نگاهی کلی به مسئلهی مهاجرت متخصصین ایرانی
مهاجرت نخبگان و متخصصان که در ادبیات مربوطه از آن به ((فرار مغزها)) تعبیر میشود، نوع خاصی از مهاجرت است که کنکاش در تعاریف و انواع آن، حدود و ثغور تعریف دقیق و جامع آن را به دست خواهد داد.
((اورت لی)) این تعریف را از مهاجرت ارائه کرده است:
مهاجرت عبارت است از تغییر دائمی یا نیمه دائمی مسکن، بدون هیچ محدودیتی در مورد فاصلهی حرکت و ماهیت اختیاری یا اجباری مهاجرت همچنین بدون هیچ گونه تمایزی بین مهاجرت داخلی یا خارجی
تعریف دیگری که از مهاجرت وجود دارد و ((مهاجرت بینالمللی))را از ((مهاجرت داخلی))جدا میکند عبارت است از ((تغییر محل اقامت))، ضمن عبور از مرزهای سیاسی برای مدتی بیش از یک سال این تعریف که یک تعریف کاربردی و عملیاتی است، رفت و آمد روزانهی کارگران مرزی و افراد محلی را به آن طرف مرزها استثنا میکند.
از نظر ((ادارهی امور اجتماعی سازمان ملل)) کسانی مهاجر تلقی میشود که:
1- جهانگرد، بازرگان، دانشجو و یا مسافر عادی نباشند.
2- ساکنان نواحی مرزی نباشد (که به طور عادی بین دو کشور رفت و آمد میکنند.)
3- جزء پناهندگان یا افراد و یا جمعیتهای جا به جا شده یا انتقال یافته نباشد.
پس کسانی مهاجر خطاب میشوند که در جستجوی شغلی دائمی، فصلی یا موقت در سطح جغرافیا جا به جا شوند.
یکی از تعاریفی که ما را به مقصود نزدیک میکند واژهی ((مهاجرت منفی)) است.
مهاجرت زمانی یک مسالهی اجتماعی تلقی میشود که میزان مهاجرت از داخل به خارج در مدت یک سال بیش از میزان مهاجرت از خارج به داخل باشد.
علاوه بر بعد کمی قضیه، توجه به چند نکتهی دیگر ضروری است.
نخست اینکه بین مهاجرت نیروی کار که به طور عمده شامل کارگران ماهر میشوند و یک پدیدهی عام است، یا مهاجرت نیروهای نخبه و متخصص باید تفاوت قائل شد.
ثانیاً مهاجرت نیروهای متخصص زمانی به عنوان یک پدیدهی منفی مورد ارزیابی قرار میگیرد که در داخل کشور به تخصص آنان نیاز مبرم وجود داشته باشد و تخصص علمی و کاری آنها با داخل کشور به کلی قطع شود.
پدیده مهاجرت نخبگان و متخصصان به خارج از مرزها برای نخستین بار در دههی 1960 به صورت مهاجرت اندیشمندان، متخصصان و صاحبنظران کشورهای در حال توسعه به ایالات متحده امریکا، کانادا و اروپای غربی و اقامت آنها در این مناطق ظهور و بروز یافت.
بدین ترتیب، سرمایهی اصلی کشورهای در حال توسعه که نیروی انسانی متخصص است به بهانهی ارزان در اختیار کشورهای توسعه یافته قرار میگیرد و این کشورها هر ساله میلیاردها دلار از طریق مهاجرت مغزها از دست میدهند.
در محاسبات اقتصادی کشورهای صنعتی، جذب هر فرد تحصیلکرده با مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری از کشورهای جهان سوم یک میلیون دلار سود عاید آنها میکند، بدین ترتیب ملاحظه میشود که کشورهای جهان سوم علیرغم دارا بودن 80 درصد جمعیت جهان تنها 20 درصد درآمد جهان و 10 درصد توان علمی جهان را در اختیار دارند.
براساس اطلاعات منتشر شدهی صندوق بینالمللی پول از کشور ایران 105 هزار نفر با تحصیلات عالی و امریکا مهاجرت کردهاند.
تعداد ذکر شد جدا از 300 هزار نفر مهاجر با تحصیلات ابتدایی و 41 هزار نفر مهاجر با تحصیلات متوسطه است که به امریکا مهاجرت کردهاند.
نتایج این مطالعه که در مورد 61 کشور کمتر توسعه یافته انجام شده است، نشان میدهد که بیشترین رشد مهاجرت مربوط به افراد با تحصیلات عالی بوده است.
زمینهی مسالهی فرار مغزها را از نظر علوم اجتماعی ((ضعف روابط اجتماعی و اصول حاکم برآن)) از نظر علوم اقتصادی ((کمبود نیروی انسانی)) و از نظر علوم سیاسی ((ضعف نظام و تشکیلات سیاسی)) و از نظر فرهنگی ((نقصان بار فرهنگی آموزش)) میدانند.
در ایران پدیدهی مهاجرت نخبگان و متخصصان به خارج از مرزها به عنوان یک آسیب اجتماعی از دههی 40 ظهور گسترده یافت.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، با درون مایههای عمیق فرهنگی، این روند تا پس از پایان جنگ تحمیلی کاهش محسوسی پیدا کرد، اما در سالهای اخیر مجدداً شاهد شکل جدید و در عین حال وسیعی از پدیدهی مهاجرت نخبگان هستیم.
روند تاریخی این پدیده در کشور ما شامل سه دورهی مشخص است:
1- دهههای 40 تا 50 تا پیروزی انقلاب اسلامی که مقارن باز شدن باب مراوده با غرب سیاستهای اقتصادی و فرهنگی رژیم گذشته، روحیهی اشرافیگیری وابستگان به دربار رشد ثروتهای ؟؟؟؟
بود.
2- مقطع سالهای 1357 و 1358 و ابتدای جنگ تحمیلی که به طور عمده طیف ناراضیان از انقلاب اسلامی را شامل میشد و با تعطیل شدن دانشگاهها در دوره انقلاب فرهنگی تشدید گردید.
2- مقطع سالهای 1357 و 1358 و ابتدای جنگ تحمیلی که به طور عمده طیف ناراضیان از انقلاب اسلامی را شامل میشد و با تعطیل شدن دانشگاهها در دوره انقلاب فرهنگی تشدید گردید.
3- دوره جدید مهاجرت که از سال 1367 آغاز شد و در سال 1377 شتاب بیشتری گرفت.
برابر گزارشها در حال حاضر بیش از 150 هزار نفر مهندس و پزشک ایرانی در امریکا زندگی میکنند.
همچنین براساس اطلاعات واصله، کلیه ورودیهای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی با رتبهی دو رقمی ((99-1))، در سال دوم ورود به دانشگاه نامه هایی از طرف دانشگاه های دنیا با بهترین امکانات دریافت میکنند.
قریب 90 نفر از 125 دانشاموزی که طی سه سال گذشته در المپیادهای مختلف علمی صاحب مقام شدهاند در یکی از بهترین دانشگاههای امریکا تحصیل میکنند که امید به بازگشت آنها به میهن تنها 3 درصد است.
آمار متقاضیان تغییر اقامت از جمهوری اسلامی ایران به سایر کشورها در سال 1377 نشان میدهد که از مجموع 412 نفر متقاضی تعداد 390 نفر از آنان را افراد تحصیلکردهی دارای مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری تشکیل دادهاند.
این نکته بیانگر این است که در بطن پدیدهی مهاجرت و جابهجایی نیروی انسانی که امری طبیعی است، واقعیت دیگری نهفته است و آن پدیدهی ((مهاجرت نخبگان و متخصصان)) است.
پدیدهی مهاجرت نخبگان به خارج از کشور در دورهی جدید.
با مقطع پس از پیروزی انقلاب اسلامی تفاوت ماهری دارد زیرا بخش عمدهای از مهاجران یا متقاضیان مهاجرت در این دوره، افرادی متدین از نسل انقلاب هستند که صرفاً برای حفظ شان و منزلت خود و در جست و جوی دستیابی به محیطی مناسب و امن برای فعالیتهای علمی به مهاجرت رو آوردهـاند.
فضای متلاطم و ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی، همانگونه که در حوزهی اقتصاد مانع سرمایهگذاری بلند مدت برای تولید میشود، جامعه را از حضور افرادی که نمیخواهند سرمایههای ذهنیشان در محیطهای متلاطم هدر رود، محروم خواهند کرد.
نگاهی به وضع متخصصین ایرانی مقیم کشورهای خارجی جدید ترین گزارشها در این زمینه مربوط به گزارش معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی ارائه شده در تیرماه 1378 است که لازم است آمار موسسات آموزش عالی تحت پوشش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را هم به آن افزود: 1- از سال 1369 تاکنون، 151 نفر عضو هیئت علمی ((به طور متوسط از هر دانشگاه پنج عضو هیئت علمی)) به طرق مختلف به خارج از کشور عزیمت کرده و تا کنون مراجعت نکردهاند.
2- مشخصات وضعیت این عده از اعضای هیئت علمی، با توجه به اطلاعات اعلام شده از سوی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی به شرح زیر است: 2-1- از این تعداد، 13 نفر عضو هیئت علمی زن ((6/8 درصد)) و 138 نفر عضو هیئت علمی مرد ((4/91 درصد)) بودهاند.
نزدیک به 50 درصد اعضای هیئت علمی زن مربوط به دانشگاه الزهرا و 50 درصد دیگر مربوط به 5 دانشگاه دیگر بوده است.
2-2- بیشترین تعداد اعضای هیئت علمی مراجعت نکرده ((24 نفر)) مربوط به دانشگاه فردوسی مشهد بوده است و پس از آن دانشگاههای تهران و اصفهان ((هر کدام با 14 نفر))، علم و صنعت ایران ((12 نفر))، صنعت شریف در گیلان ((هر کدام با 10 نفر))، مازندران ((9 نفر))، الزهرا ((8 نفر))، شیراز ((7 نفر)) و ارومیه و تبریز ((هر کدام با 5 نفر)) قرار داشتهاند.
در این میان سهم 17 دانشگاه و موسسهی آموزش عالی بین یک تا چهارده نفر بوده است.
2-3- از بین 151 عضو هیئت علمی مورد بررسی 96 نفر ((6/36 درصد)) با استفاده از ماموریت تحصیلی، 10 نفر ((6/6 درصد)) با استفاده از تسهیلات فرصت مطالعاتی، 2 نفر ((3/1 درصد)) به عنوان ماموریت آموزشی و 43 نفر ((5/27 درصد)) با استفاده از مرخصی بدون حقوق به خارج از کشور رفته و در موعد مقرر مراجعت نکردهاند.
2-4- متوسط تاخیر اعضای هیئت علمی مورد بررسی، در مجموع 24 ماه و در مورد ماموریت تحصیلی 20 ماه، فرصت مطالعاتی 37 ماه، ماموریت آموزشی 20 ماه و مرخصی بدون حقوق 43 ماه بوده است.
2-5- با توجه به مشخص بودن رشتههای تحصیلی 95 نفر از اعضای هیئت علمی مورد بررسی میتوان گفت که از این عده، تحصیلات 32 نفر ((7/33 درصد)) در گروه فنی و مهندسی، 23 نفر ((2/24 درصد)) در گروه کشاورزی و دامپزشکی، 22 نفر ((2/23 درصد)) در گروه علوم پایه، 16 نفر ((8/16 درصد)) در گروه علوم انسانی و 2 نفر ((1/2 درصد)) در گروه مهندسی بوده است.
2-6- از بین 62 نفری که کشور محل عزیمت آنها مشخص شده است، میتوان دریافت که 24 نفر ((5/38 درصد)) در انگلستان، 10 نفر ((16 درصد)) در استرالیا، 13 نفر ((21 درصد)) در امریکا، 7 نفر ((11 درصد)) در کانادا و 8 نفر دیگر ((13 درصد)) در کشورهای فرانسه، آلمان و ایرلند ((هر کدام 2 نفر)) و هلند و اتریش ((هر کدام 1 نفر)) حضور دارند.
وضعیت اعضای هیئت علمی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی غیر پزشکی که به موقع از خارج از کشور مراجعت نکردهاند.
تعداد ماموریت تحصیلی فرصت مطالعاتی مرخصی بدون حقوق جمع زن مرد تعداد متوسط تاخیر تعداد متوسط تاخیر تعداد متوسط تاخیر 151 13 138 96 20 12 37 43 43 وضعیت اعضای هیئت علمی که گروه آموزشی آنها مشخص شده است.
تعداد گروه آموزشی کشاورزی فنی هنر علوم انسانی علوم پایه 95 23 32 2 16 22 محل اقامت اعضای هیئت علمی که کشور را ترک کردهاند.
تعداد کشور محل تحصیل آمریکا انگلیس کانادا استرالیا ایرلند هلند آلمان فرانسه اتریش 63 13 24 7 10 2 1 2 2 1 براساس گزارش معاون دانشجویی و فرهنگی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکان میتوان به نمایی کلی از وضعیت ورود و خروج نیروهای تحصیل کردهی مرتبط با این وزارتخانه دست یافت که به شرح زیر قابل ارائه است: در شش ماه اول سال 1378، تعداد 1664 نفر از افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در رشتههای علوم پزشکی، برای دریافت مدارک، ترجمه و تسهیل آنها اقدام کردهاند که چنین اقدامی به منزلهی آمادگی برای خروج از کشور محسوب میشود.
این میزان امادگی در مقایسه با مراجعین مدت مشابه در سال 1377 که حدود 700 نفر بودهاند، رشدی در حدود 4/2 برابر را نشان میدهد.
متقاضیان پزشکی 6 ماه اول سال 78 به تفکیک: مقطع تعداد (نفر) درصد کاردان و کار دانش 590 5/35 پزشکی عمومی 560 5/33 پزشک متخصص 160 5/9 دندان پزشک 145 5/8 داروساز 122 7 پیراپزشک 67 4 پزشک فوق تخصص 19 1 در همین مدت تعداد 269 نفر از فارغالتحصیل رشتههای علوم پزشکی، از خارج از کشور مراجعت کردهاند که آمار تفکیکی آنها به این شرح است.
مقطع تعداد (نفر) درصد دندان پزشک 106 40 پزشک عمومی 65 24 علوم پایه 22 8 پزشک متخصص 19 7 داروساز 11 4 پزشک فوق متخصص 10 4 بدین ترتیب میتوان گفت در مقابل هر 7 نفر متقاضی خروج از کشور، تنها 1 نفر به کشور بازگشته است.
علل مهاجرت یا عدم مراجعت متخصصین ایرانی 5 عامل اول مهاجرت به ترتیب زیر است: 1- رسیدن به استانداردهای بالای زندگی ((6/65 درصد)) 2- بهتر کردن فرصتها برای کودکان ((68/4 درصد)) 3- فرصتهای مطالعاتی غیر کافی در وطن ((8/43 درصد)) 4- کنجکاوی در مورد ایالات متحده ((8/46 درصد)) 5- تنفر از شرایط سیاسی وطن ((5/37 درصد)) مابقی دلایل به نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی و شغلی در وطن مربوط میشد.
که میتوانند به وسوسهی فرار مغزها منجر شوند به ترتیب فراوانی ذکر شده عبارتند از : 1- سرخوردگیهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی ((22 درصد)) 2- مشکلات گزینشی دانشجو ((11 درصد)) 3- مشکلات خروج کشور ((11 درصد)) 4- مشکلات رفاهی ((10 درصد)) 5- مشکلات هیئت علمی، مثل پایین بودن تخصص و ارتباط نامطلوب ((9 درصد)) 6- مشکل اشتغال ((6 درصد)) 7- کمبود ظرفیتهای تحقیقاتی ((5 درصد)) علل و عوامل عدم بازگشت دانشجویان ایرانی به وطن در 22 مورد زیر فهرست شده است: 1- وضعیت سیاسی، اجتماعی و علمی کشور محل تحصیل 2- قوانین و مقررات کشور محل تحصیل در مورد اقامت خارجیان 3- نابسامانی در پرداخت مقرری و شهریهی دانشجو در حین تحصیل 4- عدم نظارت و سرپرستی در تحصیل و امور کلی و معیشتی و خانوادگی دانشجو 5- نقش همسر و همراهان 6- اختلاف سطح زندگی و نابرابری ارزش دلار و ریال 7- قطع ارتباط فرهنگی و اعتقادی و تخریب مبانی فکری تحت تاثیر فرهنگ حاکم 8- عدم پیگیری سازمان بورس دهنده در اجرای تعهدات دانشجو در گذشته و حال و عدم طرح دعوی در مراجع حقوقی و قضایی 9- تامین شرایط زندگی دانشجویی با امکانات موجود در کشور محل تحصیل و وضعیت زندگی پس از بازگشت احتمالی به کشور 10- وجود تسهیلات و دسترسی سریع به مسکن، اتومبیل، تلفن و غیره 11- شرایط مناسب مدرسهی فرزندان در سنین دبستان و دبیرستان و امکانات موجود و تسهیلات برای ورود به دانشگاه برای سنین بالاتر 12- روشن نمودن آینده کاری، محل خدمت، ضئابط استخدام و شیوهی کار و اقداماتی که باید دانشجو پس از بازگشت انجام دهد 13- موضوع نظام وظیفه 14- تشویق خانوادهها از ایران برای ماندن و یا حداقل ترغیب به نیامدن با ذکر مسائل و دشواریهای معیشتی و هزینههای بالا و ذکر کمبود و کسریها 15- نبودن واسطهای منطقی و ارگانیک بین محل کار آیندهی دانشجو و خود دانشجو در حین تحصیل 16- نا مشخص و نامعین بودن جایگاه دانشجو به عنوان استاد آیندهی دانشگاه پس از بازگشت به کشور و کمبود امکانات تحقیق و مطالعه و کم قرب و منزلت بودن محقق و معلم 17- عادت کردن دانشجو و خانوادهی وی به محیط محل تحصیل 18- عدم تغذیه فرهنگی و خبری دانشجو و خانوادهی وی در طول دوران تحصیل 19- دوری راه و نبودن امکانات مسافرت مستقیم و متناوب، بالا بودن هزینه رفت و آمد که باعث جدایی دانشجو و خانواده او از محیط اجتماعی داخل کشور برای مدت طولانی میشود.
20- تحرکات و فعل و انفعالات سیاسی در داخل کشور 21- ناپایدار بودن مقررات و قوانین و عدم ثبات مسئولین 22- اخبار و اطلاعات نامطلوب منتقل شده از سوی کسانی که اخیراً از کشور مراجعت کردهاند یا اشخاصی که تحصیلاتشان به اتمام رسیده و به داخل کشور برگشتهاند.
در تقسیمبندی دیگری دبیرخانه شورای عالی انقلاب طی گزارش این علل و عوامل را به سه دسته تقسیم کرده است.
1- علل علمی و تحقیقاتی الف- کمبود امکانات مناسب و تحقیقاتی در کشور ب- فقدان نظام بهرهگیری از توان علمی و تحقیقاتی متخصصان ج- عدم مصرف بهینهی بودجههای تحقیقاتی در عین ناکافی بودن 2- علل اقتصادی و اجتماعی الف- عدم تناسب و توجیه منطقی بین درآمدهای مشاغل در داخل کشور ب- افزایش جاذبههای مادی در خارج از کشور و فاصله موجود با امکانات زندگی در کشورهای پیشرفته ج- عدم تناسب بین فارغالتحصیلان آموزش عالی با فرصتهای شغلی د- عدم انطباق تخصص و توان فارغالتحصیلان با نیازهای کشور 3- علل فرهنگی و سیاسی الف- احساس عدم ثبات اقتصادی نسبت به حال و آینده کشور ب- کاهش انگیزه و تعهد برای خدمت به مردم به عنوان وظیفه دینی و ملی ج- ایجاد تغییرات فرهنگی در روحیات متخصصان به دلیل طولانی شدن مدت اقامت در خارج د- تبلیغات سوء رسانههای جمعی بیگانه در بدبین نگه داشتن ایرانیان مقیم خارج نسبت به نظام هـ- ناهمگونی فرهنگی و سیاسی برخی از متخصصان با اعتقادات و ارزشهای حاکم بر جامعه در گزارشی که توسط ادارهی کل امور فرهنگی ایرانیان خارج از کشور ((سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی)) تهیه شده است، مجموعهی زیر به عنوان علل و عوامل فرار مغزها استخراج و مطرح شده است که همپوشی این فهرست با سایر گزارشها، نشان دهندهی اتفاق نظر کارشناسان در این زمینه است.
علل فرهنگی و اجتماعی: الف- فضای اجتماعی نامناسب ب- عدم توجه به شان علم و عالم ج- الگوسازی و الگوپذیری از خارج د- سطح علمی دانشگاهها و فقدان ابزار و تجهیزات پیشرفته هـ- نبودن امکانات کافی برای ادامهی تحصیل در دورههای تکمیلی و- نداشتن ارتباط بین برخی از رشتهها با صنعت کشور ز- نبودن استادان مجرب و کارآزموده، به خصوص در رشتههای ملی ح- وجود معضلاتی چون کنکور و آزمونهای ورودی علل و عوامل اقتصادی: الف- تفاوت کیفی زندگی ب- امکانات مادی و میزان درآمد ج- نداشتن امنیت فکری و برخوردهای نامناسب با اصحاب اندیشه عوامل سیاسی: الف- عدم ثبات سیاسی ب- تغییر سریع قوانین و مقررات ج- عدم امنیت فکری و برخوردهای نامناسب با اصحاب اندیشه عوامل جذب کننده خارجی: عوامل جذب کنندهی خارجی از قبیل امنیت شغلی، امکانات تحصیلی، آزادیهای فردی و ...
در پژوهشی دیگر این عوامل به 5 دسته تقسیم شده است.
1- عوامل اقتصادی: نابرابریهای دستمزدها، درآمدها و امکانات سنجی تحصیل درآمد بیشتر، سبب گریز نیروهای انسانی ماهر از کشورهای توسعه نیافته و جذب آنان به کشورهای پیشرفتهی صنعتی میشود.
2- عوامل اجتماعی: همانطور که بین دستمزدها و درآمدهای مبدا و مقصد تفاوتهای فاحشی وجود دارد.
به همان نسبت نیز نابرابریهای زیادی در امکانات اجتماعی از جمله امکانات رفاهی، بهداشتی و تفریحی وجود دارد که سبب جذب نیروهای متخصص میشود.
3- عوامل فرهنگی و علمی: تفاوتهای نظام آموزشی، امکانات پژوهشی و تحقیقی و مطالعات علمی و نیز تسهیلات فراوان در دسترسی به ابزار، تکنیک و کتابهای علمی، خود میتواند موجب جذب متخصصانی که اشتیاق بسیار به پژوهش علمی دارند میشود.
4- عوامل سیاسی: در مواقع کودتای نظامی، دگرگونی ریشهای و انقلابهای اجتماعی که جو سیاسی به طور ناگهانی تغییر میکند و قشری از جامعه ((مطرود)) و قشری دیگر ((معقول)) میگردد، مهاجرت وسیع و با شتاب آغاز میشود مثل انقلابهای شوروی (1917)، ایران (1357) و کودتای عراق (1958 و 1963) 5- عوامل ایدئولوژیک: اگرچه در دوران عادی عامل ایدئولوژیک نمیتواند از اهمیت بسیاری برخوردار باشد اما در دروههای بحرانی عامل ایدئولوژیک نیز همچون عوامل سیاسی، تبدیل به عامل مهمی میشود.
به عنوان مثال ایدئولوژی کمونیستی سبب گریز دانشمندان و اندیشمندان (مانند ساخاروف) به غرب شد باید توجه داشت که نقش این عوامل همیشه یکسان نیست بلکه در موارد متعدد و در مقاطع زمانی خاص هر یک از آنها اهمیت پیدا کرده و موجب تسریع مهاجرتها میشوند.
در مجموعهی علل و عوامل یاد شده دو عامل بیش از همه باید مورد توجه و دقت قرار گیرد.
1- روند همانی شدن: روند شتابان (همانی شدن) در موزههای اقتصاد، سیاست و فرهنگ بر مولفهها و ابعاد ذیل تاثیرات مهمی گذارده است: 1-1- از بین رفتن مرزهای پیشین سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و شکلگیری فضای جدیدی که در آن ملیت کم رنگ شده و وفاداری افراد معطوف به ملیت نیست.
1-2- روند مقررات زدایی از مناسبات بینالمللی، به ویژه در حوزه اقتصاد و سرمایهگذاری 1-3- تضعیف فرهنگها و هویتهای متکثر موجود در چهارچوب دولتهای ملی و شکلگیری یک خودآگاهی سیاسی نوین 1-4- پیشرفت سریع تکنولوژیهای ارتباطی نوین و فشرده زمان و مکان و تحول فضا 1-5- تغییر و جابجایی سریع روابط اجتماعی و از بین رفتن نسبی مرزهای میان داخل و خارج 1-6- برخورد تعاملی و کنجکاوانهی انسان با پدیدههای نو و زایندگی دو طرفه و بازاندیشی در مفاهیم و مناسبات 2- کاهش شان و منزلت دانشمندان و استادان: شان و منزلت یک قشر اجتماعی را میتوان با دو شاخص بررسی کرد: 2-1- میزان مشارکت دادن آن قشر در نظام تصمیمگیری 2-2- میزان بهرهمندی از مواهب مادی و امکانات متناسب با موقعیت شغلی به اذعان بسیاری از صاحبنظران، شان و منزلت دانشمندان و استادان دانشگاه در دو دههی گذشته فارغ از دلایل آن کاهش محسوسی داشته است.
در موقعیتی که فرد این کاهش منزلت را احساس کند، انگیزهای قوی برای مهاجرت به محیط اجتماعی که موقعیت بهتری را فراهم مینماید پیدا میکند.
در مجموع، با نگرش فوق این پدیده محصول چیزی است که ((تترابرت گر)) از آن به ((احساس محرومیت نسبی)) تعبیر میکند.
محرومیت نسبی بیشتر معلول عوامل روان شناختی ناشی از ضعف برخورد سیاست گذاران با شخصیت و هویت افراد است.
این مولفه حقیقت رکن اصلی ((امنیت انسانی)) را به خطر میاندازد و فرد به منظور اعادهی این امنیت انسانی نسبت به مهاجرت و تغییر محیط اجتماعی میزند.
در پایان لازم به یادآوری است که علل و عوامل مهاجرت در ارتباط با قشر جوان تر تا حدودی متفاوت است.
دستیابی به ایدهآل، متفاوت جلوه کردن نسبت به بقیهی افراد، جاهطلبی و بلندپروازی، کنجکاوی و ...
علل و انگیزههای اساسی را در مهاجرت جوانترها تشکیل میدهد.
سنخشناسی برجستگان علمی و تخصصی مهاجر ایرانی الف- دانشجویان دارای سهمیهی ارزی که پس از اتمام تحصیل در کشورهای مقصد به وطن مراجعه نکردهاند.
ب- دانشجویان آزاد، غیر از برگزیدگان المپیادها و کنکورها، که با هزینه شخصی از کشور خارج شده و دیگر مراجعت نکردهاند.
ج- نخبگان المپیادها و رتبههای اول کنکورهای سراسری که با هزینهی شخصی و یا با دریافت بورس از دانشگاه و مراکز تحقیقاتی خارج، کشور را ترک کردهاند.
د- دانشجویان بورسیهی اعزامی به خارج از کشور که بعد از فراغت از تحصیل بازنگشتهاند.
هـ- متخصصین، استادان و محققانی که به طور عمده به خاطر مسائل سیاسی و احساس ناامنی، به ویژه سالهای دوران انقلاب، کشور را ترک کردهاند.
و- متخصصین، استادان و محققانی که به طور عمده به دلایل علمی- تخصصی، فرهنگی و اقتصادی کشور را ترک کردهاند.
در تقسیم بندی دیگری سنخ شناسی مهاجران شامل سه دسته عمده است: 1- مجموعهی مهاجرانی که بنا به شرایط و دلایل سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی مجبور به ترک ایران شدهاند و علت مهاجرت خود را پیگیری مخالفتهای سنخی، یا تضادهای رادیکال و حل نشدنی با حاکمیت مطرح میکنند.
این مجموعه شامل دو گروه اپوزیسیون برانداز و اپوزیسیون اصلاح طلب است.
2- دومین جریان مهاجرت به خارج از کشور ماهیت اجتماعی و فرهنگی دارد و بنا به شرایط و دلایل فرهنگی، هنجاری و رفتاری و ناسازگاری آنها با تعالیم و ارزشهای حاکم بر سیاستهای جمهوری اسلامی جلای وطن کردهاند.
این دسته در خارج از کشور به طور عمده به انتشار نشریات و کتب، برپایی رسانههای تصویری و گفتاری و تولید انواع برنامههای موسیقی و شعر و ادبیات و برپایی مراکز تحقیقات ایرانشناسی، آموزشی، تربیتی و ...
مشغولند.
3- دستهی سوم از مهاجران، متخصصینی هستند که تنها به دلیل جست و جوی فضا و امکانات بهتر برای پیشرفت علمی و شغلی و جلای وطن نمودهاند.
سیاست ها و راه کارها سیاست های پیشنهادی 1.پرهیزازتشویق و تبلیغ صرف و توجه به رفع موانع اصلی و ایجاد زمینه های مناسب برای ازگشت یا همکاری با داخل کشور.
2.توجه به موقعیت های ویزه ی افراد و عدم برخورد یکسان با کلیه ی نخبگان و متخصصان(تفکیک افراد .شرایط و محیط های علمی وفرهنگی).
3.لزوم هماهنگی کامل بین کلیه ی نهاد های ذی ربط علمی .
فرهنگی سیاسی.اقتصادی و امنیتی.
4.پیش بینی گزینه های متنوع از قبیل همکاری علمی و ارتباط علمی در کنار گزینه -هایی چون بازگشت به وطن و مهاجرت معکوس.
5.توجه به لزوم ایجاد ترتیبات ساختاری کارامد و بودجه ی مناسب.
6.تقویت مدیریت جذب سرمایه و تخصص.
7.تقویت قانون گرایی و زیر ساخت های امنیت اجتماعی.
راه کار ها و اقدامات اجرایی با تامل در علل و عوامل شکل گیری مساه ی مهاجرت نخبگان.راه کار اصلی برای پیشگیری از آن و مقابله با این پدیده.
ترکیبی از روش مدل "جاذبه-دافعه" و حفظ آمادگی در روند جهانی شدن است.
این راه کار دارای سه رکن اصلی است: 1.
تقویت جاذبه های اجتماعی وشغلی در کشور و کاهش دافعه های موجود از طریق فعالیت های فرهنگی.
ایجاد زیر ساخت ها و تدوین قوانین حمایتی.
2.تقویت روند چرخش مغز ها از طریق توسعه ی ارتباطات علمی بین المللی.
3.
تلاش برای نیل به جایگاه مناسب علمی کشور در روند جهانی شدن از طریق تقویت زیرساخت های علمی.
راه کارها و اقدامات اجرایی 1.ایجاد ترتیبات مدیریتی لازم از طریق تشکیل ستاد ویزه در هینت دولت با مشارکت نمایندگان قوه ی قضاییه و مقننه جه سیاست گذاری و حمایت از برنامه ها و اقدامات.
2.تلاش به منظور ایجاد رابطه ی مثبت میان سواد و دارایی .
و سواد و منزلت اجتماعی در نظام اداری و مالی کشور.
3.وضع قوانین و مقررات برای تامین امنیت شغلی و اجتماعی استادان و متخصصان.
4.جهت گیری نظام تبلیغاتی کشور.
به خصوص رسانه های جمعی .
به سوی تکریم اندیشمندان و پرهیز از ایجاد ذهنیت های منفی علیه دانشگاهیان و ایجاد شکاف های تصنعی.
5.کاهش بروکراسی در نهاد های علمی و صنعتی کشور و توسعه ی نهادینه سازی نظام مدیریت مشارکتی.
6.حفط حریم دانشگاه ها و حوزه های علمیهو جلوگیری از دخالت غیر مسولانه ی عوامل بیرونی در فرایند فعالیت های جاری علمی این نهاد ها و تلاش برای ایفای حقوق اساسی آنان.
7.
تشکیل و توسعه ی بانک اطلاغات متخصصان ایرانی.
8.نوسازی و تجهیز امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی و اطلاع رسانی دانشگاه ها متناسب با تخصص ها و کار آمدی و شان اعضای هینت علمی و پزوهشگران.
هماهنگ با تحولات علمی.
9.ایجاد تسهیلات ویزه برای انجام فرصت مطالعاتی در داخل و شرکت در سمینار هاو تدریس کوتاه مدت در دانشگاه های داخل برای ایرانیان مقیم خارج.
10.فعال سازی دفتر جذب متخصصان ایرانی مستقر در نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و دفتر جذب نخبگان و متخصصان وزارت و دفاتر مشابه در وزارت بهداشت و سایر دستگاه ها.
11.استمداد از نخبگان و متخصصان مقیم داخل وخارج برای شکل گیری قوی ومتناسب قطب های علمی.
12.تشکیل کمیته های تخصصی جهت بهرهگیری از نخبگان و متخصصان داخل و خارج از کشور.
13.ایجاد ترتیبات و تسهیلات لازم برای ترجمه و انتشارآثار مفید نخبگان مقیم خارج از کشور به زبان فارسی همزمان با انتشار در خارج از کشور و انتشارنشریات تخصصی مشترک.
14.تمهید تسهیلات قانونیو مالی جهت استفاده ی بیشتر از استادان ایرانیمقیم خارج به عنوان استاد راهنما و مشاور در پایان نامه های تحصیلیو ترغیب دانشجویان به این امر.
15حل مشکلات مربوط به ادامه ی تحصیل و خدمت وظیفه ی عمومی فرزندان دانشجو و دانش آموز متخصصان ایرانی که خواستار بازگشت به میهن هستند.
16.روان تر شدن تسهیلات رفت و آمد متخصصین مقیم خارج و رفع مشکلات کنسولی آنان با کمک وزارت امور خارجه.
17.حذف امتیازات تحصیل در خارج از کشور در جذب .گزینش و به کار گیری متخصصان.
18.تقویت و گسترش دوره های تحصیلی تکمیلی.
19.اجرای برنامه های متنوع فرهنگی توسط معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم.
تحقیقات و فناوری در ایام مختلف سال با همکاری سازمان های ذی ربط.
20.جهت گیری برنامه های فرهنگی وزارتی به سوی تقویت خودباوری و اعتماد به نفس دردانشجویان و التزام به ارزش ها و هویت اسلامی وایرانی .
21.اصلاح نظام آموزشی مدارس مبتنی بر تقویت خود باوری.
احساس تعلق به هویت ملی و اسلامی و شناخت مواریث فکری و فرهنگی.
22.مرتبط نمودن هر چه بیشتر رشته های دانشگاهی و ایجاد فرصت مساوی برای شهروندان.
23.سامان دادن شرایط داخلی و ایجاد فرصت مساویبرای شهروندان.
24.ایجاد توازن بین ارشدیت سازمانی و ارشدیت حرفه ای و توان تخصصی در نظاماداری کشور(نظام ارتقای حرفه ای)و تحول در ساختار نظام علمی و اجرایی کشور متناسب به آن.
25.تقویت حس وطن دوستی توسط رسانه ها جمعی و معرفی مواریث فرهنگ ایرانی و اسلامی به مردم.
26.ارتقای سطح تخصصی کادر های اداری در مراکز علمی.
27.رسیدگی ویزه به امور معیشتی استادان.
28.رسیدگی به مساعل خاص استعدادهای درخشان و سرمایه گذاری در این زمینه.
منابع:کتاب مهاجرت نخبگان(دفتر مطالعات و برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی.) و شماری از مقالات روزنامه های همشهری و ایران http://www.topiranian.com/maghala/archives/2007/08/post_82.html