نگاهی کلی به مسئلهی مهاجرت متخصصین ایرانی
مهاجرت نخبگان و متخصصان که در ادبیات مربوطه از آن به ((فرار مغزها)) تعبیر میشود، نوع خاصی از مهاجرت است که کنکاش در تعاریف و انواع آن، حدود و ثغور تعریف دقیق و جامع آن را به دست خواهد داد.
((اورت لی)) این تعریف را از مهاجرت ارائه کرده است:
مهاجرت عبارت است از تغییر دائمی یا نیمه دائمی مسکن، بدون هیچ محدودیتی در مورد فاصلهی حرکت و ماهیت اختیاری یا اجباری مهاجرت همچنین بدون هیچ گونه تمایزی بین مهاجرت داخلی یا خارجی
تعریف دیگری که از مهاجرت وجود دارد و ((مهاجرت بینالمللی))را از ((مهاجرت داخلی))جدا میکند عبارت است از ((تغییر محل اقامت))، ضمن عبور از مرزهای سیاسی برای مدتی بیش از یک سال این تعریف که یک تعریف کاربردی و عملیاتی است، رفت و آمد روزانهی کارگران مرزی و افراد محلی را به آن طرف مرزها استثنا میکند.
از نظر ((ادارهی امور اجتماعی سازمان ملل)) کسانی مهاجر تلقی میشود که:
1- جهانگرد، بازرگان، دانشجو و یا مسافر عادی نباشند.
2- ساکنان نواحی مرزی نباشد (که به طور عادی بین دو کشور رفت و آمد میکنند.)
3- جزء پناهندگان یا افراد و یا جمعیتهای جا به جا شده یا انتقال یافته نباشد. پس کسانی مهاجر خطاب میشوند که در جستجوی شغلی دائمی، فصلی یا موقت در سطح جغرافیا جا به جا شوند. یکی از تعاریفی که ما را به مقصود نزدیک میکند واژهی ((مهاجرت منفی)) است. مهاجرت زمانی یک مسالهی اجتماعی تلقی میشود که میزان مهاجرت از داخل به خارج در مدت یک سال بیش از میزان مهاجرت از خارج به داخل باشد. علاوه بر بعد کمی قضیه، توجه به چند نکتهی دیگر ضروری است. نخست اینکه بین مهاجرت نیروی کار که به طور عمده شامل کارگران ماهر میشوند و یک پدیدهی عام است، یا مهاجرت نیروهای نخبه و متخصص باید تفاوت قائل شد. ثانیاً مهاجرت نیروهای متخصص زمانی به عنوان یک پدیدهی منفی مورد ارزیابی قرار میگیرد که در داخل کشور به تخصص آنان نیاز مبرم وجود داشته باشد و تخصص علمی و کاری آنها با داخل کشور به کلی قطع شود.
پدیده مهاجرت نخبگان و متخصصان به خارج از مرزها برای نخستین بار در دههی 1960 به صورت مهاجرت اندیشمندان، متخصصان و صاحبنظران کشورهای در حال توسعه به ایالات متحده امریکا، کانادا و اروپای غربی و اقامت آنها در این مناطق ظهور و بروز یافت. بدین ترتیب، سرمایهی اصلی کشورهای در حال توسعه که نیروی انسانی متخصص است به بهانهی ارزان در اختیار کشورهای توسعه یافته قرار میگیرد و این کشورها هر ساله میلیاردها دلار از طریق مهاجرت مغزها از دست میدهند. در محاسبات اقتصادی کشورهای صنعتی، جذب هر فرد تحصیلکرده با مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری از کشورهای جهان سوم یک میلیون دلار سود عاید آنها میکند، بدین ترتیب ملاحظه میشود که کشورهای جهان سوم علیرغم دارا بودن 80 درصد جمعیت جهان تنها 20 درصد درآمد جهان و 10 درصد توان علمی جهان را در اختیار دارند.
براساس اطلاعات منتشر شدهی صندوق بینالمللی پول از کشور ایران 105 هزار نفر با تحصیلات عالی و امریکا مهاجرت کردهاند. تعداد ذکر شد جدا از 300 هزار نفر مهاجر با تحصیلات ابتدایی و 41 هزار نفر مهاجر با تحصیلات متوسطه است که به امریکا مهاجرت کردهاند. نتایج این مطالعه که در مورد 61 کشور کمتر توسعه یافته انجام شده است، نشان میدهد که بیشترین رشد مهاجرت مربوط به افراد با تحصیلات عالی بوده است.
زمینهی مسالهی فرار مغزها را از نظر علوم اجتماعی ((ضعف روابط اجتماعی و اصول حاکم برآن)) از نظر علوم اقتصادی ((کمبود نیروی انسانی)) و از نظر علوم سیاسی ((ضعف نظام و تشکیلات سیاسی)) و از نظر فرهنگی ((نقصان بار فرهنگی آموزش)) میدانند.
در ایران پدیدهی مهاجرت نخبگان و متخصصان به خارج از مرزها به عنوان یک آسیب اجتماعی از دههی 40 ظهور گسترده یافت. با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، با درون مایههای عمیق فرهنگی، این روند تا پس از پایان جنگ تحمیلی کاهش محسوسی پیدا کرد، اما در سالهای اخیر مجدداً شاهد شکل جدید و در عین حال وسیعی از پدیدهی مهاجرت نخبگان هستیم. روند تاریخی این پدیده در کشور ما شامل سه دورهی مشخص است:
1- دهههای 40 تا 50 تا پیروزی انقلاب اسلامی که مقارن باز شدن باب مراوده با غرب سیاستهای اقتصادی و فرهنگی رژیم گذشته، روحیهی اشرافیگیری وابستگان به دربار رشد ثروتهای ؟؟؟؟ بود.
2- مقطع سالهای 1357 و 1358 و ابتدای جنگ تحمیلی که به طور عمده طیف ناراضیان از انقلاب اسلامی را شامل میشد و با تعطیل شدن دانشگاهها در دوره انقلاب فرهنگی تشدید گردید.