مدیریت و زمانبندی و تقسیم کار
مقدمه
به طور دقیق برای مدیریت نمی توان مبدأ مشخصی را تعیین کرد و بشر در طول تاریخ جهت ادامه ی زندگی خود به نحوی از مدیریت استمداد جسته است.
جهش علمی و شکل پذیری اماکن صنعتی در اواخر قرن 19 زمینه را برای تشکیل نطفه ی مدیریت علمی مساعد ساخت.
در اوایل قرن 20 فردریک تایلور که از او به نام پدر مدیریت علمی یاد می کنند با تجزیه و تحلیل مسائل و مشکلات مدیریت تولید، روش علمی تجزیه وتحلیل مطالب را به عرصه ی مدیریت عرضه داشت.
در حال حاضر کشور ما که از هر نظر جزو کشورهای در حال توسعه می باشد و با برنامه ریزیهای دقیق قدم در راه توسعه ی پایدار گذاشته و با توجه به ایدئولوژی خاص حاکم بر کشور ما که نشأت گرفته از اسلام می باشد لازم دیده شد که ضمن استفاده ی بهینه از نظریات مدیریت علمی دانشمندان و نظریه پردازان بیگانه، مدیریت و عوامل آن از دیدگاه ایدئولوگ های بزرگ این مکتب نیز بررسی شود.
چرا که خواه یا ناخواه این ایدئولوژی بر مدیریت حاکم در کشور ما تأثیرگذار می باشد لذا به بررسی مدیریت از دیدگاه بزرگ مرد تاریخ اسلام و بشریت امام علی ( ع ) پرداخته می شود.
اصول مدیریت و وظایف مدیران
مدیریت از دیدگاه اسلام امانتی است که به مدیران سپرده میشود و آنها باید به شدت از آن مراقبت کرده و آن را طبق معیارهای صحیح نگاه داشته و در نهایت به اهلش بسپارند.
از دیدگاه امام علی (ع)، مدیریت مسئولیتی سنگین و همراه با خدمت است و مدیر اسلامی هرگز منصب مدیریت را برای شخص خود نمیخواهد؛ زیرا نباید در پی تحقق آرزوهای خویش باشد.
اگر چنین اندیشهای در ذهن مدیر پدید آید که او “حاکم” است و نه “خادم”، جامعه و مدیران به آسیبهای جبرانناپذیری دچار خواهند شد.
مدیریت اسلامی پیش از آنکه ریاستمداری باشد، خدمتگزاری است.
مدیر در این منصب، با توجه به اصول مدیریت، در جهت خدمتگزاری، اقامه عدل و حق و رفع ستم و باطل عمل خواهد نمود.در این تحقیق که به بیان اصول مدیریت و ویژگیهای مدیران از نگاه حضرت (ع) میپردازیم، به ویژگی هایی از قبیل:برنامهریزی،سازماندهی،دقت در گزینش کارگزاران،مشورت،هماهنگی،کسب اطلاع از رفتار کارگزاران،امور مالی و نظارت اشاره شده است.
اصول مدیریت از دیدگاه امام علی(ع)
مدیران برای هدایت نیروی انسانی به سمت اهداف از پیش تعیین شده،باید به یک سلسله اصول در مدیریت پایبند باشند.
رعایت این اصول، افزایشکیفیت کاری آنان را در پی داشته، همچنانکه بیتوجّهی به آنها نیز سببشکست مدیران در رسیدن به اهداف مورد نظر خواهد شد.
امام علی (ع) یکی از عوامل سقوط و تباهی هر تشکیلاتی را ضایع کردناصول اساسی آن میداند.
در هر رشته از علوم بشری به ویژه علوم انسانیاصولی را شاهدیم که مسائل مربوط به حوزه آن علم بر محور آنها میچرخد و با آنها معنا مییابد، این اصول خود شاخههایی دارند که در گذر زمان ومکان دچار تغییر و تحوّل میشوند، بدون آن که اصول تغییر یابند.
مدیریتچون سایر رشتههای علوم، از این قاعده کلّی مستثنی نیست و در جایگاه یکیاز رشتههای علوم انسانی اصولی دارد که باید آنها را شناخت.
با مراجعه بهسخنان امام (ع) و روش و سیره عملی حضرت اصول متعددی برای مدیریتکارآمد بهدست میآید که در این بخش به مواردی از آنها پرداخته میشود.
1.
صبر و تحمّل
تحمّل، از ارکان مدیریت اسلامی است.
امام علی(ع) میفرماید:
ابزار مدیریت، سعه صدر است؛بردباری مهمترین رکن مدیریت و سیاست است.
2.
صداقت
در بحث صداقتِ مدیر، راستی در گفتار و رفتار با هم همراهند، ودراصطلاح امروز، صداقت به «قول و فعل» یا «عمل و گفتار» اطلاق میشود.این ویژگی از زیباترین جلوههای مدیریت است؛ چرا که عامل اصلی جلباعتماد دیگران و ایجاد صمیمیت بین او و زیردستان به شمار می رود.
بیشترمدیران موفق، افزون بر سیاست و زیرکی و تدبیر، ویژگی صدق در گفتار وکردار را نیز دارند.
خداوند در قرآن میفرماید:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ؛
ای اهل ایمان، خدا ترس بوده و همراه با راستگویان باشید.
امام علی(ع) نیز مکرر بر صداقت و راستی در گفتار و کردار تأکیدمیکنند و آن را عامل نجات و موجب کرامت و بزرگمنشی میدانند.چنانکه آن را پیروزمندترین راهنما در کارها نیز معرفی میکنند.
3.
امانتداری
از ویژگیهای پیامبر اکرم(ص)، حتی پیش از بعثت و زمامداری و مدیریترسمی و الاهیاش بر جامعه اسلامی، صفت امانتداری است.
او امین بود و اینزیور و صفت را تا ابد در جایگاه رهبر و مدیر بزرگ الاهی با خود خواهدداشت.
تأسی به این صفت، و نزدیکی به این حالت، تکلیفی بزرگ برایمدیران جوامع امروز، به ویژه جوامع اسلامی است.
حضرت موسی(ع) وقتی خواست برای حضرت شعیب(ع) عهدهدارکاری شود، دختر حضرت شعیب(ع) درباره او به پدر چنین گفت:
یا اَبَتِ اسْتَاجِرْهُ اِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَاجَرْتَ القَوِیُّ الاَمینُ.
پدر این جوان را برای خدمت اجیر کن، زیرا بهترین کارگزار کسیاست که در کارش توانمند و امین باشد.
مدیر در دنیای امروز، حافظ اموال، داراییها، سرمایهها، ابزار و متعلقاتسازمان تحت مدیریتش است.
حفظ اسرار، پوشش عیوب، رازداری ونهانداری نیز از رموز توفیق مدیر است.
ویژگی امانتداری از دیدگاهحضرتامیر(ع) تا بدان حد مهم است که اصل پُست مدیریت را نیز امانتمیداند.
آن حضرت به یکی از کارگزارانش مینویسد:
پست فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نیست بلکه امانتی است کهدر گردن توست.
و لذا یکی از اصول مهم مدیریت و وظایف اصلی مدیر را امانتداری وامین بودن میداند و میفرماید:
در به کارگیری کارمندان و مدیرانی که باید زیر نظر تو کار کنند،هیچگونه واسطه و شفاعتی را نپذیر، مگر شفاعت «کفایت» و «امانت»را.
4.
آگاهی و تخصص
از ویژگیهای مهم مدیر کارآمد، آگاهی لازم از مسائل مربوط بهمسؤولیت او است که شرط کامیابی او نیز به شمار میرود.
داشتن آگاهی ومهارت لازم، ضامن پیشرفت سازمان به سمت و سوی اهداف مورد نظر است.امام علی (ع) میفرماید:
ای مردم، همانا سزاوارترین فرد به این امر ]خلافت و مدیریت[، کسیاست که در اجرای امور تواناترین، و در فهم مسائل داناترین به فرمانخداوند باشد.
از این روست که حضرت یکی از آفات جدی مدیریت را برکناری وواپس نهادن انسانهای آگاه و بافضیلت میداند.
5.
پرهیزگاری
پرهیزگاری، عامل بازدارنده از خطا و مصونیت از لغزش به شمار میرود و از شرایط مهم مدیریت و زمامداری در نظرگاه امیرمؤمنان (ع) است.
البتهدر قرآن نیز به این مهم اشاره شده است:
وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلَ لَهُ مِنْ أمْرِهِ یُسْراً؛
کسی که تقوا پیشه کند، خداوند سختیهایی را که برای او پیش می آید،آسان میکند.
امام علی (ع) میفرماید:
هر کس به دامن تقوا چنگ زند، سختیها و شدایدی که به او نزدیکشوند، از او دور گشته و کارهایی که بر ذائقه او تلخ آمدند، شیرینمیگردند و موجهای متراکمی که میخواهند او را به کام خود بکشند،از جلوی او کنار رفته و امور مشقتآفرین بر او آسان میشود.
6.
عدالت
عدالت، مجموعهای از رفتار، گفتار و کردار است که لازمه مدیریتکارآمد و پویا به شمار میرود.
مدیری که در مؤلفههایی چون گفتار، رفتار وپندار خویش، عدالت و انصاف را رعایت کند، در حقیقت، افزایش وفاداریبه سازمان را به ارمغان آورده، و افراد با مشاهده این روحیات، به تحققاهداف سازمان وفادارتر و پایبندتر میشوند.
امام علی(ع) رعایت عدالت رامایه روشنی چشم کارگزاران دانسته و میفرماید:
برترین روشنی چشم والیان، برقراری عدل در مملکت است.
ایشان همچنین در اهمیت عدالت یادآور میشوند که:
کسی که پس از من، سرپرستی را به عهده بگیرد، در روز قیامت در کنارصراط نگاه داشته میشود و فرشتگان مقرب الاهی نامه اعمال او رامیگشایند.
اگر در میان مردم با عدالت رفتار کرده باشد، پس عدلش اورا نجات میدهد.
کسی که پس از من، سرپرستی را به عهده بگیرد، در روز قیامت در کنارصراط نگاه داشته میشود و فرشتگان مقرب الاهی نامه اعمال او رامیگشایند.
اگر در میان مردم با عدالت رفتار کرده باشد، پس عدلش اورا نجات میدهد.
7.
دوری از بدرفتاری اخلاق تند و طلبکارانه، فضای مدیریت را به جهنم رفتاری تبدیلمیکند.
او باید بسترسازی کند و سازمان را به سمت فرهنگ متعادل رفتاریسوق دهد، نه این که خود پرخاشگر و تندخو باشد.
امام میفرماید: بدرفتاری، آفت زمامداران[مدیران جامعه ] است.
8.
مهربانی همان طور که خشونت برای مدیر زیبنده نیست، قاطعیت، اصل مسلّم برایبالا بردن کیفیت کار و بهینه سازی رفتارها در سازمان است.
در کنار قاطعیت،عطوفت و مهربانی بجا و مناسب، بسیار مؤثر و مفید است.
مدیر با به کار بردنمهر و عطوفت، از دریچه قلبها وارد شده و سازمان را مالامال از تعهد وفداکاری میکند.
امیرمؤمنان (ع) در این باره می فرماید: مهمترین رکن سیاست، مهربانی است.
امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر بر این نکته تأکید فراوان دارند که: مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش.
9.
برخورد منصفانه با فرودستان از ویژگیهای مدیریت کارآمد، رعایت حقوق فرودستان است.
چرا کهاین امر عامل ثبات سازمانی و مانع تشکیل گروههای غیررسمی معارضبهشمار میرود و موجب بالا بردن انگیزش در بین نیروها است.
برخوردمنصفانه، عین عدل است، و عدل، به تعبیر امیر مؤمنان (ع)، قرار دادن هر چیزدر جای خود است.
امام علی(ع) میفرماید: حاکم اسلامی پاسدار الاهی در زمین است.
چرا که قرآن انسان را خلیفه خدا در زمین، و دادگری و انصاف را ازویژگیهای ذات لایزال خداوند میداند.
پس جانشین خدا نیز بایدمرزبندیهای عدالت را رعایت کند.
امام در جای دیگری میفرماید: دستور و حکم منصف و عادل، نافذ است.
حضرت درباره برخورد منصفانه مدیر میفرماید: با آنان فروتن و نرمخو، و همواره گشادهرو باش، و به همگان به یکچشم بنگر؛ خواه به گوشه چشم نگری و خواه به آنان خیره شوی.
10.
توجّه به وضع معیشتی کارکنان امیرمؤمنان (ع) در این باره میفرماید: در وضع معیشتی آنان گشایشی پدید آور؛ زیرا این روش آنان را دراصلاح خود نیرو بخشیده و برای پاکسازی خود تشویق میکند و آنانرا از دست درازی به اموالی که در اختیار دارند، بینیاز میسازد.
11.
مصمم بودن در اجرا رفق و مدارا از ویژگیهای مهم در ارتباطات مدیر کارکنان به شمارمیرود که با قاطعیت منافات ندارد.
قاطعیت از ریشه «قَطَعَ» و به معنایبرشداشتن است.
مدیر شایسته کسی است که کمتر دچار تردید و ضعفشود.
البته ممکن است بعضی تصمیمها درست نباشد؛ زیرا انسانها از خطامصون نیستند؛ امّا آن چه با کوشش و صلاحاندیشی حاصل میشود، باید باقاطعیت انجام گیرد، زیرا تزلزل مدیر، موجب سستی و کاهش نیروی زیردستوی خواهد شد.
12.
توانایی انسجام دهی و حفظ جامعه حفظ جامعه و سازمان، از ویژگیهای مدیریت کارآمد است.
امام علی(ع)میفرماید: باید از تفرقه پرهیز کرد؛ چه این که افراد تکرو و جدا شده، دستخوشامیال شیطانی میشوند؛ همان طور که گوسفند تک افتاده، طعمه گرگمیشود.
13.
نظم آراستگی و پیراستگی را که شامل نظم، پاکیزگی، زیبایی، ایمنی، بهداشتو انضباط است، در محیط کار اعمال کنید.
زیرا این کار موجب بالا رفتنروحیه، و در نتیجه افزایش بهرهوری و کیفیت میشود.
سازمان را از اساس،یک رشته روابط منظم و عقلایی بین افراد دانستهاند و فراگرد منظم آن رامیتوان جریان منظم و متوالی فعالیت بشری برای انجام کاری یا شغلی از ابتداتا انتها بیان کرد.
امام علی(ع) درباره اهمیت نظم میفرماید: شما را به تقوای الاهی و نظم در کارهایتان سفارش میکنم.
دستور ویژه آن حضرت درباره رعایت نظم در مدیریت، فرازی ازعهدنامه مالک اشتر است که امام فرمودهاند: کار هر روز را در همان روز انجام ده زیرا هر روزی کاری مخصوص بهخود دارد.
14.
تعهد در برابر هدف برای گردش کار سازمان و امور آن، باید هدف گذاری و برنامهریزی سنجیدهو سازماندهی عاقلانه داشته باشیم و به آن متعهد باشیم.
امامعلی(ع) میفرماید: کسی که در طریق یک هدف نباشد، حیلههای دیگران او را شکستمیدهد.
حضرت در جای دیگر میفرماید: جان خویش را در راه این مسؤولیت که خداوند بر عهده تو نهاده است،نثار کن.
15.
توانایی شناخت خویشتن از مهمترین عوامل توفیق در اداره سازمان و ارائه مدیریت کارآمد،خودشناسی است.
امام علی (ع) در این باره میفرماید: خدا رحمت کند کسی را که از خود شناخت دارد و قدر خود رامیشناسد و پا را از گلیم خود بیرون نمیگذارد.
کسی که به شناخت واقعی خود نایل نشود، مرده متحرک است و نمیتواندبه دیگران سودی برساند.
امام میفرماید: کسی که به خودشناسی و ارزش و مقدار خویش آگاهی نداشته باشد،نابود میشود.
حضرت در اهمیت و ضرورت شناخت خویش، برای مدیر واقعی،مرزبندی جدیدی برای شناخت افراد عالم و جاهل قائل میشود و میفرماید: دانا کسی است که قدر خود را بشناسد، و در نادانی مرد همین بس کهارزش خویش را نشناسد.
16.
آگاهی از تحوّلات اجتماعی امروزه ضرورت آگاهی از تحوّلات اجتماعی برای مدیران، به ویژه برایمدیران رأس هرم سازمان، امری حیاتی و تعیینکننده است.
امام می فرماید: به خدا سوگند، از اخبار و تحوّلات جاری کشور بیاطلاع نیستم تا مراغافلگیر کنند چون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم بر درلانهاش، او را بخوابانند و ناگهان به دامش اندازند؛ من به طور کاملمراقب مخالفان هستم.
نباید فراموش کنیم که عدم هوشیاری، به عدم دقت در پیشبینی برنامهمنجر خواهد شد.
در بُعد هوشیاری مدیر، سه افق وجود دارد: الف: باز؛ ب:دور؛ج: روشن.
اگر این سه افق در مدیری جمع شد، هوشیاری او بالا است؛ امّا اگردر این ابعاد، ضعف و فتور داشته باشد، محیط خود را به خوبی نخواهد شناخت.
17.
آشنایی به تکلیف هر سازمان و مدیریتی بر مبنای تکالیفی بنا شده که اغلب تعهداتاخلاقیای را بر میانگیزد و مدیر باید مبنای کار خود را بر این تعهداتاستوار سازد که سبب رسیدن به اهداف میشود.
امام علی (ع) میفرماید: به خدا سوگند (در انجام دادن تکلیف در امر حکومت) اگر هفت اقلیمرا با آن چه در زیر آسمانها است به من دهند تا خدا را نافرمانی کرده وپوست جوی را از مورچهای به ناروا گیرم، چنین نخواهم کرد.
18.
پاکسازی محیط از چاپلوسان از ویژگیهای ارتباطی مرئوسان و رئیسان که تباهی رئیسان واصلاحنشدن امور را در پی دارد، چاپلوسی است.
امام میفرماید: به طور حتم، کسی سزاوار آقایی است که چاپلوسی نکند و مورد حملهو مغرور طمع واقع نشود.
وی در خصوص حدود ستایش، به دامنه ظریف و قابل توجّهی قائل است: ستودن بیش از آن چه سزاوار است، نوعی چاپلوسی، و کمتر از آن،درماندگی یا حسادت است.
امام در تحلیل روانی این ویژگی، یعنی ثناگویی مردم از مدیر، میفرماید: گاهی مردم، ستودن افرادی را برای کار و تلاش روا میدارند؛ امّا من ازشما میخواهم که مرا به سخنان زیبای خود ستایش نکنید تا از عهده وظایفی که در برابر خدا و شما دارم، برآیم.
انسان به احترام و توجّه نیاز دارد؛ ولی اگر این مقصود در چارچوبروابط منطقی سازمان واقع نشود، محیط کار در اختیار چاپلوسان قرار خواهدگرفت و دیگر جایی برای افراد کاردان و دلسوز باقی نخواهد ماند و سازمانبهمرور از وجود آنان خالی خواهد شد.
نتیجه این امر، تحلیل رفتن بنیه انسانیسازمان است.
19.
رفتار ملایم مقصود از رفتار ملایم، مدارا و انعطافپذیری با افراد در موقعیتهایمقتضی است.
امام علی(ع) میفرماید: محبت و لطف بر رعیت را در قلب خود جای ده و بر آنان درندهایخونخوار مباش که خوردن آنها را مغتنم شماری.
واژه رفیق از ریشه «رفق»، به معنای کسی است که بسیار مدارا میکند، واطلاق رفیق به خداوند متعال نیز از این باب است که با بندگان خود بسیار مدارامینماید.
حضرت علی (ع) رفق را سبب آسان شدن دشواریها دانسته است،آن جا که میفرماید: رفق و مدارا سختیها را آسان میکند.
کسی که بر سازمان یا گروهی مدیریت دارد، نیازمند آن است که دیگراناز او پیروی کنند، و این امر، در پرتو رِفق میسّر است.
مدیری که در رفتار خودبا دیگران غضبناک شود، تشخیص درستی نخواهد داشت؛ تعادل روحی وقوای نفسانی را از دست داده، واقعیتها را درست نمیفهمد، چرا که بر اساسذهنیات خود عمل میکند و دچار توهم میشود؛ بدین سبب، دستورهایغیرمنطقی صادر میکند و به جای حل مشکلات، بر معضلات میافزاید.
چنینوضعیتی سبب ایجاد بحران در سازمان، و نفرت اعضا از او و اختلال درارتباطات خواهد شد.
امام(ع) میفرماید: مؤمن با مردم الفت میگیرد و با ایشان مهربانی میکند.
پیامبراکرم (ص) نیز می فرماید: دلها به اقتضای فطرت، کسی را که به آنها نیکی کند، دوست دارند، وبه شخصی که به آنها بدی کند، کینه میورزند.
در قرآن کریم آمده است: نفرستادیم تو را مگر این که برای عالمیان رحمت باشی.
در وضعیت فعلی که ابراز مادی مدیریت به طور کامل در اختیار نیست،نقش حاکمیت بر قلبها که نتیجه اعتقاد و عمل به ارزشهای اخلاقی است، دراعمال مدیریت بروز بیشتری دارد؛ البته محبت و مهربانی با کارکنان به اینمعنا نیست که با هر کس طبق خوشایند او عمل شود.
محبت آن است که باحقیقت توأم باشد.
محبت خیررساندن است؛ در غیر این صورت، نوعیدورویی به شمار میرود؛ البته مدیر ضمن برخورداری از حالت جاذبه، ازویژگی دافعه نیز در جای خود نباید غفلت کند.
20.
انتقادپذیری انتقاد از ماده نقد، و نقد در لغت به معنای وارسی کردن و جدا کردن «سرهاز ناسره» است.
چون گفته میشود «نَقَّدْتُ الدَّراهِمَ»، یعنی درهمها راوارسی کردم تا خوب را از بد جدا سازم.
انتقاد، عمل جداسازی است.
حضرتعلی(ع) در اهمیت انتقادپذیری مدیر و زمامدار جامعهمیفرماید:برخوردت با کارگزاران، به گونهای باشد که جرأت داشته باشند عیوبتو را یادآور شوند.
امام یادآور میشود که انتقاد باید از روی خیرخواهی باشد، نه به قصدبرتری جویی؛ چرا که انتقاد با عیبجویی فرق دارد، و عیبجویان فقط درصددتضعیف هستند.
حضرت میفرماید: از رعیت، آنان را که عیبجوترند، از خود دور کن.
امام جواد (ع) درباره تذکّر و انتقاد مثبت میفرماید: مؤمن، نیازمند توفیق از خدا و اندرزگویی از خویشتن خود و پذیرشاز کسی است که او را نصیحت میکند.
21.
رعایت اعتدال در امور میانهروی، شرط کامیابی و پیروزی است.
اعتدال باید در همه مسائل وحالات مراعات شود.
افراط و تفریط مشکلاتی را در سازمان پدید میآوردکه برطرف کردن آنها با سختی همراه خواهد بود.
امام علی (ع) در خطبه معروف به همام، یکی از ویژگیهای پرهیزگاران را میانهروی میداند.همچنین در نامهای به یکی از فرمانداران خود به نام عمر بن ابی سلمه ارحبیکه در فارس حکومت میکرد، مینویسد: مردم با ما همپیمانند؛ پس در رفتار با آنان، نرمی و درشتی را به هم آمیزو رفتاری معتدل را در نزدیک کردن و دور کردن مراعات کن.
حضرت در کلامی دیگر میفرماید: نادان، همیشه تندرو یا کندرو است.
امام علی(ع) حدود 32 بار از میانهروی سخن گفته است که بحث وبررسی این سخنان مجالی ویژه میطلبد.
22.
تشویق و تنبیه خداوند متعال میفرماید: اءِنّا اَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً و نَذیراً؛ ما تو را به حق، برای بشارت و بیم فرستادیم.
ارسال انبیاء از دایره رحمت الاهی به سوی انسانها در نقش مدیران هادیو راهنما، برای بشارتهای الاهی و بیمها است.
پیامبر در قالب آیات قرآنمیفرماید: من از سوی او برای شما بیمدهنده و بشارتدهندهام.
امروز تشویق و تنبیه، جزو اصول نظارتی سازمان است؛ چرا که افرادسازمانی، همه یکدست و یکنواخت نیستند، و تفاوتهای فردی، اصلیپذیرفته شده است.
حضرت علی (ع) میفرماید: مبادا نیکوکار و بدکردار نزد تو مساوی باشند؛ زیرا در این صورت،نیکوکاران در کار نیک خود، سرد میشوند، و بدکاران، به بدی تشویقمیشوند.
هر یک از ایشان را به آن چه گزیده است، جزا ده.
قرآن نیز میفرماید: هر کس به اندازه ذرهای نیکی کند، آن را میبیند[و به نتیجه آنمیرسد ] و هر کس نیز به اندازه ذرهای بدی کند، آن را میبیند[ و بهسزای آن میرسد ].
بنابراین، تشویق، راهحلی برای بازده بیشتر و بهتر است.
اگر بین کار وتشویق، رابطهای نباشد، کوشش از بین میرود: با پاداش دادن به نیکوکار، بدکار را بیازار.
اگر فردی کارش را به خوبی انجام داد، نباید آن را فقط به حسابوظیفهاش گذاشت؛ بلکه باید او را بیدرنگ تشویق کرد و اگر روزی کارش رابه درستی انجام نداد، نباید طلبکارانه توبیخش کرد.
اگر از خدمات فرد،قدرشناسی نشود، پس از آن، کار مهمی را انجام نخواهد داد.
قدردانی وتشویق در هر وضعیتی و به هر مقداری باید انجام شود؛ زیرا عامل دلگرمیافراد و اهمیت و شخصیت دادن به آنها، و نشان از توجّه مدیر به عمل افراداست.
علت ناکامیها در مدیریت و سازمان، همیشه از تنبلی کارکنان، پایین بودنسطح تخصص، ضعف نظام کار، کمبود سرمایه و ابزار، وجود رقیبان ودشمنان داخلی و خارجی نیست؛ بلکه گاهی از مسائلی به ظاهر ساده، مانندچگونگی تشویق و تنبیه ناشی میشود.
برای مثال، اگر به کسی پاداش ناحقداده شود و به کسی که حق او است، پاداش مناسب داده نشود، همه افراد، بامدیریت و سازمان مخالف، و از کار و تلاش دلسرد میشوند؛ زیرا: الف.
کسی که پاداش نابجا گرفته است، به خودبینی و غرور دچار میشود.
ب.
کسی که پاداش، حق او بوده است، مأیوس میشود.
ج.
دیگران نیز به کار و سازمان بیاعتنا میشوند؛ چون در عمل میبینند کهایثار و کوشش بینتیجه است.
نکته مهم و کلیدی دیگر که باید در تنبیه مورد توجّه قرار گیرد، آن است کههر تنبیهی باید تأثیر تربیتی داشته باشد.
23.
حفظ اسرار حفظ اسرار و مسائل و مشکلات کارگزاران و حوزه مدیریتی مدیر و عدمانتشار آن، از ویژگیهای رهبران کارآمد است؛ چنان که امام علی (ع) در اینزمینه میفرماید: پیروزی در سایه دوراندیشی، و دوراندیشی در سایه تفکر، و تفکر درسایه حفظ اسرار حاصل میشود.
در هر سازمان، رازهایی نهفته است که عوامل سازمانی یا کارکنان در آندخالت دارند و مدیران از بیشتر آنها آگاهی دارند.
حفظ این اسرار، سازمانو حوزه مدیریت را از مخاطرههای بسیاری مصون میدارد.
24.
آیندهنگری امروزه در سازمانها و مدیریت «باز»، «دور» و «روشن» دربارهبرنامهریزی صحبت میشود که جملگی آینده مطلوب و بهینه سازمانی ومدیریتی را رقم میزنند.
اسلام همان گونه که مسلمانان را به شناخت گذشتهسفارش و تشویق میکند، به آینده نگری نیز توجّه میدهد؛ زیرا اگر سرگذشتگذشتگان و رویدادهای اقوام و ملل گوناگون جهان را بخوانیم و اززیباییهای آن برای زندگی و آینده خویش بهره نگیریم، تاریخ را تنها برایسرگرمی و وقت گذرانی خوانده و کار بیهودهای انجام دادهایم.
مدیری که بر مسند مدیریت نشسته، نباید خود را از نگرش به آینده جداسازد؛ همان گونه که از گذشته نباید غفلت کند؛ چون تنها زمانی میتواند درمسیر حرکت، با شتاب بیشتر، اشتباه و خسارت کمتر، روح آرامتر و امیدفراوانتر، به کامیابی و پیروزی دست یابد که آینده را شناخته و برای هرلحظهاش برنامه و آهنگی مناسب را آماده کرده باشد.
مدیران آیندهنگر،همیشه از زمان جلوترند و نیازها و مشکلات کار را بررسی میکنند و امکاناتلازم را از پیش تدارک میبینند؛ در نتیجه، میزان کامیابی آنان بیشتر میشود.امام علی (ع) میفرماید: چشم دل انسان خردمند [آیندهنگر]پایان کارش را میبیند و نشیب وفراز خویش را میشناسد؛هر که از پیش به استقبال رود، بینا میشود، و هر که پشت کند،سرگردان میماند؛خردمندترین مردم کسی است که در عاقبت کارها بیشتر بنگرد.
از ویژگیهای مدیران مؤمن، آیندهنگری برای پیشگیری از نگرانی هایآینده است.
امام علی(ع) میفرماید: از ویژگیهای مؤمنان، آیندهنگری است[مؤمنان کسانیاند که آینده خویش را میشناسند ].
اسلام برای عاقبتنگری در کارها، که از اصل آیندهنگری سرچشمهمیگیرد، اهمیت فراوانی قائل است؛ بنابراین، بخشی از کامیابیهای مدیر بهاین موضوع بستگی دارد که برای آینده تا چه مقدار برنامهریزی کرده واندیشیده است.
یکی از نتایج عاقبتاندیشی و آیندهنگری مدیران در جوامع،آرامش خاطر و جلوگیری از پشیمانی است.
امام علی(ع) میفرماید:عاقبتاندیشی پیش از شروع کار، تو را از پشیمانی در امان میدارد.
وظایف مدیران از نگاه امام علی(ع) آن حضرت در کنار تبیین اصول اساسی مدیریت، وظایفی را نیز برایمدیران معلوم کردهاند که توجّه و عمل به آنها موجب کارآمدی و موفقیتنظام مدیریتی خواهد بود.
مدیران و حاکمان در هر زمان و هر سازمانی بدونتوجّه به هدف و گستردگی کار و نوع جامعه، وظایف تقریباً مشابه و یکسانیدارند که در این بخش به مواردی از آنها که برگرفته از سخنان و یا روش وسیره عملی امام علی (ع) است پرداخته می شود.
امید است جامعه اسلامی ما روزبه روز در اجرای آن وظایف، گامهای مؤثرتری در امر مدیریت اسلامی بردارد.
1.
برنامه ریزی امام علی (ع) میفرماید: هیچ عقل و درایتی چون عاقبتاندیشی نیست.
برنامهریزی به معنای پیشبینی عملیات با توجّه به منافع انسانی وغیرانسانی، برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده است؛ به همین سببحضرت میفرماید: دقت و ظرافت در برنامهریزی، از وسیله و امکانات مهمتر است.
برنامهریزی نیاز به افق دید دور، روشن و باز دارد که مستلزم نگاهیجستوجوگر به گذشته، نگاهی عمیق به اوضاع حال، تعمقی ژرف در اطراف،و نگاهی بس دوراندیش به آینده است.
وظیفه اصلی هر مدیر در تمام سطوح،طراحی محیطی است که اعضا بتوانند در آن به صورت گروهی فعالیت کنند تابه هدف مشخص برسند.
برنامهریزی، آینده را به زمان حال میآورد؛ از این رو، میتوانید کاریدرباره آن انجام دهید.
برای دست یافتن به هر هدفی، باید پیش از کوششفیزیکی، تلاشی ذهنی (برنامهریزی) انجام شود؛ چرا که برنامهریزی، شالوده مدیریت است.
امام علی (ع) در اهمیت برنامهریزی پیش از انجام کارمیفرماید: کسی که بدون آگاهی به عمل میپردازد، همچون کسی است که ازبیراهه میرود و چنین شخصی هر چه جلوتر میرود، از سر منزلمقصود خویش بیشتر فاصله میگیرد و کسی که از روی آگاهی وبرنامه حرکت کند، مانند رونده در راهِ آشکار است.
گفتنی است که پس از گذشت چهارده قرن از سخن ماندگارامیرمؤمنان(ع)، در غرب نیز همین مطلب مطرح میشود و میگویند: اگر مطمئن نیستید به کجا میروید، خطر رسیدن به جای دیگر را باخود همراه دارید.
بنابراین، آگاهی و تدوین اهداف و برنامهریزی، اولویت خاصی دارند.پس برای انجام هر عملیاتی در سازمان لازم است پیش از آن، برنامهریزیبهدرستی انجام گیرد تا منابع آن تلف نشوند و سازمان بتواند با اثربخشی وکارآیی لازم، به اهداف خود دست یابد.
یکی از متفکران علم مدیریت درترسیم اهمیت و نقش برنامهریزی مینویسد: هر کاری که مشکلتر است، برنامهریزی آن واجبتر مینماید.
هر چیز که به فکر آید، قابل برنامهریزی است.
اگر مسؤولیت برنامهریزی را به بیش از یک نفر بسپاریم، احتمالشکست آن بیشتر است.
مزایای برنامهریزی ای مالک، کارها را چنان بر روزها تقسیم کن که روزانه مطابق برنامه،انجام وظیفه شود و امور بر اثر عدم انضباط و ترتیب، مختل و آشفتهنماند.
همان گونه که اشاره شد، از اصول اساسی در مدیریت، برنامهریزی است.افزون بر این، این اصل برای مسلمانان فریضهای الاهی نیز به شمار میرود.بدبختانه امروزه در برخی از نظامهای موجود اداری، چنین اصلی مهجورمانده است؛ حال آن که امیرمؤمنان علی(ع) درباره برنامهریزی روزانهخطاب به مالک اشتر میفرماید: کار هر روز را در همان روز انجام بده که هر روز را کاری مخصوصبدان است.
امروزه در برنامه زمانی مدیران و امور سازمانی آنها چنین دقتی دیدهنمیشود، زیرا به جای این که مدیران با برنامهریزی زمانی دقیق به سراغمشکلات، طرحها و حوادث بروند، مشکلات و حوادث، برنامه زمانی وتکالیف مدیران را مشخص میکنند و این مدیریتِ توأم با هرج و مرج،اسلامی نیست.
اکنون به بیان مزایای برنامهریزی میپردازیم: 1.
احتمال رسیدن به هدف را بیشتر میکند.
2.
بر روی اهداف تمرکز ایجاد میکند.
3.
عامل هماهنگیِ افزونتر است.
4.
از فشارهای روحی در محیطِ کار میکاهد.
5.
به کار، معنا و مفهوم میبخشد.
6.
اعتماد به نفس را در مدیریت افزایش میدهد.
نکته دیگر این که غفلت از برنامهریزی، انجام کارها از روی شتاب وبیتدبیری را در پی داشته و نتیجهاش شکست است.
امام علی(ع) در خصوصتفکر پیش از انجام دادنِ کارها فرمود: اندیشه پیش از اجرای کار، تو را از پشیمانی در امان میدارد.
عوامل شکست برنامهریزیها ـ به کارگیری افراد نامناسب: تدبیر پیران، بالاتر از شمشیر جوانان است.
در اجرای هر عملیاتی، افرادی باید به کار گرفته شوند که برای آن کارمناسب باشند.
استفاده از افراد نالایق، هر برنامهای را با شکست مواجهمیسازد.
ـ عدم آگاهی: عدم شناخت درست از منابع، تواناییها و تغییرهای محیطی، هر برنامهایرا با شکست روبهرو می کند.
حضرت امیر(ع) میفرماید: هیچ حرکتی نیست مگر آن که به شناخت آن محتاجی.
هر کس کاری را بدون آگاهی انجام دهد، فساد آن از اصلاحش بیشتراست.
مدیرانی که با تحوّلات محیط ارتباط مستمر ندارند، قادر به تطبیق نظام باوضع موجود نیستند که نتیجه آن نابودی آن نظام خواهد بود.
امام علی(ع) در خصوص ضرورت آگاهی از تحوّلات میفرماید: به خدا سوگند از اخبار و تحوّلات جاری مُلک بیخبر نیستم تا مراغافلگیر کنند.
من همچون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم بر درلانهاش او را به خواب برند و سپس دستگیرش سازند.
بنابراین، ناآگاهی، به بیدقتی در پیشبینی برنامه منجر خواهد شد.
ـ تضاد و اختلاف نظر در برنامه: قسمتهای گوناگون برنامه باید مکمل و تسهیلکننده هم باشند، و نباید باهم تناقض داشته باشند.
ناسازگاری بین افکار، سبب تحلیل و خنثا کردننیروها خواهد شد.
حضرت میفرماید: ناسازگاری، رأی و نظر را از بین میبرد.
ـ عدم مشارکت با دست اندرکاران برنامه: قرآن با صراحت میفرماید: چگونه در برابر چیزی که از آن آگاهی نداری، صبر خواهی کرد.
برای برنامهریزی و اجرای آن یا اِعمال تغییر و یا اصلاح، باید کارکنان راآگاه و توجیه کنیم و ضرورت تغییر را به آنان بگوییم و نیز افراد را ازمشکلاتی که در صورت انجام نگرفتن تغییرات پدید خواهد آمد، آگاه کنیم وآنها را با فرصتها و تهدیدهای آینده ناشی از استقرارِ وضع موجود آشناسازیم.
عدم مشارکت با کارکنان، هر برنامهای را با شکست روبهرو خواهدکرد.
امام درباره مشورت و مشارکت با افراد میفرماید: من همه کارها را، جز اسرار جنگ، با شما مطرح میکنم.
اشارههای حضرت امیر(ع) به امر مشورت، از سخنان مشهور او است: مشارکت، خوب پشتیبانی است هیچ پشتیبانی بهتر از مشاورهنیست.
از امام علی(ع) حدود 58 حدیث در غررالحکم و دررالکلم درباره مشورت نقل شده که از زوایای گوناگون مدیریتی و سازمانی به آن پرداختهاست.
ـ اسارت مدیر در چنگ افراد بانفوذ: بسیاری از مدیران به علل گوناگون، چون عدم تخصص و...، آلت دستچند مشاور میشوند که آنان نیز با تحمیل آرای خویش، منافع جمع را به خطرمیاندازند؛ در صورتی که مدیر باید اطلاعات را از مشاوران بگیرد و خود باتجزیه و تحلیل آنها تصمیمگیرنده نهایی باشد.
امام علی (ع) به ابن عباسمیفرماید: تو حق داری نظر مشورتی خود را به من بگویی و من در آن بیندیشم وتصمیم نهایی را بگیرم؛ امّا اگر برخلاف نظر تو تصمیم گرفتم، باید ازمن اطاعت کنی.
سازمان دهی مقصود از سازمان دهی، نظم و ترتیب دادن به کار و فعالیت و تقسیم آن وتکلیف آن به افراد برای انجام دادن کار و تحقق اهداف معین است، که درنتیجه آن، روابطی منظم و منطقی که لازمه عملیات جمعی است، پدید میآید.مقصود از فراگرد سازماندهی، تشخیص فعالیتهای لازم برای رسیدن بهاهداف و اجرای برنامهها و گروهبندی فعالیتها با توجّه به منافع انسانی و مادیموجود و تشخیص بهترین طریقه استفاده از آنها و دادن حق اختیار عمل وحق دستوردهی و تصمیمگیری برای انجام هر کار به مسؤول هر گروه، وسرانجام، ارتباط دادن واحدها به یکدیگر به صورت عمودی و افقی از طریقروابط افراد و شبکه ارتباطی اطلاعاتی است.
سازمان دهی، فرآیندی است که از طریق آن، تقسیم کار میان افراد وگروههای کاری و هماهنگی بین آنها به منظور کسب هدف صورت میگیرد.ارگانیزم اجتماعی مانند نقشهای تقسیم شده بین بازیکنان است که ازهمکاری افراد برای برآوردن نیازهای فردی و سازمانی پدید میآید.حضرت علی(ع) درعهدنامه معروف خود به مالک اشتر، جامعه را دارایطبقات اجتماعی دانسته، هر یک از آنها را بر اساس نوع کار و چگونگیمسؤولیتشان دستهبندی میکند و میفرماید: ای مالک، بدان که جامعه تحت نظارت تو، به طبقات گوناگونی تقسیمشدهاند، و کار هیچ گروهی بدون گروه دیگر به کمال نمیرسد، و هیچدستهای از دسته دیگر بینیاز نیست.
سازماندهی مطرح در برنامهریزی امروزی، از نخستین روزهایشکلگیری اسلام به شکلی بارز وجود داشته است.
در اسلام، صفوف منظمنماز جماعت، نشانگر بهترین نوع سازماندهی در جمع است.
رسولخدا(ص)خطاب به گروهی فرمود:ای مردم، صفهای نماز جماعت را منظم و مساوی کنید و دوش بهدوش هم بایستید تا بین شما جدایی نیفتد و نامرتب نباشید که[درصورت بینظمی ] خدا دلهای شما را از هم دور گرداند.