تلویزیون به عنوان یک رسانه ملی در قبال باورها و اعتقادات دینی افراد جامعه، رسالتی بس عظیم بر دوش دارد، مخصوصاً هنگامی که کودکان، مخاطب خاص آن به شمار آیند. امروزه، فرائض دینی با توجه به حساسیت های موجود در جامعه به واسطه تبلیغات مسموم ضد دینی، اصلی است که باید با دقت و ظرافت خاصی به آن پرداخته شود.
بدون تردید، تلویزیون، محبوب ترین و در دسترس ترین رسانه ای است که کودکان با شوق و رغبت فراوان ساعت ها از وقت خود را صرف تماشای آن می کنند. این مسئله، باید سبب شود تا دست اندکاران این رسانه و برنامه سازان، با در نظر گرفتن جوانب مختلف نسبت به تولید برنامه های سازنده و مفید اقدام کنند.
در این مقاله، سعی شده است ضمن ارائه نظریات کارشناسان و صاحبنظران پیرامون تأثیر تلویزیون بر رفتار کودکان، نقش و رسالت تلویزیون بر گرایش آنان به ارزش ها و اعتقادات دینی از جمله نماز تبیین شود.
امروزه، تأثیر رسانه های گروهی به ویژه رسانه های تصویری از جمله تلویزیون به دلیل داشتن جذابیت های خاص خود بر رفتار کودکان و نوجوانان، غیر قابل انکار است و این تأثیر، به گونه ای است که آنان، ساعت ها از وقت خود را صرف تماشای برنامه های تلویزیونی می کنند.
کودکان و نوجوانان به واسطه جذابیت هایی که این جعبه جادویی دارد به مراتب بیش از سایر اقشار جامعه به تماشای آن می نشینند و این خود، عاملی است که آنان، اثرپذیری فراوانی در جنبه های مختلف از این رسانه داشته باشند.
دکتر هیملوایت معتقد است «به هر صورت، گذران متوسط سالانه 500 الی1000 ساعت در برابر تصویر تلویزیون، برای کودکان و نوجوانان 6 الی 16سال، تأثیر به سزایی در رفتارهای آنان می نهد که ممکن است آینده ساز زندگی آنان شود و حتی خواستها، علائق و آرزوهای آنها را دگرگون می سازد». 1
از سوی دیگر مطالعات انجام شده پیرامون استفاده از تلویزیون، توسط افراد سنین مختلف نشان می دهد که حتی نوزادان، روزانه حدود نیم ساعت تلویزیون تماشا می کنند.2
تلویزیون در مقابل جامعه خود به عنوان یک رسانه ملی رسالتی بس خطیر بر دوش دارد که برای انجام هرچه بهتر این رسالت باید توجه و دقت کافی در شناخت هنجارها و ارزش های مورد تایید جامعه داشته باشد. موفقیت در رسیدن به این هدف، زمانی امکان پذیر است که دست اندکاران این رسانه پر طرفدار با درک واقعیت های زندگی امروزی و بدون هرگونه سوگیری غیر منطقی که بدبین شدن و دلزدگی را به همراه داشته باشد، اهدافی را دنبال کنند که اقشار مختلف با علاقه و آگاهی به تماشای برنامه های تلویزیونی بنشینند مخصوصاً هنگامی که جامعه مخاطب، کودکان و نوجوانان باشند که با توجه به شرایط روحی و روانی که شرایط سنی شان ایجاب می کنند، حساسیت بیشتری به خرج دهند.
تلویزیون و اعتقادات و باورهای دینی
بدون شک، امروزه رسانه های گروهی از جمله تلویزیون نقشی به مراتب فراتر از یک رسانه سرگرم کننده یافته اند و نمی توان از نقش مهم و اساسی آنها در فرهنگ سازی چشم پوشید. چنانچه پیش از این اشاره رفت، افراد در فرایند جامعه پذیری از عوامل متعددی تاثیر می پذیرند که یکی از این عوامل، رسانه های گروهی است و از میان انواع این رسانه ها، تلویزیون به جهت داشتن طرفداران و علاقمندان بیشتر از اهمیت خاص برخوردار است. با گرایش به سمت تلویزیون بنا به هر دلیلی، افراد به اثرپذیری وادار می شوند به گونه ای که آنان آگاهانه و نا آگاهانه از برنامه هایی که تماشا می کنند، الگو و سرمشق می گیرند.
در کشور ما نیز در حال حاضر، تلویزیون در دسترس ترین رسانه ای است که عامه مردم، صرف نظر از موقعیت شغلی و شرائط سنی، مقداری از وقت خود را صرف تماشای برنامه های آن می کنند که در این میان، کودکان و نوجوانان، سهمی بیشتر از سایر اقشار دارند.
پرداختن به مسائل دینی و اعتقادی از طریق رسانه های جمعی امری است که در جوامع مختلف مرسوم بوده و تولید کنندگان برنامه های تلویزیونی نیز، این مسئله را مورد توجه قرار می دهند و از این طریق، نسبت به تقویت و گسترش مبانی اعتقادی خود اقدام می کنند.
اما باید پذیرفت که در شرائط امروزی با توجه به تبلیغات وسیع و ضد دینی دین ستیزان از جمله آنهایی که قصد تضعیف مبانی دین مبین اسلام را دارند، پرداختن به مسائل دینی و اعتقادی، نیازمند آگاهی و درایت بیشتری نسبت به گذشته می باشد. تا گذشته ای نه چندان دور، فرد از دامان خانواده، اصول و مبانی دین را فرا می گرفت و به مرور زمان، این اصول و مبانی در وجود فرد نهادینه می شد و تخطی از آن ندامت و پشیمانی را به دنبال داشت و فرد خود را به نوعی گناهکار تلقی می کرد و همین احساس نیز، پایبندی بیشتر به مبانی دینی را موجب می شد.
با گذشت زمان و ظهور فن آوری های نوین اطلاع رسانی و گسترش و نفوذ آن در زندگی مردم و تلاش دین ستیزان برای کمرنگ نمودن اعتقادات مذهبی و دینی، امروزه شاهد آن هستیم که به آسانی و سادگی گذشته، قادر به تبلیغ مبانی دینی و اعتقادی نمی باشیم چرا که این ارتباطات زمینه ای را فراهم نموده است که گاهاً کورکورانه راه را به خطا برویم و از سوی دیگر، عدم برنامه ریزی صحیح و اصولی در حوزه تبلیغات دینی نیز مزید بر علت شده تا اذعان کنیم که در عصر فن آوری اطلاعات که هر روز ترفند و حربه ای تازه برای دین گریزی تدارک دیده می شود باید با هوشیاری بیشتری عمل کنیم.
تلویزیون، رسانه ای است که با وجود راهیابی اینترنت و ماهواره به خانه ها، هنوز هم بهترین وسیله سرگرم کننده مردم به شمار می رود. با این حال، تحلیل محتوای برنامه های آموزشی دینی در ایران، نشان دهنده آن است که عناصر و شیوه های ارتباطی، اغلب همان عناصر سنتی بوده و خلاقیت های اندکی در زمینه آموزشی دینی از رسانه های الکترونیک صورت می پذیرد.
تلویزیون و تأثیر آن بر رفتار کودکان و نوجوانان
بدون تردید، کودکان و نوجوانان به دلایل شرائط سنی و مقتضیات روحی و روانی خود از جمله مخاطبان برنامه های تلویزیونی به شمار می روند که همین استقبال، واکنش مختلف صاحبنظران و کارشناسان علوم تربیتی را در زمینه مزایا و معایب این رسانه برای کودکان و نوجوانان را به همراه داشته است.
گسترش روز افزون استفاده از رسانه های تصویری در بین مردم جهان به ویژه کودکان و نوجوانان، موضوعی است که نظر کارشناسان و صاحبنظران را به خود جذب نموده است به گونه ای که در پاره ای از موارد نیز، چنین رسانه هایی را موجب بروز رفتارهای نابهنجار در جامعه قلمداد کرده و بر اثرگذاری این رسانه ها بر رفتار کودکان و نوجوانان بیش از سایر اقشار تاکید می شود.
صرف نظر از تاثیر مثبت یا منفی رسانه های تصویری تاثیری بر رفتار کودکان و نوجوانان، باید به این مهم توجه داشت که کودکان و نوجوانان به واسطه شرائط روحی و روانی خاص خود، نیازمند برنامه هایی می باشند که راه جامعه پذیر شدن آنها را به بهترین شکل ممکن فراهم سازد.
برای آگاهی از نقش رسانه های تصویری بر فرایند جامعه پذیری لازم است، ابتدا با تعریف این اصطلاح و سپس عوامل موثر جامعه پذیری آشنا شویم. کونن در تعریف جامعه پذیری چنین آورده است:«جامعه پذیری فرایندی است که به انسان، شیوه های زندگی کردن در جامعه را می آموزد، به او شخصیت می دهد و توانایی هایش را در جهت ایفای وظائف فردی به عنوان عضو جامعه توسعه می بخشد».6
دکتر ستوده در کتاب خود عوامل موثر بر جامعه پذیری را به چهار دسته تقسیم نموده است که عبارتند از:
1- خانواده: کودکان در خانواده و در ارتباط با والدین خود به کسب هویت می پردازند، همانند آنها می شوند و آنچه را از انها می کنند و می گویند انجام می دهند و در نتیجه رفته رفته، رفتار درست را طبق والدین فرا گرفته، به کار می برند.