بیان مساله و ضرورت اجرای طرح
بیماری Ms یکی از شایعترین بیماریهای مزمن نورلوژیک است که معمولاً در بالغین جوان ظهور مییابد.
مشخصه پاتولوژیک بیماری ms وجود پلاکهای کوچک یا بزرگ و منفرد یا متعددی است که در ماده سفید مغز و نخاع و در عصب اپتیک به صورت التهاب، تخریب میلین و متعاقب آن گلیوز واکنشی بروز میکند.
از ویژگیهای Ms این است که پلاکها در زمانهای مختلف بخشهای متفاوتی از دستگاه اعصاب مرکزی را گرفتار میکنند.
مثلاً زمانی بیمار با علائم مخچهای و چندین ماه بعد با نشانههای نخاعی مراجعه مینماید.
روند بیماری در برخی بیماران خوش خیم، در گروهی بصورت مکرر عود کننده و در بعضی به شکل مزمن و پیشرونده است.
برخی از بیماران پس از چندین سال زمین گیر شده، بدلیل عفونتهای گوناگون فوت میکنند.
معمولاً در ابتدا حمله خفیفی از بیماری رخ میدهد که اغلب تا حد بهبودی کامل برگشت دارد.
در طول روند بیماری تدریجاً ناتوانیهای دائمی نورولوژیک ظهور مییابد.
اگر درمان مناسب در مراحل اولیه صورت پذیرد ممکن است روند بالینی بیماری تا حد مطلوبی تغییر یابد.
بررسی علل ظهور بیماری تا حدی گیج کننده است اما مکانیسمهای ایمنی با تحریک عوامل محیطی درزمینه استعداد ژنتیکی فردی به نظر مهم میرسد.
شایعترین دروه پیدایش بیماری بین 20 تا 35 سالگی میباشد، ولی موارد نادری نیز در کودکان و افراد مسن گزارش شده است.
شیوع Ms در زنان تقریباً دو برابر مردان میباشد.
شواهدی دال بر تاثیر استعداد ژنتیکی و ارثی وجود دارد .
زیرا احتمال ابتلا در بستگان درجه اول بیماران 5 تا 15 بار بیش از سایرین است.
همچنین اگر یکی از دو قلوهای یک تخمی دچار Ms شود، شانس ابتلای دیگری حدود %30 میباشد.
خطر پیدایش بیماری در افرادی که تا 15 سالگی در مناطق بیماری خیز زندگی میکنند زیاد است ولی احتمال ابتلای کسانی که پس از 15 سالگی در این مناطق ساکن میشوند از بومیان منطقه کمتر میباشد.
به بیان دیگر شیوع بیماری در کودکانی که از نواحی پرخطر به مناطق کم خطر مهاجرت میکنند کمتر از والدینشان است.
همانطور که اشاره شد عواملی مانند نارسایی ایمنی، استعداد ژنتیکی فرد، زمینه فامیلی، منطقه جغرافیایی، عفونتهای ویروسی و فشارهای روحی( استرس) را در پیدایش آن موثر میدانند.
افراد دارای HLA از گونههای و یا بیشتر در معرض ابتلا به Ms هستند که این مساله نشانه اهمیت مکانیسم خود ایمنی در بروز بیماری است.
ملکولهای HLA در شروع و پیشرفت پاسخهای ایمنی بسیار اهمیت دارند.
سیتوکینها مانند اینترفرونها که بدنبال عفونتها به مقدار زیاد ترشح میگردند، بر میزان تولید و بروز مولکولهای HLA موثرند.
گاما اینترفرون سبب افزایش قابل توجه بروز مولکولهای HLA-II بر سطح یاختههای دستگاه اعصاب مرکزی CNS می شود و از این رو تجویز آن به تشدید بیماری Ms می انجامد.
گاما اینترفرون سبب افزایش قابل توجه بروز مولکولهای HLA-II بر سطح یاختههای دستگاه اعصاب مرکزی CNS می شود و از این رو تجویز آن به تشدید بیماری Ms می انجامد.
بتا اینترفرون، بر خلاف گاما اینترفرون، با کاهش بروز ملکولهای HLA-II بر سطح سلولهای CNS، در درمان Ms موثر بوده است.
شیوع بیشتر بیماری Ms در زنان نیز احتمالاً به دلیل اثر استروژن بر تولید سیتوکینها میباشد.
نمودهای بیماری به صورت سندرمهای چشمی، نخاعی، حسی، ساقه مغزی مخچهای و روانی میباشد.
پیدایش پلاک در عصب بینایی سبب تاری دید تاکوری کامل موقتی میشود ولی یادگار آن به صورت کاهش توان بینایی باقی میماند.
ایجاد پلاک در ساقه مغز موجب دوبینی، سرگیجه، تهوع، خواب رفتگی صورت، نورالژی عصب سه شاخه، نیستاگموس چرخشی یا عمودی و فلج نگاه بویژه بصورت internuclear ophthalmoplegia میگردد.
در ضایعه ساقه مغز یکی ازنشانه های بسیار تایید کننده، پیدایش فلج چشمی بین هستهای بدلیل آسیب دسته طولی داخلی (MLF) میباشد وجود ضایعه دو طرفه MLF تقریباً همیشه تایید کننده Ms است.
تخریب میلین در نخاع نشانههای گوناگونی مانند ضعف خفیف تا فلج شدید اندامها، اختلال اسفنکتری ، ناتوانی جسمی، اشکال در کنترل ادرار، تندی رفلکس پاها، اسپاستی سیتی، علامت بابنسکی، اختلالات حسهای عمقی و سطحی و ادراکات حسی ویژهای بشکل گزگز و خواب رفتگی ایجاد میکند یکی از نمودهای آسیب در نخاع علامت لرمیت (lhermitte’s sign) میباشد و آن عبارت است از اینکه وقتی بیمار گردن خود را خم مینماید دراندامهایش شوک برقی احساس میکند.
بطور کلی در مواردی مانند شروع بیماری پیش از 40 سالگی، جنس مونث آغاز بیماری با علائم بینائی، کم بودن دفعات بازگشت بیماری در چند سال اول و روند بیماری به صورت فراز و نشیب و غیر یکنواخت، پیش آگهی Ms بهترمیباشد.
درمواردی مانند، شروع بیماری پس از 40 سالگی، جنس مذکر ، آغاز بیماری با نشانههای مخچهای، حملات مکرر در اوایل بیماری، سیر یکنواخت و پیش رونده و شروع بیماری با گرفتاری همزمان چندین بخش از دستگاه اعصاب مرکزی، پیش آگهی Ms مطلوب نمیباشد.
MRI برای مشاهده پلاکها در 95% موارد مثبت است.
پلاکها بیشتر در پیرامون بطنهای مغزی دیده میشوند.
CT-scan مغز در %20 موارد پلاکهای Ms را نشان میدهد.
پروتئین و سلول مایع نخاع ممکن است کمی افزایش یابند، ولی مساله مهم بالا رفتن نسبت گاما گلوبولین بویژه IgG به بیش از %13 کل پروتئین CSF میباشد.
همچنین در الکتروفورز پروتئینها باند الیگوکلونال دیده می شود.
اندازهگیری “myelin Basic protein” در مایع نخاع ارزش تشخیصی زیادی دارد زیرا در فاز حاد بیماری مقدار این ماده بالا می رود.
آزمونهای Evoked potentials برای بررسی آسیب عصب بینایی و راههای ساقه مغز در %85 بیماران، حتی اگر نمودهای بالینی وجود نداشته باشد، اختلالی را نشان خواهد داد.
امروزه بهترین راه دیدن پلاکهای Ms انجام MRI است،گر چه ارتباطی بین تعداد پلاکها و شدت علائم بالینی وجود ندارد.
عوارضی که بیماران مبتلا به Ms ممکن است در نهایت گرفتار آن شوند شامل کاهش توان بینایی، فلج اسپاستیک اندامها و زمین گیرشدن، اختلال در کنترل اسفنکترها، ناتوانی جنسی بویژه درمردان ، زخمهای بستر و عفونتهای ناشی از آن، عدم تعادل بدنی و وابسته شدن به دیگران، در موارد پیشرفته آتروفی مغز و نارسایی گفتاری شدید، صرع( 5 تا 10 درصد موارد) افسردگی و ترمور شدید هنگام فعالیت میباشد.
هنوز درمان قطعی و موثری برای این بیماری پیدا نشده است ولی در مرحله حاد یا شدید آن از کورتیکو استروییدها بصورت پالس تراپی به مدت 3 تا 4 روز استفاده میشود.
برخی تزریق وریدی سیکلو فسفامید را در طول 10 تا 14 روز توصیه کردهاند.
برای پیشگیری از بازگشت بیماری نیز پیشنهادهای گوناگونی ارائه شده است که عبارتند از دوز کم کورتیکو استرویید، پلاسما فرز، روغن آفتابگردان، رژیم کم چربی و روشهای دیگری که تا کنون هیچیک کارایی چندانی نداشته اند.
همانطور که اشاره شد، Ms یک بیماری مزمن با سیری متغیر و گاها پیش رونده است که ممکن است در نهایت به عوارض جدی و ناتوان کننده دربیمار منجر شود از سویی دیگر به دلیل عدم وجود تستهای تشخیصی قطعی در بیماری Ms ، تشخیص بر پایه ظهور علائم و نشانههای مختلف درگیری CNS همراه با دوره های تخفیف و تشدید میباشد و تشخیص قطعی بیماری در اولین حمله با اطمینان بالا نسبتاً کمتر صورت میگیرد.
با توجه به این موارد، شناخت شایعترین نمودهای بالینی بیماری Ms درهنگام ظهور بیماری میتواند در کنار علائم آزمایشگاهی در تشخیص به موقع بیماری در جهت کمک به بیمار به منظور حفظ توانایی و عملکرد طبیعی و جلوگیری از بروز عوارض ناتوان کننده و تحمیل هزینه های کمتر به بیمار و سیستم درمانی کشور کمک کننده باشد، لذا مطالعه اخیر بر این پایه صورت گرفته است.
ب – اهداف - هدف کلی : هدف کلی از اجرای این طرح شناسایی شایعترین تظاهرات اولیه بیماری Ms در بیماران با تشخیص اولیه این بیماری و ارتباط آن با سن و جنس بیماران میباشد.
- اهداف اختصاصی 1- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب جنس بیماران مورد مطالعه 2- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب سن بیماران مورد مطالعه 3- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود ضعف عضلانی 4- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اسپاستی سیتی 5- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود هیپررفلکسی 6- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود علامت بابنسکی 7- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب فقدان رفلکسهای شکمی 8- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات حسی 9- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات مخچهای 10- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود نیستاگموس 11- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات بینایی 12- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات حرکتی اوکولار 13- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود سایر اختلالات اعصاب کرانیال 14- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات عملکردی مثانه 15- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات عملکردی روده 16- بررسی فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات وضعیت منتال ج- سوالات پژوهش 1- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب جنس بیماران مورد مطالعه چقدر است؟
2- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب سن بیماران مورد مطالعه چقدر است؟
3- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود ضعف عضلانی چقدر است؟
4- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اسپاستی سیتی چقدراست؟
5- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود هیپررفلکسی چقدر است؟
6- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجودعلامت بابنسکی چقدر است؟
7- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب فقدان رفلکسهای شکمی چقدر است؟
8- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات حسی چقدر است؟
9- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات مخچهای چقدر است؟
10- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود نیستا گموس چقدر است؟
11- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب اختلالات بینائی چقدر است؟
12- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات حرکتی اوکولار چقدر است؟
13- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات سایر اعصاب کرانیال چقدر است؟
14- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات عملکردی مثانه چقدراست؟
15- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود اختلالات عملکردی روده چقدر است؟
16- فراوانی تظاهرات اولیه بیماری Ms بر حسب وجود تغییرات وضعیت منتال چقدر است؟
زمینه و پیشینه تحقیق همانطور که در مقدمه اشاره شد بیماری Ms یکی از شایعترین بیماریهای مزمن نورولوژیک است که معمولاً در بالغین جوان ظهور مییابد.
متوسط سن شروع بیماری معمولا در رنج سنی 20 تا 30 سال قرار دارد .(1) بروز حمله اولیه در سنین قبل از 10 سالگی و بعد از 60 سالگی نادر است.(1) در یک بررسی بر روی 660 بیمار توسط بوئروها نفیلد مشخص شد که تقریباً 70 درصد بیماران در سنین 20 تا 40 سال علامت دار میشوند ، %4/12 در سنین 16 تا 20 سال و % 8/12 در 41 تا 50 سال قرار میگیرند.
جوانترین بیمار در سن 3 سالگی و مسنترین در سن 67 سالگی علامت دار شده بودند .
( 1) موارد جوانتر و پیرتر از این موارد تا کنون فقط در چند مورد بسیار نادر گزارش شده است .
( 1) بیماری Ms در زنان نسبت به مردان شایعتر است که نسبت آن بین 4/1 تا 1/3 در مطالعات مختلف متغیر بوده است.
(1) در بیماران با حمله تأخیری Ms نسبت سنی به سمت برابر شدن میل میکند.
(1) مطالعات اپیدمیولوژیک نشان دادهاند که شیوع بیماری با دور شدن از خط استوا افزایش می یابد در فاصله عرض جغرافیایی 40 درجه شمالی و 40 درجه جنوبی جمعیتی که در معرض خطر بالای ابتلا به این بیماری باشد وجود ندارد.
این میزان درعرضهای جغرافیایی65 درجه شمالی و جنوبی تمایل به افزایش دارد.
به دلیل روشهای مختلف بیماریابی و استناد به کرایتریای کلینیکی سلیقهای در موارد تشخیص داده شده Ms در جمعیتهای بزرگ ، تعیین میزان دقیق مناطق با شیوع بیشتر تا حدی غیر قابل اعتماد است.
پراکندی Ms بر حسب مناطق قابل توجه تر است.
در مناطق با شیوع بالا، موارد شیوع بیماری با نسبت برابر یا بیشتر از 30 نفر در 100 هزار نفر جمعیت میباشد.
در مناطق با شیوع متوسط نسبت موارد شیوع به جمعیت حدود 5 تا 30 نفر در 100 هزار نفر است و در مناطق با شیوع کم این میزان کمتر از 5 نفر در 100 هزارنفر است.
بر اساس مطالعات انجام شده، بیشتر نواحی شمالی اروپا، شمال ایالات متحده، جنوب کانادا و جنوب استرالیا و نیوزیلند، جزء مناطق با شیوع بالا هستند.
جنوب اروپا، جنوب ایالات متحده، آسیای صغیر و خاورمیانه، هند، بخشهایی ازآفریقای شمالی و جنوبی شیوع متوسط دارند.
ژاپن، چین، آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی جزء مناطق کم شیوع هستند.
بر اساس مطالعات انجام شده، با وجود قرار گرفتن تقریبی دو کشور ژاپن و انگلیس در عرضهای جغرافیایی مشابه، خطر شیوع بیماری درانگلیس 85 در 100 هزار نفر و در ژاپن 4/1 در 100 هزار نفر است.
جمعیت سفید پوست درمعرض خطر بیشتری برای ابتلا به Ms میباشند و این میزان در نژادهای زرد پوست و سرخ پوست کمتر است.
بر اساس مطالعات صورت گرفته، شکایات اولیه شایع عبارت از ضعف، کرختی، سوزش فوکال یا بی ثباتی در یک اندام، از دست دادن ناگهانی دید یا تاری دید در یک چشم ( نوریت اپتیک) ، دو بینی، عدم تعادل و اختلال در فونکسیون مثانه ( فوریت یا hesitency ادراری ) بوده است.
چنین نشانههایی گذرا هستند و بعد از چند روز تا چند هفته ناپدید میشوند.
با این همه ممکن است نقایصی باقی بمانند که با معاینه نورولوژیک دقیق میتوان به آنها پی برد.
سایر بیماران با پارزی اسپاستیک پیشرونده به صورت حاد یا تدریجی و نقص حسی تظاهر میکنند.
ممکن است پس از اولین حمله و پیش از آنکه نشانههای نورولوژیک بیشتری ظاهر شوند، فاصله چند ماهه یا چند ساله وجود داشته باشد و سپس نشانههای جدید ایجاد شوند یا نشانههای اولیه عود و پیشرفت کنند.
عفونت ممکن است سبب عود بیماری شود.
احتمال عود بیماری در زنان، حدوداً سه ماه یا بیشتر بعد از زایمان شایعتر است.
در بیمارانی که نقص ثابت و پایداری دارند، افزایش حرارت بدن میتواند سبب زوال زودگذر بیماری شود.
با گذشت زمان و معمولاً پس از دورههای عود وبهبود ناکامل بیماری ممکن است بیمار به دلیل ضعف، سفتی، اختلالات حسی، بی ثباتی اندامها، اختلال دید و بی اختیاری اداری به طور فزایندهای ناتوان شود.
دریک مورد مطالعه صورت گرفته در آمریکا شایعترین نشانه های هنگام ظهور بیماری شامل موارد زیر بوده است.
پارستزی % 37، اختلال راه رفتن % 35، ضعف یا عدم هماهنگی اندام تحتانی %17، کاهش بینایی %15، ضعف یا عدم هماهنگی اندام فوقانی %10 و دوبینی %10 در مطالعات دیگری که در کتب نورولوژی به آن شده در هنگام حمله اولیه Ms حدود 45 تا 70 درصد بیماران دارای تنها یک علامت و 30 تا 55 درصد دارای علائم متعدد بودهاند.
بر این اساس ضعف عضلانی 10 تا 40 درصد، پارستزی 20 تا 40 درصد، اختلالات حسی 13 تا 39 درصد، درگیری عصب اپتیک 14 تا 29 درصد، دوبینی 8 تا 18 درصد، آتاکسی 2 تا 18 درصد، اختلالات عملکرد مثانه 0 تا 13 درصد و سرگیجه 2 تا 9 درصد شیوع داشته است.
این میزان در برخی نژادها و قومیتها کمی متفاوت بوده که مثلا در تحقیق صورت گرفته در ژاپن، درگیری عصب اپتیک در حدود 40 درصد در شروع بیماری شیوع داشته است.
در مطالعهای که توسط آقای بوئر در سال 1978 در مورد میزان توانایی کارکردن و حفظ عملکرد و پروگنوز بر روی 800 مورد بیمار مبتلا به Ms در طی پروسه بیماری انجام شده نتایج زیر حاصل شده است.
در زمینه علائم بیماری Ms تا کنون مقالات متعددی ارائه شده است که بیشتر در زمینه موارد مزمن بوده است.
در مورد تظاهرات اولیه میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
در تحقیقی که در سال 1989 در سوئد توسط دکتر یوناس هنسن به صورت مطالعه کلینیکال ترایال بر روی 65 مورد بیمار صورت گرفته ، علائم اولیه به صورت زیر گزارش شده است.
اختلالات موتور %40، اختلالات حسی% 37، آتاکسی و علائم مخچهای %24 ، تاری دید %17، اختلالات حرکتی اوکولار %8، اختلالات اسفنکتری %9 و اختلالات وضعیت منتال %2 .
در مطالعاتی که در ایران انجام شده است به طور کلی روند بیماری Ms در ایران نسبت به اروپا و آمریکا خوش خیمتر بوده است.
در تحقیقی که در سال 1372 توسط خانم دکتر رویا ابوالفضلی در بیمارستان شریعتی انجام گرفته، اختلالات دستگاه حرکتی، اختلالات حسی، علائم مخچهای و علائم بینائی بیشترین شیوع را داشته است.
نتایج مطالعه انجام شده توسط خانم دکتر ثریا امیرخانی که درسال 1377 در بیمارستان طالقانی کرمانشاه صورت گرفته به شرح زیر است.
اختلالات دستگاه حرکتی %44، اختلالات حسی %35، اختلالات مخچهای %18 ، اختلالات بینایی%22، اختلالات ساقه مغز %10، اختلالات اسفنکتری %7 .
- جامعه مورد بررسی کلیه بیماران مبتلا به Ms مراجعه کننده به بیمارستان 501 در سال 1383 و 1384 .
- جامعه هدف کلیه بیماران مبتلا به Ms با تشخیص اولیه بیماری که دچار عود یا فروکش علائم نبوده اند و در سال 1383 و نیمه اول سال 1384 به بیمارستان 501 مراجعه داشتهاند.
- روشهای جمع آوری اطلاعات کلیه بیماران با تشخیص اولیه Ms که تحت ویزیت سرپایی یا بستری در طی مدت مطالعه در بیمارستان 501 واقع شدند، مورد معاینه دقیق تحت نظر اساتید قرار گرفتند و مشخصات سنی وجنسی آنها و علائم بالینی بر طبق طبقهبندی اشاره شده در اهداف اختصاصی مطالعه، در فرمهای پیشبینی شده به طور کامل وارد گردید.
همچنین تعدادی از پرونده های بیمارانی که با تشخیص اولیه Ms در سال 1383 در بیمارستان بستری بودهاند مورد مطالعه قرار گرفت و علائم درج شده در آنها پس از حصول اطمینان در فرمهای تعیین شده، وارد گردید.
- روش تجزیه و تحلیل دادهها اطلاعات درج شده در فرمهای مربوط به مشخصات وعلائم بیماران به صورت دادههای آماری در نرمافزار spss( ورژن 13) وارد گردید و پس از آنالیز و تحلیل آماری به صورت جداول و نمودارها ارائه گردید.
- اصول اخلاقی تحقیق مراحل جمع آوری اطلاعات از بیماران پس از اخذ رضایت و توضیح در مورد استفاده از آنها، انجام شد و جمع آوری اطلاعات از پروندهها بدون ذکر نام و با رعایت اصول اخلاق پزشکی و به صورت کدگذاری انجام شد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج حال از آنالیز دادهها موارد زیر قابل ذکر است.
شیوع سنی بیمارانی که در مطالعه ما، مورد بررسی قرار گرفتند در رنج سنی 25 تا 40 سال ( سنین جوانی ) از شیوع بیشتری برخوردار بوده است و همچنین با توجه به درصد جنسی بیماران، تعداد بیماران زن بیشتر بوده است.
مقایسه این نتایج با نتایج سایر مطالعات، میزان تقریباً مشابهی را بدست میدهد.
همچنین با توجه به میانگین سنی شروع علائم در دو جنس زن ومرد میتوان به این نتیجه رسید که سن شروع بیماری در زنان حدود 4-3 سال زودتر از مردان باشد.
با توجه به درصد فراوانی حاصل از علائم بالینی، درگیری دستگاه حرکتی شامل ضعف و اختلالات رفلکسی، بیشترین شیوع را در هنگام ظهور بیماری در مطالعه ما داشته است که در موارد دیگر به ارقام مشابهی میرسیم.
اختلالات حسی، اختلالات بینائی، اختلالات مخچهای و سایر اختلالات مربوط به درگیری ساقه مغز و اختلالات اتونومیک به ترتیب در مراتب بعدی شیوع علائم قرار میگیرند.
با توجه به مقایسه آماری دادهها در مورد ارتباط سن با علائم شروع بیماری موارد ذیر قابل ذکر است.
علائمی مانند اختلالات دستگاه حرکتی و اختلالات حسی و اتونومیک که با درگیری نخاع درارتباط هستند، عمدتاً در سنین بالاتر از شیوع بیشتری برخوردارند ولی تفاوت آنقدر فاحش نمیباشد که اختلاف معناداری ایجاد شود.
در مقایسه علائم بالینی در زنان و مردان ، ارقام تقریباً نزدیک به یکدیگر بوده و اختلاف معناداری وجود ندارد.
با توجه به تعداد کم بیماران مورد مطالعه ( 76 مورد) و عدم درج صحیح و کامل نشانههای اولیه مورد شکایت بیمار در پرونده بیماران، بهتر است که در آینده مطالعات مشابه با تعداد بیمار بیشتر و با توجه به شکایات اولیه بیمار انجام شود.
Duration1-5yr6-10 yr11-15 yr16-20 yr21 yrWorking7150313028Disabled2949635752Dead--161320