دانلود تحقیق مبانی جامعه شناسی دورکم

Word 91 KB 28288 26
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه

    هدف از گرد آوری این مطالب ادامه برخی نظریه های عمده در جامعه شناسی دور کم است.

    جامعه شناسی قبل از هر چند در تبیین پدیده های اجتماعی نیاز به نظریه دارد و آن طور که تاریخ پیدایش نظریه های جامعه شناسی نشان میدهد نظریات متعدد حاصل تلاش های فراوان متفکران برای شناخت هر چه بیشتر مسائل اجتماعی بوده است.

    این مقاله شامل سه بخش عمده است، بخش اول درباره زندگینامه دور کم،‌در بخش دوم جامعه شناسی دور کم و در بخش سوم سه تحقیق او درباره همبستگی اجتماعی شده است.

    متفکرانی بزرگی همچون دور کم که فضا و گرایشات فکری عصر و زمان ما را پدید آورده اند تعلق خاطر مادام العمر و پایداری نسبت به ماهیت دین از خود نشان داده اند.

    در حقیقت بسیاری از آثار برجسته ایشان به توضیح خاستگاه و کارکرد دین اختصاص یافته است بنابراین در این مقاله سعی کردم که به سومین تحقیق او با نام درصدد بنیانی حیات دینی بیشتر بپردازم و تاکید اصلی من هم به همین موضوع جامعه شناسی دین دورکیم میباشد.

     

    امیل دورکم (1858-1917)

    امیل دورکم در جماعت یهودیان شرق فرانسه که اتحاد همبستگی دینی شدیدی میان اعضایش برقرار بود متولد شد او که فرزند یکی از روحانیون یهودی بود ضمن گذراندن تحصیلات عادی خود در مدرسه، زبان عبری و کتاب آسمانی و دیگر متون مقدس را مطالعه کرد.

    اگر چه این پس دقیقه مذهبی را بعد ها به واسطه توجهش به مدرنتیه مکرراً در زندگی شهری کنار گذاشت اما آثار آن بر جامعه شناسی مذهبی او کاملاً‌نمایان است.

    دورکم در تحصیلات دانشگاهی اش فلسفه خداند و بعد ها کرسی استادی دانشگاه بوردو را به دست ‌آورد با انتشار کتاب تقسیم کار در جامعه قوانین روش جامعه شناختی و خود کشی در دهه 1890 دورکم به صف اول روشنفکران فرانسوی پیوست و جامعه شناسی را به عنوان یک رشته دانشگاهی در فرانسه تثبیت کرد.

    در سا ل 1902 به پاریس رفت و با انتشار مجله سال جامعه شناسی، تعدادی از شاگردان خود را گرد هم آورد و تربیت کرد.

    طی جنگ جهانی اول پسر دورکم وبسیاری از شاگردان نزدیک او کشته شدند.

    این واقعه تاثیر جبران ناپذیری در سلامت او بر جا گذاشت و در نهایت به سال 1917 در گذشت.

     

    مبانی جامعه شناسی دورکم

    نخستین بحثی که درباره جامعه شناسی دورکم پیش می آید وجه وفاداری او به مثبت گرایی است.

    دورکیم در آغاز سخن به رد نظر کسانی می پردازد که می گویند جامعه شناسی ضرورتاً‌باید بر پایه فرضیات فلسفی بنا شود.

    به نظر او جامعه شناسی باید از فلسفه کاملاً جدا و مستقل باشد.

    لیکن فلسفه نمی تواند از علوم و درنتیجه از جامعه شناسی به کلی مستغنی شود.

    روشن است که این نظر دورکم بر محور فلسفه مثبت گرای چرخه.

    دورکم همانند اگوست کنت سعی دارد تجدید فلسفه را بر مبنای دانش جدید جامعه تحقق بخشد و اصلاح روش علم را پیشنهاد میکند.

    دورکم تلاش زیادی که تا جامعه شناسی را از تحلیل های فلسفی دور کرده به توصیف های رایج در علوم طبیعی و فیزیکی نزدیک سازد.

    تحقیق او درباره خودکش با استمرار از داده های آماری تلاشی در این زمینه بود اما اعتقاد به «روح حجمی» در جامعه باز نشانی از فلسفه دارد.

    در هر صورت دورکیم با وضع قواعد روش علمی جامعه شناسی اثباتی را پایه گذاری کرده است.

    اولین قاعده در جامعه شناسی این است که واقعیت های اجتماعی باید به عنوان شی مورد توجه قرار گیرد.

    دومین قاعده تمایز بین طبیعی و مرضی است.

    در هر جامعه موقعی که امری عممیت کامل یافت نسبت به آن جامعه صورت طبیعی دارد در صورتی که ممکن است همان امور در جامعه دیگر چندان شایع و مورد قبول نبوده صورت غیر طبیعی یا مرضی د اشته باشد همچنین وقتی که امری به مقدار کمی در جامعه شیوع پیدا کرده از نسبت معینی تجاوز نکند برای آن جامعه طبیعی محسوب میشود ولی پس از گذر از ‌آستانه معینی این امر نیز جنبه مرضی به خود می گیرد.

     

    گستره تفکر دورکیم

    طرز تفکر جامعه شناسی دورکیم در کتب و آثار مختلف او از جمله در رساله دکتر ایش را با نام تقسیم کار اجتماعی منتشر شده و نیز بخشی از آرای وی در کتاب معروف قواعد جامعه شناسی بیان و منعکس شده است.

    آرا و اندیشه های دورکیم به چند قطب گرایش دارد به حدی که این امر مخل تجانس و یکنواختی نظریاتش شده است.

    دورکیم در آغاز به مکتب روانشناسی گرایش داشت و تئوری وجدان جمعی اساس همه جامعه شناسی وی محسوب میشد.

    وجدان جمعی عاملی است از ماهیت خاص واقعیت اجتماعی را آشکار و تبدیل آن را به هر گونه واقعیت دیگر نا ممکن میسازد.

    دورکیم در کتاب قواعد روش جامعه شناسی می نویسد:‌ «جامعه، تنها حاصل جمع ساده از افراد نیست بلکه منظومه ای است متشکل از اتحاد افراد را به صورت یک واقعیت خاص با خصوصیات ویژه ظاهر میشود.

    بدون شک وجدان جمعی بدون وجدان های فردی موجودیتی ندارد اما این شرط اگر چه لازم است کافی نیست زیرا برای آنکه امر اجتماعی به وجود آید باید این وجدان های فردی به نحو خاصی به یکدیگر پیوندند و به طور خاصی با یکدیگر ترکیب شوند.

    در واقع زندگی اجتماعی حاصل این ترکیب است و در نتیجه همین ترکیب است که حیات اجتماعی را تبیین میکند. 

    وجدان جمعی عاملی است از ماهیت خاص واقعیت اجتماعی را آشکار و تبدیل آن را به هر گونه واقعیت دیگر نا ممکن میسازد.

    دورکیم در کتاب قواعد روش جامعه شناسی می نویسد:‌ «جامعه، تنها حاصل جمع ساده از افراد نیست بلکه منظومه ای است متشکل از اتحاد افراد را به صورت یک واقعیت خاص با خصوصیات ویژه ظاهر میشود.

    در واقع زندگی اجتماعی حاصل این ترکیب است و در نتیجه همین ترکیب است که حیات اجتماعی را تبیین میکند.

    روش شناسی دورکم دورکیم دو کتاب قواعد روش جامعه شناسی موضوع و روش های اساسی جامعه شنای را بر مبنای آنها این علم میتواند از استقلال علمی کامل برخوردار گردد مطرح کرده است.

    به نظر دورکیم واقعیت اجتماعی مشخص و ممتاز از دیگر پدیده هایی است که در سایر علوم مورد بحث قرار می گیرند.

    وجود جبر اجتماعی یعنی اجباری که هر فرد احساس میکند و بر اثر آن خد را ناچار از تطبیق و تلفیق با جامعه و قوانین اجتماعی میداند و وجدان جمعی را ما فوق وجدان هر یک از افراد است خصوصیت ویژه ای به پدیده های جمعی بخشیده که متمایز از پدیده های فردی است.

    اساس بینش دورکیم و کار او را جامعه شناسانی معروف نظیر مارسل موس، رویس هالبواکس ولوی برول ادامه داده اند.

    کار هالبراکس و لور برول عمدتاً‌ رنگ روانشناسی اجتماعی به خود گرفت.

    مارسل موس نیز روی پدیده های نظیر بخشش، جادو و ...

    به مطالعات علمی دست زد و نظریه های جالبی در انسان شناسی ارائه داد.

    مکتب دورکیم را میتوان تا به امروز دنبال کرد و صورت هایی از آن را در نظرات گورویچ و لور اشتروس مشاهده کرد حتی ملاحظه میشود که او تاثیری اساسی به کارکرد گرایی و تجربه گرایی و برخی نظریه های دیگر باقی گذاشته و از این رو او را یکی از بنیانگذاران انگشت شمار جامعه شناس می دادند.

    بنا بر آنچه گذشت امیل دورکیم با عنایت به قالب کلی مثبت گرایی قدم های موثر در راه استقلال و علمی کردن جامعه شناسی برداشت و اهداف جامعه شناسی کنت را در عمل پیاده کرد و دامنه آن را وسعت بخشید.

    دورکیم معمولاً به عنوان وارث پوزیتیونیسم کنتی به شمار می آید اما وی همواره خود را به عنوان یک عقل گرا معرفی کرده و با پوزیتیویسم جزم اندیش کنتی و نیز هدف گرای معاصرش هنری به گسن فیلسوف مخالفت کرده است.

    سه تحقیق درباره همبستگی اجتماعی دورکیم در جهت تحقق هدفش برای تاسیس یک جامعه شناسی علمی و مفید مطالعاتی را درباره همبستگی اجتماعی انجام داد و مطالعاتش در قالب سه تحقیق (تقسیم کار در جامعه، خود کشی،‌صور بنیانی حیات دینی)‌ارائه کرد.

    تقسیم کار در جامعه کتاب اول دورکیم تقسیم کار اجتماعی بر نقش تعامل در به وجود آوردن انسجام اجتماعی تاکید میورزد.

    وی در اولین کتاب خود یعنی تقسیم کار در جامعه با استفاده از کارکرد گرایی تکامل شالوده های متحول شده همبستگی اجتماعی را در مورد مطالعه قرار میدهد.

    تقسیم کار یک امر اجتماعی مادی به حساب می ‌آید چرا که الگویی از کنش متقابل در دنیای اجتماعی است با دسته بندی شدن فعالیت های مختلف فردی در نهاد های مختلفی در کار خود تخصص دارند.

    جامعه به لحاظ ساختاری و کارکردی دستخوش دگرگونی و تفکیک میشود.

    افراد و نهاد ها بر اساس تمایز ها و نا همسانی مکمل که آنان را به شکل متقابل به یکدیگر وابسته میکند،‌به یکدیگر مرتبط میشوند.

    وجدان جمعی ضعیف تر شده و حالتی انتزاعی تر پیدا میکند و امکان رشد فردیت و ازادی را فراهم میسازد.

    دورکیم در رساله دکترای خود با عنوان تقسیم کار در جامعه نشان داده است را خصایل ممیزه جوامع صنعتی را انواع متفاوت همبستگی تشکیل میدهند.

    افراد در جوامع اولیه مشاغل عام و هر یک وظایف و مسئولیت های مشابهی داشته اند.

    در مقابل افرادی که در جوامع جدید زندگی میکنند مشاغل تخصص تری داشته و مسئولیت ها و وظایف آنها متفاوت است.

    در جوامع ساده،‌مردم به هم شبیه ترند و وظایف یکسانی انجام میدهند.

    نتیجه این وضع همبستگی مکانیکی است.

    جوامع صنعتی به عکس،‌تقسیم کار و همبستگی ارگانیک به چشم می خورد.

    دورکیم به این نظر بود که در شرایط همبستگی مکانیکی،‌ مردم متمایل اند مثل هم بیندیشند چرا که همه آنها کار یکسانی را انجام میدهند در این جامعه گذشت و اغماض چندانی برای انحراف وجود ندارد و هنجار حاکم هم رنگی با جماعت است.

    در شرایط همبستگی ارگانیک اما،‌مدارای بیشتری نسبت به تفاوت ها و اختلافات دیده میشود.

    این مدارا نتیجه تنوعی است که از تقسیم کار گسترش یافته بر می خیزد.

    دورکیم نشان داد که در جوامعی که همبستگی مکانیکی دارند در کیفر ها گرایش به سختی و خشونت وجود دارد،‌در حالی که همبستگی ارگانیک، هدف کیفر،‌ جذب دوباره فرد به گروه است بنابراین او در کتاب تقسیم کار اجتماعی دو نوع ایده آل را از هم جدا کرده است.

    اجتماع اولیه را دارای همبستگی مکانیکی و ساختار اجتماعی نسبتاً‌ یک شکل است.

    تقسیم کار ناچیزی در آن وجود دارد.

    جامعه نوع جدید،‌با همبستگی ارگانیکی مشخص میشود که تقسیم کار پیچیده تری دارد.

    همبستگی مکانیکی را بر پایه ی مشابهت و وجدان جمعی قدرتمند بنا شده به طور فزاینده ای جایی خود را به تقسیم کاری میدهد که محصول یک همبستگی ارگانیکی بر اساس وابستگی متقابل دو سویه افراد و گروه ها به یکدیگر شکل می گیرد.

    به طور کلی مشخصه تکامل اجتماعی حرکت از جوامع کوچک،‌ساده و همگون قبیله ای که یکپارچگی آنان به واسطه ی شباهت و وجدان جمعی قدرتمند و ملموس به وجود می آید به سمت جوامعی است که بزرگ،‌مدرن،‌متمایز و صنعتی هستند.

    یکپارچگی این جوامع به واسطه ی وابستگی متقابل افراد و ساختار هایی است که به وسیله تقسیم کار به وجود آمده اند.

    همبستگی مکانیکی و همبستگی ارگانیکی با وجود تفاوت هایی که با یکدیگر دارند شباهت های اساسی نیز با یکدیگر دارند را در نمودار زیر دیده میشود.

    همبستگی مکانیکی قدرتمندی قواعد اخلاقی شباهت و همانندی= تعامل=وجدان جمعی ملموس= یکپارچگی قانون سرکوب گر تمایزات مکمل همبستگی ارگانیکی دو سویه و متقابل= تعامل= ضعیف تر بودن قواعد اخلاقی= یکپارچگی وجدان جمعی انتزاعی تر قانون بازدارنده یکی ازتفاوت های بین همبستگی مکانیکی و ارگانیکی در انگیزه ی تعامل است.

    شباهت و همانندی در مقابل تمایز و نا همسانی.

    تفاوت های دیگر بین این دو،‌ تغییر در اصل اخلاقی موجود در درون ماهیت در حال تغییر وجدان جمعی و نیز از قانون سرکوب گر به قانون بازدارنده است.

    هم همبستگی مکانیکی و هم همبستگی ارگانیکی با نرخ تعامل متناسب است و از این رو با شدت قواعد اخلاقی که جامعه را یکپارچه میکند تناسب دارد.

    از نظر او تقسیم کار اجتماعی واقعیت اجتماعی مادی است که به میزان مسئولیت و تخصص های افراد در جامعه بستگی دارد.

    علاقه دورکیم به همبستگی،‌ ناشی از این مطلب است که چه چیزی جامعه را حفظ میکند.

    جامعه با همبستگی مکانیک به خاطر اینکه همه افراد همه کاره هستند به هم متصل شده و هم پیوستگی افراد به خاطر فعالیت ها و مسئولیت های مشابه آنهاست.

    در مقابل جامعه با همبستگی ارگانیک به خاطر تفاوت افراد از یکدیگر هم متصل شده و همین تفاوت در مسئولیت ها و وظایف موجب انسجام جامعه است به خاطر همین وظایف متفاوت،‌ افراد برای بقا نیاز به یکدیگر دارند.

    تراکم پویا یکی از امور اجتماعی مادی که ملت مجدد از همبستگی مکانیک به ارگانیک میباشد تراکم پویاست.

    افزایش جمعیت یا افزایش کنش متقابل افراد با هم موجب تغییر از همبستگی مکانیک به ارگانیک میشود.

    پیدایش تقسیم کار موجب تکمیل ساختار اجتماعی میگردد و به جای اینکه تضاد ایجاد کند،‌همزیستی مسالمت آمزی که موجب میشود به اضافه،‌افزایش تقسیم کار کارایی بیشتری ایجاد میکند و به تدریج که منابع زیاد شد،‌افراد زیادی در صلح و صفا کنار یکدیگر زندگی میکند.

    در کتاب تقسیم کار این حقوق است که تفاوت میان همبستگی مکانیک و ارگانیک را می رساند.

    حقوق دورکم معتقد بود که جامعه با همبستگی مکانیکی دارای حقوق تنبیهی است.

    افراد در این نوع جامعه بسیار به یکدیگر شبیه بوده و دارای اخلاقیات مشترکی میباشند که تخلف علیه آنها به شدت برخورد میشود.

    چرا که افراد اعتقاد کامل به نظام اخلاقی جامعه خود دارند و تجاوز به این نظام با تنبیه شدید روبرو میشود.

    در مقابل جامعه با همبستگی ارگانیک دارای حقوق ترسیمی است.

    به جای تنبیه شدید به خاطر تجاوز به نظام اخلاقی وادار به جبران با ترمیم اموری بر می آیند که آسیب دیده اند.

    اگر چه برخی قوانین تنبیهی در جامعه دارای همبستگی ارگانیک وجود دارد ولی قانون و حقوق ترمیمی بیشتر غالب است.

    هویت و حقوق تنبیهی در اختیار عده زیادی در جامعه دارای همبستگی مکانیک است.

    در نظام فکری او تغییرات در امور اجتماعی مادی مانند حقوق تنها بازتابی از تغییرات در عناصری است که وی آنها را امور اجتماعی غیر مادی مانند اخلاق وجدان جمعی،‌امو رجاری اجتماعی و ذهن گروهی می نامد.

    اساساً‌توجه دورکم به این مطلب بوده را نظام مشترک اخلاقی در جهان امروزی از بین رفته و انسان ها در معرض از دست دادن این نظام و عوارض آسیب شناختی آن هستند.

    این نظام مشترک اخلاقی از این جهت برای او هم بود که انسان ها بوده علایق میسر نا شدنی خود هستند و به این خاطر در جستجوی لذت خود قرار گرفته اند غافل از اینکه هر لذتی منجر به نیازهای جدید میشود.

    بی هنجاری او بسیاری از مشکلات زمان که ناشی از کاهش قدرت این نظام مشترک اخلاقی می داند و مفهوم بی هنجاری را به همین خاطر رشد داده است.

    افراد هنگامی با وضعیت بی هنجاری را به همین خاطر رشد داده است.

    افراد هنگامی با وضعیت بیهنجاری روبرو میشوند را نظام اخلاقی مناسبی وجود نداشته باشد.

    مهمترین آسیب جامعه جدید از دید او تقسیم کار ناشی از بی هنجاری است.

    مفهم بی هنجاری هم در تقسیم کار هم در خودکشی به عنوان یک عامل اساسی نگریسته میشود.

    دورکیم علاقه خود را به یک نظام اخلاقی مشترک به طرف مختلف نشان میدهد و یکی از آنها ارائه مفهوم وجدان جمعی است که در تقسیم کار خود چنین آورده است.

    «مجموعه ای از عقاید و احساسات مشترک حد وسط اعضا جامعه را یک نظام خاصی را می سازد که زندگی مخصوص بهخود را دارد و میتوان آن را وجدان جمعی نامید.

    منطق دورکیم استدلال میکند که افزایش کار را نتیجه افزایش تراکم پویاست علتی برای کاهش و نقصان وجدان جمعی میشود .

    وجدان جمعی در جوامع دارای همبستگی ارگانیک اهمیت کمتری دارد و این نوع جوامع در نتیجه تقسیم کار به هم چسبیده اند.

    در جامعه دارای همبستگی مکانیکی،‌ وجدان جمعی کل جامعه را در بر می گرد که این امر مربوط به شدت آن است و این وجدان جمعی کاملاً دارای استحکام و محتوای آن کاملاً‌ مذهبی است و شدت آن نچیز است از استحکام کافی برخوردار نیست و محتوای آن توسط مفهوم «اخلاق فردی» با توجه به اهمیت فرد توصیف میشود.

    وجدان جمعی دورکیم حتی به وجدان جمعی جنبه ای غیر مادی و معنوی بخشیده آن را نوعی وجود تعالی می دانست این امر برای مقابله با کاتولیک های صورت گرفت را دورکیم مخالف نظریات آنها بود.

    دورکیم وعده ای از معاصران وی را پرچم مخالفت با اخلاق کلیسایی را بر افراشته بودند سعی داشتند که یک اخلاق اجتماعی بر مبنای جامعه شناسی بنا کنند این امر را دورکیم حتی در رساله دکترای خود نیز یادآور شد.

    آنجا که می گوید «اولین وظیفه کنونی ما این است که راه حلی برای بحران اخلاق عصر خود پیدا کنیم و به همین دلیل است که به مطالعات جامعه شناسی اقدام می کنیم به علاوه پیاده کردن این افکار جامعه شناسی به اتکای روش های مخصوص باعث وحدت همه علوم اجتماعی میگردد» در مساله وجدان جمعی دورکیم معتقد است که بخش عمده وجدانی ما از طبیعت روانشناسی انسان به طور کلی مشتق نمیشود بلکه نتیجه طرز برخورد افراد یاست که به هم پیوسته اند و یکدیگر را تحت تاثیر قرار میدهند و بر حسب تعداد و دوری و نزدیکی از یکدیگر این اثر متقابل کم زیاد میگردد.

    از آنجا که این وجدان جمعی حاصل زندگی گروهی است تنها ماهیت گروه میتواند آن را توجیه کند.

    بنابراین به نظر وی حجم و تراکم گروه نیز دو چگونگی ظهور وجدان جمعی موثر است.

    دورکیم بعد ها تصورات جمعی را که مجموعه ایده ال های اجتماعی است جانشین وجدان جمعی کرده و همه چیز را با این تغییر حجمی توجیه و تببین میکند و حتی معتقد است که فرد کارگران هم تحت برخی شرایط اخلاق عمومی تثبیت میشود.

    روح جمعی روح جمعی حالت اختصاصی تر و فرعی وجدان جمعی است.

    به عبارت دیگر ممکن است روح جمعی را به عنوان هنجار ها و ارزش های اجتماعات خاص مانند خانواده،‌گروه های شغلی، دولت، نهاد های آموزشی و مذهبی بدانیم.

    مفهوم روح جمعی این امکان را به دورکیم میدهد تا امور اجتماعی غیر مادی را بطور ظریف تری نسبت به وجدان جمعی بیان کند.

    «روح جمعی در نتیجه مشارکت افراد به وجود می آید اما خصایص مربوط به خود را دارد.» این مفهوم (روح جمعی)‌ عنصر مرکزی نظام دورکیم از امور اجتماعی غیر مادی است.

    خود کشی در حقیقت تغییرات در میزان های خودکشی در نتیجه تغییرات در امور اجتماعی مخصوصاً امور جاری اجتماعی است.

    در تحقیق او با عنوان «خود کشی» دورکیم خود کشی را داده های اجتماعی در نظر می گیرد و به کمک آن موقعیت های اجتماعی را بررسی میکند.

    که فرد در آنها دچار آنومی میشود.

    به عقیده او فقدان وحدت اجتماعی و تحولات اجتماعی سریع عوامل اصلی این فرآیند به حساب می آیند.

    در هر دو کتاب خود کشی و تقسیم کار در جامعه دورکیم نشان میدهد که واقعیات اجتماعی بر خداست خود مقدم اند.

    هنگامی که جامعه با بحران های دردناک با گذار تحول سریع دچار گسیختگی میشود.

    آمادگی برای اعمال چنین نفوذی وجود ندارد در چنین حالتی میزان خودکشی ناگهان افزایش می یابد.

    تغییرات خودکشی با میزان همبستگی گروه های اجتماعی را شخصیت فرد در آن شکل می گیرد رابطه معکوس دارد.

    دورکیم در پی آن نبود که نمونه های فردی خودکشی را تبیین و تشریح کند.

    دورکیم به تفاوت های فردی را در انگیزه شخصیت،‌میزان افسردگی یا سلامت روانی افراد وجود دارد توجهی نکرد بلکه در حد آن بود که تفاوت های موجود و نرخ های خودکی را توضیح دهد.

    تصویر 1-1 دورکیم خودکشی را بر حسب دو متغیر مستقل، یعنی یکپارچگی و هنجار، تشریح و تبیین میکند.

    یکپارچگی و هنجار اگر بیش یا کمتر از حد معمول باشند باعث خودکشی میشوند.

    از این رو بالا بودن میزان یکپارچگی (دگر خواهی)‌و پایین بودن میزان یکپارچگی (خود خواهی)‌(نگاه کنید به تصویر 2-1) و نیز بالا بودن میزان هنجار ها (تقدیر گرایی)‌و پایین بودن میزان هنجار ها (هنجار گسیختگی) (نگاه کنید به تصویر 2-1) باعث خودکشی میشود.

    تصویر 2-1 خود خواهی و هنجار گسیختگی عامل اصل خودکشی در دنیای مدرن است.

    هر چه خود خواهی بیشتر،‌میزان نرخ خودکشی بالاتر است.

    در مقایسه با سایر گروه های یکپارچه، گروه های خود خواهانه دارای نرخ تعامل کمتری هستند.

    افراد آن بیش از آنکه به دیگری فکر کنند به خود فکر میکنند و تعهد و پیوند کمتری با یکدیگر دارند معاشرت و حشر و نشر و کمتری در بین آنها وجود دارد و کنترل اجتماعی ضعیف تر است.

    دورکم برای توضیح اینکه چگونه هنجار گسیختگی باعث بالا رفتن میزان خودکشی میشود به امیال و آرزو ها اشاره میکند.

    انسان ها به عنوان موجوداتی اجتماعی در پی دست یافتن به آرزو ها و اهداف خود هستند.

    اما این اهداف و آرزو ها ذاتاً قابل افزایش و بسط یافتن بوده و دستیابی به آنان باعث برانگیخته شدن میل و خواهش برای آرزوهای بیشتر میشود.

    تنها چیزی که میتواند خواهش های ذاتاً سیری ناپذیری را کنترل کند هنجار اجتماعی است.

    از این در هنگامیکه هنجار اجتماعی تضعیف میشود،‌خواهش ها از امکانات مربوط به برآورده شدن و تحقق پیشی می گیرند و باعث نومیدی و ناراحتی افراد شده و آنها را مستعد خودکشی میکند.

    دورکیم مساله (تمایز بین طبیعی و مرضی در جوامع)‌ را در تحقیق دیگری به نام خودکشی روشن کرده است.

    در کتاب خودکشی دورکیم به ظاهر یک امر فردی مانند خودکشی را مورد بحث قرار داده است اما تلاشش بر آن بوده تا نشان دهد که این امر به اعلا درجه جنبه اجتماعی دارد درواقع همبستگی اجتماعی است که توجیه کننده و جهت دهنده حرکات و انگیزه های فرد را در امر خودکشی است.

    خودکشی ناشی از بی هنجاری با از دست رفتن نظام اخلاقی و عدم وجود قواعد و قوانین خارجی به وجود می آید چرا که با نبودن این قواعد فرد نمیتواند علایق خود را مهار کند.

    دورکیم در کتاب خودکشی ،‌امور اجتماعی،‌مخصوصاً امور جاری اجتماعی را نسبت به فرد خارجی و جبری می داند و به خاطر اهمیت ویژه ای که برای آن تامل است به بررسی آن می پردازد.

    او سعی د اشت نشان دهد که جامعه شناسی برای تبیین یک واقعیت مانند خودکشی قاعده ای دارد و میتواند آن را به طور منظم و علمی مورد مطالعه قرار دهد و این امکان را فراهم کند تا جامعه شناسی دارد دنیای آکادمیک شود در مقام یک جامعه شنای دورکیم در پی پاسخ به این سوال نبود که ببیند چرا فردی دست به خودکشی می زند بلکه در پی ‌آن بود که چرا خودکشی در بین برخی از گروه ها بیشر از گروه های دیگر است.

    دورکیم تفاوت در میزان خودکشی را ناشی از عوامل اجتماعی مخصوصاً امور جاری اجتماعی می داند.

    از نظر او عامل اصلی در تغییرات میزان های خودکشی در تفاوت سطوح امور اجتماعی دیده میشود.

    البته دو نوع امر اجتماعی مادی و غیر مادی وجود دارد.

    بطور معمول امر اجتماعی مادی حالت تقدم علی د ارد به حالت برتری علی.

    برای مثال دورکیم به اهمیت تراکم پویا در تفاوت های میزان خودکشی اشاره نموده و اثر آن را غیر مستقیم می داند.

    اما در تراکم پویا امور اجتماعی غیر مادی تاثیر دارد و تغییرات در این امور به طور مستقیم بر میزان های خودکشی موثر است.

    صود بنیانی حیات دینی آخرین کار اصلی و اساسی دورکم یعنی صور بنیانی حیات دینی یکی از اساسی ترین کار های انجام شده در قرن بیستم است دورکم در این اثر با بسط دادن تحلیلی که از احساسات ارائه میدهد و با نشان دادن اهمیت نماد ها و سمبل ها به شرح خود از تعامل به عنوان منشا همبستگی و یکپارچگی عمق و غنای بیشتری بخشید.

    آخرین کتاب او صور بنیانی حیات دینی بر این نکته تاکید دارد که شکل خاص یک تعامل عمیق مانند دین یا تعامل آئینی چگونه باعث به وجود آمدن شکل قدرتمند خاصی از تعامل میشود.

    در صور بنیانی حیات دینی دورکیم به مطالعه دین روی آورد تا فرآیند همبستگی اجتماعی را توضیح دهد.

    منابع اصلی در کتاب صور بنیانی حیات دینی داده هایی از قبایل ابتدایی استرالیا و آژنتتا بوده است.

    او در بررسی ابتدایی ترین صورت دین،‌در واقع به دنبال پایدار ترین،‌ ثابت ترین و اساسی ترین ویژگی های دین است.

    دورکیم این گونه می پنداشت که ماهیت اصلی دین را میتوان در ساده ترین صورت دین که در ساده ترین جوامع یافت میشود مشاهده کرد.

    بدین ترتیب وی از مطالعاتی که بر روی قبیله آژنتا،‌یکی از قبایل بومی بروی استرالیا صورت گرفته بود استفاده ی زیادی کرد.

    سازمان قبیله ی آرونتا به صورت طایفه ای (گروه های خویشاوندی)‌بوده و هر کدام دارای نماد دینی مقدس خاص خود یا توتم (نشان)‌است.

    دورکیم با شناسایی دین به عنوان منشا اصلی اصول اخلاقی و همبستگی اجتماعی در میان قبیله ی آرونتا،‌دین را در حکم یک فرآیند دوره ای تحلیل کرد .

    دورکم در همان نخستین جمله کتاب صورت های ابتدایی حیات مذهبی اعلام داشت که مقصود از بررسی اش شناخت ابتدایی ترین و ساده ترین دینی است که تا کنون شناخته ایم و به اعتقاد او این دین همان توتمیسم در این قابیل استرالیایی است.

    مشکلی که دورکیم در کتاب «صور ابتدایی حیات دینی»‌ خود را درگیر فهم آن ساخته «شناخت هر علت بی واسطه ای است که اساسی ترین اشکال تفکر واعمال مذهبی بدان وابسته اند» و برای انجام این هم احساس وی این بود که برای مطالعه دین در « ابتدایی ترین شکل آن» تلاش برای بررسی ماهیت دین از طریق خاستگاه آن ضروری است.

    افراد با دنبال کردن زندگی غیر مذهبی باعث تضعیف احساسات مذهبی میشوند و باتوجه به اینکه بازسازی ادواری در دین صورت می گیرد این گونه احساسات به تدریج از بین میرود.

    نماد های دینی باور ها و تعهدات افراد را به آنها یادآوری میکند و بدین ترتیب افراد برای اجرای آئین مذهبی گرد هم می آیند.

    در طول این مراسم که میزان تعامل در آن زیاد بوده و در کانون توجه همگانی قرا ردارد شرکت کنندگان به طور جمعی درگیر رفتارهای آئینی میشوند را نمادی از باورهای دینی آنهاست.

    این تصریح همگانی باعث قرا رگرفتن باور ها در بخش مقدم آگاهی شده و از این در باورهای دینی تقویت میشود.

    آئین های جمعی همچنین موجب به وجود آمدن احساسات پر شور و شدید میشود که این احساسات با پیوند ی افتن به باورهای نمادین شده در این آئین ها و همچنین با پیوند خوردن به افراد شرکت کننده در این مراسم باعث تقویت آنان میشود و درعین حال شرکت کنندگان را به یکدیگر پیوند میدهد.

    بدین ترتیب آئین های دینی با تقریب باورهای جمعی و اخلاقیات و نیز با پیوند شرکت کنندگان به یکدیگر باعث همبستگی جامعه میشود.

    کارکرد دین در جامعه یکپارچه کردن و انسجام آن است.

    دین نظام است از تقویت متقابل باور ها، آئین ها(رفتار)‌و نماد ها را در بر گیرنده خود آئین نامه و اشیا میشود.

    باورها به خاطر نشان ساختن وظایف و مسئولیت های افراد به آنها باعث به وجود آمدن آئین ها میشود آئین ها در حکم جزا (نماد) فیزیکی قابل مشاهده هستند و باور ها را تقویت میکنند.

    با توجه به گستره ی باورها محتوای آنان در درجه دوم اهمیت قرار دارد آنچه حائز اهمیت است خود باور هاست که باعث میشود افراد معتقد آئین ها را اجرا کرده و بدین ترتیب باورها و احساسات جمعی را که باعث همبستگی اجتماعی میشوند تقویت کنند اشیا و موضوعات نمادین از اهمیت زیادی برخوردارند چون علیرغم آنکه جامعه نمیتواند به طور پیوسته برای اجرای آئین ها گرد هم آید اما اشیا و موضوعات میتوانند در حکم یادآوری کننده ی باورها و تعهدات دینی عمل کنند.

    به گفته دورکیم دین را نمیتوان بر حسب ماورا طبیعی بودن آن و یا بر حسب مفاهیمی که از خدایان و ارواح وجود دارد تعریف کرد.

    دورکیم دین را بر حسب آنچه وی اساسی ترین فرق گذاری را انسان می شناسد یعنی مقدس و نا مقدس تعریف میکند.

    مساله نهایی برای دورکیم منشا مذاهب جوامع مدرن است.

    دورکیم جواب را در محتوای جوامع ابتدایی می داند.

    سوال این است که مذاهب جوامع ابتدایی و مدرن از کجا آمده اند؟

    بر اساس دیدگاه خاص روش شناختی وی تنها امر اجتماعی می تواند علت امر اجتماعی دیگر باشد لذا منشا مذهب را باید در جامعه جستجو کرد و از نظر او این جامعه است که امور مقدس و غیر مقدس را از هم جدا میسازد.

    از نظر او مطالعه مذهب در جامعه ابتدایی بنا به چند دلیل هم بوده است.

    از یک طرف مطالعه طبیعت مذهب در جوامع ابتدایی ساده تر از جوامع مدرن است و به عبارت او «مذهب در جوامع اولیه در تمامی ابعادش بهتر نشان داده میشود» دوم اینکه نظام ایدئولوژیکی مذاهب اولیه کمتر از مذاهب جوامع جدید توسعه یافته اند یعنی کمتر ابهام دادند.

    سوم اینکه در حالی که مذهب در جوامع مدرن اشکال متنوعی به خود می گیرد و جوامع اولیه تنها «تایید اخلاقی و فکری وجود دارد» در نتیجه مذهب در جوامع اولیه به شکل طبیعی خد قابل مطالعه است.

    در حقیقت مذهب امر اجتماعی غیر مادی نمایی است و بررسی آن نور تازه ای در کل نظام فکری ایجاد میکند و آن را«عامل تحریک سیستم عصبی» م ینامد یعنی نه تنها بر فرد مسلط است بلکه توانایی ها و ظرفیت آنها را افزایش میدهد.

    در گوهر آئین های دینی چیزی وجود دارد که به عنوان یک مکانیسم اولی برای تجلی و تقویت احساسات و همبستگی گروهی ملاحظه میشود.

    او می نویسد:‌«از طرق روحانی است که فشار اجتماعی خود را نشان میدهد،‌این طرق روحانی بدین علت بر انجام این قادرند که رویداد های آیینی، هنگامی که در میان دوده عظمی از افراد اجرا شوند حالت احساسی شدیدی را موجب میگردند که از آن به «هیجان» یا «یا» شور و شوق جمعی تعبیر میشود.

    وی آئین های دینی را به عنوان فرصت های ممتازی که اقتدار گروه اجتماعی را استحکام میبخشند ملاحظه میکرد.

    واقعیت عینی و زنده ای که دین را نمایان میسازد گروه اجتماعی است.

    از نظر دورکیم دین اساساً یک پدیده جمعی است و او در حقیقت با این ادعا که جا در یک فعالیت عمدتاً فرد گرایانه و دین از ایده آیین یا اجتماع اخلاقی انفکاک ناپذیر است دین را از جادو متمایز ساخته است.

    دورکیم تعریف جامعی از دین ارائه کرد.

    وی می نویسد:‌« دین چیزی بیش از ایده خدایان و ارواح است و در نتیجه نمیتواند منحصراً در ارتباط با آن در تعریف شود» جای شگفتی نیست که دورکیم را از این جهت به مارکس تشبیه میکنند.

    به گفته ترنر «تمایز قابل شدن میان مفهم دورکیمی دین به عنوان شیرازه اجتماعی و استعاره مارکسیستی دین به عنوان تریاک اجتماعی غالباً‌دشوار است» مناسبک برای کارکرد درست زندگی اخلاقی ما ضرورت دارد زیرا از طریق همین مناسک است که گروه خود را تایید و حفظ میکند.

    کارکرد گرایی دورکیم اساساً‌یک تبیین روانشناختی از واقعیت های اجتماعی بدست میدهد.

    دورکیم مناسک را به صورت کارکرد گرایانه تبیین میکند.

    دسته ای از افراد در یک مکان خاص گرد هم می آیند و یک رشته مناسک را با بیشترین هیجان و وجه و یا به گفته خد دورکیم در کمال شور و شوق برگزار میکنند مانند تاسوعا و عاشورا در ایران.

    بدین سان مناسک همبستگی و انسجام اجتماعی را ایجاد و حف ظمیکند.

    دین نظام آتش نیز هست و در بر گیرنده عملی است.

    به نظر دورکیم اهمیت و نقش مناسک در دین این است که دین در واقع زائیده مناسک است.

    از طریق مشارکت در مناسک و مراسم مذهبی است ک هقدرت اخلاقی جامعه آشکارا احساس میشود و احساسات اخلاقی و اجتماعی از همین طریق تقویت و تجدید میشوند.

    به نظر دورکم حتی ابتدایی ترین دین بیانگر نوعی واقعیت است .

    دین چیزی جز نیروی جمعی جامعه بر افراد نیست.

    دین «نظام فکری است که افراد، جامعه را به وسیله آن به خودشان باز می نمایید در صورتی که گروهی ازانسان ها را منابع شخصی دارند در این فرآیند ایجاد اختلال نکنند و در بازتاب آن اعوجاجی را به وجود نیاورند و روابط مبهم و در ضمن صمیمانه شان را با جامعه،‌از این طریق بیان میکنند» به گفته دورکیم اگر دین را دارای ماهیت نمادین در نظر بگیریم در خاهیم یافت که واقعیت هیچ دینی نیست که ساختگی باشد و بلکه هر دینی با هر صورتی حقیقت دارد.

    تفاوت میان امور مقدس و امور غیر مقدس و ایجاد برخی جنبه های زندگی اجتماعی در سطح امور مقدس در توسعه مذهب مهم است.

    اما شرط کافی نیست.

    سه شرط دیگر لازم است: اول،‌باید یک سری اعتقادات مذهبی توسعه یابد.

    دوم، یک سری آداب مذهبی لازم است.

    سرانجام مذهب نیاز به کلیسایی دارد که در آن اجتماع وجود آید.

    روابط درونی میان امور مقدس، اعتقادات و آداب و کلیسا موجب شد که دورکیم مذهب را چنین تعریف نماید.

    مذهب یک نظام متحد از اعتقادات و اعمال مقدس و اموری است که باید منع شود و همراه با اعمال که در یک محلی به نام کلیسا به صورت اجتماعی صورت می گیرد.

    همان گونه که تالکوت پارسونز می گوید انعکاس کلام دورکیم این است که در برخی جوامع، تقریباً‌ هر چیز از عالی گرفته تا دانی،‌به عنوان امر مقدس ملاحظه میشود از این رو منشا امر مقدس،‌ذات پدیده ها نیست.

    دورکیم ادعا میکند: این مشکل از نوع متفاوتی است و آن این که اعیا ن و مظاهر مقدس، نماد هستند.

    دورکیم برای حل این مشکل و به دلایلی که قبلاً‌ذکر شدید تحلیل مفصلی از دین بر میان استرالیایی پرداخته است.

    وی دین را به عنوان امری مقدس تعریف کرده است.

    وی دین را به عنوان امری تعریف کرده است: همه باور های دینی شناخته شده اعم از ساده یا پیچیده یک خصیصه عام را به نمایش می گذارند،‌این باورها همه اشیا و همه آنچه انسان میتواند تصور کند را به دو طبقه واقعی و ایده آل فرض می گیرند این دو طبقه عموماً‌با دو اصطلاح جداگانه مشخص و به خوبی در قالب واژه های مقدس و نا مقدس ترجمه شده اند.

    به نظر دورکیم فرامین جامعه در واقع پایه اخلاق را می سازند.

    دورکم در اینجا تحت تاثیر کانت از اخلاق سخن گفته با این مضمون را چیرگی جامعه بر افراد بیشتر به اقتدار اخلاقی مبتنی است نا فشارهای مادی و جسمانی.

    دورکم معتقد است مفهوم طبقه یا رده و نظام رده ها از پیش به ذهن ماورا شده است.

    (بر خلاف کانت را پیشین است)‌بلکه از تجربه ما می بایست ناشی شده باشد.

    به ادعای دورکم مفاهیم و مقولات بنیادی زمان مکان عدد و علت از دین ریشه می گیرند و در قالب آن ساخته میشوند.

    از آنجا که به اعتقاد دورکم دین یک پدیده اساساً اجتماعی است پس مقولات بنیادی اندیشه بشری باید از جامعه سرچشمه گرتفه باشد.

    به نظر دورکم ما چون که در جامعه زندگی می کنیم میتوانیم به چنین شیوه ای مفهوم سازی کنیم.

    دورکیم به پیروی از مک لنن ورا برتسون اسمیت توتمسیم را به عنوان اولین شکل دین می نگاشت.

    دورکیم جامعه را منشا تشکیل مذهب بررسی او از توتمیسم در قبایل استرالیا نمایانگر این مطلب است.

  • مقدمه

    زندگينامه دورکم

    مباني جامعه شناسي دورکم

    گستره تفکر دورکم

    روش شناسي دورکم

    سه تحقيق دوباره همبستگي اجتماعي

    تقسيم کار در جامعه

    تراکم پويا

    بي هنجاري

    وجدان جمعي

    روح جمعي

    خودکشي

    صود بنياني حيات ديني

     

مقدمه هدف از گرد آوری این مطالب ادامه برخی نظریه های عمده در جامعه شناسی دور کم است. جامعه شناسی قبل از هر چند در تبیین پدیده های اجتماعی نیاز به نظریه دارد و آن طور که تاریخ پیدایش نظریه های جامعه شناسی نشان میدهد نظریات متعدد حاصل تلاش های فراوان متفکران برای شناخت هر چه بیشتر مسائل اجتماعی بوده است. این مقاله شامل سه بخش عمده است، بخش اول درباره زندگینامه دور کم،‌در بخش دوم ...

آنچه در اين تحقيق آمده است شرحي بسيار اجمالي در مورد خودکشي و علل آن مي باشد. دراين تحقيق برآن بوديم تا درابتدا تعريف مختصري ازخودکشي ،علل آن وراه هاي پيشگيري از خودکشي را ارائه دهيم. نظريات جامعه شناسان را بررسي کنيم و سرانجام نگاهي اجمال

دیباچی: امیل دورکیم را به همراه ماکس وبر یکی از دو بنیانگذار اصلی تئوری جامعه شناسی نوین نامیده‌اند. دورکیم چهارچوب وسیعی برای سیستم‌های اجتماعی ایجاد کرد که در جامعه شناسی و تعدادی رشته‌های مرتبط با آن به عنوان یک اصل هنوز باقی مانده است، بویژه در انسان شناسی. حتی آنهایی که اساساً با آن موافق نبوده‌اند. آن را به عنوان یک نقطه عطفی می‌پذیرند. این چهارچوب تحلیل در جریان کار خود ...

آنچه در این تحقیق آمده است شرحی بسیار اجمالی در مورد خودکشی و علل آن می باشد. دراین تحقیق برآن بودیم تا درابتدا تعریف مختصری ازخودکشی ،علل آن وراه های پیشگیری از خودکشی را ارائه دهیم. نظریات جامعه شناسان را بررسی کنیم و سرانجام نگاهی اجمالی به پدیده ی خودکشی درایران داشته باشیم و به همین منظورمطالب را به دوبخش نظری خودکشی و بررسی تجربی خودکشی تقسیم کردیم. بررسی نظری خودکشی: -1 ...

جامعه شناسی مطالعه رفتار انسان در زمینه اجتماعی است. بنابراین جامعه واحد اساسی تحلیل است و ازاین جهت جامعه شناسی با روانشناسی که واحد اساسی تحلیل آن فرد انسانی است تفاوت دارد. جامعه را می توان گروهبندی متمایز و به هم پیوسته ای از افراد انسانی تعریف کرد که در مجاورت یکدیگر زندگی می کنند و رفتارشان با عادات، هنجارها و اعتقادات مشترک فراوانی مشخص می شود که آن را از گروه بندیهای ...

جامعه شناسی کشاورزی گرچه جامعه شناسی کشاورزی قدیمی ترین شاخه تخصصی جامعه شناسی روستایی است، اما تا اواسط دهه 1350 هیچگاه این مفهوم بکار گرفته نشد. در عمل یک تداوم بین جامعه شناسی روستای اولیه و آنچه امروز جامعه شناسی کشاورزی خوانده می شود وجود دارد در دهه 1360 جامعه شناسان روستایی در نظریات و تحقیقات خود تأکید بیشتری بر جامعه شناسی کشاورزی نهادند. به طور کلی سه دوره اساسی در ...

جامعه شناسی جامعه شناسی مطالعه قوانین و فرایندهای اجتماعی است که مردم را نه تنها به عنوان افراد و اشخاص بلکه به عنوان اعضاء انجمنها ،گروهها و نهادهای اجتماعی شناسانده و مورد بررسی قرار می دهد .جامعه شناسی مطالعه زندگی اجتماعی گروهها و جوامع انسانی است.مطالعه ای هیجان انگیز و مجذوب کننده که موضوع اصلی آن رفتار خود ما به عنوان موجودات اجتماعی است .دامنه جامعه شناسی بینهایت وسیع ...

مطالعه جامعه شناسی خانواده طر ح مسئله: خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی، حیاتی و تاریخی نقشی بسیار مهم در روند سعادت و شقاوت کلیت حیات انسانی بازی می کند، بررسی آثار بسیار در این زمینه و مطالعات و پژوهشی های داخلی و خارجی گواهی صادق و راستین بر اهمیت این قضیه می باشد. اما به دنبال تحولات و تغییرات رو به رشدی که در جوامع بشری بوجود آید، نهاد خانواده هم از این تحولات بی نصیب نماند ...

برای اینکه تعریف روشن‌تری از مهیت و دامنه جامعه شناسی شهری به دست دهیم می‌توانیم بگوییم، تجزیه و تحلیل شهر به عنوان یک واقعیت اجتماعی موضوع جامعه شناسی شهری است. بنابراین جامعه شناسی شهری ، کلیه مسائل اجتماعی جامعه شهر نشین را دربر خواهد گرفت. یکی از واقعتهای اساسی ، رابطه از تحت جامعه با سایر واقعیت های اجتماعی است، مانند رابطه تراکم جمعیت و سازمانها و شیوه تفکر و زندگی ...

ماکس وبر جامعه شناسي را علم فراگير کنش اجتماعي مي دانست. او به خاطر تأکيد تحليلي بر کنشگران فردي، از بسياري از پيشينيان متفاوت بود، زيرا که تحليل جامعه شناختي آن ها بيشتر بر صورت ‌هاي ساختاري- اجتماعي مبتني بود. اسپنسر بيشتر به قضيه تکامل هيئت اجتما

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول