- مشخصات عبارتند از:
هلال قرمز بالای مشت نشان دهنده فلسفه خون کانگ فو یعنی مبارزه تا آخرین قطره خون در راه آزادی انسانها می باشد.
2-مشت در میان دایره سیاه نشان دهنده قیام از دل تاریکیها و پلیدیهاو همه آنچه که انسان امروز از خود بیگانه کرده ودر بند کشیده است.
و مشت نشانه تجاوز نمی باشد ،بلکه حالت دفاعی دارد که از شکل آن نیز مشخص است .
3-هلال سفید زیر مشت نشان دهنده نژاد سفید ایرانی است.
4-کره جهان زیر مشت و نقشه ایران در وسط کره بعنوان پایگاه کانگ فو توآ در جهان مشخص شده است .
این آرم روی سینه طرف چپ قرار می گیرد که مشت حفاظت از قلب ماست که طپش آن صدای فکر مان است.
پس آرم کانگ فو نیز دفاعی بودن این هنر را نشان می دهد و بازگو کننده این نقطه است که :
پیکار ما فقط برای دفاع از انسانیت است .
کونگ فو توآ یک هنر رزمی ایرانیست که در خارج از ایران با مُعرفانِ خوب و بَدَش به پِرشین کونگ فو، یعنی کونگ فوی پارس، شناخته شده. وجه َتمایز این هنر از هنرهای رزمی دیگر، حرکات پُرتوانِ جسمانی، همراه با شُک های تکنیکی و رانشِ بازدَم است که چون اُجاقی وجود را شعله ور میکند و پس از فرو کش یا پایان تمرین، احساسی خوب و پاک به آدم میدهد که آدم از تلاشِ خود، خوشنود میشود. بِسان یک رقص قدرت میماند که بر پایه ی فرهنگ و آدابِ نژادِ آریایی از خاور تا باختر و از شمال تا جنوب ایران و فَراسوی مرزهای ایرانِ کنونی ریشه دارد. کونگ فو توآ شامل تکنیکها، ترکیبات، دورانها و پیچشهای بسیاریست که زیبا به نظر میرسند و یک چالش بزرگ برای کسانیست که در پی ورزشهای رزمی هستند یا پیِ خود شناسی میگردند. بهتر است که ما مشکلات و خواسته های شخصی خود را با آن مخلوط نکرده و درست آموزش دهیم کونگ فو توآ دَربَرگیرنده ی نرمشها، حرکات بدنساز، تکنیکهای دست و پا، حرکات موجی، تمرینات تنفسی، یوگا، نفوذ بر اجسام سخت، دفاع شخصی، مبارزات سُنتی آزاد و نیمه آزاد، تمرینهای انفرادی و تمرینهای گروهی است.
در تمرین ها، سرعت، اِنعطاف، و هدف گیریِ توان در یک نقطه یا همان تمرکز گیری، شایانِ توجه است تا دست یازیده به مطلوب برسیم در کونگ فو توآ روی هَنایش یا اَثرِ تمرینات توجه ویژه ای میشود میوه و اَثری که انسان از این خود شناسی بر میگیرد از آنجایی که با انجام این تمرینها و کنکاش در فلسفه ی کونگ فو توآ انسان با چرخه ی هستی یین و یانگ در میاُفتد و چالش میجوید، پس در این دَرگیری، توانِ او نیز در هر گوشه ای از زوایای هستی بروز میکند بزبان ساده کونگ فو توآ هر گونه زشتی و نیکی را در انسان بیدار میکند و یک کارگر کونگ فو یا کونگ فو کار توانِ نهفته، پتانسیلِ هر کرداری را دارد، از پلید ترین تا پاک ترینِِ کردارها، درست بر خلاف آنچه که ما تصور میکنیم که با اجرای کونگ فو توآ همه چیز روبراه است و ما انسانهایی وارسته هستیم، برعکس، تازه اول بازی و کشتی گرفتن با پدیده ها و چگونه زیستن آغاز گشته، بدون بیدار شدنِ نیروهای نیک و بد، خودشناسی، مُیسر نمیشود، چرا که قوه ی شناخت، از طریق قیاس، کشمکش و توازنِ این دو نیرو بدست میآید و هدف کونگ فو توآ معرفت یا شناخت و خود شناسی است. پس نیروهای پلید را میتوان مقیاس شناخت خوبیها قرار داد و آموخت چنانچه از یک بی ادب میتوان درس ادب آموخت و رفتار بی ادبانه را تکرار نکرد. برای خود شناسی نظری به تاریخ مشترکمان در کونگ فو توآ بیافکنیم. در تاریخچه ی چند ساله ی ترازوی کونگ فو توآ میبینیم که کفه ی پلیدیها همیشه سنگین تر بوده و اثرات پلید بسیار بجای مانده، دقیقاً همین نکته نشانگر اینست که این راه، راه دشواریست و پیمایشِ آن، کار هر کسی نیست پس برای خودشناسی و سخت کوشی، راه خوبیست و نباید بخاطر زشتیهایی که در آن رخنه کرده، راه را نفرین کرد، بلکه باید در سویه ی خودشناسی در آن گام زد و اثر نیک بر جای گذاشت. سیستم تکنیکهای کونگ فو توآ از آناتوآ تا وایمابتو در حالتِ اُفقی طراحی شده اند، با زدن این تکنیکها، نیروی آزاد شده باعث شده که کارگران کونگ فو توآ یا کونگ فو کاران، دید و افکارشان در اُفق و حالاتِ تعصبی و فناتیک شکل گرفته، بطوریکه جای دیگر را نمیبینند. به سخن یارومه ابراهیم میرزایی توجه کنیم خورشید با تعصبی خاص، میلیاردها سال است که سر جایش مانده و نور میپراکند مهر و فروغش جاریست اما آدم خورشید نیست آدم وظایف دیگری دارد. حرکت آدم تغییر و تغییر یعنی امکان خود شناسی، ولی این تغییر نشان نداشتن ایمان یا نماد ناپایداردی نیست نشان اینست که انسان همواره از رادیکالِ هستی به هستی میرود و تغییر یا پیشرفت میکند انسان لایتغیر نیست و تغییر بخشی از بافت وجود انسان است که خود نیز در تغییر است. اکثر کسانیکه با واژه ها و فلسفه ی کونگ فو توآ آشنا میشوند، شروع به تقلید از سخنانِ یارومه ابراهیم میرزایی میکنند و دیگر از دل سخن نمیگویند این اشتباه است و شخصیتی مجازیست در صورتیکه گوهر وجود آدم اصالت است و بر پایه ی این اصالت آدم باید بیآموزد ولی خودش باشد نه کسی دیگر و شخص پرست و یا بُت پرست نشود، این اشتباهیست که اکثر ما کرده ایم و باید این اشتبا باید این اشتباه را به نسلهای آینده گفت تا به گمراهی نیافتند و شخصیت مقلد و مصرفی نشوند، بلکه بر پایه ای استوار با اتکا به خوبیهای فرهنگ پارسی زندگی کنند. یک شخصیت مجازی و خیالی از خود ساختن، خطراتی چون دوگانه شدن با خویش را به بار میآورد و در پی آن افسردگی و یا به جان دیگران افتادن، تکرار واژه ها، بدون آگاهی به مفهوم آن و بازی با کلمات، موجب بروزِشخصیتهای مصنوعی و دو گانه ی متعددی در جامعه ی کونگ فو توآ گشته و از اصل مطلب، یعنی پرورش تن و روان، به دور شده ایم. ما آدم ها گناهی نداریم، فقط ناآگاهیم که چنین میکنیم، گناهکارانیم اگر آگاه باشیم و هنوز چنین کنیم.