دانلود مقاله نگاهی به مکاتب شرق‏ شناسی در اروپا

Word 124 KB 28699 27
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نگاهی به مکاتب شرق‏شناسی در اروپا

    اولین اقدامات اروپاییان برای مطالعه درباره سرزمین‏های شرقی به خصوص شرق اسلامی به قرن‏های سیزدهم و چهاردهم میلادی همزمان با نهضت ترجمه متون اسلامی به زبان‏های اروپایی بازمی‏گردد که با تأسیس دانشگاه‏های اختصاصی از قرن هجدهم میلادی این مطالعات به صور ت آکادمیک درآمدند.

    مطالعات شرق‏شناسی در کشورهای مختلف اروپایی، با توجه به انگیزه‏ها و اهداف مختلف سیاسی، مذهبی و علمی، خصلت و خصوصیات گوناگونی داشته است که بر این اساس می‏توان آن را به مکاتب متفاوت تفکیک کرد.

    مقاله حاضر که ترجمه بخشی از نوشتار دکتر فتح ا لله الزیادی در کتاب «تاریخ الاستشراق الاروبی» است، به این مقوله پرداخته است.

    ●مقدمه‏

    تصور بر این است که شرق‏شناسی علی‏رغم این که در محیطهای گوناگون و متعدد صورت گرفته ماهیتی واحد و خصلت‏هایی مشترک دارد و اهداف و انگیزه‏ها و اسباب آن را می‏توان بر هر یک از شرق شناسان و فعالیت‏هایشان در هرجایی تطبیق داد.

    زیرا شرق‏شناسی پدیده‏ای غربی با ماهیتی تکاملی است که اگر چه برخی رویکردها و گرایش‏های آن متفاوت هستند، ولی رشته‏های مطالعاتی مختلف آن با یکدیگر توافق دارند.

    امّا این تصور چندان درست نمی‏نماید.

    زیرا در عمل مشاهده می‏کنیم مطالعات شرق‏شناسی به لحاظ اهداف و انگیزه‏ها، ماهیت، محتوا و...

    تفاوت‏هایی با یکدیگر دارند و برای شناخت دقیق‏تر این پدیده لازم است آن را در قالب مکتب‏هایی تقسیم بندی کرد.

    البته این کار به سبب کم بودن منابع و مصادر قابل دسترس بسیار دشوار است و حتی کسانی که تاریخ شرق‏شناسی را رقم زده‏اند به آن راه نیافته‏اند و اغلب تحق یقاتشان را به بررسی انتقادی و تحلیلی فعالیت‏های شرق شناسان متمرکز کرده‏اند.

    در این میان برخی هم به دسته بندی مکاتب شرق‏شناسی توجه نموده‏اند مثلاً بعضی از محققان، شرق شناسان را در سه مکتب جای داده‏اند.

    ۱.

    مکتبی که به مباحث قرآنی اختصاص دارد.

    ۲.

    مکتبی که به پیامبر اسلام مربوط است.

    ۳.

    مکتبی که به تاریخ عربی - اسلامی اختصاص یافته است.۲

    البته این تقسیم بندی قابل اعتماد نیست، زیرا به شرق‏شناسی از این منظر که فقط مربوط به اسلام و مسلمانان است، نگریسته است و این پذیرفتنی نیست، زیرا شرق‏شناسی حوزه‏ای وسیع‏تر است که همه فعالیت‏هایی را که به شرق مربوط می‏شود، در بر می‏گیرد خواه اسلامی باشد ی ا غیر اسلامی، دینی باشد یا زبان‏شناسی و یا هر گونه‏ای دیگر.

    از کسان دیگری که به این امر توجه داشته‏اند نجیب العقیقی [نویسنده مصری ]است که فصلی از کتابش، المستشرقون، را در چاپ اوّل به این موضوع اختصاص داده بود و شرق‏شناسی را به دو مکتب منتسب کرده بود:

    ۱.

    مکتب سیاسی که در حوزه ادبیات به معنای کلّی آن تحقیق می‏کند.

    ۲.

    مکتب باستان‏شناسی که به آثار و ابنیه بازمانده از گذشته توجه دارد.۳

    با این حال او در بقیه کتابش به بررسی شرق شناسان بر اساس تقسیمات کشوری و جغرافیایی پرداخته و البته به ویژگی‏ها و خصوصیات مناطق و محیطهای فعالیت این شرق شناسان توجه نداشته و فقط تلاش خود را به ذکر نام شرق شناسان و آثارشان متمرکز کرده است.

    به طوری که کتاب او عبارت است از فهرستی بزرگ، مشتمل بر نام شمار زیادی از مردانی که در حوزه شرق‏شناسی ظهور کردند.

    بدین ترتیب عقیقی به تقسیم بندی جغرافیایی روی آورده و از تقسیم اول خود صرف‏نظر نموده است.

    به طوری که چاپ بعدی کتاب وی فاقد فصلی خاصّ درباره مکاتب شرق‏شناسی و ت قسیم‏بندی آنهاست.

    در واقع جای دادن شمار زیادی از شرق شناسان که دارای نژادهای مختلف، زبان‏های متفاوت و گرایش‏های متنوع و اهداف متعدد بودند، در یک تقسیم منسجم کاری بس دشوار است و به نظر می‏رسد، تقسیم‏بندی آنان براساس تقسیمات جغرافیایی - کشوری - میسّرتر باش د.

    از این رو در ادامه به بررسی مکاتب شرق‏شناسی و ویژگی‏های آن‏ها در قالب همین تقسیم بندی خواهیم پرداخت.

    ●مکتب بریتانیا

    انگلستان از دوران بسیار قدیم با مشرق زمین در ارتباط بود و این ارتباط به سالهای پیش از ظهور اسلام باز می‏گردد.

    به طوری که بعضی ذکر کرده‏اند، روابط ایرلندی‏ها با نواحی شرقی از نیمه قرن سوم میلادی آغاز گردید، یعنی زمانی که گروهی از راهبان جهانگرد مسیح ی در سفر خود به اراضی مقدس به مصر، سوریه و فلسطین وارد شدند.

    امّا با وجود این سفرهای قدیمی، نوشته‏های انگلیسی‏ها درباره شرق فقط در قرن اوّل هجری/هفتم میلادی ظاهر شدند یعنی زمانی که «ویلبلاد»۴ جهانگرد انگلیسی مطالبی درباره سفرش به سرزمین‏های عربی نوشت و ا ز آن پس دیگر زائران و تاجران و مسافران که به شرق سفر می‏کردند از وی پیروی کرده به نوشتن شرح سفرهایشان دست زدند.۵

    شرق‏شناسی انگلیسی دارای ویژگی‏های خاصّی بود در واقع، شرق‏شناسی بریتانیایی برخاسته از انگیزه‏های ذاتی بود که در تماس و ارتباط دانشمندان انگلیسی با اندلس و صقلیه به منظور آموختن زبان عربی و آگاهی از فلسفه یونانی در خلال آثار ترجمه شده به عربی در این زمینه ، جلوه‏گر شد.

    این انگیزه‏ها به تدریج به انگیزه‏های دینی تغییر یافتند که هدف آنها فعال‏سازی نهضت اعزام هیئت‏های تبشیری همراه با آموختن زبان عربی و برخی علوم دینی بود و در نهایت در شرق‏شناسی انگلیسی انگیزه‏های استعماری بروز کرد که در روابط نظامی و استعماری انگلستان در کشورهای شرقی تجلّی یافت.

    بدین ترتیب دو هدف مسیحی‏سازی شرق و استعمار نقش بارزی در تعیین مسیر و حرکت شرق‏شناسی انگلیسی بازی کردند. 

    شرق‏شناسی انگلیسی دارای ویژگی‏های خاصّی بود در واقع، شرق‏شناسی بریتانیایی برخاسته از انگیزه‏های ذاتی بود که در تماس و ارتباط دانشمندان انگلیسی با اندلس و صقلیه به منظور آموختن زبان عربی و آگاهی از فلسفه یونانی در خلال آثار ترجمه شده به عربی در این زمینه ، جلوه‏گر شد.

    بدین ترتیب دو هدف مسیحی‏سازی شرق و استعمار نقش بارزی در تعیین مسیر و حرکت شرق‏شناسی انگلیسی بازی کردند.

    مطالعات شرق‏شناسی انگلیسی، بر زبان عربی و آن چه که با ادبیات و بلاغت و نقد ادبی و دیگر علوم مربوط به زبان عربی مرتبط بود، متمرکز شده بود.

    دانشگاه‏های کمبریج و آکسفورد مهم‏ترین مراکزی بودند که شرق‏شناسی انگلیسی در آنها پا گرفت و رشد یافت.

    شماری از شرق شن اسان انگلیسی به طرق مختلف به عنوان اعضای فعال به مجامع مطالعات زبان عربی راه یافتند که از آن جمله می‏توان مارگلیوث‏۶، نیکلسون‏۷ و آلفرد گیوم‏۸ را نام برد.

    هم‏چنین در بسیاری از دانشگاه‏های انگلستان کرسی‏های مطالعات شرقی تأسیس شدند و شمار آموزشگاه‏ها و مؤس ساتی که به مطالعه در خصوص زبان عربی می‏پرداختند، فزونی یافت و در کنار آن‏ها تعداد کتابخانه‏ها و چاپخانه‏هایی که در انتشار کتاب‏ها و نشریات مربوط به مطالعات شرقی فعالیت داشتند، زیاد شدند.

    در این قرون اخیر هم توجه شرق شناسان انگلیسی به مطالعات اسلامی در زم ینه‏های مختلف، افزایش یافت.

    با توجه به اهداف تبشیری و استعماری انگلستان تحقیقات و توجهات شرق شناسان انگلیسی به برخی سرزمین‏های شرقی مانند هندوستان، مصر و شام معطوف گردید.

    و در همین راستا برخی شرق شناسان این کشور در کارهای نظامی و دیپلماسی وارد شدند و شماری از آنان به عنوان کارمند یا مستشار سیاسی یا نظامی در وزارت خانه امور خارجه یا وزارت مستعمرات به کار پرداختند مثلاً ریچارد بورتون (۱۸۲۱-۱۸۹۰ م) شرق شناس مشهور انگلیسی که پس از تحصیل در آکسفورد به خدمت ارتش بریتانیا در هند درآمد و به بسیاری از کشورهای عربی سفر کرد و از حجاز و شهره ای مقدس آن دیدار نمود و مدتی کنسول انگلستان در سوریه بود.۹ هم‏چنین چارلز مورواتسون (۱۸۴۴-۱۹۱۲ م) فارغ التحصیل دانشکده دوبلین در رشته علوم عربی و زبان‏شناسی که مدت‏ها در ارتش بریتانیا در مصر خدمت کرد.۱۰ همین طور اکتشاف نفت در برخی کشورهای اسلامی در افزایش توجه انگلستان به شرق و در نتیجه افزایش آمورشگاه‏ها و مؤسساتی که به آموزش و مطالعه زبان‏های شرقی و در رأس آنها عربی اهتمام داشتند، تأثیر بسزایی داشت.

    ●مکتب آلمان‏ ارتباط آلمان با شرق به قرن دهم میلادی می‏رسد، یعنی زمانی که اوتو امپراتور آلمان در سال ۹۵۶ میلادی راهبی را با نام یوحنا به عنوان سفیر خود به نزد عبدالرحمن الناصر (۳۰۰-۳۵۰ ه/۹۱۳-۹۶۳ م) حاکم مسلمان اندلس روانه کرد و الناصر نیز به نوبه خود یکی از کشیش ‏های سرزمینش را به عنوان سفیر به دربار امپراتور آلمان فرستاد.۱۱ امّا اولین آلمانی که به تدریس زبان عربی توجه کرد، کرستمنا (۱۵۵۴-۱۶۱۳ م) بود که کتابی را برای آموزش زبان عربی و چگونگی نوشتن به این زبان تدوین کرد.۱۲ به دنبال او شرق شناسان آلمانی به فعالیت د ر مطالعات عربی و اسلامی روی آوردند.

    در خصوص شرق‏شناسی آلمانی دو نکته قابل توجه است که اکثر محققانی که به بررسی شرق‏شناسی آلمانی پرداخته‏اند به آن اشاره کرده‏اند و این دو نکته عبارتند از: ۱.

    آلمان در کشورهای عربی مستعمراتی نداشت از این رو شرق‏شناسی آلمانی از یوغ مسائل سیاسی آزاد بوده است.

    ۲.

    آلمانی‏ها فعالیت‏های تبشیری و مسیحی‏سازی نداشتند، لذا شرق شناسان آلمانی از دست کاری و تحریف در تاریخ اسلام مبرّی هستند.

    این دو نکته نیاز به دقت و تأمل بیشتری دارند، زیرا به نظر می‏رسد بر مدارک و اصول علمی استوار نیستند.

    در خصوص نکته اوّل اگر شرق‏شناسی را به مفهوم عام آن در نظر بگیریم یعنی هر فرد غیر مسلمانی که درباره اسلام مطالعه می‏کند و در یکی از شاخه‏های علوم اسلامی ت خصص می‏یابد و در مفاهیم آن‏ها دست اندازی و دست کاری می‏کند، می‏توان قسمت اوّل آن - یعنی این که آلمان مستعمراتی در کشورهای عربی و شرق نداشت - را پذیرفت امّا اگر شرق‏شناسی را به مفهوم دانشگاهی آن در نظر بگیریم، یعنی هر غربی که به مطالعات شرقی توجه دارد، هم ین را هم نمی‏توانیم بپذیریم زیرا کشور آلمان هم در مشرق زمین مستعمراتی داشت و منافع مختلفی در آنها برای خود فراهم ساخته بود و مناطق وسیعی از افریقا و آسیا تحت استعمار این کشور قرار داشتند.

    امّا درباره قسمت دوم این نکته یعنی رها بودن شرق‏شناسی آلمانی از یو غ سیاست؛ شاید در خصوص شرق‏شناسی قدیمی آلمان درست باشد ولی در ادوار متأخر بدون شک شرق‏شناسی به نحوی مطیع سیاست شد و به خصوص اگر به قضیه اکتشاف نفت در کشورهای شرقی و به دنبال آن دگرگونی روابط آلمان با شرق توجه کنیم، این امر بعید به نظر نمی‏رسد.

    امّا درباره نکته دوم می‏توان گفت اصلاً درست نیست و سخنی بدون تعمق در تاریخ آلمان و نهضت شرق‏شناسی در آن کشور می‏باشد و بنابه دلایل زیر می‏توان آن را رد کرد: ۱.

    به طور قطعی ثابت شده که آلمان انجمن‏های تبشیری داشته که به تقویت مادی و معنوی نهضت مسیحی‏سازی شرق می‏پرداختند.

    و یکی از مهم‏ترین گردهمایی‏های تبشیری که گردهمایی استعماری نامیده می‏شد در آلمان برگزار شد.

    در یکی از سخنرانی‏های این گردهمایی تأکید شده بو د که مبشران مسیحی خودشان را وقف فعالیت درباره اسلام و تحقیق در شئون مستعمرات آلمانی کرده‏اند و لازم است در عین مدارای با اسلام حتی‏الامکان برای جلوگیری از انتشار آن در مستعمرات آلمان تلاش شود.۱۳ ۲.

    بعضی مصادر تأکید دارند که بسیاری از شرق شناسان پیشگام آلمانی نزد شرق شناسان فرانسوی و به خصوص سیلوستر دوساسی‏۱۴، شخصیتی که همگان نقش او را در فعالیت‏های تبشیری و دینی می‏دانند، شاگردی کرده‏اند و از این طریق شرق شناسی آلمانی تحت تأثیر اندیشه‏های تبشیر ی فرانسوی قرار گرفت.

    از این رو با توجه به علل مذکور نمی‏توان دو نکته یاد شده درباره ویژگی شرق‏شناسی آلمان را پذیرفت، امّا می‏توان به برخی خصلت‏های دیگر آن اشاره کرد.

    شرق شناسان آلمانی به پشتکار و صبر و حوصله معروف هستند.

    فعالیت‏های آنان به قدری پیگیر و دامنه دار بود که برخی از ایشان در اثر کثرت مطالعات و تحقیقاتشان به بیماری یا عوارض جسمی مبتلا می‏شدند مانند ووستنفلد۱۵ که به سبب مطالعه بسیار بینایی خود را از دست داد.

    برخی دیگر نیز همه عمر خود را در راه تحقیق و بحث و مطالعه در این زمینه سپری کردند و حتی شخصیتی مانند یوهان ر ایسکه‏۱۶ شهید ادبیات عرب نامیده شد.

    احمد امین نویسنده مصری اظهار داشته که آلمانی‏ها به دقت در تحقیق و صبر و حوصله و توانایی در گرد آوری جزئیات پراکنده و به دست دادن دقیق‏ترین و عمیق‏ترین نتایج از آنها معروف هستند.۱۷ از مهم‏ترین وجوه تمایز شرق‏شناسی آلمان ی توجه آن به تاریخ و فرهنگ قدیم مشرق زمین و سرزمین‏های اسلامی است.

    و نشانه بارز آن تمرکز زیاد بر فعالیت‏های مربوط به انتشار میراث فرهنگ اسلامی است.

    به حدّی که به گفته صلاح الدین منجّد محال است، آثاری را که یک شرق‏شناس آلمانی ارائه داده است یک مجمع علمی ب تواند عرضه کند.۱۸ آغاز شرق‏شناسی آلمانی در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی خیلی دیرتر بود و تا قرن هجدهم میلادی اساساً فعالیت قابل ذکری برای شرق‏شناسان آلمانی نمی‏توان سراغ داد و در واقع فعالیت‏های آنان از این زمان به بعد بود.

    شمار زیادی از اولین شرق شناسان آلمانی شاگردان شرق‏شناس بزرگ فرانسوی، سیلوستر دوساسی بودند که شیوه کار او را به کشور خود آوردند.

    بدین گونه می‏توان نوع فعالیت‏های شرق‏شناسی آلمانی که متمرکز بر زبانشناسی بود و تأثیرپذیری آن از انگیزه‏های دینی را ردیابی کرد.

    این شرق شناسان تحت تأثیر استاد خود توجه خاصی به زبان و ادبیات عرب داشتنتد به طوری که تا اوایل قرن نوزدهم میلادی توجه آنها فقط به مطالعات زبانشناسی و ادبی معطوف بود، و بر همین اساس بیش از شرق شناسان دیگر کشورها به تهیه معجم‏های عربی یا عربی - لاتینی و یا عربی - آلمانی، همت گماشتند.

    در این حوزه نام‏ های زیادی از دانشمندان آلمانی به چشم می‏خورد مانند فریتاج‏۱۹ (۱۷۸۸-۱۸۶۱ م)، نلدکه‏۲۰ (۱۸۳۶-۱۹۳۰م)، هانس ویر۲۱ و کسان دیگر.

    شرق شناسان آلمانی هم‏چنین بیش از دیگران به تهیه فهرست مخطوطات عربی و اسلامی دست زدند و کارهای آنان در این زمینه بسیار دامنه دار بود حتی مثلاً بروکلمان مدتی حدود نیم قرن را برای تهیه کتابش - تاریخ ادبیات عرب - صرف کرد.۲۲ اهتمام شرق شناسان آلمانی در این امور به گونه‏ای بود که برخی تحت تأثیر انگیزه‏های درونی - که ویژگی‏های آلمانی‏ها به شمار می‏رود - با سرمایه و امکانات شخصی خود به نشر و چاپ متون و نصوص عربی - اسلامی دست زدند، در حالی که دیگر محققان غربی در این زمینه بسیار ممسک هستند.

    همین انگیزه‏های درونی گاه برخی از آنان را به حدّی سوق می‏داد که بیش از ۵۰ زبان و لهجه مختلف را فرا می‏گرفتند.

    مانند فریدریش روکرت شرق شناس و شاعر آلمانی که به شعر و ادبیات عربی توجه خاصّ داشت و بخشی از قرآن را ترجمه کرد.۲۳ یکی از عواملی که شرق‏شناسی آلمانی را در قرن نوزدهم به سوی زبان‏شناسی سوق داد کشف نفت در برخی کشورهای شرقی و گسترش روابط تجاری آلمان با کشورهای عربی بود به گونه‏ای که فعالیت‏های شرق‏شنا سی به سوی تحقیق در لهجه‏ها و زبانهای محلی به عنوان وسیله‏ای برای تحکیم روابط این کشورها کشیده شد و بر آن تمرکز یافت.

    با توسعه مطالعات شرقی در آلمان، شماری از شرق شناسان آلمانی به عضویت در مجامع زبان‏شناسی درآمدند و بعضی دیگر به تدریس در دانشگاه‏های مختلف پرداختند و حتی برخی در دانشگاه‏های کشورهای عربی به خصوص در مصر به تدریس مشغول شدند مانند لیتمان‏۲۴ (۱۸۷۵-۱۹۵۸ م) و برگستراسر۲۵ (۱۸۸۶-۱۹۳۳) و پل کراوس‏۲۶ (۱۹۰۴-۱۹۴۴ م).

    به تدریج شرق شناسان آلمانی به رشته‏های دیگری هم روی آوردند از جمله توجه آنان به باستان‏شناسی و حفاری در مناطق تاریخی معطوف گردید و حتی در برخی کشورهای عربی به خصوص در بیروت و قاهره و بغداد آموزشگاه‏های ی بدین منظور برپا کردند.

    از ابتدای قرن نوزدهم شرق‏شناسی آلمانی بر مطالعات اسلامی متمرکز گردید و از همین زمان مطالعات اسلامی (اسلام‏شناسی) در آلمان پی‏گیری می‏شد.

    بدین ترتیب مکتب شرق‏شناسی آلمانی به سبب تمرکز بر مطالعه در بلاد عربی و دین اسلام بدون توجه ب ه دیگر زبان‏ها و دین‏های شرقی با دیگر مکاتب شرق‏شناسی تفاوت یافت.

    پیدایش حزب نازی در آلمان تأثیر ناخوشایندی بر فعالیت‏های شرق‏شناسی داشت.

    به سبب این امر برخی از بزرگان شرق‏شناسی آلمانی مانند ژوزف شاخت‏۲۷ (۱۹۰۲-۱۹۶۲ م) به کشورهای دیگر مهاجرت کردند.

    برخی نیز در طی جنگ کشته شدند و گروهی نیز تحت تأثیر جوّ فکری حاکم بر آلم ان قرار گرفته و فعالیت‏هایشان جهت‏گیری خاصّی یافت.

    بهر حال دستاوردهای مکتب شرق‏شناسی آلمان بسیار قابل توجه است!

    ادوارد سعید درباره دستاوردها و ویژگی‏های شرق‏شناسی آلمانی می‏گوید: «آن چه شرق‏شناسی آلمانی انجام داد این بود که آثار مختلفی را که دو امپراتوری بریتانیا و فرانسه در زمینه‏های متون، اساطیر، فرهنگ و زبان‏های شرقی گرد آورده بودند، پالایش و تنقیح و تحکیم کردند.

    امّا آن چه بین شرق شناسان آلمانی و شرق شناسان انگلو فرانسی و آمریکایی مشترک است، همان شیوه تسلط فکری آنان بر شرق است که در فرهنگ غربی وجود دارد.»۲۸ ●مکتب ایتالیا ایتالیا از قدیم دارای روابط گسترده‏ای با شرق بود.

    بعضی از محققان این ارتباط را به دوران پیش از میلاد مسیح می‏رسانند و این به سبب نزدیکی جغرافیایی ایتالیا - روم باستان - با برخی سرزمین‏های عربی و آفریقایی بود.

    در دوران اسلامی زمانی که اعراب مسلمان ج زیره سیسیل را فتح کردند، این روابط میان ایتالیا و جهان اسلام در بعد فرهنگی تحکیم بیشتری یافت.

    بعدها در زمانی که این جزیره دوباره ضمیمه خاک ایتالیا گردید و حاکمان نورماندی بر آن حکمرانی یافتند این وضعیت شدت بیشتری یافت به خصوص در عصر پادشاهی روژه اول (۱۰۹ ۱-۱۱۰۱ م) و نواده او فردریک دوم (۱۱۹۸-۱۲۵۰ م) مشهورترین پادشاه سیسیل و علاقه‏مندترین آنان به فرهنگ اسلامی که دربارشان قبله‏گاه عالمان و فرهنگ دوستان در تمام سرزمین‏های شرقی بود.

    هم‏چنین وجود واتیکان - مرکز رهبری جهان کاتولیکی - در ایتالیا اثر زیادی بر تح کیم مناسبات میان این کشور و سرزمین‏های شرقی داشت، زیرا واتیکان جایگاه بسیار مهمی در فعالیت‏های تبشیری مسیحی و تلاش برای مسیحی‏سازی شرق در همه جا به عهده داشت.

    با این حال، توجه و فعالیت رسمی ایتالیا در مطالعات شرقی تازه از قرن یازدهم میلادی آغاز شد.

    از زمانی که دانشگاه‏های ایتالیا به فعالیت و مطالعات عربی و اسلامی روی آوردند.

    این مطالعات نخست در سال ۱۰۷۶ میلادی در ناپل شروع شد و به دنبال آن در دیگر دانشگاه‏ها پیگیری گردید.

    شرق‏شناسی ایتالیایی حرکت خود را با هدف دینی آغاز کرد.

    این هدف به خوبی در این نکته آشکار است که بخش عمده سازمان‏های مربوط به شرق‏شناسی در ایتالیا با تلاش راهبان مسیحی شکل گرفت.

    از جمله می‏توان به تأسیس دانشکده مارونی‏ها در روم به سال ۱۵۸۴ می لادی اشاره کرد که به همت پدر گریگوریوس سیزدهم برپاشد و زبانهای شرقی در آن تدریس می‏گردید.

    و یا در سال ۱۶۲۳ میلادی کاردینال دومدیچی مدرسه زبانهای شرقی را در فلورانس بنیان نهاد و بعد از او کاردینال بروم، مدرسه زبان‏های شرقی را تأسیس کرد.

    بدین ترتیب واتیکان و فعالیت‏های تبشیری آن تأثیر زیادی در شکل‏گیری تحولات شرق‏شناسی ایتالیایی داشت.

    با توجه به غلبه انگیزه‏ها و اهداف دینی بر شرق‏شناسی ایتالیایی فعالیت‏های آن بر مطالعه و تحقیق درباره اسلام و مسلمانان به خصوص اعراب و در کنار آن توجه به زبان عربی و تألیف کت اب‏هایی در این زمینه و در برخی لهجه‏های عربی متمرکز گردیده بود.

    حکومت مسلمانان بر جزیره سیسیل بسیاری از شرق شناسان ایتالیایی را به تخصص در ابعاد مختلف تاریخ علوم اسلامی و عربی واداشت.

    نگاهی به تألیفات بزرگ‏ترین شرق شناسان این کشور مانند کایتانی‏۲۹، سانتیلانا۳۰، نللینو۳۱ و گویدی‏۳۲ این حقیقت را آشکار می‏سازد.

    امّا به تدریج اهداف دینی تغییر یافته و برخی اهداف استعماری به مکتب شرق‏شناسی ایتالیایی راه یافتند و این در زمانی بود که ایتالیا به اشغال نظامی کشورهای لیبی و اتیوپی اقدام کرد.

    در همین حال، اهداف علمی هم در راستای شرق‏شناسی ایتالیایی قرار گرفتند که در مهاجرت بسی اری از ایتالیایی‏ها به مراکز فرهنگی اسلامی برای کسب علم و دانش تجلّی یافت.

    بدین ترتیب، برخی از شرق شناسان ایتالیایی توانستند به کشورهای شرقی سفر کرده و در آن‏جا زندگی کنند و در ضمن مطالعاتشان به تدریس در دانشگاه‏های این کشورها - به خصوص در مصر - بپردازند به طوری که شماری از اندیشمندان مسلمان در دو سده اخیر در نزد همین استادان ایتالیایی تحصیل کردند.

    بعضی از شرق شناسان ایتالیا به افتخار عضویت در مجامع متعدد علمی نایل شدند مانند کارلو نللینو، فرانچسکو گابریلی‏۳۳ و ایگناتسیوگویدی.

    با گسترش شرق شناسی در ایتالیا کرسی‏های مطالعات شرقی و آموزشگاه‏های تخصصی و مجلات و نمایشگاه‏هایی در همین زمینه در این کشور بر پا گردیدند.

    همین طور مجموعه‏ای از مراکز فرهنگی در شماری از کشورهای عربی بر پا شدند.

    شرق شناسان ایتالیایی هم‏چنین با تلاش خستگی‏ناپذیر در نشر آثار اسلامی شرکت داشتند و در حفظ و فهرست نویسی و تحقیق میراث اسلامی همت گماردند.

    یکی از ویژگی‏های متمایز شرق‏شناسی ایتالیایی نسبت به دیگر مکاتب، وجود زنان دانشمندی بود که با تلاش فراوان در حوزه مطالعات شرقی فعالیت می‏کردند.

    از جمله اینان ماریا نللینو۳۴ دختر کارلو نللینو شرق‏شناس معروف و نیز اولگاپنتو۳۵ مدیر کتابخانه ملّی رم و آنجلا کوداتزی‏۳۶ و استرپانتا۳۷ متخصص در تاریخ کشور لیبی بودند.

    از دیگر ویژگی‏های مکتب ایتالیا وجود نوعی وراثت علمی در بین شرق شناسان این کشور است.

    به این معنا که در حوزه مطالعات شرقی، فرزندان برخی شرق شناسان بزرگ دنباله رو پدرانشان بودند و همان مسیر را پیمودند و کارهایی را که پدرانشان آغاز کرده بودند، تکمیل نموده و آثار آنان را گردآوری و تدوین می‏کردند.

    از این قبیل باز می‏توان از گویدی و پسرش مایکل آنجلو۳۸، گابریلی و پسرش فرانچسکو و نللینو و دخترش ماریا را نام برد.

    این نکته نیز در مکتب شرق‏شناسی ایتالیا قابل توجه است که به زحمت می‏توان اثری چشم‏گیر و فعالیتی قابل ملاحظه از شرق شناسان ایتالیایی در حوزه‏های غیرعربی و غیراسلامی یافت به تعبیر دیگر مکتب ایتالیا به نواحی شرق غیراسلامی و به خصوص شرق دور کمتر توجه داشته است.

    ●مکتب فرانسه‏ روابط فرانسه با شرق به اوایل قرن هشتم میلادی می‏رسد.

    زمانی که اعراب مسلمان پس از فتح اندلس به نبرد در متصرفات فرانسویان پرداختند.

    این روابط به سبب وجود دولت‏های اسلامی در اندلس و بعدها با حمله ناپلئون به مصر و در نهایت با اشغال بخش‏هایی از سرزمین‏ه ای شرقی توسط فرانسه افزایش و گسترش یافت.

    از خلال مراجعی که در دست است چنین معلوم می‏شود که ارتباط فرانسه با شرق پیوسته ارتباطی استوار و مبتنی بر مصالح فرانسه و منافعی که در قبال این تعاملات نصیب این کشور می‏شده بود.

    توجه و رویکرد فرانسوی‏ها به شرق از زمانی گسترش پیدا کرد که حضور بریتانیا در هن د افزایش یافت.

    این حضور غیرت فرانسویان را برانگیخت و آنان را واداشت تا به دنبال یافتن پایگاهی دائمی - همانند رقیبان انگلیسی خود - در نواحی پهناور شرق برآیند.

    در نتیجه مطالعات شرق‏شناسی در فرانسه رشد یافته و روز به روز متنوع می‏گردید.

    مطالعات مکتب شرق‏شناسی فرانسه بر سه محور دینی، سیاسی و استعماری متمرکز بود و این کشور از قدیمی‏ترین مراکز شرق‏شناسی به شمار می‏رفت که از دیرباز به عنوان مکانی حائز اهمیت در این گونه مطالعات شناخته می‏شد.

    آموزشگاه زبان‏های شرقی که در سال ۱۱۹۵ میلادی تأسی س شد، مهم‏ترین مکانی بود که شرق‏شناسی فرانسوی در آن پا گرفت و به دنبال آن مراکز دانشگاهی متعددی تأسیس شد.

    دانشگاه سوربون در این زمینه شهرت جهانی داشت و تأثیر بارزی بر فعال‏سازی مطالعات شرقی در فرانسه داشت.

    گستردگی این مطالعات در فرانسه بر کشورهای اروپایی دیگر هم تأثیرگذار بود.

    به خصوص بر آلمان و مکتب شرق‏شناسی آن که شماری از پیشگامانش شاگردان مکتب فرانسه بودند به طوری که تحت تأثیر مکتب فرانسه اهداف و مسیر شرق‏شناسی آلمانی از اهداف علمی به سوی اهداف دینی و سیاسی سوق داده شد و این امر به سبب تحصیل گروهی ا ز شرق شناسان برجسته آلمانی چون فریتاج، فلوگل‏۳۹ و فلایشر۴۰ در فرانسه بود.

    به لحاظ اهمیت ماهیت استعماری فرانسه و سلطه نظامی آن بر برخی کشورهای شرقی و اسلامی، آموزشگاه‏ها و مدارس و مراکز علمی و فرهنگی زیرنظر شرق شناسان فرانسوی تأسیس شده و اداره می‏گردید که این امر تأثیر زیادی بر توسعه سلطه فرهنگی فرانسه بر این سرزمین‏ها به خصوص در کشورهای تحت استعمارش، داشت.

    نیز به لحاظ ماهیت دینی شرق‏شناسی فرانسوی اکثر دانشگاه‏ها و آموزشگاه‏های فرانسوی که به مطالعات شرقی عنایت داشتند به کوشش راهبان و کشیشان مسیحی برپا می‏شدند و اداره امور آنها در دست اینان بود.

    فعالیت‏های مکتب فرانسه به سبب تخصصی بودنشان از دیگر مکاتب متمایز و ممتاز بودند، بدین معنا که اکثر شرق شناسان فرانسوی در یک زمینه خاص از زمینه‏های تحقیق و مطالعه تخصص داشتند.

    در عین حال، شرق‏شناسی فرانسوی از همان ابتدا به تمام آن چه متعلق به شرق بود، توج ه داشت و فعالیت‏های آن فقط به اسلام یا ادبیات عرب اختصاص نداشت و بر آن‏ها متمرکز نشده بود، امّا به سبب فعالیت گسترده فرانسه در نواحی شمال افریقا که تحت استعمار این کشور بودند، آثار شرق شناسان فرانسوی مراجع دست اول اروپاییان برای تحقیق و مطالعه درباره شما ل افریقا، طوارق و بربرها به شمار می‏رفتند.

    این امر تأثیر مستقیمی هم بر فرهنگ و نظام‏های آموزشی در کشورهای شمال افریقا و نواحی تحت استعمار فرانسه باقی گذاشت به علت این که بسیاری از شرق شناسان فرانسوی فرصت تدریس و جهت دهی تربیتی و برنامه ریزی فرهنگی و...

    ر ا در شمال افریقا داشتند.

    از فعالیت‏های ممتاز شرق شناسان فرانسوی اقدام به تهیه فهرست‏های متعدد از گنجینه‏های نسخ خطی و اسناد و مدارک شرقی بود که در فرانسه یا در کشورهای تحت اشغال فرانسه موجود بودند.

    شرق شناسان فرانسوی هم‏چنین به تحقیق در آثار تاریخی و دستیابی به آنها در مکان‏های موردنظرشان پرداختند و حتی آموزشگاه‏ها و مراکز خاصّی برای این امور تأسیس کردند.

    یک نکته قابل توجه درباره شرق شناسان فرانسوی این است که شمار زیادی از کارمندان نیروهای مسلح این کشور در زمره این افراد قرار دارند.

    وظایف و مسئولیت‏های نظامی و دولتی این افراد در کشورهای تحت استعمار دولتشان فرصت مناسب برای فعالیت در حوزه مطالعات شرقی را در ابعاد مختلف به آنان می‏داد از این قبیل می‏توان به ژاکو، کارمند ارتش فرانسه در سوریه، مونتان، مدیر آموزشگاه فرانسوی در دمشق، برسیه، درجه‏دار ارتش و مدیر آموزشگاه مطالعات عالی در تونس اشاره کرد که هر یک دارای تألیفات چندی در خصوص کشوری بودند که مدت‏ها در آن خدمت کرده بودند.

    ●مکتب روسیه‏ علی‏رغم این که خصلت‏های اجتماعی، فرهنگی و تمدنی روسیه - به خصوص بخش آسیایی آن - شرقی تلقی می‏گردند، ولی بیشتر محققان برخلاف این امر روسیه را در شمار کشورهای فعال در شرق‏شناسی به شمار می‏آورند.

    در واقع روسیه شرق شناسانی دارد که با شرق شناسان دیگر کش ورهای اروپایی چندان تفاوتی ندارند.

    علاوه بر این که جنبه کمونیستی روسیه شوروی تهدیدی را علیه اسلام رهبری می‏کرد که بیشتر از خطری بود که استشراق تبشیری مسیحی نماینده آن بود.

    بنابراین شرق‏شناسی روسیه نماینده خصلت‏های خاصّی است که سزاوار است به عنوان یکی از مکاتب شرق‏شناسی به شمار آید.

    ارتباط روسیه با دولت‏های شرقی و به خصوص دولت‏های اسلامی به قرن دوازدهم می‏رسد، یعنی به دورانی که زائران مسیحی روسی که برای زیارت به بیت المقدس می‏آمدند، شرح سفرهایشان به این اماکن مقدس را بازگو کرده و یا می‏نوشتند.

    از مشهورترین این زائران پدر دانیل (۱۱۰ ۶-۱۱۰۸ م) است که شرح سفرش را به زبان روسی نوشت.

    و بعدها به زبان فرانسوی ترجمه شد.

    این روابط با استیلاء مغولان بر بخشی از روسیه و تسلطشان بر این ناحیه به مدت نزدیک به ۲۴۰ سال تحکیم پیدا کرد.

    و همین دوران کافی بود تا به این نواحی - تحت اشغال مغولان - رنگ و صبغه شرقی بدهد.

    امّا رویکردهای علمی روسیه به شرق و به خصوص زبان عربی فقط از دهه‏های نخستین قرن نوزدهم آغاز شد که شاهد شروع مطالعات منظم عربی و بر پایی مدارس تخصصی علمی بود.

    این توجه به شرق و مخصوصاً ادبیات عرب به دنبال شکوفایی مناسبات بین اتحاد شوروی و برخی کشورهای عربی، درست اندکی پس از انقلاب بلشویکی شوروی فزونی یافت.

    استشراق آلمانی در شکل‏گیری مکتب شرق‏شناسی روسیه نقش بارزی داشت.

    گروهی از شرق شناسان روسی در آلمان تحصیل کردند.

    توجه اساسی شرق‏شناسی روسی به زبان‏های شرقی بود و کمتر به علوم دیگر توجه دا شتند و شرق شناسان روسی به مطالعه زبان‏های آسیایی عنایت داشتند که شرق شناسان اروپایی کمتر به آنها توجه نشان می‏دادند، زبان‏هایی چون چینی، مغولی، ارمنی، ترکی، کردی، فارسی، ...

    و در بین این زبان‏ها محور توجهات ادبیات عرب بود.

    دستاوردهای مطالعات زبان‏شناسی ر وسیه در قالب تألیفات بسیاری به زبان روسی آشکار شد.

    هم‏چنین شخصیت‏های بزرگی در این مکتب ادبی ظهور کردند مانند کراکوفسکی‏۴۱ و کریمسکی‏۴۲ که هر یک دارای آثار و تألیفات متعددی بودند.

    وجود نواحی مسلمان‏نشین در اتحاد شوروی در کشیده شدن شرق‏شناسی به سوی عنصری غ نی و پرمحتوا برای تحقیق و مطالعه تأثیر زیادی داشت به خصوص به سبب وجود مخطوطات بسیار به زبان‏های عربی و آسیایی که تمدن اسلامی برجای گذاشته بود و به تدریج کشف می‏شدند.

    همین طور لازم است به تأثیر ظهور شخصیت‏های مهم و برجسته مسلمان مانند خوارزمی، ابوریحان بی رونی، ابن سینا و...

    در این نواحی که اینک تحت حاکمیت اتحاد شوروی درآمده‏اند، اشاره کرد.

    با توجه به وفور نسخه‏های خطی اسلامی در روسیه، شرق شناسان این کشور به تهیه فهرست‏هایی از این نسخه‏ها و توصیف کلیه آثار قدیمی اسلامی دست زدند.

    از مهم‏ترین این فهرست نویسان ایوانوف‏۴۳ متخصص در تاریخ و آثار اسماعیلیان و رومااسکویچ‏۴۴ می‏باشند.

    به همین ترتیب خیلی زود چاپخانه‏های شرقی در روسیه پدید آمدند که دستاوردهای آنها چاپ بسیاری از کتاب‏های نفیس در زمینه‏های مختلف بود.

    مشهورترین این چاپخانه‏ها چاپخانه شهرهای قازان و پطرزبورگ بودند.

    مکتب روسیه هم‏چنین فعالیت گسترده‏ای در انتشار مجّلات شرقی و تخصصی داشت و برخی از این نشریات هنوز منتشر می‏شوند.

    از جمله‏ی مجلات شرق‏شناسی روسیه باید به نشریات رسایل، دانش اسلام، آداب جهانی و سال‏شمار شرقی اشاره کرد.

    از آن جایی که فعالیت‏های شرق‏شناسی رو سی برپایه زبان‏شناسی متمرکز بودند، کارهای زیادی در زمینه بررسی لهجه‏های مختلف زبان‏های آسیایی، در روسیه انجام شد.

    از ویژگی‏های دیگر مکتب روسیه این است که در مقایسه با دیگر مکاتب اروپایی اهتمام کمتری به تحقیق در علوم اسلامی داشت.

    در واقع توجه روسیه به جها ن عرب و رویکردش به مطالعات اسلامی به دنبال برپایی مناسبات نزدیک بین اتحاد شوروی و برخی کشورهای عربی فزونی و گسترش یافت.

    انگیزه‏ها و اهداف روسیه در مناسباتش با جهان اسلام با اهداف و انگیزه‏های استشراق اروپایی به خصوص در مطالعات معاصر درباره جهان اسلام چند ان تفاوت نداشت.

    ●مکتب اسپانیا اسپانیا در بین کشورهای اروپایی بیشترین ارتباط را با شرق داشت و این به سبب نزدیکی جغرافیایی با سرزمین‏های دارای فرهنگ شرقی بود و هم به جهت این که بزرگترین تمدنی که مسلمانان در خارج از سرزمین‏های شرقی برپا کردند، در این کشور بود که مدت نزدیک به پنج ق رن با اقتدار و توانایی بالایی به حیات خود ادامه داد و تأثیرات پایدار خود را بر جوانب مختلف زندگی و فرهنگ اسپانیا حتی تا زمان حاضر باقی گذاشت به گونه‏ای که تأثیر فرهنگ عربی - اسلامی در هر گوشه‏ای از زندگانی اسپانیایی هویداست: در معماری و تزئیناتش، عادات و رسوم و در کتابخانه‏هایی که سرشار از دستاوردهای اندیشه عربی - اسلامی در علوم مختلف می‏باشند و همواره اساس و مرجعی برای غربیان بوده‏اند که از طریق آن فرهنگ و تمدن امروزی خود را بنیان نهادند.

    از مجموع این امور توجه و رویکرد اسپانیا به شرق امری طبیعی می‏نماید که تاریخ گذشته اسپانیا آن را حتمی‏الوقوع می‏ساخت.

    تاریخی که عنصر علمی عظیمی را در پی داشت و نخستین انگیزه‏ای به شمار می‏رود که اسپانیایی‏ها را به توجه به علوم شرقی و تخصص یافتن در آن‏ها واداشت.

    این توجه و رویکرد سابقه‏ای دیرین دارد و از زمانی آغاز شد که غرب - و پیشاپیش آن اسپانیا - نسبت به علوم اسلامی و عربی احساس نیاز کرد.

    این رویکرد بعدها با رسیدن به اوج خود در قرن دوازدهم میلادی تحول یافت، در دوره‏ای که به عصر عرب‏شناسی اروپا معروف ا ست و در طی آن - اسپانیایی‏ها به زبان عربی علاقه‏مند گردیده و به شگفتی‏های ادبیات و فنون عربی شیفته شدند و زبان و ادبیات لاتینی و متعلقات آن را رها کردند.

    این توجهات در ادوار مختلف به حسب شرایط و - موقعیت‏ها، ضعف و قوت می‏یافت و انگیزه‏های فراوانی آن را ب ه حرکت درمی‏آوردند که خصلتی همانند دیگر مکاتب شرق‏شناسی داشتند.

مقدمه: آن چه امروز به عنوان هنر نگارگری مطرح می شود، تا چندی پیش به نقاشی هایی گفته می شد که حدود اوایل قرن حاضر مورد توجه محققان و هنر غرب و شرق قرار گرفته و با نام«مینیاتور» معرفی شده است. اطلاق لفظ مینیاتور به نقاشی قدیمی ایران مصداق ندارد، زیرا ایرانیان در فرهنگ ایرانیان نقاشی یا اصطلاحات مترادف آن از قبیل صورت گری، چهره گشایی و نگار گری به هیچ وجه محدود به ساختن تصورهای ریز ...

مقدمه یکی از مدارس قدیم ایران که در تبریز در نیمه اول قرن هشتم هجری دایر بوده مجتمع « ربع رشیدی » می باشد ، که این مجتمع از نظر اصول کلی مدیریت و آموزش و شیوه ی اداری با تمام مدارس قبل و معاصر بعد از خود تفاوت کلی داشته است . یکی از علل انتخاب این موضوع نیز همین دلیل می باشد . پس از مشورت با استاد گرامی جناب آقای دکتر قرچانلو به بررسی و مطالعه ی منابع و ماخذ موجود پرداختم . ...

سلجوقيان قومي ترک که در حدود 150 سال بر قسمتهاي وسيعي از ايران حکومت کرده و باعث تحولاتي در همه زمينه ها من الجمله هنر و به خصوص معماري در ايران گشتند، معماري دوره سلجوقي حاوي ظرافت هاي تمدن گذشته ايران و تلفيقي از هنر ملت هايي که به تصرف و تسلط قوم

چکیده در دوره معاصر جهان عرب بویژه مقطع زمانی سالهای 1800 تا 1950 میلادی یکی از واقعیتهای غیر قابل انکار، نقش ادبا و فرهنگ سازان مسیحی عرب در تولید، توزیع مفاهیم ومضامین و رواج برخی مکاتب ادبی و نیز انتقال فرهنگ غربی از این راهها به جهان عرب است. کاوش در سه سطح عرصه ها و زمینه های فرهنگی از جمله نهادهای فرهنگی، مجامع ادبی و نیز شناخت قالب ها و ساختارهای ادبی نشان می‌دهد: پدیده ...

معماری دوره سلجوقی: الف- بناهای مذهبی: 1- مسجد 2- آرامگاه 3- مدرسه ب- بناهای غیر مذهبی: 1- کاروانسرا یا رباط 2- آب انبار 3- مناره 4- بازار عناصر تشکیل دهنده معماری: 1- میان سرا یا حیاط 2- گنبد 3- شبستان 4- گنبد دو جداره 5- رواق 6- حجره 7- بازار 8- مناره 9- نورگیر 10- ازاره 11- پله 12- 13- آب انبار مصالحی که در ایجاد بنا به کار رفته: آجر – گچ – سنگ – چوب – شیشه – کاشی – خشت ...

چکیده این تحقیق در سال 1381 با عنوان « بررسی محتوای کتابهای هنر از دیدگاه معلمین هنر » انجام شده است در این تحقیق سوالات زیر مد نظر بوده است . 1 آیا اکثریت معلمین هنر قادر به تدریس محتوای کتب درسی هنر می باشند . 2 آیا بی اهمیت بودن درس هنر در مدارس سبب بی تأثیر شدن این درس در روند رشد خلاقیت های هنری و علمی دانش آموزان شده است . جامعه آماری این تحقیق را معلمین هنر مدارس راهنمایی ...

پدیدارشناسی به عنوان یکی از مکتب های روشی در مطالعه علوم انسانی و بخصوص علوم اجتماعی، اگر چه نزدیک به بیش از نیم قرن است که خود را با کتاب پژوهشهای منطقی (1902-1901) ادموند هوسرل به نمود گذاشته است اما هنوز تازگی و جدل انگیزی خود را حفظ نموده است. از این نظر که مکاتب و روشهای جدیدی از درون آن متولد شده اند مانند هرمنوتیک مارتین هایدگر و مرلوپونتی و گادامر، همچنین وجودگرایی ژان ...

پديدارشناسي به عنوان يکي از مکتب هاي روشي در مطالعه علوم انساني و بخصوص علوم اجتماعي، اگر چه نزديک به بيش از نيم قرن است که خود را با کتاب پژوهشهاي منطقي (1902-1901) ادموند هوسرل به نمود گذاشته است اما هنوز تازگي و جدل انگيزي خود را حفظ نموده است.

دید کلی زمین شناسی اقتصادی شاخه‌ای از علم زمین شناسی است که پیرامون شرایط تشکیل مواد معدنی ، مورفولوژی و ریخت شناسی آنها ، بافت و ساخت آنها ، عوامل کنترل کننده پراکندگی مواد معدنی ، توجیه فنی و اقتصادی آنها و بلاخره تقسیم بندی ژنتیکی مواد معدنی بحث می‌کند. در رسیدن به اهداف فوق ، روشهای مختلف تجزیه مواد معدنی ، روشهای یژئو فیزیک و ژئوشیمیایی و فرآوری مواد انجام می‌گیرد. همچنین ...

روان‎شناسان بیش از آنچه ما تصور می‎کنیم می‎توانند در کارخانجات مثمرثمر واقع شوند. فعالیت و راهنماییهای آن فقط به تست و آزمون‎های روانی منتهی نمی‎شود بلکه در موارد روابط، روحیه و طرز فکر، عادات، شخصیت و بهبود زدگی افراد نیز اظهارنظر می‎نمایند. شغل روان‎شناسان صنعتی بیشتر جنبه‎ی مشورتی دارد و علاوه بر حل مشکلات فری از فکر و تجربه‎ی او در موارد مختلف صنعتی، برنامه‎های آموزشی و ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول