دانلود مقاله نظام خانواده در اسلام

Word 131 KB 28691 34
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نظام خانواده در اسلام ...

    15جلوه هاى فضیلت در خانواده

    خلوص نیت

    کلام حکیمانه و مهمى از رسول حق روایت شده که هر کس براى خدا و محض صله رحم ازدواج کند، خداوند فرقش را به تاج ملائکه آراسته مى کند.

    ازدواج نتایج و محصولات مثبت و فراوانى دارد : انس زن و شوهر به یکدیگر، نجات از تنهائى، زیاد شدن روزى، روشنى چشم دو خانواده، حفظ نصف دین، جلب خوشنودى حق، لذت و بهره جنسى، تجلى فرزند در عرصه گاه زندگى، پیدا کردن پشتوانه و . . .

    اگر انسان نیت خود را در ازدواج براى خدا خالص کند، علاوه بر این همه بهره و منفعت، به خاطر نیّتش دست به عبادتى بزرگ، و طاعتى عظیم زده، که ارزش او را تا حدّ فرشته و ملک بالا مى برد، و تاجى همچون تاج ملکوتیان زیبنده فرقش مى گردد.

    چرا کارى نکنیم، که نور قبول حق آن را منور کند، و ارزشى مافوق تمام ارزشها به آن بدهد ؟

    بیائیم از ابتداى کار، بناى ازدواج، و ساختمان تشکیل زندگى را بر پایه اخلاص بنا کنیم.

    زن و مرد ما بیایند با تمام وجود به این معنا توجه کنند، تا ظاهر و باطن زندگى به عنایت و رحمت و قبولى خداوند وصل شود.

    در کتاب مواعظ العددیه از على (علیه السلام) روایت شده، که هیچ عملى از اعمال انسان، به اندازه عمل قبول شده ارزش ندارد.

    اوج خلوص نیت

    در این زمینه به داستانى بسیار شگفت آور از موسى بن عمران توجه کنید : زمانى که به دعوت حضرت شعیب، پس از زحمتى که براى آب دادن به گوسپندان او کشیده بود، وارد خانه آن پیامبر بزرگ شد، سفره شام پهن بود، شعیب فرمود اى جوان بنشین و شام تناول کن.

    موسى در پاسخ گفت به خدا پناه مى برم!

    شعیب گفت براى چه؟

    مگر تو گرسنه نیستى گفت: چرا، اما مى ترسم این شام در عوض آن زحمت من قرار بگیرد، ما اهل بیتى هستیم که چیزى از عمل آخرت را، در مقابل پر بودن زمین از طلاى ناب عوض نمى کنیم!!

    شعیب به او گفت اى جوان به خدا قسم چنین قصدى در من نیست، من نیت این را ندارم که لقمه سفره من در عوض زحمت تو قرار بگیرد، عادت من و پدرانم پذیرائى مهمان و اطعام طعام بود، پس از این گفتگو، موسى کنار سفره نشست و غذا خورد.

    جلوه هاى فضیلت در خانواده

    جداً عجیب است، موسى مدتها بود از مصر بیرون آمده، و بیابان گردى مى کرد، در آن مدت غذاى مناسب نصیب او نشده بود، از گیاه شیرین بیابان استفاده مى کرد، و وقتى وارد بر شعیب شد سفره او را سفره مهیا و مطلوبى دید، در عین اینکه سخت گرسنه بود، از ترس این که مبادا به آن عمل که محض خدا انجام داده بود لطمه بخورد از خوردن غذا خوددارى کرد، اما وقتى از جانب شعیب مطمئن شد، که شعیب هم در پذیرائى از مهمان قصدش للّه و نیّتش خالص است بر سر سفره نشست!

    خلوص شعیب باعث شد که اولوالعزم آینده هشت سال براى او چوپانى کند، و خلوص موسى باعث شد، که شعیب پیامبر پدر زن موسى شود!

    خلوصى شگفت آور

    یکى از علماى بااخلاص و عاشق اهل بیت، که سالها با او انس داشتم، و از اخلاق و رفتارش درسها گرفتم برایم نقل کرد، زمانى که از تهران براى تحصیل علوم الهى وارد قم شدم، ریاست حوزه با مرحوم آیت اللّه العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى بود.

    پس از مدتى به حاج شیخ معرفى شدم، که در ذکر مصائب اهل بیت و شور و حال وصفى خاص دارم، از من خواست در مواقع معین براى وى متذکر مصائب اهل بیت شوم.

    کم کم به این معنا شناخته شدم و افتخار مى کردم که در صف ذاکران حضرت حسین (علیه السلام) هستم.

    روز پنج شنبه اى مرا به منزل یکى از علماى بزرگ که در پائین شهر منزل داشت بردند، از من درخواست منبر شد، دقایقى در رابطه با چند جمله نهج البلاغه درباره مرگ صحبت کردم، صاحب خانه بسیار گریست، تا پایان مجلس هم گریه مى کرد، از من دعوت شد پنج شنبه دیگر هم به آنجا بروم، رفتم، به من گفتند سهل تر و عادى تر سخن بگو، زیرا این مرد بزرگ وقتى بیاد مطالب هفته پیش مى افتد به شدّت گریه مى کند، سپس داستانى از اخلاص او برایم گفتند که بهت آور بود.

    مجرّد زندگى مى کرد، اصرار ما براى ازدواج او فایده نداشت، پس از مدتى به قبول ازدواج تن داد، خانم جوانى که ازدواج نکرده بود به او پیشنهاد شد، یک بار بنا بر اصول فقهى وى را دید، ولى پاسخ او منفى بود، پس از مدتى شنیدیم با بیوه اى سیاه چهره، زشت و داراى سه فرزند ازدواج کرده است، غرق تعجب شدیم، علت آن را خواستیم، فرمود باکره اول را دیدم، پسندیدم، هر چه کردم نیت خود را در این ازدواج خالص کنم، و به خاطر خدا قدم بردارم میسر نشد، از او گذشتم، این خانم را دیدم، شوهر مرده بود، نان آور نداشت، سه یتیم براى او مانده بود، کسى حاضر به ازدواج با او نبود، در اینجا زمینه خلوص نیت یافتم، للّه ازدواج کردم، بهره واقعى آن در قیامت نصیبم مى شود!!

    امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :

    طُوبى لِمَن اَخْلَصَ لِلّهِ عَمَلَهُ وَ عِلْمَهُ وَحُبَّهُ وَ بُغْضَهُ وَ اَخْذَهُ وَ تَرْکَهُ، وَ کَلامَهُ وَ صَمْتَهُ وَ فِعْلَهُ وَ قَوْلَهُ.

    خوشابه حال کسى که عمل و علم و محبت و کینه، و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت، و حرکت و گفتارش را براى خدا خالص کند.

    و نیز فرمود :

    اَلاِْخْلاصُ اَشْرَفُ نِهایَه .

    اخلاص شریفترین فرجام است.

    و فرمود :

    فِى الاِْخْلاصِ یَکُونُ الْخَلاصُ.

     رهائى در اخلاص است.

    و فرمود :

    اَلاِْخْلاصُ مِلاکُ الْعِبادَه ِ.

     اخلاص ملاک و قوام عبادت است.

    رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :

    طُوبى لِلْمُخْلِصینَ أُولئِکَ مَصابیحُ الْهُدى، تَنْجَلى عَنْهُمْ کُلُّ فِتْنَه ظَلْماءَ.

    خوشا به حال مخلصین، آنان چراغ هاى هدایتند، هر فتنه و تاریکى از آنان زدوده مى شود.

    خوشا به حال مخلصین، آنان چراغ هاى هدایتند، هر فتنه و تاریکى از آنان زدوده مى شود.

    امام عسگرى (علیه السلام) در ارزش بسیار والاى اهل اخلاص فرمود : لَوْ جُعِلَتِ الدُّنْیا کُلُّها لُقْمَهً واحِدَهً وَلَقَّمْتُها مَنْ یَعْبُدُ اللّهَ خالِصاً لَرَأَیْتُ اَنّى مُقَصِّرٌ فى حَقِّهِ.

    اگر تمام دنیا را یک لقمه کنم، و آن را به کسى که به اخلاص، خدا را عبادت مى کند بخورانم، نظرم این است که در حقّش کوتاهى کرده ام.

    رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : اَخْلِصُوا اَعْمالَکُمْ لِلّهِ فَاِنَّ اللّهَ لا یَقْبَلُ اِلاّ ما خُلِّصَ لَهُ..

    تمام اعمال خود را براى خدا خالص کنید، همانا خداوند جز آنچه براى او خالص قرار داده شده قبول نمى کند.

    على (علیه السلام)فرمود : ضاعَ مَنْ کانَ لَهُ مَقْصَدٌ غَیْرُ اللّهِ.

    ضایع شد کسى که مقصدى غیر خدا دارد.

    رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : تَمامُ الاِْخْلاصِ اِجْتِنابُ الْمَحارِمِ.

    همه اخلاص، پرهیز از همه محرمات الهى است.

    اگر حاکمیت هوا، و شهوات و غرائز، و چشم همچشمى، و دلبستگى خارج از حد به امور مادى، و غفلت در کار نباشد، گل اخلاص در هر عملى از گلستان باطن شکوفا مى شود، و بوى خوشش تمام فضاى زندگى را پر مى کند.

    وه که چه نیکوست زندگى زن و مردى که بناى ازدواج را بر پایه اخلاص گذاشتند، و در مسیر زندگى هم در عین همه محدودیت ها خلوص را ادامه مى دهند.

    قل انّ صلاتى و نسکى و محیاى و مماتى للّه ربّ العالمین.

    اى رسول من اعلام کن، همانا نماز و همه حرکات و زندگى و مرگ من خالص براى خدا است که مالک همه جهانیان است.

    ریا و خودنمائى در واجبات موجب بطلان، و در امور مباحه علت کم شدن ارزش و قیمت عمل است.

    تقوا و عدالت زن و شوهر لازم است نسبت به یکدیگر مسائل الهى و دستورات اسلامى را رعایت کنند، رعایت واقعیات امکان ندارد، جز با به کارگیرى تقوا و عدالت، یعنى پرهیز از سیئات و زشتى ها و بدخلقى و رفتار ناپسند، و عدالت یعنى دورى از افراط و تفریط در تمام برنامه ها.

    ستم به زن از جانب مرد، ستم به مرد از طرف زن به هر اندازه که باشد، گرچه گروهى آن را قابل توجه ندانند قبیح است.

    زن از قدرت بدنى و گاهى از توان روحى بالائى برخوردار نیست، مرد باید در برخورد خود با همسرش جهات آفرینشى او را لحاظ کند، چنانچه حضرت حق در پاره اى از تکالیف و مسئولیت ها، توان و قدرت زن را لحاظ فرموده، و او را معاف نموده است.

    جهات ضعف زن، باید با برخوردهاى زیباى مرد جبران شود، او در حدى نیست که مرد با وى بجنگد، و خانه را میدان مبارزه و جار و جنجال با او قرار دهد.

    در این زمینه به دو روایت بسیار عالى عنایت کنید : امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه اى به حضرت مجتبى مسائل مفصّل و مهمّى را متذکر شدند، از جمله درباره هویت خلقت زن نوشتند : فَاِنَّ الْمَرْأَهَ رَیْحانَهٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمانَه.

    همانا زن دسته گل خوشبو است، نه منبع قدرت و نیروى جسمى.

    امام صادق (علیه السلام) فرمود : اَکْثَرُ اَهْلِ الْجَنَّهِ مِنَ الْمُسْتَضْعَفینَ النِّساءُ، عَلِمَ اللّهُ ضَعْفَهُنَّ فَرَحِمَهُنَّ.

    بیشترین اهل بهشت از گروه مستضعفین زنان هستند، حضرت حق آگاه به ضعف آنان بود، به این خاطر در معرض رحمت قرارشان داد.

    بنابراین بر مرد است که نسبت به او به پیروى از حضرت حق با رحمت و مدارا، و رأفت و محبت رفتار کند، و در برخورد خود با او حالات جسمى و روحى او را به عنوان اینکه دسته گل خوشبو است رعایت کند، و از افراط و تفریط و ستم در حق او به هر صورت که باشد بپرهیزد، که دستور حضرت حق، آفریننده زن، این است که در حق زنان تقواى الهى را مراعات کنید، و از کنیز خدا در منزل خود به نحو شایسته در جهات مادى و معنوى پذیرائى کنید.

    اما زن توجه داشته باشد که مرد براى اداره امور خانه، باید متحمّل کارهاى بسیار سخت، و حادثه هاى فراوان شود، او ناچار است براى راحت بودن زن و فرزند، و گذران امور آنها، در صدد تهیه مسکن و پوشاک و خوراک مطلوب باشد، و این امور تهیه نمى شود، مگر با سختى و زحمت و تن دادن به کار، و چشیدن رنج سفر و حضر، و برخورد با این و آن، بنابراین وقتى به خانه مى آید، زن باید با برخورد کریمانه، و بکارگیرى اخلاق حسنه، و پذیرائى از او، و تمکین بى چون و چرا نسبت به خواسته طبیعى وى، به استقبال شریک زندگى بیاید، و فضاى خانه را با رفتار پسندیده، و جلب عواطف شوهر، و لبخند به او، و تشکر از زحمات بیرون او، معطّر نماید.

    آرى تقوا و عدالت، اخلاق حسنه، کردار پسندیده، لبخند رضایت، تشکر از زحمت، حفظ آرامش، پذیرائى شایسته، همه و همه از فضائلى هستند که در طول زندگى باید از مشرق وجود مرد و زن نسبت به یکدیگر طلوع کند، تا عرصه گاه حیات زن و شوهر از برکت این واقعیات نور باران شود.

    حسن معاشرت زن با همسرش، و مرد با اهل بیتش، در روایات شیعه فصل بسیار مهمى است، که شماره روایات آن اعجاب انگیز است چه رسد به متن و مفهوم آن سخنان عرشى و ملکوتى.

    ستم از جانب هیچیک به دیگرى گرچه به اندازه خردل باشد روا نیست، و ستمکار باید بداند عقوبت سختى به انتظار اوست.

    مرد مالک زن نیست، تا به هر برنامه اى که بخواهد دست بزند، و زن نسبت به شوهر صد در صد آزاد نیست تا هر برنامه اى بخواهد پیاده کند براى او بى مانع باشد.

    براى هر یک از زن و شوهر از جانب حضرت حق و رسول اسلام و امامان معصوم، وظایف و تکالیفى است، که تنها در چهارچوب آن تکالیف حق برخورد با یکدیگر را دارند، خارج از حدود الهى و وظائف انسانى و اخلاقى، هر برنامه دیگر ستم و ظلم است، و در دنیا و آخرت داراى عکس العمل مى باشد.

    در رابطه با ستم زن به شوهر و شوهر به زن که کارى شیطانى و بدور از کرامت و فضیلت است روایت بسیار مهمى از رسول خدا رسیده، که توجه به آن جداً واجب است.

    مَنْ کانَ لَهُ اِمْرَأَهٌ تُؤْذیهِ لَمْ یَقْبَلِ اللهُ صَلاتَها وَ لاحَسَنَهً مِنْ عَمَلِها حَتّى تُعینَهُ وَ تُرْضِیَهُ وَ اِنْ صامَتِ الدَّهْرَ، وَ قامَتْ، وَ اَعْتَقَتِ الرِّقابَ وَ اَنْفَقَتِ الاَْمْوالَ فى سَبیلِ اللهِ وَ کانَتْ اَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النّارَ ثُمَّ قالَ رَسوُلُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذلِکَ الْوِزْرِ وَ الْعَذابِ اِذا کانَ لَها مُؤْذِیاً ظالِماً .

    .

    آن کس که زن آزاردهنده اى دارد، نماز و حسنه اى از حسنات آن زن قبول حق نمى شود، مگر یار و مددکار شوهر شود و رضایت او را جلب کند، آن زن آزاردهنده باید بداند در صورت ادامه آزار اول کسى است که وارد جهنم مى شود، گرچه تمام روزگار را به عبادت شب سپرى کند، و بنده در راه خدا آزاد نماید، و مال و ثروت در راه خدا انفاق کند، سپس رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : چنین عذاب و وزر و وبالى هم براى مرد هست اگر همسرش را اذیت کند، و به او ستم روا بدارد، چنین مردى اگر عمر روزگار روزه باشد، و شبها را به عبادت صبح کند، و در راه حق بنده آزاد نماید، و اموالش را فى سبیل الله انفاق کند، اول کسى است که از گروه عاصیان و ستمکاران وارد آتش مى شود!

    چنین زن و مردى باید بدانند، که حضرت حق در قرآن مجید نسبت به ستمکار اعلام نفرت نموده، و او را از دایره محبت و عشقش طرد کرده : وَاللهُ لا یُحِبُّ الظّالِمینَ.

    خداوند ستمکاران را دوست ندارد.

    زن و مرد به این واقعیت توجه داشته باشند که ستم تنها ستم بدنى و آزار جسمى نیست نگاه غضب آلود، کم محلى، بدخلقى، گفتن سخن زشت، درشت گوئى، فحش، تحقیر، عدم تمکین، همه و همه از مصادیق ظلم و ستم است.

    زنى که به مرد خود ستم مى کند، مردى که همسرش را مورد ستم قرار مى دهد، مسلمان واقعى نیست.

    و از دایره هدایت خارج، و در لجنزار گمراهى غرق است.

    بَلِ الظّالِمُونَ فى ضَلال مُبین.

    رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : بَیْنَ الْجَنَّهِ وَ الْعَبْدِ سَبْعُ عِقاب، اَهْوَنُها الْمَوْتُ قالَ اَنَسٌ یا رسوُلَ اللهِ فَما اَصْعَبُها ؟

    قالَ : الْوُقوُفُ بَیْنَ یَدَىِ اللهِ عزَّ وَ جَلَّ اِذا تَعَلَّقَ الْمَظْلُومُونَ بِالظّالمینَ.

    بین بهشت و عبد هفت گردنه وجود دارد، آسانترینش مرگ است، انس به حضرت گفت : سخت ترین آن کدام است ؟

    فرمود : ایستادن در پیشگاه خدا، زمانى که مظلومان گریبان ستمکار را بگیرند.

    امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود : بِئْسَ الزّادُ اِلَى الْمَعادِ، اَلْعُدْوانُ عَلىَ الْعِبادِ.

    توشه بدى به سوى معاد است، ستم بر بندگان.

    الظُّلْمُ یُزِلُّ الْقَدَمَ، وَ یَسْلُبُ النِّعَمَ، وَ یُهْلِکُ الاُْمَمَ.

    ستم قدم را مى لغزاند، نعمت را سلب مى کند، ملت ها را هلاک مى نماید.

    مولا فرمود : به خدا قسم اگر هفت اقلیم را به من بدهند، تا خدا را با گرفتن پوست جوى از مورچه معصیت کنم، قبول نخواهم کرد، و این ستم را بر آن حیوان روا نخواهم داشت، رسول خدا از خوردن آنچه مورچه با دهان و دست و پایش حمل مى کند نهى فرمود.

    رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : اِتَّقُوا الظُّلْمَ فَاِنَّهُ ظُلُماتُ یَوْمِ القِیامَهِ.

    از ستم بپرهیزید، همانا ستم تاریکیهاى روز قیامت است.

    مردى به رسول حق گفت دوست دارم روز قیامت در روشنائى و نور محشور شوم فرمود : به احدى ستم مکن، قیامت در نور محشور شو.

    امام ششم (علیه السلام) فرمود : کُلُّ ظُلْم اِلْحادٌ وَ ضَرْبُ الْخادِمِ فى غَیْرِ ذَنْب مِنْ ذلِکَ الاِْلْحادِ.

    هر ستمى کفر است، و زدن خدمتکار بى گناه از این کفر است.

    چهره هاى بافضیلت مردان مؤمن و زنان مؤمنه را ویژگیها و خصوصیاتى است که آثار عملى آن خصوصیات، در زندگى آنان جلوه مى کند، و باعث شیرینى زندگى، و لذت بردن از حیات، و موجب پیدا شدن نسلى پاک و علت آبادى آخرت آنان است.

    و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصّلوه و یؤتون الزّکوه و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله انّ الله عزیز حکیم.

    مردان و زنان باایمان دوستدار یکدیگرند، امر به معروف مى کنند، و از کار زشت باز مى دارند، اقامه نماز مى نمایند، و زکات پرداخت مى کنند و حکم خدا و رسول را اطاعت مى کنند، اینان را خداوند مشمول رحمت خود نماید، همانا خداوند عزیز و حکیم است.

    من فکر مى کنم از مجموعه آیات قرآن در رابطه با اهل ایمان، همین یک آیه براى شناخت باطن و ظاهر آنان کافى است.

    چنین مردان و زنانى وقتى با یکدیگر زندگى مشترک تشکیل دهند، زندگى آنان مجوعه اى از نور، صفا، پاکى، خیر و برکت، صدق و راستى خواهد بود، مرد در این زندگى مرد ایده آل و زن در این زندگى زن ایده آل، و حیات آنان حیات طیبه، و دنیا و آخرتشان آباد است.

    مرحوم مجلسى مى فرماید : بودند مردانى که وقتى براى کسب و کار مى خواستند از منزل خارج شوند، زن و بچه آنان مى گفتند : اِیّاکَ وَ کَسْبَ الْحَرامِ.

    از اینکه وارد کسب حرام شوید، بپرهیزید، پوشاک و خوراک و نفقه ما را بهانه قرار ندهید، تا مجوّزى براى تحصیل حرام شود.

    فَاِنّا نَصْبِرُ عَلَى الْجُوعِ وَ الضُّرِّ و لا نَصْبِرُ عَلَى النّارِ.

    ما بر گرسنگى و سختى طاقت مى آوریم، ولى بر عذاب قیامت صبر و طاقت نداریم.

    راستى چه فضیلتى از این بالاتر، صبر و استقامت بر مشکلات و سختى ها، به قیمت حفظ خود از عذاب روز قیامت!

    من خودم بزرگوارانى را دیده بودم، که با لحن نرم، و کلامى لیّن هر چند وقت یک بار، زن و فرزند خود را از درخواست هاى بیش از طاقت اقتصادى خود منع مى کردند، و به آنان وعده مى دادند در زمان گشایش کار، به خواسته هاى آنان پاسخ دهند، و زن و فرزند آنان هم تسلیم شده، و از آزار روحى مرد و در فشار گذاردن او خوددارى مى کردند، بر این اساس یک زندگى آرام، الهى، نورانى و باصفا را مى گذراندند.

    خدیجه کبرى زنى بود، که در ایام سختى و شدت با همسر باکرامتش ساخت، و با رنج و غصه او شریک بود، و آنچنان با حضرت زندگى کرد، که پیامبر پس از مرگ او هر وقت از او یاد مى کرد برایش طلب رحمت مى نمود و اشک از دیده مى ریخت.

    او در ابتداى ازدواج با رسول حق، تمام ثروت کلان و کم نظیر آن روز خود را نثار قدم پیامبر کرد، و آن حضرت به تدریج آن ثروت را در راه حل مشکلات نیازمندان و حرکت آئین حق خرج نمود، چیزى از آن اموال باقى نماند، خدیجه در اواخر عمر همراه همسرش در خانه اى محقّر، کم اثاث، و در عین سختى و شدت زندگى کرد، تنها حرفى که به شوهر باکرامتش در آن روزگار سخت زد، در لحظات پایان عمر بود، و آن این بود که با اشک دیده از حضرت پرسید : آیا خداوند از من راضى است ؟

    امین وحى نازل شد، عرضه داشت اى رسول اسلام خداوند فرمود سلام مرا به خدیجه برسان و رضایت من را از او اعلام کن، خدیجه فوق العاده خوشحال شد و به پیامبر عرضه داشت : الآن زندگى و مرگ براى من بسیار شیرین است.

    وقتى فاطمه زهرا که در آن وقت بیش از چهار سال نداشت، جاى خالى مادر را در خانه دید، از پدر مهربان پرسید : مادرم کجاست ؟

    رسول حق پاسخ داد با ملکوتیان همراه و همنشین است!

    آرى زن مؤمنه که آثار ایمانش در اعمال و اخلاقش آشکار است، موجودى ملکوتى و عرشى، و منبع رضایت و خوشنودى حق، و چشمه فضائل و کمالات است.

    داستانى آموزنده پدر و مادر مادرم نزدیک به هفتاد سال با یکدیگر در کمال صفا و سلامت، و صدق و درستى، و ایمان و اخلاق زندگى کردند.

    در واجبات و مستحبات اصرار عاشقانه داشتند، از نماز شب و قرائت قرآن، و زیارت ائمه، و برگزارى مجالس مذهبى، و مهماندارى، و حل مشکلات مردم، و سرکشى به اقوام، و نماز جماعت تا روزهاى پایانى عمر غافل نبودند، چنانکه پدر و مادر پدرم به همین صورت و شدیدتر بیش از پنجاه سال در کنار یکدیگر زیستند.

    اوائل محرّم در ایام عزادارى سید مظلومان نزدیک اذان ظهر مادر مادرم با توجه به واقعیات الهیه از دنیا رفت، در حالى که پدر مادرم در سلامت و صحت بود.

    پس از دفن مادر مادرم، فرزندان و اقوام در صدد نوشتن اعلامیه جهت ختم بودند، پدر مادرم به آنان گفت زحمت نوشتن اعلامیه و برگزارى ختم را به خود ندهید، صبر کنید من هم فردا شب پس از نماز عشا از دنیا مى روم براى هر دوى ما یکجا مجلس برگزار کنید!!

    همه نگران شدند، آنان را دلدارى داد، براى کسى قابل باور نبود، ولى فردا شب پس از سلام نماز، با حضرت حق راز و نیاز کرد، عرضه داشت یا رب وعده دادى که به فریاد نیازمند برسى و اکنون که مسافر قیامتم نیازمندم، مرا کمک کن، سپس کلمه طیّبه را گفت و در کنار سجاده نماز از دنیا رفت.

    هر دو را در یک قبر دفن کردند، شبى او را در عالم رؤیا زیارت کردم به او گفتم کجائید پاسخ داد سه روز من و همسرم در محلى که دفن شدیم مستقر بودیم، پس از آن ما را به محضر حضرت سید الشهداء (علیه السلام) بردند، و الآن در فضاى ملکوتى برزخ زندگى خوشى داریم!

    واقعه اى عجیب در ایام کودکى و نوجوانى به دنبال حالات دینى پدرم، و برخوردهائى که آن بزرگوار با اهل علم و مسجد و مجالس مذهبى داشت، عاشق عالم ربانى و مسجد و مجالس الهى شدم، رفت و آمدم به مراکز مذهبى، و نشست و برخاستم با عالم واجد شرایط، در دوران طاغوت که کشور، و درصدى از مردم بخصوص جوانان غرق فساد بودند، براى من و شکل گیرى باطنم بسیار مؤثر بود، بر اساس همان مایه ها که از خانواده و مسجد و عالم ربانى گرفتم در سنین 16 و 17 در سال 42 با عشقى خالص به سوى حوزه علمیه قم کشیده شدم، و طبعاً در حوزه علمیه قم برخورد وسیعترى با علم و عالم پیدا کردم.

    در ایام تحصیل علوم اسلامى به دیدار اهل حال، و چهره هاى برجسته موفق شدم، به یاد ندارم داستان شگفتى که مى خواهم نقل کنم از کدام عالم شنیدم، ولى داستانى جالب و آموزنده است، و نشانگر موقعیت فکرى و روحى زن، آنگاه که خاک وجودش با باران ایمان و اخلاق حسنه و عمل صالح عجین شود.

    آن بزرگ مرد مى گفت : سازنده مسجد گوهرشاد، در کنار مرقد مطهر حضرت رضا (علیه السلام)، که از بامنفعت ترین مساجد روى زمین است، و شبانه روز هزاران رکعت نماز، و هزاران بار زیارت در آن خوانده مى شود، و دهها مجلس درس جهت تعلیم علوم اسلامى و تربیت عالم ربانى در آنجا برپا مى گردد ; زن باکرامت، باسواد، متدیّنه، اندیشمند و پاکدامنى بود.

    پیش از ساختن مسجد به معماران و دست اندرکاران گفت اولاً از محل آوردن مصالح ساختمانى تا مسجد جهت حیواناتى که بناست حمل مصالح کنند ظرف هاى آب و علف بگذارید، مباد که حیوانى در حال گرسنگى و تشنگى حمل بار کند، که این پسند خدا و وجدان نیست، صاحبان مراکب حقّ زدن حیوانات را ندارند، ساعات کار باید معین باشد، امّا نسبت به بنا و کارگر، رأفت و محبت اعمال کنید، مزد آنان را مطابق زحمتشان بدهید، با زبانى نرم و لیّن به وقت نیاز به تذکر، به آنان تذکر دهید، دل کسى را مرنجانید، خانه هاى اطراف را به قیمت بخرید، چراکه مى خواهیم خانه عبادت و مرکز زیارت، و محل درس و بحث علوم الهى بسازیم، مباد که ذره اى ستم به حیوان و انسانى برسد، که به ارزش عمل و قیمت کار لطمه خواهد خورد!!

    امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه فرموده : فَاِنَّکُمْ مَسْئُولوُنَ حَتّى عَنِ الْبِقاعِ وَ الْبَهائِمِ.

    همانا همه شما در برابر قطعات زمین و چهارپایان مسئول هستید.

    آن عالم مى گفت : اغلب اوقات گوهرشاد خانم به مسجد جهت سرکشى و دستورات لازم مى آمد.

    روزى یکى از کارگران به طور ناگهان چهره او را دید، دل بسته به او شد، جرأت اظهار نبود، موقعیت به نظرش خطرناک مى نمود، گوهرشاد خانم همسر شاهرخ میرزا و عروس تیمور کورکانى بود، این دلبستگى و علاقه جا نداشت، ولى کارگر ساده این مسائل برایش مفهوم نبود.

    مریض شد، در گزارش کار روزانه مسجد از بیمارى آن کارگر که در خانه اى خرابه با مادرش زندگى مى کرد آگاه شد، به عیادت او رفت، بیمار در بستر بیمارى با رنگ پریده و ضعف حال ناله مى کرد، پس از احوالپرسى و اصرار نسبت به علت بیمارى، بناچار مادر آن کارگر ساده که ساده تر از فرزندش بود مسئله را فاش کرد، گوهرشاد خانم بدون اینکه خشمگین شود، و از موقعیت بالاى مملکتى خود استفاده نماید از مادر کارگر جوان سخت گلایه کرد و سپس به او گفت من حاضرم پس از جدائى از همسرم با او ازدواج کنم، ولى باید قبل از این برنامه مهر و صداق مرا بپردازد، صداق و مهریه من این است که این جوان چهل شبانه روز در محراب این مسجد نیمه کاره خدا را عبادت کند.

    شنیدم رهروى در سرزمینى***چنین گفت این معما با قرینى که اى صوفى شراب آنگه شود صاف***که در شیشه بماند اربعینى جوان پذیرفت، چند روزى از پى هیجان عشق و دلبستگى عبادت کرد ولى پس از آن با عنایت حق و توجه حضرت رضا (علیه السلام) تغییر حال داد، واقعیتى که گوهرشاد خانم به آن واقف بود.

    پس از چهل روز از حال او جویا شد، به فرستاده گوهرشاد خانم گفت : اگر لذت ترک لذت بدانى***دیگر لذت نفس لذت نخوانى مى توانیم فضاى خانه را با بهره گیرى از ایمان به خدا و توجه به قیامت، و به کارگیرى اخلاق حسنه و رفتار پسندیده جلوه گاه فضائل معنوى و آثار الهى و انسانى کنیم، و این برنامه سختى نیست، که توفیق خدا یار هر کس شود، طى راه هرچند براى دیگران از سخت ترین امور باشد براى او آسان خواهد بود.

    ) یا ایها النّاس کلوا ممّا فى الارض حلالا طیّبا و لا تتبعوا خطوات الشیطان...

    ( « بقره / 168 » 16اسلام ومسائل مادّى خانه و خانواده خیر و شر ثروت نیاز انسان به مال و ثروت، جهت اداره امور زندگى على الخصوص با مسئولیت سنگینى که از جانب زن و فرزند بر عهده اوست نیازى صد در صد طبیعى است.

    ثروت و مال، کسب و تجارت، به خودى خود و بدون اتصال به انسان رنگى از خیر و شر ندارد.

    به عنوان مثال، آهن از اموال است، خاصیت شکل گیرى دارد، انواع وسائل را از آن مى سازند، ولى تا در اختیار بشر نباشد ماده اى است بى خیر و شر، وقتى در اختیار انسان مؤمن، باادب، باوقار، باکرامت قرار بگیرد خیر است، و زمانى که به دست فردى شریر، بى تربیت، غافل، هواپرست بیفتد شر است.

    آهن را وقتى ابن ملجم به دست بگیرد امام موحّدان، مولاى عاشقان، معلم عارفان را در شب قدر، کنار محراب مسجد از پا درمى آورد، و مصداق شقى ترین اشقیا مى شود، پس آهن در دست او به خاطر وضع باطنى او منبع شر و فساد و خسارت است، خسارتى که قابل جبران نیست.

    آهن وقتى در اختیار امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار بگیرد، موجب بقاى دین و گسترش هدایت مى گردد، و ثواب یک بار بکارگیرى آن به فرموده رسول حق برتر از عبادت جن و انس مى شود : ضَرْبَهُ عَلِیٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَهِ الثَّقَلَیْنِ.

    پول و مال التجاره براى مردم مؤدب به آداب الهى، و عاشقان حضرت حق، سکوى پرواز به سوى ملکوت، و وسیله رسیدن به قرب حق، و موجب صلوات و رحمت پروردگار، و علت جلب ثواب عظیم و بهره ابدى است.

    آرى مؤمن که متصف به جود و کرم، سخاوت و رأفت، و متخلق به اخلاق حق است مال برایش مال التجاره آخرت، و مرکب حرکت به سوى نعیم ابد حق، و مورث خیر دنیا و آخرت است.

    مگر نه اینکه در سوره مبارکه بقره، حضرت حق از مال باقیمانده انسان مؤمنى که از دنیا رفته تعبیر به خیر بجا مانده مى کند ؟

    آرى جلوه ایمان مؤمن، و کرامت و سخاوت و رحمت و رأفت او، ثروت و مالش را به عنوان خیر بجامانده قرار مى دهد، که یک سوم آن مطابق وصیتش باید در راه خیر، و دو سوم دیگرش برابر با آیات قرآن در اختیار وارث اوست.

    در توضیح آیه شریفه : « ربَّنا آتنا فِى الدُّنیا حَسنَهً وَ فِى الآخرهِ حَسنَهً.

    » حضرت صادق (علیه السلام) فرموده : اسلام و مسائل مادى خانه و خانواده … رِضْوانُ اللهِ و الْجَنَّهُ فِى الاْخِرَهِ، وَ السَّعَهُ فِى الرِّزْقِ وَ الْمَعاشِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ فِى الدُّنْیا.

    خیر و خوبى آخرت رضاى حق و بهشت، خیر و خوبى دنیا زیادى رزق و معاش و حسن خلق است.

    بر این اساس پول و مال، ثروت و مِکنت کارگاه و کارخانه اى براى تولید رضاى حق و بهشت عنبرسرشت جهت مردم مؤمن است.

    چراکه مؤمن از طریق کسب مشروع، و رعایت مسائل فقهى، و گریز از معاملات حرام، و پابرجائى در معاملات حلال و خلاصه در سایه طاعت حق پول به دست مى آورد، و آن را در نفقه واجب زن و فرزند، پرداخت حقوق واجبه حق مانند خمس و زکات، کمک به سائل و محروم، دستگیرى از ضعیف و مظلوم، یارى به اقوام و آشنایان بکار مى برد.

    بکارگیرى مال به دست آمده از راه مشروع، دراین امور طبیعى وشرعى در حقیقت طاعت و عبادت، و به فرموده قرآن مجید خیر دنیا و آخرت است، و به همین سبب است که در کتاب خدا از مال و ثروت تعبیر به خیر و حسنه شده، و کسب و خرجش براى مؤمن عبادت حق، و موجب اجر عظیم و ثواب بى نهایت است.

    نظر وجود مبارک امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره ثروتى که به دست مردم بى دین، و اسیر هواى نفس است شنیدنى است : اَلْمالُ مادَّهُ الشَّهَواتِ، اَلْمالُ نَهْبُ الْحَوادِثِ، اَلْمالُ یُقَوِّى الاْمالَ، اَلْمالُ سَلْوَهُ الْوارِثِ، اَلْمالُ یُکْرِمُ صاحِبَهُ فِى الدُّنْیا وَ یَضَعَهُ فِى الاْخِرَهِ.

    مال اصل شهوات، تاراج حوادث، تقویت کننده آرزوها، سرگرمى وارث است، مال در دنیا دارنده اش را رفعت مى دهد، و در آخرت او را پست مى نماید.

    رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود : اِنَّ الدّینارَ وَ الدِّرْهَمَ اَهْلَکا مَنْ کانَ قَبْلَکُمْ وَ هُما مُهْلِکاکُمْ.

    طلا و نقره، گذشتگان شما را هلاک کرد، و شما را هم هلاک مى کند.

    اِنَّ لِکُلِّ أُمَّه عِجْلاً وَ عِجْلُ هذِهِ الاُْمَّهِ الدّینارُ وَ الدِّرْهَمُ.

    براى هر امتى گوساله اى است، و گوساله این امت دینار و درهم است.

    آرى مردم ضعیف الایمان در کنار مال دچار شهوات حرام، هیجان آرزوها، خزى دنیا و آخرت، و به تعبیر رسول اسلام گرفتار گوساله پرستى در قیافه مال پرستى مى شوند.

    حلال و حرام بدون تردید آنچه که محصول زحمت انسان، از طریق تجارت و کسب مشروع است، کسب و تجارتى که حضرت حق دستور داده، و تفصیل آن را فقه اهل بیت بیان نموده حلال، و هر آنچه که از راه غیرمشروع، بمانند رشوه، غصب، دزدى، زور، خدعه، حیله، غارت، و ربا به دست مى آید حرام است.

    قدم برداشتن براى تحصیل حلال عبادت و موجب اجر و ثواب و حرکت کردن براى تحصیل حرام، معصیت و باعث عذاب و نفرت خدا است .

مقدمه: خانواده، مهمترین واحد اجتماعی هر جامعه است که با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد تشکیل می شود. خداوند در سوره نساء آیه 20 می فرماید: «و زنان از شما میثاق محکمی گرفته اند» این آیه می رساند که پیمان ازدواج میان زن و مرد در قرآن میثاق محکمی است. در قرآن کلمه میثاق به معنی پیمان میان خدا و بندگان درباره توحید و احکام است و در هر جای قرآن کلمه میثاق با فعل «گرفتن» به کار رفته، ...

زنا ن و نظام خانواده : هرچند زن در طول تاريخ به شکل هاي متفاوت و متناسب با موقعيتهاي فرهنگي – اجتماعي گوناگون با جاهليتي پايدار روبرو بوده است ، اما انديشه شي انگارانه زن مبين اوج جاهليت فرهنگي حجاز است . در اين منطقه سرنوشت زن مقهور اراده مرد بود

آفات زندگی زناشویی وعلل وعوامل اختلافات خانواده واهمیت نظام خانواده وجایگاه ویژه ای که اسلام برای آن قایل است وتلاش وکوششی که این مکتب الهی برای تقویت وتحکیم هر چه بیشتر آن به کار برده ،بر کسی پوشیده نیست. قرآن مجید وتعالیم انسان ساز آن وهم چنین سفارشات وتاکیدات ائمه اطهار( علیهم السلام)‌ همواره مسلمانان وپیروان مکتب وحی را توصیه می فرمایند که پایه زندگی را در جهت رشد وسازندگی ...

نقش همسران در تحکیم نظام خانواده آفات زندگی زناشویی وعلل وعوامل اختلافات خانواده واهمیت نظام خانواده وجایگاه ویژه ای که اسلام برای آن قایل است وتلاش وکوششی که این مکتب الهی برای تقویت وتحکیم هر چه بیشتر آن به کار برده ،بر کسی پوشیده نیست. قرآن مجید وتعالیم انسان ساز آن وهم چنین سفارشات وتاکیدات ائمه اطهار( علیهم السلام)‌ همواره مسلمانان وپیروان مکتب وحی را توصیه می فرمایند که ...

تنظيم خانواده چکيده آنچه که از تنظيم خانواده به اذهان عمومي متبادر مي‌شود, کنترل و ايجاد محدوديت در زايش است. رشد جمعيت در دهه‌هاي گذشته, برخورداري از امکانات بهداشتي و غيره, جوامع و سازمانهاي مختلف را به توجيه و ترويج اين امر وا داشته است. ليکن

انقلاب صنعتي را به واقع مي توان يکي از رخدادهاي مهم تاريخ حيات بشر بحساب اورد از آن بابت که کمتر رويدادي را در جهان ميتوان ذکر کرد که تا بدين حد در جوانب ابعاد حيات انسان اثر گذارده باشد. شيوه زندگي و اصولاً طرز فکرها در رابطه با آن دگرگون گرديد،

تنظيم خانواده آنچه که از تنظيم خانواده به اذهان عمومي متبادر مي‌شود, کنترل و ايجاد محدوديت در زايش است. رشد جمعيت در دهه‌هاي گذشته, برخورداري از امکانات بهداشتي و غيره, جوامع و سازمانهاي مختلف را به توجيه و ترويج اين امر وا داشته است. ليکن حقي

ازدواج در اسلام» حضرت محمّد(ص)فرمود: هیچ کانونی در اسلام بر پا نشده است که نزد خداوند از کانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است که معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است. ●مقدّمه بشر از نخستین روزهای حضور خود بر عرصه خاک و شکوفایی جوانه های تأمّل و تدبیر بر شاخسار حیات، به خوبی ...

حضرت محمّد(ص)فرمود: هیچ کانونی در اسلام بر پا نشده است که نزد خداوند از کانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است که معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است. مقدّمه بشر از نخستین روزهای حضور خود بر عرصه خاک و شکوفایی جوانه های تأمّل و تدبیر بر شاخسار حیات، به خوبی دریافته است که خانواده ...

پیشگفتار: به نام آن خدای، که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح است و سلام او در وقت صباح مومنان را صبوح است و ذکر او مرهم دل مجروح است. الهی، در دلهای ما جز تخم محبت خود مکار و برتن و جانهای ما جز الطاف و مرهمت خود منگار و بر کشته های ما جز باران رحمت خود مبار. خانواده این رکن مهم اجتماع، نهادی که در طول زمان دچار تغییر و تحولات کمی و کیفی گردیده و به تبع همین تغییرات ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول