگی بشر نیز شیوع داشته اما موجودیت آن بیشتر در دهه های اخیر کشف شد است از جمله وقایعی اند که امروز در صدر خبرها و تیتر روزنامه و نشریات و موضوعات مقاله های متعددند و این در حالی است که آنگونه که باید مورد پژوهش و پیگیری واقع نمی شوند.
از آنجا که این مباحث در کشور ما از رخدادهای تازه کشف شده و جدید می باشد کمتر مورد توجه جامعه شناسان و حقوقدانان قرار گرفته و تنها منابع و گزارشات محدودی در این زمینه موجود می باشدو جامعه سنتی ایران هنوز آنرا به درستی توصیف و شناسایی نکرده است.مبنای آن نیز نبودن تعاریف مشخص از جرم بودن این حوادث و اعمال در قوانین و منابع حقوقی است که شاید بیشتر به دلیل ویژگی خاص محافظه کارانه جامعه و مردم در خانواده هاست که نمی خواهند مورد توجه و زیر ذره بین واقع شدن قرار گیرند. البته نباید انکار کرد که در سال های اخیر اقدمات مؤثری در جامعه در جهت شناسایی این نوع آزارها و حمایت از از کودکان و مقابله با آزارگران انجام گرفته که بسیار حائز اهمیت است و جای بسی خوشحالی دارد. لذا به دلیل نقشی که ما نیز در این جامعه ایفا می کنیم می بایست به نوبه ی خود در راه شناسایی و آگاهی بخشی به دیگران اقدام کنیم از آن جهت در تحقیق حاضر همّ خود را بر آن نهاده ام که با بررسی انواع تجاوزات و جستجوی در قوانین موجود در راه یافتن این جرایم و اینکه آیا این اعمال جرم محسوب می شوند یا نه، گامی در در جهت حمایت از کودکان برداشته باشم. به جهت علاقه ای که به کودکان داشتم و زندگی و شخصیت کودکان و نوجوانان برایم مورد احترام بود و حساسیتی که این دروان در زندگی دارد، تحقیق خود را حول این موضوع قرار دادم. امید است تحقیق حاضر بتواند قدمی در راه حمایت از کودکان در مقابله با آزارهای جسمی، روحی – روانی و جنسی بزرگسالان و خصاصاً افراد خانواده بردارد.
یکی از مسائلی که همواره مورد بحث و چالش های جدی قرار گرفته و صاحبنظران و پژوهشگران با برگزاری میزگردها و سمینارهای مختلف و تهیه کتب و مقالات درصدد بررسی و واکاوی آن پرداخته اند تا نواقص و کاستی هایی را که در این زمینه وجود دارد را تا حدودی کاهش دهند، حقوق کودک است. کودکان به علت عدم تکامل رشد بدنی و فکری نیاز به مراقبت های ویژه دارند. به ویژه آنکه کودک به دلیل نداشتن رشد کامل فیزیکی و ذهنی و ضعیف بودنش نیازمند مراقبت ها و حمایت های حقوقی اند.
از دیگر سو، به دلیل پیچیدگی های جوامع در کشورها به خصوص کشورهای توسعه نیافته، با توجه به فضای فرهنگی جدید و به دلیل اینکه این جوامع در حال گذار از سنت به مدرنیته هستند، نگاه سنتی هنوز ارجحیت دارد و فرزندان به دلیل فرهنگ ها و دیدگاه های جدید ، روش های تربیتی گذشته را نمی پذیرند. به همین دلیل است که محققان و صاحبنظران حقوق کودک معتقدند علاوه بر رفع نواقص و کمبودهای موجود در این زمینه باید از بعد فرهنگی نیز آسیب شناسی صورت گیرد.
تمام کودکان حق دارند که نیازهای اساسی آنها برآورده شود، که نه تنها شامل نیازهای لازم برای بقا و امنیت که شامل حقوقی است که به آنها امکان می دهد تا حد توانایی خود به رشد جسمی و ذهنی رسیده و با توجه به سن و میزان رشد خود به عنوان عضوی از جامعه عمل نمایند و به یک شهروند بزرگسال مسئول و علاقمند به امور جامعه تبدیل شوند. حقوق کودکان معمولاً با مسئولیت پذیری آنها همراه می شود. اما حق ، چیزی نیست که شخص آنرا در اثر انجام وظیفه کسب کند. حق امری ذاتی و مستقل است و ما نمی توانیم حقوق کودکی را به خاطر ناخشنودی از بعضی رفتارهای وی، نادیده گرفته و کودک را از آن محروم نماییم.
این در حالی است که جامعه ای که ما آنرا با عنوان محیط امن و آسایش انسان می شناسیم از دیر باز شاهد رخدادها و وقایعی بوده و هست که زاییده دست آدمی است. وقایع گاهاً بسیار تلخ و قبیح که وجدان هر انسان آزاد اندیش را به درد می آورد. از جمله این جرایم و اعمال موارد متعدد کودک آزاری و سوءاستفاده های جنسی از کودکان و تعرض به حریم شخصی آنان می باشد که موضوع اصلی این تحقیق را تشکیل می دهد. هر چند بیشتر این وقایع جنبه روان شناختی دارند و در اثر مشکلات روانی و اجتماعی بروز می کنند، اما به علت نقض حقوق طبیعی انسان ، خصوصاً حقوق کودکان همواره مورد نکوهش جامعه می باشند. تعرض به حریم شخصی کودک الزاماً نباید صورت تجاوز به خود بگیرد، چه به لحاظ تجاوز به حریم شخصی و چه به لحاظ کودک بودن قربانی. از اینرو هر رابطه ای که به کودک تحمیل شده باشد، به دلیل خصوصیات رفتاری و شخصیتی، تجاوز و تعرض محسوب می شود. این تعرض(رابطه) می تواند از طرف یک بزرگسال یا هر کس دیگری که بر کودک قدرت و کنترل دارد، صورت گیرد.
از آنجا که تجاوز یا سوء استفاده جنسی از کودکان، برخلاف قدمتش از جرایم تازه کشف شده می باشد، اما به دلایل متعدد از جمله عدم پیگیرهای لازم و ناشناخته ماندش در میان جامعه، که در بخش ها و فصول مربوطه ، مفصلاً مورد بحث قرار خواهند گرفت، اقدامات قابل ملاحظه ای در جهت شناسایی عوامل ایجاد و تعریف آن از لحاظ جرم شناسی در قوانین جزایی ایران صورت نگرفته است. همچنین بیشتر اقدماتی هم که انجام شده است درجهت حمایت ها از خانواده و افراد بزرگسال متعرض بوده و کمتر به کودکان آسیب دیده رسیدگی شده است و این درحالی است که بیشترین این جرایم در میان خانواده ها اتفاق می افتد.