مدیریت چیست؟
علم و هنر به کارگیری از اصول برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل امکانات و فعالیت های افراد برای رسیدن به هدف های خاص مؤسسه تعریف کرد.
اهمیت کارآیی و اثر بخشی مدیریت:
در عصر امروز اهمیت مدیریت تا بدانجاست که برخی از اندیشمندان شکست و موفقیت سازمان را گِروه عملکرد مدیریت آنها دانسته و معتقدند اگر سازمان مدیریت مؤثر نداشته باشد از ادامه کار باز می ماند یا از پایینی برخوردار خواهد بود.
پیتر دراکر:
مدیران کمیاب ترین و در عین حال با ارزش ترین سرمایه های سازمان هستند.
کارآیی:
به اجرای درست کارها در سازمان مربوط می شود.
یعنی تصمیماتی که به هدف کاهش هزینه ها، افزایش مقدار تولید و بهبود کیفیت محصول اتخاذ می شوند کارآیی نسبت بازدهی به بازدهی استاندارد است بنابراین مفاهیم کارآیی و اثر بخشی از ملاکهای مهم ارزیابی عملکرد مدیریت و سازمان است به طوریکه بالا بودن میزان کارآیی و اثر بخشی به منزله موفقیت و عملکرد صحیح مدیریت و سازمان در تحقیق و دستیابی به اهداف مورد نظر است و پایین بودن کارآیی و اثر بخشی مدیریت و سازمان حاکی از عدم موفقیت عملکرد نامطلوب می باشد.
مدیریت علم.
هنر؟
مدیر قبل از آن هم باید دانش و مدیریت را فراگیرد مدیری که دارای دانش و علم نباشد به هیچ وجه نمی تواند برنامه ریز، سازمان ده، کنترل گر و هدایت گر خوبی باشد بعد از آن که دانش مدیریت را فرا گرفت جنبه هنر بودن آن مطرح است این علم و دانش خود را در موقعیت های مختلف چگونه استفاده کند و جنبه احساسی مدیریت و قضاوتی آن مطرح می شود.
سایمون:
مدیریت را هم علم می داند و هم هنر.
او معتقد است چنانچه مدیریت دارای تجربه کافی برای تصمیم گیری باشد و از تکنیک و روش های علمی نیز استفاده کند از موفقیت بیشتری در مدیریت برخوردار خواهد شد.
سطوح مدیریت در سازمان ( هرم مدیریت ):
1 سطح مدیریت عالی 2 سطح مدیریت میانی 3 سطح مدیریت عملیاتی
1 سطح مدیریت عالی: در این سطح که از همه بالاتر است مدیران درجه یکم سازمان که امروزه به آنان رئیس یا مدیر کل گفته می شود قرار دارند.
مدیران رده بالا به تنظیم برنامه های بلند مدت و سیاست های کلی سازمان اقدام می کنند و عملکرد کارکنان سطوح پایین تر را کنترل می نمایند.
به مدیران و کارمندان این طبقه استراتژیک هم گفته می شود.
2 سطح مدیریت میانی: در سطح مدیریت میانی، که بین دو سطح دیگر قرار دارد مدیران میانی و کارکنان ستادی فعالیت می کنند کارکنان ستادی تلاش دارند اطلاعات تازه را از مدیران و کارکنان سطح مدیریت عملیاتی جمع آوری و پس از طبقه بندی در اختیار مدیران و کارکنان سطح مدیریت عالی قرار می دهند و بر عکس، و از طرفی تصمیمات گرفته در سطح مدیریت عالی را طبقه بندی نموده و دستورالعمل های اجرایی را تنظیم و در اختیار مدیران و کارکنان سطح مدیریت عملیاتی برای اجرا قرار می دهند.
3 سطح مدیریت عملیاتی: در این سطح مدیران و کارکنانی فعالیت می کنند که مستقیماً با واحدهای اجرا و اهداف مؤسسه در ارتباطند مانند مدیر مدرسه راهنمایی که با دبیران و یا مسئول حسابداری که با حسابداران در ارتباطند.
بررسی های تاریخی:
نشان می دهد که با آغاز زندگی گروهی انسان به منظور رفع هر چه بهتر نیازهای اولیه مانند تهیه غذا، مسکن و دفاع در برابر دشمنان موضوعات سازمان و مدیریت به شکل ابتدایی آن شروع شد.
سومری ها با اختراع خط در پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح، به منظور اعمال کنترل در مدیریت نظام بایگانی را به وجود آوردند.
قوم مصر با ساختن اهرام عظیم سنگی نشان دادند که از مدیریت اطلاع دارند.عقاید کنفوسیوس و خاندان چو و منسیوس در چین نشان می داد که آنان بر اصول مدیریت امروز آگاهی داشته، صداقت و وفاداری را برای مدیران خود ضروری داشتند.
نشان می دهد که با آغاز زندگی گروهی انسان به منظور رفع هر چه بهتر نیازهای اولیه مانند تهیه غذا، مسکن و دفاع در برابر دشمنان موضوعات سازمان و مدیریت به شکل ابتدایی آن شروع شد.
قوم مصر با ساختن اهرام عظیم سنگی نشان دادند که از مدیریت اطلاع دارند.عقاید کنفوسیوس و خاندان چو و منسیوس در چین نشان می داد که آنان بر اصول مدیریت امروز آگاهی داشته، صداقت و وفاداری را برای مدیران خود ضروری داشتند.
مدیریت بعد از ظهور اسلام: در دین مبین اسلام، قرآن کریم کتاب آسمانی مسلمانان، مهمترین و معتبرترین منبع فرامین اداره و رهبری امور است که روشنفکران سیاست ها و تصمیم گیرهاست.
از دیگر منابع معتبر اسلامی برای ارائه شیوه های اداره امور سازمان ها می توان از نهج البلاغه حضرت علی (ع) نام برد.
مدیرانی که در سایه این دو منبع پدید آمدند را می توان 1ـ ابونصر فارابی 2ـ امام محمد غزالی 3ـ خواجه نظام الملک طوسی 4ـ کیکاووس بن اسکندر و شمگیر را نام برد.
مدیریت در عصر انقلاب صنعتی: در این دوران با پیشرفت تکنولوژی، محصولات به صورت انبوه تولید شد و مهاجرت به شهرها و گسترش شهرنشینی آغاز گردید از قرن هیجدهم دانشمندان همواره در پی یافتن بهترین راه انجام کار و افزایش بازده و سود بودند.
آدام اسمیت: کاربرد اصل نحصی و تقسیم کار را در کارهای تولیدی بیان کرده است او اعتقاد داشت با تقسیم کار بازدهی افزایش می یابد.
رابرت اُون: در اقتصاد تعاونی و مدیریت منابع انسانی اطلاعاتی داشت که به نام مدیریت پرسنلی ( مدیریت نیروی انسانی ) شناخته شد.
پدر مدیریت علمی، تیلور: او اعتقاد داشت دانش مدیریت مانند سایر علوم دارای قواعد و اصول خاصی است که می توان آموخت، آموزش داد و به کار گرفت: 1ـ رعایت کردن اصول علمی کارها ویژگی های مدیریت علمی 2ـ رعایت هماهنگی و همکاری در اجرای کارها 3ـ تقسیم عادلانه و هماهنگ کار 4ـ انتخاب دقیق کارکنان بر اساس شایستگی ها مدیریت در قرن بیستم: 1ـ مدیریت کلاسیک 2ـ مدیریت نظام گرا 3ـ مدیریت اقتضایی 4ـ نظریه نقش مدیری 1ـ مدیریت کلاسیک: تفکرات کلاسیکی در مدیریت یعنی با اجرای مرتب قواعد و قوانین خاص می توان میزان تولید را افزایش داد.
در مکتب کلاسیک مدیریت سه نظریه مدیریت علمی، مدیریت اداری و بوروکراسی مطرح شده است.
1ـ1ـ مدیریت علمی: قبلاً یعنی در صفحه قبل توضیح داده شده است.
1ـ2ـ مدیریت اداری: از دیگر دانشمندان برجسته کلاسیک هانری فایول فرانسوی است فایول سعی می کرد در شرکتها و معادن زغال سنگ اصولی ساده و عملی برای اداره امور سازمان کشف و تدوین نماید که با اجرای آن اصول و مقررات همه سازمان ها در هر جا و در هر شرایطی که باشند می توانند به حداکثر کارایی برسند به همین دلیل وی را دانمشندی اصول گرا می نامند و اصول وی را « اصول جهانی مدیریت » نام نهاده اند که بر چهار اصل استوار است 1ـ تقسیم کار 2ـ سپردن اختیار 3ـ انضباط کاری 4ـ تمرکز 1ـ3ـ نظریه بوروکراسی ( دیوان سالاری ): بوروکراسی به معنای مختلفی چون دیوان سالاری، عدم کارایی و سازمان بزرگ اداری که به طور منطقی اداره می شود به کار می رود.
ماکس وبر: جامعه شناس آلمانی که بر علوم اقتصاد و مدیریت نیز احاطه داشت بر خلاف فایول و تیلور که قوانین عملی را ارائه کرده بودند بیشتر توجه خود را به بررسی و تنظیم ساختار و مسائل تئوری معطوف داشت و به این نتیجه رسید سازمان دارای قدرت است و می تواند مشکلات خود را حل کنند که دارای ویژگی های بوروکراتیک باشد.
بنا به عقیده بر سازمان بوروکراتیک دارای پنج ویژگی است.
1ـ سازمان بوروکراتیک دارای قدرت اداری است ویژگی های سازمان بوروکراتیک 2ـ انتخاب افراد بر اساس صلاحیت و شایستگی هاست 3ـ سازمان بوروکراتیک دارای قواعد و مقررات خاصی است 4ـ امور شخصی کارکنان از امور سازمان جداست 5ـ سازمان باید دارای سیستم بایگانی منظم و مرتبی باشد 2ـ مکتب مدیریت نظام گرا ( سیستم ): تفکر سیستمی یا نظام گرا و مدیریت مجموعه ای از تعریف سیستم ناشی شده است به طور دقیق سیستم یا نظام به مجموعه ای از اجرای به هم پیوسته ای گفته می شود که بر روی یکدیگر تأثیر متقابل داشته و یک کل را تشکیل می دهند از جمله دانشمندانی که با این مکتب فکری می توان نام برد به برتالتفی و بولدینگ اشاره کرد 3ـ مدیریت اقتضایی: روش اصول گرایی ( یعنی اصول مدیریت در تمام جهان یکسان است ) را نفی می کنند و معتقدند آنچه مدیر را در اجرا انجام می دهد تابع شرایط است.
یعنی مدیران وظیفه دارند برای هر موقعیتی خاص، یک تکنیک و روش مشخصی که به اثبات رسیده باشد، انتخاب کنند از جمله دانشمندانی که در مورد این نظریه تحقیقاتی داشتند می توان چون دودوارد و جی استاکر و لوتانز اشاره کرد.
تعریف تصمیم گیری: یافتن و انتخاب راه حل مسئله معینی را تصمیم گیری گویند به عبارت دیگر تصمیم عبارت است از انتخاب یک راه از میان راه های مختلف.
نقش مدیران: برخی علمای متأخر دانش سازمان و مدیریت با استفاده از تحقیقاتی که در زمینه عوامل مؤثر بر اثربخشی سازمانی انجام دادند، پیروی از تعالیم دانشمندان مکتب کلاسیک مخصوصاً تیلور و فایول را در مدیریت امروز توصیه نمودند یکی از نظریه های جدید سازمان و مدیریت، نظریه نقش مدیری است که به وسیله اندیشه گرانی چون میتنز برگ و کوئین ارائه کرده اند.
وظایف مدیران: در مورد مهمترین وظایف، نظرات مختلفی ارائه شده است برخی دانشمندان مانندگیلولیک: اهم وظایف مدیر یا عناصر مدیریت را با به کارگیری واژه پوسد کورب، که مخفف برنامه ریزی، سازماندهی، کارگزینی، هدایت، کنترل گزارش دهی و بودجه بندی است.
هانری فایول: برای مدیر پنج وظیفه قائل است که عبارتند از: برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و بررسی و کنترل.
مهارت های مدیران: 1ـ مهارت های فنی 2ـ مهارت های انسانی 3ـ مهارت های ادراکی 1ـ مهارت های فنی: توانایی حاصل از تخصص و آموزش برای استفاده از فنون مهارت حرفه ای یا فنی گویند.
2ـ مهارت های انسانی: توانایی کار با انسان ها به طوری که افراد سازمان انگیزش لازم برای خوب کار کردن به وجود آید این مهارت برای تمامی مدیران لازم است.
3ـ مهارت های ادراکی: توانایی تفکر و طراحی فعالیت های سازمان در قالب مدل ها را مهارت های ادراکی گویند این مهارت برای مدیران رده بالا می باشد.
مدیریت و با برنامه ریزی: برنامه ریزی: جریان آگاهانه ای است که در آن جریان، هدف هایی مشخص می شود و یک سلسله اقدامات مربوط به هم در دوره زمانی مشخص برای رسیدن به هدف ها پیش بینی می گردد.
محاسن برنامه ریزی: 1ـ وضع موجود مؤسسه خود را بشناسد.
2ـ با روش و فنون پیش بینی و آینده نگری آشنا شود.
3ـ هدف اصلی و فرعی مؤسسه را بشناسد و در راه رسیده به آنها اقدام کند.
شیوه های رهبری مدیر: 1ـ سبک رهبری استبدادی (اقتداگرا ) مدیر: در این سبک مدیر شخصی است که دستور می دهد و اختیارات و تصمیم در نزد وی متمرکز است این گونه سبک رهبری مدیر نوعاً منفی بوده و قدرتش از منابع زور و تهدید و تنبیه ناشی است.
2ـ سبک رهبری دموکراتیک مدیر: مدیرانی که از این سبک استفاده می کنند به نیازها، علایق و استعدادهای کارکنان خود واقف بوده به آنها اجازه می دهند درباره فعالیت و وظایف شغلی شخصاً تصمیم بگیرنند.
3ـ سبک رهبری آزاد: در این سبک مدیر برای پیروان یک هدف را مشخص می سازد و ابزار لازم برای رسیدن به آن هدف را هم فراهم می کند و سپس گروه ها و افراد را بدون کنترل بیشتر آزاد می گذارد تا خود آنان اقدام کنند.
در این سبک رهبری مدیر بیشتر نقش هماهنگ کننده و راهنما را ایفا می کند.
تعریف کنترل: عبارت است از ارزیابی تصمیم گیری و برنامه ها از نظر زمان اجرای آنها و همچنین اقدامات لازم برای تصحیح انحرافات احتمالی عملیات نسبت به هدف های برنامه.
انواع کنترل ها: 1ـ کنترل قبل از انجام عملیات: مدیر اعتبارات یک بانک ممکن است اعطای هر گونه اعتبار را برنامه ریزی و اثرات هر کدام را ارزشیابی نماید.
2ـ کنترل در حین انجام عملیات: در یک سازمان اداری تأخیر کارکنان نشانه روحیه پایین کارکنان است که برای رفع مشکل اقدام اصلاحی صورت داد.
3ـ کنترل بعد از عملیات: اگر هزینه اداری یک سازمان در سال معینی از بودجه مصوب تجاوز نماید باید علل آن را بررسی کرده و در بودجه سال بعد تجدید نظر کرد.
تصمیم گیری: فرآیند تصمیم گیری، نتیجه و ماهیت وظایف مدیریت است.
مراحل تصمیم گیری مناسب: 1ـ شناسایی وضعیا موجود 2ـ فعالیت هایی که منجر به ایجاد راه حل های ممکن برای رفع مشکل می شود 3ـ انتخاب معیار سنجش 4ـ ارزیابی راه حل ها 5ـ انتخاب راه حل بهتر موقعیت های تصمیم گیری: 1ـ شرایط اطمینان: وقتی در شرایط اطمینان قرار داریم که می دانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد مانند مشخص بودن سود حاصل از سرمایه گذاری در بانک ها در ایران.
2ـ شرایط مخاطر ( ریسک ): در این شرایط نتیجه و اجرای کار با احتمال پیش بینی می شود.
به عنوان مثال شرکت حفاری دقیقاً نمی داند چاه را در کجا حفر کنند تا به آب برسند و اجرای کار حفاری با احتمال به آب رسیدن همراه است.
3ـ شرایط عدم اطمینان: در این شرایط اطلاعات ناچیز است و آینده را نمی توان پیش بینی کرد مانند نرخ تورم در 5 سال آینده ایران.
تنویض اختیار و عدم تمرکز: اختیار: اختیار را توانایی اعمال اراده و نظرات خود بر دیگری یا دیگران تعریف کرد.
تنویض اختیار: اندیشمندان مدیریت تنویض اختیار را واگذاری قسمتی از وظایف مدیر به فرد یا افراد دیگر تعریف کرده است برای آن اصولی به شرح زیر قائل شده اند.
طبق اصل مسئولیت و اختیار مسئولیت باید متناسب با اختیاری باشد که برای اجرای عمل معینی تنویض شده است.
تمرکز: منظور از تمرکز این است که قدرت تصمیم گیری در بالاترین سطح سازمان در دست افراد محدودی است.
عدم تمرکز: ولی اگر تصمیم گیری در زمینه های سیاسی، اداری و اقتصادی در سازمان توزیع شود عدم تمرکز گویند.
انگیزش: انگیزش در لغت به معنای تحریک و ترغیب و در این مبحث به حالت درونی در انسان گفته می شود که او را به انجام دادن رفتار و کار خاصی واردار می کند مانند مشاهده چیزی که انسان ندارد و مسایل است داشته باشد.
نیازها: بزرگترین عامل ایجاد انگیزش در افرادند.
ویلیام جمز: در تحقیقی درباره ی انگیزش به این نتیجه دست یافت که کارکنان با میزان 20 الی 30 درصد توانایی خود می توانستند شغل خود را حفظ کنند این تحقیق همچنین نشان می داد که اگر کارکنان انگیزش بیشتری داشته باشند تقریباً با 80 الی 90 درصد مشغول به کار می شوند.
سینگر (Singer) : در کتاب مدیریت منابع انسانی انگیزش را اینگونه تعریف کرده است انگیزش یک فرآیند روان شناسی است که موجب ایجاد انرژی و قدرت در رفتارهای افراد می شوند و آنها را برای رسیدن به هدف ها سوق می دهد.
مازلو: معتقد است انسان دارای پنج نیاز است.
1ـ نیازهای فیزیولژیکی ( جسمانی ): این دسته نیازها در واقع نیازهای اساسی برای ادامه زندگی هستند مانند نیاز به آب و غذا.
2ـ نیازهای ایمنی ( امنیت ): انسان ها احتیاج دارند که از خطر و ناامنی خود را به نوعی در امان ببیند.
مانند ترس از بیکاری که بیمه بیکاری وجود دارد.
3ـ نیازهای وابستگی و دلبستگی به دیگران: انسان دوست دارد مورد پذیرش و قبول دیگران قرار گیرد انسان ها برای ارضا این نیاز گاهی به دیگران کمک می کنند.
4ـ نیاز قدر منزلت: انسان انتظار دارد در جایی که مشغول به کار است به او احترام بگذارنند.
5ـ نیازهای مربوط به خودیابی: انسان دوست دارد در جایی که کار می کند با حداکثر توان خود در راه هدف های سازمان فعالیت کنند و خود را نشان دهد.
رهبری: جز جذایی ناپذیر مدیریت و دشوارترین اصل آن است توانایی ترغیب دیگران به کوشش مشتاقانه جهت رسیدن به هدف های معین تفاوت مدیریت و رهبری نیز در ( نفوذ ) است.
مبانی قدرت رهبری مدیر 1ـ قدرت پاداش: مانند تشویق ، ارتقای درجه 2ـ قدرت تنبیه: توبیخ 3ـ قدرت مرجعیت: متابعت شاگرد از معلم 4ـ قدرت مهارت تخصصی: متابعت پیروی از اعمال خاص عبادی 5ـ قدرت قانونی: تمام قدرت ها پاداش و تنبیه در چارچوب قانون باشد.
سازمان: یک رشته روابط منظم و عقلایی که بین عده ای از افراد انسان که وظایف متعددی را انجام می دهند و برای رسیدن به هدف های مشترکی فعالیت دارند.
سازمان از دیدگاه جامعه شناسان: عبارتست از مجموعه ی اجزای یک پدیده که هر کدام به سود بقیه عهده دار کار معینی هستند.
ترکیب و عناصر سازمان: 1ـ سازمان یک نهاد اجتماعی 2ـ ساختاری آگاهانه دارد 3ـ هدف از قبل مشخص شده است 4ـ سازمان دارای عمر نسبتاً طولانی دارد.
مارلری پارکر فالت (Mary Parkar Follt): معتقد است که مسئله اصلی در کارهای سازمانی ایجاد و نگهداری روابط انسانی پویا و در عین حال هماهنگ است.
1ـ سازمان رسمی: مجموعه روابط بین عده ای افراد با وظایف مسئولیت ها و اختیارات معین است که با رعایت قواعد اداری برای دستیابی به اهداف مشخص با یکدیگر همکاری می کنند.
در سازمان رسمی وظایف اختیارات و شکل ارتباطات هر یک از کارمندان در برگه ای به نام شرح وظایف نوشته و ابلاغ می شود.
2ـ سازمان غیر رسمی: مجموعه روابط شخصی و اجتماعی است که بر خلاف سازمان رسمی بنا بر نقشه معین و هدف قبلی به وجود نمی آید بلکه اساس آن را روابط دوستانه بین کارمندان یک مؤسسه شکل می دهد ایجاد این گونه روابط تابع هیچگونه ضابطه ای نبوده ودر درون سازمان رسمی به وجود می آید مانند روابط دوستانه بین افراد یک مؤسسه که پس از پایان ساعت کار دور هم جمع شده و بدون در نظر گرفتن روابط رسمی یعنی چه کسی رئیس و چه کسی زیر دست است به فعالیت های مشترک مانند بازی والیبال می پردازنند.
رفتار سازمانی: 1ـ رفتار سازمانی: عبارتست از تجزیه و تحلیل و تأثیری که فرد، گروه و تشکیلات یک سازمان بر رفتار دارند.
2ـ رفتار سازمانی را نگرش ها و اعمال افراد در سازمان تعریف می کنند.
رفتار سازمانی و اهداف آن: یک رشته علمی و پژوهشی که در آن اثراتی که فرد، گروه و سازمان بر رفتار فرد در درون سازمان دارد را مورد بررسی قرار می دهد با این هدف که چنین دانشی در راه بهبود و اثر بخشی سازمان مورد استفاده قرار گیرد.هدف رفتار سازمانی در نهایت اصلاح رفتارهای نامناسب است.
در بحث بهینه سازی رفتار در کارکنان باید به نوع شخصیت، استعداد، علاقه و مهارت افراد توجه نمود تا این امر رضایت از کار در برگیرد انسان اگر از شغل و محیط شغلی خود راضی نباشد بهتر کار می کند و از جمله بهترین کارکنان آن سازمان می شود.
مکتب علوم رفتاری: که به آن مکتب روابط انسانی هم گفته می شود.
این مکتب به تأثیر روابط انسان ها در میزان کارآیی تأکید دارد.
بعضی مکتب علوم رفتاری ( روابط انسانی ): بعضی از دانشمندان علوم اجتماعی و روان شناسی صنعتی با در نظر گرفتن اعتراضات کارگران نسبت به روش برخورد مدیریت علمی تیلور با آنان که موجب ماشینی شدن کارگران می گردد با همکاری در سال های1932 ـ 1924 مطالعاتی را در زمینه های چگونگی افزایش کار کارکنان با توجه به شرایط کاری به عوامل محیطی مخصوصاً عوامل غیر مادی مانند تشویق، انجام دادند هدف اصلی این گروه از افراد این بود که نشان دهند برای افزایش تولید تنها عوامل مادی مانند پول که مدیریت علمی روی آن تأکید دارد کافی نیست بلکه عوامل اجتماعی و غیر مادی مانند تشویق و احترام نیز برای افزایش کارایی افراد مؤثرند چون بخش اعظم این مطالعات در یکی از واحدهای شرکت و ستون الکتریک در شهر هانورن آمریکا صورت گرفت این مطالعات به مطالعات هانورن معروف شد.
نتیجه گیری: سازمان یک نهاد اجتماعی است که آگاهانه تشکیل می شود و دارای عمر نسبتاً طولانی است هدف از تشکیل سازمان رفع نیاز مردم جامعه است در سازمان افرادی به نام کارگر و کارمند وجود دارند که به طور منظم با وظایف از پیش تعیین شده کار می کنند در چنین محیطی روابط یا به طور کلی اخلاق و رفتارهای هر فرد بر دیگر تأثیر به سزایی دارد یعنی کارمندی که در سازمان در حال کار است احساس راحتی و از شغل خود راضی باشد 100% کارایی بهتر و در بهبود و اثر بخشی سازمان مؤثرتر است.افرادی که در سازمان کار می کنند بر اساس شایستگیها و مهارت های خود در پست های مختلف سازمان مشغول به کار می شوند یعنی اگر کسی مدیر عامل باشد ولی نتواند در شرایط مختلف ( خطر ) تصمیم گیری درستی بگیرد در مدت زمان کوتاهی سازمان ورشکست و از بین می رود.در رأس سازمان مدیر قرار دارد مدیر کنترل کننده و نیروی محرکه سازمان است که سازمان را هدایت می کند و هر گونه نفع و ضرری بستگی به مانورهایی است که مدیر در شرایط مختلف سازمان انجام می دهد مدیر هرگز نباید غفلت نماید چون هر گونه کوتاهی و کم کاری باعث منحرف شدن سازمان از هدف اصلی خود می شود مدیر باید به درستی تصمیم گیری کند و با همکاری اعضای سازمان و توکل بر خدای باری تعالی هدف خود را با موفقیت سپری کند.
منابع و مأخذ: ایرانژاد پاریزی، مهدی و همکاران.
مدیریت و رهبری سازمان، چاپ اول، مؤسسه ی بانکداری ایران، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران.
بی جا 1371.
رابینز.
استیفن، تئوری سازمان، ترجمه دکتر سید مهدی الوانی، حسن دانایی فر، چاپ سوم، چاپخانه خاشع، ناظر انتشارات صفار، اشراقی، پخش کتاب بینش 1379.