هدف
آشنایی با اصول مدیریت در صنعت، کاربرد آن در تشکیلات ایمنی و بهداشت کار، شناخت مسائل روانی در محیط شغلی وآشنایی با روش های رفتاری مطلوب درصنعت
سرفصل بخش دوم: روانشناسی صنعتی
آشنایی با مبانی روانشناسی عمومی
تأثیر تفاوت های فردی و محیطی در رفتار
انگیزه های رفتاری
یادگیری
اثرات نامطلوب شرایط محیطی در رفتارها
نارضایتی در کار و ریشه های روانی آن
تأثیر متقابل رفتارها در محیط کار
روابط بین کارگران و سرپرستان
تنش های کاری و انگیزه اختلاف
عدم سازش و بی میلی در کار
پس زدگی در کار
غیبت های غیرموجه و حادثه آفرینی در کار
آشنایی با انواع آزمون های روانی و کاربرد آن ها
مسائل روانی افراد آسیب پذیر
منابع:
اصول روانشناسی ؛ ترجمه و اقتباس: دکتر محمود ساعتچی
فرهنگ علوم رفتاری: دکترعلی اکبر شعاری نژاد
روانشناسی تربیتی:کرانباخ؛ ترجمه مسعود رضوی
روانشناسی تربیتی: دکتر علی اکبر شعاری نژاد
روان شناسی صنعتی: ژوزف کیفین و مک کورمیک؛ ترجمه دکتر محمد حسین سروری
روانشناسی صنعتی: تألیف دکتر یحیی اسفرجانی
روانشناسی کار: تألیف مرتضی مقدمی پور
روانشناسی کار: تألیف دکتر حمزه گنجی
Applied Industrial/ Organizational Psychology
مقدمه:
روانشناسی علمی است که در بین علوم دیگر جایگاه خاصی دارد؛ بویژه برای آن دسته از طبقات اجتماعی که با تعلیم وتربیت جسم و روح و روان آدمی سرو کار پیوسته و مستقیم دارند، اهمیت این علم نمایان تر و محسوس تر است.
همه افراد بشری و اقشار اجتماعی، هر یک به نوعی و به نسبتی به آن محتاج هستند و هرچه میزان اطلاع و آگاهی هر یک از انسان ها از هر قشر اجتماعی، به این علم بیشتر و وسیعتر باشد، به همان نسبت حاصل کار نیز مفیدتر و عمیق تر خواهد بود.
تاکنون بیش از 40 رشته متنوع و تخصصی از روانشناسی شناخته شده که هریک به سال ها تحصیل و مطالعه و پژوهش نیاز دارد.
ضرورت مطالعه تاریخچه هر علم:
هدف از مطالعه تاریخ هر علم را می توان چنین خلاصه کرد:
پی بردن به چگونگی پیدایش و استقلال آن از سایر دانش های بشری؛
پی بردن به چگونگی ارتباط آن علم با علوم دیگر؛
شناخت عواملی که در پیدایش آن علم مؤثر بوده اند؛
آشناشدن با سیر تکاملی آن علم؛
شناخت اثرهای آن علم در زندگی انسان.
چه نوع شناختی را علم می نامند؟
آنچه روانشناسی جدید را از قدیم متمایز می سازد، علمی بودن آن است.
در تعریف علم می توان گفت که:« علم عبارت است از شناختی منظم که با روش های خاصی به دست می آید و قوانین یا روابط پایدار میان پدیده ها را بیان می کند.»
از این تعریف در می یابیم که شناخت انسان در صورتی علم نامیده می شود که دارای نظم بوده، با روشی معین که روش علمی خوانده می شود و عبارت از مشاهده و تجربه است، به دست می آید و قوانین و روابط پایدار را که میان پدیده های مختلف موجود است، بیان نماید.
علم روانشناسی نیز مانند علوم فیزیک و شیمی در تحقیقات خود روش علمی را به کار می برد و به بررسی قوانین موجود در فعالیت های گوناگون انسان می پردازد.
سؤال:
تاریخچه روانشناسی را شرح دهید.
از دوران اساطیر و افسانه سازی
قرن ششم پیش از میلاد(ظهور فیلسوفان یونان- عصر تفکر فلسفی و منطقی)؛
شروع اوهام و خرافات
افلاطون(Plato): روح را جوهری مستقل وجدا از جسم می دانست که قبل از آن وجود داشته و پس از انهدام جسم نیز هستی خود را حفظ خواهد کرد.
ارسطو(Aristotle ) شاگرد افلاطون، بین کار بدن و خواص ناشی از روح رابطه ای یافت گفت برای شناخت روح باید بدن و چگونگی کار آن را شناخت.چشم موجودی جاندار و دیدن روح آن است.
200 سال بعد جالینوس(Galien ) و بقراط(Hippocrates) رابطه بین بیماری جسمی و روحی را کشف کردند.
1700 سال بعد( دوران قرون وسطی) دکارت(Descartes): روح چیزی نیست که بر بدن اضافه شده باشد، بلکه فعالیت خود بدن است.
تا قرن نوزدهم میلادی موضوع روانشناسی، مطالعه در باره ماهیت روح و چگونگی تأثیر آن بر بدن بود.
در اواخر قرن نوزدهم(1879) اولین آزمایشگاه روانشناسی در شهر لیپزیک(Leipzig) به وسیله ویلهلم وونت(Wilhelm Wundt) تأسیس شد. روانشناسی در باره اینکه خود روح، که روح چیست و از کجا آمده و به کجا می رود، کاری ندارد، بلکه روانشناسی در باره فعالیت های روانی معین رفتار آدمی بحث و تحقیق می نماید.
تعریف روانشناسی:
کلمه روانشناسی(Psychology) مرکب از دو کلمه « روان»(Psyche)، و « شناسی»(Logos) به معنای شناختن روح و یا نفس است، بدین جهت آن را علم « روح» یا علم «نفس» نیز نامیده اند.
علم مطالعه حیات عقلی
علم مطالعه نفسانیات و پیداکردن قوانین آن ها
علم مطالعه رفتار، منظور از رفتار کلیه فعالیت ها و عکس العمل های فرد است در برابر محرک هایی که در محیط ظاهر می شود.
مطالعه علمی رفتار موجود زنده در تأثیر متقابل او با محیط.
مطالعه و بررسی علمی رفتار انسان در روابط انسانی است. هر گاه در این بررسی به رفتار انسان از تمام جنبه ها توجه داشته باشیم، مطالعه ما از نوع روانشناسی عمومی خواهد بود.
تقسیم بندی رفتار انسان:
رفتار فیزیولوژیک: مانند اعمال و حرکاتی که انسان و اعضای بدن انجام می دهند.
رفتار بیولوژیک: مانند رفتاری که اختصاص به جنبه های طبیعی دارد و اراده در آن دخالتی ندارد، مثل عمل زایمان.
رفتار سایکولوژیک: یا رفتار روانی و ذهنی.
موضوع روانشناسی:
کلیه فعالیت هایی است که برای سازگاری با محیط ازانسان سرمی زند.
هدف روانشناسی:
شناختن رفتارهای آدمی به منظور راهنمایی آن ها.
برخی شعب روانشناسی:
روانشناسی از لحاظ اینکه کدامیک از جنبه های رفتار انسان را مطالعه می کند( زمان نوزادی، دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و...) رشته های خاصی دارد. برخی از آن ها عبارتند از:
روانشناسی رشد(Development Psychology): مطالعه چگونگی رشد و نمو رفتار انسان از دوران پیش از تولد تا پایان بلوغ.
روانشناسی کودک(Child Psychology): رفتار فرد را از مرحله جنینی تا دوره بلوغ مورد تحقیق قرارمی رهد.
روانشناسی نوجوانی(Adolescent Psychology): رفتار فرد را در سال های بلوغ(20-12 سالگی) مطالعه می کند.
روانشناسی یادگیری(Learning Psychology): روش ها و اصول و قوانین یادگیری و چگونگی استفاده از مسائل روانشناسی را در امر آموزش و پرورش بحث می کند.
روانشناسی اجتماعی(Social Psychology): که به بررسی رفتار اجتماعی افراد در اوضاع و احوال گروهی و نیز تأثیر و تأثر فرد و جامعه در روی یکدیگر می پردازد.
روانشناسی تجربی(Experimental Psychology): که رفتار موجود زنده را با روش های آزمایشی و تجربی بررسی می کند و غالباً در تحقیقات خود وسایل و ابزارهای خاص آزمایشگاهی به کار می برد.
روانشناسی حیوانی(Animal Psychology):که در آن طبیعت و عکس العمل های حیوان و نیز رشد دستگاه عصبی و حواس آن مورد مطالعه قرار می گیرد.
روانشناسی افراد غیرعادی(Abnormal Psychology)؛
روانشناسی مرضی(Psychopathology)؛
روانشناسی صنعتی(Industrial Psychology)؛
روانشناسی فردی(Individual Psychology)؛
روانشناسی جنایی(Criminal Psychology)؛
روانشناسی قضایی(Juridical Psychology)؛
روانشناسی کودکان استثنایی(Exceptional Children Psychology)؛
روانشناسی علمی(Scientific Psychology).
مصارف یا کاربردهای روانشناسی صنعتی:
مطالعه رفتار کارگران در جهت ایجاد آرامش خاطربرای آنان؛
بهبود روابط کارگران و کارفرمایان؛
شناخت روحیه و طرز فکر افراد؛
شناخت عادات و شخصیت کارگران؛
شناخت علل تغییر رفتار کارگران؛
جلب رضایت حرفه ای کارگران؛
بررسی و مطالعه مشکلات کارگران تازه استخدام شده؛
بررسی مشکلات افراد و تجزیه و تحلیل رفتار آن ها؛
تعمیم امر آموزش و بالابردن سطح مهارت و کارایی کارگران؛
تعویض افکار و عقاید کهنه و پوسیده مدیران و صاحبان صنایع و تطبیق آن ها با تحولات علمی و صنعتی روز؛
همکاری با مهندسان در طرح ریزی ساختمان ها و ماشین آلات جهت کاهش اشتباهات؛
انتخاب سهل ترین و کوتاه ترین راه برای رسیدن به هدف؛
نظارت کامل بر رفتار و اعمال مدیران و ارائه راهنمایی جهت بهبود روابط کارگر و کارفرما؛
مطالعه کارگران از لحاظ جسمی، عقلی، اجتماعی و عاطفی و بررسی عوامل مؤثر بر رضایت حرفه ای آن ها؛
انتخاب فرد مناسب و شایسته برای کار مورد نظر؛
فعالیت در بخش بازاریابی و فروش کارخانجات با ارائه آگهی و تبلیغ مناسب محصول جهت جلب مردم به سوی محصول کارخانه؛
هماهنگ کردن انسان با ماشین؛
تشخیص ناراحتی ها و آشفتگی های افراد؛
آگاه ساختن مدیران نسبت به مشکلات کارگران و علل غیبت ها، بدی محیط کار، وجود همکاران ناسازگار و ...
کاربرد آزمون های روانی بویژه در هنگام استخدام افراد نظیر آزمون های هوش، دقت، سرعت، پیشرفت و....
درک افراد و میزان کارآمدی آنان( آن کس که در زمان معین و محدودی کار بیشتر و با کیفیت بهتری انجام دهد، کارآمدتراست.)کارآمدی شخص به عوامل بسیاری بستگی دارد که مهم ترین آن ها عبارتنداز:1- وجود استعداد برای کار بخصوص؛ 2- خصوصیات ماشین یا وسایلی که کارگر با آن کار می کند؛ 3- داشتن تجربه و آموزش کافی در زمینه کاری که کارگر انجام می دهد.
ایجاد شرایط مناسب کار و درک انگیزه ها از طریق: الف- مطالعه شرایط محیطی؛ ب- واکنش های احتمالی کارگر؛ و ج- شرایط انگیزش.
سؤال دوم:
عوامل مؤثر در کارآمدی فرد در سازمان را بیان نمایید.
روانشناسی چیست؟
این اصطلاح حالتی را در افراد ایجاد می کند که ممکن است بگوید من باید مراقب رفتار خودم باشم.
روانشناسی اصولاً یک تخصص درک نشده در جامعه است. برای داشتن تعریف واضح دو دیدگاه مهم است:
دیدگاه روانکاوی از سوی فروید، یونگ و ...
دیدگاه رفتارگرایی از کارهای واتسون، پاولوف، اسکینر و ...
تضاد بین این دو گروه به خاطر سه چیزاست:
1- روش های مطالعه افراد؛
2- موضوع مورد مطالعه روانشناسی؛
3- نظریه هایی که موقعیت روانشناسی را به عنوان یک علم بیان می کند.
1- روش های مطالعه افراد:
روانکاوان از روش هایی استفاده می کنند که فرد یا بیمار را وادار به حرف زدن در باره تخیلات، افکار و احساساتش بکند.
اما رفتارگرایان از روش های تجربی تحت شرایط کنترل شده استفاده می کنند تا مشخص کنند چه نوع متغیرهای خاصی در روی رفتار مشاهده شده تأثیر می گذارد.
2- موضوع مورد مطالعه رواشناسی:
موضوع مورد مطالعه خود از روش مطالعه نتیجه می شود؛ بنابراین موضوع مورد مطالعه نیز تغییر می کند.
روانکاوان مدعی هستند که در باره دینامیک مغز صحبت می کنند که شامل احساس و تفکرات از هر نوع می باشد.
در حالی که رفتارگرایان می گویند که مطالعه تجربیات به طور غیرعلمی درست نیست، بلکه رفتارقابل مشاهده و عینی برای مطالعات علمی مناسب است.
3- موقعیت روانشناسی:
رفتارگرایان معتقدند که روانشناسان باید سعی نمایند تا نظریه هایی بر مبنای تجربیات قابل مشاهده و تکرارپذیر به دست آورند.
اما روانکاوان می گویند مطالعه رفتار به تنهایی نمی تواند درک روشنی از انسان به ما بدهد و نباید از کنش های مغزی و احساسات غافل بود.
استرس(Stress):
استرس در واقع پدیده ای است که تعادل هموستازی بدن را تغییر می دهد که سپس از طریق مکانیسم های هموستازی بدن مجدداً به حالت تعادل در می آید. مثلاً وقتی انسان در برابر عواملی چون ترس، صدا، نور زیاد و ... قرار می گیرد، بدن تغییرات لازم را انجام می دهد تا خود را آداپته نماید؛ مثل افزایش ضربان قلب و فشار خون و ...(استرین).
عامل استرس هرچه باشد، به شکل یک نشانه مرضی عمومی بروز می کند. این حالت برحسب شدت ، مدت یا تکرار تهاجم تحول می یابد.
استرسورهای عمده روانی کار:
حجم کار بیش از اندازه(کمی یا کیفی)؛
درگیری( مثل ارباب و رجوع)؛
عدم اعمال کنترل کارگر بر کار و وضعیت خود(یعنی ماشین به انسان دیکته کرده باشد)؛
عدم تأمین و پشتیبانی اجتماعی؛
وضع واقعی زندگی کاری و زندگی خارج از محیط کار
بارکار بیش از حدکمی(Quantitative Overload):
مثل کار زیاد، وقت محدود و کم، جریان کار تکراری همراه با توجه و دقت سطحی و دستور کار یکطرفه.
این حالت بیشتر در صنایع تولید انبوه و کارهای روتین اداری وجود دارد.
بارکار بیش از حد کیفی(Qualitative Overload):
کارهای با محتوای ظریف و یکطرفه، عدم تغییر محرک، عدم احتیاج به خلاقیت و حل مشکل، عدم فرصت متقابل اجتماعی.
این حالات در مشاغل اتوماتیک و کامپیوتریزه دیده می شود.