وسواس از اختلالات اضطرابی انسانهاست که پایه ی زیست شناختی دارد. وسواس گاهی از کودکی شروع میشود ولی نمونه های آن را در تمام گروه های سنی می توان مشاهده کرد و یکی از شایع ترین رفتارهای درونی انسان است و نیرویی بی ریشه ولی قوی است که انسان را به انجام و یا بازداشتن از اعمالی وادار می کند. در آیاتی از قرآن کریم وسواس به معنی افکار بیهوده و مضری آمده که در ذهن خطور میکند. وسواس به عنوان بیماری پیچیده، آزار دهنده و اسارت آور معرفی شده است که شخص را مجبور میکند تا رفتاری بر خلاف میل و اراده انجام دهد و با آنکه می داند افکار و رفتارش بیهوده است ولی خود را در رهایی از آن ناتوان می بیند. مبتلا شدن یکی از اعضای خانواده به این اختلال علاوه بر اینکه احتمال دارد الگوی دیگران مخصوصاً کودکان واقع شود. یقیناً اثر سویی در کارکرد نظام خانواده خواهد داشت، بطوری که بیم آن میرود تا مسائل مهم زندگی مورد غفلت قرار گیرد و یا به علت ترس و شرمندگی از فاش شدن نشانههای وسواس نزد دیگران خانواده از معاشرت بادوستانو اقوام دوری نماید.از این رو به شناسایی و راههای پیشگیری از آن میپردازیم.
وسواس در ادبیات فارسی
کلمه وسواس در زبان فارسی بیشتر شامل مفهوم اعمال اضطراری اجباری میگردد. در حالیکه معادل این واژه در زبان های انگلیسی و فرانسه بیشتر بر افکار و محتویات ذهنی مزاحم ناخواسته و غیر قابل اجتنابی که بیماران وسواسی از آنها شکایت دارند دلالت میکند. اعمال تکراری و اجبار آمیزی که غالباً به دنبال این افکار از مریض سر می زند با عنوان اجبارها یا واکنش های اجباری اضطراری بیان میشود.
مفهومی که برای آن در زبان فارسی لفظ واحدی وجود ندارد. اصطلاح وسوسه که ذکر آن در قرآن مجید نشانه قدمت آن است در زبان های عربی و فارسی نیز در اصل به نوعی اندیشه و محتوای ذهنی ناخواسته و نا مطلوب دلالت میکند.
دوران پزشکی مو صر اصطلاح وسواس را برای توصیف جریان فکر و اندیشه پیوسته و ناخواسته که مریض قادر به خارج کردن آن از ذهن خود نیست به کار میبرند. پس وسواس به معنای مرضی کلمه عبارتست از نوعی احساس اجباری برای تکرار و تعقیب افکار و اعمال که مریض خود بر بیهوده و بی معنا بودن آن و نیز واکنش منفی اطرافیان که ممکن است جنبه ترحم، تمسخر و در نهایت مخالفت علنی داشته باشد آگاه است.
«لغت وسواس»
وسواس به همان گونه که از نامش بر می آید بیماری ویژه ای است که ویژگی بارز آن وسوسه انگیزی یا حالت وسواس است. در اصطلاح اهل لغت حدیث نفس است، یعنی کلامی که در باطن انسان است و نیرویی بی ریشه ولی قوی که به امر و نهی انسان، واداشتن او به ارتکاب عملی و یا بازداشتن او از انجام دادن امری می پردازد. در برخی از آیات قرآن وسواس به معنی افکار بیهوده و مضری آمده است که در ذهن خطور می کند و در صورت تحقق و وقوع خارجی در می یابیم که امری باطل و بیهوده بوده است. قاموس قرآن آن را به معنی حدیث نفس گرفته است و کلامی از باطن، خواه از سوی شیطان و خواه از خود انسان. تفسیر مجمع البیان وسواس را از وسوسه دانسته است و آن خواندن به سوی چیزی است با صدای آهسته و تفسیر المیزان وسوسه را به معنای آن چیزی می داند که باطن و درونش با او سخن گوید.[1]
[1] - وسواس، دکتر علی قائمی امیری