این تحقیق به منظور بررسی تأثیر مهد کودک در بالا بردن هوش عملی مقاطع اول و دوم و سوم ابتدایی که قبل از ورود به مدرسه دوره مهد کودک و پیش دبستانی را طی کرده اند انجام گرفته است .
برای نمونه برداری از بین دانش آموزان شهرستان ابهر ، ناحیه یک آموزش و پرورش این شهر تعداد 96 نفر در مقاطع تحصیلی اوّل ، دوّم ، سوّم به طور تصادفی خوشه ای گزینش شدند که از این تعداد نیمی پسر و نیمی دختر هستند .
فرضیه های اساسی این پژوهش عبارتند از :
رشد هوش عملی کودکان برخوردار از آموزش های مهد کودک بیش از رشد عملی کودکان محروم از آموزشهای مهد کودک است .
بین کودکان دختر و پسر برخوردار از آموزشهای مهد کودک بر رشد هوش عملی تفاوت معناداری وجود دارد .
نتایج بدست آمده از تحقیق حاکی از آن بود که تفاوت بین دو گروه معنادار نبود .نتایج حاصل از آزمونt محاسبه شده مربوط به نمره های حاصل ازمکعبهای کهس نشان داد که فرض ضر بدردو گروه از پسران و دختران تایید می شود و فرض خلاف رد می شود این بدان معنا است که رشد هوش عملی در دو گروه مهد رفته یا نرفته معنی دار نبود به عبارت دیگر فرضیه پژوهش مبنی بر تفاوت این گروه تاکید نمی شود.در کل یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزشهای مهد کودک بر رشد هوش عمل تاثیری ندارد و بین رشد هوش عمل کودکان مهد کودک رفته و نرفته تفاوت معنا داری وجود ندارد.
همه روزه در روزنامه ها آگهی تشکیل دوره هایی را می خوانیم که ادعا می شود گذراندن آنها موجب بالا رقتن نمره های داوطلب در آزمونهایی نظیر استعداد تحصیلی ، آزمون ورودی دوره های بعد از لیسانس و ...... می شود .
آماده سازی داوطلبان برای گذراندن اینگونه آزمونها به کسب و کار سوادآوری تبدیل شده است که نوعی از آن را می توان در مهد کودک مشاهده کرد . براساس تجربیات و بررسیهای روان شناختی و تربیتی ، سال های اولیه زندگی کودکان نقش اساسی در رشد و پرورش آنان ایفا می کند چرا که 80 درصد شخصیت کودک ظرف 6 سال اولیه حیات شکل می گیرد و بر این اساس آموزش و پرورش پیش دبستانی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود . و تلاش عمده دولت ها براین بوده است که هر روزه تعداد بیشتری از کودکان تحت پوشش آموزشهای این دوره قرار گرفته و با توجه به ویژگیها و نیازهای فردی از آموزشهای مناسب و سازنده برخوردار گردند . اینکه آماده سازی تا چه حد می تواند نمره های آزمونها را بهبود بخشید خود مسله بحث انگیزی است (مفیدی ، 1368) ؟
اگر بخواهیم در قرن 21 که قدرت کشورها در نیروی انسانی نهفته است به پیشرفت همه جانبه در زمینه های فردی ، اجتماعی ، اقتصادی ، صنعتی ، علمی و فرهنگی نایل شویم به شخصیت های رشد یافته انسان های متفکر و دست های ماهر و توانا نیازمندیم و چنین شخصیت هایی به جهت بالندگی همه جانبه باید تربیت شوند . (اشتری 1383) .
انسان از بدو تولد تا شش هفت سالگی حساس ترین و مهمترین مراحل رشد خود را طی می کند این سالها مرحله شکل گیری شخصیت است که با حساسیت زیاد کودک نسبت به پیرامون خود شخص می شود و زمان آموزش قبل از دبستان است نفوذ تأثیر این منطقه می تواند دائمی باشد . ثابت شده است کودکانی که مراکز پیش دبستانی را طی کرده اند آسان تر از کودکانی که از این امتیاز محروم بوده اند وارد دبستان و مرحله بعدی تحصیل می شوند بنابراین گذراندن دوره پیش دبستانی عامل مهمی در موفقیت تحصیلی به حساب می آید هرگاه مراکز پیش دبستانی نظیر مهد کودک ها یا کودکستانها دارای برنامه های با کیفیت بالا باشند کمی ضروری برای خانواده ها در دنیای امروزی به شمار می آید . (باز اللهی 1381) .
لذا کودکانی که از حدود سه تا شش سالگی به مراکزی می روند که در آنجا بازی تفریح و آزمایشات هوشی بر روی آنها انجام می شود ، با این فرض ها باید دارای معلومات و تواناییهای بیشتری باشند .
در این تحقیق ، بررسی تأثیر آموزشهای مهد کودک بر رشد کودکان به عنوان اصلی در پژوهش حاضر است .
بیان مسئله : (سوال پژوهشی)
متخصصان عقیده دارند که شخصیت هر انسان در شش سال اول زندگی شکل می گیرد و لذا سال های اولیه زندگی کودک از نظر تعلیم وتربیت بسیار پر اهمیت می باشد که کوتاهی در مورد آن زیان بار است . امروزه جهت رشد و بالندگی بهتر کودکان از مراکزی نظیر مهد کودک ها استفاده می شود که هدف از ایجاد این مراکز کمک به رشد جسمانی ، ذهنی ، عاطفی و اجتماعی کودکان و در نهایت کمک به شکوفایی استعدادها و علایق آنان می باشد . (پارسا و 1374) .
از طرفی آموزش و پرورش هم مانند بسیاری دیگر از امور زندگی پیوسته در حال تغییر و تحول است از این رو مسئولان تعلیم و تربیت یک جامعه بخصوص معلمان و مربیانی که با کودکان در ارتباط هستند باید به تحولات تعلیم و تربیت و روش های پیشرفته تر آگاهی یافته و روش کار خود را اصلاح و تغییر دهند . (برقک ، 1372) .
تنها با تشخیص مراکز توجه و کانون ررغبت کودک می توانیم مطلب مورد نیاز او را به وی بیاموزیم ، می توان فعالیت هایی که در برنامه روزانه ، هفتگی و ماهانه کلاس های آمادگی و یا ضمیمه مهد کودک ها پیش بینی شده است را نظیر فعالیت های زبان آموزی ، آموزش مفاهیم و علوم اجتماعی ، دینی و اخلاقی و هر نوع فعالیت را که در اطراف یک موضوع متمرکز شده را مرکز فعالیت کودکان قرار دهیم (برقک ، 1372) .
لذا با توجه به آنچه توصیف شده در این پژوهش سعی می شود بررسی شود که آیا بین کودکانی که از آموزش های مهد کودک برخوردار بوده اند با کودکانی که از این آموزشها برخوردار نبوده اند تفاوت معناداری در رشد هوش عملی وجود دارد ؟ .
آیا بین کودکان دختر و پسر برخوردار از آموزش های مهد کودک بر رشد هوش عملی تفاوت معناداری وجود دارد ؟ .
هدف پژوهش
هدف اصلی پژوهش پی بردن به تأثیرات آموزش های مهد کودک بررشدهوش عملی کوکان است .
در واقع در این پژوهش سعی می شود بررسی صورت گیرد در بین کودکانی که به مهد کودک رفته اند و آموزش دیده اند با کودکانی که سابقه رفتن به مراکزی مثل مهد کودک ها را ندارند و مشخص شود که بین این 2 گروه چه تفاوت هایی می تواند در خصوص رشد هوش عملی در آنان وجود داشته باشد ؟ آیا کودکان در این مراکز فقط به بازیهای ساده و حفظ شعر می پردازند یانه در کنار آن به کسب تجارت و هوش عملی مثل : بازی با خمیر و درست کردن اشیا و بازیهای ابتکاری و بازیهای خلاقیت را می آموزند ؟ آیا این آموزشها باعث بالا رفتن هوش عملی کودکان در آینده می شود ؟
اهمیت پژوهش
امروزه آموزش پیش از دبستان در کشورهای در کشورهای توسعه یافته در زمره بخش های اساسی آموزش عمومی به شمار می رود در این گونه کشورها از سالیان دور برای توسعه آموزش پیش دبستانی سرمایه گذاری شده است . تأثیر آموزش های کودک در سنین زیر شش سال برهمگان آشکار است و از زمانهای دور اندیشمندانی چون افلاطون ارسطو ، کمینوس ، شروع تعلیم وتربیت را از دامان مادر واوان کودکی پیشنهاد نموده اند . اندیشمندان حوزه تعلیم وتربیت دوره معاصر همچون فردبل ، ردسود پستالوزی و ... نیز بر این امر تأکید نموده و معتقدند سال های اول زندگی و تجربیات یافته های این دوره پایه و اساس یادگیری و موفقیت های آینده کودکان به شمار می رود .
تحقیقات انجام شده از تأثیر نگرش اولیا بر تعلیم وتربیت کودکان گواهی می دهند چنان که اولیا آگاه و علاقمند به رشد کودک در پرورش کودکان خود موفق تر بود . و کودکانی شاد ، سالم و پویا به جامعه تحویل داده اند . خانواده هایی که به سرنوشت کودک خود می اندیشند قطعاً با به کارگیری همه امکانات به منظور رسیدن به وضعیت مطلوب با تصویرهای ذهنی مثبت برای کودک خویش گام بر می دارند . این گونه اولیا با آگاهی ازاین که آموزش پیش از دبستان (دوره 3 تا 6 سال ، نقش بسزایی در رشد پرورش و خلاقیت و توانمندی ها و شخصیت کودک در فرهنگ پذیری و جامعه پذیری دارد در تلاش برای شناسایی مراکزی هستند که بدون هیچ گونه فشار روانی آنهارا با نقش های گوناگون افراد و تأثیر آن بر زندگی آشنا نمایند و با دقت و توجه به نیازهای کودکان زمینه کسب تجربیات کودک را فراهم آورند . ) (اشتری 1383) .
از طرفی هزینه کردن در این مقطع سنی با برنامه ها و آموزشهای صحیح برای کودکان سبب می شود بستر فرهنگی مناسبی برای تغییر بسیاری از عادات غلط باشد ، تأثیر آموزشهای مستقیم در این دوران چندین برابر آموزشهای غیر مستقیم نظیر رسانه های گروهی است و نیز از لحاظ حقوقی هم پرداختن به آموزش کودکان یعنی حمایت از حقوق شناخته شده آنان . (اللهیاری و همکاران 1380) .
اما اینکه مهد کودک (این آموزش ها) تا چه حد بر روی هوش عملی کودکان مؤثر است نیازمند بررسی و مطالعه بیشتر است ؟
«تاریخچه مهد های کودک»
روزگاری بشر ساده وآسان زندگی می کرد و چندان نیازی به آموزش های تخصصی نداشت . همه امور در جهت تأمین نیازهای اساسی بود و مشاغل نیز بر اساس طرح ریزی می شدند و از شکل بسیار ساده برخوردار بود ند . با افزایش جمعیت و بالا رفتن سطح آگاهی و اطلاعات انسان ها و نیز ارتباط جوامع مختلف با یکدیگر ، سطح توقع و نیازها و تنوع طلبی که بر خاسته از ذات انسان است روبه افزونی می نهاد . بتدریج سکان داران و عرصه زندگانی کسانی شدند که تخصص و خلاقیت خود را در همه امور به کار گرفتند و زندگی را از سادگی به شکل پیچیدگی در آوردند تا بااین تغییر نمود عینی توانایی های خود را بروز دهند . (اشتری ، 1382) .