عبارت است از پذیرش و فهم مسئولیت مداوم برای رسیدن به یک سری اهداف مشخص که خود منتهی به یک هدف اصلی می باشد . این مسئولیت در مورد این است که چه کاری باید انجام شود و چگونه یک نظام دهی مناسب برای این کار صورت گیرد . بطور کلی مدیریت شهری باید شامل موارد زیر باشد : اتخاذ یک دید وسیع وهمه جانبه نگر/ پیگیری اهداف و تعیین نیازها وامکانات / احساس مسئولیت ( بهرامی نژاد ، 83 )
مدیریت شهری یعنی پیاده نمودن طرحها و برنامه هایی که در فرآیند برنامه ریزی شهری به آنها پرداخته شده است و نحوه اجرا و بازبینی آنها با توجه به پویایی و تحولات شهری ( کلهر ، 83 )
تعریف مدیریت واحد ، یکپارچه و هماهنگ شهری و لزوم برقراری آن :
برای اداره موفق کلان شهر نمی توان از مدیریت های جداگانه و هدایتگرهای بخشی بهره گرفت اگر هریک از عناصر مجموعه مدیریت شهر بنا به حوزه اختیارات خود برای شهر تصمیم بگیرند و از منظر خرد و بخشی نگری به شهر بنگرند ناهماهنگی تصمیمات در بعد کلان مشکلات عدیده ای را پیش خواهد آورد که بدون تعارف میتوان بخشی از مسائل کنونی را حاصل این تفرق و عدم یکچپارچگی مدیریت شهر دانست . اصولاً مدیریت واحد شهری پیش نیاز اداره شهر و عنصر کارآمد توسعه یافتگی آن تلقی میشود .
مدیریت شهری در صورتی میتواند موفق باشد که از پایینترین تا بالاترین سطح در آن - مدیریت کلان شهری ، مدیریت شهری ، مناطق شهری ، نواحی شهری و محلات شهری - به عنوان لایههای سیاستگذاری و تصمیمگیری وجود داشته باشند .
جهان هستی جهانی متکثراست که در عین تکثر در کلیت خود دارای وحدت است . مثلا در همه موجودات زنده هر عضو ضمن انجام وظایف و فعالیتهای ویژه خود در خدمت رشد و تداوم حیات پیکره واحد موجود زنده عمل می نماید . وجود توازن در رفتار و کردار موجودات زنده خود دلیلی بر وجود مدیریت واحد در کنترل ، رشد و عملکرد مناسب اجزای آنهاست . در برنامه ریزی کلان شهرها نیز علاوه بر لحاظ تنوع و ویژگی های گوناگون مناطق مختلف طبق طرح جامع لازم است شاهد حفظ هویت – یکپارچگی در پیکره واحد شهر باشیم . شهر، موجودی زنده و با ویژگی خاص است و از این رو هریک از اندام وارههای آن بر یکدیگر تاثیرگذار هستند . با چنین نگرشی پیکره ای به نام شهر به یک فرماندهی و مدیریت واحد نیاز دارد تا شهر بسامان شده و نظم پذیرد. به تعبیری معضلات شهر، در عدم وجود مدیریت واحد شهری ریشه دارد.
نبود هماهنگی میان ارگانها و نهادهای تصمیمگیرنده و تداخل فعالیتها و برنامه ریزیها از موانع جدی مدیریت کلان کشور است . اگر ما بخواهیم به توسعه پایدار شهری بیندیشیم یعنی وضعیت کلان شهرهایمان را به صورت علمی و سیستماتیک و بر اساس استانداردهای مدیریتی متحول کنیم نیاز به این داریم که شیوه اداره شهرهایمان را تغییر دهیم و مدیریت واحد و یکپارچه شهری باید محور این تغییرات باشد.
مثلا به دور از عقلانیت است که کلان شهری چون تهران به شیوه مدیریت جزیرهای ناهمگون و چند پاره اداره شود و منطقی نمینماید موضوعی نظیر ترافیک و حمل و نقل که اصولاً جایگاه ویژهای در زندگی شهری دارد توسط 20 کانون ناهمگن مدیریت شود و زمانی که پدیده پایدار ترافیک چهره نازیبا و سنگین خود را بر زندگی شهروندان تحمیل کرده و آن را مختل میکند، هیچیک از آنها حاضر به قبول مسئولیت نمیشوند . و این ناهنجاری متأسفانه به یک هنجار پایدار تبدیل شده است (عنصر ذاتی) موازی کاری و تداخل در امور و اتلاف سرمایه ملی بهعنوان شاخصه بارز این نوع مدیریت ، تاکنون هزینههای هنگفتی اعم از مالی و روحی بر شهر تحمیل کرده است و بیتوجهی نسبت به پیامدهای ناشی از اداره چندپاره شهر، دستاوردی جز کندی در انجام امور و اجرای طرحهای عمران شهری باصرف هزینههای گزاف نداشته است.
در بعضی از کشورهای توسعه یافته ، هماهنگی لازم بین بخشهای مختلف با اعمال مدیریت واحد و یا مدیریت هماهنگ و یکپارچه و با نظارت و تصمیم گیری نمایندگان مردم در محدوده شهر ، منطقه و یا ایالت به وجود آمده است . معمولا دراین قبیل کشورها ، با تبیین قوانین ، آیین نانه ها و مقررات و با تفکیک وظایف دستگاه های مختلف ، مدیریت شهری تحت نظارت و تصمیم گیری نمایندگان مردم در شوراها ، مجالس و یا پارلمان های محلی ، تا حدود قابل قبولی به هماهنگی لازم در مدیریت واحد شهری دست پیدا کرده اند .
در برخی دیگر از کشورها هنوز مدیریت واحد در شهرها محقق نشده است . طبیعی است که درچنین شرایطی همواره شاهد ناهماهنگی ، تاخیر در انجام پروژه ها و عدم توسعه همگون و متوازن شهر میباشیم . در این قبیل کشورها ، معمولا نقش نظارتی نمایندگان مردم در شوراهای محلی و منطقه ای در شهرها و مناطق نامشخص است . نقش نمایندگان دولت نیز به درستی تبیین نشده است . در حقیقت به درستی معلوم نیست که چه وظایفی به عهده کدام بخش است . نقش همامنگی در اجرا و نظارت در عمل نیز به خوبی تبیین نشده است . بدیهی است اگر هر بخش بدون همامنگی با بخش دیگر و یا هر دستگاه بدون هماهنگی با دستگاه های دیگر عمل نماید شاهد بروز اختلال در پیکره بزرگ شهر و نارضایتی شهروندان خواهیم بود .
در بسیاری از کشورها در زمینه مدیریت شهری ، شوراهای شهر در راس امور قرار دارند و پس از تعیین شهردار ، مسئول نظارت بر نحوه اداره شهر و عملکرد شهردار و شهرداری هاست . بطوریکه کلیه سازمانهای مرتبط با عمران شهری و غیره که در زمینه تامین رفاه مردم مشغول به فعالیت می باشند ، تحت نظر شورای شهر عمل می نمایند . همانطور که می دانیم در زمینه اجرای طرحهای شهری که برای اجرا شدن در طی مراحلی به مدیران شهری واگذار میگردند ، تنها مکان و متولی اجرا ، شهرداریها می باشند . یعنی اینکه کل فرایند برنامه ریزی شهری و پس از آن مدیریت شهری با تمام تجدید نظرها ، اصلاحات و تغییر قوانین و مقررات شهرداریها می باشند . حال مسئله این است که آیا شهرداری ها که در حال حاضر اصلی ترین و مهم ترین سازمان در زمینه مدیریت شهری در دنیا می باشند ، توانسته اند در کشور ما نیز به رسالت خود جامه عمل بپوشانند . لذا برای روشن شدن موضوع جدول زیر جهت بیان شرح وظایف شهرداری توکیو تحت مدیریت واحد و مقایسه آن با سازمان های فعال در زمینه مدیریت شهری در ایران عنوان می گردد :