اقتصاد مهندسی و فرآیندهای تصمیم گیری
مهنندسین معمولاً در سمتها و کارهای مختلف گمارده میشوند وهر یک بنوبه خود سعی در پیشبرد هدفهای واحدهای صنعتی مربوطه می نمایند. در بیشتر مواقع مهندسین در نقش تصمیم گیرندگانی ظاهر میشوند که بایستی در مورد پروژه ، طرح ویا ایدهای تصمیمگیری نمایند . این تصمیمگیری معمولاً بایستی براساس معیارها و ضوابطی صورت گیرد که نتیجه عمل تصمیم را بهینه نماید . یکی از هدفهای عمده کتاب اقتصاد مهندسین تهیه وسائل و ابزارتکنیکی مناسب برای مهندسین تصمیم گیرنده است ، که آنان را قادر به گرفتن تصمیم در رابطه با مسئله با توجه به عوامل زر بنماید :
الف : سرعت
ب : صحت
ج: اطمینان
تصمیم گیری همان گونه که شرح داده شد بایستی براساس ضوابط صورت گیرد این ضوابط میتواند بصورت اقتصادی[1] و یا تکنیکی باشند . ضوابط اقتصادی آنهائی هستند که بر اساس آن تصمیمگرفته شده ، پروژه را از نظر اقتصادی قابل قبول کند ضوابط تکنیکی ، شدن[2] ویا نشدن[3] طرح را بررسی مینماید .
نقش مدیران مهندس در تصمیمگیری
در جهان امروز نقش مدیران بسیار مهم وارزنده است . مکانیزه شدن هر چه سریعترصنایع ، لزوم استفاده از نیروی کارگر را با یک برنامهریزی صحیحتر ایجاب میکند هر چه درجه مکانیزه شدن صنعتی بالاتر رود به همان میزان نقش مدیریت در برنامهریزی موثرتر و دشوارتر می شود یکی از وظایف مدیریت تعیین میزان مکانیزه شدن تشکیلاتی است که زیر نظر ، قرار دارد در این مورد مسئولیتهای مدیریت با گذشت زمان از حالت اداره کارگری تشکیلاتی بصورت کنترل مکانیزه ماشینها در می آید . در این مورد وظایف و مسئولیتهای مدیران ، بخصوص مهندسین بایستی طوری باشد که بتواند در مقابل این تغییرات موثر باشد یعنی:
1- قادر به انتخاب لوازم و تجهیزات کافی و موثر برای تشکیلات و پرسنل مناسب برای آن کار باشد .
2- مشابه با خوب و یا بد بودن یک کارگر ، لوازم و تجهیزات نیز دارای خصوصیاتی هستند که آنها را از یکدیگر متمایز میسازد این خصوصیات همگی باید سنجیده شوند .
3- برای انتخاب ماشین ، و تجهیزات و مکان ، بایستی پس از تصمیمگیری در مورد آنها ، بدون عوض کردن تصمیم ، آنرا به اجرا در آورد .
4- بایستی قادر باشد مسائل تخصیص امکانات ( انسان ، ماشین ، جا و غیره ) را بخوبی و به نحو احسن اجرا نماید .
5- احیا کردن سیستم کنترل از وضعیت تشکیلات و قادر بودن به کنترل سیستم و مقایسه آن از این نظر که مطمئن باشد که سیستم مورد نظر درست مبتنی بر اهداف از پیش تعریف شده اجرا میشوند .
6- مدیران بایستی همیشه مجهز به آخرین اطلاعات تکنیکی قابل دسترس و قادر بجابجائی این تکنیکها با تکنیکهای قدیمی و بوجود آوردن بهبود فنی در سیستم تشکیلاتی خود بوده ومرتباً از نتایج طرحهای بزرگ اقتصادی ، صنعتی مطلع و اطلاعات آنها کاملاً مطابق روز باشد .
3-1 اهداف و تحلیل آنها :
تجزیه و تحلیل نهائی هدفها همیشه بایستی با عمل همراه باشد . عملها همیشه در نتیجه اجرای تصمیمات مدیریت حاصل میشود که این تصمیمها ممکن است بر دو نوع باشد .
الف : اجرای طرح
ب: عدم اجرای طرح
اجرا و عدم اجرای یک طرح معمولاً بواسطه مقایسه آلترنیتیوهای مختلف بوجود میآیند .
گاهی ممکن است یک آلترنیتیو بهترین نباشد ولی با توجه به هدفهای ما قابل قبول باشد که در این صورت سوال فوق بدین شکل مطرح میشود که آیا این آلترنایتیو به اندازه کافی قابل قبول است ؟ مشکلترین مرحله تصمیمگیری شناسائی آلترنیتیوهای مختلف آنها میباشد . پس از این شناسائی تصمیم گیرنده میتواند از بین آلترنیتیوهای مختلف آنهائی را که شدنی هستند ، انتخاب کرده و در مرحله دیگر به انتخاب بهترین آنها اقدام نماید .
4-1 اهداف ، خط مشیها ، ضوابط :
اگر با مقایسه آلترنیتیوهای مختلف بتوان به انتخاب یکی از آنها رسید دراین صورت این انتخاب باید براساس ضوابطی صورت پذیرد . هر آلترناتیو براساس این ضوابط ارزشیابی و مورد درجهبندی قرار خواهد گرفت . در زیر بعضی از این ضوابط ( محکها ) آورده شده است .
ماکزیمم نمودن سود
مینیمم نمودن هزینه
ماکزیمم نمودن نسبت منافع به مخارج
ماکزیمم نمودن میزان سوددهی
مینیمم نمودن میزان ریسک
ماکزیمم نمودن ایمنی
ماکزیمم نمودن کیفیت سرویس دهی
مینیمم کردن تغییرات مالی در شرکت
ماکزیمم نمودن فروش
متعادل نمودن وضعیت با توجه به شرایط اقتصادی متلاطم
ماکزیمم نمودن پرستیژتشکیلات
ماکزیمم نمودن رشد شرکت
خدمات و سرویس به افراد بشر و برآوردن نیاز آنها
ماکزیمم نمودن اهداف اقتصادی ، فیزیکی و روانی خدمتگذاران و بوجود آوردن امنیت شغلی
این ضوابط ممکن است با هم سازگار نباشند و مسلم است که با برنامه ریزی معمولی گاهی فقط قادریم که یک هدف را برآورد نمائیم یعنی اینکه میتوانیم جواب بهینه را با توجه به یکی از این اهداف بدست آوریم .
با توجه به فاکتورهای بالا ، اولین و دومین آنها ( ماکزیمم نمودن سود و مینیمم نمودن هزینه ) در اغلب موارد میتواند حکمفرما شود چون مفهوم کلی بقیه را نیز میرساند . همچنین این اهداف میتواند در مورد کارهای عمومی و مردمی نیز بکار رود .
من و شما هر یک بنوبه خود از اتوبان استفاده میکنیم و از این جهت اتومبیل ،کمتر مستهلک گشته و چون جاده با اصول مهندسی ساخته شده است کمتر در معرض خطر تصادف قرار میگیریم و پس بطور کلی سود ساختن جاده مستقیماً بعوض آنکه بجیب دولت برود به جیب من و شما میرود که این سود در نگاه اول بنظر نمیرسد در این مورد در مباحث آینده بیشتر بحث خواهیم نمود .
موقعیتهای سرمایه گذاری به حالتی گفته میشود که شرکت ، سرمایه گذار و یا دولت نیاز به سرمایه گذاری دارد که نتیجه آن بصورت نقدی و یا غیر نقدی درآینده مشخص خواهد شد .
بعبارت دیگر عملیاتی است که نیاز به سرمایه گذاری در حال حاضر و برگشتن آن در آینده دارد مثلاً سرمایه گذاری برای تحقیقات گر چه نتیجهاش بلافاصله ظاهر نمیگردد ولی در آینده منافع آن ظاهر میشود . به همین ترتیب در مورد آموزش افراد یا تبلیغات و غیره .
موقعیتهای سرمایه گذاری به سه دسته تقسیمبندی میشوند:
الف : نگهداری ظرفیت تولیدی
ب: مکانیزه کردن تجهیزات حال حاضر
ج : گسترش خطوط تولیدی
موقعیت سرمایه گذاری شرکتها، چگونگی در نظر گرفتن آنها در آینده شرکت بسیار تاثیر دارد زیرا برنامهریزی آینده شرکت ، موفقیت و عدم آنرا به همراه دارد .
[1] .Economical Criteria
[2] .Feasible project
[3] .In feasible project