u.f.o چیست؟
صبح روز 28 نوامبر سال 1954 گوستاو گونزالس و کمکش خوزه پونس در یک کامیون کاراکاس را به مقصد پتاره که حدود بیست دقیقه با هم فاصل دارند را ترک کردند.
ساعت 2 بعد از نیمه شب بود، به استناد شهادت ( با قسم به انجیل) آنها که بعدا در بایگانی پلیس ضبط شد، این دو مرد پس از پیمودن یک سوم راه به پیچ تندی رسیده و دیده بودند که راهشان توسط یک شئی نیمکرهای درخشان که حدود 4 یا 5 پا از جاده فاصله داشت و بحالت معلق بود ، مسدود شده است.
گونزالس و پونس از کامیون پیاده شدند تا از نزدیک این وسیله نقلیه غیر عادی را ببینند.
گنزالس این اشتباه را که که یک مرد کوچک را که به طرفش میدوید، گرفت.
او بعدها به پلیس گفت که میخواست آن مرد را بعلت سد کردن معبر تسلیم قانون کند و اضافه کرد که از سبکی وزن آن دچار تعجب شده بود، چون به تخمین او بیش از 35 پوند وزن نداشت.
او شرح داد که مرد کوچک جز یک پارچه که کمرش را میپوشاند چیز دیگری بر تن نداشت و رنگ پوستش تیره و بدنش پوشیده از موهای زبر و کوتاه بود.
گونزالس ضربهای بیش از حد تحملش دریافت کرد.
او 15 پا آنطرفتر به زمین برخورد کرد.
پونس به طرف مقر پلیس که یک چهار راه آن طرفتر بود دوید و همانطور که میدوید مشاهده کرد که دو موجود انسان نمای کوچک به طرف سفینه درخشان میدوند ...
.
در حالی که مقداری گیاه که ظاهرا از ریشه کنده بودند را نیز با خود حمل میکردند.
گونزالس که از سقوطش خون آلود و نیمه هوشیار بود، وقتی دید موجود کوچولو به طرفش میآید چاقویش را از جیبش خارج کرد و ضربهای به شانه آن موجود زد، ولی چاقو بدون اثر برگشت و چیزی به گونزالس اصابت کرد ...
.
در هر صورت او موفق به فرار شد و در حالی که تلو تلو میخورد به طرف مقر پلیس حرکت کرد.
وقتی آن دو مرد داستانشان را برای پلیس تعریف کردند با این ظن مواجه شدند که مست هستند، ولی آزمایشهای پزشکی هم نشان دادند که این دو مرد نه تنها مست نیستند بلکه در سلامت کامل روانی هستند و فقط دچار کمی شوک شدهاند.
به آنها آرام بخش خورانده شد و قبل از شهادت و قسم به آنها اجازه داده شد کمی استراحت کنند.
تأییدیه قصه عجیب آنها از منبع غیر منتظره دیگری هم آمد.
دو روز بعد از حادثه ، یکی از پزشکان عمومی که آن دو را مورد معاینه قرار داده بود، اقرار کرد که وقتی ار یک عیادت اضطراری به خانهاش باز میگشته است شاهد این برخورد عجیب بوده است، او آنقدر که وقوع حادثه برایش محرز شود صبر کرده بود تا مبادا در گیر یک تبلغات ناخاسته شود.
ولی بخاطر ماهیت و اهمیت مشهود قضیه ، تصمیم گرفت در صورتی که مقامات کاراکاس هویت او را مخفی نگاه دارند به تصدیق گفته آن مردان بپردازد.
این تنها مورد از این که در ونزوئلا منشأ گرفته باشد نبود.
چرا که آمریکای جنوبی صحنه ملاقاتهای بیشماری توسط اشیاء پرنده ناشناس بوده است.
گزارش 2: هشت دایره حیات همچون زمین
تاریخ: سال ۱۹۸۴ ِِاسم: خوزه هایچین ِِِِ ِ مکان: برزیلِ ِ ِرویداد: برخورد نزدیک از نوع سوم
(خوزه هایچین) کارگر نقشه بردار با عده ای از کارگران مشغول کار بود که ناگهان مشاهده کرد که یک سفینه مدور فلزی شبیه بشقاب ، به رنگ خاکستری و سفید در محوطه کارخانه فرود آمد.
به محض اینکه سفینه به زمین نشست صدای سوت عجیب و ناراحت کننده ای از آن خارج شد و همه کارگران پا به فرار گذاشتند!
به جز خود (هایچین) که بهت زده سر جای خود ایستاده بود
به گفته ی او سفینه فضایی در حدود 5/4 متر عرض داشت و روی پایه های منحنی شکلی بر روی زمین فرود آمده بود.پس از فرود ،3 پیکر شبیه انسان از آن خارج شدند.قد آنها بلندتر از آدمهای معمولی بود و حدود 2متر و 10 سانتیمتر ارتفاع داشتند.تمام سر و بدنشان به وسیله لباسهای پف دار شفافی پوشیده شده بود.هر سه دارای کله های بزرگ و گرد بودند، چشمانی درشت داشتند و بر صورت آنها هیچ مویی نه در ابرو و نه در سر و ریش وسبیل دیده نمی شد!
ولی با وجود این (هایچین) آنها را خوش قیافه تشخیص داده بود.موجودات فضایی چند بار دور (هایچین) گشتند و 8 دایره روی زمین رسم کردند و نشان دادند که هفتمین دایره خانه و محل زندگی خودشان است که سیاره ای دیگر در آسمان است.
آنها خیلی سعی کردند (هایچین) راراضی کنند که با آنها سوار بر سفینه شده و با هم به فضا بروند ولی او زیر بار نرفت و با وجود دعوتهای مکرر آنها سوار سفینه نشد...* اگر من جای او بودم سوار می شدم و هیچ وقت هم بر نمی گشتم...شما چطور؟*
در تمام این مدت (هایچین) بی حرکت در جای خود ایستاده بود و آنها را نگاه می کرد بدون آنکه قادر باشد دست یا پای خود را تکان دهد و یا فریاد کشیده و کمک بخواهد...گویی توسط آنها هیپنوتیزم شده است!
موجودات غریبه مهربان گاهی برای جلب توجه (هایچین) دست به کارهای عجیب و غریب هم می زدند..مثلا جفت می زدند و به هوا می پریدند و یا سنگهای غول پیکر را از زمین بلند می کردند و به اطراف پرت می کردند...اما با همه اینها (هایچین) دعوتشان را نپذیرفت و آنها وقتی از موافقت او نا امید شدند بدون اینکه دست به تهدید و یا خشونت بزنند سوار بر سفینه خود شدند و به آسمان صعود کردند و ناپدید شدند...قابل ذکر است که دوستان و همکاران (هایچین) از جایی که در آن پنهان شده بودند شاهد همه چیز بودند و بعدا همگی صحت این گزارش را تایید کردند.
موجودات غریبه مهربان گاهی برای جلب توجه (هایچین) دست به کارهای عجیب و غریب هم می زدند..مثلا جفت می زدند و به هوا می پریدند و یا سنگهای غول پیکر را از زمین بلند می کردند و به اطراف پرت می کردند...اما با همه اینها (هایچین) دعوتشان را نپذیرفت و آنها وقتی از موافقت او نا امید شدند بدون اینکه دست به تهدید و یا خشونت بزنند سوار بر سفینه خود شدند و به آسمان صعود کردند و ناپدید شدند...قابل ذکر است که دوستان و همکاران (هایچین) از جایی که در آن پنهان شده بودند شاهد همه چیز بودند و بعدا همگی صحت این گزارش را تایید کردند.
قدرت و مانور باور نکردنی یک بشقاب پرنده در سال 1990 یک بشقاب پرنده مثلثی شکل در شرق بروکسل ظاهر شد و پس از مشاهده ی آن دو فروند جنگده ی اف 16 برای تعقیب آن اعزام شدند.
اما متاسفانه این تعقیب و گریز بدون نتیجه پایان یافت.در حین این عملیات حادثه بسیار حیرت انگیزی رخ داد: خلبانانی که بشقاب پرنده را تعقیب می کردند اظهار داشتند که آن در مدت زمان یک ثانیه از ارتفاع 7000 فوتی (2000) به ارتفاع 600 فوتی (180 متری) سقوط کرد و در آن ارتفاع به پرواز خود ادامه داد!!!
::.
این تغییر فشار ناگهانی فشاری برابر 40 جی (40 هزار برابر جاذبه ی زمین) به بشقاب پرنده وارد می کند.
{جالبه بدونیم حداکثر فشاری که فضانوردان تا به امروز تجربه کرده اند 6/3 جی بوده که تازه به تدریج بر اونها وارد می شده نه یک باره و در عرض یک ثانیه!
} دانشمندان و کارشناسان با تحقیقات آزمایشگاهی پیش بینی می کنند که اگر دانش بشری بسیار پیشرفت کند و بتواند شرایط اضطراری را مهیا کند انسان قادر خواهد بود 8 جی فشار را تحمل کند.{در این فشار بدون تهیه شرایط و تجهیزات پیشرفته تمام ارگان ها داخلی بدن انسان از هم می پاشد و متلاشی می شود.} کارشناسان می گویند : از نظر مقاومت فلزات در برابر فشار هیچ هواپیمایی قادر نیست بیشتر از 15 جی فشار را تحمل کند که آن هم مستلزم تجهیز بدمه ی هواپیما با آلیازی است که تا کنون ساخته و آزمایش نشده است.در عین حال مشاهده شده که بشقاب پرنده ها تا 400 جی فشار را هم می توانند تحمل کنند!
از طرفی این تغیر ارتفاع ناگهانی بشقاب پرنده از یک بعد دیگر هم قابل مطالعه است.بشقاب پرنده در زمان تنها یک ثانیه از ارتفاع 7000فوتی به 600 فوتی سقوط کرد.
یعنی با سرعت حیرت انگیز 6500 کیلومتر در ساعت!!
در چنین سرعتی در اثر برخورد هوا با بدنه ی هواپیما 4500 درجه گرما حاصل می شود.
هیچ فلزی نیست که بتواند چنین دمایی را تحمل کند.
بدنه ی هواپیما از هر فلزی که باشد اگر در این سرعت پرواز کند بدنه ی آن ذوب می شود.
ضمن این که هیچ هواپیمایی تا کنون ساخته نشده که بتواند به چنین سرعتی دست یابد نتیجه...
از موارد فوق می توان دو نتیجه گیری کرد : 1- جنس این بشقاب پرنده از فلزی است که در کره ی زمین یافت نمی شود.
2-سیستم حرکتی آن فوق العاده پیشرفته است به طوری که از ایجاد اصطکاک بین هوا و بدنه ی هواپیما جلوگیری می کند.یکی از فرضیه های جالب در باره ی سیستم حرکتی آنها این است که این بشقاب ها مجهز به مولد پرتوی کاتدی می باشندو مولکولهای هوای اطراف سفینه را یونیزه می کنند.
به این ترتیب در اطراف بشقاب پرنده خلاء ایجاد می شود .بنابر این دیگر اصطکاک معنایی ندارد و سفینه می تواند با سرعت سرسام آوری به حرکت در بیاید.در واقع با این کار بشقاب پرنده یک سپر نامرئی در مقابل هجوم ذرات هوا برای خود می سازد.
یکی از سوالاتی که انسان از دیر هنگام و آن زمانی که قدم بر این کره خاکی نهاد از خود پرسیده است، جایگاه او در این جهان است.
از نخستین اسطوره های شکل گرفته تا نخستین اندیشه های فیلسوفان ابتدایی تا نخستین سوال های علمی که انسان دانا از خود پرسیده و هنوز هم می پرسد جایگاه واقعی او در این جهان است.
این سوالی است که در پی آن سوال دیگری رخ می نماید.
آیا ما در این جهان شگفت انگیز تنها هستیم؟
آیا تمامی این کائنات قلمرو انسانی است که بر سیاره خاکی در اطراف خورشید پرسه می زند؟
زمانی پاسخ این سوال معلوم بود.
در آن هنگام نه ابعاد جهان پیدا بود و نه انسان اشرافی بر علم سماوات داشت.
به همین دلیل با وجود سخنان گاه و بی گاهی که برخی از دانشمندان فرهیخته فرهنگ های مختلف از شرق و غرب در مخالفت با ایده رایج آن روزگار بیان میکردند، آنچه صدای واحد تفکر انسان تا پایان قرون وسطی باقی ماند مرکزیت انسان بر زمین و زمین در کیهان بود، کل کیهان در افلاکی به گرد زمین می گردیدند و انسان در مرکز این جهان بود.
این سخن چنان با تار و پود تفکر رایج در هم آمیخته بود که هر صدایی که به مخالفت بر می خواست تکفیر می شد.
تاریخ گواه بسیار بر شکنجه های معروف دوران انگیز اسیون یا تفتیش عقاید دارد که دانشمندانی چون این گونه نمی ایدیشیدند شکنجه و زندانی و نابود شدند.
داستان معروف گالیله را همه خوانده اند، اما همه این افراد به خوش اقبالی گالیله نبودند.
در این شرایط ایده ملاقات با موجوداتی از فضاهای دور و اصولا امکان وجود حیات در جای دیگری از کیهان تفکری غریب می نمود، اما بودند کسانی که چنین گمانی داشتند.
جوردانو برونو یکی از این افراد بود که مدعی وجود حیات در نقاط دیگری از کیهان بود و بادافره این ادعای خود را با جانش پرداخت.
تغییر دید گاه های قرون وسطی و کشفیات پرشتاب علمی که از قرن17 میلادی آغاز شدند رفته رفته سرعت گرفتند و ما نه تنها جایگاه خود در مرکز کیهان را از دست دادیم که به گوشه ای دور دست از کهکشانی پرتاب شدیم که 100 میلیارد ستاره چون خورشید داشت و خود یکی از میلیاردها کهکشان شناخته شده عالم بود.
آیا در میان این همه ستاره و سیاره، تنها زمین بوده است که بذر حیات را در دل خود پرورش داده است؟
این سوال زمانی که با طوفان پیشرفت های فنی فضایی و علمی و به ویژه پس از پایان جنگ جهانی دوم همراه شد، انسان معاصر را که شاهد رشد معجزه فناوری بود به فکر وا داشت که چرا در جای دیگر موجوداتی نباشند که اگر باشند می توانند پیشترفته تر از ما باشند و به دیدار ما بیایند و ما را از تنگ نظری های کودکانه خود نجات دهند.
انسان معاصر باید هم به چنین موضوعی باور پیدا می کرد.
سر آرتور سی کلارک در یکی از قوانین سه گانه خود بیان می کند هر فناوری وقتی به حد کافی پیشرفت کرد دیگر قابل تشخیص از جادو نیست و انسان دهه 60 و 70 میلادی در حالی خاطره نخستین پرواز انسان با هواپیما را در ذهن داشت شاهد سفر انسان به ماه شده بود.
او اسیر جادوی علم مدرن شده بود و یکی از مهم ترین عرصه هایی که توانست در آن مرزهای علم و جادو را به هم بزند دیدار با موجودات فضایی بود، اما آنها که هنوز هم معتقد به دیدار فضاییان از زمین هستند آغاز داستان را به پیش از این مربوط می دانند.
فروردین سال 1383 را به خاطر دارید؟
اگر یادتان باشد در آن هنگام اگر روزنامه ای را ورق میزدید یا یکی از شبکه های رادیو تلویزیونی را مرور می کردید شما می توانستید اخبار فراوانی را در خصوص ظهور و پروازهای اشیای پرنده ناشناس بر فراز آسمان ایران بیابید.
گزارش های گوناگون در این خصوص به حدی بود که مقامات رسمی را به واکنش وادار کرد و برنامه های گوناگونی در خصوص این اجرام ساخته شد، اما اندکی بعد زمانی که به اواخر اردیبهشت ماه نزدیک شدیم کم کم فصل تعطیلات موجودات فرا زمینی به پایان رسید و بشقاب های پرنده به ناگهان، همان طور که آمده بودند، بازگشتند و آنچه برای ما باقی ماند جنجالی بزرگ بود.
در آن زمان گروه های نجومی فراوانی سعی کردند در باره ماهیت این اجرام نورانی پرنده ناشناس دست به روشنگری بزنند و به مردم یادآوری کنند آن جرم درخشان که آنها را مسحور کرده چیزی جز سیاره درخشان زهره نیست.
اینک با گذشت نزدیک به 4سال از آن زمان بار دیگر بشقاب های پرنده به آسمان ایران آمده اند و جالب این که دوباره همراه با طلوع سیاره زهره، در روزهای آینده زهره درخشان تر خواهد شد و موج گزارش های مردمی از رویت بشقاب های پرنده نیز افزایش خواهد یافت و به همین دلیل بد نیست در این فرصت پرونده 3 سال قبل از مرور کنیم تا ناچار به تکرار اشتباهات آن سال ها نشویم.
داستان بشقاب های پرنده داستانی است که به نظر می رسد باید به دوران مدرن تعلق داشته باشد، اما از دید کسانی که حضور این اشیا را باور دارند از پیشینه ای بسیار غنی برخوردار است.
اولین نشانه ها از ظهور این اجرام که معمولا با ظاهری مشابه یک کلاه لبه دار ظهور می کنند به دورانی باز می گردند که انسان حتی تصوری از پرواز نیز در سر نداشت.
شاید یکی از نخستین مدارک ثبت شده از چنین تصوراتی به حدود 12 هزار سال پیش باز گردد، فهرست این گزارش های ابتدایی از بشقاب های پرنده یا به عبارت امروزیش UFO که گاهی در فارسی از معادل شپن (شیء پرنده ناشناس) نیز برای آن استفاده شده، آنقدر زیاد است که مجال اشاره تمامی آنها در یک گزارش کوتاه ممکن نیست، اما در دوران جدیدتر نیز این گزارش ها ادامه یافت.
در آثار هنری باقی مانده از قرون وسطی نیز این داستان ادامه داشت.
برای مشاهده نقاشیهای اشیای آسمانی در قرون وسطی روی این لینک کلیک کنید.
این نشانه ها با شروع دوران پرشتاب رنسانس و تجدید حیات علمی اروپا کمتر دیده شد و به نظر میرسید تمرکز انسان روی پدیده های در دسترس تر زمینی قرار گرفته است.
اما این تمرکز بالا نیز باعث نشد تا حتی قابل اعتمادترین دانشمندان دوره معاصر از تفکر درباره موجودات فضایی و سفر آنها به زمین غافل بمانند که نمونه جالب توجه آنها گوس ریاضیدان برجسته آلمانی است که پیشرفت های ریاضیات دوران کلدانی و بابلی را نتیجه ملاقات فرازمینی ها با بنیانگذاران این تمدن می داند.
دوران پرتنش جنگ های جهانی که در آن فناوری های جدید عرصه های تازه ای برای بروز یافته بودند دوران جدید بود که انسان بار دیگر به موجودات هوشمند فرازمینی روی خوش نشان داد.
سالهای 1946 و 1947 آغازی دوباره برای این داستان بود.
در ابتدا گمان می شد اشیا نوعی ابزار پروازی جدید و ساخت اتحاد جماهیر شوروی سابق است که اینک در آغاز جنگ سرد قرار است نقش جاسوس های هوایی بلوک شرق را بر عهده گیرد اما انتشار گزارش رویت این سفینه های بیگانه!
بر فراز کاخ کرملین در مسکو و سپس دیگر نقاط شوروی و انتشار این نکته که روس ها هم مدتی است با این میهمانان ناخوانده درگیر هستند توجه دانشمندان را به سوی پاسخ متفاوت جلب کرد.
سازمان های هوایی و فضایی دو قدرت شرق و غرب هر یک کمیسیوهای ویژه ای را برای بررسی این موارد ترتیب دادند.
هدف اصلی این کمیسیون ها پاسخ به 2 سوال اساسی بود.
نخست آن که اجرامی که رصد آنها توسط گروهی از افراد از طیف های گوناگون از کشاورز گرفته تا خلبان ها و حتی برخی فضانوردان گزارش می شد آیا واقعا وجود دارند و اگر این طور است منشا آنها چیست و دوم این که آیا این اجرام خطری برای امنیت ملی کشورها و در مرحله بعد زمین به بار خواهند آورد؟
یکی از این کمیسیون ها در سال 1953 تاسیس شد و به بررسی دقیق تمام گزارش های منتشر شده تا آن موقع پرداخت و در سال 1954 گزارش این کمیسیون منتشر شد.
در این گزارش سعی شده بود با دلایل علمی وجود UFOها به چالش کشیده شود اگر چه انتظار می رفت با انتشار این گزارش داستان بشقاب های پرنده پایان پذیرد، اما سیل مشاهدات ادامه داشت و در نهایت در سال 1956 سازمان نیکاپ (NCAP) یا کمیته ملی تحقیقات پدیده های فضایی مسئولیت تحقیق را بر عهده گرفت.
این کمیسیون با عضویت چندین مقام هوانوردی و اعضا سابق CIA تلاش داشت تا به توضیحی دقیق دست یابد.
در همان زمان پروژه معروف به کتاب آبی که هدفش بررسی دقیق گزارش های مربوط به ا ین موارد بود آغاز شد و البته هیچگاه گزارش نهایی آن از فرصت انتشار نیافت چرا که در 37 اوت 1966 به دلیل اختلالی که در سیستم مخابرات پایگاه استراتژیک موشک های قاره پیما در داکوتای شمالی و همزمان با رویت شیء پرنده ناشناسی رخ داد، جانسون رئیس جمهور وقت آمریکا را وادار کرد تا دستور تشکیل یک کمیسیون دیگر به سرپرستی ادوارد کندون را صادر کند.
وی و همکارانش به بررسی بیش از 100 مورد از معتبرترین گزارش ها پرداختنداعضا این کمیسیون 60 نفره را اخترشناسان، مهندسان، خلبانان و حتی روان شناسان تشکیل می دادند.
سرانجام نتیجه این تحقیق که به گزارش کندون مشهور شده بود در 1000 صفحه و با مهر تایید آکادمی ملی علوم آمریکا، منتشر شد.
در این گزارش مفصل اعلام شده بود تمامی موارد بررسی شده در این گزارش دارای توضیحات علمی و قابل قبول بوده و ارتباطی با موجودات هوشمند فرازمینی یا فعالیت های جاسوسی دیگر کشوها ندارند.
در روسیه داستان با عاقبتی مشابه مواجه شد.
یک گروه 18 نفره به نام کمیسیون دائمی امور فضایی مسولیت بررسی این گزارشی ها را بر عهده داشت و پس از آن نیز کمیسیون علمی شوروی به بررسی دقیق آنها پرداخت و سرانجام اعلام شد، بررسی تمامی گزارشهای رسیده نشان از آن دارد که تمامی این موارد دارای منشا طبیعی بوده اند و هیچ موردی به صورت مشکوک باقی نمانده است.
این گزارش ها اگر چه با ذائقه علاقه مندان ارتباط با موجودات فضایی سازگاری نداشت، اما انجام آنها نشان از اهمیت یاقتن این موضوع در بین اذهان علمی جوامع داشت.
اینک طبقه بندی های گوناگونی برای این اشیای ناشناس انجام شده بود.
گزارش های معتبر در 3 دسته با عناوین برخورد نزدیک از نوع اول تا سوم دسته بندی می شد در برخورد نوع اول افراد تنها این اشیا را می دیدند، در نوع دوم علاوه بر دیدار با آنها صدای این اشیا نیز به گوش می رسید و در برخورد نزدیک از نوع سوم علاوه بر دیدن سفینه های بیگانه و شنیدن صدای آنها ملاقات هایی نیز بین سرنشینان آن و زمینیان گزارش می شد.
اگر چه با گذر زمان از تعداد این گزارش ها کاسته شد، اما آن به معنی متوقف شدن آنها نبود.
هنوز بیش از چند سال از ادعای پزشکان فرقه رایلی مبنی بر موفقیت در شبیه سازی انسان نمی گذرد.
ادعایی که موجی عظیم در رسانه های جهان به راه انداخت.
اعضای این فرقه که خبر این فعالیت آنها چندی پیش تیتر اول تمام خبرگزاری های جهان بود، خود را مرید مردی به نام رایل می دانند که معتقد است در یکی از کوهنوردی های هفتگی خود در آمریکا با موجودات فضایی ملاقات کرده است و آنها به او اعلام داشته اند که به زودی برای ملاقات دوباره به زمین باز خواهند گشت و ضمن آموزش روش کلونینگ انسان، از او خواسته اند که زمینه را برای بازگشت آنها آماده کند!
افزایش میل عمومی به پدیده UFO ها باعث توجه فیلم سازان بسیاری به این موضوع شده و مشاهده اشیایی که در نگاه اول توضیحی برای آنها وجود نداشت به مرور زمان اسطوره ای نو را شکل داد.
هنوز آن روز بزرگ نرسیده است که بشر در دیداری با فرا زمینیان یک بار و برای همیشه در تمام شوون تفکر خود تجدید نظر کند.
شاید ما شاهد آن روز نباشیم، اما روزی که چندان دور نیست نشانهای از حیات در فراسوی زمین یافت خواهد شد.
به هر گونه پدیده دیداری در آسمان که قابل شناسایی نباشد شیء ناشناس پرنده یا یوفو گفته میشود.
مشاهده اشیاء ناشناس پرنده که بیشتر با نام بشقاب پرنده شناخته میشوند مدتهاست از سوی افراد بسیاری (بیش از شصت هزار مورد) گزارش میشود.
اشیای مشاهده شده در آسمان یا در روی زمین را که تعبیر و تفسیر رفتار، حرکت، نمای ظاهری، نورافشانی و سایر ویژگیهایشان در چارچوب دانش ما، مشکل یا غیر ممکن به نظر آید و یا ظاهرا چنان نشان دهد که فناوری آنها نتواند فناوری زمین باشد یوفو (UFO) مینامند.
کلمه یوفو از ترکیب حرق اول نام انگلیسی این اشیاء یعنی Unidentified Flying Objects، گرفته شده و برابر فارسی آن «اشیای پرنده ناشناخته» است.
این اشیاء را بشقابهای پرنده، اشیاء مرموز آسمان، اشیاء فضایی نامتعارف و نامهای دیگر نامیدهاند.
این نامها بویژه اصلاح بشقاب پرنده و برداشت مردم از ماهیت و منشأ آن توسط مطبوعات عنوان و منتشر و متداول شدهاست.
در جامعه علمی از اصلاح بشقاب پرنده برای اشیاء یاد شده استفاده نمیشود، زیرا همه آنها به شکل بشقاب نیستند.
اطلاعات جمع آوری شده درباره بشقابهای پرنده در چند دهه گذشته، شامل عکس، مشاهده راداری، شواهد عینی و اثرهای بجای مانده روی زمین یا محیط اطراف محل فرود این شی پرنده، همه دلالت بر وجود آن میکنند یوفو چیست ؟
تصویری از یک «بشقاب پرنده» که بوسیله یک چراغ قوه و برنامه Corel درست شدهاست.
اطلاعات جمع آوری شده درباره بشقابهای پرنده در چند دهه گذشته، شامل عکس، مشاهده راداری، شواهد عینی و اثرهای بجای مانده روی زمین یا محیط اطراف محل فرود این شی پرنده، همه دلالت بر وجود آن میکنند.
تاریخچه گزارش بشقابهای پرنده در اسناد تاریخی بطور وضوح، مطلبی درباره بشقاب پرنده یافت نمیشود، مطالبی که در اسناد تاریخی به عنوان پدیدههای غیر متعارف نام برده شدهاند، همان پدیدههای آسمانی هستند.
اگر چه باستان شناسان، در گوشه و کنار جهان، اشکالی را یافتهاند که تا آنها را به عنوان تصویر سفینههای انسان ماورا زمین قلمداد میکنند، این برداشتها درست نیست.
بشقاب پرندههای زیادی در سال ۱۲۷۶ (۱۸۹۷) در آمریکا دیده شدهاند.
مردم آنها را کشتی هوایی (Air ship) مینامیدند، که شبیه دیریژابل بودند (Dirigeable) بودند.
بشقابهای پرنده به مفهوم امروزی آنها، ابتدا از سال ۱۳۲۲ (۱۹۴۳) تا پایان جنگ جهانی دوم مشاهده شدهاند که همان فوفایتر (Foo Fighter) آلمانیها بودند.
در روزنامههای ۲۲ آذر ۱۳۲۷ (۱۳ دسامبر ۱۹۴۴)، گلولههای نقرهای شناور در هوا، که متناوبا خاموش و روشن میشدند و هواپیماهای شکاری و بمب افکنها را تعقیب میکردند، سلاحهای جنگی نازیها معرفی شدند.
درست در زمانی که فناوری ساخت موشک و هواپیما به مرحلهای رسید که امکان سفرهای فضایی را بطور واقعی متصور کرد، فعالیت بشقابهای پرنده بطور ناگهانی افزیش یافت.
روز جهانی بشقاب پرنده را باید ۲ تیر ۱۳۲۶ (۱۴ ژوئن ۱۹۴۷) در نظر گرفت، زیرا در بعد از ظهر این روز بود برای نخستین بار بعد از جنگ جهانی دوم، گزارش مشاهده بشقاب پرنده در مطبوعات ایالات متحده آمریکا چاپ شد و از این روز صحبت بشقاب پرنده میان مردم شایع شد.
مشاهده بیش از بیش بشقاب پرنده در کشورهای مختلف جهان در سال ۱۳۲۶ (۱۹۵۷) سبب شد تا این سال را «سال جهانی بشقاب پرنده» نام گذاری کنند.
نگارهای از یک شیء ناشناس برفراز میرسبورگ آلمان ماهیت بشقاب پرنده بررسی گزارشهای مشاهده بشقاب پرنده توسط افراد مطلع و آشنا، فقط معتبر است.
زیرا، بسیاری از کسانی که مدعی مشاهده بشقاب پرنده شدند، اشیاء یا پدیدههای شناخته شده را به عنوان بشقاب پرنده تلقی کردند.
مشهورترین و آشناترین این اشیاء یا پدیدهها عبارتند از: موشکهای پرتاب شده توسط هواپیما، ماهوارههای برخاسته از زمین، شهاب، قطعات شهاب سنگ خرد شده که با انمعکاس نور خورشید روشن دیده میشوند، روشن شدن ابرهای ارتفاع پایین توسط خورشید، طبقات موشکهای حامل، نورهای به رنگهای مختلف حاصل از سوختن ماهوارهها در جو، گلولههای منور نظامی، هواپیماهایی که فرود آمدنشان را علامت میدهند، بالونهای آزمایش، کرههای درخشان یا قرصهای براق و روشن حاصل از انعکاس نور توسط سطوح خارجی هواپیماهای مدرن، دنباله بخار هواپیماها، سطح بالونهای آزمایشی و هر سطح صیقل داده شده، حشراتی که در ارتفاعات خیلی بالا پرواز میکنند، پرندگان، هاله نورانی اطراف خطوط سیمهای انتقال برق فشار قوی در اثر احاطه شدن با کریستالهای یخ در زمستان، سیارات، ستارههای درخشان، نورافکن، اعلانات نورانی بدنه هواپیما، امواج انعکاس یافته رادارهای دور برد روی صفحه رادار (در اثر تغییرات محلی جو)، هواپیماهای بدون خلبان، سراب نوری جو، سراب الکترونیکی یونکرهای، کاغذ سفید سرگردان در هوا که در اثر تابش نور خورشید درخشان دیده میشوند، حباب کف و غیره.
از میان اشیاء و پدیدههای نامبرده، هیچ شی به انداره سیاره زهره به عنوان بشقاب پرنده گزارش نشدهاست.
دلیل این است که ظهور، قطر زاویهای، رنگ، قرمز شدگی تدریجی، تغییر ظاهری شکل و رنگ هنگام مشاهده با دوربینهای دو چشمی با تلسکوپهای کوچک سبب غیر طبیعی جلوه دادن سیاره زهره میشود.
از پدیدههای جوی دیگر که باعث ایجاد تصورات خیالی میشوند، بادهای شدید و خشن هستند.
فعالیتهای غیر عادی خورشیدی و پدیدههای مختلف جوی در لایههای مختلف جو، شفق قطبی، گردبادهای کوچک و ...
را میتوان نام برد.
ملاحظه میشود که پدیدهها و اشیاء گوناگونی به عنوان بشقاب پرنده میتواند جلوهگر باشد.
از میان آنها فقط تعداد کمی مربوط به بشقاب پرنده به مفهوم واقعی است.
دلیل گزارشهای نامربوط به بشقتاب پرنده، بیشتر از عدم آشنایی مشاهده کنندگان با پدیدههای طبیعی و عدم اطلاع آنها از وجود اشیاء موجود در فضا و جو زمین ناشی میشود مشخصات کلی بشقاب پرنده بشقابهای پرنده صورتهایی از یک شی با پیچیدگی متغیر است و معمولا از شکل هندسی کروی مشتق میشوند و به شکل دیسک، بیضوی (شبیه به توپ راگبی)، دوکی، استوانهای و مخروطی دیده شدند.
بیشتر آنها به شکل بشقاب با قطری حدود ۷٫۵ متر و با گنبدی به ارتفاع ۱٫۵ تا ۱٫۸ در وسط بودند.
بشقابهای پرنده قادرند به سرعت ابعاد خود را تغییر دهند.
بشقاب پرنده شی کاملاً مجهزی است که شکل سطح قابل مشاهده آن نقش ثانوی در پرواز دارد و معمولا فاقد بال و چرخ است.
این اشیاء وقتی از فاصله نزدیک مشاهده میشوند، دارای ابعاد نسبتا کوچک، غالبا کوچکتر از ۲۰ متر هستند، ولی ابعاد انعکاسی راداری آنها تقریبا به اندازه یک هواپیمای جت بوئینگ ۷۰۷ است.
بشقابهای پرنده، معمولاً بصورت دسته جمعی پرواز میکنند، ولی بصورت انفرادی نیز زیاد دیده شدهاند.
آنها، گاه در فضا به قطعات کوچکتر تقسیم میشوند و در چندین مورد هم قطعات کوچک نورانی بهم پیوسته و شی واحدی را بوجود میآوزند.
ازعجایب اینکه، بشقابهای پرنده قادرند بطور ناگهانی و آنی خود را از نظرها ناپدید کنند.
بشقابهای پرنده قابلیت ساکن ایستادن در هوا را دارند و میتوانند شتاب و سرعت زیاد را داشته باشند.
از ویژگیهای جالب و جذابشان نور افشانی آنها است.
گزارشها نشان میدهند که آنها در دو فاز مختلف تاریک و روشن مشاهده میشوند، اغلب روی زمین مینشینند، گاه چنان آرام مینشینند که گویی روی قشری از مه آرمیدهاند.
از ویژگیهای دیگرشان، وجود یک یا چند سرنشین در آنهاست که معمولا مایل به مشاهده شدن نیستند.
سرنشینان بشقابهای پرنده مجهز به دستگاهی با توانایی تابش پرتوهایی هستند که از میان اشخاص و دیوار عبور میکند.
سرنشینان قادر به پرواز بوده، اصابت تیر را احساس نکرده و متقابلا میتوانند مشاهده کنندگان را فلج کنند.
در برخی گزارشها آمده که سرنشینان شبیه انسان هستند.
بشقابهای پرنده در پرواز در ارتفاعات کم و یا در روی زمین اثرهایی بر دستگاههای ساخت بشر و محیط اطراف بر جای میگذارند.
بشقابهای پرنده از تواناییهای هواپیماهای مدرن کاملاً آگاهند، از اینرو فاصله خود را اسلحه هوایماها و توپهای ضد هوایی طوری حفظ میکنند تا هموراه در خارج از برد موثر آنها قرار گیرند و میتوانند کلیه سیستمهای الکترونیکی و موتوری و راداری و ...
هواپیماها را از کار بیاندازند.
مشاهده کنندگانی که به بشقابهای پرنده خیلی نزدیک شدند، در معرض آثار رادیواکتیو قرار گرفتند.
به علاوه، این اشیاء قادرند رادار را به موقع حس و خنثی نمایند و مانع قفل شدن رادارهای کنترل آتش شوند و در دید رادارهای دور برد واقع نشوند.
سرنشینان بشقاب پرنده مجهز به سیستم مولد نیروی دافعه قابل حملاند، که پرواز و شناور شدن آنها را در فضا ممکن میسازد.
به علاوه، پدیدههای عدم اصابت گلوله به دستگاه و سرنشینان آن به کمک میدان دافعه قابل توجیهاند.
پدیده بشقاب پرنده از دیدگاه یونگ بشقابهای پرنده نمونه نادری از یک شایعه بصری است که با تصاویر ذهنی جمعی که جنگجویان صلیبی در جریان محاصره اورشلیم لشکریان مستقر در مانز در جریان جنگ جهانی اول یا کاتولیکهای گردآمده در فاطیما دیدهاند ارتباط نزدیکی دارد .ریشههای این شایعه را میتوان به کمک دو فرضیه روشن ساخت :یک رویداد فیزیکی واقعی مبنای شکلگیری افسانهای متناظر با خود میشود یا یک کهنالگو تجربهای شهودی به وجود میآورد و شایعه پا میگیرد .به طور کلی پدیده اشیا پرنده ناشناخته از نقطه نظر روانشناختی و تاریخی ارزش بررسی دارد زیرا نمونهای عالی از چگونگی شکلگیری یک افسانه یا اسطورههای زنده به دست میدهد .همچنین روشن میسازد که چگونه در طول دورانهای سرگشتگی و فشار روانی گسترده داستانهایی معجزهآسا درباره مداخله قریبالوقوع موجودات فرازمینی یا قدرتهای آسمانی پا میگیرد .