منظور از گروه اجتماعی مجموعه ای از افراد است که روابط قوی و نسبتاً پایداری باهم داشته , در بعضی از عقاید و احساسات باهم شریک بوده دارای کنش اجتماعی بوده و هدف یا هدفهای مشترکی را دنبال نمایند.
از گروه اجتماعی تعاریف مختلفی عرضه گردیده است که در غالب آنها صفات مشترکی از قبیل کنش اجتماعی , روابط درونی ,روابط پایدار یا مستمر , هدف مشترک , احساسات مشترک سازمان یافتگی و...دیده میشود.
بنابراین با توجه به ویژگیهای فوق ابتدا میباید گروه اجتماعی را از پدیده اجتماعی مشابه ای که از آن تحت عناوین "شبه گروه" یا گروه "بی سازمان" یا "گروه" اتفاقی و تصادفی" یا گروه "بی شکل " نام میبرند, متمایز نمود, زیر در ارتباط با این مفاهیم , صفات اصلی گروه واقعی در میان افراد تشکیل دهنده آنها دیده نمیشود.
در "شبه گروه" تعداد و دارا بودن لااقل یک خصوصیت مشترک مطرح است و به هیچ وجه وجود ارتباط پیوند رسمی یا غیر رسمی در میان افراد مطرح نیست بعنوان مثال عدهای که پیاده رو یک خیابان را طی میکند گر چه دارای جهت مشترکی نیز باشند, یک گروه آماری یا "تجمع " را بوجود میآورند در این حالت نه نیروی پیوند بخش و نه روابط پایدار ب اگر درجه همبستگی و پیوند افراد دارای ویژگیهایی شود که در تعریف گروه اجتماعی از آن سخن به میان آمد.
یعنی آنکه بین افراد روابط پایدار یا نسبتاً پایداری مبتنی بر هدف یا هدفهای معین و احساسات و عواطف مشترک بوجود آید و دارای کنش متقابل گروهی شوند, ما در برابر خود یک گروه اجتماعی حقیقی خواهیم یافت .
انجمنها , سازمانها و احزاب از جمله گروههای اجتماعی محسوب میشوند و نه شبه گروه .
در هر یک از انجمنها , موسسات اجتماعی و سیاسی ,ما با افرادی روبرو هستیم که دارای روابط پایدار یا نسبتاً هستند و سایر ویژگیهای گروه اجتماعی را نیز در آنها مییابیم.
اولین مفهومی که از ترکیب این دو لغت بوجود آمدن اصطلاح گروه اجتماعی به ذهن متبادر میگردد تجمع افراد بشر است , تحت عامل و یا عوامل مشخص که موجب همکاری آنها با همدیگر میگردد.
در جامعه شناسی , گروه در مفهوم کلی اشاره به واحدی مرکب از چند نفر میکند که انواع مختلف وجود دارد, از جمله میتوان گروه خانواده یا گروه همبازی ,تیم ورزشی, , اتحادیههای کارگری و غیره را نام برد.
تاکنون تعاریف بسیار متنوع و متفاوتی توسط صاحبنظران علم الاجتماع از گروه اجتماعی بیان گردیده است , که به منظور شناخت بیشتر آن به چند نمونه که جامعیت بیشتری دارند میپردازیم.
"گورویچ" گروه اجتماعی را چنین تعریف میکند: گروه اجتماعی واحدی است اجتماعی که هدفش بوجود آوردن اثر مشترک است و از خلال وضعهای نفسانی و رفتارهای مشترکی تجلی میکند و رو به تعادلی میرود که در آن نیروهایی که به مرکز میشتابد بر نیروهای گریز از مرکز غلبه دارد."
"لیند" یکی دیگر از متفکرین اجتماعی میگوید: گروه اجتماعی عبارت از جمعی افراد که با یکدیگر دارای روابط درونی و فعل انفعالات متقابل میباشند و میکوشند تا نیازهای فردی و گروهی خود را از طریق کوششهای جمعی تامین نمایند.
"چینوی" در تعریف گروه اجتماعی میگوید: تعداد اشخاصی که روابطشان بر اساس یک رشته نقش ها و پایگاههای پیوسته استوار شده باشد.
اعتقادات و ارزشهای مشترکی داشته باشند, به حد کفایت از ارزشهای مشترک و مشابه و نیز روابطشان با یکدیگر آگاهی داشته باشند تا بتوانند خود را از دیگران مشخص گردانند.
جامعه شناس دیگری میگوید: گروه اجتماعی به دو نفر یا بیشتر اطلاق میشود که بین آنها نوعی رابطه یا نیروی پیوند بخش وجود دارد و این افراد تحت تاثیر آن نیرو یا رابطه به یکدیگر مربوط میشوند و دارای نوعی روابط که کیفیت آن متفاوت است میباشند.
جامعه شناس دیگری میگوید: گروه اجتماعی به دو نفر یا بیشتر اطلاق میشود که بین آنها نوعی رابطه یا نیروی پیوند بخش وجود دارد و این افراد تحت تاثیر آن نیرو یا رابطه به یکدیگر مربوط میشوند و دارای نوعی روابط که کیفیت آن متفاوت است میباشند.
با توجه به تعاریف فوق و تعاریف دیگری که در مورد گروه اجتماعی بعمل آمده است , میتوان ویژگیهایی به قرار زیر را برای گروه اجتماعی مشخص نمود: هدف یا اهداف مشترک احساس و عواطف مشترک ارتباط متقابل اجتماعی کنش اجتماعی تداوم نسبی سادهترین تعریف که بر اساس ویژگیهای فوق میتوان برای گروه اجتماعی ارائه داد این است که بگوییم گروه اجتماعی عبارت از تجمع دو تن یا بیشتر که بوسیله نیروئی پیوند بخش به یکدیگر ارتباط یافته باشد.
در تعریف اخیر نیروی پیوند بخش در حقیقت چیزی جز مجموعهای از ویژگیهای فوق نیست و بنابراین میتوان نیروی پیوند بخش را برآیند یا نتیجه آن ویژگیها محسوب نمود.
با تکیه بر ویژگیهای گروه علاوه بر تعریف ارائه شده قبلی در تعریف دیگر نیز برای گروه اجتماعی میتوان بشرح زیر ارائه داد: گروه اجتماعی واحدی اجتماعی است مرکب از دو تن یا عده بیشتری که بر اثر کنش های متقابل اجتماعی به یکدیگر پیوند یافته باشند, کنش های متقابل اجتماعی افعالی هستند که بین دو تن یا عده بیشتری بوجود میآیند و در آنان نوع هماهنگی ایجاد میکند.
کنش های متقابل اجتماعی خود بر ارتباط متقابل اجتماعی استوار میباشند.
در تعریف دیگر میتوانیم گروه اجتماعی را این چنین تعریف کنیم: "منظور از گروه اجتماعی مجموعهای از افراد است که در بعضی عقاید و احساسات باهم شریک بوده ,هدف یا اهداف مشترکی داشته و دارای روابط نسبتاً پایدار مبتنی بر کنشهای متقابل اجتماعی باشند." انواع گروه اجتماعی یکی از مهمترین انواع طبقه بندی گروههای اجتماعی , طبقه بندی چارلزکولی(COOLEY) است .
وی گروههای اجتماعی را به دو دسته گروههای نخستین و گروههای ثانوی تقسیم کرد منظور از گروهای نخستین گروههایی است که در آن روابط افراد بسیار نزدیک و صمیمانه بوده و از نظر روانی نتیجه این تجمع صمیمانه نوعی حل شدن افراد در یک کل مشترک است بصورتی که دست کم در مورد بسیار از هدفها , زندگی فردی هر کس با زندگی و هدفهای گروه آمیخته میگردد بنابراین از ویژگیهای گروهای نخستین یکی آنست که در تشکیل طبیعت اجتماعی و آرمانهای فرد سهم مهمی دارند و نیز افراد دارای روابط چهره به چهره و رویاروی میباشند که این خود مستلزم محدود بودن اعضاء گروه از سوئی و پایداری روابط از سوی دیگر است .
نتیجه این روابط همکاری عاطفی و صمیمانه و کنش متقابل بین اعضاء است .
گروههای نسختین در اجتماعی شدن کودکان نقش بسیار موثری دارند.
خانواده , گروههای خویشاوندی , کودکان همبازی در یک محله , گروه همسایگی در جوامع سنتی , از نمونههای گروه نخستین قابل ذکرند.
اما گروههای ثانوی شامل گروههایی میگردند که در آنها روابط افراد صورت رسمی تر , غیر صمیمانه تر و کم دامنهتری دارد .
سازمانهای اداری , تجاری , اجتماعی و سیاسی , بر اساس قرار دادها و ضرورتهای خاص اجتماعی بوجود میآیند و هدف از تشکیل آنها ایجاد فعالیتها و اقدامات متناسب با مسائل مورد نیاز اعضاء میباشد .
در این گروهها روابط افراد رسمی و غیر فردی است یعنی کلیه اعضاء با در نظر گرفتن ماهیت هدف گروهی خود ارتباط مناسبی را بین خود و دیگران ایجاد میکنند.
در گروه نخستین فعالیت بیشتر شخصی است در صورتیکه در گروه ثانوی شخص نقش کمتری دارد .
در گروه نخستین روابط عرفی و غیر رسمی حاکم است در حالیکه فعالیت اعضاء در گروه ثانوی مبتنی بر مقررات وضع شده و ضوابط رسمی است .
در گروه نخستین همکاری مستقیم و خود به خودی و کارها بصورت اشتراکی انجام گرفته و اداره گروه متفق است در حالی که در گروه ثانوی همکاری رسمی و اداره گروه متمرکز است .وجود روابط نزدیک و صمیمانه در میان اعضاء و نخستین سبب میشود که اعضاء بیش از گروهای ثانوی قادر به نگهداری و تحکمی یگانگی خود باشند.
در جوامع صنعتی کنونی ,برخلاف جوامع کشاورزی قدیمی ,کمتر مجال و فرصتی برای ایجاد روابط نزدیک و صمیمانه فراهم میآورند و در نتیجه به اندازه جوامع کشاورزی دارای یگانگی نبوده و اعضاء خود را از دلگرمی و آرامش و صفایی که در جوامع کهنسال وجود داشت بهرهمند نمیسازند.
علاوه بر طبقه بندی "کولی " جامعه شناسان برای طبقه بندی گروههای اجتماعی ملاکهایی ارائه دادهاند که در زیر بطور خلاصه به آنها اشاره میگردد.
بزرگ یا کوچک بودن گروه: باین اعتبار میتوان گروهها را از لحاظ کمی و گسترش آن تقسیم کرد .
گروههای کوچک مثل خانواده و بخصوص خانواده هستهای , گروه با ابعاد متوسط و بزرگ مثل حزب یا سندیکا , انجمن های اجتماعی ,سیاسی , مذهبی ,علمی.
از لحاظ وظیفه یا هدف: گروه ممکن است تنها دارای یک هدف و یک کارکرد مشخص باشد, مانند یک انجمن ورزشی و یا دارای هدفها و کارکردهای متعددی باشد مثل خانواده .
از لحاظ سازمان و تشکیلات: گروه ممکن است دارای سازمان و تشکیلات کاملاً مدرن و توسعه یافتهای باشد که در آن تمام روابط از پیش حساب شده است مثل حزب یا اتحادیه کارگری یا کشاورزی و از طرف دیگر گروه ممکن است فاقد سازمان مشخص و مدرن و سازمان یافتهای باشد مثل گروههای همبازی از لحاظ میزان صمیمیت: گروههای اجتماعی از لحاظ میزان صمیمیت و غیر رسمی بودن تفاوتهایی دارند.
در برخی از گروههای اجتماعی صمیمت و همدلی در میان افراد وجود دارد و برخورد بین اعضاء رسمی و مبتنی بر تشریفات نیست در حالیکه در بعضی دیگر روابط رسمی و غیر صمیمی حاکم است مثل سازمانها و موسسات جوامع صنعتی روابط اختیاری , اجباری , اضطراری: گروه ممکن است اختیاری باشد مثل یک انجمن ورزشی یا هنری , اجباری باشد مثل نظام وظیفه و اضطراری باشد مثل تعلق فرد به یک گروه قومی یا نژادی ( در ارتباط با نوع رنگ) کشش طبیعی و کشش سنجیده و حساب شده : فرد یناند تونیس در بحث از اجتماع و جامعه از دو نوع رابطه اجتماعی نام میبرد که یکی را مبتنی بر کشش طبیعی و دیگری مبتنی بر کشش حساب شده و سنجیده میداند .
وی عقیده دارد رابطهای که بین گروههای سنتی جوامع کشاورزی , گروههای خانوادگی , خویشاوندی وجود دارد.
بر اساس رابطهای عاطفی , احساسی و خونی استوار است که وی آنرا کشش طبیعی نام مینهد , در مقابل کشش طبیعی , روابطی را که حاکم بر جوامع صنعتی است از نوع کشش حساب شده و سنجیده محسوب مینماید و عقیده دارد در اینجا مناسباتی که افراد را به هم میپیوندد از نوع روابطی است که بیشتر بر اساس سود و زیان و منافع مادی است.
تونیس عقیده دارد که روابط نوع اول را در "اجتماع" و روابط نوع دوم را در "جامعه مشاهده مینماییم.
گروههای مرجع: یادآوری گروهای مرجع یکی دیگر از انواع گروههای اجتماعی است که فرد در سنجش ارزش خود با دیگران آنرا مورد قیاس قرار میدهد و یا بعبارت دیگر فرد در قضاوت و در اعمال خود از آن الهام گرفته و آنرا مبنای داوری خود قرار میدهد .
یکی از جامعه شناسان که برای اولین بار این اصطلاح را بکار بوده است عقیده دارد از آنجا که موقعیت یا منزلت اجتماعی فرد از طریق موقعیت نسبی با افراد دیگر تعریف و توصیف میشود بنابراین تصور فرد از مقام و منزلت خود بستگی به گروه خاصی از افراد دارد که وی خود را با آن مقایسه میکند و افراد معمولاً ارزشهایی را میپذیرند که از گروههای مرجع آموخته باشند.
گروههای مرجع را تحت عنوان گروههای داوری و "گروههای استنادی " نیز نام میبرند.
بعنوان مثال برادران و خواهران بزرگتر گروه داوری یا استنادی برادران و خواهران کوچکتر را تشکیل میدهند و نیز استادان و دبیران میتوانند برای دانشجویان و دانش آموزان بعنوان گروه مرجع یا استنادی تلقی شوند و در مورد نوجوانانی که در کوچههای محل خود به بازی فوتبال مشغولند و با حرارت و شوق و ذوق سعی در بکار گرفتن و تلقید تکنیک ها و حرکات اعضاء تیم ملی فوتبال کشور یا یکی از تیمهای معروف را دارند, گروه استنادی یا داوریشان همان بازیکنان معروف تیم های دیگری است که به آنها تاسی میجویند.
"رابرت مرتن " نظریه گروههای مرجع را بشکل مدون ترین در آورده است , بدین صورت که گروههای مرجع را به دو دسته تقسیم کرده است , گروههای مرجع مثبت و گروههای مرجع منفی , گروههای مرجع مثبت شامل گروههایی میگردند که هنجارهای آنها پذیرفته میشود و گروههای مرجع منفی شامل آن دسته از گروههایی میگردند که هنجارهایش طرد میشود.
وی عقیده داشت که مفهوم گروه مرجع ابزار مفیدی برای مطالعه پاره فرهنگ مجرمین محسوب میشود.
عوامل موثر در یگانگی گروه انسجام یا یگانگی گروهی را با توجه به ویژگیهای گروه اجتماعی میتوان در ارتباط عوامل مختلفی جستجو نمود که اهم آنها عبارتند از : روابط نخستین : منظور از روابط نخستین روابطی است که مبتنی بر احساسات و عواطف بی شائبه و بیریا بوده و در حقیقت همان روابطی است که گروههای نخستین را بوجود میآورد.
نوع دوستی بین گروه دانشجویان یک کلاس و روابط نزدیک و صمیمانه بین اعضاء یک خانواده ونیز روابط مبتنی بر احساسات و عواطف شدید بین افراد وابسته به یک مکتب بصورتی که در راه اهداف آن منافع و مصالح شخصی نادیده گرفته شود, از نوع روابط نخستین محسوب میشود.
بعنوان مثال هیچ عاملی جز دوستیهای بیشائبه و بر کنار از اهداف مادی , همکلاسان را در یک موسسه آموزشی به یکدیگر ارتباط نمیدهد و بهمین دلیل است که دوستیهای نشأت گرفته از روابطی این چنین صمیمانه و نزدیک باشد گروه از یگانگی بالاتری برخوردار است تا آنکه فی المثل اهداف مادی مبنای تشکیل گروه باشد.
محدودیت ابعاد گروه : یکی دیگر از عوامل مرتبط با یگانی گروهی کوچکی ابعاد گروه است بدین معنا که هر چه گروه از تعداد کمتر عضو تشکیل شده باشد, از تشکل و یگانگی بیشتری برخوردار است البته این بدان معنی نیست که گروههای با ابعاد بزرگ فاقد یگانگی گروهی میباشند بلکه میتوان گفت که معمولاُ گروههای کوچک بدلیل آنکه به سهولت قابل کنترل بوده و خرده گروههای کمتری را شامل میگردد اعضاء زودتر به تفاهم رسیده و از یگانگی بیشتری برخوردارند در حالیکه در گروههای بزرگ نیز گاه با تکیه بر مبانی ایدئولوژیکی استوار و قوی امکان برخورداری از یگانگی شدید گروهی نیز وجود دارد در گروههای کوچک روابط متقابل افراد نیز محدود است و با توسعه گروه و افزایش تعداد اعضاء ,روابط متقابل به صورت تصاعدی افزایش مییابد فی المثل در یک گروه دو نفری تنها دو رابطه متقابل اجتماعی دیده میشود و در یک گروه سه نفری تعداد روابط متقابل سه برابر میگردد و به همین ترتیب در یک گروه چهار نفری روابط متقابل اجتماعی به دوازده رابطه متقابل میرسد.
تجانس فرهنگی:تجانس فرهنگی از عوامل دیگری است که با یگانگی گروهی ارتباط مستقیم دارد تجانس فرهنگی را میتوان در ارتباط با ملاکهای مختلفی مورد بررسی قرار داد: طبقه اجتماعی, خرده فرهنگهای قومی، زبانی ، عقیدتی ، شغل و سطح تحصیلات را میتوان از جمله این ملاکها محسوب نمود.
در توجیه ملاکهای فوق میتوان مثالهای مختلفی ارائه نمود از جمله اینکه گروههای متشکل از اعضاء خرده فرهنگهای قومی یا زبانی و اعضاء یک قشر یا طبقه اجتماعی بدون شک دارای یگانگی یا انسجام و دوام بیشتری هستند تا گروههایی که در ارتباط با هدف یا اهداف خاصی از خرده فرهنگها یا قشرهای اجتماعی مختلف عضو گیری نمودهاند.
گروه درمانی مقدمه انسانها در گروههای اجتماعی متنوعی زندگی میکنند و فعال هستند.
در این شرایط عجیب نیست که بسیاری از مسائل احساسی و عاطفی آنها از روابط مخدوش شده این گروهها ناشی میشود.
با پی بردن به اهمیت روز افزون روابط اجتماعی و میان فردی در سالهای اخیر بجای توجه به عوامل درون شخصی توجه به عوامل حاکم میان افراد گروههای اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است.
و بر این اساس در محیط بیمارستانهای روانی ، کلینیکها ، دفاتر مشاوره و روان درمانی و ...
به شکل بندیهای گروهی توجه خاص مبذول میشود.
امروزه انواع شیوههای گروه درمانی از جمله متداولترین شیوههای روان درمانی هستند.
در مقابل گروه درمانی ، روان درمانی انفرادی قرار دارد.
تاریخچه گروه درمانی استفاده منظم از گروهها در روان درمانی پدیده نسبتا تازهای است.
هر چند التیام یابی گروهی سابقهای به قدمت تاریخ دارد که نمونههای بارز آن را در تعالیم مذهبی میتوان مشاهده کرد.
ژوزف پرات (1974) پزشک اهل بوستون را اغلب پدر گروه درمانی میدانند، در آغاز قرن بیستم ژوزف پرات مسأله گردهم آوری بیمارن معلول و آموزش جنبههای پزشکی بیماری آنها بطور دسته جمعی را مطرح ساخت.
او صرف نظر از کار تعلیم ، فضایی گروهی بوجود آورد تا بیماران در سایه آن در مقام کمک متقابل به یکدیگر برآیند.
چندین سال بعد ، تعدادی از روانپزشکان آمریکایی نقطه نظرهای پرات را در زمینه درمان روانی بکار بردند.
از جمله لازل و مارش که از یک شیوه آموزشی به صورت گروهی برای درمان ناخوشیهای دماغی استفاده میکردند.
این شیوه به زودی منسوخ گردید و جای آنرا روان تحلیلی گران پر کردند.
فروید شخصا به کار گروه درمانی نپرداخت، اما مقالاتی که در زمینه روان شناسی گروهی و تحلیل خود منتشر کرد، حاکی از اطلاع او از اهمیت پدیده گروهی بود.
آدلر شخصا از برنامههای گروه درمانی در مراکز هدایت کودکان و نیز معتادان به الکل استفاده نمود.
جنگ جهانی دوم به گروه درمانی وسعت تازهای بخشید.
گروه درمانی برای تودههای عظیم بیماران روانی که به ارتش بریتانیا فرا خوانده شده بودند، نقش مهم درمانی ایفا نمود.
بیمارستان نظامی نورت فیلد بخصوص مرکز مهمی برای ابداع شیوههای مختلف گروه درمانی بود.
از جمله سایر بانیان گروه درمانی در آمریکا میتوان به گروهی از روانشناسان اجتماعی به سرپرستی کورت لوین اشاره نمود.
چه مشکلاتی با استفاده از گروه درمانی میتوانند درمان شوند؟
مشکلات و مسائلی که با استفاده از گروه درمانی قابل هستند گسترش وسیعی دارند، از جمله مشکلات مرتبط به خود انگاره ، نداشتن احساس هویت ، عزت نفس و هدف و مقصود.
مشکلات نشانهای شامل اضطراب ، افسردگی روان تنی ، عملکرد ضعیف شغلی ، برخورد غیر مؤثر با فشارهای روانی ، مشکلات عاطفی ، ناتوانی در ابراز اهمیت ، ناتوانی در کنترل احساسات ، پرخاشگری ، روابط اجتماعی نامناسب ، ناراحتی در مجمع ، ناتوانی در اعتماد به دیگران ، وابستگی شدید به دیگران ، ابراز وجود بیش از حد ، ناتوانی در برقراری ارتباط با جنس مخالف ، اعتیاد ، مشکلات زنانشویی مثل اختلافات و مشاجرات همسران و ...
.
ویژیگی افرادی که تحت گروه درمانی قرار میگیرند.
بسیار باید از انگیزه لازم برخوردار باشد، میل به تغییر داشته باشد و در راستای رسیدن به این هدف بکوشد.
ورود به برنامه گروه درمانی باید داوطلبانه باشد و بیمار به صرف توصیه دوستان و اقوام و مسئولین روان درمانی به این کار وادار نشود.
بیمار باید به گروه درمانی معتقد باشد و آنرا یک شیوه درمانی درست و مناسب بداند.
معتقد باشد که گروه نیازهای او را برآورده میسازد و مفید واقع میشود.
نظر به اینکه گروه درمانی اصولا فرآیند کلامی است، بیمار باید از مهارتهای کلامی و مفهومی کافی برخوردار باشد.
در گروه درمانی برای بیماران شدیدا افسرده ، بیمارن مبتلا به اسکیزوفرنی حاد ، اختلال شخصیتهای پارانوئید ، اختلال شخصیت اسکیزوئید شدید ، اختلال شخصیت جامعه ستیز ، افراد مبتلا به بیمار انگاری و اختلال شخصیت خود شیفته در صورتی که گروه درمانی بلند مدت باشد، نمیتوانند مفید باشند.
مراحل طبیعی در فرآیند گروه درمانی در آغاز تشکیل گروه ، گروه هنوز کاملا روشن نشده است.
به درمانگر وابسته است چرا که درمانگر را بوجود آورده و ادامه فعالیت گروه به نظر اعضاء گروه به درمانگر ارتباط دارد.
اعضاء گروه در انتظار راهنمایی و دستور العمل درمانگر هستند.
در نظر آنها درمانگر شخصی با معلومات و متخصص است و اعضاء خود را وابسته به درمانگر احساس میکنند و نیز تلاش میکنند رفتارهای مناسب داشته باشند تا بتوانند در گروه ماندگار شوند، هر چند آگاهی کامل از اهداف گروه ندارند.
در مرحله دوم وابستگی تغییر شکل میدهد و گروه یاد میگیرد که وابسته به درمانگر نباشد و مسئولیت پذیر باشد.
در مرحله سوم صمیمت بیشتری بین گروه ایجاد میشود.
احساسات خود را بیان میکنند و واکنشهای مناسب در مقابل احساسات دیگران نشان میدهند.
درمانگر در جلسه درمان حضور دارد، اما تنها اداره کننده جلسه نیست.
سعی میکند به عنوان یک عضو گروه انسجام جلسه را حفظ کند.
و از تکنیکهای مختلف در مورد اعضاء گروه و واکنشهای آنها استفاده کند.
ممکن است گروه درمانگر جلسه را با خطاب گروهی آغاز کند و ادامه جلسه را با تشویق و باز خورد به اعضاء تداوم بخشد.