تلاش جسمی بیش ازحد به تنهایی ، نه تنها شما را به آرزوهایتان نمی رساند ، بلکه باعث از بین رفتن انرژی و ایجاد بیماریهای روحی و جسمی نیز می گردد.
ثمره تمرکز فکر چیست ؟
افراد بنا به اهدافی که دارند و بر اساس مشاغل خود جوابهای گوناگونی به این سوال خواهد داد صرف نظر از اهداف اختصاصی افراد نتایج و فوائدعمومی و همگانی تمرکز فکر را می توان مورد اشاره قرار داد .اولین و مهمترین ثمره برخوردار بودن از تمرکز فکری کسب آرامش روحی و اعتماد به نفس است .
تمرکز خوب موجب یادگیری بهتر می شود و حافظه ای امین تر برای انسان به وجود می آورد تشتت فکری که در موقعیت های حساس موجب دستپاچگی و خرابکاری می شود و فرد را به ماشینی بدون کنترل تبدیل می کند با تمرینات تمرکز از بین می رود .
فرد به انتضام فکری می رسد و چیزی نمی تواند در او تولید اظطراب نماید .
زیرا فردی که دارای تمرکز فکر است به هر چیز همانقدر می اندیشد که ارزش آن را دارد و هیچ فکری نمی تواند سرکشی کند.
با بدست آوردن توانایی تمرکز قوی انسان قادر است علیرغم شدت برخی از حوادث یا رویدادها خود را از تاثیر و آلودگی آنها دور نگه دارد .
بعبارت ساده تر می تواند از تاثیرات منفی محیط بر حذر باشد و با عوامل مخرب هماهنگی نکند .فردی که دچار عدم تمرکز است مانند بازیچه منفعلی است که ساعتها اسیر یک فکر بی سرانجام می گردد و بلاخره به هیچ نتیجه ای هم نمی رسد و جزء خستگی روحی چیزی عایدش نمی گردد در صورتی که با تسلط بر جریان افکار می توان فعالانه ، افکار ناخواسته و تحمیلی را به کناری زد و ...
تمرکز فکر ، حافظه و یادگیری
هر انسانی ، با تجربه ، بر این مطلب ، آگاه می شود که بدون تمرکز فکر قادر نخواهد بود مطالب و مهارتهای جدید را یاد بگیرد یادگیری نتیجه استفاده از اندوخته های حافظه است حافظه چیزی را ظبط و اندوخته می کند که به آن سپرده شود و تمرکز و دقت به یک موضوع به معنی سپرده شدن آن موضوع به یک حافظه است .
پس آنچه که مطلب به حافظه سپرده نمی شود یادگیری صورت نخواهد گرفت .
تحقیقات روانشناسی یادگیری ثابت کرده است که انسان در یک زمان قادر است فقط مقدار محدودی از مطالب و اطلاعات را جذب و ذخیره کند یاد بگیرد ، تحلیل نماید و با اطلاعات قبلی تلفیق نماید .
پس انسان برای یاد گرفتن و به خاطر سپردن باید بر موضوع یادگیری چنان دقت و توجه نشان دهد که مطالب و مسائل فرعی نتوانند در یادگیری او اختلال ایجاد نمایند .
پس برای داشتن حافظه امین تر و قدرت یادگیری بهتر ، انسان باید بتواند علیرغم وجود عوامل دیگر آنها را نادیده انگاشته ، بر موضوع مورد نظر خود تمرکز نماید .
معجزه ای به نام ذهن
انسان بزرگترین شگفتی آفرینش است و ذهن او قدرتمندترین ابزار موجود در جهان هستی .
نیروی ذهن از تولد تا مرگ با شماست و این تنها قدرتی است که حتی لحظه ای از شما جدا نمی شود .
آثار عظیم و قابل تحسینی که در طی حیات بشر بوجود آمده است ، قطعا به دلیل استفاده از این نیروی عظیم درونی بوده است .
دانشمندان معتقدند که یک انسان در حالت عادی فقط از 010/ 0 نیروها و استعدادهای خود استفتده می کند .
وقتی که شما ، با بخش عظیم قدرت خود آشنا شوید و آن را به کار بگیرید ، به گروه انسان های بزرگ خواهید پیوست .
از کودکی به غلط به ما آموخته اند که برای رسیدن به آرزوهایمان فقط باید تلاش و تقلا کنیم .
ولی اگر فکر می کنید که کار و رنج زیاد به تنهایی باعث موفقیت می شود ، به بیراهه رفته اید ؛
چرا که قدرت اراده و تلاش جسمی در بالاترین حد خود فقط بخش اندکی از نیروهای شما را به کار می گیرد .
تقدیر و سرنوشت شما در اختیار خودتان است .
هدف من از نگارش این پایان نامه است که شما را با روشهای بسیار ساده اما پر قدرت موفقیت آشنا نمایم.
یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت پس از مطالعه این پایان نامه است که اکثر افراد عادت دارند پس از خواندن یک کتاب موافقت با نویسنده و هیجان زده شدن کتاب را به کناری گذاشتند و همان اعمال قبلی را طبق عادت انجام می دهند.
پس اگر می خواهید تغییر کنید ، باید مدتی را به کمک این پایان نامه به تغییر پندار، گفتار و کردارتان بپردازید تا در شما به صورت عادی درآید. به ارزش واقعی خود پی ببرید.
در آن یک فکر در شعاع و مرکز سایر افکار شخص قرار می گیرد .
فکری در مرکز افکار قرار گرفته و ایجاد تمرکز می نماید که بنا به موقعیت زمانی و مکانی ، اهمیت و ارزش برجسته ای برای فرد داشته است .
بنابر این کاری که نتیجه آن برای انسان مهم و ارزشمند باشد تمرکز فکر را بر می انگیزد .'' تمرکز غیر ارادی به دو صورت به وجود می آید.
انواع تمرکز تمرکز غیر ارادی زمانی شکل می گیردکه شما درونا و قلبا در کار و یا حال مسئله ای مشتاق هستید .
در این حالت شما بدون آنکه آگاهی آنچنانی از تمرکز قوای خود برای حل مسئله داشته باشید بوسیله تمایل و اشتیاق درونی ، بخش اعظم قوای خود را بر روی کار یا مسئله متمرکز می سازید .
صورت دیگر تمرکز غیر ارادی را می توان به هنگام هیجانات مشاهده نمود .
زمانیکه شما بطور ناگهانی از به گوش رسیدن صدائی دچار ترس می شوید ، صدا و منشا آن تمام افکار و اندیشه های شما را برای لحظه یا لحظاتی بطور کامل بر کنار زده و به مانند پرده ای بر روی تمامی افکار شما کشیده می شود .
در حالت هیجانی مانند خشم و ترس تمرکز بر روی یک فکر و انقطاع از سایر افکار بقدری شدید است که انسان به تمامی ابزار و بازیچه فکر هیجانی می شود ودر مقابل منشا آن عکس العمل نشان می دهد .
تمرکز فکر ارادی زمانی پیش می آید که شما در تلاش برای انجام کار یا حل مسئله ای با افکار مزاحم و اخلال گر مواجه می شوید و برای دست یافتن به موفقیت در انجام کار خود ، در صدد بر می آیند افکار مزاحم را با توسل به روش هائی به کناری زده و بر موضوع مورد نظرتان متمرکز می شوید تا بتوانید راه حل را بیابید.
دلایل عدم تمرکز
اکثر انسانها به دو دلیل عمده با عدم تمرکز فکری مواجه می شوند :
آنها خودرا به انجام کاری می بینند که تمایل درونی چندانی به انجام آن ندارند .
بنابراین قوای آنها به صورت اتوماتیک از مسئله پرت می افتد .
این بی علاقگی باعث چندگانگی در فکر و قوای فکر می شود .
قریب به اتفاق افرادی که از عدم تمرکز و تشتت فکری مزمن رنج می برند ، اشخاصی هستند که مدت ها با بی علاقگی کارهائی انجام داده و بعبارت بهتر خود را به انجام کاری دیده اند.
2- فشار روانی یا استرس ها از عوامل عمده تشتت فکری هستند .اکثریت انسانها زمانیکه با مسئله ای مواجه می شوند اگر معتقد باشند زمان کافی برای حل آن ندارند و یا توانائی حل مسائل و کسب توفیق را در خود نبینند دچار نگرانی و اضطراب می شوند و در این حال به جای اینکه مسئله ای که باید حل شود و در مرکز افعال قرار گرفته قوای فرد را به خود مشغول دارد ، نگرانی ، ترس از شکست و افکار منفی ، توان عمل ، ابتکار و خلاقیت را از شخص سلب می نماید و فرد بر ترس و احتمال شکست خود تمرکز می کند و با این تمرکز به طرف شکست کشیده می شود .
آنها خودرا به انجام کاری می بینند که تمایل درونی چندانی به انجام آن ندارند .
قریب به اتفاق افرادی که از عدم تمرکز و تشتت فکری مزمن رنج می برند ، اشخاصی هستند که مدت ها با بی علاقگی کارهائی انجام داده و بعبارت بهتر خود را به انجام کاری دیده اند.
2- فشار روانی یا استرس ها از عوامل عمده تشتت فکری هستند .اکثریت انسانها زمانیکه با مسئله ای مواجه می شوند اگر معتقد باشند زمان کافی برای حل آن ندارند و یا توانائی حل مسائل و کسب توفیق را در خود نبینند دچار نگرانی و اضطراب می شوند و در این حال به جای اینکه مسئله ای که باید حل شود و در مرکز افعال قرار گرفته قوای فرد را به خود مشغول دارد ، نگرانی ، ترس از شکست و افکار منفی ، توان عمل ، ابتکار و خلاقیت را از شخص سلب می نماید و فرد بر ترس و احتمال شکست خود تمرکز می کند و با این تمرکز به طرف شکست کشیده می شود .
برای این دو گروه از افراد ( افرادی که به کار خود علاقه ندارند و آنهایی که در مواجه با مسئله و کار دچار ترس و نگرانی می شوند ) یادگیری تمرکز ارادی و فنون و روشهای آن از ضروریات زندگی است و می تواند آن ها را از رنجی طاقت فرسا که همان اغتشاش و آشفتگی کاری است رهائی بخشد .
افرادی که از عدم تمرکز فکری شکوه می نمایند دچار افکار نابهنگام و ناخواسته می شوند در این افراد فکر و اندیشه ای که ذهن را اشغال می نماید ضمن آنکه با عمل و کاری که فرد مشغول آن است نامتناسب و ناهماهنگ است خیلی زود جای خود را به موضوع بی ربط دیگری می دهد و تسلسل افکار بی ربط به همین شکل ادامه می یابد و فرد در مقابل این جریانات منفعل و از کنترل افکاری که خود را تحمیل می نماید عاجز است .
بنابراین به جای اینکه افکار در خدمت انسان باشد انسان در خدمت افکار سرکش قرار می گیرد .
کدامیک از دو تمرکز برتر است شاید این سوال برای شما هم پیش بیاید که کدامیک از دو نوع تمرکز برای انسان کاراتر است .
تمرکزی که ارادی و آگاهانه باشد یا تمرکز غیر ارادی و ناآگاهانه ؟
و آیا کسی که تحت تاثیر تمرکز غیر ارادی به نحو خوبی عمل می نماید و افکارش منطبق و متناسب با اعمال و کارهای اوست نیازی به یادگیری فنون تمرکز ارادی و استفاده از آنها را دارد؟قبل از هر چیزلازم به یادآوری است که تمرکز به عنوان یک توانایی فردی و درونی دارای مقیاس و حد ثابتی برای اندازه گیری نیست و وجود چنین حدی به عنوان حد نهایی قابل تعیین و تصور نمی باشد .
بعنوان مثال اگر کسی دارای تمرکز و هماهنگی فکری مناسبی باشد و ظاهرا مشکلی به خاطر اغتشاش فکری نداشته باشد با توسل به تمرینات و فنون تقویت مرکز توانائیها و موفقیت های خود را افزایش خواهد داد .
از طرف دیگر بکارگیری فنون تقویت تمرکز به تمام اعمال و ابعاد زندگی فرد گسترده شد و تعمیم می یابد مطلبی که اهمیت یادگیری فنون تمرکز فکر و بکارگیری تمرکز ارادی و آگاهانه را مشخص می نماید دخالت آگاهی انسان است .
زمانیکه شما به صورت ارادی توانائی دست یابی به تمرکز فکر را داشته باشید قادر به تحمیل اراده خود خواهید بودید .
قبلا گفتیم که اعمال و رفتارهای عینی و ذهنی انسان را به دو دسته کلی می توان تقسیم نمود: رفتارهایی که انسان با کمال میل و رضایت در صدد انجام آنهاست این کارها برای فرد دارای نتایج لذتبخش هستند، چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی مانند احساس نیکوکار یا بزرگوار بودن .
فرد طبیعی و عادی در انجام این گونه کارها و حل مسائلی از این دست با هماهنگی فکری وارد عمل می شود.
دسته دوم رفتارهائی هستند که فرد خود را مجبور و ناچار به انجام آنها می بیند اما تمایل و کشش درونی برای انجام آنها ندارد هر چند بخوبی می داند که موفقیت در انجام کار به خیر و صلاح اوست مانند سنگ نوردی که هیچ کشش مطبوعی بطرف تمرین کردن ندارد اما معتقد است حتما باید در مسابقات نتیجه خوب بگیرد .
موفق به گذراندن امتحانات گردد .
درهر دو صورت ، هم زمانیکه فرد با اشتیاق عمل می کند و هم زمانیکه خود را ناچار به عمل می بیند نتایجی که عاید فرد می گردد تعیین کننده تمرکز و عدم فکری اوست .
بنابراین توانائی فکری فرد تحت تاثیر محیط و نتایج حاصل از اعمالش قرارمی گیرد .در تمرین سنگنوردان با استعداد که سنگنوردی را با بی میل و بی رغبت ، انجام می دهند تعیین جایزه از طرف مربیان ، تمرین کردن را برای ورزشکار از اهمیت بالایی برخوردار می سازد و این اهمیت خود به خود تمرکز فکری فرد را در امر یادگیری برای رسیدن به موفقیت افزایش می دهد .
می بینیم که در تمام انسانهای عادی و طبیعی ، نتیجه رفتار ، میزان تمرکز و هماهنگی فکری را که فرد به هنگام انجام رفتار مبذول می دارد تعیین می نماید .
به عبارت ساده تر نسبت مستقیمی بین اهمیت نتیجه عمل و میزان تفکر فکری فرد بر آن عمل وجود دارد .
منطق و استدلال به تنهائی عامل بی اثر است گرایش به لذت و گریز از رنج به قدری عمیق در انسان ریشه دوانیده که منطق و استدلالات منطقی و تصمیمات عقل در برابر آن توان مبارزه و ایستادگی نمی یابد .
بعنوان مثال فرد بالغ با وجودیکه معتقد است انسان باید با تسلط بر احساسات و تمایلات غریزی خود شایستگی اش را به اثبات برساند ، توان مقاومت را از دست می دهد و دست به کارهائی می زند که خود بر نادرستی و ناشایست بودن آنها معترف است .
زیرا نتیجه آنی لذت بخش بوده و چنان تمرکزی ایجاد کرده که منطق، عقل و استدلال فرد را به طور کلی کور کرده است .اگر شما فنون تمرکز و تسلط بر فکر را بدانید ، میتوانید صرف نظر از لذات آنی و نتایج گذرا کم اهمیت و تهییج کننده ، موضوع معقول خود را در مرکز افکار خود قرار داده مانع از تاثیر افکار مزاحم و نابهنگام شوید .
یادگیری فنون تمرکز شما را از چگونگی تاثیرات فکر آگاه می سازد .با این آگاهی شما می توانید افکار ناپسند را از مرکزیت ذهن خود دور کرده افکار و موضوعات مورد نظر خود را در شعاع و مرکز قرار دهید .
بدین جهت فنون تقویت تمرکز ابزار وصلاح تحمیل تصمیمات آنی و مهیج و نامعقول است .
توجه و تمرکز بین توجه وتمرکز تفاوت عمده ای وجود ندارد .
عده ای به عنوان عمده ترین تفاوت توجه دارد تاکید می نمایند به این معنی که به هنگام تمرکز بر یک شئ بقیه اشیاءاز حوزه ادراک و آگاهی وسیع و همه جانبه بکار می برند و معتقدند انسانی که توجه دارد دارای هوشیاری کامل و همه جانبه است .
این معنی و برداشت از توجه نمی تواند به معنای نفی تمرکز باشد زیرا همان طور که خواهیم دید تمرکز به هوشیاری همه جانبه و وسیع می انجامد .علاوه بر این تمرکز و توجه هر کدام جایگاه مناسب خود را دارند .
به عنوان مثال زمانیکه بحث از بینش نسبت به زندگی و یا جهان است می توان از اصطلاح توجه به معنای هشیاری گسترده و همه جانبه استفاده نمود.
با این توجیه که در صورت هوشیاری وسیع و همه جانبه انسان قادر به دیدن ابعاد بیشتری از زندگی است .
بدیهی است که در مورد ذکر شده ادراک و هشیاری همه جانبه بر تمرکز فکر بر روی یک بعد زندگی برتری دارد .
اما به هنگام انجام یک کار نسبتا پیچیده و حل یک مسئله ریاضی تمرکز فکر برای نیل به موفقیت امری ضروری است و نمی توان از توجه و هوشیاری همه جانبه سخن گفت .
زیرا در آنصورت فرد باید ضمن مشغول حل مسئله است به چیزهای دیگری هم آگاهی داشته باشد که بعید به نظر می رسد کسی بتواند در این وضعیت به حل مسائل پیچیده بپردازد.
از تمرینات تمرکز دو هدف عمده دنبال می شود به عبارت دیگر افرادی که به دنبال دستیابی به تمرکز فکر قوی و برتر هستند بر دو دسته هستند : 1- گروهی که درصدد دستیابی به توانائی تمرکز قوی برای موفقیت در کارها و فعالیت های روزانه خود هستند و می خواهند از توانائی فکری خود برای مبارزه با بیماریها و ضعف ها بهره گیرند .
2- افرادی که درصدد دستیابی به قدرت فکری و ذهنی فوق عادی هستند و قدم در راه یادگیری توانائی های فراحسی و پرورش نیروهای بالقوه ذهنی خود مانند ارتباطی ( تله پاتی ) روشنبینی و ...
هستند .
شخص هر هدفی از یادگیری فنون و روشهای تمرکز داشته باشد به مرور و با اقدام به تمرین متوجه خواهید گردید که اثرات تمرینات بر تمام زندگی و ابعاد وجود او ( حس و فراحس ) گسترش یافته و تاثیر گذارده است بعنوان مثال کسی که صرفا برای دستیابی به موفقیت در تحصیل ، فنون تمرکز را آموخته و بکار می بندد بعد از مدتی توانائی ها ذهنی نهفته خود را احساس خواهد نمود .
اثرات و نتایج تمرکز فکر آمادگی ذهنی : از نتایج تمرکز فکری این است که فرد به سرعت عمل فوق العاده ای دست یافته و در مقابل حوادث در زمان کم عکس العمل خوب و کارساز از خود نششان می دهد و بندرت ممکن است در مقابل حادثه و یا عملی از جانب دیگران احساس درماندگی و ناتوانی نماید .
حافظه قوی : فردی که دارای قدرت تمرکز فکر است دارای قدرت یادگیری و حافظه ای قوی است او با سرعت به حافظه می سپارد و در موقع لزوم اطلاعات و محفوظات متناسب با موقعیت را استخراج کرده بکار می بندد .
تمرکز قوی حافظه ای درخشان به فرد می دهد .
'' جیمز وینلند '' استاد روانشناسی دانشگاه نیویورک می گوید :'' اغلب وقتی که می گوئید چیزی را فراموش کرده اید ، درست تر آن است که بگوئید هرگز آن را بخاطر نسپرده اید ''.تمرکز به انسان این توانائی را می دهد که خوب به خاطر بسپارد و خوب و متناسب استخراج نماید.
عملی شدن اراده : تمرکز فکر سبب می شود فرد دارای افکار و مقاصد مشخصی باشد در یک لحظه خاص فرد هدفی خاص در ذهن خود دارد که قصد دارد به آن برسد و عرصه ذهن او انباشته از افکار و اهداف چندگانه نیست .
او روی هدف خود متمرکز است و به عوامل مخل میدان دخالت و ابراز وجود نمی دهد و بنا براین اراده و خواست خود را عملی می سازد .
قدرت محاسبه و استدلال قوی : از نتایج تمرکز ، توانائی استدلال قوی است .
او با بررسی دقیق و کامل تصمیم خود را اخذ می نماید بنابراین به ندرت افسوس می خورد و اظهار پشیمانی می کند .
تسلط براحساسات و هیجانات : شخصی که دارای تمرکز فکر قوی است استادی و چیره دستی خود را با کنترل احساسات و هیجانات خود نشان می دهد .
او خشم را به راحتی به کناری می زند دستخوش و بازیچه عواطف بی مورد نمی شود .
خود را نمی بازد و در همه حال از آرامشی مقتدرانه برخوردار است .بجای اینکه از حوادث بیرون تاثیر گرفته با گرفتاری در ورطه هیجان وکم گشتی با آن حوادث هماهنگ شود در کمال آرامش سعی می کند آرامش خود را به بیرون ساری و جاری ساخته همه چیز را به نظم و آرامش بخواند .
اعمال اراده بر عضلات صاف :عضلات بر دو گونه اند 1- عضلات یا ماهیچه ای مخطط که از اراده و خواست آدمی تبعیت می نمایند مانند حرکت دست و پا و سر و ....
، و عضلات صاف که بطور خودکار عمل می نمایند و فرد نمی تواند مانند تاثیر بر عضلات مخطط بر عظلات صاف هم تاثیر بگذارد قلب از عضلات صاف است .
انسان در صورت دارا بودن قدرت تمرکز فکر قوی می تواند کار عضلات صاف را تحت اراده درآورد بعنوان مثال می تواند به اختیار خود ضربات قلب را کاهش یا افزایش دهد .
توانائی جلوگیری از خونریزش از زخم : شخص می تواند از خونریزی زخم و بریدگی جلوگیری یا آنرا قطع نماید .
بدین ترتیب بر پوست خود نیز تسلط ارادی داشته باشد .
آرامش : فردی که دارای تمرکز فکری است از آرامش روحی و روانی برخوردار است برای دستیابی به آرامش کافی است که او فکر و احساس آرامش را در مرکز افکار و اندیشه های خود مستقر سازد و از نفوذ هر فکر دیگری در مرکز ذهن خود جلوگیری نماید.
عدم اتلاف وقت و زمان : شخص وقت خود را به افکار بی سرانجام و بیهوده و مغشوش تلف نمی کند هر فکری در ذهن او مشخص است و دارای وضوح و هر فکر به نتیجه ای می انجامد و ثمره ای عینی و یا ذهنی می دهد که برای فرد ارزشمند و قابل استفاده است .
درک احساسات و اعمال دیگران : شخص با آگاهی بر پدیده تمرکز فکری در مورد افکار و اعمال دیگران دیدی عمیق دارد او این نکته را در نظر دارد که هر کسی تحت تاثیر فکر و اندیشه ی مرکزی ( تمرکز یافته ) خود دچار احساساتی شده ودست به اعمالی می زند و تنها کمبود فردی که دست به عملی ناشایست و ناکام کننده یا معترضانه می زند این است که از توانائی تمرکز فکری و انتخاب نا آگاه است .
بنابراین رفتار دیگران هرگز نمی تواند موجب خشم و عصبانیت او گردد .
سفر به فراحس : از نتایج تمرکز قوی توانائی دیدن ، شنیدن و درک ذهنی ، بدون استفاده از دستگاههای حسی است.
تمرکز فکر دارای ویژگیهایی است یعنی علائم و نشانه های که با مشاهده و احساس آنها می توان به وجود تمرکز فکر پی برد .
این ویژگیها به ترتیب به شرح زیر می باشند: ارادی بودن : تمرکز فکر امری ارادی است یعنی فرد بنا به خواست خود مسئله ای یا فکری را در مرکزیت افکار خویش قرار می دهد .
فرد فعالانه فکر خود را متمرکز می کند و در برابر هجوم افکار نقشی انفعالی ندارد .
شخص تا هر وقت که بخواهد و به نتیجه یابد می تواند بر موضوع مورد نظر خود متمرکز گردد بدون آنکه دچار اغتشاش فکری شود.
بریدگی و انقطاع حسی : تمرکز فکر با بریدگی از محیط پیرامون همراه است.
تمرکز هر قدر شدید تر باشد این بریدگی و بی اطلاعی از محیط بیشتر است .
اشخاصی که به مطالعه در محیط شلوغ و پر سرو صدا عادت کرده اند به هنگام مطالعه صداها را نمی شنوند زیرا به بریدگی از محیط شلوغ و پر سر و صدا عادت کرده اند به هنگام مطالعه صداها را نمی شنوند این بریدگی از محیط گاه بقدری شدید است که اگر نام فرد را هم صدا بزنید ، ممکن است تا چنین بار نشنود .
تدریجی بودن و پیشروندگی : توانائی تمرکز فکر امری تدریجی است .
فرد هر قدر بیشتر تمرین نماید بر توانائی او افزوده می گردد بطوریکه پس از مدتی تمرین می تواند بدون هیچ مقدمه ای و به محض اینکه اراده کرد فکر خود را به صورت شدید و قوی بر چیزی متمرکز نموده از محیط ببرد .
محو شدگی : فردی که به مسئله ، شئ و یا فکری متمرکز می شود به تدریج در آن محو می گردد .
به این معنی که با تمامیت خود به آْن می پردازد و فاصله ای میان خودش و آن شئ یا آن مسئله حس نمی کند .
به هنگام عمل به تکنیکها و تمرینات تمرکز این مسئله را لمس خواهید کرد .
در اوج این محو شدگی ، فرد وجود خود را احساس نمی کند تمامیت وجود او در اندیشه یا شئ مرکزی محو گردیده و گسترده شده است و احساس وحدت با آن شئ می کند.
تلفیق پذیری: به هنگام برقراری تمرکز فکری ، فرد در حالت بالائی تلفیق پذیر می شود بطوریکه در آن حالت هر تلفیقی از طرف خود فرد یا دیگری تاثیری بر جای می گذارد .
هر قدر تمرکز شدید تر باشد فرد تلفیق پذیری بیشتری نشان می دهد .
بنابراین تمرکز فکری می تواند هم اثرات مثبت وهم اثرات منفی داشته باشد به این معنی که اگر به هنگام تمرکز تحت تاثیر تلفینات( کلامی یا ذهنی ) مثبت قرار گیرد اثرات آن را خواهد دید و اگر تحت تاثیر تصاویر ذهنی منفی یا تلفینات کلامی منفی قرار گیرد با نتایج منفی و ناکام کننده آن مواجه خواهید گردید.
کندی و آرامش در کارکرد دستگاهها : در حالت تمرکز فکری ، کارکرد فیزیولوژیک دستگاهها کندتر می شود بعنوان مثال ضربان قلب کاهش یافته و تنفس کندتر می شود و مقدار بیشتری از خون به مغز می رود .
وحدت و یگانگی بین تمرکز کننده و چیزی که بر آن تمرکز شده است .
در اوج تمرکز و قبل از آن که مرحله خلسه ( مرحله هشتم ) ظاهر گردد فرد احساس می کند فاصله بین او و شئ مورد تمرکز از بین رفته به عبارت دیگر این احساس به شخص دست می دهد که او و آنچه که بر آن تمرکز نموده وجود واحدی هستند .
از خود بیخود شدن :این ویژگی در اوج تمرکز فکری ظاهر می شود در این مرحله خلسه یا ترانس ظاهر می شود و این خلسه گاه تا وصول به نتیجه و جواب یا راه حل ادامه یافته و با یافتن راه حل و رسیدن به جواب مشکل خاتمه می یابد .
این مرحله از تمرکز با خلسه یا جذب آمیختگی پیدا می کند به دلیل پیوند و آمیختگی می توان نظر دانشمندانی را که معتقدند خلسه تمرکز فکر شدید است پذیرفته دانست.
شرایط دست یابی به تمرکز برای اینکه فرد بتواند به تمرکز دست یافته و به اراده خود افکارش را برگزیند باید بطور مداوم به انجام تمریناتی بپردازد از آنجائیکه برای فرد مبتدی بریدن از محیط و غلبه بر عوامل مخل محیطی دشوار و غیر ممکن است باید تحت شرایطی مبادرت به تمرین نماید تا نتیجه مثبت عاید گردد.
این شرایط عبارتند از : عدم وجود آسیب عضوی در مغز : آسیبهای عضوی مانع از بروز و ظهور تمرکز فکری هستند .
بنابراین اولین شرط وجود سلامت عضوی در مغز است .
این بدان معنی نیست که از دادن تمرینات تمرکز فکر به افراد آسیب دیده باید خودداری شود .
تمیل درونی و عمیق برای تقویت تمرکز فکر و اعتقاد به اینکه تمرکز فکر از ضروری ترین توانائی ها برای زندگی است : بعبارت ساده تر علاقه به پیشرفت موجب پیشرفت انسان در تمرینات می شود .
تداوم در تمرینات : فردی که مبادرت به تمرین می نماید باید فارغ از هر گونه عجله بطور مداوم و مستمر به تمرینات ادامه دهد و این نکته را همیشه مد نظر داشته باشد که پیشرفت تدریجی خواهد بود و به یکباره به درجات عالی تمرکز دست نخواهد یافت .
محیط آرام : محیطی که فرد در آن مبادرت به تمرین می کند باید آرام و عاری از هر گونه عامل مخل و محرکهای حسی از قبیل سر و صدا ، نور زننده و نامناسب و گرما یا دمای زیاد باشد زیرا هر کدام از این محرکات تمرکز فکری را بر هم زده گسیختگی تمرکز می گردد محیط آرام که دارای حرارت متناسبی باشد فرد را بطرف تمرکز فکری و انقطاع حسی از محیط سوق می دهد در حالیکه تحریکات حسی ( مانند صدا ، نور و حرارت نامتناسب او را نسبت به محیط پیرامون آگاه نگه می دارد و با چنین آگاهی و چندگانگی توجه تمرکز فکر مفهومی ندارد.پس از مدتی تمرین فرد به راحتی می تواند سرو صدا و عوامل محیطی را تا حدی ندیده گرفته فکر خود را متمرکز نماید.
اما این امر در مراحل ابتدائی دشوار و بلکه بعید است.
وضعیت راحت : فردی که شروع به تمرینات تمرکز می نماید باید در وضعیت راحتی قرار گیرد بطوریکه دچار خوابیدگی دست و پا و یا احساس درد در مفاصل ، پشت و گردن ننماید زیر هر یک از این ناراحتی ها توجه فرد را جلب کرده تمرکز فکری او را بر هم خواهد زد.
آرامش و راحتی جسمی : فرد مبتدی باید قبل از شروع به تمرین در صورتی که دارای احساس درد در ناحیه ای از جسم خود است بر طرف نماید.
هر چند او پس از چند جلسه می تواند قدرت تمرکز خود را برای از بین بردن و کنار زدن بسیاری از احساس دردهای خود بکار برد اما در شروع به تمرینات به دلیل توانائی اندک فرد در تمرکز فکر، احساس درد نقش یک اخلالگر را بازی خواهد کرد.
کاربردهای تمرکز فکر بدون توانائی تمرکز انسان قادر نخواهد بود بر جریان افکار خود کنترل و تسلطی داشته باشد افکار مثبت را تنها بوسیله قدرت تمرکز فکر می توان نگاه داشته و تصاحب کرد اگر یک فکر مثبت در ذهن تثبیت نشود تظاهر عینی چندانی نخواهد داشت فکر مثبتی که بگریزد و جای خود را به افکار منفی و آشفته بدهد فرصت ظهور نخواهد داشت .
انرژی روانی فردی که دچار تشتت و اغتشاش فکری است در پرداختن به افکار رنگارنگ و بی سرانجام اتلاف می گردد .
تمرکز فکر به انسان این توانائی را می دهد که انرژی روانی و ذهنی خود را بر روی افکار مطلوب و برگزیده خود متمرکز نماید .
او می تواند با استفاده از توانائی تمرکز فکر ، آرامش را بر وجود خود حاکم نماید بیماریها و اعمال سوء جسم خود را از بین ببرد و ضعفها را به قوت مبدل سازد .
او به هر موضوعی که شایسته تفکر بداند می اندیشد و ذهن خود را در مقابل هجوم افکار حفاظت می کند و اجازه نمی دهدکه لانه هر فکری باشد .
او بازیچه نیست بلکه قدرتمندانه افکار مفید و مثبت را وسیله سعادت و کمال خویش می سازد.
قسمت های مختلف ذهن 1- ضمیر ناخودآگاه این بخش فقط در هنگام بیداری فعال است و وظیفه چون تفکر ، تجزیه و تحلیل ، استدلال و تصمیم گیری را بر عهده دارد .
ضمیرناخودآگاه ( شعور باطن) این بخش عظیم ذهنی ، همیشه ( حتی در خواب ) فعال است و تمام اعمال غیر ارادی انسان را کنترل می کند ، سیستم عصبی خودکار سمپاتیک و پاراسمپاتیک نیز که کنترل فعالیتهای درونی مانند : گردش خون ، ضربان قلب ، هضم غذا ، تکثیر و مرمت سلول ها و ...
را بر عهده دارد ، زیر مجموعه ضمیر ناخودآگاه است .
بارها و بارها شاید این جمله را از دیگران شنیده یا با خوتان گفته ایدکه فلان سنگنورد شانس نیاورد اگر شانس می آورد هیچ وقت دستش یا پایش از روی گیره سر نمی خورد هرگز شکست هایتان را ناشی از بدشانسی یا تقدیر ندانید و هیچ وقت به اشتباه فکر نکنید که خداوند شما را دوست ندارد .
تلاش جسمی بیش از حد به تنهایی بر روی یک مسیر با درجه بالا برای بدست آوردن گیره آخر ، نه تنها شما را به هدفتان نمی رساند ، بلکه باعث از بین رفتن انرژی و ایجاد بیماریهای روحی و جسمی نیز می گردد .
برای رسیدن سریع و آسان به هدف ها ، باید از قدرت عظیم ذهن کمک گرفت .
مثلا اتفاقات ناخوشایند سر خوردن دستتان بر روی یک گیره و یا داشتن استرس بسیار شدید قبل از شروع مسابقه و با اتفاقات ترسناک مانند یک پاندولی بسیار بلند بر روی دیواره که در گذشته به وقوع پیوسته است.
زمانی که شما ، در حین صعود عجله می کنید یا برای گرفتن گیره بعدی تلاش می کنید و یا بر روی گیره های پایتان دقت ندارید در نهایت باعث سقوط شما از روی دیواره می شود پائین می آئید و به مسیر صعود دوبار نگاه می کنید و بعد با تعجب از خود می پرسید که چرا عجله کردم چرا هیچ تلاشی برای گرفتن گیره بعدی ام نکردم اصلا چرا گیره های پایم را گم کردم چرا؟
ممکن است نگران یا عصبانی شوید و جمله ای نادرست را بر زبان بیاورید و یا اصلا در حین صعود انجام کار مهمی را از یاد ببرید مثل پودر زدن دستتان و استراحت بر روی مسیر ، که مثبت تمام این ها ضمیر ناخودآگاهتان است .