دانلود مقاله چگونه می‌توان با تلویزیون کنار آمد ؟

Word 202 KB 28237 43
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • رادیو و تلویزیون ، دوست ، هم صحبت ، همدم و هم خانه‌ی ما هستند و اگر چه ممکن است گاهی از آنها ناراضی باشیم ، رهایشان نمی‌کنیم ، یا درست بگوییم ، آنها را رها نمی‌کنند و ما هم نمی‌توانیم بدون آنها سر کنیم .رادیو و تلویزیون فقط هم خانه و هم دم مردمان نیستند ، بلکه از وقتی به خانه‌ای وارد می‌شوند ، خانه و صاحبخانه چیز دیگری می‌شود .

    اصولاً هر چیزی از تکنیک جدید که وارد زندگی مردم شده ، تغییر و تحولی در روابط و مناسبات میان ایشان پدید آورده و احیاناً دید و نگاهشان را تغییر داده است .

    درست است که ما رادیو و تلویزیون را از جایی که لوازم خانگی می‌فروشند می‌خریم و به خانه می بریم و اینها به یک اعتبار در زمره‌ی وسایل خانه هستند ،‌ اما با اهل خانه نسبتی دارند که با آن نسبت ، از دیگر وسایل خانه ممتاز می‌شوند .

     مسلماً نوع وسایلی که ما در خانه داریم با نحوه زندگی ما مناسبت دارد ، اما آن وسایل به جای ما فکر نمی‌کنند و تصمیم نمی‌گیرند و انتخاب نمی‌کنند .

    بسیارند کسانی که به میز ، مبل ، فرش و نقش دیوار خانه خود بسیار اهمیت می دهند و چه بسا که فکر وذکرشان مشغول آن باشد ؛ ولی نمی توان گفت که فرش و مبل فکر آنها را راه می‌برد .

    مبل و میز بخصوص یخچال که وارد خانه می‌شود ، آداب ، طرز نشست و برخاست ،‌ وضع تغذیه و نحوه و میزان خرید مواد غذایی تغییر می‌کند و این تغییر ، در شئون دیگر زندگی نیز موثر می‌افتد .

    اما هیچ یک از آنها اثر و اهمیت وسایل ارتباط جمعی و بخصوص تلویزیون را ندارد .

    ما چون جعبه تلویزیون را به سلیقه خود انتخاب می‌کنیم و می‌خریم و مالک رسمی آن هستیم ،‌ می‌پنداریم که مثل هر ملک دیگری می‌توانیم هر تصرفی که بخواهیم در آن بکنیم .

    این پندار از جهتی نیز درست است ، زیرا ما می‌توانیم آن جعبه را بفروشیم یا آن را به کسی ببخشیم یا از خانه بیرون بیندازیم .

    ولی در هر صورت ، دوباره باید دستگاه دیگری از این جعبه‌ها را مقدم بر بسیاری از ضروریات دیگر زندگی بخریم و به خانه بیاوریم .

    یعنی آنچه در اختیار ماست جعبه گیرنده است ،‌ ولی شاید ما اختیار داشتن و یا نداشتن تلویزیون را نداشته باشیم ، یا معمولاً مردم قدرت صرف نظر کردن از آن را ندارند .

     خانه امروز با خانه‌ی دیگر که تلویزیون نداشت بسیار فرق کرده است .

    خانه و زندگی امروز بدون تلویزیون قابل تحمل نیست .

    تلویزیون که آمد ، بشر زبان همزبانی را از یاد برده بود و با آمدن آن ، روابط و عادات و مشغولیت‌ها و رفت و آمدها همه به تناسب عالم بی‌همزبانی تغییر کرد اکنون اگر رادیو و تلویزیون نباشد چه پیش می آید ؟

    مسلماً بشر نمی‌تواند به روابط و مناسباتی که در سابق داشت بازگردد و برای اینکه بتواند تنهایی خود را تحمل کند ، به تلویزیون نیاز دارد .

    الان اگر از اوصاف بشر بپرسند ،‌ شاید کسی بتواند بگوید که بشر عصر ما ، جاندار تماشاگر تلویزیون است .

     مراد از این سخنان این نیست که ما هر چه از تلویزیون می‌بینیم می‌پسندیم و هیچ رأی و نظری در مورد برنامه‌ها نداریم .

    من با اینکه نگران سوء تفاهم هستم باید بگویم که نمی دانم چرا گاهی به نظرم می‌آید که نسبت ما با تلویزیون همان است که ایوان کارامازوف در رمان داستایوسکی با شیطان است .

    شیطان وقتی وارد اتاق ایوان می‌شد ، ایوان با او عتاب و خطاب می کرد و شیطان ناچار می‌شد از نزد او برود .

    اما به محض اینکه شیطان بیرون می‌رفت ، ایوان پریشان می‌شد ؛ او به مصاحبت شیطان نیاز داشت .

    من نمی گویم تلویزیون شیطان است ، اما هر چه هست ، ما از آن گله و شکایت بسیار داریم ؛ وقت ما را می‌گیرد و نمی‌گذارد بچه‌ها درس بخوانند ،‌ برنامه‌های بد و نامناسب دارد ؛ اما بدون تلویزیون هم نمی‌توانیم باشیم .

    تلویزیون اکنون تنها به ما اطلاعات لازم برای زندگی در جامه متجدد و پست مدرن نمی‌دهد ، بلکه تعیین می‌کند که مهم چیست و چه چیز بی‌اهمیت است و مطلوب و غیر مطلوب کدام است .

    طرز لباس پوشیدن و آداب معاشرت را نیز تلویزیون معین می‌کند .

     حتی پاسخ دادن به این پرسش که صدا و سیمای مطلوب کدام است ، خود به خود و دانسته و ندانسته ، احیاناً به عهده ‌ی تلویزیون گذاشته می‌شود .

    در این صورت ، دیگر نمی‌توان تلویزیون را وسیله انگاشت .

    وسیله چیزی است که آدمی ، به اختیار ، آن را برای رسیدن به یک مقصد و مقصود به کار می‌برد .

    ما از تماشای تلویزیون چه مقصودی داریم ؟

    مقصود ما تماشاست .

    به این معنی ، تلویزیون خود مقصد و هدف است .

     با این حال ،‌ می‌دانیم که تلویزیون برنامه‌های بد و خوب دارد ، برنامه‌هایی که با مهارت و ظرفیت تهیه می‌شود و ، در بعضی موارد آثار ناشی‌گری و بی‌سلیقگی در تهیه آنها پیداست .

    تلویزیون بد آموزی دارد ، اما ممکن است برنامه‌های آن را طوری ساخت که آثار تربیتی خوب بر آن مترتب شود .

    همچنین می‌توان از طریق تلویزیون مطالب بسیار خوب و لازم علمی را آموخت .

    در این نکته هم تردید نیست که ما می‌توانیم برنامه‌های تلویزیون را تغییر دهیم و اصلاح کنیم و این کاری است که همه موسسات رادیو و تلویزیون انجام می‌دهند .

    یعنی تمام موسسات رادیو- تلویزیونی ، مراکز نظر سنجی دارند و میزان رضایت و نارضایتی شنوندگان و بینندگان را اندازه می‌گیرند و برنامه‌های خود را با رعایت نظر بینندگان تغییر می‌دهند .

    شنوندگان و بینندگان نیز می‌توانند میان مطالب و برنامه‌های متفاوتی که از ایستگاههای مختلف پخش می‌شود ، به میل و سلیقه خود چیزهایی را انتخاب کنند و اگر چنین نبود ، این همه رقابت میان دستگاههای فرستنده وجود نداشت و تا این اندازه برای بهتر کردن برنامه و راضی نگاه داشتن مشتریان کوشش نمی‌شد .

    با این حال ،‌ می‌دانیم که تلویزیون برنامه‌های بد و خوب دارد ، برنامه‌هایی که با مهارت و ظرفیت تهیه می‌شود و ، در بعضی موارد آثار ناشی‌گری و بی‌سلیقگی در تهیه آنها پیداست .

    شنوندگان و بینندگان نیز می‌توانند میان مطالب و برنامه‌های متفاوتی که از ایستگاههای مختلف پخش می‌شود ، به میل و سلیقه خود چیزهایی را انتخاب کنند و اگر چنین نبود ، این همه رقابت میان دستگاههای فرستنده وجود نداشت و تا این اندازه برای بهتر کردن برنامه و راضی نگاه داشتن مشتریان کوشش نمی‌شد .

    بنابراین ، مشکل این است که اگر می‌ـوان برنامه‌های خوب و بد برای تلویزیون تهیه کرد و کسانی در این کار صاحب تخصص و مهارت می‌شوند و بعضی از آنان ذوق و ابتکار خاصی پیدا می‌کنند ،‌ چگونه می‌توان گفت که تلویزیون در اختیار ما نیست و بر ما حاکم است ؟

    اشکال به این صورت رفع می‌شود که ما میان وجود تلویزیون و ماهیت آن فرق بگذاریم ؛ و تازه بعد از این تفکیک هم سوء‌تفاهم‌هایی پیش می‌آید ، زیرا به یک معنی ، معمولاً مردمی که اهل تفکر نیستند چنین می‌اندیشند که اگر به فرض ، ما در امر وجود و عدم تلویزیون بی‌اختیار باشیم ،‌ تکلیف ماهیت آن به دست ماست و ما که جاعل ماهیت آن هستیم ، آن را به هر صورت که بخواهیم در می آوریم .

    به عبارت دیگر ،‌ به فرض اینکه ما محکوم به داشتن تلویزیون باشیم ،‌ مجبور نیستیم که هر برنامه‌ای را تماشا کنیم ، بلکه چیزی را که خود می‌خواهیم و می‌پسندیم ، بر می‌گزینیم و تماشا می‌کنیم .

    البته که دایره انتخاب ما با افزایش ساعات برنامه‌ها و تعداد فرستنده‌ها وسیع‌تر می‌شود ؛ در این صورت ، طبیعی است که می‌توان در باب رادیو و تلویزیون مطلوب فکر کرد .

    این مطالب در جای خود درست است ، اما درست نیست که تصورشود که ما محکوم به داشتن تلویزیون هستیم ، ولی تعیین ماهیت آن به دست خودمان است و این ماهیت با تصرف ما خوب و بد و به طور کلی مشکک می شود.

    اتفاقاً تغییری که معمولاً ما می‌توانیم بدهیم در وجود تلویزیون است نه در ماهیت آن .

    یعنی ما با پیدایش تلویزیون با آن در نسبتی وارد شده‌ایم که آن نسبت را به آسانی و با اصلاحات جزئی و صوری نمی‌توانیم تغییر دهیم ، ولی چه بسا که در دو طرف نسبت تغییراتی به وجود می آید .

    منتهی ما کمتر به نسبت نظر می‌کنیم و بیشتر به دو طرف نسبت که ما و رادیو و تلویزیون باشیم توجه داریم ،‌ چنان که بیشتر از تاثیر تلویزیون درافکارو اخلاق و رفتار می گوییم و به بهتر کردن تلویزیون می‌اندیشیم و البته در این راه به نتایج عملی مهم می‌رسیم .

    اما باید دید با تغییراتی که در دو طرف نسبت پدید می آید ، آیا اصل نسبت هم دگرگون می‌شود یا نه .

    این یک مطلب فلسفی است .

    کسانی که نسبت را فرع بر وجود مضاف و مضاف‌الیه می دانند ، به نسبت اهمیت نمی دهند .

    اما در مقابل آنان ، گروهی دو طرف نسبت را چندان مهم نمی شمارند و هر دو را محکوم حکم نسبت می‌دانند مارشال مک‌لوهان که می‌گفت وسیله پیام است ، مخالف استفاده از تلویزیون نبود و اصلاح آن را منکر نمی شد .

    او خود کارشناس وسایل سمعی – بصری بود .

    با این حال معتقد بود که حدود تصرف ما در دایره نسبتی که با تلویزیون داریم محدود است ،‌ یعنی ما نمی‌توانیم ماهیت آن را تغییر دهیم و با آن هر چه می‌خواهیم بکنیم .

    قبلاً اشاره کردیم که تکنیک جدید وسیله‌ای نیست که برای رسیدن به مقصدی فراهم شده باشد .

    تکنیک عین قدرت است ، نه پاسخ به مسئله و مشکل .

    مگویید که تکنیک راه‌ها را کوتاه و حل بسیاری از مسائل را آسان کرده است .

    من منکر این نیستم ، بلکه از اصل و ماهیت تکنیک سخن می گویم .

    مقصود این است که پیدایش تلویزیون گرچه با پیشرفت علم و در مرحله‌ای از این پیشرفت صورت گرفته است ، اما پاسخ به یک مسئله علمی و نتیجه سعی در رفع یک مشکل عملی نبوده است .

    تلویزیون امکانات ما را در عالمی که در آن بسر می‌بریم افزایش داده است .

    یعنی این طور نبوده است که روزی ناگهان کسانی به فکر افتاده باشند که فی المثل برای ایجاد مشغولیت یا رساندن خبر ، پیام و...

    وسیله‌ای بسازند و آن وسیله صرفاً در خدمت ابلاغ پیام‌ها و رساندن اطلاعات باشد .

    چون رادیو و تلویزیون وسیله ابلاغ و ارسال پیام و اطلاعات است ،‌ به اشکال می‌توان پذیرفت که برای این مقصود اختراع نشده باشد .

    حتی اگر بگوییم که داشتن اطلاعات در جامعه جدید یک امر ضروری شده است و این ضرورت ،‌ پیدایش وسایل مخابراتی جدید را اقتضا کرده است ، ظاهراً دعوی مدعی را اثبات کرده‌ایم ، زیرا سخن این بود که اختراع تلویزیون در پاسخ به یک مسئله نظری یا برای رفع بعضی مشکلات عملی نبوده است ، اما بعد گفتیم که اطلاعات و وسایل اطلاع رسانی از ضروریات عالم کنونی است ،‌ پس لابد نیاز به اطلاع رسانی ،‌ انگیزه‌ی پدید آوردن وسایل بوده است .

    رفع این تناقض دشوار نیست ، زیرا نیازی که اثبات کردیم ، نیاز عالم بود نه نیاز اشخاص ، ونیازی که منکر شدیم ، نیاز ناشی از مواجهه با مسائل و همچنین نیاز نفسانی بود .

    عالم جدید بدون اطلاعات و وسایل مخابراتی کنونی دوام نمی یابد .

    رادیو و تلویزیون از اجزای مقوم عالم کنونی است و جای خاصی در آن دارد و اگر نبود ،‌ این عالم علیل و ناقص الخلقه بود .(‌ اکنون هم عالم علیل است ، اما علت آن نقص عضو نیست ) البته ممکن است بگویید که این عالم چیزهای خوب بسیاری را نیز فاقد است و هیچ عالمی نیست که همه چیز را به کمال داشته باشد .

    پس آیا باید تمام عوالم را ناقص الخلقه دانست ؟

    وقتی می‌گوییم اگر عالم جدید تلویزیون نداشت ناقص الخلقه بود ، مراد این است که تلویزیون در قوام آن موثر است و حال آنکه مثلاً عالم یونانی یا رومی برای اینکه موجود باشد ، به تلویزیون نیازی نداشت .

    به عبارت دیگر ، باید فرق گذاشت میان چیزهایی که مامی‌گوییم خوب است که یک تاریخ و یک عالم آنها را داشته باشد و چیزهایی که وجودشان متقضای ذات آن عالم است .

    مثلاً پای بندی به فضای خوب است ،‌ اما از لوازم ذات عالم متجدد نیست ،‌ حال آنکه علم جدید نمی‌تواند از این عالم منفک شود .

    حتی کسی ممکن است بگوید در عالم جدید مهر نیست ،‌ عشق نیست ، هنر بزرگ مرده است ، بشر تنهای تنهاست .

    اینها مسلماً نقص است ، اما این نقص‌ها نقص کلی است و در قیاس با عوالم دیگر و در تذکری که بشر پیدا می‌کند آشکار می‌شود ،‌ ولی نقص یک عضو در ارگانیسم چیز دیگری است .

    تلویزیون جزئی از این عالم است اگر عالم کوچک نشده بود و تاریخ ما تاریخ واحد جهانی نبود و هر منطقه فرهنگی صرفاً به اطلاعات و خبرهای خاص خود گوش می‌کرد و نیازمند خبر همه جا و همه چیز نبود ،‌رادیو و تلویزیون هم یا به وجود نمی آمد ، یا یک امر تفننی می‌بود .

    خبر با صرف وجود گیرنده خبر و مخبر پدید نمی آید ؛ خبر شونده می‌خواهد .

    همه‌ی مردم شنونده هر خبری نیستند ؛ هر کس خبر عالم خود را می‌شنود .

    تلویزیون هم اطلاعات و اخبار عالم کنونی را برای اهل این عالم پخش می‌کند و به همین جهت ، موثر است و می‌توان از آن استفاده کرد .

    ماهم در صورتی می‌توانیم برنامه‌های خوب برای تلویزیون تهیه کنیم که روابط و مناسبات و گوش و زبان عالم را بشناسیم .

    یعنی ما که برنامه‌های تلویزیونی می‌سازیم ، غیر از آدم‌های قبل از تاریخ تلویزیون هستیم .

    ما در نظم عالمی وارد شده‌ایم که حتی نیازهای ما نیز به تبع این نظم معین می‌شود .

    یکی از این نیازها ، نیاز تلویزیون است و تلویزیون می تواند آینه نیازهای دیگر باشد درست است که در همه جا کسانی هستند که از برنامه‌های تلویزیون اظهار نارضایتی می‌کنند ، اما این ناراضی‌ها نمی‌توانند تلویزیون را از خانه خود بیرون بیندازند .

    حتی نارضایتی آنان دلیل بر نیازشان است و به‌ هر درجه که ناراضی شوند باز هم تلویزیون را نگاه می‌دارند و به آن نگاه می کنند .

    ناراضی بودن از برنامه تلویزیون مستلزم توقع اصلاح وبهبود آن است و هرگز نمی‌توان برنامه‌هایی ترتیب داد که بی‌عیب و نقص باشند یعنی در هیچ برنامه‌ای ایده‌آل یافت نمی شود و نمی‌توان تهیه کرد .

    مع ذلک ، گردانندگان رادیوها و تلویزیون‌ها همواره می‌کوشند که برنامه‌های بهتری تهیه کنند و با توجه به این امر است که می‌توانیم از تلویزیون مطلوب سخن بگوییم ، زیرا هر کس که درصدد اصلاح برمی آید ،‌ حتی اگر به صورت مبهم هم باشد ، یک صورت ایده آل را در نظر دارد .

    این صورت مطلوب و تلویزیون خوب چیست می‌توان آن را فراهم کرد ؟

    تلویزیون خوب شرایطی دارد و از آن شرایط جدا نمی‌شود ؛ یعنی حداقل این است که ناآشنایان با عالم تلویزیون نمی‌توانند برای آن برنامه تهیه کنند .فی المثل اگر گردانندگان تلویزیون بخواهند فارغ از عالمی که در آن به سرمی‌برند اگر بتوانند فارغ باشند آنچه را خود دوست می‌دارند و می‌پسندند پخش کنند ،‌ شکست می‌خورند .

    آنها حتی اگر اهل صلاح و فضیلت ومعرفت باشند و بخواهند با تلویزیون صرفاً درست معرفت بدهند ، موفق نمی شوند .

    اگر فکر کنیم که می‌توانیم در شرایط کنونی ، تلویزیونی داشته باشیم که سراسر درس معرفت و فضیلت بدهد و حکمت بیاموزد و تمام گفتارها را با نکات پند و عبرت بیامیزد ، بهتر است از این فکر منصرف شویم و از این حسن نیت و پاکی ضمیر برای شناخت امکانات و وضع خود استمداد کنیم و راه استفاده از امکانات را بشناسیم .

    از این سخت ممکن است استنباط شود که باید به دنیای موجود و رسوم آن تسلیم شد و چون تلویزیون ابتدا در غرب پدید آمده و رسوم برخورداری از آن را غربی‌ها وضع کرده‌اند ، ما هم باید کورکورانه از آنها پیروی کنیم .

    البته کمتر تلویزیونی می‌تواند تمام برنامه‌هایش را خود تهیه کند و اگر بخواهد همه را نیز از خارج بخرد ، کارش دشوار می شود .

    یک تلویزیون نسبتاً موفق ، بیشتر برنامه‌هایش را با امکاناتی که در اختیار دارد فراهم می‌کند و در صورتی کارش رونق می گیرد که امکانات کافی داشته باشد و بداند که از آن امکانات چگونه می‌توان استفاده کرد .

    این امکانات را چگونه و از کجا باید فراهم کرد ؟

    ومگر نه این است که باید باعالم خاص تلویزیون هماهنگ شد تا بتوان تلویزیون خوب داشت ؟

    این هماهنگی مفهوم مبهی است ، زیرا ممکن است از آن چنین برداشت شود که باید از غرب تقلید کرد .

    به طور کلی یک سازمان رادیو – تلویزیون در دنیای کنونی سه وضع می تواند داشته باشد ؛ یکی وضع تلویزیون‌های کشورهای غربی و عالم به اصطلاح توسعه یافته ، ودیگر ، وضع تقلید و تسلیم و وابسته شدن به هر چه که از کانال‌های تلویزیون غرب پخش می‌شود ؛ اما وضع سوم چه می تواند باشد ؟

    مگر غیر از این دو وضع ، وضع دیگری می‌توان تصور کرد ؟

    دارندگان تلویزیون یا خود سازنده و اداره کننده‌اند ، یا خریدار مقلد و مصرف کننده صرف آری ،‌وضع دیگر وضع احتیاط و آماده بودن است .

    در این وضع با رادیو و تلویزیون کنار می آییم بی‌آنکه مقهور آن باشیم ، زیرا می‌دانیم که نمی‌توانیم از تلویزیون صرف نظر کنیم و اگر باید آن را داشته باشیم ، چرا صورت خوب و بهترین صورت آن را نداشته باشیم ؟

    ظاهراً بسیار مشکل است که آدمی در عالمی به سر برد که با آن عالم یگانه نباشد و مشکل‌تر این است که بخواهد با شأنی از شئون این عالم کنار آید .

    من فعلاً در مورد این مسئله بسیار دشوار بحث نمی‌کنم و صرفاً برای اینکه وضع سوم را تا حدی روشن سازم ، می‌گویم برای ما که نمی‌خواهیم علم ، نظم سیاسی و اداری و ترتیبات آموزش و ترافیک و بازار را رها کنیم ، یک تلویزیون خوب ، با اداره خوب و مدرسه خوب و ترافیک خوب ملازمت یا حداقل مناسبت دارد و اگر نقص در جایی باشد باید اصلاح شود می‌تواند واسطه‌ی خوبی باشد .

    من در شرایط فعلی بهبود تلویزیون را در این می دانم که به مسائل و مشکلات زندگی مردم بپردازد درس ومدرسه در همه جا مهم است ،‌ اما برای ما که تقریباً ثلث جمعیت کشورمان محصل مدرسه‌اند اهمیتش بیشتر است تلویزیون در امر آموزش به دانش آموزان چندان کمک می‌کند که وظیفه اصلی تلویزیون اصولاً آموزش مطالب درسی نیست بلکه باید مشکلات امر آموزش و پرورش را در حدی که بتوان به حل آن پرداخت مطرح کند ومسلماً می‌تواند در به هم پیوستن همت‌ها برای ادای چنین امر مهمی نیز اثر داشته باشد .

    اما اگر اصلاح آموزش و پرورش و تغییر نظام اداری ابتدا باید به نظر محققان و متفکران و صاحب نظران برسد ، اموری وجود دارد که طرح آن آسان‌تر است و شاید نتایج آن هم زودتر آشکار شود .

    امتحان ورودی دانشگاه‌ها و ترافیک مثال خوبی است .

    همه دانش آموزان دبیرستانی علاقه دارند که به دانشگاه بروند و اگر راه‌ها باز بود ، اکثریت داوطلبان به دانشکده‌های پزشکی و فنی می‌رفتند در ظاهر این روحیه نشانه کمال طلبی و مصلحت بینی است ، اما در حقیقت حاکی از یک بیماری اجتماعی و فرهنگی است .

    شاید صدا و سیما بتواند در این باب به مردم توجه و تذکر بدهد ، اما در مسائلی مثل ترافیک کار آسان‌تر است .

    در ترافیک فعلی ، مردمی که در برخورد با یکدیگر معمولاً جانب ادب را فرو نمی‌گذارند ، در خیابان ، چهار راه و میدان ،‌ چه پیاده باشند چه سواره و چه منتظر اتومبیلی باشند که آنان را به مقصد برساند ، رعایت هیچ قانونی نمی‌کنند .

    رانندگان اتومبیل‌ها با قوانین و قواعد رانندگی اُنس و هماهنگی ندارند و به هر جا بتوانند می روند و هر جا بتوانند تواقف می‌کنند .

    گاهی در کوچه و خیابان نمایش دیوانگی می دهند و گمان می‌کنند که مشغول هنرنمایی هستند .

    پیاده‌ها کاری به این ندارند که خیابان معبر اتومبیل‌ است .

    گاهی چنان با طمأنینه و وقادر در عرض خیابان راه می‌روند که گویی در حیاط خانه خود به قدم زدن مشغولند !

    رادیو و تلویزیون در این مورد چه می‌تواند بکند ؟

    آسان‌ترین کار این است که خبرهای ترافیک را منتشر کنند و قواعد را بگوید .

    اینها گر چه لازم است ، ولی وظیفه خاص پلیس راهنمایی و رانندگی است که به هر طریق باید آن را انجام دهد و البته از تلویزیون هم استفاده کند .

    اما کار تلویزیون چیز دیگری است .

    پلیس وظایف اداری و انتظامی خود را انجام می دهد و البته باید به فکر بهبود امور باشد ، اما تلویزیون زبان دیگر و امکانات وسیع‌تری دارد .

    این که یک مامور رسمی بیاید و به زبان رسمی و خشک قانون به مردم تذکر دهد که قواعد را رعایت کنند ، درد اصلی واساسی را درمان نمی‌کند مقررات را معمولاً هر کس که گواهی نامه رانندگی می‌گیرد کم و بیش می‌داند و عیب ترافیک ما از ندانستن مقررات نیست سر هر چهار راه علامت زده‌اند که اتومبیل‌ها توقف نکنند ، اما همه مسافران در همان جای ممنوع ازدحام می‌کند و اتومبیل‌ها هم همان جا می‌ایستند و اشخاص را سوار و پیاده می‌کنند خط کشی خیابان‌ها و جاده‌ها تقریبا در نظر رانندگان امر زائدی است و از چپ به راست و از راست به چپ رفتن یک امر عادی شده است بگذریم از اینکه کم نیستند کسانی که از لا به لای اتومبیل‌ها راه خود را باز می‌کنند و نظم خیابان و آرامش اعصاب مردم را بر هم میزنند و وضع عصبی رانندگان دیگر را مختل می‌سازند ( من هرگز ندیده‌ام که پلیس کاری به اینها داشته باشد .

    پلیس کم‌ترین و البته شایع‌ترین تخلف‌ها را می‌بیند و متخلف را جریمه می‌کند .) تلویزیون می‌تواند از صحنه‌های زشت ترافیک که در همه اوقات شبانه روز در همه خیابان‌ها وجود دارد فیلم بردرای کند واین صحنه‌ها ، البته با حضور مامور راهنمایی و نه به زبان آمرانه یا خشک و رسمی او ، تحلیل کند و اگر در این تحلیل مثلاً این نتیجه به دست آید که راننده ویراژدهنده با عالم رانندگی بیگانه است و عقل و ادب کافی ندارد ،‌پروایی نداشته باشد که با زبان تنبیه و تذکر آن را گوید لازم نیست که ما به حقانیت عالم غرب اعتقاد داشته باشیم تا به قواعد و قوانین ترافیک گردن بگذاریم .

    مطلب این است که اگر ترافیک داریم ، باید از نظم و قانون آن متابعت کنیم .

    از این قبیل موارد و مثال‌ها فراوان است .

    جایی دیگر که می‌توان با تلویزیون کنار آمد ، برنامه کودک و برنامه فیلم و تئاتر و نمایش است .

    برنامه کودک احتمالاً از پرشنونده‌ترین و پربیننده‌ترین برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی است و معمولاً در آن از خشونت ظاهر و بدآموزی صریح چیز چندانی یافت نمی‌شود .

    در این برنامه‌ها معمولاً و به طور کلی کوشش می‌شود که کودک را با دنیایی که بیشتر رمانتیک آشنا و سازگار سازند .

    عیب این برنامه‌ها این است که بیشتر صورت رمانتیک دارد ، اما با همین صورت رمانتیک است که می‌توان سنن و آداب و اخلاق خوب را نشان داد .

    بعد از انقلاب ، در برنامه‌های رادیو و تلویزیون ما و بخصوص در برنامه‌ کودک و فیلم و نمایش تحولی پیدا شده است .

    این تحول به سمت نجابت و آزرم است تلویزیون تقریباً مطلب خلاف اخلاق به کودکان نمی گوید .

    فیلم بد و فاسد و خشن نشان نمی‌دهد و نمایش‌های آن گرچه سبک و سطحی و تصنعی است ، اما می‌توان به بهبود آن امیدوار بود .

    یک مشکل نمایش‌ها و سریال‌های تلویزیون این است که این سریال‌ها انتزاعی است .

    ما دو قسم نمایش تلویزیونی داریم ؛ یکی نمایش آدم‌هایی که شیفته انقلابند و وجود آنها عین معرفت است و به هیچ چیز جز حق نمی اندیشند ، خوبند و هیچ چیز به خوبی آنان خدشه وارد نمی‌کند و بدی در وجود آنها هیچ راهی ندارد .

    یک نمونه آدمی که در تلویزیون نشان داده می شود ، همین آدمهایی خوب و پاک و شریف ، بلکه عین خوبی و پاکی و شرفند .

    قسم دیگر ، آدم‌هایی لاابالی و فارغ از سیاستند که بهترین آنها به کفتر بازی و حل جدول و ..

    مشغولند .

    نه اینکه آدم‌ها خلق و خوی مشخص و روان شناسی خاصی نداشته باشند ،‌ و مخصوصاً قصد انکار وجود بزرگی و شرف در نهاد آدم‌ها نداریم .

    اما اگر داستان نویس می‌خواهد قدیس را قهرمان کند ، یعنی قهرمانی و قدیس بودن را در وجود کسی جمع کند ، باید راهی را که در آن ، شخص به قهرمانی و مقام قدیسی می‌رسد نشان دهد و طریق مجاهده‌اش را رسم کند .

    بشری که میل و هوی وشهوت ندارد قهرمان نیست ، فرشته است .

    نویسنده درمحیطی که کاملاً سیاسی است ، می‌خواهد تظاهر کند که به سیاست کاری ندارد ؛ یا چنان وانمود می‌کند که قهرمان شدن مثل آب خوردن است و هیچ زحمت ندارد ریشه این عیب‌ها نیز در عیب بزرگتری نهفته است و آن اینکه گاهی نویسنده ملاحظات را راهبر خود کرده است و مشهورات را بر طبق ملاحظات تنظیم می‌کند ، نه اینکه به درک وکشف هنری نایل شده باشد .

    چنان که اشاره کردیم ، با تحولی که در شعر و هنرها پدید آمده است می‌توان امیدوار بود که این وضع تغییر کند ، و توجه کنیم که ما در وضع احتیاط و مدارا و کنار آمدن با تلویزیون ،‌ به مدد هنر و شعر نیاز بسیار داریم و..

    کنار آمدن با رادیو و تلویزیون موقوف به این است که از توهم در مورد وسیله بودن آن خارج شویم و بکوشیم که از امکانات آن به بهترین صورت ممکن استفاده کنیم و البته آگاهی به این امکانات کار آسانی نیست .

    به اعتقاد پدر علوم ارتباطات ایران ، باید مقررات مورد پیش بینی در قانون اساسی در خصوص انحصار دولتی رادیو و تلویزیون‌های مورد تفسیر یا اصلاح قرار گیرد ، چرا که هدف اصلی فعالیت رادیو و تلویزیون‌های خصوصی ، خدمت عمومی و حرکت در جهت مصالح و منافع ملی است .

    دکتر کاظم معتمد نژاد در گفت و گو با ایسنا درباره ضرورت تأسیس رادیو و تلویزیون‌های خصوصی در ایران ادامه داد : با توجه به این که تاسیس رادیو و تلویزیون‌ها نیازمند ابزار فنی گسترده وامکانات مالی قابل ملاحظه‌ای است بر این اساس پیدایش آنها با حمایت دولت‌ها همراه بوده است ، بنابراین زمانی که قوانین اساسی بسیاری از کشورها تدوین می شد ، موضوع رادیو و تلویزیون‌های خصوصی مطرح نبود وی در ادامه به سیر تاریخی پیدایش رادیو و تلویزیون‌های خصوصی در جهان اشاره کرد وگفت : صرف نظر از ایالات متحده آمریکا که از آغاز رادیو و تلویزیون‌های آنها خصوصی بوده است ، بسیاری از دولت‌ها مانند انگلستان و فرانسه در مقابل تاسیس رادیو و تلویزیون‌های خصوصی مدت‌ها مقاومت می‌کردند ، بنابراین در مورد فرانسه برای تاسیس رادیوهای خصوصی در دوره بعد از جنگ جهانی دوم فرستنده‌های خصوصی در خارج از خاک این کشور از آلمان ،‌ لوکزامبورگ و مونت کارلو برای مخاطبان فرانسوی برنامه پخش می‌کردند .

    همچنین به وسیله کشتی‌های کوچک در آبهای اقیانوس اطلس در اطراف انگلستان امواج رادیویی خصوصی را برای مخاطبان داخل این کشور برنامه پخش می‌کردند .

    معتمد نژاد با اشاره به این که انگلستان از دهه 1950 و فرانسه از دهه 1980 مقدمات تاسیس رادیو وتلویزیون‌های خصوصی را فراهم کردند ، گفت : در آن زمان هنوز در کشورهای اروپایی ، رویکرد مثبتی برای تاسیس رادیو و تلویزیون‌های خصوصی وجود نداشت .بنابراین تحت تاثیر جریان جدید مقررات زدایی ، خصوصی سازی و آزاد سازی ارتباطات در آمریکا در سال 1982 کشورهای اروپایی به ویژه انگلستان در سال 1984 و همزمان با آن ژاپن ، اقدام به انحصاری کردن ارتباطات دور ، تلگراف و تلفن کردند .

    وی افزود : آمریکا در پی اجرای سیاست‌های مقررات زدایی ، ارتباطات کمپانی بزرگ بل را که انحصار خصوصی ارتباطات دور را در اختیار داشت دگرگون و به هفت کمپانی کوچک در این حوزه تبدیل کرد .

    همچنین به دنبال این جریان در آمریکا ، مساله‌ی خصوصی سازی رادیو و تلویزیون در کشورهای اروپایی در فرانسه ، آلمان ، اسپانیا ،‌ ایتالیا ، اهمیت ویژه‌ای یافت ،‌ و در اوایل دهه‌ی 1990 این موضوع به جنوب شرقی و جنوب آسیا راه یافت و در کشورهایی مانند هند ، پاکستان و حوزه‌های خلیج فارس و همچنین در ترکیه به فکر تاسیس رادیو و تلویزیون خصوصی افتادند ؛بسیاری از این کشورها برای تاسیس رادیو و تلویزیون ‌های خصوصی پیش بینی نشده بود ،‌به طوری که می‌توان گفت : اکنون در اکثریت کشورهای جهان یک نظام مختلط رادیو تلویزیون‌ مرکب از موسسات عمومی ( دولتی وموسسات خصوصی ) فعالیت می‌کنند .

    اما در ایران هنوز این امکان وجود ندارد با توجه به این که در سراسر دنیا ، تغییرات اساسی در این حوزه به وجود آمده و صدها شبکه ماهواره‌ای شکل گرفته است که به آسانی می‌توانند برنامه‌های خود را به سراسر دنیا مخابره کنند، کشور ما نیز این قاعده مستثنی نبوده است و ما امروز شاهد دسترسی عامه جامعه به شبکه‌های ماهواره‌ای بیگانه هستیم .

    به عقیده این استاد علوم ارتباطات ،‌ باید مقررات موجود در قانون اساسی در مورد انحصار دولتی رادیو و تلویزیون مورد تفسیر یا تغییر قرار گیرد و در صورت لزوم اصلاح شود چرا که اصل فعالیت این رادیو و تلویزیون‌ها خدمت عمومی بوده است ، بنابراین دولت می‌تواند با ایجاد تسهیلات برای سازمان‌ها و انجمن‌های غیر دولتی این امکان را در کشور فراهم کند و کارهایی در این زمینه انجام رسیده است .

    همچنین ما در این زمینه نیاز به مطالعات کارشناسی در حوزه نظام حقوقی رادیو و تلویزیون‌خصوصی داریم .

    باید امیدوار بود که مسئولان عالی مملکتی همانگونه که در مورد سایر زمینه‌های مورد پیش بینی از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام به تفسیر اصل 44 قانون اساسی پرداختند در مورد انحصار دولتی رادیو و تلویزیونی اقدامات لازم را به عمل آورند و تاسیس رادیو و تلویزیون خصوصی را امکان پذیر سازند.

    وی در خصوص تأسیس رادیو ایسنا ، عنوان کرد : این امر ، حرکت بسیار مثبتی است ، چرا که سبب ایجاد رقابت میان رسانه‌های داخلی می‌شود ،‌ بنابراین نباید این موضوع را برخلاف مصالح ملی دانست ، چرا که ایسنا یک نهاد انقلابی و عمومی بوده است و تجربه نشان داده جز خدمت هدف دیگری را دنبال نکرده است ، طبیعی است ایسنا در این مسیر پیشقدم شود .

    تلویزیون و جهانی شدن ایران تلویزیون را می‌توان به عنوان یکی از ارکان جهانی شدن دانست و از این منظر آن را بررسی کرد .

    در طول تاریخ جهانی شدن ارتباطات تلویزیون نقش مهمی را داشته است .

    البته منظور از تلویزیون در ادبیات جهانی شدن تلویزیوهای جهانی است ولی از نظر نگارنده در سطح کشوری نیز می توان آن را بررسی کرد .

    ایران نیز همانند دیگر کشورهای جهان دچار پدیده جهانی شدن شده است .

    این پدیده در ایران نیز همانند کشورهای دیگر دنیا از زمانی آغاز شد که امکان برقرار کردن ارتباطات همزمان فراهم آمد .

    در ابتدا تلگراف و سپس تلفن و بعد رادیو و بعد از آن تلویزیون به ترتیب با آشنا کردن مردم با جهان اطراف توانستند مظاهر جهانی شدن را در ایران پدید آورند .

چکیده تحقیق: اهمیت رسانه ها جمعی از همان آغاز انتشار نخستین روزنامه ها در یونان باستان همواره در کانون توجه نویسندگان و گردانندگان آنها و دغه دغه خاطر سیاستمداران و حکام آن زمان بوده و تاکنون نیز ادامه دارد.تلویزیون نیز به عنوان یکی از بزرگترین و پردامنه ترین رسانه همواره توجه جامعه شناسان و ارتباط گران، سیاستمداران و..... دوم خود معطوف داشته است موضوع اصلی، بررسی سازه ها شاخص ...

شاید یکی از دلایل پائین بودن میانگین سطح کیفی تبلیغات رادیویی نسبت به تلویزیون، توجه نکردن به امکان تصویر سازی در ذهن مخاطب به وسیله صدا است. کاری که تنها به کمی دقت و توجه نیاز دارد و در مقابل تصویر سازی تلویزیونی ساده تر انجام می شود. به خصوص با در نظر گرفتن این نکته که ریشه های عمیق فرهنگ شاعرانه ما به ادبیات دوره پیش از ثبت تصویری و گرافیکی برمی‌گردد. کوه را ننوش ، آب را ...

مقدمه رادیو و تلویزیون ، دوست ، هم صحبت ، همدم و هم خانه‌ی ما هستند و اگر چه ممکن است گاهی از آنها ناراضی باشیم ، رهایشان نمی‌کنیم ، یا درست بگوییم ، آنها را رها نمی‌کنند و ما هم نمی‌توانیم بدون آنها سر کنیم .رادیو و تلویزیون فقط هم خانه و هم دم مردمان نیستند ، بلکه از وقتی به خانه‌ای وارد می‌شوند ، خانه و صاحبخانه چیز دیگری می‌شود . اصولاً هر چیزی از تکنیک جدید که وارد زندگی ...

تاريخچه : تأسيس کارخانجات : کارخانجات پارس الکتريک در تاريخ 5 اسفند سال 1341 با سرمايه 5000000ريال تأسيس و در 9 اسفند ماه همان سال بصورت شرکت با مسئوليت محدود به شماره 8567 به ثبت رسيد . موضوع شرکت ،‌تأسيس و ايجاد کارخانه صنعتي ،توليدي و

مقدمه شاید در ابتدا کسی گمان نمی کرد این مسئله تا به این حد گسترش یابد. نمونه های قبلی چنین مسائلی بسیار زود از گردونه خارج شدند و از رونق افتادند، اما این دفعه قضیه فرق می کند. شرکت گلدکوئیست در آغاز ورودش به ایران طبقات پایین جامعه به لحاظ سواد اجتماعی و اقتصادی - را هدف قرار داد. مردم عادی جامعه که اطلاع چندانی از اصطلاح علمی مورداستفاده اعضای شبکه نداشتند، براحتی وارد بازی ...

مقدمه موضوع مورد تحقی «مهدی اخوان ثالث» (م.امید) بود. شاعری که در عنفوان جوانی یکی از برجستگان ادب فارسی بود. او شاعری نوپرداز بود. ولی به قول خودش «سوار بر مرکب شهر کهن» بود. سبک او سبک خراسانی بود. نسبت به شعر کلاسیک اهمیّت ویژه‌ای قائل بود. آثاری به نظم و نثر از این شاعر به جا مانده است. مثل «زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا ...» و آثاری به نثر مثل کتاب قدمایی قوالب دیگر و ...

مقدمه شاید در ابتدا کسی گمان نمی کرد این مسئله تا به این حد گسترش یابد. نمونه های قبلی چنین مسائلی بسیار زود از گردونه خارج شدند و از رونق افتادند، اما این دفعه قضیه فرق می کند. شرکت گلدکوئیست در آغاز ورودش به ایران طبقات پایین جامعه به لحاظ سواد اجتماعی و اقتصادی - را هدف قرار داد. مردم عادی جامعه که اطلاع چندانی از اصطلاح علمی مورداستفاده اعضای شبکه نداشتند، براحتی وارد بازی ...

دفتر رهبری - نیرو های مسلح جمهوری اسلامی ایران نیروهای مسلح از لحاظ مدیریت و فرماندهی تحت تابعیت مقام رهبری هستند. این امر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پیش بینی گردیده که قبلاً بدان اشاره نمودیم. در ارتباط با این عنوان قابل ذکر است که امور اداری، تدارکاتی، حقوقی و بودجه‌ای نیروهای مسلح در صلاحیت وزارت دفاع می‌باشد (ماده 8 قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران مصوب 7/7/1366) و ...

نگاهی به تاریخ جنگ تحمیلی صدام حسین رئیس جمهور مخلوع عراق همراه با دیگر متحدان عرب و غربی خود با هدف سرکوب انقلاب اسلامی ایران و تجزیه آن - که آن را از اهداف همه اعراب اعلام کرد - بر این کشور آتش گشود. چنانکه طارق عزیز معاون نخست وزیر وقت عراق اعلام می کند که "چند ایران کوچک بهتر از ایران واحد است و ما از شورش قومیت های مختلف حمایت می کنیم و همه سعی خود را در تجزیه ایران به کار ...

از آن دسته شنوندگانی که برنامه های رادیوهای داخلی را بهتر دانسته اند، دلایل آن پرسیده شد: نتایج حاکی از آن است که مهمترین دلیل شنوندگان برای بهتر بودن برنامه‌های رادیوهای داخلی «هماهنگ بودن با فرهنگ ما» (38درصد) است. «صداقت داشتن برنامه های رادیوهای داخلی» (9درصد) و «اطلاعات بیشتری درباره کشور دادن» و «آموزنده بودن» (هر کدام 7 درصد) از جمله دلایل شنوندگان برای بهتر بودن برنامه ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول