بازی زندگی کودک نیست ، اما تمام زندگی کودک بازی است
تاریخچه بازی:
شروع بازی را می توان به گذشته های دور، حتی از بدو پیدایش انسان نسبت داد. در حقیقت بازی جزئی از زندگی انسان از بدو تولد تا زمان مرگ است و در کل تاریخچه بشریت مندرج است.
انسان از نظر فیزیولوژیکی نیاز به جنبش و حرکت دارد و برای رشد ذهنی و اجتماعی خود نیاز به تفکر دارد و بازی خمیر مایه تفکر است.
تشکیل اجتماعات اولیه بشری نحوه و شکل جدیدی از بازی را پدید آورد و بازی های گروهی به صورت نمایشی از عبادت ارواح و پرستش اشیائ گرفته تا رقص شکار و رقص جنگ، مجموعه ای از راههای بر آوردن نیازهای جمسانی و ذهنی افراد را به بازی فراهم آورد.
در ابتدا بازیچه بشر، مواد و اشیاء خام و طبیعی به دست آمده از طبیعت بود، قطعه ای سنگ، به دست گرفتن آن ، حرکت دادن آن و سرانجام غلتاندن یا پرتاب آن همه نوعی بازی محسوب می شوند. رشد ذهنی یا اجتماعی انسان و تسلط پیش رونده او بر طبیعت امکان دست کاری در اشیاء طبیعی را به وجود آورد و از این زمان اشیاء به خواست انسان تغییر شکل داده شده تا بتواند اندیشه او را در شکل دهی به بازی غنای بیشتری بخشند روح او را راضی تر گردانند.
حجاری های روی دیواره غارها و تشابه آنها با مواد مورد نیاز بازی به برداشت ما از قدمت بازی ارزش بیشتری خواهد بخشید.
انواع زبان در جهت انتقال اندیشه ها و تشکیل جوامع بزرگ تر بشری به علت آسان تر شدن راه تبادل اطلاعات ، بدعت جدیدتری در بازی به وجود آورد. در واقع این دوران آغازگر در بازی های خلاقانه تری است که نیاز به استفاده از زبانو کلمات برای انجام آنها ضروری بود.
تعریف بازی
بازی نیز همسان با سایر پدیده ها ابعاد جنبه های وسیعی را در برمی گیرد. گوناگونی این ابعاد باعث شده تا تعریف های زیادی از بازی ارائه گردد.
در فرهنگ بزرگ « وبستر » بازی به صورتهای زیر تعریف شده است.
الف: حرکت، جنبش ، و فعالیت و مثابه حرکت عضلات
ب: آزادی یا محدوده ای برای حرکت یا جنبش
ج: فعالیت یاتمرین برای سرگرمی به تفریح یا ورزش
ورزش در فرهنگ « وبستر» به معنی هرگونه فعالیت یا تخریبی که باعث لذت، سرگرمی، تفریح با اشتغال باشد تعریف شده است.
مقایسه دو تعریف مذکور به این استنتاج منجر میگردد که « بازی» و « ورزش» در حقیقت دوکلمه قابل تبدیل به یکدیگر بوده و تفاوتی چندان با هم ندارند. آنچه که در تعریف ورزش اضافه گردیده، رعایت برخی از سنن و یا قوانین مقرره است که این موضوع در بازی نیز صادق می باشد. یعنی انجام هر بازی احتمالاً مستلزم رعایت مجموعه ای از قوانین و سنن است ، به طور مثال، در هنگام بازی کودکانی در سنین بالاتر که برای توجیه اعمال خود با اشیاء و یا موجودات واقعی یا خیالی از کلام استفاده می کنند رعایت مقررات به وضوح قابل مشاهده است اما در بازیهای انفرادی که بازیگر در خود فرو می رود و کلامی از او در توجیه اعمالش شنیده نمی شود، چگونه حرکات او مبین رعایت برخی از مقررات مدون است که این امر به ویژه در هنگام تقسیم بندی بازیها به عنوان یکی از معیارهای متمایز کننده بازیهای سرگرم کننده و بازیهای بدنی از سایر بازیها موردنظر قرار گرفته است.
در حقیقت نگرش به بازی به عنوان نوعی از فعالیتهای بدنی و عضلانی باعث پدید آمدن نظریاتی چند از جمله «اسپنسو» بازی را انگیزه مصرف بی هدف انرژی زیادی بدن می داند و با بسط نظریه خود استفاده از تمثیلی حیوانی می گوید:
بازی یک تقلید عادی از انواع فعالیتهایی است که یک اندام برای ادامه حیات خود مجبور است آنها را انجام دهد مثلا با دیدن بچه گربه ای که به دنبال توپ پنبه ای می گردد و آن را می غلتاند« برای آن کمین می کند و سپس روی آن می جهد متوجه می شویم که تمام این فعالیتها ( ورزش) نمایشی از تعقیب شکار می باشد. رضایت خیالی از ارضاء غرایز کشتاری که امکان ارضاء واقعی آنها میسر نیست.
دیدگاه « اسپنسر» در زمینه بازی انعکاسی از عقیده طرفداران « نظریه انرژی مازادی» است که عقیده دارند بدن مقداری انرژی دارد که آن را به صورت فعالیتهای هدف دار یعنی«کار» یا فعالیتهای بدون هدف یعنی « بازی» مصرف می کند.
جالب آنکه بازی در هر یکی از نظریه ها جنبه ای خاص و گوناگون و حتی در بعضی مواقع تضاد به خود می گیرد به طور مثال در حالیکه اسپنسر و طرفداران او از نظریه انرژی مازاد دفاع می کنند گروهی دیگر از نظریه رفع خستگی یا نظریه تفریحات را مطرح می کنندو در این میان « لازاروس» با تکمیل این نظریه میگوید: از آن رو که انجام کار یا فعالیت نیاز زیادی به مصرف انرژی دارد لذا انسان باید درمقابل مصرف انرژی لازمه مقداری استراحت محدود یا خستگی خود را از تن در کند او عقیده دارد که جبران انرژی مصرفی یا خستگی در کردن صرفاً از طریق استراحت میسر نمی شود، بلکه این برای جبران انرژی باید از نیروهای دیگری که در کار مورد استفاده قرار نمی گیرند استفاده کرد و این نیروها در بازی متمرکز می باشند.
در واقع اگر چه دو نظریه بالا در ظاهر با هم متضاد هستند اما نکاتی مشترک نیز با هم دارند. هر دو نظریه اعتقاد به تحرک و فعالیت دارند، هر دو بازی را برای سلامت جسم ضروری می دانند و از طرفی تلویحاً هدف دار بودن بازی را قبول دارند. تفریح و سرگرمی از دیگر وجوه مشترک میان این دو نظریه است و هر دو می پذیرند که تفریح یا سرگرمی کیفیتی است که در هر بازی وجود دارد که در این رابطه « لیبرمن» پنج ویژگی برای تفریح بازی قائل است که عبارتند : ویژگی جسمانی، اجتماعی، ادراکی، تفریحی و سرگرم کننده، لذا باید سعی نمود تا بازیهای کودکان حتی الامکان تمامی خصوصیات مذکور را در برداشته باشد.
در این اواخر « پاتریک» با توجه به ساخت جوامع صنعتی و پیشرفته نظریه قدیمی بازی را مبنی بر اینکه : « بازی برای تخفیف خستگی ناشی از کار لازم است» را مطرح نموده است.
نظریه تنش زدایی
براساس نظریه تنش زدایی انرژی مصرف شده از راه بازی تامین می شود. این نظریه بر این باور است که بدن بعد از مدتی فعالیت خسته می شود و برای رفع خستگی باید فعالیتی تنش زا ( بازی )را انجام دهد، لذا زمان بازی هنگامی فرا میرسد که انرژی بدن در حداقل خود باشد، نه زمانی که بدن انرژی بیش از حد خود را داشته باشد در این نظریه نوع بازی چندان مهم نیست بلکه می توان برای کسب انرژی مصرف شده از هر نوع بازی استفاده نمود.
پاتریک میگوید: ساختمان مغز کودکان مثل ساختمان مغز آدم های اولیه است که هنوز تکامل نیافه است و لذا آنها اعمال عالی ذهنی کمتری دارند و در عوض فعالیت جمسی که آن را بازی می گوییم در آنها زیادتر می باشد. اهمیت این نظریه در تغییر و فعالیت و استراحت است اگر کودکان و بزرگسالان برای مدت طولانی به کاری اشتغال ورزند خسته می شوند و باید نوع فعالیت را تغییر دهند و به کارهایی که لذت بخش است و استراحت را در بر دارند. بپردازند.