کوهپیمایی، ورزش یا سرگرمی یا مهارت راهپیمایی، پیادهروی و بالا رفتن از کوه میباشد.
این ورزش را گاهی اوقات به صورت alpinism نیز میشناسند، خصوصاً در اروپا.
میتوان گفت که این ورزش شامل دو جنبه اصلی، مهارت در صخره و مهارت در برف که بسته به شرایط آب و هوایی مسیر صخره، یا روی برف یخ انتخاب میشود.
در هر دو مورد به قابلیتهای انعطافپذیری تکنیکی نیاز است، اما تجربه نیز بخش مهم دیگری است.
خطرات
مهارت در صعود برای جلوگیری از دو نوع اصلی از خطرات مهیا شده است.
خطر افتادن اشیاء روی کوهنوردان و خطر افتادن خود صعود کننده.
چیزهایی که ممکن است سقوط کند، عبارتند از صخره یحو برف.
کوهپیما نیز ممکن است بر روی صخرهها، یخ یا برف یا درون شکافهای یخ و برف سقوط کند.
خطرات مربوط به آب و هوا نیز وجود دارد.
بنابراین در اینجا 8 خطر اصلی وجود دارد.
سقوط صخرهها، سقوط یخ و بهمن برفی، افتادن از صخرههای مشکل، افتادن از شیبهای یخی، افتادن از شیبهای برفی، افتادن درون شکافها و خطرات ناشی از آب و هوا.
انتخاب یک مسیر بدون برخورد با این خطرات، بستگی به مهارت صعود کننده در تجربه دارد و در کوهنوردی دارد.
ریزش صخرهها
هر کوه صخرهای به تدریج به دلیل خوردگی، تکه تکه میشود.
این پدیده بخصوص در بالای خط برف سرعت میگیرد (چهره صخره به طور ثابت، با افتادن سنگهایی که معمولاً احتمال این سو و آن سو رفتن دارند، پیچ خورده میشود).
افتادن صخرهها باعث ایجاد شیارهایی در ظاهر کوه میشود واین شیارها باید در هنگام صعود مورد دقت قرار گیرند.
اطراف آنها معمولاً وقتی وسط افتادن سنگ میباشد، ایمن است.
صخرهها بعضی از روزها بیشتر از روزهای دیگر سقوط میکند.
البته بسته به هوای روز گذشته دارد.
یخ تشکیل شده در طی شب ممکن است باعث بر هم خوردن موقتی صخرهها شود، اما گاهی روز و اشعه مستقیم آفتاب به راحتی، این صخرهها را از هم جدا میکند.
شناخت محیط کمک ارزشمندی به برآورد سقوط صخرهها روی چنین مسیرهایی میکند.
جهت سرازیری، سیر صخره اغلب به این صورت که آیا این خطرناک است یا نه، محاسبه میشود.
این ویژگی نیز در صخرهها باید درنظر گرفته شود.
جایی که سنگهایی که پشت سر هم سقوط کرده و روی هم آوار میشوند.
در زیر پیدا خواهند شد.
ضمن اینکه در شیبهای برفی و سقوط صخرهها، شیارهای قابل رویتی را در یک مسافت بزرگ ایجاد میکند.
در نقشهریزی یک صعود توسط کوهپیمایان جدید باید به چنین مواردی توجه کرد.
وقتی سقوط سنگها با حجم قابل توجهی از برف آبکی مخلوط شود، بهمن تشکیل میشود (در هیمالیا عادی است).
پیشبینی محل کمپینگ در خطوط احتمالی سقوط حیاتی میباشد.
بهمن
بهمن، بزرگترین خطر قابل انتظار در زمستان میباشد.
مردم عموماً فکر میکنند که آنها قادر به شناخت خطرات و حفظ جان خود هستند، اما داستان در واقعیت کمی فرق میکند.
هر سال 150-120 نفر در بهمنهای کوچک فقط در آلپ میمیرند.
اکثریت اسکیبازان باتجربه بین 35-20 ساله هستند، ولی شامل اسکیبازها، راهنماها نیز میشود.
در اینجا معمولاً خطر زیادی تقاطع برفی وجود دارد.
عقبنشینی وقت و زحمت زیادی میگیرد.
راهنمای خوب و با اهمیتترین چیز این است که در اینجا به ندرت یک بهمن جهت اثبات تصمیمگیری درست ایجاد میشود.
تصمیم به بازگشت هنگامی خیلی سخت میشود که بقیه کوهنوردان به شیب رسیده باشند، اما هر شخص دیگری میتواند مورد اعتماد واقع شود.
اکثریت اسکیبازان باتجربه بین 35-20 ساله هستند، ولی شامل اسکیبازها، راهنماها نیز میشود.
تصمیم به بازگشت هنگامی خیلی سخت میشود که بقیه کوهنوردان به شیب رسیده باشند، اما هر شخص دیگری میتواند مورد اعتماد واقع شود.
دو نوع بهمن وجود دارد: بهمن لزج: این نوع از بهمن وقتی اتفاق میافتد که یک لایه از برف بشکند و به سمت پایین سر بخورد.
این نوع بهمن، بزرگترین و خطرناکترین نوع است.
بهمن لزج سخت: به همراه برف فشرده شده سخت باریم چسبندگی زیاد تشکیل میشود.
این چسبندگی به سادگی قابل شکستن نیست، زیرا دور تپهها را گرفته، در نتیجه قطعات بزرگی از کوه به سمت پایین سقوط میکند.
چسبندگی نرم: دوباره بوسیله لایه چسبندهای از برف به هم چسبید تشکیل میشود.
این چسبندگی تمایل به شکستن راحتتری دارد.
اسلایدهای خطرناک نیز ممکن است در روی همان مسیرهایی که توسط اسکیبازها انتخاب گردیدهاند، رخ دهد.
حفره بزرگ و وسیع، چند درخت یا صخره بزرگ با زاویه 30 تا 40 درجهای به مقدار زیادی از برف تازه، بلافاصله بعد از یک طوفان بزطرگ روی یک شیب «خوابیده زیر طوفان».
حرارت و اشعههای خورشیدی میتوانند اسلایدها را به خوبی فعال کند.
این نوعاً میتواند نقطه رها شدن یا نوع لزج خیس از بهمن میباشند.
وزن اضافه شده اسلاید خیس میتواند یک بهمن لزج تولید کند.
90درصد از قربانیان گزارش شده مربوط به بهمنهای ایجاد شده توسط خودشان یا یکی دیگر از اعضاء گروهشان باشد.
در هنگام سفر به مناطق آلپی، گروهها دارای وسایل مربوط به جلوگیری از مرگ و میر میباشند که با خود معمولاً حمل میکنند.
برجهای دیدهبانی در بهمن؛ کاوشگرها؛ بیلچهها (گرفتن قربانیان با یک بیلچه به جای دستهایشان 5 برابر سریعتر میشود).
افتادن از صخرهها مهارت ضخرهنوردی بوسیله انتخاب شخص جهت نگهداشتن با با دست یا پا نشان داده میشود و این بسته به گزینش خود او دارد که کدام را انتخاب کند.
بیشتر به برآورد صحیح از ثبات و استحکام صخرهای دارد که وزن شخص به آن متصل میشود.
بعضی از صخرههای شل، دارای استحکام کافی برای تحمل وزن شخص هستند، اما شناخت اینکه به کدام میتوان اعتماد کرد، به تجربه نیاز دارد و انتقال وزن به آنها بدون انقباض شدید در ماهیچه به مهارت نیاز دارد.
در صخرههای شکننده، طناب باید با دقت حمل شود تا مبادا سنگهای شل روی سرازیریها قرار بگیرند.
توجه مشابهی باید به دست نگهدارها و پانگهدارها بدلیل مشابهی داده شود.
وقتی یک تراورس افقی در عرض یک صخره خیلی سخت قرار میگیرد، یک موقعیت خطرناک ممکن است پدید آید، مگر اینکه در هر دو انتهای تراورس موقعیتها محکم شوند.
کمکهای دوجانبه روی صخرههای سخت به روشهای مختلفی صورت میگیرد.
دو یا حتی سه مرد روی شانههای هم بالا میروند یا برای نگهداشتن پای از میخهای فولادی توسط دیگران در صخره فرو رفته است، استفاده میکند.
همکاری مهمترین اصل است.
همه اعضاء گروه صعود کننده باید با هم همکاری کنند و نباید به صورت واحدی و یا مستقل عمل کنند.
هر کس در هنگام حرکت باید بداند شخص جلویی و پشت سرش چه میکند؟
بعد از یک شرایط جوی بد، حفرههایی که روی سطح هستند، اغلب با لایههایی از یخ پوشیده میشوند که ممکن است آنها را غیرقابل دسترسی سازد.
در چنین اوضاعی Crompons مفید هستند.
شیبهای یخی برای حرکت روی شیبهایی شامل یخ یا برفهای سفت، Crompons یک بخش استاندارد از تجهیزات کوهنوردی میباشند که در هنگام قدم گذاشتن گاهی اوقات روی شیبهای یخی بازاویه کم مورد استفاده قرار میگیرند.
این کار میتوان یک پروسه آرام و خسته کننده باشد که امنیت بالای Crompons را مهیا نمیسازد.
به هرحال، در برف نرم یا پراری Crompons به راحتی به گلوله شدن برف کمک میکند که میتواند تاثیر آنها را کاهش دهد.
در این مورد یک میخ یخی نه تنها به ایجاد تعادل کمک میکند، بلکه به صعود کننده این امکان را میدهد که در هنگام سرخوردن یا افتادن خودش را نگهدارد.
روی یک شیب یخی واقعی، یک میخ یخی به ندرت توانایی نگهداشتن را مهیا میکند که به عنوان یک نگهدارنده ایمن روی شیبهای یخی تند طنابهای کوهنوردی به میخهای یخی فرو رونده در برف مجهز شده است.
شیبهای یخی تند در اروپا نادر هستند.
اگرچه در مناطق استوایی این نوع شیبها معمول میباشند، جایی که برفهای تازه شستهاند سریع روی سطح آب میشوند، به سرعت زیرشان خالی میشود، زیرا که شب قبل این برفها به صورت ورقهای از یخ نیمه جامد، یخ بستهاند.
شیبهای برخی خیلی عادی بوده و معمولاً برای صعود آسان میشود.
در پای یک شیب برفی یا یخی معمولاًٌ یک شکاف بزرگ وجود دارد که Bergschrund نامیده میشود.
جایی که شیب نهایی کوه از یک زمین برفی یا یخ بسته ایجاد میشود.
چنین Bergschrund معمولاً برای قدم برداشتن از روی آنها بزرگ هستند و بوسیله یک پل برفی پوشیده شدهاند که باید به دقت آزمایش شوند و استفاده طاقتفرسا از طناب را شامل میشود.
یک شیب برفی تند در شرایط بد ممکن است خطرناک باشد، چون خود سطح برف ممکن است باعث بهمن شود.
از چنین شیبهایی اگر بطور مستقیم صعود شوند خطر کمتری دارند.
برای یک مسیر افقی یا مورب، بسته مسیر صورت عرضی بریده میشود و حرکت تسهیل میشود.
برف جدید باریده شده روی یخ خصوصاً خطرناک است.
به تجربه زیادی برای تصمیمگیری در مورد صلاح بودن پیشروی روی برف در شرایط خطرناک نیاز میباشد.
برف روی صخرهها معمولاً عمیق و استوار و محکم است، مگر اینکه سحطی باشد.
یکی دو روز آب و هوای خوب معمولاً برف جدید را در شرایط استحکام قرار میدهد.
برف نمیتواند در زاویههای خیلی تند باقی بماند، اگرچه اغلب چشم با شیب آن گول میخورد.
شکافها پرتگاهها، شکافها یا پرتگاههای عمیقی هستند که در اثر عبور یک توده یخ روی یک مسیر غیرعادی ایجاد شدهاند.
آنها ممکن است باز یا پوشیده شده باشند.
در قسمت پایینی یک یخچال درهها باز هستند.
بالای خط برف آنها معمولاًٌ با تجمع برف زمستانی پنهان شدهاند.
ردیابی پرتگاههای پنهان نیازمند تجربه و دقت است.
بعد از یک بارش شدید برف آنها را میتوان فقط با محکم کردن میخ یخی یا نگاه کردن به چپ و راست در جایی که باز شدن حوزه یک پرتگاه مخفی احتمال ردیابی دارد.
از لحاظ ایمنی در مقابل حوادث، طناب میباشد و کسی نمیتواند از یک پل یخچال پوشیده از برف عبود کند، مگر اینکه به یک نفر دیگر یا بهتر از آن به دو نفر همراه با طناب بسته شده باشد.
هر کس اقدام به رفتن درون پرتگاه میکند، باید با امداد پرتگاه آشنا باشد.