دانلود مقاله مهندسی مجدد چیست ؟

Word 117 KB 27054 31
مشخص نشده مشخص نشده اقتصاد - حسابداری - مدیریت
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • هر سازمان و یا شرکت ، یک نهاد اجتماعی است که مبتنی بر هدف بوده و دارای سیستمهای فعال و هماهنگ است و با محیط خارجی ارتباط دارد .

    در گذشته ، هنگامی که محیط نسبتا باثبات بود بیشتر سازمانها برای بهره‌برداری از فرصتهای پیش‌آمده به تغییرات تدریجی و اندک اکتفا می‌کردند ؛ اما با گذشت زمان ، در سراسر دنیا سازمانها دریافته‌اند که تنها تغییرات تدریجی راهگشای مشکلات کنونی آنان نیست و گاهی برای بقای سازمان لازم است تغییراتی به صورتی اساسی و زیربنایی در سازمان ایجاد شود .

    امروزه در سراسر دنیا این تغییرات انقلابی را با نام مهندسی مجدد می شناسند ؛ مهندسی مجدد (BPR) روندی است که در آن وظیفه‌های فعلی سازمان جای خود را با فرایندهای اصلی کسب‌وکار عوض کرده و بنابراین ، سازمان از حالت وظیفه‌گرایی به سوی فرایند‌محوری حرکت می‌کند .

    همین امر موجب سرعت بخشیدن به روند کسب‌وکار و کاهش هزینه‌ها و درنتیجه رقابتی‌تر شدن سازمان می‌گردد .

    ‌مهندسی‌ مجدد یعنی‌ آغازی‌ دوباره ، فرصتی‌ دیگر برای‌ بازسازی‌ فرایندها و دوباره‌سازی‌ روشهای‌ کار .

    مهندسی‌ دوباره‌ به‌معنای‌ کنار گذاشتن‌ بخش‌ بزرگی‌ از دانش‌ و یافته‌های‌ صدسال‌ اخیر مدیریت‌ صنعتی‌ و شکستن‌ فرضیات‌ و قواعد قبول‌‌شده‌ داخل‌ سازمان است .

    در این‌ رویکرد ، روش‌ انجام‌ کار در دوره‌ تولید انبوه و عنوانهای‌ کهن‌ و ترتیبات‌ سازمانی‌ گذشته‌ همچون بخش‌بندی‌ اداره ، شرح‌ وظایف ، و استانداردسازی از اهمیت‌ می‌افتند ؛ آنها ساخته‌ دوره‌ای‌ هستند که‌ دیگر سپری‌ شده‌ است .‌ ‌اساس‌ مهندسی‌ مجدد بر بررسیهای‌ مرحله‌ای‌ و حذف‌ مقررات‌ کهنه‌ و تصورات‌ بنیادینی‌ استوار است‌ که‌ زمینه‌ساز عملکرد کسب‌وکار کنونی‌اند .

    اکثر شرکتها انباشته‌ از مقررات‌ نانوشته‌ای‌ هستند که‌ از دهه‌های‌ پیشین‌ بر‌جا مانده‌اند .

    این‌ مقررات‌ بر پایه‌ فرضهایی‌ درباره‌ فناوری ، کارمندان و اهداف سازمان‌ به‌‌وجود آمده‌اند که‌ دیگر کاربردی‌ ندارند ؛ تا هنگامی‌ که‌ این‌ شرکتها اینگونه‌ مقررات‌ را از سر خود باز نکنند هرگونه‌ بازسازی‌ و نوسازی‌ بی‌تاثیر بوده‌ و همانند گردگیری‌ میز و صندلیها در ساختمانهای‌ ویرانه‌ خواهد بود .

    مهندسی‌ مجدد عبارت‌ است‌ از بازاندیشی‌ بنیادین‌ و ریشه‌ای‌ فرایندها برای‌ دستیابی‌ به‌ پیشرفتی‌ شگفت‌انگیز در معیارهای‌ حساسی‌ چون‌ کیفیت‌ و سرعت‌ خدمات .

     اگر تنها یک‌ سرانجام‌ غیرقابل‌‌قبول‌ وجود داشته‌ باشد آن‌ است‌ که‌ همه‌ شرکتها و سازمانها و از جمله‌ دولتها امروزه‌ ناچارند که‌ خود را از نو تعریف‌ کنند .

    نیروهای‌ زیربنایی‌ نقش‌آفرین‌ کنونی‌ روشن‌تر از آن‌ هستند که‌ دست‌ از آینده‌ بردارند .

    سازمانهای‌ تازه ، شرکتهایی‌ خواهند بود که‌ به‌طور مشخص‌ برای‌ بهره‌برداری‌ در جهان‌ امروز و فردا طراحی‌ می‌شوند و نهادهایی‌ نیستند که‌ از یک‌ دوران‌ اولیه‌ و باشکوه‌ که‌ ربطی‌ به‌ امروز ندارند انتقال‌ یابند .

    در مهندسی مجدد اعتقاد براین است که مهندسی مجدد را نمی‌توان با گامهای کوچک و محتاط به اجرا درآورد .

    این قضیه همان قضیه صفر یا یک است ؛ به عبارت دیگر یا تغییری تحقق نیابد و یا در صورت تحقق از ریشه و بنیان تغییر حاصل گردد .

    مهندسی مجدد به این معنا نیست که آنچه را که از پیش وجود دارد ترمیم کنیم یا تغییراتی اضافی بدهیم و ساختارهای اصلی را دست نخورده باقی بگذاریم ؛ مهندسی مجدد یعنی از نقطه صفر شروع کردن ، یعنی به کنار نهادن روشهای قدیمی و افکندن نگاهی نو به کار .

    مهندسی مجدد در پی اصلاحات جزیی و وصله‌کاری وضعیت موجود و یا دگرگونیهای گسترشی که ساختار و معماری اصلی سازمان را دست‌نخورده باقی می‌گذارد ، نخواهد بود .

    مهندسی مجدد در پی آن نیست که نظام موجود را بهبود بخشیده و نتیجه کار را بهتر کند .

    مهندسی مجدد به معنای ترک کردن روشهای دیرپا و کهنه و دستیابی به روشهای تازه‌ای است که برای تولید کالاها و خدمات شرکت و انتقال ارزش به مشتری لازم هستند .

    شرکتها باید از خود بپرسند اگر با آگاهیهای گسترده امروزی و در اختیار داشتن فناوریهای نوین می خواستیم شرکتی برپا کنیم ، آنرا چگونه می‌ساختیم .

    مهندسی مجدد را با نامهای متفاوتی می‌توان شناخت ، نامهایی از قبیل طراحی مجدد فرایندهای اصلی (کالپان و مورداک) ، نوآوری فرایندی (داونپورت) ، طراحی مجدد فرایندهای کسب‌وکار (داونپورت و شورت ، ابلنسکی) ، مهندسی مجدد سازمان (لوونتال ، هامر و چمپی) ، طراحی مجدد ریشه‌ای (جوهاتسون) و معماری مجدد سازمان (تالوار) همگی از نامهایی هستند که مقوله مهندسی مجدد را معرفی کرده‌اند .

    پس چنانچه از ما خواسته ‌شود تعریف کوتاهی از مهندسی مجدد به عمل آوریم پاسخ می‌دهیم :

    همه چیز را از نو آغاز کردن .

    در گام آتی از تاریخچه مهندسی مجدد خواهیم گفت ...

     

    گام سی و هفتم تاریخچه مهندسی مجدد به چه زمانی باز می‌گردد ؟

    پیش‌زمینه مهندسی مجدد طرح مطالعاتی مدیریت در دهه نود دانشگاه انستیتوی تکنولوژی ماساچوست (MIT) بوده است .

    مایکل همر نخستین نظریه‌پردازی است که مفهوم مهندسی مجدد را مطرح کرد ؛ او با مقاله اتوماسیون کارساز نیست ، فعالیتهای زاید را حذف کنید ، در مجله Harvard Business Review در سال 1991 ، مهندسی مجدد را به جهان دانش مدیریت معرفی کرد .

    سپس کتاب مهندسی مجدد ، منشور انقلاب سازمانی را با کمک جیمز چمپی در سال 1993 نوشت و مهندسی مجدد را در قالب یک تئوری تشریح کرد .

    مهندسی مجدد مشهورترین و جنجال برانگیزترین نظریه مدیریتی در طول سالهای اخیر بوده است .

    مهندسی مجدد ، اصل مشهور و چندصدساله تقسیم کار آدام اسمیت را به‌آسانی نقض نمود .

    مباحث بسیاری پیش از سال 1991 در خصوص بازسازی سازمان و مدیریت مطرح بود مثل بهبود سازمان مدیریت ، مدیریت تغییر ، کایزن ، مدیریت کیفیت فراگیر ، نوآوری و ...

    که مدیران و نظریه‌پردازان مدیریت را به خود مشغول کرده بود ؛ اما آنچه که مهندسی مجدد را از سایر متدهای مدیریتی پیش از خود متمایز ساخت و آنرا به عنوان یک تئوری انقلابی در سازمانها و مباحث مدیریتی مطرح کرد شیوه بدیع مهندسی مجدد بود که براساس بررسی و اصلاح فرایند طرح‌ریزی می‌شد .

    در گام آتی شماری از ویژگیها و مزایای مهندسی مجدد را برخواهیم شمرد ...

    گام سی و هشتم ویژگیها و مزایای مهندسی مجدد کدامند ؟

    در تعریف مهندسی مجدد از اهمیت کارکردی آن و نقش رو به گسترش مهندسی مجدد در دنیای امروز سخن گفتیم ؛ در این گام چند نمونه از مزایا و ویژگیهای مهندسی مجدد را برمی‌شمریم : 1- یکپارچگی مشاغل : اساسی‌ترین وجه مشترکی که در اثر مهندسی مجدد پیدا می‌شود حذف خط مونتاژ است .

    بسیاری از مشاغل و وظایف مشخص گذشته در هم ادغام و یکی می‌شوند .

    در همه سازمانهایی که به مهندسی مجدد دست می‌زنند وظایف جداگانه خدمت به مشتری ، در یک پست گرد آمده و مسئول مشخصی در آن مشغول به کار می‌شود.

    2- کارمند‌محوری : شرکت‌هایی که مهندسی مجدد را بکار بسته‌اند فرایندهای کار را نه تنها به صورت افقی بلکه به صورت عمودی به یکدیگر فشرده‌اند .

    فشردگی عمودی ساختار شرکت بدین معنیست که کارکنان شرکت ، دیگر نیاز ندارند تا مانند گذشته برای کسب تکلیف همواره به سوی بالای هرم مدیریت بنگرند .

    اینک فرایند کار در دستیابی به تاخیر کمتر ، هزینه کمتر ، پاسخ‌گویی بهتر و سریعتر به مشتری و تواناتر شدن کارکنان در انجام مسئولیتهاشان خلاصه می‌شود .

    3- جریان طبیعی فرایندها : مهندسی مجدد سبب می‌شود تا روند طبیعی پیشرفت کار ، جایگزین دستورهای ساختگی و از پیش‌نهاده ، شود .

    این امر موجب می‌گردد که چندین مرحله همزمان با هم پیش روند ؛ همچنین زمان‌های تلف شده میان پایان یک مرحله و آغاز مرحله بعد حذف می‌گردد .

    4- ارجاع منطقی امور : ویژگی مهندسی مجدد عبور کار از مرزهای سازمانی است ، در سازمانهای سنتی ، انجام کار برعهده متخصصان سازمان است اما در مهندسی مجدد ارتباط بین فرایند و سازمانها کاملا دگرگون می‌شود .

    5- کاهش بازرسی و کنترل : مهندسی مجدد به جای کنترل دقیق کارهای در حال اجرا به بازرسی نهایی پرداخته و موارد جزئی را نادیده می‌گیرد .

    این نظام بازرسی و کنترل بیش از پیش‌گیری از تخلفات ، با کاستن شگفت‌آور هزینه ، به هدف نهایی کنترل کمک می‌نماید .

    6- کاهش موارد اختلاف : یکی دیگر از امتیازهای مهندسی مجدد ، کاستن از موارد حل اختلاف است ؛ در این فرایند ، تماسها و دریافت اسناد گوناگون از بیرون به کمترین اندازه می‌رسد و در نتیجه امکان ایجاد اختلاف و برخورد کمتر می‌شود .

    7- امکان ایجاد تمرکز و تمرکززدایی : شرکت‌هایی که به مهندسی مجدد سازمان دست زده‌اند ، توان ترکیب و بهره‌گیری از امتیازهای تمرکز و عدم‌تمرکز بصورت همزمان در یک فرایند را یافته‌اند .

    فناوری اطلاعات به شرکت‌ها این امکان را داده است تا واحدهای مختلف ، همانند سازمان‌های کاملا مستقل عمل نمایند ؛ در حالی که در همان حال ، داشتن پایگاه کامپیوتری که حاوی همه اطلاعات موجود در شرکت است مزایای سازمانهای متمرکز را نیز برای سازمان به ارمغان می‌آورد .

    در گام آتی انواع تغییرات ناشی از پیاده‌سازی مهندسی مجدد را بیان می نماییم ...

    گام سی و نهم انواع تغییرات ناشی از پیاده‌سازی مهندسی مجدد کدامند ؟

    با اجرای مهندسی مجدد در سازمان ، تغییراتی ریشه‌ای ، اصولی و چشمگیر پدید خواهد آمد .

    در این گام به ذکر انواع ممکن برای این تغییرات می‌پردازیم : 1- تغییرات واحدهای کاری از قسمتهای اجرایی به گروههای فرایندی : شرکتهایی که مهندسی مجدد می‌کنند ، عملا کاری را که آدام اسمیت سالها پیش به اجزای کوچک تقسیم کرده بود دوباره به یکدیگر پیوند می‌دهند .

    هنگامی که آنان مجددا به یکدیگر می‌پیوندند ، آنان را گروه فرایندی نام می‌دهیم .

    به عبارت دیگر گروه فرایندی واحدیست که به طور طبیعی در کنار هم قرار می‌گیرند تا یک کار کامل یعنی یک فرایند را اجرا کنند .

    2- تغییرات مشاغل از وظایف ساده به کار چندبعدی : اشخاصی که در گروههای فرایندی کار می‌کنند کارشان را با مشاغلی که به آنها خو گرفته بودند متفاوت می‌بینند .

    مهندسی مجدد کار زاید را حذف می‌کند .

    بیشتر کارهای مربوط به بازرسی ، انتظار ، رفع مغایرت ، پیگیری و نظارت یعنی کارهای غیرمولدی که به خاطر مرزهای موجود در سازمان و به منظور جبران ناشی از تقسیم فرایند وجود دارد ، از طریق مهندسی مجدد حذف می شود ؛ این به معنای آن است که اشخاص وقت بیشتری را صرف کار واقعی می‌کنند .

    پس از مهندسی مجدد کار رضایت‌بخش‌تر می‌شود ، چرا که کارگران از کار خود به احساس بزرگتری دست می‌یابند و آن احساس تکمیل و پایان انجام کار است .

    3- تغییرات مربوط به نقشهای شخص ، از شخص تحت‌نظارت به شخص صاحب‌اختیار : شرکتهایی که مهندسی مجدد شده‌اند کارکنانی را که بتوانند از مقررات تبعیت کنند نمی‌خواهند ، آنها کسانی را می‌خواهند که مقررات متعلق به خودشان را به وجود آورند .

    4- تغییرات مربوط به آمادگی برای کار از آموزش به تحصیلات رسمی : اگر کار در فرایند مهندسی مجدد شده ایجاب نماید که افراد از مقررات تبعیت نکنند ، آن وقت کارکنان نیاز به تحصیلات کافی دارند تا اینکه بتوانند تشخیص دهند کار درست چیست ؛ آموزش ، مهارتها و شایستگی‌ها را افزایش می‌دهد و به کارکنان چگونگی یک کار را می‌آموزد ؛ تحصیلات بصیرت و درک آنان را بالا می‌برد و چرایی کار را تعلیم می‌دهد .

    5- تغییرات معیارهای عملکرد و پرداخت دستمزد از فعالیت به نتیجه فعالیت : پرداخت به کارکنان بر اساس سمت یا تجربه در سازمان مغایر با اصول مهندسی مجدد است ؛ پرداخت می‌باید با توجه به نتیجه فعالیت باشد .

    6- تغییرات ملاک ترفیع از عملکرد به توانایی : تصور متعارف این است که اگر عنصری شیمیدان خوبی به‌شمار می‌رود ، برای شیمیدانها مدیر خوبی نیز خواهد بود ؛ اینگونه‌ تصورات اغلب اشتباه از آب درمی‌آیند و می‌توانند مدیری نالایق را نصیب شرکت نمایند .

    7- تغییرات در مدیران ، از سرپرست به مربی : گروههای فرایندی که شامل یک یا چند نفر هستند نیازی به رییس ندارند ؛ آنان به مربی نیاز دارند .

    گروهها از مربیان خویش خواهان اندرز هستند ؛ مربیان به گروهها کمک می‌کنند تا مسائل را حل کنند .

    8- تغییرات ساختار سازمانی از سلسله‌مراتبی به مسطح : در شرکتهایی که مهندسی مجدد کرده‌اند ساختار سازمانی آنچنان موضوع مهمی نیست ؛ کار در اطراف فرایندها و گروههایی سازمان می‌یابد که آنرا انجام می‌دهند .

    کارکنان با هرکسی که نیاز داشته باشند ارتباط برقرار می‌کنند ؛ کنترل به افرادی واگذار می شود که فرایند را اجرا می‌نمایند .

    در گام آتی دلایل رویکرد سازمانها به مهندسی مجدد را بیان خواهیم نمود ...

    گام چهلم رویکرد سازمانها به مهندسی مجدد از چه عواملی سرچشمه می‌گیرد ؟

    امروزه مهندسی مجدد به یکی از داغترین بحثهای مدیریتی تبدیل شده است .

    کارشناسان مهندسی مجدد را به عنوان کشتی نجات برای سازمانهای در حال نابودی و غـرق شدن می‌دانند ، اما به راستی چرا مهندسی مجدد ؟

    علل روی آوردن سازمانها به مهندسی مجدد می‌تواند وابسته به عوامل خارجی یا عوامل داخلی سازمان باشد .

    با ایجاد بهبود در فرایندها می‌توان در کوتاه‌مدت سازمان را نجات داده و جایگاه نسبتا قابل قبولی برای سازمان ایجاد کرد اما چنانچه سازمان برای بلندمدت خود اهدافی دارد می‌بایست جایگاه خود را به کلاس جهانی برساند و این امر جز از طریق مهندسی مجدد فرایندها حاصل نخواهد شد .

    در این گام به بررسی عوامل خارجی و داخلی یا پیشرانه‌های موثر در روی آوردن سازمانها به مهندسی مجدد و انتخاب آن به عنوان راه نجات سازمان ، می‌پردازیم : الف - عوامل خارجی : با مشاهده سطح رقابت افزایشی در بازارهای جهانی نیاز به نوآوری در سازمان بیشتر ملموس می‌شود تا سازمان بتواند خدمات یا محصولات با استانداردهای جهانی و قابل رقابت تولید کند .

    بنابراین ، افزایش دانش و همچنین هماهنگی بین فرایندهای سازمان از بزرگترین چالشهای سازمانهای امروزی به شمار می‌رود .

    مهندسی مجدد می‌تواند به عنوان ابزاری جهت بهبود شگرف در عملکرد به کار رود .

    رشد فناوری اطلاعات نیز به عنوان یکی دیگر از عوامل انتخاب مهندسی مجدد سازمانها به حساب می‌آید .

    اهمیت فناوری اطلاعات امروزه به گونه‌ای است که تقریبا هر وظیفه‌ای در سازمان به نحوی با آن سروکار خواهد داشت .

    رشد روزافزون فناوری اطلاعات به گونه‌ای است که می‌تواند به عنوان عامل تسهیل‌کننده جهت توسعه شکل جدید سازمان و معماری آن باشد .

    تغییرات سریع فناوری اطلاعات ، سازمانها را وادار می‌کند تا بروز باشند و ارتباطات را سریعتر و مطلوبتر به‌ انجام رسانند .

    شرایط متغیر و غیرقابل پیش‌بینی در محیط بازار ، زندگی اجتماعی ، امور فنی و سازمانی ، تغییرات اقتصادی ، مقررات و قواعد جدید از دیگر عوامل انتخاب مهندسی مجدد توسط سازمانها هستند .

    به طور خلاصه عوامل یا پیشرانه‌های خارجی انتخاب مهندسی مجدد عبارتند از : 1- افزایش سطح رقابت در بازارهای جهانی .

    2- تغییرات نیاز مشتریان .

    3- افزایش سطح انتظارات مشتریان .

    4- پیشرفتهای حاصل‌شده در فناوری اطلاعات .

    5- محیط متغیر و نامطمئن امروزی .

    ب - عوامل داخلی : عوامل داخلی نیز می‌توانند از علتهای انتخاب مهندسی مجدد برای سازمانها بشمار روند .

    تغییر در استراتژیهای سازمان می‌تواند به عنوان عاملی جهت تحریک سازمانها در انتخاب مهندسی مجدد برای ادامه مسیر باشد .

    تغییرات در ساختار سازمانی نیز ممکن است ضرورت ایجاد تغییرات در فرایندها را ملموس‌تر سازد .

    یک مثال دیگر از عوامل داخلی می‌تواند ضرورت ساده‌سازی امور به شمار رود .

    ساده‌سازی می‌تواند در مواردی چون سطوح عملکرد بهتر ، زیر ذره‌بین بردن موارد عدم کارایی و کاهش پیچیدگی کاربرد داشته باشد .

    تغییرات موردنظر در فرایندها ، روشها ، مهارتها و رفتارها نیز می‌توانند به عنوان عوامل داخلی در انتخاب مهندسی مجدد به شمار روند .

    به طور خلاصه عوامل یا پیشرانه های داخلی مهندسی مجدد عبارتند از: 1- تغییر در استراتژیهای سازمان .

    2-تغییر ساختار سازمانی .

    3-ضرورت ساده‌سازی .

    4- تغییر در فرایندها ، روشها ، مهارتها و رفتارها .

    در گام آتی به تفاوتهای طراحی مجدد و مهندسی مجدد خواهیم پرداخت … رسالت ما این است که همواره به بهبود بیاندیشیم : ایده‌ شما گام چهل و یکم تفاوت طراحی مجدد و مهندسی مجدد در چیست ؟

    واژه‌های طراحی مجدد(Redesign) و مهندسی مجدد (Reengineering) گاهی اوقات به‌جای یکدیگر بکار می‌روند ؛ اگرچه نتایج موردنظر این دو ظاهرا یکسان به نظر می‌رسند اما این دو واژه تفاوت زیادی با یکدیگر دارند ؛ فرایند طراحی مجدد روشی سیستماتیک است که درصدد تسهیل و ساده کردن فرایندهای فعلی شرکت است در حالیکه مهندسی مجدد فرایندهای جدیدی ایجاد می‌نماید و باعث تغییرات ریشه‌ای و نوآورانه در شیوه‌های کسب‌وکار می‌گردد .

    کارشناسان معتقدند که طراحی مجدد فرایند هنگامی اتفاق افتاده است که تقریبا ده الی بیست درصد جریان کار تغییر یابد و مهندسی مجدد هنگامی اتفاق افتاده است که هفتاد الی صد درصد فرایندهای کار تغییر یافته باشند .

    تفاوت میان طراحی مجدد و مهندسی مجدد در گام آتی نقش فناوری اطلاعات در مهندسی مجدد را تبیین خواهیم نمود ...

    گام چهل و دوم نقش فناوری اطلاعات در مهندسی مجدد شرکتی که نتواند دیدگاه خود را در مورد تکنولوژی دگرگون کند توان دست زدن به مهندسی مجدد کسب‌وکار خود را نیز نخواهد داشت ، وضع شرکت‌هایی هم که تکنولوژی اطلاعات را برابر با خود کارکردن دانسته و یا نخست در پی شناخت مشکل و سپس یافتن تکنولوژی لازم برای حل آن هستند نیز چنین است .

    بهره‌گیری از فناوری اطلاعات به عنوان دستیار و آسان‌کننده کار یکی از نیازهای اساسی مهندسی مجدد است .

    تفکر عینی یعنی تعریف مساله و سپس یافتن یک و یا چند راه‌حل ، برای بیشتر مدیران ارشد آسان است ولی بکارگیری فناوری اطلاعات در روند مهندسی مجدد ، نیازمند تفکر استنتاجی است ؛ بدین معنی که نخست یک عامل نیرومند و سازنده را پیدا کنیم و سپس به جستجوی مساله‌هایی بپردازیم که عامل یاد شده توانایی حل آنها را دارد .

    اشتباه بزرگ بیشتر شرکت‌ها این است که فناوری را با دید فرایند موجود خود می‌نگرند .

    آنها از خود می‌پرسند : چگونه می‌توانیم از توانایی‌های یک تکنولوژی تازه برای پیشبرد ، بالا بردن و بهتر کردن آنچه اکنون انجام می‌دهیم استفاده کنیم ؟

    در حالیکه باید چنین پرسشی را طرح نمایند که چگونه می‌توانیم فناوری را به کار گیریم تا آنچه را اکنون در توانمان نیست انجام دهیم ؟

    مهندسی مجدد ، در پی نوآوریست ؛ این فرایند می‌خواهد با دستیابی به آخرین یافته‌های تکنولوژی به هدفهای کاملا تازه‌ای برسد .

    یکی از دشوارترین بخش‌های مهندسی مجدد ، تشخیص توانمندیهای نو و بی‌سابقه تکنولوژی به جای بهره‌گیری از توانایی‌های شناخته شده آن است .

    خریداری تکنولوژی موجود کاری چندان برجسته نیست بلکه باید جنبه‌های نهفته و خلاقیت‌های تازه را کشف و استفاده کرد .

    پایگاه‌های اطلاعاتی نوین ، امکان دسترسی به آگاهیهایی را که در گذشته ویژه مدیریت بود برای همه کارکنان فراهم کرده است ؛ دسترسی به اطلاعات همراه با ابزار تجزیه‌وتحلیل و نمونه‌سازی که کار با آنها بسیار آسان طراحی شده است تواناییهای گسترده‌ای برای تصمیم‌گیری به کارکنان می‌رساند .

    در مهندسی مجدد باید دانست که تکیه بر تکنولوژی به تنهایی کافی نبوده و لازم است تا از دانسته‌ها بسوی ناشناخته‌ها شتافت .

    در گام آتی از کسانی سخن خواهیم گفت که پیاده‌سازی مهندسی مجدد بر دوش آنانست ...

    گام چهل و سوم در یک سازمان ، چه کسانی اجرای مهندسی مجدد را بر عهده دارند ؟

    در شرکت‌هایی که به مهندسی مجدد پرداخته‌اند شاهد پیدایش نقش‌های زیر به صورت مستقل و یا ترکیبی هستیم : 1- راهبر : این فرد مجوز لازم را داده و انجام مهندسی مجدد را ممکن می‌سازد .

    وی از مقامات ارشد شرکت است که اختیار زیر و رو کردن سازمان را دارد و تا حدی بر کارکنان نفوذ دارد که می‌تواند آنها را به پذیرش آثار ویرانگر تشکیلات کنونی و در نتیجه اشتیاق به مهندسی مجدد فرایندها فرا خواند .

    نقش آغازین راهبر الهام‌بخشی و انگیزش است ؛ رهبر همچنین بایستی محیط انجام مهندسی مجدد را آماده نماید .

    رهبر مناسب تنها به اعتبار سمت اداری انتخاب نمی‌شود بلکه از نظر شخصیتی نیز باید آینده‌نگر ، پرتحرک و هوشمند باشد ؛ فردی محافظه کار نمی‌تواند به چنین دگرگونیهایی دل داده و از آنها پشتیبانی کند.

    2- ناظر : به نوعی مسئول انجام مهندسی مجدد در فرایند محسوب شده و بایستی از مدیران ارشد و دارای احترام و نفوذ در شرکت باشد .

    در حالیکه کار رهبر به راه‌انداختن کلی مهندسی مجدد است وظیفه ناظر نیز اجرای جزئی و دقیق برنامه در یک بخش معین است .

    اگر چه ناظر مجری مستقیم فعالیتها نبوده بلکه ناظر اجرای آنهاست اما با کامل شدن طرح مهندسی مجدد ، وظیفه ناظر پایان نمی‌یابد .

    در سازمانهای فرایندگرا ، به جای وظیفه‌ها و عوامل جغرافیایی ، فرایند پایه سازماندهی و تشکیلات است ؛ بنابراین همواره یک ناظر لازم است تا فرایند را زیر نظر داشته و اجرای درست آنرا سرپرستی کند .

    3- تیم مهندسی مجدد : کار واقعی مهندسی مجدد و بار سنگین آن بر دوش اعضای این تیم است .

    هر تیم تنها مسوولیت یک فرایند را در یک زمان بر عهده می‌گیرد .

    در تشکیل این تیم دو گروه افراد درونی و بیرونی حضور دارند .

    افراد درونی کسانی هستند که وظایف موجود درون فرایند را عهده‌دار بوده و با آنها آشنایی دارند ؛ آنها از یک سو به تیم کمک می‌نمایند تا مسیر جریان را پیگیری نموده و مشکلات و راه‌بندهای آنرا تشخیص دهند و از سوی دیگر ممکن است در بازاندیشی و یافتن راه‌های تازه کمک کنند .

    افراد درونی به تنهایی نمی‌توانند به مهندسی مجدد یک فرایند بپردازند بلکه دیدگاه آنها محدود به فرایندیست که تا اندازه‌ای با آن آشنایند و نمی‌توانند ارتباط این فرایند با کل سازمان را ارزیابی کنند ؛ اما افراد بیرونی یا خارجی در عملکرد و کار جاری تیم مشارکت ندارند و بنابراین می‌توانند دیدگاه گسترده‌تر و هدف‌های عالیتری برای آن داشته باشند .

    در شرکت‌هایی که برای نخستین بار به مهندسی مجدد دست می‌زنند ، بهتر است که این افراد از خارج سازمان باشند .

    در گام آتی با رویکردها و متدولوژیهای گسترده و گوناگون اجرای مهندسی مجدد آشنا خواهیم شد ...

    گام چهل و چهارم با متدولوژیهای گوناگون مهندسی مجدد آشنا شویم !

    از آنجا که نظریه مهندسی مجدد ، نظریه نسبتا جدیدی برای بهبود کسب‌وکار است ، روشها و رویکردهای آن همچنان در حال توسعه‌اند و از آنجا که کاربرد مفاهیم مهندسی مجدد می‌تواند فرم‌های مختلفی به خود بگیرد ، متدولوژیهای آن نیز از یکدیگر متمایزند ، زیرا تاکید بر روی برخی فاکتورها در یک پروژه مهندسی مجدد تا پروژه دیگر فرق خواهد داشت .

    رویکردها و متدولوژیهای متفاوتی توسط محققان برای مهندسی مجدد ارائه شده است که می‌توان دسته‌بندیهای مختلفی برای آنها در نظر گرفت .

    یک روش برای دسته‌بندی پروژه‌های مهندسی مجدد ، چگونگی تاکید و تمرکز آنها بر روی فاکتورهایی از قبیل فناوری اطلاعات ، استراتژی ، مدیریت کیفیت ، عملیات و منابع انسانی است .

    یک روش دیگر ، چگونگی نگرش متدولوژیها به ماهیت ابداعی مهندسی مجدد و ذاتی‌بودن آن است ؛ به عنوان مثال هامر و چمپی درجه وابستگی مهندسی مجدد به خلاقیت ، ابداع و تفکر نو را بسیار بیشتر از وابستگی به تجربیات جاری و گذشته می‌دانند ؛ چنانکه معتقدند برای مهندسی مجدد ، سازمان می‌بایست با یک صفحه سفید آغازی دوباره داشته باشد .

    با چنین نگاهی تعریف یک رویکرد ساخت‌یافته برای مهندسی مجدد غیرممکن است .

    از طرف دیگر افرادی چون داونپورت ، شورت ، هاریسون و فیوری معتقد به تعریف چارچوبی مشخص برای مهندسی مجدد هستند و استفـاده از تجربیات در مهندسی مجدد را لازم دانسته و معتقدند برای انجام پروژه مهندسی مجدد ، ارائه طرحها و برنامه‌های کاری به همراه آموزش و انگیزش افراد الزامی ‌است ؛ در این گام تلاش می‌شود تا بعضی متدولوژیهای ساخت‌یافته به طور خلاصه شرح داده شود ؛ به طور کلی ، متدولوژی مجموعه‌ای سازمان‌یافته از روشها ، تکنیک‌ها و ابزارهاست که به منظور دستیابی به اهداف از پیش‌ تعیین‌شده ، توسعه یافته است .

    برای اجرای مهندسی مجدد متدولوژیهای ساخت‌یافته بسیاری پیشنهاد شده است که اغلب آنها اجزاء مشترکی داشته و اجرای مهندسی مجدد را به عنوان پروژه‌ای که در سازمان از بالا به پایین تعریف می‌شود نشان می‌دهند .

    متدولوژیهای معروف مهندسی مجدد عبارتند از : 1 - متدولوژی مهندسی مجدد کلین (Kelien,1994) : گامهای آن عبارتند از : 1-1- آماده‌سازی : در این گام اعضای پروژه مهندسی مجدد سازماندهی و فعال می‌شوند .

    1-2- تشخیص : توسعه مدلهای مشتری‌مدار برای فرایندهای کسب‌وکار .

    1-3- انتخاب : انتخاب فرایندها برای مهندسی مجدد و تنظیمات لازم جهت طراحی مجدد .

    1-4- راه حل : تعریف نیازهای فنی برای فرایندهای جدید و توسعه جزئیات برنامه اجرایی .

    1-5- انتقال : اجرای مهندسی مجدد .

    2 - متدولوژی مهندسی مجدد فیوری (Furey,1993) : 2-1- تشخیص نیازهای مشتری و تنظیم اهداف .

    2-2- اندازه‌گیری و نقشه‌کردن فرایندهای موجود .

    2-3- تجزیه‌و‌تحلیل فرایندهای موجود .

    2-4- الگوبرداری از بهترین عملکرد .

    2-5- طراحی فرایندهای جدید .

    2-6- اجرای فرایندهای باز مهندسی شده.

    3 - متدولوژی مهندسی مجدد گاها (Guha,1993) : 3-1- چشم‌انداز : به تصویر کشیدن پروژه مهندسی مجدد توسط تعهد مدیریت ، تشخیص ، فرصتهای مهندسی مجدد ، همراستایی با استراتژیهای کسب‌وکار و تعریفهای لازم جهت استفاده از فناوری اطلاعات .

    3-2- اقدامات اولیه : سازماندهی تیم مهندسی مجدد و تنظیم اهداف عملکرد .

    3-3- تشخیص : مستند کردن فرایندهای موجود و تشخیص شکافها در عملکرد .

    3-4- آلترناتیوها : تعریف جایگزینها ، نمونه‌های اولیه و انتخاب زیر ساختهای فناوری اطلاعات .

    3-5- احیا و نوسازی : اجرای مهندسی مجدد و نصب مولفه‌های فناوری اطلاعات و تشخیص دیگر مولفه‌های کسب‌وکار .

    3-6- مانیتورینگ : تشخیص اندازه‌گیریهای عملکرد و بهبودهای مستمر .

    4 - متدولوژی مهندسی مجدد جوهانسون (Gohansson,1993): 4-1- کشف : تنظیم استراتژیها و چشم‌انداز برای کسب‌وکار .

    4-2- طراحی مجدد : طراحی مجدد کلیه فعالیتها ، مهارتها و فرایندها .

    4-3- تحقق : تکنیکهای مدیریت تغییر ، سازماندهی تیم مهندسی مجدد ، ارتباطات ، اندازه‌گیری عملکرد و مدیریت تغییر .

    5- متدولوژی مهندسی مجدد پتروزو و استپر (Stepper & Petrozzo,1994) : 5-1- کشف : تشخیص مساله ، تنظیم اهداف ، تشخیص فرایندها برای طراحی مجدد و شکل‌دادن تیم مهندسی مجدد .

    5-2- جستجو و جمع‌آوری : تجزیه‌وتحلیل فرایند ، مستندسازی ، الگوبرداری و تشخیص نیازهای فناوری اطلاعات .

    5-3- نوآوری و ساخت : تفکر مجدد در خصوص فرایندها .

    5-4- سازماندهی مجدد ، آموزش مجدد و ابزارسازی مجدد : اجرای فرایندهای جدید و آموزش فناوری نوین .

    6 - متدولوژی مهندسی مجدد داونپورت و شـــورت(Davenport & Short,1990) : 6-1- چشم‌انداز : توسعه چشم‌انداز کسب‌وکار و اهداف فرایند .

    6-2- تشخیص : تشخیص فرایندهایی که نیاز به طراحی مجدد دارند .

    6-3- درک : درک فرایندهای موجـود و اندازه‌گیری آنها .

    6-4- تشخیـص : تشخیص قابلیتـها و نیازسنجــیهای IT .

    6-5- طراحی نمونه اولیه : طراحی نمونه اولیه فرایندهای جدید .

    7 - متدولوژی مهندسی مجدد هاریسون و پرات (Harrison & Pratt,1993) : 7-1- انتخاب مسیر : انتخاب مسیر و تنظیم جهت برای تلاشهای مهندسی مجدد .

    7-2- الگوبرداری : تجزیه‌وتحلیل فرایندهای موجود و ارزیابی فرایندها در برابر مشتریان والگوبرداری .

    7-3- چشم‌انداز فرایندها : خلق چشم‌انداز برای فرایندهای آینده .

    7-4- حل مساله : تشخیص بهبودهای انفجاری و شناخت راه‌حل برای حالات مختلف تغییر .

    7-5- برنامه‌ریزی : برنامه‌ریزی جامع برای بهبود فرایندها .

    7-6- اجرا : اجرای برنامه‌ریزی مهندسی مجدد .

    7-7- بهبود مستمر : بهبود مستمر فرایندها و انعکاس اندازه‌گیری عملکرد .

    8 - متدولوژی مهندسـی مجدد بارت (Barrett, 1994) : 8-1- دوران نهفتگی : انتخاب اعضای تیم ، تشخیص بهترین فعالیت و تعریف نیازهای فناوری اطلاعات .

    8-2- تفکر هدفمند : تشخیص فرصتهای بهبود و راهکارهای جایگزین طراحی مجدد فرایندها .

    8-3- کشف حقیقت : انتخاب روش اجرایی ، انگیزش تیم و تعهد .

    8-4- آزمایش و یادگیـری : شروع آزمایش با نمونه‌های اولیه فرایندهای پیشنهاد شده .

    9 - متــدولوژی مهنــدسی مجدد کتینـــــگر (Kettinger,1997) : 9-1- چشم‌انداز : استقـرار تعهد مدیریت و چشم‌انداز ؛ کشف فرصتهای مهندسی مجدد ؛ تشخیص اهرمهای فناوری اطلاعات ؛ انتخاب فرایندها برای طراحی مجدد .

    9-2- اقدامات اولیه : اطلاع‌رسانی به عناصر سازمان ؛ سازماندهی تیم مهندسی مجدد ؛ برنامه‌ریزی پروژه ؛ تشخیص مشتریان خارجی فرایند ؛ نیازسنجی ؛ تنظیم اهداف عملکرد .

    9-3- تشخیص : مستندکردن فرایندهای موجود ؛ تجزیه‌وتحلیل فرایندهای مجدد .

    9-4- طراحی مجدد : تشخیص و تجزیه‌وتحلیل فرایندهای جدید ؛ تهیه نمونه اولیه و طراحی جزئیات فرایندهای جدید ؛ طراحی ساختار منابع انسانی ؛ طـراحی و تجزیه‌وتحلیل سیستمهای اطلاعاتی .

    9-5- نوسازی و احیا : سازماندهی مجدد قواعد مربوط به منابع انسانی ؛ اجرای مولفه‌های سیستمهای اطلاعاتی ؛ آموزش کاربران .

    9-6- ارزیابی : ارزیابی عملکرد فرایندها ؛ برنامه‌های بهبود مستمر .

    10 - متدولوژی مهندسی مجدد کوپرز و لیبرند (Coopers & Lybrand,1994) : 10-1- تشخیـص : فرایندهای فعلی مشخص می‌شوند .

    10-2- مدل کردن فرایندهای جاری : با مدل کردن فرایندهای جاری ، نقاط قوت و ضعف آنها مشخص می‌شود .

    10-3- انتخاب : راهکارهای جایگزین موجود جهت طراحی آزمایـش شده و بهترین آنها انتخاب مـی‌گردد .

    10-4- اجرا : فرایندهای طراحی‌شده به اجرا گذاشته می‌شوند .

    11 - متدولوژی مهندسی مجدد تگزاس اینسترومنت (Texas Instruments): 11-1- آماده سازی .

    11-2- درک و تشخیص .

    11-3- طراحی مجدد .

    11-4- اجرا .

    12 - متدولوژی مهندسی مجدد راسمن (Ruessemann,1994) : 12-1- تعریف مساله و سازماندهی آن .

    12-2- تجزیه‌وتحلیل فرایند ، تشخیص و طراحی مجدد .

    12-3- اجرای فرایندهای جدید طراحی‌شده .

    13 - متـدولـوژی مهندسـی مجـدد کنــدور (Condore) : 13-1- توسعه چشم‌انداز کسب‌وکار و اهداف فرایند .

    13-2- درک فرایندهای موجود .

    13-3- تشخیص فرایندها برای طراحی مجدد .

    13-4- تشخیص اهرمهای تغییر (فناوری اطلاعات) .

    13-5- بکارگیری فرایندهای جدید .

    13-6- عملیاتی کردن فرایندهای جدید .

    13-7- ارزشیابی فرایندهای جدید .

    13-8- بهبود مستمر .

    14 - متدولوژی مهندسی مجدد ابلنسکی (Obolenesky,1994) : 14-1- بدانید که چه می‌خواهید : درک نیاز و دگرگون کردن ؛ تحلیل ذینفعان کلیدی و نیازهای آنان ؛ چارچوبی برای موفقیت .

    14-2- برنامه‌ریزی کنید : تهیه رئوس برنامه پیشنهادی ؛ فرایند برنامه‌ریزی .

    14-3- اجرا کنیـد : تکنیکهای فنی ؛ تکنیکهای فرهنگی .

    14-4- سنجـش و ارزیابی برنامه‌ریزی دگرگونی : کنترل و بازیابی عملیات ؛ کنترل نتایج .

    14-5- دستیابی به دگرگونی مداوم : دگرگونی در خود دگرگونی ؛ کنترل نتایج .

    در گام آتی عواملی را بر خواهیم شمرد که می‌توانند مهندسی مجدد را با شکست مواجه نمایند ...

    گام چهل و پنجم چه عواملی شکست مهندسی مجدد را به دنبال دارند ؟

    فاکتورهای منفی بسیاری وجود دارند که در صورتیکه به آنها بها داده شود ، زمینه‌ساز ناکامی مهندسی مجدد خواهند شد ؛ از جمله این عوامل می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود :  کوشش برای اصلاح یک فرایند بجای دگرگون کردن آن ؛ روش های توسعه‌ای همواره مطلوب بوده و کمتر با مخالفت روبه‌رو می‌شوند ولی از سوی دیگر مطمئن‌ترین راه برای شکست در مهندسی مجدد هستند.

     بی‌توجهی به فرایندها .

     بی‌اعتنایی به ارزشها و اعتقادات کارکنان‌ .

     به نتایج مختصر راضی شدن .

    تجربه نشان داده است که اصلاحات مقطعی در دراز مدت بی‌تاثیر و حتی مخرب هستند .

     زود تسلیم شدن‌ .

     فرهنگ سازمانی کنونی و گرایشهای مدیریت ، موانع آغاز مهندسی مجدد هستند .

چکیده مدیریت دانش روشی سیستماتیک برای تشخیص، سازماندهی و به اشتراک گذاشتن دانش در سازمان است که می‌تواند در نهایت به تولید دانش بیشتر در سازمان نیز منجر گردد. امروزه مدیران ارشد سازمانها دریافته‌اند که سرمایه‌های دانشی در سازمان از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده و می‌بایست توان زیادی را برای مدیریت سرمایه‌های دانشی و دانش نهفته در فرایندهای سازمان خود صرف کنند. از طرفی، گاه ...

بخش اول: مهندسی مجدد مقدمه: نوآوری و تغییر در محصولات و خدمات جوامع صنعتی چنان شتابی گرفته است که قدرت انتخاب و خرید بسیاری محصولات و خدمات را از مشتریان گرفته است، به گونه ای که نو بودن بسیاری از کالاها بیش از چند ماه دوام ندارد. سرعت تغییر در خدمات و کالاها و جهانی شدن اقتصاد تأثیر خود را به گونه ای در تمامی بنگاه های اقتصادی نمایان کرده است که رفتار و فرهنگ تمام مردم تحت ...

مقدمه پیش گفتار نویسنده مهندسی مجدد سازمانها را می توان از جهات مختلف ، محصول تکامل طبیعی و عملی استراتژیهای کاربردی برخی از رویکردهای مدیریتی اخیر دانست که تأثیر عمده ای بر نحوه نگرش مدیریت و دگرگونی سازمانها داشته است . این رویکردهای جدید شامل « مدیریت کیفیت جامع » ( TQM ) [1] ، « رقابت بر مبنای زمان » ، « تمرکز بر روی مشتریان » و جدیدترین آنها « مهندسی مجدد پردازش ها » ( BPR ...

مقدمه بيمه يکي از پوششهاي مورد نياز بخش بازرگاني است که به عنوان وسيله افزايش آرامش و آسودگي خيال نقش ويژه اي در جامعه امروز ايفا مي کند. از ديدگاه نظري رشته هاي مختلف بيمه اي خسارت هاي وارده به اموال و يا افراد را در صورت وقوع حادثه جبران مي نمايد.

تعريف مدل تعريف اين مدل به شما اين امکان را مي دهد تا از الگو و ساختارهاي مشابه که قبلا ساخته شده اند، براي: • درک بهتر از شناخت نياز • درک بهتر از راهبردها • درک بهتر از چگونگي !رفع نيازها استفاده نمود. توجه با مدلهاي مشابه داراي مزيتهاي

چکيده مديريت پروژه از جمله مباحثي است که فشارهاي محيطي و تغييرات رخ داده در دنياي کسب کار امروزي لزوم توجه و اهميت دادن به آن را موجب گرديده است. از اين رو پيوسته تلاش مي شود که بهبودهايي در ابعاد مختلف آن حاصل گردد که البته يکي از مهمتر

مقدمه به منظور اجراء و تعمیم و گسترش انواع بیمه های اجتماعی و استقرار نظام هماهنگ و متناسب با برنامه های تا مین اجتماعی ، همچنین تمر کز وجوه و در آمد های مو ضوع قانون تامین اجتماعی و سرمایه گذاری و بهره برداری از محل وجوه و ذخائر ، سازمان مستقلی به نام « سازمان تامین اجتماعی» وابسته به وزارت بهداری و بهزیستی که در این قانون « سازمان» نامیده می شود ، تشکیل می گردد.سازمان دارای ...

مقدمه زندگی را می توان بابهره وری جمع و از تفریط منهاواز تنبلی جذرگرفت. «میوری» دنیای کنونی،دنیای تحولات ودگرگونیهاست سرشار ازتغییرات، تغییراتی که نه به طور کامل ، به تبع خواسته ها و اراده افراد پدید می آید. آن هم خواسته هایی که ازنیاز های متفاوت وگسترده نهاد پیچیده انسانها سرچشمه میگیرد. انسان به عنوان غامض ترین مخلوق خداوند سبحان منشاء تغییرات شگرفی است که میلیون ها سال است ...

روانشناسي سازماني روانشناسي سازماني عبارت است از علم بررسي مجموعه عوامل و متغيرهايي که رفتار فرد را در دنياي کار تحت تأثير قرار مي‌دهند. بطور کلي روانشناسان سازماني رفتار را در موقعيتهاي کاري مورد مطالعه و بررسي قرار مي‌دهند. تاري

دانایی» در سالهای اخیر «مدیریت دانش» به یک موضوع مهم و حیاتی و مورد بحث در متون تجاری تبدیل شده است. جوامع علمی و تجاری هر دو بر این باورند که سازمانهای با قدرت دانش می‌توانند برتری‌های بلند مدت خود را در عرصه‌های رقابتی حفظ کنند. منابع نقد و بررسی و چشم‌اندازهای رقابتی سازمان‌ها نشان‌ دهنده تأثیرات این دیدگاه در عرصه‌های استراتژیک سازمان‌های تجاری است. (نلسون و وینتر، 1982) اگر ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول