رادیو و تلویزیون ، دوست ، هم صحبت ، همدم و هم خانهی ما هستند و اگر چه ممکن است گاهی از آنها ناراضی باشیم ، رهایشان نمیکنیم ، یا درست بگوییم ، آنها را رها نمیکنند و ما هم نمیتوانیم بدون آنها سر کنیم .رادیو و تلویزیون فقط هم خانه و هم دم مردمان نیستند ، بلکه از وقتی به خانهای وارد میشوند ، خانه و صاحبخانه چیز دیگری میشود . اصولاً هر چیزی از تکنیک جدید که وارد زندگی مردم شده ، تغییر و تحولی در روابط و مناسبات میان ایشان پدید آورده و احیاناً دید و نگاهشان را تغییر داده است . درست است که ما رادیو و تلویزیون را از جایی که لوازم خانگی میفروشند میخریم و به خانه می بریم و اینها به یک اعتبار در زمرهی وسایل خانه هستند ، اما با اهل خانه نسبتی دارند که با آن نسبت ، از دیگر وسایل خانه ممتاز میشوند .
مسلماً نوع وسایلی که ما در خانه داریم با نحوه زندگی ما مناسبت دارد ، اما آن وسایل به جای ما فکر نمیکنند و تصمیم نمیگیرند و انتخاب نمیکنند . بسیارند کسانی که به میز ، مبل ، فرش و نقش دیوار خانه خود بسیار اهمیت می دهند و چه بسا که فکر وذکرشان مشغول آن باشد ؛ ولی نمی توان گفت که فرش و مبل فکر آنها را راه میبرد . مبل و میز بخصوص یخچال که وارد خانه میشود ، آداب ، طرز نشست و برخاست ، وضع تغذیه و نحوه و میزان خرید مواد غذایی تغییر میکند و این تغییر ، در شئون دیگر زندگی نیز موثر میافتد . اما هیچ یک از آنها اثر و اهمیت وسایل ارتباط جمعی و بخصوص تلویزیون را ندارد .
ما چون جعبه تلویزیون را به سلیقه خود انتخاب میکنیم و میخریم و مالک رسمی آن هستیم ، میپنداریم که مثل هر ملک دیگری میتوانیم هر تصرفی که بخواهیم در آن بکنیم . این پندار از جهتی نیز درست است ، زیرا ما میتوانیم آن جعبه را بفروشیم یا آن را به کسی ببخشیم یا از خانه بیرون بیندازیم . ولی در هر صورت ، دوباره باید دستگاه دیگری از این جعبهها را مقدم بر بسیاری از ضروریات دیگر زندگی بخریم و به خانه بیاوریم . یعنی آنچه در اختیار ماست جعبه گیرنده است ، ولی شاید ما اختیار داشتن و یا نداشتن تلویزیون را نداشته باشیم ، یا معمولاً مردم قدرت صرف نظر کردن از آن را ندارند .
خانه امروز با خانهی دیگر که تلویزیون نداشت بسیار فرق کرده است . خانه و زندگی امروز بدون تلویزیون قابل تحمل نیست . تلویزیون که آمد ، بشر زبان همزبانی را از یاد برده بود و با آمدن آن ، روابط و عادات و مشغولیتها و رفت و آمدها همه به تناسب عالم بیهمزبانی تغییر کرد اکنون اگر رادیو و تلویزیون نباشد چه پیش می آید ؟ مسلماً بشر نمیتواند به روابط و مناسباتی که در سابق داشت بازگردد و برای اینکه بتواند تنهایی خود را تحمل کند ، به تلویزیون نیاز دارد . الان اگر از اوصاف بشر بپرسند ، شاید کسی بتواند بگوید که بشر عصر ما ، جاندار تماشاگر تلویزیون است .
مراد از این سخنان این نیست که ما هر چه از تلویزیون میبینیم میپسندیم و هیچ رأی و نظری در مورد برنامهها نداریم . من با اینکه نگران سوء تفاهم هستم باید بگویم که نمی دانم چرا گاهی به نظرم میآید که نسبت ما با تلویزیون همان است که ایوان کارامازوف در رمان داستایوسکی با شیطان است . شیطان وقتی وارد اتاق ایوان میشد ، ایوان با او عتاب و خطاب می کرد و شیطان ناچار میشد از نزد او برود . اما به محض اینکه شیطان بیرون میرفت ، ایوان پریشان میشد ؛ او به مصاحبت شیطان نیاز داشت . من نمی گویم تلویزیون شیطان است ، اما هر چه هست ، ما از آن گله و شکایت بسیار داریم ؛ وقت ما را میگیرد و نمیگذارد بچهها درس بخوانند ، برنامههای بد و نامناسب دارد ؛ اما بدون تلویزیون هم نمیتوانیم باشیم .
تلویزیون اکنون تنها به ما اطلاعات لازم برای زندگی در جامه متجدد و پست مدرن نمیدهد ، بلکه تعیین میکند که مهم چیست و چه چیز بیاهمیت است و مطلوب و غیر مطلوب کدام است . طرز لباس پوشیدن و آداب معاشرت را نیز تلویزیون معین میکند .
حتی پاسخ دادن به این پرسش که صدا و سیمای مطلوب کدام است ، خود به خود و دانسته و ندانسته ، احیاناً به عهده ی تلویزیون گذاشته میشود . در این صورت ، دیگر نمیتوان تلویزیون را وسیله انگاشت . وسیله چیزی است که آدمی ، به اختیار ، آن را برای رسیدن به یک مقصد و مقصود به کار میبرد . ما از تماشای تلویزیون چه مقصودی داریم ؟ مقصود ما تماشاست . به این معنی ، تلویزیون خود مقصد و هدف است .
با این حال ، میدانیم که تلویزیون برنامههای بد و خوب دارد ، برنامههایی که با مهارت و ظرفیت تهیه میشود و ، در بعضی موارد آثار ناشیگری و بیسلیقگی در تهیه آنها پیداست . تلویزیون بد آموزی دارد ، اما ممکن است برنامههای آن را طوری ساخت که آثار تربیتی خوب بر آن مترتب شود . همچنین میتوان از طریق تلویزیون مطالب بسیار خوب و لازم علمی را آموخت . در این نکته هم تردید نیست که ما میتوانیم برنامههای تلویزیون را تغییر دهیم و اصلاح کنیم و این کاری است که همه موسسات رادیو و تلویزیون انجام میدهند . یعنی تمام موسسات رادیو- تلویزیونی ، مراکز نظر سنجی دارند و میزان رضایت و نارضایتی شنوندگان و بینندگان را اندازه میگیرند و برنامههای خود را با رعایت نظر بینندگان تغییر میدهند . شنوندگان و بینندگان نیز میتوانند میان مطالب و برنامههای متفاوتی که از ایستگاههای مختلف پخش میشود ، به میل و سلیقه خود چیزهایی را انتخاب کنند و اگر چنین نبود ، این همه رقابت میان دستگاههای فرستنده وجود نداشت و تا این اندازه برای بهتر کردن برنامه و راضی نگاه داشتن مشتریان کوشش نمیشد .