دانلود مقاله راهنمایی ومشاوره تحصیلی

Word 130 KB 28249 25
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مشاوره در مدرسه

    ارزیابی راهنمایی ومشاوره در مدرسه باید با تاکید بر اینکه هر معلمی ، آموزگار مهارتهای اجتماعی است ، آغاز می شود از این رو همه معلمان ، مشاور تحصیلی نیز هستند بدین معنا که بخشی از کارکرد هر معلمی کمک به کودکان در حل مشکلات شخصی وتصمیم گیری درباره روشی است که باید در زندگیشان اتخاذ کنند از آنجایی که معلمان افرادی هستند که نه تنها از لحاظ میزان علاقمندی نسبت به نقشهای مشاوره ای متفاوتند بلکه در دامنه ای  که کودکان آماده اند تا در مسائلشان با آنها مشورت کنند نیز تفاوتهای قابل ملاحظه ای دارند برخی معلمان تمایل دارند اعتماد بیشتری را جلب کنند و در نتیجه در روابطشان با کودکان نوعی رفتار همدلانه وصبورانه تری دارند.

    کودکان احساس می کنند    می توانند با آنها حرف بزنند وبه واکنشهای آنها اعتماد کنند در واقع دو ویژگی همدلی ومطمئن بودن بیش از هر چیز دیگری با روشهای مشاوره سنخیت دارند وکودکان موقعی که نیاز دارند تصمیم می گیرند با افرادی که صاحب این    ویژگی ها هستند حرف بزنند .

    دومین ویژگی قابل اعتماد بودن است گاهی اوقات این واقعیت که معلمان نقش دوگانه ای دارند مورد تردید قرار می گیرد در درجه نخست : آنها نماینده قدرت در مدرسه اند و در درجه دوم مشاوری بی طرف وقابل اعتماد محسوب         می شوند بنابراین اگر کودکی بخواهد با معلمش درباره مشکلات مربوط به مدرسه اش گفتگو کند برای مثال در مورد رفتار غیر عادلانه یکی از کارکنان مدرسه یا دزدی از تجهیزات مدرسه یا تقلب در امتحان مدرسه مطمئن نیست که آیا معلم تمام این مسائل را به طور کامل به مراجع بالاتر گزارش می دهد یا نه .

    ازسویی دیگر معلم نیز ممکن است احساس کند که باید به اجبار وفاداریش را به دو گروه نشان دهد .زمانی که وظایف حرفه ای اش مطرح است دچار نگرانی   می شود واین دلیل محکمی است که چرا برخی از معلمان مخالف ایجاد این نوع اعتماد – که آنها را در موضع مبهم ونامشخصی قرار می دهد – هستند.

    یکی از راههای اجتناب از این مسائل استخدام فردی است که وظیفه اش فقط مشاوره بوده وبه هیچ وجه کاری به تدریس وفعالیتهای انضباطی نداشته باشد دلیل لینکه این اقدام چندان رایج نیست این است که برخی از معلمان برای وجود خودشان در حضور یک مشاور متخصص در مدرسه ناراحت هستند آنها ممکن است از اینکه موضوع گفتگوی بین مشاور وکودک باشد احساس ناراحتی       می کنند وحضور مشاوران در مدرسه را تهدیدی برای نقشهای ارشادی خودشان می دانند اگر رازهایی هم وجود داشته باشد مشاور حتی آنها را نیز  برا ی مدیر مدرسه افشا نمی کند از این رو این قدرت دوم باید به هر شکلی که شده در مدرسه تضعیف شود بنابراین هرچند به نظر می رسد بسیاری از ما از مشاوران متخصص حمایت می کنیم اما  این امکان وجود دارد که نقش معمول معلمان در مشاوره به طور عمده در پیش بینیهای آتی کاهش یابد .بنابراین برای معلمان داشتن اطلاعات محدودی از متغیرهای اساسی دخیل در آن اهمیت دارد برخی از مدارس مسئولیت سرپرستی سالیانه هماهنگی فعالیتهای مشاوره ای وآگاه ساختن کارکنان تازه وارد را درمورد آنچه باید انجام دهند بر عهده مشاور می گذارند در حالی که سایر مدارس آنان را به سرپرستی امور ارشادی منصوب می کنند وتعداد اندکی از آنان در دوره های کوتاه مدت ، مشاوره سازمان یافته که توسط مقامهای محلی یا گروه های تخصصی برگزار می شود شرکت می کنند وتعداد کمتری از آنها نیز دارای مدرک رسمی مرتبط هستند از آنجایی که یکی از بهترین راههای توسعه واشاعه مهارتهای مشاوره برای کسی که همراه با متخصص آموزش است مسئولیت دادن و ارائه اطلاعات به دیگران است معلمان می توانند این مهارت ها را درون زمینه علمی که مجبورند آنها رابه کار گیرند فراگیرند ومی توانند در مواقعی که به خودشان اطمینان ندارند در صدد یافتن منبع مفیدی از توصیه های تخصصی برآیند.

    مشکل محرمانه بودن :

    به ابتدای بحث برمی گردیم تاکید شد که همدل وقابل اعتماد بودن هدایای اساسی است که مشاوره به کودک می بخشد همچنین گفته شد :مشکل اصلی موقعی بوجود می آید که کودک به دلیل عدم تبعیت تر مقررات مدرسه یا تهدید ارزش ها ومعیارها مورد توجه مشاور قرار می گیرد آیا مشاور باید اطلاعات را به طور خصوصی ومحرمانه حفظ کند یا اعتماد کودک را زیر پا بگذارد ونزد مدیر یا سایر مسئولان مدرسه برود ؟

    برخی نویسندگان پیشنهاد می کنند که معلم باید همیشه از قبل به کودک این آگاهی را بدهد که در مواقع ضروری ، محرمانه بودن اطلاعات از بین می رود و این سیاست خوبی است که مشاوران می توانند آن را دنبال کنند مسئله نگرانی از افشای مسائل محرمانه، می تواند مانع از کمک خواهی کودک شود وموجب می شود تا موضوع های مورد علاقه کودک به جای آنکه به راحتی بیان شود مسکوت باقی بماند همچنین همیشه این احتمال وجود دارد که مطالب محرمانه ای بدون آنکه مشاور تمایلی به بیان آنها داشته باشد در حین گفتگوها عنوان شود بدون آنکه فرصت آگاه کردن رسمی کودک وجود داشته باشد این امر به ویژه در مواقعی صدق می کند که معلمان عادی به عنوان مشاور عمل می کنند ، از آنجایی که آنها از رهنمودهای عملی معینی که از مصاحبه مشاوره ای نیمه رسمی مشاوران حاصل می شود و می تواند به عنوان نقطه شروع مورد توافق مشاور – کودک قرار گیرد – بر خوردار نیستند ؛ در نتیجه این مشاوران باید به وجدان خودشان درباره آنچه باید محرمانه بماند ، مراجعه کنند (گرچه پسندیده تر آن است که آنها باید بتوانند در زمینه ای که مطابق با  خط مشی مدرسه است به تبادل نظر با مدیر و کارکنان بپردازند.) دو قاعده اساسی که باید همیشه به کارگرفته شود این است که کودک مجاز است تا قبل از اینکه رازش بر ملا شود به جستجو بپردازد یا دست کم در جهت پیشرف      اقدام هایی که از سوی مشاور طرح ریزی شده حرف بزند و تنها در موقعی باید راز را بر ملا ساخت که کودکان بخواهند در طولانی مدت به آن کار ادامه دهند .

    در هیچ زمانی نباید به راحتی رازی را بر ملا ساخت که منجر به تنبیه کودک شود و یا آن که به مسئوول مدرسه نشان دهیم که یکی از همکاران متعصب گروهش چگونه عمل می کند .

    به ابتدای بحث برمی گردیم تاکید شد که همدل وقابل اعتماد بودن هدایای اساسی است که مشاوره به کودک می بخشد همچنین گفته شد :مشکل اصلی موقعی بوجود می آید که کودک به دلیل عدم تبعیت تر مقررات مدرسه یا تهدید ارزش ها ومعیارها مورد توجه مشاور قرار می گیرد آیا مشاور باید اطلاعات را به طور خصوصی ومحرمانه حفظ کند یا اعتماد کودک را زیر پا بگذارد ونزد مدیر یا سایر مسئولان مدرسه برود ؟

    برخی نویسندگان پیشنهاد می کنند که معلم باید همیشه از قبل به کودک این آگاهی را بدهد که در مواقع ضروری ، محرمانه بودن اطلاعات از بین می رود و این سیاست خوبی است که مشاوران می توانند آن را دنبال کنند مسئله نگرانی از افشای مسائل محرمانه، می تواند مانع از کمک خواهی کودک شود وموجب می شود تا موضوع های مورد علاقه کودک به جای آنکه به راحتی بیان شود مسکوت باقی بماند همچنین همیشه این احتمال وجود دارد که مطالب محرمانه ای بدون آنکه مشاور تمایلی به بیان آنها داشته باشد در حین گفتگوها عنوان شود بدون آنکه فرصت آگاه کردن رسمی کودک وجود داشته باشد این امر به ویژه در مواقعی صدق می کند که معلمان عادی به عنوان مشاور عمل می کنند ، از آنجایی که آنها از رهنمودهای عملی معینی که از مصاحبه مشاوره ای نیمه رسمی مشاوران حاصل می شود و می تواند به عنوان نقطه شروع مورد توافق مشاور – کودک قرار گیرد – بر خوردار نیستند ؛ در نتیجه این مشاوران باید به وجدان خودشان درباره آنچه باید محرمانه بماند ، مراجعه کنند (گرچه پسندیده تر آن است که آنها باید بتوانند در زمینه ای که مطابق با خط مشی مدرسه است به تبادل نظر با مدیر و کارکنان بپردازند.) دو قاعده اساسی که باید همیشه به کارگرفته شود این است که کودک مجاز است تا قبل از اینکه رازش بر ملا شود به جستجو بپردازد یا دست کم در جهت پیشرف اقدام هایی که از سوی مشاور طرح ریزی شده حرف بزند و تنها در موقعی باید راز را بر ملا ساخت که کودکان بخواهند در طولانی مدت به آن کار ادامه دهند .

    در هیچ زمانی نباید به راحتی رازی را بر ملا ساخت که منجر به تنبیه کودک شود و یا آن که به مسئوول مدرسه نشان دهیم که یکی از همکاران متعصب گروهش چگونه عمل می کند .

    البته گاهی اوقات کودکان نیاز دارند قبل از اینکه درباره حفظ آن موضوع به توافق برسند ، متقاعد شوند .

    در اینجا کار مشاور باید کمک مشاور باید کمک به کودک برای دیدن چیزهایی باشد ، که ممکن است نتایج آنی ناخوشایند معینی داشته باشد ؛ اما در درازمدت در نظر دیگران فرد محترم و فهمیده و با عزت نفس تلقی شود .

    بعضی از مشاوران بحث می کنند که این امر بسیار رهنمود دهنده است و کودک باید همیشه درتصمیم گیریهای شخصی دخیل باشد ، اما به نظر می رسد این کار در واقع قرار دادن مسئوولیت نامعقولی بر دوش کودک خردسالی است که ممکن است صادقانه خواهان راهنمایی باشد تا بتواند بهترین کارها را انجام دهد .

    جایی که توافق شده که محرمانه بودن موضوع از بین برود (من اصطلاح از بین رفتن را در اینجا به کار نمی برم ، چون معنی منفی را در بردارد ، اصطلاح « خاتمه دادن »مناسب تر است ) کودک باید مطمئن شود که مشاور به حمایتش از او ادامه می دهد حتی همراهی فراوانی نیز با کودک ، در مقابل مدیر یا احتمالا والدین یا هر کس دیگری که در این ماجرا دخیل باشد ، دارد.

    اگر کودکی نخواهد که رازش بر ملا شود باید از تصمیم کودک پیروی کند .

    او ممکن است احساس کند که گفتن آن ضروری است .

    از آنجایی که ممکن است پیشنهادهای روشن و مناسبی که کودک آنها را بپذیرد در دسترس نباشد این محدودیت ها ، حمایت عملی و مساعدت ها را می طلبد .

    تنها زمانی می توان استثنا قائل شد که کودک به مشاور اطلاع دهد که خطری (یا خطر بالقوه ای) خودش ، سایر خودش ، سایر کودکان یا اجتماع بزرگتری را تهدید می کند .

    برای مثال : ممکن است رازها شامل اطلاعاتی درباره مواد مخدر یا تهدید خصمانه فرد دیگر باشد .قانون در بریتانیای کبیر به ندرت کار مثبتی در قبال فردی ، که اطلاعاتی از یک جرم متحملی را بیان می کند دارد ؛ مشروط بر اینکه فرد به هیچ عنوانی خودش را در آن امر درگیر نباشد (اگر شواهد بعدی داشتن چنین اطلاعاتی را همراه با مجرمیت آن فرد نشان دهد ، اثبات بی گناهی امر دشواری خواهد بود) قرار داد استخدامی معلمان اغلب وظایف واضحی در این راستا را وضع کرده، که باید به آن پای بند بمانند .

    در هر موردی ،خواه وظیفه باشد یا نباشد ، معلمان مسئوولیت اخلاقی دارند تا از هر آسیبی جلوگیری کنند و این بدان معناست که آنها حق انتخابی ندارند ، اگر بترسند که سکوتشان موجب بروز ضرر و زیانی می شود باید مسئولان مربوطه را مطلع سازند .

    همچنین باید حتی اگر کسی به عنوان مشاور متخصص نیز استخدام شده باشد ، بعید به نظر می آید که قرارداد استخدامی اش متفاوت از معلمان معمولی باشد .

    بنابراین نامتحمل است که تنها وی مسئوولیت امنیت و سلامتی کل مدرسه را پذیرفته باشد ،هرچند اگر هم این مسئوولیت ها قانونی یا اخلاقی باشد ، او را مستثنا از سایر کارکنان مدرسه نمی سازد .

    این بدان معناست که رازهایی که از طریق مصاحبه مشاوره ای به طور مشروع گفته می شود ، مقدس تر از رازهایی نیست که در زمان گفتگو بین یک معلم معمولی و کودک بیان می شود .

    معمولا تصمیم به اینکه نباید تحت هر شرایطی آرام ماند ، مساله دردناکی است ؛ چراکه به یکباره تصمیم گرفته می شود ، رازها بر ملا شود .

    تنها بدین شرط کودک می تواند تحت حمایت مشاور برای پیشنهادهایی که ارائه می دهد ، باید موجه بوده ، درصدد نشان دادن چگونگی تحقق آنها باشد .

    عاقبت اینکه این رشته اقدام ها باید تا حد امکان به بهترین وجه به مصلحت خود کودک باشد .

    اهمیت همدلی حال از بحث «رازداری» به بحث درباره ویژگی مهم دیگری از مشاور دلخواه یعنی «همدلی» می پردازیم .

    همدلی به این معناست که هر کودک باید همیشه نسبت به این موضوع – که معلمش شرایط او را درک می کند و در صورت کمک خواهی او را یاری می دهد – تردید نکند .

    در نشان دادن این قول همدلی ، معلم نه تنها به آنچه می گوید بلکه باید به علایم غیر کلامی که از وی سرمی زند ، نیز توجه کند .

    تبسم بیش از اخم ،نشانه بارز همدلی است .

    همچنین با سر تایید کردن بهتر از تکان دادن سر توام با نارضایتی است و تماس چشمی دوستانه ، بهتر از خیره ماندن به پنجره است .

    همگی این ها جزء علایم غیر کلامی همدلی است .

    علاوه بر این در گفتگوهای کلامی بهتر است به حرف کودکان گوش دهند و اصطلاحات آنها را به کار گیرند تا اینکه حرف آنان را قطع کنند یا به جای آنها حرف بزنند .

    در تمام این موارد ، معلم باید نسبت به کودک علاقه مند و شکیبا باشد .

    او به کودک به اندازه ای علاقه مند است که می خواهد به آنچه کودک می خواهد بگوید ، گوش کند و به قدری شکیبا باشد که آمادگی انجام این کار را نیز داشته باشد .

    بر اساس آنچه تا کنون گفته شد ، همدلی از طریق عمل و فعالیت ، نشان داده می شود .

    معلم و کودک ، همراه با هم مشکلات یکدیگر را تشخیص می دهند و در نتیجه ، معلم در عمل آمادگی خود را برای انجام برخی کارها در کمک به کودک نشان می دهد .

    این بدین معنا نیست که در واقع معلم کارهایی را انجام بدهد که در مسئوولیت خود کودک است بلکه به این معناست که معلم با اقدامهای مناسبی ، اقدام های کودک را در جاهایی که وی قدرت کمتری دارد ، مورد توجه و حمایت خود قرار دهد .

    (برای مثال : به خاطر کودک با همکار دیگر حرف بزند ، اطلاعاتی را کسب کند و حتی مطالب یادگیری مورد نیاز کودک را تمکیل ساز .

    رابط بین کودک با بهزیستی شود و دریابد که بهتر است کودک با زندگی اجتماعی در کلاس هماهنگ شود .

    به والدین در مورد چگونگی کمک به بهترین شکل در حل مشکلات یادگیری کودک ، راهنمائی هایی را ارائه دهد ، مورد کودک را با مدیر مدرسه در میان گذارد و از این قبیل کارها ) .

    فرایند مشاوره من همچنین پیشنهاد می کنم : مشاور باید دارای ویژگی «رازداری» و «همدلی» باشد و این ویژگی ها را باید در گفتگوها و مصالحبه هایی که بین مشاور و کودک صورت می گیرد نشان دهد .

    ملاحظات مهم دیگر را زمانی که درباره فرایند مشاور بحث می شود مطرح خواهیم ساخت .

    مقوله بندی کردن مشکل کودک نخستین ملاحظه یافتن راه هایی برای مقوله بندی کردن مشکل کودک است .

    یکی از راه های انجام این کار توجه به ساده یا پیچیده بودن آنهاست .

    مشکل ساده ، مشکلی است که می توان آن را اساسا مستقل در نظر گرفت .

    کودکی که مشکلاتی با همکار معینی دارد یا برای بعضی چیزهای مهم ، ناعادلانه سرزنش شده یا مشکلاتی در کار کلاسی دارد ، در این طبقه جای می گیرد .

    معمولا مشکلات ساده را می توان از طریق یک رشته اقدام های معین که مورد توافق بین کودک و معلم است ، حل کرد (اگرچه این اقدام گاهی ممکن است گاهی اوقات ناخواسته به طور نادرستی انجام شود ) کار مشاور در رو به رو شدن با مسائل ساده این است که به دقت به حرفهای کودک گوش کند ، برای پی بردن به جزئیات مهم سوالات را بپرسد مطمئن شود که کمک خواهی کودک ، کار درستی است و در نتیجه فعالیت سازنده ای را بر اساس آنچه تا کنون انجام شده ، در نظر بگیرد قبول قضاوت کسی که گرفتاری کودک را مورد سرزنش قرار داده ، یا وی را مورد انتقاد قرار می دهد ، ارزش و تاخیر چندانی ندارد .

    تنها موجب می شود که اکثر کودکان در آینده درخواست کمک نکنند .

    از سوی دیگر ممکن است این مسائل موقعی که معلم احساس می کند کودک از تفکر درباره چگونگی شرایط به وجود آمده فایده مشخص می برد و یا درباره شکل پیشگیری از عود مشکل تصمیم می گیرد ، رخ دهد .

    بر خلاف این ، شکل پیچیده ، مشکلی است که در برگیرنده مسائل شخصیتی گسترده خود کودک می شود .

    برای مثال اگر کودک به شدت خجالتی باشد و یا بیش از اندازه احساس قربانی شدن یا تهدید از سوی دیگران را بکند ، ممکن است دارای عزت نفس پایین بوده یا بیش از حد عجول باشد و یا نیز بسیار مستعد در جوابگویی به پاسخهای خصمانه نسبت به دیگران باشد همچنین مسائل قدیمی خانه مشکلاتی با جنس مخالف با احساس گناه واضطراب بیش از اندازه نیز در این بین وجود دارند توجه کنید گاهی اوقات یک مشکل ساده ممکن است آغاز یک مشکل پیچیده باشد یا اینکه به طور مستقیم ناشی از آن باشد در این مورد کودک با مشکل کوچکی نزد معلم می آید واین در حالی است که مشکل اصلی به تدریج آشکار می شود همچنین به خاطر داشته باشید که آگاهی کودک از مشکلش به معنای آگاهی داشتن نسبت به علت آن نیست برای مثال ممکن است علت مشکل محبوب نبودن کودک باشد هرچند که علت آن می تواند بیشتر شخصی باشد تا نگرشهای ناعادلانه همکلاسی هایش ، اما وی نسبت به این امر آگاه نیست.

    نقش مشاور در جایی که مشکلات پیچیده وجود دارند نخستین کار مشاور ایجاد فضای قابل اطمینان وهمدلانه است که کودک را به حرف زدن تشویق کند وبه حرفهای او نیز گوش داده شود .گوش دادن خود مهارت مهمی است .

    ((نلسون)) و ((جونز)) (1986) بسیاری از ویژگیهای خوب و بد شنوندگان را بدین گونه خلاصه کرده اند؛ شنوندگان تمایل دارند : گفتگوها را هدایت ورهبری کنند .

    اظهار نظرهای انتقادی کنند .

    سرزنش کنند ، پرخاشگر شوند وموعظه کنند .

    آمادگی بیش از اندازه برای نصیحت کردن داشته باشند .

    احساسات فرد دیگر را طرد کنند .

    از خودشان تعریفهای نابجا کنند .

    بر چسب بزنند وتشخیص دهند .

    موجب کمبود وقت شوند .

    فرد مقابل را گیج وآشفته کنند .

    بیش از اندازه حرف دیگری را قطع کنند .

    مزاح واطمینان بخشی کنند (برای اینکه گوینده احساس بهتری در خاطر شنونده از خودش به وجود آورد ) .

    تظاهر به توجه کردن کنند .

    شنوندگان خوب از این اشتباه ها دوری می کنند .

    آنان به تمامی علایمی که از طریق زبان بدن آنها صادر می شود توجه می کنند برای مثال : از طریق آرام بودن حالت بدن ، صراحت و آشکاری بدنی (چهره گوینده) تماس چشمی ، حالات چهره مناسب و استفاده از تکان دادن سر .

    علاوه بر اینها ، آنها آمادگی علاقه و توجه شان را به آنچه کودک می گوید نشان می دهند .

    اگر مشاوری فقط شنوده خوبی باشد ، خدمت ارزشمندی را انجام خواهد داد .اما اکثر مشاوران می خواهند چیزی بیش از این باشند .

    حال به طور خلاصه به برخی از موضوع های عمده دیگری که باید به خاطر داشت اشاره ای خواهیم داشت .

    تحکم گری : معمولا مشاوران نباید بیش از اندازه رهنمودی عمل کنند .

    در سال های اخیر مقاله های فراوانی درباره امتیازهای نسبی مشاوره رهنمودی و غیر رهنمودی نگاشته شده است .

    در مشاوره رهنمودی از همان آغاز به کودک گفته می شود چه کاری باید انجام دهد و در مشاوره غیر رهنمودی تاکید بر این است که به کودک تا جایی کمک شود که وی بتواند راه حل را خودش پیدا کند .

    اما اکنون به نظر می رسد اکثریت بر این نکته اتفاق نظر دارند که کودک حداقل باید در بخشی از تصمیم ها درباره رشته اقدام های بعدی شرکت جوید .

    اگر مشاور برای وی تصمیم بگیرد این تصمیم مشاور است نه تصمیم خود کودک ؛ به دلیل اینکه مشاور مانند کودک موقعیت را نمی شناسد و از سوی دیگر این کودک است که در آن محیط زندگی می کند و با آن در تعاول است بنابراین تصمیم های مشاور ممکن است ، راه حل های موثر اندکی را شامل شود که مناسب شرایط آن کودک باشد .

    روشن است اگر مشکل کودک دارای مضامین اخلاقی بوده ،یا مسئولیت های آشکاری را در قبال دیگران شامل شود در نتیجه (به ویژه در مشاوره با کودکان خردسال) ممکن است مشاور تمایل داشته باشد آنها را به سوی تصمیم هایی که به نظر درست می رسند ، سوق دهد ، اما حتی در چنین شرایطی نیز باید سوابق اخلاقی و اجتماعی کودکان در نظر گرفته شود .

    مجبور ساختن کودکان به اخذ تصمیم هایی که در آنها سوابق کودکان در نظر گرفته نشده ، موجب می شود تا آنان احساس کنند این تصمیم ها نادرست هستند وهمین امر موجب شکست آنها شود همین امر در آینده موجب مخالفت جدی با نظریات دیگران هم بشود هدف آنی مشاوران کمک به کودکان در قرار دادن مشکلاتشان درون موقعیت و اوضاع و احوال مربوط به آن وتشخیص ودرک متغیرهای مهمی است که با این مشکلات در ارتباط هستند برای نیل به این منظور باید سوالاتی را مطرح ساخت که موجب ارتقای سطح تامل آنان بر رویداد ونظریات افراد مختلفی است که در آن موضوع دخیل هستند (فکر می کنید مادر و پدر و دوستان شما در این باره چه نظری دارند ؟

    فکر می کنی واقعا به جای آن کاری که کردی چه اقدام دیگری را می توانستی انجام دهی ؟

    اگر کسی در این باره چیزی به تو بگوید چه احساسی خواهی داشت ؟

    چرا از آن ناراحت شدی ؟

    آیا فکر می کنی این بدان معناست که دیگران تو را دوست ندارند ) همچنین مشاور باید به کودکان نشان دهد که احساسات آنها فهمیده وپذیرفته است در نتیجه آنها را تشویق کند که از احساساتشان حرف بزنند ( از این موضوع بیزار شده اید این طور نیست ؟

    موقعی که آن اتفاق افتاد خوشحال شدید ؟) با قرار دادن مشکلات در بافت وسابقه خودشان وبا تامل بر متغیرهای مربوط به آنها به کودکان کمک می شود تا بینش وبصیرتی به این مسائل واهمیتشان پیدا کنند وبه طور کلی نسبت به توانایی کاردانی و واقع بین بودن مشاور به اعتماد واقعی وکامل برسند .

    رویکرد بی طرفانه : مشاوران باید در حفظ رویکرد بی طرفانه کوشا باشند به عبارت دیگر مشاوران نباید نظریات خود را قبل از اینکه خود کودک نسبت به اعمال و ویژگیهای شخصی اش به عقیده درست و مؤثری دست یابد حرف وی را قطع کرده ، نظریات خود را ارائه کنند اما بسیاری از کودکان که احساس بی کفایتی می کنند ویا عزت نفس پایینی دارند و یا از گذشته شکست خود افسرده هستند نیازمند کمک مشاوران هستند .

    آنها نیازی به نظریات سرزنش کننده مشاوران ندارند .

    اگر لازم است درباره چیزی قضاوت شود بهتر است این کار توسط کودک صورت گیرد وچنانچه به نظر مشاور آن قضاوت خشن و بی رحمانه است می تواند کودک را تشویق کند که دیدگاه متعادل تر و خودپذیر تری اتخاذ کند .

    مسئولیت : همیشه باید به کودکان کمک کرد تا در قبال رفتارهایشان احساس مسئولیت بیشتری داشته باشند روزی آنها مدرسه را ترک خواهند کرد وبه سن بلوغ می رسند آنگاه درباره آنچه می خواهند بشنوند تصمیم می گیرند با وجود برخی از نظریات مخالف کار مدرسه شکل دادن به شخصیت کودک نیست (حتی اگر این کار در یک جامعه دمکراتیک ممکن باشد ) بلکه مدرسه جایی است که کودکان را خردمند ساخته نسبت به انتخابهایشان آگاه می کند با تامل در مسائل مطرح شده مشاور نه تنها باید به شیوه هایی این مسئولیت را مورد تایید وتشویق قرار دهد بلکه به کودکان کمک کند تا به ماهیت انتخاب شخصی خود پی ببرند (برای مثال پی ببرد چه عواملی در این انتخاب دخیلند این مسئله چرا اهمیت یافته وچگونه می تواند به بهترین شکلی به آن دست یابد ) این کار می تواند از طریق اصرار بر تفکر درباره خودشان از طریق خواند مقالات به بهترین گونه صورت گیرد به هر حال این موضوعی ارزشمند وخیرخواهانه است .

    تمرکز: مشاوران همواره باید در گفت و گویشان با کودک متوجه مشکل واقعی که مشخص شده باشند گاهی اوقات به خاطر دردناک بودن موضوع به شکلی گفت وگو جریان می یابد که از موضوع اصلی دور می شوند اما با طرح پرسشهایی نظیر :اما شما گفته اید که....

    یا در این باره برایم بیشتر صحبت کن......آنان تشویق به حرف زدن می شوند این شیوه مناسبی است که می توان موضوع را روشن ساخت این امر به کودک نشان می دهد که مشاور نیز به مساعدت احتیاج دارد واز این رو باید در بعضی موارد با یکدیگر به مشارکت بپردازند .جمله هایی چون :برای اینکه موضوع را بهتر درک کنم اگر می توانی درباره ...

    بیشتر توضیح بده - من به کمک بیشتری در این زمینه احتیاج دارم – می توانی در این باره بیشتر حرف بزنی ...؟معمولا در این روش مناسب هستند.

    عدم دخالت : کلام آخر اینکه مشاوران هرگز نباید در اموری که کودکان تمایلی به بیان آن ندارند خود را تحمیل وپافشاری نکنند .کودکان را باید به راستگویی تشویق کرد اما چنانچه تمایلی به روشن ساختن جزئیات نداشته باشند (برای مثال درباره زندگی خصوصی شان یا ارتباطی که با والدینشان دارند ) نباید اصرار ورزید و آنها را زیر فشار قرار داد آنها ممکن است از احساس وفاداری به سایر افراد مورد علاقه شان نگران باشند یا دچار دردسر وناراحتی شوند درست نیست درصدد وادار ساختن کودکان به پذیرش مسئولیت وتصمیم گیری باشیم در حالی که به توانایی تصمیم گیری آنها در جنبه هایی از زندگیشان که به حفظ آنها برای خودشان تمایل دارند ممکن است بی توجه باشیم ومشاوری که به کند وکاوی بسیار عمیق وجدی می پردازد ممکن است موجب ترس در کودکان شود وتا موقعی که اعتماد آنها نسبت به وی زیاد نشود از دادن اطلاعات داوطلبانه خودداری می کنند حتی ممکن است این تلاش ها مانع از مراجعه دوباره کودکان برای حرف زدن با مشاور شود چرا که ممکن است احساس کنند این گفتگوها خطرناک است وشما آنها را مجبور می کنید خودشان را بیش از آنکه مایل باشند افشا کنند ویا شاید هم در حضور مشاور احساس شرمندگی وناراحتی می کنند .

    مشکلاتی که مشاور با آنها روبروست : علاوه بر این یکی از بهترین راهبردها حضور در کارگاههای مشاوره است که توسط دانشگاهها یا دانشکده ها یا مراکز آموزش محلی برپا می شود به طور عملی جانشین دیگری برای دیدن روشهای اثبات شده آزمودن کامل آنها با راهنمایی متخصصان و در شرایطی که اشتباهات فردی ، ضرری را متوجه کسی نمی کند وجود ندارد همچنین چنین کارگاههایی فرصت یادگیری انواع دیگر مشاوره مانند :خانواده درمانی را مهیا می کنند که ارتباط زیادی با آموزش دارند ومعلمان نیز قادر به استفاده از آن هستند خانواده درمانی نشان دهنده این واقعیت است که معمولا زمانی که کودکی مشکلی دارد خانوداده نیز دارای مشکل است .

    مشکل دوم لزوما از مشکل اول ناشی نمی شود (هرچند ممکن است آنرا وخیم تر سازد ) و در واقع خودش می تواند در حقیقت علت اصلی مشکل باشد .خانواده درمان گران : معمولا روان شناس یا روان پزشک آموزش دیده (که تمامی اعضای خانواده هسته ای را همراه با هم ملاقات کرده) آنها را تشویق می کنند تا آزادانه درباره عقده ها و رفتارهایی که منجر به تنیدگی خانواده وشاید مشکلات کودک شده حرف بزنند این کار ماهرانه وسنجیده بر عهده متخصص است زیرا تمامی اعضای خانواده باید از رازگشایی هایی که بالقوه زیان بخشند مورد حمایت قرار گیرند تا بتوانند آنها را مورد بحث قرار داده به طور سازنده ای به کارگیرند آگاهی از وجود خانواده درمانی وچگونگی خلق فرصتهایی برای مشاهده کل خانواده با یکدیگر در حد امکان برای معلمان ارزش زیادی دارد چرا که به آنان کمک می کند تا درباره راه هایی که مشکلات خانوادگی را بوجود آورده تامل کرده این نکته را تایید کنند که مشکل کودک به تنهایی وجود ندارد بلکه در مراکز کلاف پیچیده ای از تنش ها وفشارهای متغیر وجابجا شونده ای است که بسیاری از آن موارد سبب ایجاد و استمرار مشکلات او می شود .

    فشارهای اجتماعی وتعارض ها این نکته آخر مورد تاکید لیون (1947-1890) که یکی از پدران روانشناسی اجتماعی محسوب می شود است از خیلی وقت پیش یعنی (1936) او اظهار داشت که رفتار خاص یک فرد یا گروه بیشتر حاصل تقسیم و توزیع فشارهای اجتماعی درون موقعیتی به نام کل است تا ویژگیهای ذاتی افراد برای مثال این بدین معناست که کودکان به صرف داشتن خلق خوی خاصی یا تمایل به پرخاشگری لزوما دچار مشکل نمی شوند اما در صورتی که آنها در محیط اجتماعی خاصی که مستلزم روابط ویژه ای نیز بوده قرار بگیرند مشکلات آنها افزایش می یابد همچنین لوین در این باره بحث می کند که بسیاری از مشکلاتی که مشاور با آن روبروست فقط زمانی به طور کامل درک می شوند که شرایط واوضاع واحوال این روابط مورد بررسی قرار گیرد .

    در حمایت از این مدعا او نمونه تعیین کننده خوبی مطرح ساخت که در آن فضای اجتماعی بنا به کارکردهای فرد قابل تقسیم به حوزه ها یا بردارهایی است .در مورد کودک این بردارها ممکن است چیزهایی مانند : خانه ، مدرسه ، انجمن جوانان ، پیشاهنگان یا راهنمایان ، کلیسا ، گروه دوستان واز این قبیل باشند .

    در وضع مطلوب ما باید بتوانیم از یک بردار زندگیمان به بردار دیگر حرکت کنیم (برای مثال : از خانه به مدرسه یا از مدرسه به انجمن جوانان ) بدون اینکه در رفتار اجتماعی مان و در معیارها وارزشهایی که از آنها آگاه هستیم تغییرات بیش از اندازه و بی دلیلی بدهیم .علاوه بر این اظهار داشت : باید موانع بین بردارها کم باشد تا فرد بتواند زندگی اجتماعی به نسبت متعادلی را پیش ببرد بدون آنکه احساس کند برای مقبول واقع شدن از سوی دیگران باید در هر بردار شخصیت اجتماعی خود را خرد کند .

    در جایی که موانع بین بردارها زیاد است کودکان برای اینکه در هر حوزه مورد قبول واقع شوند مجبور هستند دایم رفتار اجتماعی خود را تغییر دهند و این امر موجب اظهار تعارض وتردید نسبت به خودشان می شود.

    افراد تردید دارند که کدام یک از این خودهای اجتماعی متفاوتشان واقعی است ومستعدند تانسبت به شیوه رفتاری یک خود (برای مثال از خودی که در موقع بیرون رفتن با دوستانشان دارند) که با رفتار دیگر در تناقض است یا برای مثال خودی که در موقع کلیسا رفتن دارند ، احساس گناه کنند .لوین دریافت افرادی که با این تعارض ها مواجهند ، گرایش دارند تا در یک یا چند مقوله از سه مقوله اصلی قرار گیرند وبدین گونه : تعاض نوع 1:(تعارض جاذب- جاذب) این تعارض زمانی رخ می دهد که کودک با دو بردار که دارای نیروی مساوی (هم نیرو) هستند (برای مثال : خانه و مدرسه ، گروه همتا و معلم ) ومانع بزرگی بین آن قرار دارد مواجه شود .این تعارض می تواند فقط با طرد یکی از این بردارها به کلی حل شود (برای مثال : اعتراض علیه خانه یا خاتمه دادن به گرفتاری های مدرسه ، جانبداری از ارزشهای گروه همتا یا از ارزشهای معلم ) یا تغییر چشمگیر رفتار در حالی که از یک بردار به بردار دیگر می رود در نتیجه نوعی تردید نسبت به خود و احساس گناه بوجود می آید .

    تعارض نوع 2 :(تعارض اجتنابی - اجتنابی) این نوع از تعارض زمانی رخ می دهد که کودکان با دو بردار مواجه می شوند که به یک اندازه می خواهند از آن دوری کنند.

    برا ی مثال :کودکی که می داند برای رسیدن به سطح بالاتری باید تلاش وکار زیادی بکند اما معلم آن درس را اصلا دوست ندارد واز سوی دیگر امتناع از سختی کوشی موجب ماندن وی در سطح پایین تر از کلاس شده واز سادگی تکالیف خسته می شود و نیز از فکر از دست دادن فرصتهایش عذاب خواهد کشید این تعارض را فقط یا از راه تغییر یکی از بردارها به طور مثبت (برای مثال : دوست داشتن معلم را به طور کلی در راس کار قرار دهد ) و یا از راه طرد هر دوی آنها (برای مثال : رد شدن در آن موضوع درسی) می توان حل کرد.

    تعارض نوع سوم :(تعارض جاذب- اجتنابی) این تعارض موقعی رخ می دهد که کودک با بردارهای مثبت ومنفی یکسان مواجه شود برای مثال کودکی دوست دارد به بردار قبول شدن در امتحان برود اما این در صورتی است که بردار از دست دادن دوستان را بپذیرد و برای درس خواندن زندگی اجتماعی منزوی تری را ادامه دهد .

    تعارضهای نوع 3 را می توان فقط از طریق تصمیم گیری درباره مزایای ارزشمند بردار مثبت ومضرات بردار منفی حل کرد اگر این کار صورت نگیرد باید بردار مثبت کنار گذاشته شود وبه جای آن سطح تقاضای پایین تر وکمتری جایگزین شود.

مشاوره در مدرسه ارزیابی راهنمایی ومشاوره در مدرسه باید با تاکید بر اینکه هر معلمی ، آموزگار مهارت های اجتماعی است ، آغاز می شود از این رو همه معلمان ، مشاور تحصیلی نیز هستند بدین معنا که بخشی از کارکرد هر معلمی کمک به کودکان در حل مشکلات شخصی وتصمیم گیری درباره روشی است که باید در زندگیشان اتخاذ کنند از آنجایی که معلمان افرادی هستند که نه تنها از لحاظ میزان علاقمندی نسبت به ...

سپاسگزاری تحقیق حاضر بی شک تحقیقی است از همکاری های صمیمانه و صادقانه دوستان و همکاران فرهنگی و تعدادی از دانش آموزان عزیز و بزگوار که صادقانه و با صراحت تمام به پرسشنامه جواب دادند ابتدا قبل از هر چیز از خداوند منان و سبحان که این توفیق را به پژوهنده داد تا این تحقیق را به پایان خودش نزدیک سازد نهایت تشکر و سپاسگزاری را دارم پس از هسته مشاوره اداره و همچنین مدیران مدارسی که از ...

مقدمه : نوجواني دوره اي است که در آن دانش آموز بيش از هر زمان ديگر نياز به راهنمايي و مشاوره دارد. نوجوان ضمن مشورت با اوليا و مربيان، دست کم بايد بداند که چگونه خود را بهتر بشناسد و از برخوردهاي زيان بخش در محيط خانه و مدرسه پرهيز کند. "

مقدمه: یکی از مسایل مورد بحث در تربیت کودکان و یکی از عوامل موثر در تعلیم و تربیت محیط سالم و پویایی است که افراد در آن زندگی می کنند. اما امروزه ما شاهد رفتارهای نابهنجاری هستیم که باعث بر هم زدن نظم جامعه می شوند از جمله این رفتارها می توان به پرخاشگری اشاره کرد. روان شناسان علت اصلی این پدیده(پرخاشگری) شکستها و ناکامی های طولانی مدت می دانند. و معتقدند در مورد پرخاشگری ...

مقدمه : در گذشته طرز فکری ازسوی برخی از دانشمندان و محققین عرضه شده بود که براساس آن قائل بودند بعضی از افراد ذاتاً جانی و منحرف بدنیا می آیند در رأس این گروه « لوبروز» قرار داشت که پزشکی عالی مقام و محققی پرتلاش بود او در کتاب اساس جنایتکار به صراحت اعتراف کرده است که سرشت و خمیره بعضی از انسانها جنایت نهفته است و چنین انسانی پس از ولادت و رشد دروضع وموقعیتی قرار می گیرد که نمی ...

تأکید بر نقاط قوت به جای رتبه بندی! از مهر ماه امسال، در هزار کلاس درس دوره ابتدایی، ارزشیابی به شیوه توصیفی صورت می پذیرد و قرار است پس از طی دوره آزمایشی و ارزیابی از چگونگی موفقیت یا عدم موفقیت این طرح، آموزش و پرورش نسبت به سراسری کردن طرح در تمامی مدرسه های دوره ابتدایی اقدام کند. در صفحه فرهنگ و آموزش، کوشیده ایم در تبیین این طرح، مقالاتی را منتشر کنیم که مقاله امروز نیز ...

مقدمه : در گذشته طرز فکری ازسوی برخی از دانشمندان و محققین عرضه شده بود که براساس آن قائل بودند بعضی از افراد ذاتاً جانی و منحرف بدنیا می آیند در رأس این گروه « لوبروز» قرار داشت که پزشکی عالی مقام و محققی پرتلاش بود او در کتاب اساس جنایتکار به صراحت اعتراف کرده است که سرشت و خمیره بعضی از انسانها جنایت نهفته است و چنین انسانی پس از ولادت و رشد دروضع وموقعیتی قرار می گیرد که نمی ...

یکی از سوژه های مورد توجه اکثر خانواده ها ، مسائل تحصیلی فرزندان است والدین دوست دارند فرزندانشان بیشترین و بهترین پیشرفت تحصیلی را داشته باشد و از طرف دیگر ، افت تحصیلی ، برای آنها موضوعی غیر قابل پذیرش است . والدین از این که فرزندشان به هنگام ورود به دوره های راهنمایی و متوسط دچار افت می شود . متعجب شده و سوال می کنند که چرا دیگر فرزندشان انگیزه ای برای درس خواندن ندارد ؟ ...

مقدمه : نوجوانی دوره ای است که در آن دانش آموز بیش از هر زمان دیگر نیاز به راهنمایی و مشاوره دارد. نوجوان ضمن مشورت با اولیا و مربیان، دست کم باید بداند که چگونه خود را بهتر بشناسد و از برخوردهای زیان بخش در محیط خانه و مدرسه پرهیز کند. " چهار راه نوجوانی"، روایتگر تجربه های اولیا و مربیان است که به ندرت فرصت می یابند فنونی را که طی سال ها در خویش درونی ساخته اند، بررسی کرده، به ...

مقدمه: در اين نوشتار سعي بر آن است که برخي از مفاهيم مشاوره و اصطلاحات رايج روزمره مشاوره و هم‎چنين برخي از رويکردهاي اصلي مشاوره با زبان شعر و از ديدگاه جلال‎الدين محمد بلخي ملقب به مولانا بيان مي‎شود. بسياري از آنچه که امروز مشاوران و روانشناسان ب

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول