پژوهشی که در مقابل شما میباشد با موضوع تأثیر تکنیک کلاژ به تصویرسازی کودکان کار شده است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کتابخانهای بوده است و مطالب در منابع مربوطه مورد مطالعه قرار گرفته است و بخشهای مفید و قابل استفاده به صورت فیش تهیه شده است و در پایان مطالب جمعآوری شده متناسب با هم و موضوع در کنار هم قرار گرفته و متن موجود را به وجود آورده است.
در ابتدای مجموعه به تعریف مصطلحات موجود در مسئله پرداخته شده و هر گونه ابهام موجود در مسئله توسط این عمل از بین رفته است. فصل دوم به تاریخچه اختصاص پیدا کرده است و چگونگی به وجود آوردن تکنیک کلاژ و این که این تکنیک از چه زمانی و توسط چه کسانی به وجود آمده است و در چه زمینههایی کاربرد داشته است و همچنین تاریخچهی کوتاهی از تصویر سازی درجهان و ایران گردآوری شده است. در فصل سوم به تصویر و اینکه تصویر چیست و چه کاربردی دارد، تصویرگر و بررسی نقش تصویرگر و میزان تأثیر او در تصویرسازی و در پایان فصل به تصویرسازی و چگونگی به وجود آوردن تصاویر مطابق با داستان و نقش آن پرداخته شده است. در فصل چهارم کودک و اولین تجربهی تصویری او یعنی نقاشیهایش و ارتباط وی با تصویرسازی مورد توجه قرار گرفته است و بحث در فصل پنجم با تکنیک کلاژ و کلاژ به طور جداگانه خاتمه پیدا میکند. در پایان مطلب به نتیجهگیری و جواب به مسئلهی مورد بحث یعنی تأثیر تکنیک کلاژ به تصویرسازی کودکان به پژوهش مورد نظر پایان میدهد.
در بخش دوم برای قابل فهم کردن موضوع به اجرای عملی و نشان دادن تکنیک کلاژ به طور ملموس و اهمیت تصویرسازی در فهم داستان به تصویرسازی یکی از داستانهای صمد برهنگی، نویسندهی معاصر به نام «ماهی سیاه کوچولو» استفاده شده است. که در ابتدای بخش داستان زندگی این نویسنده میباشد و پس از آن تصویرسازیها و داستان مربوط به آن.
امید است که پژوهش موردنظر در صعود به سوی پیشرفت مؤثر بوده باشد.
مقدمه
بشر از زمانیکه پا به عرصهی وجود گذاشته، از زمان غارنشینی تا به امروز سعی ر اختیار گرفتن تخیلات و تصورات ذهنی خویش داشته و از همان ابتدا دست به تصویرسازی زده است. انسانهای اولیه برای ارتباط با یکدیگر و ثبت برخی اسناد و داراییهای خداوندگار شهر به خط احتیاج داشتند، که این نیاز منجر به اختراع خط تصویری شد و انسانها برای ارتباط با یکدیگر از تصویر بهره میبردند و حتی اتفاقات روزمره را نیز بر روی دیواره غارها به تصویر میکشیدند. تا اینجا شواهد حاکی از آن است که تصویر بخش
مهمی از زندگی انسان بوده است.
تصویر، ما واقعیتی تازه است، نه تقلیدی ناب. تصویر جهانی موازی با جهان واقعی نمیآفریند و شفاف و معصوم نیست. لحظهای برگزیده از جهان است، محدودیت دارد (در قاب جای دارد، اما فراتر از آن نمیرود)[1] اهمیت تصویر را تا به امروز و در دهههای معاصر میتوان مشاهده نمود. امروزه اهمیت کاربرد تصویر بیشتر در هنرهای تجسمی نمایان است. هنر تجسمی، هنری است که پیام را از طریق تصویر به نمایش میگذارد و به نوعی قابل فهم برای اکثر افراد است. البته در برخی موارد این تصاویر خاصتر شده و مربوط به قشر خاصی در جامعه خواهد شد.
امروزه یکی از کاربردهای تصاویر استفاده از آن در کتابها در کنار متن میباشد. در کتابها با موضوعات مختلف از جمله: علمی، پزشکی، داستانی و ... تصاویر برای فهم بهتر مطلب استفاده میشود. این تصاویر توسط فردی به نام تصویرگر به وجود میآید که دارای تخصص در زمینهی تصویرسازی میباشد. تصویرسازی از هنرهای کاربردی میباشد و با نقاشی تفاوت دارد و یکی از آن تفاوتها در محدودیت زمانی است که تصویرساز دارد. موضوع بحث اختصاص به ارتباط تصویرسازی در داستانها و به ویژه داستانهای کودکان دارد. کودکان به دلیل علاقه به استفاده از کتاب و نداشتن قدرت خواندن از تصاویر کتابها استفاده میکنند، به طوریکه اگر از آنها خواسته شود داستانی را بازگو کنند با استفاده از تصاویر به این کار خواهند پرداخت و همچنین حافظهی تصویری آنها نیز تقویت پیدا خواهد کرد. تصاویر باید متناسب با سن کودک و شرایط ذهنی او باش تا او راحتتر و با علاقهی بیشتری با تصاویر ارتباط برقرار و به سمت آن برود. کودک تصاویر و فضاهای استفاده شده در داستان را با واقعیت و اطراف خود مقایسه میکند و در نتیجه تصاویر بهتر است به واقعیت نزدیکتر باشد که کودک علاقهی بیشتری به آنها نشان دهد و این رفتار کودک به دلیل این است که کودک تجربهی زیادی ندارد و به اندازهی محیطهای اطراف اوست و اطرافیان و تصویرگر به کودک باید کمک کنند و تجربههای او را به سطح بالاتر ارتقاء دهند. همچنین است در نقاشیهای کودک اگر دقت شود مشاهده خواهد شد که او بیشتر به سمت تصویرکردن و نقاشی اشیاء و فضای اطراف و آشنایان از جمله پدر، مادر و یا اشیاء در خانه کشیده میشود. تصویرها در شخصیت کودک نیز میتواند تأثیر به سزایی داشته باشد. این تأثیر هم میتواند مخرب باشد و هم مثبت و این موضوع بستگی زیادی به تصویرگر و شناخت او از کودکان میباشد. تکنیکها نیز در تصویرسازی اهمیت بسزایی دارد و تصویرگر یا اجراکار باید به این موضوع توجه کند. در تصویرسازی تکنیکهای زیادی قابل استفاده و موجود میباشد که یکی از آنها تکنیک کلاژ میباشد. کلاژ به معنای تکهچسبانی میباشد و با استفاده از هر شیای که در اطراف موجود است حتی اگر دور ریختن باشد این تکنیک را اجرا کرد. در اجرای این تکنیک آنچه اهمیت پیدا میکند چگونگی استفاده از اشیاء و متناسب بودن آن با موضوع دارد. در این پژوهش به تأثیر این تکنیک به تصویرسازی کودکان پرداخته شده است. تکنیک موضوعی است که امروزه با ورود کامپیوتر و اجراء با آن در زمان کمتر و با کیفیت بهتر کمتر مورد توجه قرار میگیرد و تأثیرات آنها نادیده انگاشته میشود. در این جا سعی بر آن بوده است که این موضوع از یاد رفته را دوباره به خاطرهها بازگرداند و تصویرگران را به سمت استفاده از تکنیکها رهنمون نماید.
[1] - از نشانههای تصویری تا متن- مؤلف: بابک احمدی- نشر مرکز- صفحهی 47.