(خلاقیت ) مقوله ای است که اغلب ابعاد زندگی اجتماعی بشر را در بر می گیرد اما به جرات می توان گفت خلاقیت در آموزش و پرورش نکته ای کلیدی و حائز اهمیت است . با عنایت به اینکه ،زمینه اساسی خلاقیت باید در خانواده ، مدرسه و دانشگاه فراهم گردد و مدارس در این زمینه نقشی مضاعف دارند در این مقاله کوشش می شود برخی از ابعاد اساسی ( خلاقیت و آموزش ) مورد توجه قرار گیرد.
تعریف خلاقیت :
از خلاقیت تعاریف مختلفی صورت گرفته است اما نکته اساسی آنها ( تازگی ، ابداع و نوبودن ) است . البته ویژگی های حائز اهمیت دیگر در این زمینه را ( مناسب بودن ) دانسته اند[1] ( فاضلی ، 1378 : 7 ) . بر این اساس می توان هر ابداع و نو آوری جدید و مناسب در امور علمی و تربیتی در مدارس و مراکز علمی و آموزشی را جزء خلاقیت محسوب نمود که می تواند در طبقات مختلف علمی ، هنری و اجتماعی نیز طبقه بندی شود . از سوی دیگر ، می توان ابداعات و نوآوری های جدید و مناسب را در قالب دروس مختلف و نیز مسائل اجتماعی نهاد های مختلف اجتماعی در نظر گرفت .
رابطه خلاقیت و آموزش پیشرفته :
در زمینه خلاقیت و آموزش سوالی اساسی مطرح می شود که ( آیا خلاقیت را می توان آموزش داد ؟ ) گر چه پاسخ به سوال مذکور در جوانب مختلفی مورد نظر بوده است اما به نظر می رسد ،بیشتر اندیشمندان بر رابطه خلاقیت و آموزش تا کید داشته اند . همچنین ، پژوهش های انجام شده در زمینه آموزش خلاقیت گزارش داده اند که خلاقیت را می توان آموزش داد. مطابق پژوهش (فرایر وکالینگز ) در سال 1991 نود درصد از معلمان معتقد ند که خلاقیت را می توان توسعه داد . ( تورنس ) نیز شواهدی مشاهده کرده است که خلاقیت قابلیت آموزش دارد (صفری ، 1378 : 45 ) .
را ه های آموزش خلاقیت :
بسیاری از روان شناسان شیوه های ( یورش فکری ) و ( فهرست سوالات ) را به منظور آموزش خلاقیت پیشنهاد کرده اند[2] ( صفری ،1378 : 45 ) در روش یورش فکری به منظور حل یک مسئله از مغز استفاده می شود . در حالیکه در شیوه فهرست سوالات ، از سوالاتی ایده برانگیز در ایده جویی فردی و گروهی به عنوان اشاره های سرنخ دهنده استفاده ، می شود .
بستر مناسب خلاقیت در آموزش :
یکی از اصول اساسی در روند توسعه خلاقیت و نوآوری ایجاد زمینه های مناسب در ابداع و نوآوری است . در این زمینه می توان از دو دیدگاه تئوریکی مهم یاد نمود که هر کدام به ابعاد خاصی از خلاقیت توجه داشته اند . دیدگاه روان شناختی و فرهنگی ( مرد م گرایانه ) در این زمینه اهمیت یافته است ( فاضلی ، 1378 ) . در دیدگاه وانشنا سانه به بعد فردی خلاقیت توجه شده است که در این صورت به دلیل تاکید بر نقش فرد در امور نو آوری ، نخبه پروری توسعه می یابد و چندان اتفاق قابل توجهی در بعد همگانی خلاقیت صورت نمی گیرد . در صورتیکه در بعد اجتماعی خلاقیت بر وجود بستری فرهنگی تاکید داشته و خواهان گسترش آن در تمامی عرصه های اجتماعی و مشارکت همگانی در کسب تجربه خلاقانه است . به نظر می رسد آموزش و پرورش باید استفاده توام از بعد اجتماعی وفردی خلاقیت رامورد توجه قرار دهد گرچه بعد اجتماعی اهمیت بیشتر پیدا می کند . در حقیقت عرصه ورود به نوع آوری های علمی در تمام مقاطع تحصیلی و در بین تمامی دانش آموزان رایج شده و سیستم تعلم و تربیت در جهت حل موانع این مهم تلاش های اساسی ومفید می نماید .
را هکاری مناسب جهت توسعه خلاقیت :
به لحا ظ وابستگی خلاقیت به مشارکت همگانی ، در عرصه آموزش و پرورش نیز باید به برخی اصول حائز اهمیت در توسعه خلاقیت اشاره نمود :