انگیزه انتخاب موضوع در کشورهایی مانند ایران که بخش زیادی از جمعیت آن در روستاها متمرکز شده اند، اجرای برنامه های توسعه اقتصادی با توجه به توانهای طبیعی مناطق روستایی ضروری به نظر می رسد، چرا که با ورود این بخش از جامعه به چرخه تولید شرایط برای رشد موزون و همه جانبه اقتصاد کشور مساعد می گردد.
تغییر شیوه های بهره برداری سنتی از منابع موجود یا به عبارتی مکانیزه کردن شیوه های تولید، صرفه اقتصادی بیشتر به همراه داشته و دلبستگی روستاییان را به ماندن در روستا بیشتر خواهد نمود.
در واقع اجرای هرگونه برنامه ای بدون توجه به مشکل بیکاری و میزان درآمد روستاییان با موفقیت همراه نخواهد بود.
بنابراین لازم است، قبل از اجرای هر برنامه ای توانهای محیطی روستا در رابطه با میران جمعیت این مناطق بررسی گردد.
ومتناسب با جمعیت شاغل و بیکار در رابطه با توانهای موجود، برنامه ریزی گردد.
دهستان زریبار یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان مریوان است که با داشتن 13 روستا و شرایط طبیعی و انسانی مناسب، زمینه بسیار مستعدی را برای توسعه اقتصادی دارا می باشد.
خاکهای حاصلخیز، شرایط اقلیمی مناسب، وجود آب کافی و همچنین نیروی انسانی کافی امکان توسعه اقتصادی بویژه توسعه بخش کشاورزی را فراهم نموده است 0 متأسفانه باوجود فراهم بودن چنین شرایطی، بدلیل حاکم بودن دیدگاه های سنتی در بهره برداری از منابع موجود، معضل بیکاری و مهاجرت روستاییان به شهرمریوان همچنان به قوت خود باقی است.
بنابراین ریشه یابی این مسائل معرفی توانها و پتانسیل های موجود منطقه زمینه تحقیق حاصل را فراهم نموده است تاتوانمندیهای موجود دهستان در حیات اقتصادی و توسعه اقتصادروستایی دهستان شناخته شود.
2-1- طرح مسأله مهمترین رکن اقتصاد روستا کشاورزی است.
در کشورهایی که درصد قابل توجهی از جمعیت در روستا ها ساکن هستند توجه به این بخش ( کشاورزی ) ضروری است.
کشاورزی معمولاً بخش اصلی در اقتصاد کشورهای در حال توسعه است.
بطوریکه بین 45 %تا 90% کل محصول و 60% تا 90% کل اشتغال را در برمی گیرد.از این رو توسعه اقتصادی در این کشورها ارتباط نزدیک با توسعه اقتصاد کشاورزی آنها دارد.
یکی از ویژگیهای بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران کارایی پایین آن است.
علت پایین بودن کارایی در این کشورها، فشار زیاد بر زمین، کاربرد تکنولوژی عقب مانده .
پس انداز کم و در نتیجه سرمایه گذاری کم می باشد (آسایش 1347، ص111).
دهستان زریبار با وجود داشتن توانهای محیطی بیشمار متأسفانه همچنان با مشکل بیکاری درآمد پایین و مهاجر ت بی رویه روستاییان به شهر دست به گریبان است.
شیوههای سنتی کشت، و کاربرد تکنولوژی های غیرمدرن سبب شده است که کشاورزی منطقه جوابگوی نیازهای معیشتی ساکنان منطقه نباشد و درنتیجه مهاجرت به شهر ها همچنان ادامه داشته باشد.
تکرار این روند خالی شدن روستاها را از سکنه باعث خواهد شد ومتعاقباً رشد ناموزون جمعیت شهری را به دنبال دارد.
دریاچه زریبار به عنوان بخشی از دهستان زریبار و به عنوان یکی از زمینه های اشتغال زایی متأسفانه به طور مقبول مورد بهره برداری قرار نگرفته است.
توسعه شیلات به لطف وجود دریاچه زریبار می تواند تأمین کننده بخش عمده ای از نیازهای معیشتی دهستان زریبار باشد.
از لطف دیگر وجود جاذبه های توریستی و سیاحتی، امکان ایجاد تأسیساتی در اطراف دریاچه، به ویژه برای تعدادی از روستاهای دهستان که در مجاورت دریاچه واقع شده اند فراهم کرده است که این امر می تواند دهستان یادشده را در جهت توسعه اقتصادی به حرکت در آورد.
بنابراین با توجه به مسائل یاد شده سوالاتی به شرح زیر قابل طرح است.
1-آیاشرایط منطقه برای توسعه بخش کشاورزی جهت ممانعت مهاجرت روستاییان به شهر مناسب است ؟
2-آیاایجاد یک بازارهفتگی در دهستان زریبار لازم است ؟
3- آیاجاذبه های توریستی دهستان نقشی در توسعه روستایی منطقه می تواند داشته باشد؟
3-1- فرضیه ها فرضیه عبارتند است از یک ایده غیرقطعی و آزمایش با حدسی زیرکانه که برای نتیجه تحقیق می زنیم و پیشنهادی است که در محک آزمایش علمی سنجیده می شود (نبوی، 1365).
هدف اصلی این تحقیق تعیین اثرات توسعه کشاورزی و توریسم دراقتصادروستایی است.
از این جهت نگارنده سعی می کند تادرمقوله اصلی به فرضیه های زیرپاسخ دهد.
1- به نظر می رسد با توسعه اقتصاد روستایی، روند مهاجرت روستاییان این منطقه به شهرکندتر شود ودرنتیجه از رشد ناموزون جمعیت شهری جلوگیری شود.
2- باتوجه به تولیدات منطقه ( از نظرکشاورزی، دامداری ) ایجاد یک بازار هفتگی دراین دهستان ضروری بنظر می رسد.
3- به نظر می رسد باتوجه به طبیعت بکر، وجود دریاچه زریبار، وسایر توانهای توریستی و سیاحتی منطقه در صورت توسعه صنعت توریسم زمینه اشتغال برای روستاییان بیش از پیش فراهم خواهد شد.
4-1- اهداف تحقیق دهستان زریبار در یک قلمرو جغرافیایی مناسب ودر مستعد ترین نقاط از لحاظ منابع طبیعی به ویژه آب و زمین واقع شده است.
یعنی در منطقه ای که بهره برداری از آب آسان و به زیر کشت درآوردن زمینها سهل است دارای استعدادهای زیادی در زمینه کشاورزی، توریسم می باشد.
در صورت وجود مطالعه و برنامه ریزی درست و اصولی جهت استفاده بهینه از این منابع بسیاری از مشکلات موجود دهستان زریبار مرتفع خواهد گردید.
بنابراین برنامه ریزی اصولی قبل از هر چیز در گرو شناسایی، مطالعه و نهایتاً برنامه ریزی هدفمند است که موجب ریشه کن کردن فقر، گرسنگی، ایجاد رفاه ساکنان روستا و حفظ محیط زیست روستاها، گردد.
در این رساله قصد بر این است که توانهای محیطی این دهستان از یک طرف معرفی کرد و از طرف دیگر موانع و مشکلاتی که در سرراه توسعه اقتصادی این دهستان واقع شده تبین گردد سپس، با ارائه راه حلهایی نحوه استفاده بهینه و بهره برداری از منابع موجود مشخص شود اهدافی که به طور کلی مد نظر هستند، عبارتند از: 1- بکار گیری حداکثر منابع و استفاده بهینه از ظرفیتهای تولیدی به طوری که حداکثر بازده حاصل شود.
2- رسیدن به رفاه اجتماعی و اقتصادی بدون تخریب محیط طبیعی و آرام روستا.
3- بررسی مسائل و مشکلات تولید و عرضه محصولات کشاورزی و دامداری.
4- عرضه نمودن رهنمودها یی جهت دستگاههای اجرائی که در ارتباط با توسعه مناطق روستایی هستند.
5- پیشنهاد استفاده از بذرهای اصلاح شده به منظور بهره برداری بیشتر در واحد سطح.
6- بررسی امکان ایجاد یک بازار هفتگی برای عرضه مستقیم محصولات کشاورزی با قیمت مناسب.
7- ارائه راه حلهایی به منظور جلو گیری از مهاجرت بی رویه روستاییان و یا حداقل کاهش روندآن.
8- معرفی نمودن جاذبه های سیاحتی، توریستی دهستان با توجه به وجود دریاچه زریبار و منابع طبیعی گسترده و غنی مانند رودخانه ها، جنگل، مراتع و… .
9- توسعه مکانیزاسیون و به کار گیری روشها ی نوین درامور کشاورزی منطقه.
10- معرفی تنگناها و محدود یتهای محیطی، اجتماعی و اقتصادی در امر توسعه اقتصاد روستایی.
5-1- مراحل تحقیق در انجام تحقیق حاضر مفاهیم توسعه و توسعه روستایی و توسعه اقتصادی روستایی به تفصیل مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته، سپس شاخص های توسعه روستایی در رابطه با دهستان زریبار مطالعه شده است.
1-ابتدا به مطالعه مبانی، نظری و بررسی شاخص ها ی توسعه روستایی، اقدام به جمع آوری اطلاعات شده است.
در این مطالعه علاوه بر مطالعه کتابخانه ای، از تمامی روستاهای دهستان بازدید به عمل آمده است و ویژگیهای طبیعی و انسانی دهستان و نحوه توزیع خدمات روستایی مورد بررسی قرارگرفته است.
2-دراین مرحله اطلاعات گرد آوری شده از طرق فوق الذکر، دسته بندی گردیده است و هرکدام درجای خود تحلیل و تبین گردیده است.
3- دراین مرحله اطلاعاتی گردآوری شده تجزیه و تحلیل گردیده است ونتایج حاصله درقالب نقشه، نمو دار و تحلیل ارائه گردیده است.
6-1- مسائل و مشکلات تحقیق تحقیق حاضر همچون سایر پژوهشهای دانشگاهی با مسائل و مشکلات زیادی همراه بوده است.
یکی از مشکلات اساسی، عدم دسترسی به آمار و اطلاعات موثق بود.
متاسفانه برای بدست آوردن چنین آمارهایی محققین با موانع زیادی روبرو هستند طبیعتاً گرفتن نتایج درست و ارائه تحلیهای دقیق نیازمند استفاده از آمار و اطلاعات دقیق است.
بدست آوردن آمار و اطلاعات اغلب بسیار وقت گیر بوده و در بسیاری از مواقع با موفقیت همراه نیست بنابراین در این میان علاوه برصرف هزینه، بیشتر وقت محققین به هدر می رود.
رساله حاضر نیز از این قاعده مستثنی نبوده ودر بسیار ی موارد کوشش برای بدست آوردن آمار و اطلاعات با موافقیت همراه نبوده است اما با این حال و با وجود تمام این کاستی ها سعی شده است که تحلیلی درست و نزدیک به واقعیت در مورد شرایط طبیعی و انسانی دهستان زریبار صورت گیرد، تا با تکیه بر این تحلیلها گامی و لو اندک در جهت توسعه اقتصادی این دهستان برداشته شود.
1-2- مفهوم توسعه شناخت بهتر هر پدیده نیاز به تعریف جامع و کاملی از آن پدیده دارد.
واضح است که هرچه این تعریف جامع و کاملتر باشد شناخت آن پدیده آسانتر و دقیقتر خواهد بود.
توسعه در فرهنگ دهخدا به معنی فراخی و وسعت آمده است که بصورت توسعه دادن نوسعه پیدا کردن و توسعه یافتن استعمال می شود.
توسعه ترجمه کلمه دیولوپمنت[1] است که در فرهنگ آریانپور معانی مختلفی از آن شده است.
ترقی، نمو، مرحله تکمیلی، کمال، پیشرفتگی، بروز و آشکار سازی (آریانپور،1370، ص 588).
توسعه، اساساً یک عملکرد انسانی است که در آن همه مردم جامعه به طور کامل بسیج می شوند دور باطل فقر و مرض شکسته می شود، کیفیت زندگی همه مردم در همه نواحی جغرافیایی بهبود می یابد.
در همان حال : مفهوم تازه ای از روابط کشور با سایر کشورها در سطوح بین الملی مطرح می گردد( رضوانی، 1374، ص 24).
پروکفیلد در تعریف توسعه می گوید : فرایند عامی که در این زمینه وجود دارد اینست که «توسعه » را بر حسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر تقلیل فقر و بیکاری و کاهش نابرابری تعریف کنیم ( ازکیا، 1374، ص 18).
دکتر حسین آسایش عقیده دارند توسعه یعنی: «ارتقاء ظرفیتهای اجتماعی در جهت رفع نیازهای محسوس جامعه، افزایش بهره برداری از امکانات و قابلیتهای اجتماعی در جهت رشد و تعالی جامعه» (آسایش،1374، ص 9).
میسرا با مفهومی جامع توسعه را چنین تعریف می کند « توسعه به عنوان یک مفهوم متعالی دستاورد بشری و پدیده های چند رشته ای است و فی نفسه یک مسلک ( ایدئولوژی) به حساب می آید، توسعه چون دستاورد بشری است در محتوا و نمود دارای مختصات فرهنگی است و بر تحول ارگانیک دلالت دارد و هدف از توسعه دستیابی فزاینده انسان به ارزش است و بر معنای زیر تاکید دارد، اولاً، توسعه یک فرایند است نه وضع ایستا، ثانیاً این فرایند در نهایت به ارزشها مربوط می شود و هدف از توسعه «ایجاد زندگی پر ثمر» است.
تغییرات مثبت که موجب بهبود وضع زندگی مردم گردد توسعه نامیده می شود.
لیکن توسعه به معنی کوشش آگاهانه، نهادی شده و مبتنی بر برنامه ریزی برای ترقی اجتماعی و اقتصادی جامعه پدیده منحصر به فرد قرن بیستم است که از سال 1917 در شوروی آغاز گردید( همان ص 16)0 همچنین،مایکل تودارو[2] معتقد است که توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، نابرابری و ریشه کن کردن فقر مطلق است (از کیاء 1369، ص8).
پیتر دو نالدسن[3] در تعریف توسعه می گوید : توسعه به وجود آوردن تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، گرایشها و نهادها برای تحقق کامل هدفهای جامعه است و در این استحاله مهم اگر توده مردم درگیر باشد ممکن است میوه رشد فوراً نصیب آنها نشود، زیرا که فرایند توسعه اغلب فرایند رنج آور و دشورای است، تا همه مردم با آگاهی همگانی از تغییرات و نیاز مطابقت با آن در امر توسعه مشارکت اصیل نداشته باشند ادامه توسعه ممکن نخواهد بود ( دینی، 1370، ص 85 ).
2-2- مفهوم توسعه از دیدگاه جغرافیا شاید تنها شاخه ای از علوم که می تواند در مفهوم توسعه با توجه به رابطه انسان و طبیعت داوری کند دانش جغرافیا باشد چرا که در جغرافیا، هم محیطهای طبیعی مطالعه می شوند و هم عکس العملهای محیط اجتماعی بررسی می گردد.
از این رواغلب جغرافیدانان در شناخت میزان توسعه نواحی از معیارهای جغرافیائی مدد می گیرند.
زیرا به کارگیری معیار های جغرافیائی، مارا از اثرات زیانبار تکنولوژی ناسازگار در محیط زیست آگاه می سازد و هم از اتلاف منابع طبیعی و انسانی محیط زندگی جلو گیری می کند.
سؤال مهمی که دراین زمینه طرح می شود این است که «توسعه » در یک کشور یا یک منطقه چگونه توزیع می شود و چه عواملی در توزیع منطقه ای توسعه مؤثر است و بالاخره توسعه با جغرافیا چه رابطه ای دارد ؟
واقعیات عینی نشان می دهد که توسعه اقتصادی چه در شهر و چه در روستا به طور متعادل انجام نمی شود و همین عدم تعادل صرفنظر از بسیاری عوامل دیگر با وضعیت جغرافیائی منطقه رابطه ای تنگاتنگ دارد.بدین ترتیب برای نیل به رشد و توسعه باید خصوصیات محیط فیزیکی، منابع طبیعی، شرایط اکولوژیکی و بالاخره فرهنگ و فضای اجتماعی در نظر گرفته شود (رضوانی، 1374 ص19).
توسعه بدون در نظر گرفتن خصوصیات منطقه جغرافیایی « فضا و مکان» نه تنها اثرات ناپایدار و کوتاه مدت خواهد داشت، بلکه عوارض اکولوژیک و فرهنگی مخرب و پرهزینه ای نیز در پی خواهد داشت، به علاوه احتمالاً این روش توسعه باعث از هم پاشیدگی بافت اقتصاد صنعتی شده و در حقیقت چیزی هم جایگزین آن نمی شود (آسایش، 1374، ص 20).
3-2- تعاریف روستا لایحه قانون تشکیل انجمن های روستا و اصلاح اموراجتماعی وعمران مصوبه 9/6/1342 ده را چنین تعریف کرده است: «عبارت است از مرکز جمعیت و محل سکونت حداقل 250 نفر یا 50 خانوار که درآمد اکثر افرادآن از طریق کشاورزی حاصل شود» (وثوقی، 1369، ص 112).
در فرهنگهای فارسی روستا را ده و قریه ذکر کرده اند.
در زبان پهلوی به روستا روستاک می گفتند و رزداق و رسداق و رستاک ناحیه ای است در خارج شهر، مشتمل بر چند ده و مزرعه که در آن تولید روستایی حاکم است، در واقع روستا به زبان پهلوی معنی وسیعتر از ده را داشته است ( فشارکی، 1373، ص 19).
روستا کوچکترین واحد مبداء تقسیمات کشوری است و مکانی است که اکثرافراد آن به فعالیت های کشاورزی می پردازند و طبق تقسیمات جدید کشوری در سال 1362، روستا به جایی گفته می شود که جمعیت آن از ده هزار نفر کمتر و فاقد شهرداری باشد.
روستا کوچکترین واحد مبداء تقسیمات کشوری است و مکانی است که اکثرافراد آن به فعالیتهای کشاورزی می پردازند و طبق تقسیمات جدید کشوری در سال 1362، روستا به جایی گفته می شود که جمعیت آن از ده هزار نفر کمتر و فاقد شهرداری باشد.
لمتون مؤلف کتاب « مالک زارع در ایران » روستا رایک واحد تشکیلاتی می داند که اساس حیات اجتماعی ایران را تشکیل می داده است و جایی بوده است که درآن دسته هایی از مردم خود را برای همکاری اقتصادی و سیاسی متشکل می کرده اند و اهمیت روستا به اعتبار اینکه یک واحد تشکیلاتی است در سراسر قرون وسطی واز آن پس تا امروز برقرار بوده است.
در تعریفی دیگر از روستا آمده است، روستا عبارتند از یک مرکز جمعیت و محل سکونت و کار تعدادی خانوار که در اراضی آن به عملیات کشاورزی اشتغال داشته و درآمد اکثریت آن از طریق کشاورزی حاصل گردد و عرفاً در محل ده یا روستا شناخته شود (رضوانی، 1374، ص 17).
دکتر کاظم ودیعی در تعریف روستا می گوید : « ده یا روستا صورتی است از استقرار انسان بر سطح زمین که قادر است تمام مایحتاج سال خود را از درون خود تهیه نماید.» در تعریفی دیگر از روستا گفته شده است که یک روستا یک واحد طبیعی است و وحدت آن را آب وخاک قلمرو آن تعیین می کند.
این قلمرو، گاه ممکن است بخشی از یک واحد طبیعی باشد که در آن صورت باید دخالتهای اداری یا سیاسی و یا عوامل اقتصادی جامعه را درنظر داشت.
روستا یک واحد انسانی نیز هست و وحدت انسانی آن را جمعیت روستا با فرهنگ ویژه آن تشکیل می دهد و درعین حال یک واحد سیاسی و اداری نیز هست، چون واحد تقسیمات سیاسی در یک کشور است.
در ایران نیز روستا کوچکترین واحدسیاسی در تقسیمات کشوری است، روستا از نظر اقتصادی نیز دارای وحدت است، چون یک واحد تولیدی است و حدو مرز آن را مالکیت اراضی هر روستا تعیین می نماید، این تولیدی عرفاً ممکن است کشاورزی، صنعتی، ویا خدماتی باشد (بخشنده، 1366، ص 41).
4-2- تاریخچه توسعه روستایی زمینه پیدایش آنچه را امروز توسعه جامعه روستائی نامیده می شود می توان در اواخر دهه 40 یعنی زمانی که دولت هند اردوگاههایی برای پناهندگان پاکستان غربی در سال 1947 برپا می کرد جستجو کرد.
بزرگترین اردوگاه در کروک شترا بود که در آن، دولت برنامه های یکپارچه ای شامل زراعت و حرفه هایی مانند : بافندگی، خیاطی، صابون پزی، رنگرزی، چیت سازی تنظیم و به اجرا گذاشت ( گروه مؤلفان، 1371، ص 407)0 دیدگاههای توسعه روستائی در ایران ترکیبی از دو دیدگاه « بهبود و اصلاح» و «دگرگونی» است.
از انقلاب مشروطه تا برنامه سوم ( 1341) دیدگاه حاکم بر توسعه روستایی، بهبود و اصلاح، بود اما در برنامه به علل مختلف از جمله رخدادهای جهانی و داخلی از این تاریخ به بعد دیدگاه دگرگون سازی از نوع معتدل حاکم شد.
توسعه روستایی بعد از انقلاب، با توجه به تجربیات حاصل از برنامه ریزیهای قبل از انقلاب و پیامدهای حاصل از اجرای آنها فصل مشخصی را به خود اختصاص داد.
هدفها و سیاستگذاریهای آن عمدتاً در قالب هدفهای ملی، آسایش سرزمین و بخش کشاورزی مورد نظر واقع شده و البته با کاستی هایی روبرو شد.
بطور کلی در گذشته تاریخی توسعه روستائی ایران می توان گفت، چون قوانین و برنامه ها در راستای راهبردی و صنعتی شدن شتابان الگوی رشد تدوین و تنظیم شده و به تبع این استراتژی، توسعه روستایی شکل گرفته بود هر چند تحولی در ساخت اجتماعی و اقتصادی روستاها بوجود آورد و تغییرات کمی و کیفی ایجاد کرد، اما تاثیرات منفی عمیقی در جامعه روستایی به جای گذاشت ودر نهایت توسعه نیافتگی را در روستاها با توجه به تحول زمان شدت بخشید (افتخاری، 1373، ص 59).
دکتر حسین آسایش معتقدند : اولین گام در ایران برای توسعه و عمران روستایی با تهیه قانون « عمران دهات» در سال 1316 بر داشته شد این قانون در شکل اولیه خود تاکید بر افزایش محصولات کشاورزی داشته و مالکان راملزم به رسیدگی به وضع زمینها و رعایا می کرد، در طول این مدت که مسئله توسعه روستایی مورد توجه بوده است به مقتضیات زمانی و مکانی و اهداف این قبیل برنامه ها تعاریف مختلفی از آن به عمل آمده است.
5-2- ماهیت توسعه روستایی مطابق تعریف بانک جهانی در سال 1975: توسعه روستایی راهبردی است که به منظور بهبود زندگی اقتصادی و اجتماعی گروهی از مردم – روستاییان تهیدست – طرح ریزی شده است، این راهبرد عبارت از افزایش منافع توسعه در میان فقیرترین مردمی است که در نواحی روستایی به دنبال معاش اند (رستمی،1373، ص 57).
« توسعه روستایی دیگر نمی تواند یک حرکت ناقص و مبهم باشد، بلکه باید تلاشی کلی و همه جانبه و فراگیر، مداوم و برانگیزنده فعالیت ملی، منطبق با حجم و عمق خود مشکل باشد.
توسعه روستایی دیگر بیش از این نمی تواند به عنوان تلاشی منفرد که در بـــعضی جوامع عقب افتاده روستائی آن هم به دلایل ملی انجـــام می گیرد، تلقی شود» (فرید، 1374،ص73).
نکته اساسی که باید در اینجا برآن تاکید شود آن است که توسعه روندی همواره یک جهتی و بدون مسئله نیست.
بلکه به گفته « ژوزف شومپیتر» توسعـه مقوله ای نامتعادل، منقطع و ناموزون است.
توسعه فرایند دیالکتیکی است که در آن هــر تغییری در اقتصـــاد مسائل و تعدیلهایی در پی دارد (آسایش، 1374،ص 18).
توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرزتلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقرمطلق است.
توسعه در اصل باید نشان دهدکه مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواسته های افراد و گروههای اجتماعی درداخل نظام از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده وبه سوی وضع یاحالتی از زندگی که ازنظر مادی و معنوی بهتراست سوق می یابد.
6-2- برنامه ریزی برای توسعه روستایی برنامه ریزی روستایی را مجموعه ای از سیاستها و خط مشی های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی را شامل می شود که در واقع تمامی وجوه توسعه روستایی را دردراز مدت در برمی گیرد.
چنین راهبردهایی در شرایط توسعه روستــــایی و اقلیم متنوع آن، مستلزم جامع به امر توسعه است.
برنامه ریزی روستایی زیــر مجموعه برنامه ریــــزی ملی است و به لحاظ زمانی در مقایسه با برنامه ریزیهای نــاحیه ای و شهــری با تاخیر زمانی بیشتـــری مـــــورد توجه واقـــع شده است ( مهدوی،1372، ص 48 ).
به عقیده دکتر اسماعیل شیعه « برنامه ریزی روستایی به مسائل و مشکلات روستاها پرداخته ومسائلی از قبیل تولید و عرضه محصولات کشاورزی و دسترسی روستاها به سرویسهای اجتماعی، مدرسه، حمام، خانه بهداشت و...) را مورد بررسی قرار می دهد (شیعه،1371، ص 26 ).
به طور کلی در مورد برنامه ریزی روستائی می توان چنین بیان نمود که برنامه ریزی روستائی مراحل تشخیص و تعیین عوامل پیچیده طبیعی و انسانی روستا است که آن عوامل در ایجاد و یا توسعه عوامل دیگر در آن روستا مؤ ثر هستند.
به وسیله برنامه ریزی روستایی می توان تعیین و پیش بینی نمودکه باید چه میزان تغییر در یک عامل طبیعی و یا انسانی در یک روستا به وجود آید تا یک اجتماع روستایی ضمن رسیدن به رفاه اجتماعی و اقتصادی بدون تخریب محیط طبیعی، محیط آرام و مساعد برای زندگی داشته باشد.
بنابراین در برنامه ریزیهای روستایی دو دیدگاه مشخص مورد عنایت است.
- رفاه ساکنان روستا.
- حفظ محیط طبیعی روستا و جلوگیری از تخریب و آلودگیهای آن.
(آسایش،1374، ص 47) برنامه ریزی منطقه ای در کشور های در حال توسعه، پیوند بسیار نزدیکی با توسعه روستایی دارد.
با وجود رشد سریع شهر نشینی، هنوز هم انبوه جمعیت شیوه زندگی روستایی دارند و زندگی خود را از طریق کشاورزی می گزرانند.
به بیان مطلق تعداد مردم متکی به کشاورزی روبه رشد است (گروه مؤلفان، 1374، ص 62).
برنامه ریزی جامع اگرچه هدف بسیاری ازکشورهای فقیراست، ولی بعضی اوقات ضروری است که این چنین برنامه ای را برپایه تحلیل جزیی و بخشی باشد.
در کشورهای خیلی فقیر که دارای آمار و اطلاعات محدود وحداقل تنوع صنعتی هستند، برنامه بخشی را نیز میتوان اجرا کرد.
7-2-اهداف توسعه روستائی اهداف توسعه روستایی نمی تواند جدااز اهداف کلی توسعه باشد، در نتیجه همان ارزشها و واقعیات در آنها نهفته است.
« روزگاری که افزایش تولید و بهبود درآمد ملی به منزله تنها معیارهای موفقیت محسوب می شوند سپری شده اند» ( پیام یونسکو، 1364، ص 11).
از اهداف توسعه روستایی فایق آمدن بر مشکلات روستائیان و بهبود شرایط زندگی در مناطق روستایی است و ارتقاء آن تاحدی است که جذابیت کافی برای قبول آن به عنوان محلی برای کارو زندگی را بدست آورد.
توسعه روستایی به توسعه ملی کمک خواهد کرد چون هدف توسعه ملی ارتقاء رفاه و سطح زندگی کلیه مردم است ( آرپی، میسرا 1366، ص 78).
توسعه ای که در مناطق روستایی به دنبال آن هستیم باید دارای خصوصیات زیر باشد: - توسعه باید تغییری درجهت بهبود شرایط برای اکثریت مردم باشد.
- توسعه باید موجب مشارکت و تقویت اعتماد به نفس شود.
- توسعه نباید باعث تخریب محیط زیست طبیعی گردد.( هیران دی و دیاس.
1368، ص 66) - توسعه موجب انتقال منابع عمومــی به مناطــــق روستـــایی (عدم تبعیض مکانی) شود (افتخاری، 1377، ص 43 ).
- توسعه باید بهبود طولانی و مستمر را به ارمغان آورد.
- توسعه باید مردم را نسبت به تامین حداقل نیازهای زندگیشان مطمئن سازد.
- توسعه باید تامین امنیت غذائی، بهبود بهره وری درآمد، کاهش فقر و رفع سوء تغذیه، توسعه فرصت های شغلی، افزایش تولیدات کشاورزی و مواد غذائی، حفظ توان محیط طبیعی و زیستی را به ارمغان آورد (همان، 1377ص 46).
با توجه به تعریف توسعه و اهداف آن، می توان هدف کلی توسعه روستایی را رسانیدن روستایی به موقعیت و مقام والای انسانیت دانست و به بیان مشخص تر با توجه به ویژگیهای جامعه روستایی و تفاوتهایی که بین شهر و روستا وجود دارد عبارت است از « ایجاد برابری و تعادل نسبی بین این دو جامعه از لحاظ وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، از طریق تهیه و اجرای برنامه ها و طرحهایی به منظور افزایش درآمد، از بین بردن فقر و تامین نیازهای اجتماعی، رفاهی و فرهنگی روستائیان» البته تحقق این اهداف و اولویت آنها در روستاهای مختلف نسبت به وضعیت اجتماعی – اقتصادی آنان تا حدودی متفاوت خواهد بود.
بنابراین با توجه به آنچه که اشاره شد، توسعه روستایی، صرفاً به معنی معکوس کردن روند توسعه شهری به روستاها نیست، تحول مطلوب جامعه شهری مستلزم تغییر ساخت قدرت سیاسی و اقتصادی هم در سطح ملی و هم در سطح محلی است بدیهی است ماهیت این تغییرات مطابق با تاریخ ارزشها و سنن ملی متفاوت است.
همچنین سرعت این تحول به مقاومتی که در برابر آن انجام می گیرد و نیز میزان درک راهبران ملی نسبت به تغییر ناپذیری سرنوشت ملی بدون انجام اصلاحات ساختگی بستگی دارد» (مخبر، 1365، ص 32).
8-2-توسعه پایدار آنچه امروز برای جهان معاصر مطرح است، دیگر مقوله توسعه یا توسعه اقتصادی نیست بلکه توسعه پایدار است.
باتوجه به اینکه توسعـــه پایدار رابطه تنگا تنگی با کشاورزی و روستا دارد، بی مناسب نیست در اینجا اشاره ای به این پدیده جدید بشود.
زیرا زمینه ساز اصلی مطرح شدن توسعه و توسعه پایدار، مدیریت نادرست و بهره برداری بی رویه و نامناسب از منابع بوده است.
این تعریف جامع ترین و قابل قبولترین تعریف توسعه پایدار است که در برگیرنده کلیه ابعاد توسعه پایدار می باشد : « توسعه پایدار به معنای مدیریت و حفاظت منابع طبیعی و پایه و جهت دادن به تحولات تکنولوژی و نهادی است.
به ترتیبی که نیازهای انسان و نسلهای کنونی و آینده بشریت بـه صورت مستمر و پایدار تأمین شود.
در توسعه پایدار « کشاورزی » شیلات و آبزی پروری منابع خاک و آب و منابع ژنتیکی،گیاهی و حیوانی حفظ شــــده و محیط زیست تخـــریب نمی شود از نظر فنی متناسب، از نظر اقتصادی قابل قبول و پابرجا و ازنظر اجتمـــــاعی قابل پذیرش است ( آسایش، 1374 ص 19 ).
توسعه پایدار به معنی آن است که ما اخلاقاً موظفیم در حق نسل بعدی دست کم به همان خوبی عمل کنیم که نسل قبل از ما، در حق ما عمل کردند.
این نوع توسعه این معنی را تداعی می کند که سطح کنونی مصرف را نمی توان برای مدتی طولانی با بالا آوردن قرضی که بــاید دیگران ادا کنند، حفظ کرد.
این توسعه همچنین به معنای آن است که برای اجتناب از پدید آوردن بدهی اجتماعی برای نسلهای آینده باید درآموزش وپرورش و سلامت جمعیت کنونی سرمایه گذاری کافی به عمل آید و بالاخره توسعه انسانی پایدار به معنای آن است که منابع باید به شیوه هایی مورد استفاده قرارگیرد که با بهره گیری قبل از اندازه ظرفیت کششی و تولیدی زمین، بدهی های زیست محیطی برای نسلهای آینده به بار نیاید (معمارزاده 1994، ص26).
توسعه انسانی پایدار با مدل هایی از تولید و مصرف مادی سروکار دارد که قابل تکرار و مطلوب هستند.
دراین مدل ها، منابع طبیعی به عنوان کالایی رایگان که کشوری، نسلی یا فردی بنا به میل خود آن را تاراج کند، تلقی نمی شود.
برعکس، این منابع قیمتی دارند که کمیابی نسبی کنونی و آتی آن را منعکس می سازد.
از این روی، از این مدل ها، منابع محیطی پایان پذیر با هر دارایی کمیاب دیگری یکسان است و بهره برداری از آنها باید تابع سیاست های معقولی از بابت مدیریت دارایی ها باشد ( همان صص 26و27).
9-2- توسعه اقتصادی توسعه اقتصادی از مفاهیمی است که اغلب با مفهوم رشد اقتصادی یکی شمرده می شود، در حالیکه بین این دو مفهوم تفاوتهای قابل ملاحضه ای وجود دارد.
رشد اقتصادی یک کشور عبارت است از افزایش تولید ملی واقعی سرانه آن کشور در دوره بلند مدت، اما توسعه اقتصادی که دارای ابعاد کیفی می باشد، فرایندی است که درآن یک سری تحولات و تغییرات بنیادی در ساختار های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی جامعه بوقوع می پیوندد.
به این ترتیب می توان انتظار داشت که همراه با توسعه اقتصادی حتماً رشد اقتصادی، اگر چه با تأخیر زمانی حاصل شود.
اما رشد اقتصــادی ممکن است توسعه به بار نیاورد (گروه مولفان، 1374ص 2).
از نظر پیتر دورنر توسعه اقتصادی عبارت است از بسط امکانات و پرورش قابلیت بشری که برای جلوگیری از فقر ضروری می باشد (دورنر، پیتر، 1356، ص 30).
توسعه اقتصادی چیزی معادل با« کل توسعه یک جامعه نیست » بلکه تنها یک بخش یا یک بعد از کل توسعه یک جامعه را، توسعه اقتصادی تشکیل می دهد (جیروند، 1375، ص 81).
پروفسور جرالد می یر می نویسد : «توسعه اقتصادی عبارت است از فرایندی که به موجب آن، درآمد واقعی سرانه در یک کشور و در دورانی طویل المدت افزایش مییابد.» در تعریف می یر چند نکته نهفته است که خود او به شرح این نکات می پردازد.
او معتقد است که توسعه اقتصادی یک فرایند یا جریان می باشد.
زیرا عمل نیروهای معینی را در یک حلقه علت و معلولی و به هم پیــوسته و در طول زمان در برمی گیرد.
می یر عقیده دارد که تاکیدش بر طولانی مدت از آن جهت است که، آنچه از نظر توسعه اهمیت دارد افزایش دائمی درآمد واقعی است و نه صرفاً افزایش آن در کوتاه مدت، نظیر آنچه در یک دوره تجاری رخ می دهد.
سرانجام پروفسور می یر نتیجه می گیرد که: توسعه اقتصادی هدف نیست بلکه وسیله است، وسیله ای جهت فایق آمدن برفقر مزمن، امید بستن به امکان بهبود شرایط اجتماعی (همان، ص 83).
و هرکشـوری در راه توسعــه تلاش می کند، زیرا توسعه هدفی است که اکثر مردم آن را ضروری می دانند.
درحالی که پیشرفت اقتصادی یکی از عوامل مهم توسعه است ولی تنها عامل نیست و دلیل آن این است که توسعه صرفاً پدیده ای اقتصادی نیست.
توسعه نهایتاً باید علاوه برجنبه مادی و پولی زندگی مردم سایر جنبه ها را نیز در بر بگیرد لذا باید عنوان جریانی چند بعدی که مستلزم تجدید سازمان و تجدید جهت گیری مجموعه نظام اقتصادی و اجتماعی کشور است مورد توجه قراگیرد.
توسعه، علاوه بر بهبود وضع درآمد ها و تولید، آشکارا متضمن تغییرات بنیادی در ساختهای نهادی، اجتماعی واداری و نیز طرز تلقی عامه و در بیشتر موارد حتی آداب و رسوم و اعتقادات است.
بالاخره، توسعه اگر چه معمولاً برحسب یک چارچوب ملی تعیین می شود، معذلک تحقق وسیع آن می تواند موجب اصلاحات اساسی در نظام اجتماعی و اقتصادی بین المللی شود ( تودارو 1378).
10-2- توسعه کشاورزی با توجه به جایگاه کشاورزی در اقتصاد ملی و سهم چشمگیری از درآمد ملی که بخش کشاورزی به خود اختصاص می دهد تقویت کشاورزی ضروری است.
اهمیت بخش کشاورزی تنها به خاطر تامین غذائی مردم نیست بلکه در تامین مواد اولیه بخش صنعت و تامین بازار مصرف محصولات فنی و در نتیجه ایجاد امکانات توسعه بخش صنعتی نیز سهم به سزایی دارد.
واضح است که هر پیشرفت و توسعه اقتصادی نیازمند بخش کشاورزی است.
توسعه کشاورزی و بالا رفتن سطح زندگی و معیشتی روستاییان موجب گسترش بازار محصولات صنعتی شده و توجه بیشتری بدین بخش را ممکن می سازد ( کامران، 1374، ص 90).