دانلود مقاله مهرورزی

Word 158 KB 28684 25
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  •  

    مهرورزی چیست ؟

    محبت عامل مهمی است که برای درمان هر گونه درد می تواند مورد استفاده باشد .

    هم رام کننده است و هم به راه آورنده .

    بر اساس تجارب مهر و محبت بیش از خشم وکین و تنبیه می توانند موجد آثار رشد باشد ، یک مربی مهربان و آگاه می تواند نقشی سازنده درباره او ایفا کند و با مهر و محبتش او را به راه آورد .

     فکر کردید ؟

    نه می خواهم بدانم تا حالا به این موضوع فکر کردید؟

    فکر کردید که چه کسانی نمی خواهند که مردم ما ، مردم شریف ایران ، مردم غیور ایران به پیشرفت برسند جامعه شان به تعالی برسد ؟

    نه فکر نکردید یعنی فکر نکنم که به این موضوع فکر کرده باشید.

    چه کسایی نمی خواهند مردم ما یکدیگر را دوست داشته باشند چه کسی نمی خواهند مردم ما به پیشرف برسند .

    اصلا این مردم چه کین؟

    اصلا حرف حسابشان چیست ؟

    اصلا از کجا آمده اند و به کجا می خواهند بروند؟

    کسانی که نمی خواهند جامعه ما به تعالی برسد کم نیستند، کسانی که می خواهند ایران و ایرانی بودن نباشد، کسانی که می خواهند دیگه صبح ها با صدای اذان محلمون بیدار نشویم ، کسانی که نمی خواهند توی راهپیمایی ها شرکت کنیم کسانی که نمی خوان یکدیگر را دوست داشته باشم .

    کسانی که نمی خواهند ما یکدیگر را دوست داشته باشم که از این جامعه نیستند ،کسانی هستند که خون ایرانی درون رگ هایشان جاری نیست کسانی هستند که نمی توانند ایرانی بودن را درک کنن کسانی هستند که چشم دیدن رهبر جامعه اسلامی رو ندارند کسانی هستند که غیرت جوانمردان ایران رو ندارند کسانی هستند که ایرانی نیستند ایرانی نبودند و ایرانی نخواهند بود کسانی هستند که حدیث های ائمه اطهار در مورد مهرورزی رو فرامش کرده اند.

    ولی چرا این طوری است ؟

    واقعا چرا نمی خواهند ایرانی ها به هم محبت کنند ولی ما ایرانی ها چرا باید خود دست در دست هم نمی گذاریم.

    چرا ما خودمان این طوری شده ایم چرا دیگر یکدیگر را دوست نداریم ما چرا باید نقطه ی ضعفی دست دوشمنامان دهیم چرا ؟

    ما باید ثابت کنیم که ایرانی هستیم باید به تمام دشمنان اسلام ثابت کنیم که می توانیم در مقابل همه ی ظلم و ستیزه ها جلو گیری کنیم ما باید نشان بدهیم که می توانیم یکدیگر را دوست داشته باشیم ما باید یکدیگر را دوست داشته باشیم آهای ایرانی من دارم داد می زنم دارم فریاد می زنم ما باید به هدیگرو دوست داشته باشم تا اینکه بتوانیم یکی بشویم تا اینکه بتوانیم یکپارچه شویم و از خود و از مرز های کشورمان دفاع کنیم.

    ولی نفس خودمان هم می تواند باعث شود که ما فقط خودمان رو دوست داشته باشیم.

    این نفس شیطانی که درون همه ما ها وجود دارد ممکن است که اجازه ندهد ما به یکدیگر محبت کنیم .

    این نفس اینقدر بدی ها رو نسبت به خوبی ها بزرگ نشون می دهد تا من ، تو ، ما نتوانیم کسی رو دوست داشته باشیم این نفس درون همه ی ما وجود دارد ایرانی پس بیا با یکدیگر بر این نفس غلبه کنبم ، غلبه کنیم تا بتوانیم شکستش دهیم.

    سخنی از رئیس جمهور عزیزمان جناب آقای احمدی نژاد :

    «جامعه متعالی جامعه ای است که در آن همه اعضای جامعه همدیگر را دوست دارند و به سرنوشت یکدیگر علاقمند بوده و نسبت به هم دلسوزند.

    جامعه متعالی جامعه ای است که از ویژگی های بهشت الهی برخورداراست.»

    شعری از حافظ درباره مهرورزی

     پیش ازینت بیش از این اندیشه ی عشاق بود

                                                     مهر ورزی تو با ما شهره ی آفاق بود

     از دم صبح ازل تا آخر شام ابد

                                                  دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود

     بر در شاهم گدایی نکته ی در کار کرد

                                                گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق کرد

     

    نقش مهرورزی در برپایی عدالت در جامعه و خانواده چیست ؟

     سوال جالبی است اما از آنجهت که خود مساله ساز هست .؟

    اصولا باید پرسید آیا بین عدالت ومهرورزی چگونه ارتباطی می تواند وجود داشته باشد .؟

    اگر رابطه وجود داشته باشد منجر به نقص غرض یعنی عدالت نمی شود .؟

    واژه هایی نظیر عدالت از جنس کلی هستند که براحتی هرکسی بر مبنای خواست و پیش زمینه های فکری ، اعتقادی ، سیاسی که دارد به تفسیر آن می پردازد .

    نمی توان تعریف دقیقی از عدالت ارائه نمود که مورد قبول تمام مکتبها ومشربهای فکری وسیاسی واقع شود .

    مهرورزی همراه با عطوفت ، مهربانی ، دوست داشتن وداشته شدن و احیانا ً نادیده گرفتن خطاهای جزیی فرد است .

    وقتی پای مهرورزی به میان می آید عواطف واحساسات بروجهه خشک عقل ومنطق حسابگر غلبه می یابد .

    این گونه مواقع چشم انسان بر حقایق بسته می شود .

    پدر یا مادری که تحت تاثیر عواطف مادرانه وپدرانه خود هستند سعی می کنند تا اشتباهات فرزند خود را نادیده بگیرند .

    در هرجا که عواطف و احساسات وارد شوند همین گونه است ، چرا که خصلت ویژگیها و صفاتی از این دست همین است .

    وقتی که انسان کناهگار توبه می کند امیدش به صفاتی از قبیل عطوفت و رئوف بودن توبه پذیر است تا شاید خطاهای اورا بپذیرد .

    عدالت از جنس دیگری است که هیچ احساس خوب وبدی در آن وجود ندارد .براساس اصل عدالت هر کسی به همان می رسد که مستحق هست نه بیشتر نه کمتر .

    همان رفتاری با او می شود که قانون وشرع می گویند .هرچیزی در جای خود قرار می گیرد نه جای غیر .

    انسان گناهکار می داند بر اساس همین صفت خدا باید به آنچه که مستحق اش هست برسد .عدالت اجتماعی هم همینگونه است .

    کار ، بیمه ، حقوق مناسب ، توجه به شایستگی افراد در کسب مناسب ومشاغل وغیره از نیازهای جامعه امروزی است ، رعایت اینها ازعلائم جامعه متعادل و عادل هست که جایی برای مهرورزی نمی گذارد .

    چرا که اینها حقوق افراد جامعه است .

    رفتارحضرت علی (ع ) با برادر خود که از آن تقا ضای مساعدت و کمک نمود بیانگر ویژگی عدالت خواهی و عدالت پروری آن حضرت هست .

    او سرشار از محبت و عطوفت نسبت به همگان است تا چه برسد به برادر .

    مهربانی وبزرگواری آن حضرت زبانزد دوست ودشمن هست همانطور عدالتش .

    آیا علی می تواند تحت تاثیر عطوفت ومهربانی خود نسبت به برادر قرار بگیرد و حق مسلمانان دیگررا از بیت المال به برادر ببخشد ؟

    اگر اینگونه بود دیگر علی نبود شخص دیگری بود .

    او عدالت را بر رافت برادری ترجیح می دهد .

    رفتارحضرت علی (ع ) با برادر خود که از آن تقا ضای مساعدت و کمک نمود بیانگر ویژگی عدالت خواهی و عدالت پروری آن حضرت هست .

    او عدالت را بر رافت برادری ترجیح می دهد .

    آیا دربرقراری عدالت نیازی به مهرورزی وجود دارد ، برای اینکه اگرقراربراجرای عدالت باشد ، اگر کسی مظلوم واقع شده و یا حقوقش تضییع شده اکنون به حق خود می رسد پس نیازی به مهر ورزی و منت ندارد .حال اگر کسی حقوقی نداشته و ندارد ، آنهم نیازی به مهر ورزی پیدا نمی کند ، مگر اینکه بخواهد حقی را ضایع کند .

    ورود مهر ورزی به جایگاه عدالت باعث بی عدالتی می شود .

    هر یک از این دو صفت در هر شخصی می تواند جمع شود اما نمی توانند به جای دیگری بکار روند .

    در غیر اینصورت عادل بودن شخص زیر سوال می رود .

    چنانکه دررفتار حضرت امام علی مشاهده می شود .

    قاضی رئوف است اما صفت دیگری که برای نقشش وجود دارد اورا وادار به اجرای عدل می کند .

    قاتل را به قصاص محکوم می کند .

    نتیجه اینکه اگر حقوق اجتماعی افراد ، ، در جامعه رعایت شود عدالت بر قرار می شود در اینصورت نیازی به مهرورزی نیست چون هر فرد به حق خود رسیده نه چیزی فراتر از آن .

    اگر نه بی عدالتی است چه با مهر ورزی چه بدون آن .

    موانع محبت چیست : همانا که دور شدن انسانها از معنویات واخلاق و توجه به مسائل مادی و دنیوی و هوس های نفسانی و کسب روحیاتی چون غرور و تکبر و حرص و طمع وجهالت و کوته بینی و ارزش پیدا کردن پول و مقام و قدرت در دید چنین اشخاصی از موانع محبت هستند.

    از موانع محبت: (بد گمانی و ترس و بد بینی از موانع ایجاد روابط محبت امیز با دیگران است) (وجود اختلافات حل نشده مربوط به گذشته که بر نقاط مشترک میان دو طرف تاثیر منفی می گزارد) (حسادتها و کینه ها و اختلافات فکری) اخلاق و معنویات اخلاق و معنویات از مهمترین عوامل ایجاد محبت هستند.

    محبت و مهر ورزی جزئی از اخلاق نیک هستند و به هم پیوسته و جدای ناپذیرند همه ادیان اسمانی انسانها را به برادری و محبت و خوش اخلاقی سفارش میکنند از جمله دین مبین اسلام.

    رسول خدا (ص) در اداره امور بیش از هر چیز از رحمت و محبت بهره می گرفت.

    خداوند هم آن حضرت را با این ویژگی در اداره‌ی امور معرفی کرده است ، این که آن حضرت به سبب رحمتی از جانب خدا در مدیریت خود از محبت ، مدارا و ملایمت به نیکویی بهره‌مند شده است و اگر چنین نبود، آن شیوه‌ی اداره‌ی مطلوب حاصل نمی شد.

    پیامبر اکرم(ص) به سبب رحمت و فیض الهی به چنان محبت و ملایمتی در مدیریت خود دست یافته بود که به سبب آن ، شگفت آسا موانع اداره ی جامعه‌ای دچار تشتت و مشکلات فراوان ، رفع و مقتضیات رشد و کمال آن فراهم شد.

    اگر رسول خدا(ص) سخت دل و تند زبان بود هر آینه امتی فراهم نمی‌شد و مردمان از گرد تو پراکنده می‌شدند.

    محبت، گذشت و بزرگواری آن حضرت در مدیریتش بسیاری از مشکلات را که حل ناشدنی می‌نمود حل کرد، رحمت و محبت در اداره‌ی امور اعجاز می‌کند و اعجاز مدیریت پیامبر خدا(ص) از آن نیرو مدد گرفته بود.

    بدین ترتیب خداوند راز موفقیت پیامبر را در تالیف قلب‌ها ، محبت و ملایمت او به توفیق الهی معرفی می‌کند که آن حضرت با تکیه بر همین عامل جامعه را دگرگون کرد و به مقصد الهی راه برد.

    رحمت و محبت در اداره‌ی امور چنان کارساز است که هیچ تندی و خشونتی نمی‌تواند چنین کند.

    بنابراین یا هیچ مانند گسترش رحمت، محبت، رافت، عطوفت و مودت نمی‌توان در دل آدمیان نفوذ کرد و دل مردمان را به‌دست آورد و آنان را از سرکشی و طغیان بازداشت و به درستی در جهت کمال مطلق اداره و هدایت کرد.

    مدیران الهی بر اساس مدیریت حق امور را اداره می‌کنند ، یعنی براساس رحمت و محبت.

    رسول خدا مظهر تام رحمت و محبت الهی بود و خود می‌فرماید: من به عنوان رحمتی (فراگیر) برانگیخته شده‌ام.

    مبنا و اساس سیره‌ی پیامبر اکرم(ص) بررحمت و محبت بود.

    آن حضرت جامعه را با قدرت، رحمت و محبت اداره می‌کرد و با همین عامل مردمان را راه می‌برد و به سوی مقصد کمال سیر می‌داد.

    پیامبر اکرم(ص) چنان با مردم از سرمحبت و دلسوزی برخورد می‌کرد که کسی نمی‌توانست در صداقت و درستی مدیریت او تردیدی به دل راه دهد.مردم به عینه می‌دیدند که پیامبر(ص) تمام توانش را در هدایت و اصلاح آنان به‌کار گرفته است و با تمام وجود برای ایشان دل می‌سوزاند.

    رحمت واسعه‌ی پیامبر (ص) در رفتار سراسر ملایمت آن حضرت تجلی داشت.

    آنکه اهل رحمت است اهل ملایمت و عطوفت است و مدیریت پیامبر بر این ویژگی استوار بود.

    در همین رابطه شیعه و سنی روایت کرده‌اند که پیامبر(ص) خطاب به خاندان خویش فرمود: یا بنی عبد المطلب انکم لن تسعوا الناس باموالکم فالقوهم بطلاقه الوجه و حسن البشر "ای فرزندان عبدالمطلب شما هرگز نمی توانید دلهای مردم را به وسیله‌ی ثروتتان متوجه خود سازید بلکه خوش‌خویی و گشاده‌رویی عامل جذب و شیفتگی است." و پیامبر رحمت و مودت فرمود: راس العقل بعد الایمان بالله التودد الی الناس "پس از ایمان به خدا، جلب کردن دوستی مردم است." یکى از عواملى که زمینه مساعد براى ارتباط سازنده با دیگران را فراهم مى‏کند خوش گمانى به دیگران است.

    بدگمان بودن عاملى مخرب در روابط است و موجب سردى روابط اعضاى جامعه مى‏شود.

    در قرآن کریم خداوند متعال بد گمانى نسبت به دیگران را نهى فرموده است: یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم؛ (۳۲۰) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از بسیارى از گمان‏ها بپرهیزید که پاره‏اى از گمان‏ها خطاست.

    بدگمانى مانع اداى حقوق دیگران است.

    گمان بد مربوط به جایى است که ظواهر رفتار کسى را با آن چه در باطن دارد متفاوت بدانیم ظاهر نیک او را نپذیریم و گمان کنیم باطن او على رغم ظاهر صالحى که دارد ناصالح است.

    چنین گمانى باعث مى‏شود اداى حقوقى که او به عنوان مسلمان، مؤمن برادر دینى دوست و...

    دارد دشوار شود؛ زیرا کسى که معتقد باشد دیگرى به اسلام و ایمان و یا به مستحبات تظاهر مى‏کند نمى‏تواند با او همچون مسلمان، مؤمن و یا انسانى متقى رفتار کند و خواسته یا ناخواسته با او چنان رفتار مى‏کند که گویى مسلمان یا مؤمن واقعى نیست.

    بنابراین بدگمانى دو اثر نامطلوب خواهد داشت: نخست این که شخص بدگمان از اداى تکلیف خود نسبت به دیگران باز مى‏ماند و به این سبب از کمال انسانى خود دور مى‏افتد و دوم آن که روابط اجتماعى دشوار و سرد مى‏شود.

    به دلیل آثار سویى که بدگمانى دارد اسلام انسان‏ها را به حسن ظن دعوت مى‏کند و اصل را در مورد افراد مسلمان بر درستى قرار دهد.

    امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرمایند: ضع امر اخیک على احسنه حتى یأتیک ما یغلبک منه و لا تظنن بکلمه خرجت من اخیک سوءاً و انت تجد لها فى الخیر محملا؛ کار برادرت را بر بهترین وجه حمل کن تا زمانى که چیزى خلاف آن بر تو آشکار آید و به سخن برادرت گمان بد مبر در حالى که براى سخن او محمل نیکو مى‏یابى.

    بر اساس این توصیه باید تا جایى که مى‏توان اعمال برادران مؤمن راتفسیر نیکو نمود و تا زمانى که رفتار و گفتار آنان آشکارا نادرست و ناروا نشده است آنان را همچون دیگر برادران احترام نمود و حقوق آنان را ادا کرد.

    باید با مؤمنین بر اساس ظواهر رفتار آنها عمل کرد و به بدگویى دیگران در مورد آنها ترتیب اثر نداد: ان جائکم فاسق بنبأء فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید اگر فاسقى برایتان خبرى آورد نیک وارسى کنید مبادا به نادانى گروهى را آسیب رسانید.

    توصیه به حسن ظن و نهى از بدگمانى به معناى توصیه به ساده‏دلى و خود فریبى نیست.

    مؤمن زیرک است و باید رفتار خود را با هوشیارى انتخاب نماید.

    امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: اذا استولى الصلاح على الزمان واهله ثم اساء رجل الظن برجل لم تظهر منه خزیه فقد ظلم و اذا استولى الفساد على الزمان و اهله فاحسن رجل برجل فقد غرر؛ چون نیکوکارى بر زمانه و مردم آن غالب آید و کسى به دیگرى گمان بد برد که از او فضیحتى آشکار نشده ستم کرده است و اگر بدکارى بر زمانه مردم آن غالب شود و کسى به دیگرى گمان نیک برد خود را فریفته است.

    براى جلوگیرى از گسترش بدگمانى در جامعه باید از بدگویى دیگران پرهیز کرد، گفتار و رفتار خود را اصلاح و ظاهر و باطن خود را یکى کرد و از مواضع تهمت یعنى کارهایى که بدگمانى دیگران را بر مى‏انگیزد دورى نمود.

    امیرالمؤمنین(ع) فرموده‏اند: من وضع نفسه مواضع التهمه فلا یلومن من اساء به الظن؛ هر که خود را در جاهایى که موجب بدگمانى است نهد، کسى را که به او گمان بد برد سرزنش مکند.

    کسى که بدگمانى‏ها را از خود دور مى‏کند، دیگران را همچون خود و یا بهتر از خود مى‏داند و مؤمنان را انسان‏هایى مى‏نگرد که در نزد خدا محبوبند و نیکى کردن به آنها نیکى به محبوب حقیقى است.

    این احساس موجب مى‏شود مؤمنان را به یکدیگر نزدیک شوند و خیرخواه هم باشند، از خوشحالى دیگران شادمان شوند و از بدحالى آنها اندوهگین گردند.

    انسان مؤمن دیگر مؤمنان همچون خود مى‏داند و هر چه را بر خود نمى‏پسندد بر دیگران نیز نمى‏پسندد و آن چه را براى خود نیک مى‏شمارد براى آنان نیز نیک مى‏داند.

    امیرمؤمنان على(ع) فرمودند: یا بنى اجعل نفسک میزانا فیما بینک و بین غیرک فاحبب لغیرک ما تجب لنفسک و اکره له ما تکره لها و لا تظلم کمالا تحب ان تظلم، و احسن کما تحب ان یحسن الیک، و استقبح من نفسک ما تستقبح من غیرک و ارض من الناس بما ترضاه لهم من نفسک؛ پسر عزیزم!

    خود را میان خویش و دیگران میزانى بشمار پس آن چه براى خود دوست مى‏دارى براى جز خود دوست بدار و آن چه تو را خوش نیاید براى غیر ناخوش شمار و ستم مکن چنان که دوست ندارى بر تو ستم رود و نیکى کن چنان که دوست مى‏دارى به تو نیکى کنند.

    آن چه را از جز خود زشت مى‏دارى براى خود زشت بدان و از مردم براى خود آن را بپسند که از خود در حق انان مى‏پسندى.

    رابطه مؤمنین با یکدیگر رابطه‏اى همدلانه و خیرخواهانه است این همدلى و خیرخواهى با رغبت و رضایت صورت مى‏گیرد و ناشى از پیوند مشترک آنها با خدا و پیوند نزدیک آنها با یکدیگر است.

    امام صادق(ع) مى‏فرمایند: المؤمن اخوا المؤمن کالجسد الواحد ان اشتکى شیئا منه وجد الم ذلک فى سایر جسده و ارواحهما من روح واحده و ان روح المؤمن اشد اتصالا بروح اللَّه من اتصال شعاع الشمس بها؛ مؤمن برادر مومن است، هم چون تنى واحد اگر پاره‏اى از آن آزرده شود رنج آن در تمامى تن آشکار مى‏شود جان‏هاى دو مؤمن از روح واحدى است و پیوند روح مومن به روح خداوند محکم‏تر از پیوند پرتو آفتاب به خورشید است.

    پیوند روحى میان مؤمنان موجب جلب محبت و رحمت الهى است زیرا مؤمنان در اثر این پیوند خیرخواه یکدیگر مى‏شوند و خداوند این خیرخواهى را دوست دارد.

    از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است: ان اللَّه سبحانه یحب ان تکون نیه الانسان للناس جمیله؛ خداوند سبحان دوست دارد نیت انسان براى مردم نیکو باشد.

    و نیز از ایشان روایت شده است که خیرخواهى براى دیگران موجب نزول خیر و رحمت الهى است: ابلغ ما تستدر به الرحمه ان تضمر لجمیع الناس الرحمه؛ نزدیک‏ترین چیزى که موجب فراوانى رحمت الهى مى‏شود نیکخواهى براى همه مردم است.

    احساس یگانگى با مؤمنان و خیرخواهى براى آنان موجب خوش خلقى در روابط متقابل تعاون و همکارى بى آزارى نسبت به هم و بسیارى از آثار خوب دیگر مى‏شود.

    این آثار هر یک خود عامل سازگارى بهتر اعضاى جامعه مى‏شود و زندگى براى رسیدن به کمال را آسان‏تر و دلپذیرتر مى‏سازد.

    اخلاق نیکو و حسن سلوک با مردم، روابط اجتماعى را تقویت مى‏کند.

    در این حال محبت بر روابط حکومت خواهد کرد و نیاز به قانون و قاضى اندک خواهد شد.

    مؤمن خوشرو و خوش برخورد است: المؤمن بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه؛ شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى در دلش.

    مؤمن به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) «سهل الخلیقه» یعنى آرام خوى است و از پرخاش و تندى پرهیز مى‏کند.

    خوش خلقى باعث راحتى دنیا و خوشى آخرت است.

    پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ما یوضع فى میزان امرء یوم القیامه افضل من حسن الخلق؛ روز قیامت در ترازوى کسى چیزى بهتر از خلق نیکو نهاده نمى‏شود.

    از امام صادق(ع) درباره حد خوش خلقى پرسیدند ایشان فرمودند: تلین جناحک و تطیب کلامک و تلقى اخاک ببشر حسن؛ فروتنى کن خوش سخن باش و با برادرت به خوشرویى برخورد کن تواضع حالتى درونى است که نمى‏گذارد انسان خود را از دیگران برتر ببیند و احترام و به بزرگداشت دیگران مى‏انجامد.

    تواضع و فروتنى در برابر دیگران موجب خشنودى خداوند است و در دنیا بزرگى و عزت مى‏آورد.

    کسى که خویشتن را کوچک نمى‏شمارد و احساس ضعف و کمبود در برابر دیگران ندارد مى‏تواند براى خدا در برابر بندگان او فروتنى کند و کسى که معیار نیکى و بزرگى هر کسى را نزدیکى به خداوند مى‏داند، در برابر هر مؤمن فروتن مى‏شود و این فروتنى را مایه رفعت مقام خویش در نزد خداوند مى‏شمارد.

    پیامبر اکرم(ص) فرمودند: ما تواضع احد لله الا رفعه الله؛ هیچ کس براى خدا فروتنى نکرد جز آن که خداوند او را بلند مرتبه داشت.

    و خداوند بندگان خویش را به سبب فروتنى ستود آن گاه فرمود: و عبادالرحمان الذین یمشون على الارض هوناً؛ و بندگان خداى رحمان آنانند که روى زمین به نرمى گام بر مى‏دارند.

    و نیز خداوند پیامبر بزرگوارش را به این خلق نیکو امر فرمود: و احفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین؛ و براى مؤمنانى که تو را پیروى کردند بال خود فرو گستر (فروتنى کن).

    امیرالمؤمنین(ع) در توصیف متقین فرمودند: مشیهم التواضع روش متقین فروتنى است و نیز تواضع را از اخلاق انبیاء شمردند: فلو رخص الله فى الکبر لاحد من عباده لرخص فیه لخاصه انبیائه و اولیائه.

    و لکنه سبحانه کره الیهم التکابر و رضى لهم التواضع فالصقوا بالارض خدودهم و عفروا فى التراب وجوههم و خفضوا اجنحتهم للمؤمنین؛ اگر خدا رخصت کبر ورزیدن را به یکى از بندگانش مى‏داد به یقین چنین منتى را بر پیامبران برگزیده و دوستانش مى‏نهاد؛ لیکن خداى سبحان خودبزرگ بینى را بر آنان ناپسند دید و فروتنى‏شان را پسندید پس پیامبران گونه‏هاى خود را بر زمین چسبانیدند و چهره‏هاى خود را به خاک مالیدند و برابر مؤمنان فروتنى نمودند.

    تواضع اگر ناشى از ایمان و براى بزرگداشت مؤمنان باشد براى رسیدن به هدف غایى انسان سودمند است.

    امام صادق(ع) فرمودند: ان فى السماء ملکین موکلین بالعباد، فمن تواضع لله رفعاه و من تکبر وضعاه؛ دو فرشته در آسمان بر بندگان گماشته شده‏اند پس هر کس براى خدا تواضع کند او را بالا برند و هر کس تکبر کند پستش سازند.

    آثار ارزشمند تواضع وابسته به نیت الهى تواضع کننده است.

    امیرالمؤمنین(ع) تواضع براى رسیدن به مطاع دنیایى را نکوهش کرده‏اند و آن را موجب تخریب دین دانسته‏اند: من اتى غنیا فتواضع له لغناه ذهب ثلثا دینه؛ و آن که نزد توانگر رفت و به خاطر مالدارى وى در برابرش فروتنى کرد دو ثلث دینش را به باد داد.

    احترام به مؤمنین به خاطر این که مؤمن هستند.

    احترام به خداست.

    چنان که خداوند مؤمنین را بزرگ داشته و حرمت مؤمن را به پایه حرمت کعبه بلند داشته است.

    دل مؤمن خانه خداست و جان مؤمن به سبب ورود ایمان ارزشمند شده است پس اکرام او اکرام خداست.

    چه کنیم که یکدیگر را دوست داشته باشیم قواعد دوست داشتن زندگی زوجین مانند یک بازی است که مهره های آن دائم در حال جابه جایی هستند.

    دربهترین حالت آن دو نفر مانند چراغ مه شکن هستند و راه یکدیگر را روشن می کنند.

    همچنین نقاط ضعف هم را آشکار می کنند که موجب رشد دو طرف و پایداری علاقه می شود اما این تعادل را چگونه می توان حفظ کرد؟

    خیلی ساده و با رعایت قواعد بازی می توان این کار را انجام داد.

    مهمترین قواعد دوست داشتن به قرار زیر است: هنگام صحبت با همسر خود توجه داشته باشید که زمان و مکان صحیحی را انتخاب کرده اید.

    نباید با طعنه یا خشونت صحبت کرد.

    احساسات خود را هنگام گفتگوهای منطقی زیاد به بازی نگیرید.

    از گله کردن بپرهیزید.

    به یک توافق برسید.

    تشویق و تحسین در زندگی های موفق نقش بسیار مهمی برعهده دارند.

    1ـ خود را دوست بدارید کسی که اعتماد کافی به خود ندارد نمی تواند از احساسات طرف مقابل به درستی قدر شناسی کند.

    به این ترتیب موفق می شوید: دست از کار کردن مانند سیندرلا بردارید.

    این در صورتی است که خود را به درستی ارزیابی نکرده باشید.

    برنامه خود را تغییر دهید.

    شعارتان این باشد، بهترین چیزها برای خودم!

    برای خود چیز تازه ای بخرید، به سینما بروید.

    کسی که با خودخواهی به برآورده کردن خواسته ها و اهداف خود بیندیشد، نتیجه عکس آن را می گیرد.

    علاقه به خود در اثر ارتباط عاطفی و روحی با « همسر » به دست می آید، نه در حل کردن مشکلات به تنهایی.

    2ـ مسئولیت خود را برعهده بگیرید هر کس طراح خوشبختی خود است.به این ترتیب موفق می شوید؛ اگر فکر می کنید خوشبختی در دوستی خود به خود به وجود می آید، در اشتباه هستید.

    علاقه هم مانند یک غذای لذیذ باید درست شود.

    فعال شوید!دوستی ایده آل محصولی از عقاید، اهداف و همکاری است.

    باید سؤال زیر را برای خود مطرح و آن را حل کنید، آیا اصلاً به زندگی زناشویی علاقه ای دارید؟

    همسر شما باید دارای چه ویژگی هایی باشد ؟

    در کجا می توانید او را بیابید؟

    و هنگامی که او را یافتید باید بین واقعیت و تصورات خود تعادلی برقرار کنید.

    3ـ به خود وقت بدهید زن و شوهر باید با صرف وقت و صبر زیاد، نخ های زندگی خود را به هم گره بزنند، به این ترتیب موفق می شوید: زندگی زناشویی خود را خانه ای ببینید که باید آن را بسازید و عشق یکی از مصالح اصلی آن است.

    برای این که ساختمان محکم ساخته شود، باید پایه های محکمی برای آن بریزید.

    شما باید برای کشیدن نقشه و پیاده کردن آن در ساختن این خانه آرامش و زمان زیادی صرف کنید.

    این موضوع در مورد ارتباط دو نفر هم صدق می کند.

    اگر شما برای رسیدن به علاقه ای عمیق، عجله به خرج دهید، در خاتمه چیزی به دست خواهید آورد که فقط شبیه یک ارتباط است.

    اما معلوم نیست که این ارتباط در مواقع بحرانی هم دوام پیدا کند، بنابراین در بیان نظرات خود و پذیرفتن نیازهای طرف مقابل رُک و صریح باشید.

    4ـ بر ترس های خود غلبه کنید آیا گمان می کنید که رشد، تکامل و سرزندگی در درازمدت جایی در زندگی زناشویی شما نخواهد داشت؟

    دوستی واقعی، رد و بدل کردن دائمی افکار است.

    به این ترتیب موفق می شوید لیستی از مسائل مهم تهیه کنید.

    ترس های خود را بشناسید.

    شما در کجا جلو خود و همسر خود را می گیرید و مانع پیشرفت رابطه می شوید؟

    چه چیزی موجب رنجیدگی شما می شود؟

    در چه مواردی می توانید با گذشت باشید؟

    با همسر خود صحبت کنید که چگونه می توان با موانعی که در ارتباط شما وجود دارد، مبارزه کرد؟

    5ـ از کلمات صحیح استفاده کنید لحن صحبت در یک ارتباط زناشویی نقش مهمی دارد.

    پس از سپری شدن دوران اولیه زندگی ، باید با همسر خود گفتگوهای زیادی داشته باشید تا بتوانید یکدیگر را بهتر درک کنید.

    هنگام صحبت با همسر خود توجه داشته باشید که زمان و مکان صحیحی را انتخاب کرده اید.

    برای هر انتقاد باید 5 نکته مثبت را هم در نظر بگیرید.

    6ـ رفتاری قاطع و در عین حال منصفانه داشته باشید آیا شما در بن بستی قرار دارید و نمی دانید چگونه باید از آن خارج شوید؟

    همواره در زندگی زناشویی وضعیت هایی وجود دارند که با توافق دو طرفه، هیچکس احساس مغبون شدن نمی کند.

    به این ترتیب موفق می شوید.

    اولین قدم «قبول داشتن همسر» است.

    بعد باید نتیجه مورد نظر خود را تعیین کنید.

    همواره در تمام مسائل توافقی وجود دارد که هر دوطرف را راضی کند.

    7ـ در تغییرات با یکدیگر همکاری کنید هیچ چیز ثابت نیست.

    در زندگی زناشویی تغییرات غیر قابل اجتناب هستند.

    تغییر شغل، تولد فرزند مسائلی هستند که زن و شوهر باید با هم بر آن غلبه کنند.

    زندگی زناشویی خود را خانه ای ببینید که باید آن را بسازید و عشق یکی از مصالح اصلی آن است.

    به این ترتیب موفق می شوید: انعطاف پذیری علاوه بر این که یکی از پایه های مهم زندگی است، یکی از مهمترین خصوصیات افرادی است که برخورد بهتری در حل مشکلات دارند.

    پذیرفتن تغییرات با انعطاف پذیری یعنی وداع با چیزهایی که در گذشته وجود داشته است.

    تغییرات همواره موجب تغییر روند بازی می شوند.

    حال باید رفتاری جدید در پیش گرفت.

    تغییرات سه مرحله دارند: 1ـ هنوز همه چیز آشناست وهر کس می داند چه باید بکند.

    2ـ چیزهای آشنا شروع به از بین رفتن می کند و حال باید فعال بود.

    3ـ هر یک از افراد خانواده در چارچوب تغییر مورد نظر خود را تطبیق می دهد.

    8ـ جمع بندی رابطه همانطور که اتومبیل خود را نزد تعمیرکار می برید، باید از رابطه خود هم مراقبت به عمل آورید.

    کنترل دائمی ارتباط موجب حل راحت تر مشکلات و اختلافات احتمالی می شود.

    به این ترتیب موفق می شوید، هر روز کاملاً آگاهانه برای همسر خود وقت بگذارید.

    از او بپرسید که روز خود را چگونه گذرانده است و به چه فکر می کند.

    ارتباط مانند یک باغچه است، باید از آن مراقبت کرد، در غیر این صورت پژمرده می شود.

    9ـ ارتباط خود را تازه و شاداب نگه دارید رازِ داشتن ارتباط خوب و درازمدت این است که دائم به آن رسیدگی کنید.

    به این ترتیب موفق می شوید گاهی اوقات او را به طرز مطبوعی غافلگیر کنید.

    به پیک نیک بروید، تا جایی که امکان دارد با هم بخندید.

    اتفاقاتی را به خاطر بیاورید که هر دو در آنهانقش داشته اید.

    در برخی موارد موضوعات کوچک را همواره رعایت کنید.

    بعضی از این مسائل همیشه ثابت مانند لنگری هستند که کشتی احساسات را در دریای توفان نگه می دارند و شما را به آرامش می رسانند.

    10ـ آرامش خود را حفظ کنید باید کاملاً آگاهانه قواعدی را رعایت کنید، زیرا زمانی می رسد که شما به زندگی روزمره خود باز می گردید.

    به این ترتیب موفق می شوید : این هنر بزرگی است که هویت یکدیگر را بپذیرید و به آن احترام بگذارید و درعین حال خود را هم فراموش نکنید .

    به ایده آل های خود وفادار بمانید و ارتباط خود را با دوستانتان قطع نکنید.

    ابراز محبتقال رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله وسلم: افضل الناس منّه من بدأ بالمودّه.

    شایسته‌ترین کس به منّت‌گذاری کسی است که در دوستی و محبت نسبت به طرف خود پیشی گیرد محبّتی که در دل احتکاروزندانی شود ،اثر بخش نیست.

    محبّت باید دررفتاروگفتاروعملجاری شود وبروزکند و«مودّت» یعنی این،یعنی ابراز محبّت وعلاقه.

    جلوه‌های بروز محبت در زندگی بسیار متفاوت و گوناگون است.

    حسن خلق و خوش رویی، نرم خویی و مهربانی، ادب در کلام و رفتار، توجّه و لبخند، درک و فهم طرف مقابل، حسن‌جویی و مثبت اندیشی، احترام و قدردانی ...

    همه و همه از مصادیق مودت و محبت است.

    از رسول خدا صلی‌الله علیه واله و سلم پرسیدند: ما افضل ما اعطی المرء المسلم؟

    قال: الخلق الحسن.

    بهترین هدیه‌ای که به شخص مسلمان داده شده خوش اخلاقی است چرا به زنان سفارش شده که هنگام آمدن همسر به استقبالش بروید و در را به رویش بگشایید و بدین‌گونه نشان بدهید که منتظر او بوده‌اید؟

    زیرا این رفتار نیز نشانه‌ای از مودّت است؛ و طی کردن همین فاصله‌ی کوتاه و استقبال و مشایعت همسر، نشانه‌ی محبّت و محبّت آفرینی است، صورت زیبا تسخیر کننده نیست، آنچه تسخیر می‌کند دل مهربان و شوهر دوست زن است.

    و امام رضاعلیه‌السلام چنین زنی را غنیمت می‌شود و رسول خاتم صلی‌الله علیه وآله و سلم: او را بهترین زن می‌داند.

  • فهرست مطالب :

     

    عنوان :                                                                صفحه :

     

    مهرورزی چیست   ...................................................................................................    1

    سخنی از رئیس جمهور در مورد مهرورزی .................................................................... 2

    شعری از حافظ در باره مهرورزی ................................................................................ 2

    نقش مهرورزی در برپایی عدالت در جامعه و خانواده .................................................. 3

    موانع محبت ............................................................................................................ 5

    جه کنیم که یکدیگر را دوست داشته باشیم .................................................................. 16

    منابع ........................................................................................................................ 23

کلمات کلیدی: محبت - مهر - مهرورزی

نقش محبت و مهرورزي در تعليم و تربيت اکسير محبت تربيت واقعي و صحيح با يک کلمه که همان " عشق " است آغاز مي شود . عشق و نشانه هاي مربوط به آن از چنان اهميتي برخوردار است که بدون ذخاير و گنجينه هاي نهفته ي آدمي ظاهر و آشکار نمي شود . "محبت

با نگاهي به گذشته و اديان مختلف ومذاهب گوناگون به گوشه کوچکي از محبت ومهرورزي به گونه هاي مختلف مي توان اشاره کرد: اديان ايران قديم پرستش قواي طبيعي آنچه از متون تاريخي و نظرات محققان استفاده مي شود اين است که آريايي ها قواي طبيعي و اجرام سماوي

اسلام دین محبت و مسلمان نماد مهرورزی مهر و محبّت مایه و سرمایه‏اى است که جایگاهش ، قلبى که در معارف الهیه از آن تعبیر به بیت اللّه‏ و حرم اللّه‏ و عرش اللّه‏ شده است ، قلبى که همه ارزش انسان به اعتبار محتویات مثبت و نورانى آن است ، قلبى که افق طلوع ایمان و یقین و عشق به حق و مهرورزى نسبت به خلق خداست ، قلبى که صاحبش از آن مراقبت و مواظبت نموده و از این که جایگاه رذایل شود حفظش ...

از محبت دُردها صافی شود وز محبت دردها شافی شود مقدمه: نقش محبت و مهروروزی در فرآیند تعلیم وتربیت محبت نیاز اساسی و طبیعی انسان بالاخص کودکان است. یکی از عللی که آدمی را از تنهایی گریزان و در جمع سرخوش می‌سازد این است که در تنهایی محبّت‌هایی ندارد و تمایلات آدمی در آن برآورده و ارضا نمی‌شود. محبت مهمترین عامل سلامت روح کودک و عدم آن موجب ناهنجاری‌های روانی است. کمبود محبت مشکلاتی ...

پیشگفتار مهر و محبت یکی از برترین و باارزش ترین گوهرهای وجودی انسان بوده و مهروزی اساس شکل گیری و انسجام جوامع انسانی را تشکیل می دهد. در سایه ی مهر و محبت انسان ها روابط سالم با یک دیگر برقرار کرده و امکان پیشرفت جامعه ی خود را فراهم می آورند. بدون شک وجود مهر و محبت در یک جامعه اطمینان و اعتماد افراد به یک دیگر را افزایش داده و با کاهش تنشها و مشکلات ناشی از آن، تمام توان ...

در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش ...

مقدمه: در جهان امروز مهرورزي نه تنها به تقويت فرهنگي در جامعه و پشتيباني از آن منجر مي‌شود بلکه موجب شناسايي هر چه بيش‌تر و مشابهت‌هاي مردمي مي‌گردد و مي‌تواند سبب شود که انسان‌ها به درک درستي از همکاري براي رسيدن به سعادت همگان دست‌يابند. براي

مهرورزي در اسلام راز پيشرفت اسلام در مهرورزي پيامبر اکرم(ص) به مردم نهفته است: «فبما رحمه من الله لنت لهم و لوکنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولک»: پس به برکت رحمت الهي با مردم نرمخو و پرمهر شدي و اگر تندخو و سخت‌دل بودي قطعاً از پيرامون تو پراکنده

است.يعني ناخودآگاه جوياي محبت و عاطفه است . دليل محکم براي اثبات ادعاي فوق همين گرايش طبيعي و غريزي انسان به اجتماع و زندگي اجتماعي است . تا در سايه اين اجتماع به نياز هاي فطري خويش دست يابد . دين اسلام به عنوان کامل ترين دين آسماني تاکيد ويژه اي بر

مهرورزي در اسلام : انسان به طور فطري موجودي عاطفي است.يعني ناخودآگاه جوياي محبت و عاطفه است . دليل محکم براي اثبات ادعاي فوق همين گرايش طبيعي و غريزي انسان به اجتماع و زندگي اجتماعي است . تا در سايه اين اجتماع به نياز هاي فطري خويش دست يابد . دين اس

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول